ارسالها: 157
#215
Posted: 3 Aug 2024 20:32
ترسم از آوار و آورگی بود
ترسم مردن و ناجاودانگی بود
ترسم از تکراری شدن برای عاشق در داستان زندگی بود
ترسم از آینده دور در تمثیل آشفتگی بود
#999
https://t.me/delneveshteha19966
معمولا آدم خاص و مورد اعتماد نایاب هست مخصوصا اگر بخاد دوستت باشه دنبال یه اپن ماینددختر یا زن سن بالا مطلقه هستم که تو غم شادی داری و نداری باشه
ارسالها: 157
#216
Posted: 3 Aug 2024 20:38
برای نوشتن نیاز به کلماتی جدید میخواهم
برای دچار نشدن به زخم بستر دردها ازحرف های بی جا می کاهم
برای اینکه دردهایم معلوم نشود آن را درون دودهای سیگار پنهان میکنم
نگران من کسی نیست و نگران دروغین برایم فایده ای ندارد در خود خوری هایم گاهی روحم را میخورم
مغزها همه برای دیکتاتور دست میزنند انگار مغزهایشان را درون ماشین لباسشویی ریختند و همه یشان را یک جا میشورند
دست هایم آنقدر خالیست وتنها که خانه های متروکه دست هایم را میبوسند
چشم هایمان به در خشک شد کاری کردند با من که چشم هایم را به انتظار ها با نخ و سوزن بدوزم
#999
معمولا آدم خاص و مورد اعتماد نایاب هست مخصوصا اگر بخاد دوستت باشه دنبال یه اپن ماینددختر یا زن سن بالا مطلقه هستم که تو غم شادی داری و نداری باشه
ارسالها: 157
#217
Posted: 31 Aug 2024 13:52
هر لحظه و هر چشم به جای دیگر من را گویی شخصی می پاید
نگاه من پنجره ای ست به سلول های کوچک انفرادی که هم بند می خواهد
بستر رودخانه آنقدر خواب است که از فواصل جلوتر یعنی آبشار هیچ چیز نمیداند
علاقه ی من نوعی نسبت به عشق دروغین تو خشمم را می کاهد
در قلب هایمان مگر به صورت موهوم و خیال تخم گذشت و بخشش می زاید
مثل دامادی خوش قدم در مجلس خواستگاری بخت خوش هست که پیش تر از من به در هر خانه می آید
#999
معمولا آدم خاص و مورد اعتماد نایاب هست مخصوصا اگر بخاد دوستت باشه دنبال یه اپن ماینددختر یا زن سن بالا مطلقه هستم که تو غم شادی داری و نداری باشه
ویرایش شده توسط: Amin19961376
ارسالها: 157
#218
Posted: 16 Feb 2025 12:54
برای دل گرفته چه کنم چه بکنم و آن را به که بسپارم
برا دل شکسته به اعتماد کنم و دردم را به که بگویم
درپی تو در کدام خانه و کدام محله و کدام کشور باید بجویم
جستجو بی وقفه من از من توان گرفت تو را چگونه به دگران بنمایم
دلم میخواست بگویی هر چه من دارم بگویی مال توست و با هر صدا کردن بگویی جانم
کاش ثروت داشتم عاشق من شوی و بگویی با تو تا آخر عمر می مانم
ولی من ثروتمند نبودم حال باید تو تنهایی و سکوت قلط بزنم وبی میکروفن و استدیو در این کانال بی شبکه برایت بنویسم
تا یک روز فقط بیای خیلی سرد و بی روح بگویی نوشته هایت زیبا بود و خواندم
نگو ته این داستان کوتاه هم دوباره من قافیه را باختم
این حالم جوری شده که همه تماشاگران به کاراکتر من بگویند خودخواه
در چاه و چاله گیر کرده ام در اقیانوس اشتباه
متهم به شده ام به حرف های مفت جماعت بی سواد و بی رحم با کلی افتراح
میتوانست کسی در قلب مرا باز کند در قلب بسته ای که میشد با دستان پر توان تو بشود افتتاح
#999
معمولا آدم خاص و مورد اعتماد نایاب هست مخصوصا اگر بخاد دوستت باشه دنبال یه اپن ماینددختر یا زن سن بالا مطلقه هستم که تو غم شادی داری و نداری باشه