ارسالها: 6216
#62
Posted: 22 Mar 2012 13:53
حتی بهش فکر هم نکردم
کسایی که به این موضوع فکر میکنن در خودشون ضعف هایی میبینن
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 53
#63
Posted: 29 Mar 2012 11:53
نه از زن بودنم راضی هستم
دستانت را در برابرم مشت مي كني و مي پرسي گل يا پوچ ؟ در دلم مي گويم فقط دستانت ...
ارسالها: 490
#64
Posted: 16 Apr 2012 08:44
اصلاوابدا.تواین کشورخانوما متاسفانه ازادی ندارن.همین مردبودن بهتره باتمام مشکلاتش
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد
پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است .
ارسالها: 78
#66
Posted: 1 Jun 2012 15:30
نههههههههههههههههههههههههههه اصلا
دیدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود ...
انگار خودش نبود ...
افتاد،
شکست،
زیر باران پوسید ...
آدم که نکشته بود ...
عاشق شده بود ..
ارسالها: 444
#68
Posted: 9 Jun 2012 17:26
خب منم از جنسیتم راضیم
اما اگه میشد تجربش کرد بد نبود:*)
در دستانت گرمای دست دیگری را احساس میکنم.راستش را بگوحقیقت چیست؟؟؟
ارسالها: 468
#69
Posted: 30 Jun 2012 19:26
گاهي وقتا آره دلم ميخواست که پسر بودم!
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !