انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 3 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین »

'هفت هزار سال پیش انسان آدمخوار بوده است'



 
همین الانش هم بدتر.اون موقع بدبخت رو میخوردن و راحتش میکردن الان خونشو میمکنو خوار و ذلیلش میکنن.
hi dr!
     
  
زن

 
الان هم ادمخور داريم
به خصوص تو شهرهاي بزرگ كشورهاي مختلف و در بخش بيزينس!!!
     
  
زن

 
از این ادمیزاد هر چی بگی برمیاد
This is alone girl...
     
  

 
کاش الان ادم خوار بودن الان دارن خون مردم رو می مکن و می کنن تو شیشه . صد رحمت به ادم خورای قدیمی
من عاشق سینه بزرگم
     
  
مرد

 
انسان آدمخور بوده؟
يعني آدم آدمخور نبوده؟
يا انسان انسانخور؟
اگه اخراجم نكنيد بنظرم سوتي داديد مدير
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
     
  
مرد

 
آدم‌خواری

آدم‌خواری یا کانیبالیسم (به انگلیسی: Cannibalism) عادت یا رسم خوردن گوشت انسان است به وسیله انسانی دیگر. باستان‌شناسان نشانه‌هایی از این عادت یا رسم را در جامعه‌های ابتدایی یافته‌اند. بررسی‌های مردم‌شناسان نشان می‌دهد که آدم‌خواری انگیزه‌های گوناگون داشته‌است که مهم‌ترین آنها عبارت است از:
خوردن گوشت انسان به عنوان یک ماده غذایی:

بعضی از قبیله‌های سیاه پوست گینه، در آفریقا، گوشت انسان می‌خوردند و برای تهیه آن به قبیله‌های دیگر حمله می‌کردند و اسیر می‌گرفتند.اسیران را، مانند گاو و گوسفند، می چراندند تا پروار شوند.اسکیمو‌ها نیز هنگام دست نیافتن به هیچ گونه ماده غذایی گوشت انسان می‌خوردند.
خوردن گوشت انسان برای نشان دادن مهر یا کینه:

بعضی از قوم‌های آدم خوار برای بزرگداشت خویشان و بزرگان قوم و قبیله خود، و دست یافتن به روح و نیرو و صفت‌های خوب آنها، گوشت آنها را، پس از مرگ، می‌خوردند. ماساژت ها، که در دوره هخامنشیان در کناره شمال شرقی دریای خزر می‌زیستند، برای بزرگداشت خویشامندان سالمند خود، آنها را قربان می‌کردند و گوشتشان را می‌خوردند. بعضی از قوم‌های آدمخوار نیز برای نشان دادن خشم و نفرت و کینه خود گوشت دشمنان خود را می‌خوردند.
خوردن گوشت انسان برای نزدیک شدن به خدایان و الاهگان و بستن پیوند دوستی با آنها:

مردم شهر حران یکی از شهرهای کهن بین‌النهرین، در دوره پیش از اسلام، هر سال کودکی را به خدای نگهبان بت هایشان پیشکش و قربان می‌کردند. گوشت قربانی را با آرد سفید و زعفران و روغن زیتون و سنبل به صورت قرص‌هایی به اندازه انجیر در می‌آوردندو می‌پختند و به نیایشگران می‌خوراندند. مردم قبیله‌ای در هند بیماران و سالمندان قبیله را به نشانه علاقه به الاهه مقدس کالی، همسر کینه ورز شیوا، یکی از خدایان هندوها، و خرسند و آرام کردن او می‌کشتند و گوشت آنها را می‌خوردند.
خوردن گوشت انسان به سبب عقیده داشتن به نقش جادویی و درمانی آن:

در میان بعضی از بومیان استرالیای مرکزی رسم بود که مادران گوشت کودکان مرده خود را می‌خوردند تا نیرویی را که به هنگام زادن به آنها داده بودند بازپس گیرند. مردم گل باستان(نیاکان فرانسویان) خوردن گوشت قسمت‌هایی از بدن انسان را برای درمان بعضی از بیماری‌ها سودمند می‌دانستند. در سالهای پایانی قرن پانزدهم میلادی، کریستف کلمب در جزیره‌های آنتیل، میان آمریکای جنوبی و آمریکای شمالی، به قومی به نام کارائیب بر خورد که میانشان خوردن گوشت انسان رسم بود. کلمب آنها را کانیبال نامید. این نام در بسیاری از زبان‌های اروپایی به معنی آدمخوار به کار رفته‌است. اروپائیان عادت یا رسم هم‌نوع‌خواری را کانیبالیسم (cannibalism) نامیده‌اند.

امروزه، به سبب نزدیکی قوم‌ها و قبیله‌ها به یکدیگر و افزایش دانش و بینش آنها و پیشرفت تمدن و فرهنگ، آدمخواری تقریباً از بین رفته‌است.
     
  
مرد

 
در هنگام گرسنگی

در قحطی در کشور اکراین در دهه ۱۹۳۰، بسیاری ازافراد ازطریق آدم‌خواری از جریان قحطی نجات یافتنداین اقدام در زمان قحطی در جنگ داخلی چین نیز تکرار شد. همچنین برخی اطلاعات فاش شده از کره شمالی نشان می‌دهد که آدم خواری در بین پناهجویان از قحطی (بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ میلادی)، در آن کشور رخ داده‌است.
در سال ۱۹۷۲ پس از حادثه سقوط پرواز شماره ۵۷۱ نیروی هوایی اروگوئه، که حامل بازیکنان یک تیم راگبی مونته ویدئو اروگوئه بود، نجات‌یافتگان که تا هفتاد روز نتوانستند پیدا نشدند و نیروهای جستجو از بافتن آنه قطع امید کرده بودند. آنها از طریق خوردن گوشت اجساد بازماندگان حادثه، توانستند گرسنگی خود را بر طرف کنند. از ۴۵ سرنشین این هواپیما، ۱۶ نفر در نهایت نجات یافتند. یکی از نجات‌یافتگان از این حادثه کتابی دراین باره به نام (به انگلیسی: Alive: The Story of the Andes Survivors ) منتشر کرد همچنین فیلمی به نام (به انگلیسی: Alive) نیز بر مبنای این ماجرا ساخته‌شد.
     
  
مرد

 
هرمان ملویل

هرمان ملویل (به انگلیسی: Herman Melville)، (۱ اوت ۱۸۱۹ - ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۱)، رمان‌نویس، شاعر و نویسنده داستان‌های کوتاه آمریکایی است. آثار او در زمان حیاتش چندان مورد استقبال قرار نگرفتند و حتی رمانهایی که درباره دریا نگاشت از تعداد خوانندگانش کاست. اما سالها بعد و در دهه ۱۹۲۰ میلادی، رمان «موبی‌دیک» او یکی از برترین شاهکارهای ادبیات آمریکا و جهان شناخته شد.

هرمان ملویل در اول اوت سال ۱۸۱۹ در خانواده‌ای نسبتاً مرفه در شهر نیویورک به دنیا آمد. ملویل اصالتا انگلیسی - اسکاتلندی و آلمانی بود. او در یازده سالگی به همراه خانواده‌اش به شهر کوچک آلبانی (در ایالت نیویورک) نقل مکان کرد و هرمان در آکادمی آلبانی شروع به تحصیل کرد. سال بعد به‌خاطر بدهی فراوان پدرش ناچار شد تا به کارهای مختلفی مشغول شود؛ از فروشندگی گرفته تا کارگری در مزرعه و حتی با وجود تحصیلات ناچیزش معلمی.

ملویل در هژده سالگی ملوان شد و به همراه یک کشتی تجاری راهی بندر لیورپول در انگلیس شد. جنایت‌هایی که در کشتی و محلات ساحلی لیورپول دید تصورات رمانتیک او را از دریانوردی نابود کرد، اما چهار سال بعد به‌دلیل نیافتن شغلی مناسبتر ناگزیر از دریانوردی شد. هرمان این‌بار کشتی صید نهنگ آکاشنت را همراهی می‌کرد، اما شرایط زندگی در کشتی آن‌قدر غیرقابل تحمل بود که به همراه یکی از دوستان خود در جزایر مارکوئیز از فرار کرد و یک ماه در کنار قبیله آدم‌خوار تیپس (Typees) زندگی کرد، دورانی که بعدها از آن به‌عنوان تجربه‌ای لذت بخش یاد می‌کرد.

ملویل جزایر مارکوئیز را به‌همراه یک کشتی صیادی استرالیایی ترک کرد، اما زندگی پرحادثه‌اش آبستن مصیبت‌های دیگری نیز بود. او با شرکت در یک شورش روانه زندان شد و البته بعد از مدت کوتاهی از زندان هم فرار کرد و به جزیره ایمکو در نزدیکی تاهیتی (یکی از جزایر مهم اقیانوس آرام) گریخته و در میان بومیان آن سرزمین متواری گشت. مردمی که آنها را خیلی بیشتر از هموطنانش دوست می‌داشت. مدتی بعد به همراه یک کشتی ماهیگیر دیگر عازم هاوایی شد و چارده هفته در هونولولو مرکز این مجمع‌الجزایر کار کرد و آن‌گاه برای خدمت سربازی در کشور خود ثبت‌نام کرد.

ملویل در بیست‌وپنج سالگی، سه سال پس از فرار از آکوشنت در بوستن منزل گزید و دوران دریانوردیش به پایان رسید.
     
