ارسالها: 455
#661
Posted: 31 Jul 2018 06:38
mahdi75
mahdi75: حالا یک معما بگم که خودم از شنیدن و حلش خیلی لذت بردم و محظوظ شدم
پادشاهی دو دختر داشت
او به شاهزاده ای که میهمانش بود گفت: من از تو خیلی خوشم آمده و دوست دارم دامادم بشوی!
یک جمله (گزاره) بگو! اگر جمله ات درست باشد من دختر بزرگم را به عقد تو در می اورم (اگر نادرست بود که هیچ)
شاهزاده باهوش و ناقلای! قصه ما مدتی بود که میهمان پادشاه بود و از دختر کوچکتر خیلی خوشش می آمد
او جمله ای را گفت که پادشاه را از لحاظ منطقی مجبور کرد تا دختر کوچکترش را به عقد شاهزاده در بیاورد!!
آن جمله چه بود؟
حقیقت همیشه ثابت بوده ، هست و خواهد بود ؛ وجود داشته ، داره و خواهد داشت
خود همین اصل رو میشه توی یک جمله بدین شکل بیانش کرد : « اختیار ، هرگز بر جبر غلبه نمی‌کند »
و به بیان دیگه میشه گفت : « یک نفر هرگز نمی‌تواند ۱۰۰٪ غیرقابل پیش‌بینی باشد »
ولی معمّا بد مطرح شده !
گزاره‌های درست همگی یک معنی دارن چون وجود جبر و در واقع حقیقت یک‌پارچه‌ست ؛ اگر بدین منظور باشه نباید پرسید : « آن جمله چه بود ؟ » باید پرسید « چه جمله‌ای می‌تواند باشد ؟ »
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا ---- آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند
ارسالها: 12859
#663
Posted: 1 Aug 2018 22:58
TheWalkingDead: حقیقت همیشه ثابت بوده ، هست و خواهد بود ؛ وجود داشته ، داره و خواهد داشت
خود همین اصل رو میشه توی یک جمله بدین شکل بیانش کرد : « اختیار ، هرگز بر جبر غلبه نمی‌کند »
و به بیان دیگه میشه گفت : « یک نفر هرگز نمی‌تواند ۱۰۰٪ غیرقابل پیش‌بینی باشد »
مطالب خوبیست! اما چه ارتباطی با پاسخ معمای مطرح شده دارد؟
TheWalkingDead: ولی معمّا بد مطرح شده !
TheWalkingDead: اگر بدین منظور باشه نباید پرسید : « آن جمله چه بود ؟ » باید پرسید « چه جمله‌ای می‌تواند باشد ؟ »
موافق نیستم!...... معما را به صورت سوم شخص مفرد و زمان گذشته، ترجمه و بیان کرده ام که به نظرم بهترین حالت است.
سوال صحیح هم این است: آن جمله چه بود؟
چون مطابق ساختار بیان شده، یک و فقط یک جمله وجود دارد که در شرایط مسئله صدق میکند و شاهزاده را به مقصودش میرساند که آن جمله هم توسط شاهزاده گفته میشود.
در تلاش برای حل مسئله، زاویه دیدتان را عوض کنید.
کاری با حساب احتمالات و فلسفه و متافیزیک نداریم
اینجا فقط با منطق مرتبه اول (یکی از این دو حالت: گزاره درست یا نادرست) مواجه هستیم
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#664
Posted: 1 Aug 2018 23:03
sina319: جمله: پادشاه راستگو هستند و به قول و قرارشان پایبند
ممنون از تلاشتان!
این جمله را میتوانیم یک عبارت درست درنظر بگیریم. لذا پادشاه دختر بزرگتر را به عقد شاهزاده در می آورد. با فرضیات مسئله هم سازگار است.
اما شاهزاده چیز دیگری می خواست!
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#665
Posted: 17 Aug 2018 21:47
از صفحات قبلتر:
پادشاهی دو دختر داشت
او به شاهزاده ای که میهمانش بود گفت: من از تو خیلی خوشم آمده و دوست دارم دامادم بشوی!
یک جمله (گزاره) بگو! اگر جمله ات درست باشد من دختر بزرگم را به عقد تو در می آورم
شاهزاده باهوش و ناقلای! قصه ما مدتی بود که میهمان پادشاه بود و از دختر کوچکتر خیلی خوشش می آمد
او جمله ای را گفت که پادشاه را از لحاظ منطقی مجبور کرد تا دختر کوچکترش را به عقد شاهزاده در بیاورد!!
آن جمله چه بود؟
راهنمایی: طبیعتا در جمله ذکرشده، باید هم به دختر کوچکتر اشاره شود هم به دختر بزرگتر
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#666
Posted: 13 Sep 2018 15:50
mahdi75: پادشاهی دو دختر داشت
او به شاهزاده ای که میهمانش بود گفت: من از تو خیلی خوشم آمده و دوست دارم دامادم بشوی!
یک جمله (گزاره) بگو! اگر جمله ات درست باشد من دختر بزرگم را به عقد تو در می آورم
شاهزاده باهوش و ناقلای! قصه ما مدتی بود که میهمان پادشاه بود و از دختر کوچکتر خیلی خوشش می آمد
او جمله ای را گفت که پادشاه را از لحاظ منطقی مجبور کرد تا دختر کوچکترش را به عقد شاهزاده در بیاورد!!
آن جمله چه بود؟
خب طاهرا کسی از دوستان پاسخی نداده است!
اما جواب معما:
شاهزاده میگوید: ای پادشاه! شما هیچ‌کدام از دو دختر خود را به همسری من در نمی‌آورید!
فرض کنیم این جمله درست باشد:
در اینصورت به پاداش جمله درست باید دختر بزرگتر به عقد شاهزاده دربیاید. اما این امر باعث میشود تا جمله گفته‌شده نادرست شود. لذا فرضمان صحیح نیست.
پس این جمله حتماً نادرست است.
یعنی پادشاه حداقل یکی از دختران خود را به عقد شاهزاده در می‌آورد. نمیتوان دختر بزرگتر را به شاهزاده داد، چون جمله گفته شده نادرست است و ازدواج با دختر بزرگتر فقط پاداش جمله درست می‌باشد. پس تنها راه ممکن، ازدواج شاهزاده با دختر کوچکتر است. همان چیزی که خود او می‌خواست. بادا بادا مبارک بادا!
-------------------------------
معمای بعدی مشابه این معما:
پادشاهی دو دختر داشت
او به شاهزاده ای که میهمانش بود گفت: من از تو خیلی خوشم آمده و دوست دارم دامادم بشوی!
یک جمله (گزاره) بگو! اگر جمله ات درست باشد من دختر بزرگم را به عقد تو در می آورم
شاهزاده باهوش و ناقلای ما جمله ای را گفت که پادشاه را از لحاظ منطقی مجبور کرد تا هر دو دخترش را به عقد شاهزاده در بیاورد!!
آن جمله چه بود؟
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 72
#668
Posted: 30 Jan 2020 14:09
مردی نزد شما آمد و می خواست 8 عدد جواهرات را به شما بدهد.
این جواهرات 7 مورد واقعی هستند و یک قطعه جعلی است، تشخیص دشوار است، زیرا جواهر تقلبی شبیه جواهرات دیگر هستند. اما کمی سنگین تر است. شما یه ترازو دارید و فقط می توانید از آن دو بار استفاده کنید. آیا شما می توانید جواهر تقلبی را کشف کنید؟
اول زندگی هیچ ؛آخرش بازمیشه هیچ
دل غافل واسه هیچ ؛اینقدر به خود مپیچ
ارسالها: 12859
#670
Posted: 5 May 2020 13:09
شماره پارکینگ این ماشین؟!
Make the REST of your life, the BEST of your life
صفحه 67 از 70