ارسالها: 2470
#111
Posted: 17 Feb 2012 20:14
RONIN: مرگ مشکوک دختر بر هنه مصری
این زن جوان مصری در اعتراض به آنچه فقدان آزادی برای زنان مصری دانسته بود تصاویر بر هنه از خودش را در فیسبوک قرار داده بود. این اقدام وی با استقبال زنان ازادي خواه مصري روبرو شد. سایت نهرالحب تصاویری از محل مرگ وی منتشر کرده است
ملايان وحشي خوب مي دانند ازادي زنان مساوي با مرگ ملايان و مفتخوري اخوندهاست
مثلا مي خواستند با كشتن اين دختر ازاده از ساير زنان زهر چشم بگيرند!!!
بيچاره ها نمي دانند با كشتن "علیاء المهدی" زن وبلاگ نویس مصری باعث شدند او به اسطوره زنان ازادي خواه تبديل شده و انگيزه زنان را براي مبارزه با اخوندها بيشتر كرد
نظر شما چيست؟
ايا بايد منتظر مرگ گلشيفته باشيم؟
تا جایی که من تو خبرا خوندم این شایعه بوده و داره تکذیب میشه.
به تازگی تصویری در صفحات فیس بوک از دختری روی برانکارد با وضعیت وخیم و صورت خونی منتشر شده که گفته می شود علیا ماجده المهدی می باشد و در ضرب و شتم امروز جان داده است. تصویر لینک شده نیز مربوط به همین خبر می باشد. در سرچ عکس ها در گوگل، این عکس مربوط به سال 2008 و عملیات تروریستی در مناطق کردنشین می باشد. دوستان مراقب باشید تا تصاویر و فیلم های مربوط برای انحراف در سایر خبرها، بازتاب پیدا نکند
"بالاترین"
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 1655
#112
Posted: 27 Feb 2012 03:45
Paeizban: دوستان آگاه اگه نظراتی دارن خوشحال میشم بدونم.
به نظرم این خانم چند نفر دیگه مثل شما خاطرخواه داره و فعلا داره سبک سنگین میکنه که چه کسی را انتخاب کنه. شما کار خودتو انجام بده و ابراز علاقه خودتو بکن اگر مناسب ایشون بودی که انتخاب میشی و عاشقت هم میشه. اگر هم که نهایتا جواب رد به شما داد مطمئن باش که به نفع هردوتون است و با مردانگی خودتو کنار بکش. حالا خود دانی.
ویرایش شده توسط: shirinak7
ارسالها: 132
#113
Posted: 28 Feb 2012 16:10
shayda جان کاملا باهات موافقم
undefined
تعقیب و آزار مردم فقط مختص به یک دین نیست.بلکه ماهیت همه ادیانی است که قدرت داشته اند و قانون را دردست داشته اند.(تامس پین)
/ با جسارت وجود خدا را به پرسش بگیر،چرا که اگر خدایی وجود داشته باشد باید خرد را بیشتر از تقلید کورکورانه ارج نهد./(توماس جفرسون)
ویرایش شده توسط: borhan6600
ارسالها: 2470
#115
Posted: 18 Mar 2012 17:05
جلال ذوالفنون نوازنده سه تار و آهنگساز امروز بر اثر بیماری قلبی جان سپرد.
آقای ذوالفنون ۷۴ سال داشت.
به گزارش خبرگزاری مهر، او که دو هفته پیش تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، به دلیل خونریزی در بیمارستانی در کرج درگذشت.
آقای ذوالفنون در سال ۱۳۱۶ در آباده متولد شد. در کودکی به همراه خانواده اش به تهران آمد و فراگیری موسیقی را در ده سالگی آغاز کرد.
برای ادامه تحصیل به هنرستان موسیقی ملی رفت و در ان جا با سازهایی دیگر مثل تار و ویلن آشنا شد.
همزمان با تاسیس رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبا به آنجا رفت .
آشنایی با شخصیت ها موسیقی ملی ایران از جمله نورعلیخان برومند و دکتر داریوش صفوت شناخت تازه ای از موسیقی اصیل ایران برای او به همراه داشت.
ذوالفنون از آثار و نحوه نوازندگی بزرگانی چون ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهی و همچنین احمد عبادی تاثیرات فراوانی گرفت اما در نهایت خود به بیان مستقلی در نوازندگی سه تار دست یافت.
جلال ذوالفنون آثار متعدد مکتوب و صوتی در زمینه موسیقی ملی ایران از خود به جای گذاشته است که از آن میان آلبوم های گل صدبرگ وآتشی در نیستان از شاخص ترین آنها است.
ذوالفنون در بیست و هفتمین جشنواره موسیقی فجر که اواخر بهمن ماه امسال در تالار وحدت برگزار شد به عنوان هنرمند برجسته موسیقی سنتی مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفت.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#117
Posted: 24 Mar 2012 13:34
کیا قصه های مجید یادشونه؟
قصه های مجید دیگر "بی بی " ندارد .
مادر بزرگ "قصههای مجید" در 89 سالگی بر اثر بیماری و کهولت سن نیمه شب گذشته در اصفهان درگذشت.
به گزارش مهر، پروین دخت یزدانیان در نجف آباد به دنیا آمد و دارای مدرک تحصیلی ششم ابتدایی بود. وی دارای 12 فرزند، 25 نوه و 5 نتیجه است که از میان این تعداد فرزند کیومرث و منوچهر پوراحمد کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون شناخته شده هستند.
حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال 1370 با مجموعه "قصههای مجید" آغاز شد و ایفای نقشش در سینما از سال 1371 با "صبح روز بعد" و "شرم" که هر سه به کارگردانی پسرش بود ادامه یافت.
وی در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما، حضور در فیلمهای "نان و شعر"(1372)، "خواهران غریب"(1374) و "شب یلدا"(1379) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پوراحمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بیبی(1373) ساخته اصغر هاشمی تجربه کرد
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2470
#118
Posted: 31 Mar 2012 20:43
کودکستان نیست ! سالن انتظار زندان اوین است
فرزندان زندانیان سیاسی در انتظار دیدار والدین خود در اوین.
محمد امین پسر آقای طاهری, کاهن داشاب پسر بابک داشاب و محمد عرفان پسر اقای دلیرثانی..
تو بزرگ می شوی؛
تو که هر هفته بوی اوین را می شنوی.
تو بزرگ می شوی،
و به یاد می آوری بوسه های پشت شیشه را
و به یادت می آید حسرت ناتمام آغوش پدر یا مادرت را
و در یادت می ماند دلتنگی شبهای تنهای تنها
و بغض ناتمام آغشته به امید فرداها.....
بزرگ شو!
ببال!
و به یاد داشته باش :
تنهایی امروز تو برای این بود
که "دیگر هیچ شیشه ای بین بوسه ها نروید"
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 531
#119
Posted: 7 Apr 2012 18:07
به ياد دوازدهمين سالگرد درگذشت او در فرودين ماه...
هنوز در باره او و پديدارشناسي فردين تحليلي انجام نشده...