  ویرایش شده توسط: marmolakman   
مرد

 
شکنجه‌های دوره صفوی

در دورهٔ صفوی شکنجه‌هایی اعمال می‌شده که بسیاری از آنها حتی در مقیاس زمان خود دهشتناک بوده‌است. تاریخ نگاران به دسته‌ای از خادمان شاهان صفوی اشاره می نمایند که مجرمان را زنده زنده می‌خوردند و یا نمونه‌های دیگری از مجازات‌ها مانند انداختن مجرمین جلوی سگان آدمخوار. چنین آمده‌است که بسیاری از این مجازات‌ها ریشه در سنن اقوام چادرنشینی دارد که در رکاب شاهان صفوی درآمده‌بودند.
مجازات‌ها و شکنجه‌ها

شکنجه‌های دوران صفوی شامل انواع متفاوتی بود. در بعضی مواقع شکنجه‌های وحشیانه‌ای در مورد مخالفین اعمال می‌شد. تاریخ‌ نگاران به دسته‌ای از خادمان شاهان صفوی اشاره می نمایند که مجرمان را زنده زنده می‌خوردند و یا نمونه‌های دیگری از مجازات ها مانند انداختن مجرمین جلوی سگان آدمخوار. چنین آمده‌است که بسیاری از این شکنجه‌ها و مجازات‌ها ریشه در رسوم قبایل چادرنشین ترک آسیای‌میانه‌ای بود که از حامیان شاه اسماعیل صفوی بودند و او را در به قدرت رسانیدن یاری نمودند. از جمله این رسوم که این حامیان وارد نمودند، زنده‌خواری دشمنان و استفاده از جمجمه دشمنان بعنوان جام بود. در دوران حکومت صفویان دسته جلاد خام خوار وجودداشته‌است که به فرمان شاه، مقصرین را زنده زنده می‌خوردند. گاهی شاهان صفوی آنان را احضار کرده و دستور می‌دادند تا مجرمان را در جلوی چشمانش بدرند. این دسته از آدم خواران که در دربار شاه عباس نگهداری می‌شدند چیک نام داشتند.نقل است که لشکر چهل نفری آدم خواران شاه عباس همه جا او را همراهی می‌کردند و قربانیان را می‌خوردند. کریم نجفی برزگر، استاد تاریخ صفوی، عنوان می‌کند که بسیاری از این اعمال تحت عنوان گسترش شیعه و اسلام توجیه می‌شد.(بطور کلی صفویان تمایل داشتند که مشروعیت فرمانروایی خود و جانشینانشان را با اسلام توجیه نمایند.

از دیگر شکنجه‌ها و مجازات‌های دوران صفوی زنده زنده کندن پوست مجرمان و مخالفان و پرکندن پوست آنان با کاه و یا آویزان کردن مخالفان و انداختن آنان جلوی سگ‌های آدمخوار بود. همچنین کندن اعضای بدن مخالفین، ریختن سرب داغ در گلوی مجرمین، جوشاندن مجرمین در روغن جوشان، ریختن باروت در لباس مجرم و منفجر کردن آن از دیگر شکنجه‌های رایج در آن دوران بود.

شاردن ، جهانگرد فرانسوی، اینطور نقل کرده‌است: روزی چند نفر را در نزد شاه صفی شمشیر می‌زدند. محمدتقی، از اهالی گناباد، که منجم دربار بود حضور داشت و برای این‌که وحشیگری‌ها را نبیند چشمانش را بسته بود. شاه صفی متوجه این موضوع شد و بلافاصله دستور داد تا چشمان محمدتقی را از حدقه درآوردند.

‎پیر قلی بیگ، فرستاده شاه عباس به روسیه پس از بازگشت به ایران به دستور شاه زبان از حلقش بیرون آورده شد و چشمانش از حدقه بیرون آمد. نقل شده‌است که به فرمان شاه اسماعیل دوم، بیشتر کسانی که در مراسم مذهبی سب شرکت داشتند به عنوان مجازات قطعه قطعه گردیدند. همچنین با رعیت به مانند بردگان رفتار می‌شد و مطابق سیاست رسمی آنها حق ترک زمین‌های کشاورزی را نداشتند. زمین‌داران بزرگ شامل علما افرادی معمولاً برای بازگردان کشاورزان فراری دست به دامان دولت می‌شدند و رعیتی که فرار می‌کردند مجازات می‌شدند.
     
  
مرد

 
دستگیری زنی که ۳۰ دختر را کشت و خورد !



متن خبر : پلیس اندونزی یک زن ۲۹ ساله تبعه این کشور را به جرم قتل ۳۰ نفر و خوردن جسد آنها بازداشت کرد.این زن ۳۰ دختر جوان اندونزیایی را با بی رحمی تمام کشته و سپس جسد آنها را خورد.

پلیس که برای دستگیری این زن به خانه وی رفته بود زمانی که درب یخچال را باز کرده بود، دست و پا و سرهای این قربانیان را کشف کرده و برخی از افسران پلیس با مشاهده این صحنه بی هوش شدند.

گفتنی است که این زن اکنون در بخش ویژه تیمارستان به سر می برد و قرار است به زودی اعدام شود.
     
  
صفحه  صفحه 3 از 6:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  پسین » 
گفتگوی آزاد

'هفت هزار سال پیش انسان آدمخوار بوده است'

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA