ارسالها: 3291
#1
Posted: 30 Dec 2009 17:15
بسیاری از ما تصور می کنیم که اشتباه یا خودپسندانه است که خیلی از ویژگی های خوب را دارا هستیم . ممکن است بسیاری از ما وقت خود را برای سرزنش صفات منفی خود صرف کنیم و فکر کنیم که انتقاد از خود کلید اصلاح عملکرهایمان است. تمرکز دائمی روی عیب های فرضی می تواند مانعی برای برقراری ارتباط با دیگران باشد.
در صورتی که ما فکر کنیم که ماهیت درونی ما دارای نقطه ضعف هایی است ، چگونه می توانیم باور کنیم که دیگران قادرند ما را دوست داشته باشند و یا اگر تصورمی کنیم کسل کننده تر از آن هستیم که کسی را جذب کنیم؟
ممکن است تعجب کنیم که دیگران قادرند ویژگی های خوبی را در ما درک کنند در حالی که ما احساس می کنیم ویژگی های خوبی در خود نداریم .برای اینکه دیگران به ما علاقمند شوند باید بتوانند براحتی بهترین صفات و ویژگی های ما را ببینند. اگر ما بر روی صفات خوبمان تمرکزکنیم اعتماد بنفس بیشتری خواهیم داشت و این به معنی آن است که ما هم چیزهای با ارزشی برای عرضه کردن در روابطمان داریم.
اگر می خواهید از لحاظ اجتماعی فرد موفقی باشید باید این حقیقت را قبول کنید که قرار نیست همه شما را تحت هر شرایطی دوست داشته باشند و به خصوص در همان دیدار اول شیفته ظاهر شما شوند .
هر فردی الگوهای منحصر بفردی برای دوست داشتن و یا دوست نداشتن دارد که قبل از آشنایی با شما در وی شکل گرفته است .اگر به نظر می رسد شخصی شما را دوست ندارد نباید خود را بعنوان فردی ناموفق محکوم کنید.
اگر شخصی شما را دوست ندارد شاید ارتباطی به شما نداشته باشد . شخصی که شما را دوست ندارد ممکن است ترسو، پرمشغله ویا خجالتی باشد. شاید شما و آن شخص صرفا در این زمان خاص با هم ناهماهنگ باشید.
خودتان را از بازی بیرون نکشید با این تصور که اشتباهات شما بسیار بیشتر از امتیازهای شما هستند.در حقیقت خیلی از صفاتی که شما آنها را عیب و نقص تصور می کنید ممکن است برای شخصی دیگر جذاب و دوست داشتنی باشد.کل فاکتورهایی که ممکن است سبب شود شخصی شما را نپذیرد به اندازه ی فاکتور هایی هستند که موجب تفاهم بین شما و فرد دیگری می شود.
شما ممکن است مقداری اضافه وزن داشته باشید ولی در عوض ممکن است لبخندی فوق العاده و یا شورو شوقی زیاد برای زندگی داشته باشید.بسیاری از مردم هستند که اضافه وزن شما حقیقتا به چشمشان نمی آید.ممکن است شما ماشین کهنه ای داشته باشید ولی رفتاری خیلی تاثیر گذار داشته باشید و یا دوستی وفادار باشید.مردم بسیاری وجود دارند که در جستجوی وفاداری، سرگرمی، مهربانی و شوخ طبعی هستند و صورت ظاهر فردی که مقابلشان قرار می گیرد برایشان مهم نیست.
اگر شما به اندازه ای زیبا نیستید که بتوانید با زیبایی خود دیگران را جذب کنید، بخاطر داشته باشید که همه به دنبال زیباییهای ظاهری در دوستانشان نیستند.
شما می توانید تصمیم بگیرید که چون پولدار نیستید و ماشینی زیبا ندارید احساس حقارت کنید و آنها را دلایلی برای نداشتن دوستان زیاد در زندگی خود بدانید.از طرف دیگر اگر ثروتمند باشید ممکن است بدگمان باشید که همه دنبال پول شما هستند و هیچکس شما را بخاطر خودتان دوست ندارد.
نکته اینجاست شما می توانید هرچیزی را به طور ناعادلانه دلیلی بدانید برای اینکه دوستی ندارید و نمی توانید ارتباط برقرار کنید.
یکی از راههایی که شما می توانید به خودتان یادآوری کنید که کدام ویژگی های شما خوب هستند این است که لیستی از ویژگی های خوب خودتان بنویسید و اغلب اوقات آن را مرور کنید.تنها در ذهن خود به صفات خوب خود فکر نکنید، واقعا برای نوشتن لیستی از صفات خوبتان تلاش کنید. عمل نوشتن کمک می کند تا قدرت این تصور در ذهن شما تقویت شود.از اینکه به صفات خوب خود امتیاز بدهید شرمنده نباشید.اگر هیچ نظری راجع به اینکه کدام یک از صفات شما خوب هستند ندارید از افراد دیگری که آنها را می شناسید بپرسید.
وقتی لیستی از صفات خوبتان تنظیم می کنید به اندازه ای سخاوتمند باشید که گویا در تعریف از بهترین دوستتان در دنیا هستید.اگر هنوز کسی را به عنوان بهترین دوست ندارید، دوستی دانا و دوستداشتنی که شما را حقیقتا می شناسد و تحسینتان می کند را در ذهن خود تصور کنید.آن دوست در مورد ویژگی های خوب شما چه خواهد گفت؟
در اینجا صفاتی وجود دارد که ممکن است با شما متناسب باشد.برای تنظیم لیست خود با آزادی عمل کنید و به آن صفات جدید را اضافه کنید.
ویژگی های خوب من عبارت اند از:
- من مهربانم
- هرگز غیبت نمیکنم
- خلق و خوی آرامی دارم
- اطلاعات زیادی راجع به ورزش دارم
- من با خیلی ها رابطه ی خوبی دارم
- برای کمک به دیگران حتی مسیرم را عوض می کنم
شما می توانید لیستتان را به همراه داشته باشید و هر روز آن را چندین بار بخوانید و هرگاه ویژگی خوب دیگری را در خود کشف کردید به آن اضافه کنید.نسبت به تعریف های دیگران از شما هشیار باشید، ویژگی های مثبتی که دیگران در شما می بینند نیز می تواند وارد لیست شما شود.
هنگامی که دیگران را ملاقات می کنید همه ی ویژگی های فوق العاده ای را که دارید به خود یادآوری کنید.این بر می گردد به زمان قبل از ملاقات شما با کسانی که آنها نیز به این صفات ارج می نهند.
یادبگیرید آرامش خود را حفظ کنید و به جای اینکه خود را به خاطر عیب و نقص ها سرزنش کنید روی ویژگی های خوبی که برای عرضه کردن دارید تمرکز کنید.بدانید بینندگانی برای مجموعه استعدادهای ویژه ی شما وجود دارند و به دنبال کسانی باشید که این استعدادها را تحسین می کنند.
عشق من عاشقم باش!≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.
ارسالها: 3502
#6
Posted: 9 Feb 2011 19:07
بسياري از زوجهاي جوان پس از گذشت مدت زماني نه چندان طولاني، احساس ميكنند شريك
زندگيشان ديگر مثل روزهاي اول زندگي آنها را دوست ندارند و نسبت به آنها بياعتنا هستند، اما
زوجهايي هم پيدا ميشوند كه همواره از در كنار هم بودن احساس لذت ميكنند. اين نوشتار 7
راز براي ادامه عشق بادوام را براي شما ميگشايد.
تفاوتها را بفهميم
مهمترين جنبه جذابيت اين است كه ما با هم تفاوت داريم. درست همانطور كه قطب منفي و مثبت
يك آهنربا يكديگر را جذب ميكنند، مرد با احساس ويژگيهاي مردانه و زن با احساس ويژگيهاي
زنانه يكديگر را جذب ميكنند. تشابه و همساني زن و مرد از لحاظ رفتار، افكار و كردار چيزي به
جز كسالتآور شدن زندگي و بيعلاقگي به ادامه آن را در پي نخواهد داشت.
اگر خويشتن واقعي خود را منكر نشويم و تفاوتهاي موجود در يكديگر را درك كرده و خود را با
آنها تطبيق دهيم به عشق پردوامتري دست خواهيم يافت.
جامه عمل پوشاندن به خواستههاي متفاوت و مختص مرد در راستاي عقايد او از طرف زن از يك
سو و متقابل اين اصل از طرف مرد براي زن و خواستهاي او از سويي ديگر، هدفمندي زندگي
و به دنبال آن برآورده شدن خواستههاي دو طرف را در برخواهد داشت كه نتيجهاي به جز تداوم
عشق و گرمي زندگي را در پي نخواهد داشت. هيچيك از زوجين هرگز نبايد در راستاي تغيير
ديگري برمبناي خواستها و عقايد خود گام بردارد چرا كه درغير اين صورت همچون قطبهاي
متجانس آهنربا يكديگر را دفع خواهند كرد و نيروي جاذبه بين آنها تبديل به دافعه خواهد شد. طلاق
عاطفي نتيجهاي از اين نيروي دافعه خواهد بود. بنابراين بايد يكديگر را همان طور كه هستند و با
همان ويژگيهاي مختص و متفاوت پذيرفته و براي برآورده كردن خواستهاي يكديگر گام
بردارند.