اينكه او چگونه توانست در كشوري كه فاقد صنعت سينماست، دو دهه سلطان بيرقيب پرده سينما باشد؟
اينكه او چگونه توانست در كشوري كه هنوز مدرنيته را تجربه نكرده، به يك خاطره تصويري و صوتي تبديل شود؟
هنوز در باره ابتكارت سينمائي او پژوهشي انجام نشده از جمله اينكه :
او بنيانگذار كليپ سينمائي بود،
او ابداعكننده كارگرداني صحنههاي آواز و موزيكال بود،
او در كليپهاي سينمائياش به تلفيق ابتكاري و مينيمال از تصنيف و آواز سنتي با فضاي سينماي شبهمدرن دست يافت، بطوريكه توانست رديف و گوشههاي دستگاه موسيقي سنتي را به مثابه متن و زمينه صوتي، ريتميك و زيبائيشناختي جهان تصوير تبديل كند،
او در هنگام اجراي صحنههاي موزيكال و اجراي آواز با صداي ايرج (در دستگاه موسيقي سنتي) و عارف (در دستگاه موسيقي پاپ و جاز) تصنيفها و ترانهها را بازي ميكرد نه اينكه فقط لب بزند و آنها را فقط اجرا كند، به عبارت ديگر او موسيقي ايراني (ستني و پاپ) را ميشناخت و ميميك صورتش با گوشههاي دستگاه موسيقي كه اجرا ميكرد تغيير ميكرد و با حركات دست و صورت و بدن، موسيقي را بازي (و نه فقط اجرا) ميكرد، كاري كه در ايران فقط يك نفر ديگر به انجام آن موفق شد : گوگوش،
و اينكه او چگونه توانست در شرائطي كه همه امكانات سوءاستفاده شخصي را داشت (پول، امكانات، زيبائي چهره، زيبائي اندام، زيبائي صدا، معروفيت و شهرت سينمائي، روابط قوي در سينما، شهرت در حوزه ورزش كشتي در اندازه قهرمان كشتي جهان و صاحب مدال رسمي) اما نه تنها از كسي سوءاستفاده نكرد بلكه كمكهاي محرمانه مالي به مستمندان را هم در كارنامهاش دارد ازجمله احداث چند پرورشگاه براي كودكان بيسرپرست و تامين هزينه تحصيلي چندين متخصص در خارج از كشور ازجمله تامين هزينه تحصيلي متخصصي ايراني در سازمان فضائي ناسا، و همچنين تامين مخارج شروع زندگي براي تعداد بسياري از هموطنانش...
و اينكه او چگونه توانست در باره خودش جملاتي بگويد كه شنيدنش از جانب صاحبان قدرت سياسي و صاحبان قدرت فرهنگ و هنر و آكادميك تقريبأ محال است؟ جملاتي اين چنين كه :
دلم ميخواست كار خوب انجام بدهم، ولي وقتي شعورش را ندارم چه توقعي از من داري...من در حد شعور خودم كارم را بلد هستم..سينمائي كه نصيب همه ما شده بود با آن شعور و سواد و تجربهاي كه داشتيم بجز آنچه ديديم نميتوانست باشد..(كتاب : سينماي فردين به روايت فردين- مصاحبه فردين با عباس بهارلو- نشر قطره-1379- ص 312).
***
سينماي امروز ايران فاقد نشاط است، زيرا سينماي امروز ايران از فردين محروم است...
كاش ميگذاشتند تقوائي ناخداخورشيداش را با فردين ميساخت...
"برگرفته از یک وبلاگ"
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 2470
#120
Posted: 8 Apr 2012 17:09
کمی فکر کنیم...
.
این عکس رو ببینید...اولین احساستون رو از دیدنش بگید...بعد بگید چرا اینجور یهست..نقش دولت و نقش ما در ادامه ی این حالت چیه؟
ایا ما در این وضعیت نقشی داریم و مقصریم...ایا از ماست که بر ماست یا نه ما فقط می تونیم ادعای تمدن دو هزار و پانصد ساله کنیم و این عکس رو در فیس بوکمون لایک بزنیم و تو سایت ها بزاریم و بعد کمی فحش بدیم و کمی حرف بزنیم و کنارش یه لیوان چایی بخوریم و بعدش همه چیز با همون لیوان چایی تموم میشه...
خب ما که حرفمونو زدیم..لایک هم که زدیم ..عکس رو هم که شیر کردیم دیگه وظیفه ای نمونده...به نظرتون وظیفه ی دیگه ای هم هست؟اگه آره چی؟و اگه نه چرا؟
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!