ارسالها: 1796
#152
Posted: 4 Mar 2014 01:30
بنویسن به اسم اعظم شرر : اینجانب یوسف امیری شرر بدنیا اومد شرر از دنیا رفت
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 332
#153
Posted: 7 Mar 2014 12:20
بنویس:
بخشکه شانس
گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد
تنهایی - loneliness
ارسالها: 51
#154
Posted: 12 Mar 2014 00:58
میازار موری که دانه کش است
من اينجا بس دلم تنگ است
و هر سازي كه مي بينم بد آهنگ است
بيا ره توشه برداريم
قدم در راه بي برگشت بگذاريم
ببينيم آسمان هركجا آيا همين رنگ است
ارسالها: 55
#155
Posted: 21 Apr 2014 22:12
به سرمزارم اگر میایی نازنینم دگر اشک مریز که خدا میداند گریه هایت چه بلایی بسرم میارد واین بار به رسم خاطره ها همتی کن وکمی زود بیا
گفت تا ابد تنهایت نمیگذارم ... ابدش چه زود عفو خورد...!
ارسالها: 8967
#156
Posted: 3 May 2014 17:50
بودیم و کسی قدر ندانست که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 14491
#158
Posted: 8 Jun 2014 14:39
دریغا که بی ما بسی روزگار
بروید گل بشکفد نو بهار
بسی تیر دی ماه اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 316
#159
Posted: 13 Jul 2014 00:20
هیچ هیچ هیچ
برین به فلسفه هنر به هرچه بود و هست و نیست . برین به دین برین بدین نگو نپرس چند
http://postimg.org/image/prdpo8iul/