تغيير و رشد
از جمله تفاوتهاي اشرف مخلوقات با ساير آفريدههاي خدا، صاحب اختيار بودن و قدرت تفكر
اوست و همين دو خصيصه براي تغيير و رشد او چه از لحاظ فيزيكي و چه از لحاظ روحي و
رواني كافي است و اين تغيير در هر برهه زماني از زندگي امكانپذير است، چرا كه اختيار
داشتن و قدرت تفكر، اراده و پشتكار را به همراه ميآورد، اگر مدبرانه رفتار نكنيد و در زندگي و
روحيات خود تغييرات لازم را اعمال نكنيد، زندگي زناشويي شما احتمالا خسته كننده ميشود.
وقتي روابط زناشويي امكان رشد را فراهم نسازد، آن پيمان كمرنگ خواهد شد. اگر ازدواج به
گونهاي باشد كه با خود صادق باشيم، تغييرخود به خود ايجاد ميشود.
احساسات، نيازها و آسيبپذيريها
براي اين كه عشق را دريابيم، به احساس نياز داريم. نارضايتي زوجين از يكديگر سبب سركوب
شدن احساسات و عواطف محبتآميز آنها نسبت به يكديگر ميشود و به مرور، وقتي زن و شوهر
احساسات خود را همچنان سركوب ميكنند، ديواري به دور قلب خود ميكشند و اين نتيجهاي جز
بياعتنايي و عدم حمايت شوهر از زن و زن از شوهر نخواهد داشت و بتدريج كه ديوار دور قلب
بلندتر ميشود و راه قلب به طور كامل مسدود ميشود، طلاق عاطفي رخ خواهد داد و ميان ما و
احساسات محبتآميز فاصلهاي عميق خواهد افتاد. به كمك برقراري ارتباط صحيح و با قدرداني
از كارهاي يكديگر ميتوانيم ديوار دور قلبمان را خراب كرده و مهر و عشق از دست رفته را
بازيابيم.
مسووليت شخصي و التيام نفس
وقتي نيازهاي احساسي ما در ازدواج برآورده نميشوند، اختلافات حل و فصل نشده مربوط به
گذشتهها خودنمايي ميكنند، لحظهاي احساس مهر و عشق ميكنيم و لحظهاي بعد به طلاق
ميانديشيم. هرگاه احساس ميكنيد حال خوبي نداريد و يا اين كه از يك عمل يا حرف همسرتان
برآشفته شدهايد، بدانيد كه در اعماق وجود شما چيزي هست كه نياز به التيام دارد. در اين شرايط
لازم است كه بخشايندهتر و پرمهرتر ظاهر شويم.
در اين مواقع بايد از خود مراقبت و يا حتي در صورت لزوم به روان درمانگر مراجعه كنيم و به
رغم اين كه از همسرمان انتظار داريم كه كاري براي ما صورت دهد، بهتر است كه توقع خود را
كنار بگذاريم. حالا زمان التيام خويشتن است. در اين هنگام، با بخشش و چشمپوشيكردن از
بيمهريهاي گذشته هم خويشتن خويش را التيام بخشيدهايم و هم همسرمان را از آماج
سرزنشهاي خود و مشاجرههاي مجدد دور ميكنيم.
احترام متقابل به يكديگر
بايد توجه داشت كه هر مشاجرهاي در هر زمينهاي نبايد منجر به ريختن حرمت و احترام بين
طرفين شود. به عبارتي حتي براي مشاجره و بگومگوهاي زوجين هم بايد يك حد و مرز مشخصي
در نظر گرفته شود و هيچيك از زوجين نبايد پا را فراتر از آن بگذارند، تداوم زندگي و چگونگي
اين تداوم و روابط زناشويي بسيار در گروه اصل قرار دارد.
عشق و مهر و محبت
زنها بيشتر زماني احساس محبت ميكنند كه از ناحيه شوهرشان حمايت عاطفي شوند. مهم نيست
كه مرد چه چيزي را براي همسرش تهيه ميبيند، مهم استمرار داشتن آن است. زن وقتي عشق را
احساس ميكند كه دريابد عشق و محبت شوهرش ادامهدار است. ممكن است مسائلي مانند سالگرد
ازدواج، تاريخ تولد و يا حتي وقايع مهم زندگي براي مرد اهميتي نداشته باشد و حتي به دست
فراموشي سپرده شود، اما براي اغلب زنان اين مساله در درجه بالايي از اهميت قرار دارد چرا
كه استمرار عشق و محبت شوهر را برايشان به اثبات ميرساند. اغلب زنان احساسات شنيداري
و كلامي را بهتر درك ميكنند. جملاتي مانند <من به تو علاقه دارم>، <احساست را درك
ميكنم>، <ميدانم از چه خوشت ميآيد> و <هميشه در كنارت خواهم بود> اگرچه جملات
سادهاي هستند، اما اگر از جانب مرد به زن اعلام شوند در جلب مهر و محبت و عشق زن بسيار
موثر خواهد بود. اما دريافت عشق و محبت از جانب مرد متفاوت است. او در صورتي احساس
مهر و عشق ميكند كه زنش پيوسته از كارهايي كه و انجام ميدهد قدرداني و تعريف و تمجيد
نمايد. روحيه خوب زن به شوهرش احساسي از مهر او عشق ميدهد. مرد زماني شاد ميشود كه
همسرش راضي باشد.
در حالي كه زن از گرفتن حتي يك شاخه گل سرخ به عنوان هديه احساس مهر و عشق ميكند،
مرد از مورد قدرداني واقع شدن به اين احساس ميرسد. وقتي مرد براي همسرش كارهاي كوچك
ميكند و زنش از او تشكر مينمايد، مرد احساس محبت ميكند. اگر مرد فراموش كرد، زن مدبر
كسي است كه به لحن غيرمتوقعانه موضوع را به او يادآور شود. و مرد متعهد نيز مردي است كه
به محض يادآوري همسرش را مورد دلجويي و محبت قرار داده و سهلانگاري خود را از دلش
درآورد. در غير اين صورت اين بيمهريها به مرور زمان انباشته شده و به جايي ميرسد كه
حتي حمايت و دلجويي و تدبير نيز كاري از پيش نبرده، طلاق عاطفي زوجين را سبب خواهد شد.
دوستي، استقلال و تفريح
سركوب احساسات به روحيه دوستانه زن و شوهر آسيب ميرساند. اگر زن يا شوهر، هر كدام به
تنهايي در زندگي زناشويي خود از خود گذشتگي نشان دهند ازدواجشان پابرجا باقي ميماند اما
مهر و عشق آنها را تنها ميگذارد.
بدون داشتن مهارتهاي جديد ارتباطي با آن كه ممكن است ازدواج پابرجا باقي بماند، مهر و عشق
صحنه را خالي ميكند و زندگي زناشويي فقط جنبه فيزيكي به خود گرفته و همان طلاق عاطفي را
منجر خواهد شد. وقتي زني به همسرش علاقه دارد اما به او براي حمايت از خود كمك نميكند،
در واقع به روابط زناشويي خود آسيب ميرساند. مرد تنها زماني در روابط زناشويي خود موفق
ظاهر ميشود كه بتواند خواستهها و نيازهاي همسرش را برآورده سازد.
براي ايجاد دوستي در روابط زناشويي بايد تعادلي ميان استقلال و وابستگي ايجاد شود. همان
طور كه نياز به همسرمان مبناي شوق و عشق و تداوم زندگي است، اما اگر به اندازه كافي
استقلال و خود مختاري نداشته باشيم، در مواقعي كه همسرمان چيزي ندارد كه به ما بدهد و يا در
مواقعي كه بنابر دلايلي (كه منطق خودش حكم ميكند) نخواهد كاري را براي ما انجام دهد،
احساس ميكنيم در گرفتن آنچه به آن نياز داريم، ناتوان هستيم. با قبول مسووليت در قبال خود و با
التيام بخشيدن به خويشتن، ميتوانيم در مواقعي كه همسرمان نميتواند كاري براي ما انجام دهد
اقدامي براي خود صورت دهيم. از جمله اين موارد ميتوان از وابستگيهاي افراطي مرد به زن
در انجام كارهاي شخصي و يا حتي از لحاظ عاطفي و نيز وابستگي مالي زن به مرد در تمامي
زمينهها نام برد. متاسفانه زنان از لحا ظ عاطفي بسيار شكننده هستند، پس بايد از همان ابتدا سهم
خاصي از احساساتشان را به شريك زندگيشان اختصاص دهند، نه همه آن را. چرا كه در
صورت بروز هر مشكلي تمامي احساس خود را بربادرفته ندانسته و برمبناي آن به زندگي خود
ادامه دهند. احساسات بيش از حد و زيادهروي، توقعات را باعث خواهد شد و اين نيز پيش
زمينهاي براي مشاجرات خانوادگي است.
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)