ارسالها: 8967
#121
Posted: 5 Aug 2013 12:54
بهشت و دوزخت با تست در پوست چرا بیرون ز خود میجوئی ای دوست
اگر تو خوی خوش داری بهر کــــــار از آن خـویـت بهشت آید پـــدیــــــدار
وگــر خــوی بــدت انــدر ربـــایــــــد از آن جــز دوزخـــت چــیــزی نـیـایـد
دهـان تـو کـلیـدانی است هــموار زبــان تــو کــلــیــد آنـــرا نـــگــه دار
بهشت و دوزخت را یک کلید است کلیدی این چنین هرگز که دیده است
کزو گه گل دمد در باغ و گـه خار گـهی جـنـت گشاید زو گهی نــار
زبانت را کلیدی هـمـچــنــان دار بدان کت آرزو باشـد بــــگـــــردان
در این عالم نزن از نیک و بد دم که هم ابلیس میباید هم آدم
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 55
#123
Posted: 14 Aug 2013 22:34
روز مرگم، هر که شيون کند از دور و برم دور کنيد
همه را مست و خراب از مي انـگور کنيد
مزد غسال مرا سير شرابش بدهيد
مست مست از همه جا حال خرابش بدهيد
بر مزارم مگذاريد بيايد واعـظ
پير ميخانه بخواند غزلي از حافظ
جاي تلقين به بالاي سرم دف بزنيد
شاهدي رقص کند جمله شما کف بزنيد
روز مرگم وسط سينه من چاک زنيـد
اندرون دل من يک قلمه تاک زنيد
روي قبرم بنويسيد وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از اين دار برفت
پندار نيک،گفتار نيک،کردارنيک
ارسالها: 332
#125
Posted: 16 Aug 2013 15:57
جوانی که نا کام نمرد.
همه چیز را درک میکرد.
هیچ لذتی براش زیبا نبود.
گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد
تنهایی - loneliness
ارسالها: 24568
#128
Posted: 8 Sep 2013 00:28
بر حاشیه ی سنگ مزارم
به اندازه امضای تو
جا هست
تا سنگینی
اسمت را
برای همیشه احساس کنم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 1796
#129
Posted: 11 Sep 2013 13:59
فقط بنویسن
بازگشت همه به سوی اوست !
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار