ارسالها: 355
#344
Posted: 3 Nov 2018 11:21
چ ربطی داره
زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ... واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ... .((آلبرت انیشتین))
ارسالها: 7024
#345
Posted: 19 Nov 2018 21:11
پسرا شکر اضافه میخورن!
اصولا اقاهایی که تجربه دارن میدونن باید برن دنبال جماعت چادری.مخصوصا اوناشون که چادر عربی میپوشن یا زیر چادر آرایش میکنن!
خواهرانه گفتم...
خود دانید...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7024
#349
Posted: 20 Feb 2019 23:49
تابستون پارسال از طریق عاغامون با یه خانم چادری آشنا شدم.در واقع شوهرش یه جوری با عاغامون رابطه کاری داشت.ناگفته نمونه شوهرش پیتزایی بزرگی در یکی از شهرکهای مجاور اصفهان داشت.این خانم از اون چادریهایی بود که چادر عربی و دستکش دست میکرد و اون اوایل مدام جانماز آب میکشید و مدام تکرار میکرد شوهرم خیلی رو چادر من تعصب داره و غیرتیه و...
جالبه که بعد که نقش بازی کردن رو کنار گذاشت بهم گفت همزمان با دو تا اقا در ارتباط هست که یکیشون بوتیکی در محله ما داره و اونیکی هم یه آس و پاس علافه.
راستش تا اینجای کار خیلی تعجب نکردم.
جالبش جایی بود که گفت هفته ای دوبار این دو تا رو به خونش میبره.یعنی صبح به محض اینکه اقا از خونه میزد بیرون این دو تا نره غول تشریف میبردند خونه اقا و تو اتاق خواب یارو و رو تختش با زنش سکس گروهی میکردن!
یعنی من موندم نه بخاطر رابطه همزمانش با دو نفر،نه بخاطر سکس گروهیش،موندم که این اینهمه دل و جرات از کجا میاره که دو تا نره غول رو به خونش میبره و اونها چه دل و جراتی دارن که به خونه یه مرد دیگه میرن و میتونن تو این محیط با زنش سکس کنن!
یه چیز جالب دیگه در مورد این خانم این بود که با شوهرش هر سال کربلا میره.البته نه مثل این جماعت آس و پاس پیاده،بلکه با هواپیما و به بهترین هتل.اما تو هتل هم وقتی تنهاست با اون دو تا حضرت اقا مشغول سکس چت و رد و بدل کردن عکس فلان و بیثاره و برگشت برای عشقاش کلی خرید متبرک میکنه...
همون موقع که این جریانات بود من با یک مهماندار تو رابطه بودم و یک روز اون اقا برای کاری تو پارک نزدیک خونمون دنبال من اومد.اون خانم هم تو پارک کنار من نشسته بود و دختر 7-6 سالش هم با دوچرخه مشغول بازی بود.
خلاصه دوست من رو دید و خیلی جالبه که بعد که دوستم رفت بهش گفتم که میخوام با این اقا کات کنم که بلافاصله شماره موبایل اون رو از من خواست که من واقعا جا خوردم و...
چند هفته بعد فکر کنم با هواپیمایی العراقیه به کربلا رفت و تو هواپیما روی مهماندارهای عراقی زوم کرده بود.البته برام تعریف کرد که سیاه و زشت و غول پیکر و البته فوق العاده هیز بودند....
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 492
#350
Posted: 21 Feb 2019 06:12
Streetwalker: تابستون پارسال از طریق عاغامون با یه خانم چادری آشنا شدم.در واقع شوهرش یه جوری با عاغامون رابطه کاری داشت.ناگفته نمونه شوهرش پیتزایی بزرگی در یکی از شهرکهای مجاور اصفهان داشت.این خانم از اون چادریهایی بود که چادر عربی و دستکش دست میکرد و اون اوایل مدام جانماز آب میکشید و مدام تکرار میکرد شوهرم خیلی رو چادر من تعصب داره و غیرتیه و...
جالبه که بعد که نقش بازی کردن رو کنار گذاشت بهم گفت همزمان با دو تا اقا در ارتباط هست که یکیشون بوتیکی در محله ما داره و اونیکی هم یه آس و پاس علافه.
راستش تا اینجای کار خیلی تعجب نکردم.
جالبش جایی بود که گفت هفته ای دوبار این دو تا رو به خونش میبره.یعنی صبح به محض اینکه اقا از خونه میزد بیرون این دو تا نره غول تشریف میبردند خونه اقا و تو اتاق خواب یارو و رو تختش با زنش سکس گروهی میکردن!
یعنی من موندم نه بخاطر رابطه همزمانش با دو نفر،نه بخاطر سکس گروهیش،موندم که این اینهمه دل و جرات از کجا میاره که دو تا نره غول رو به خونش میبره و اونها چه دل و جراتی دارن که به خونه یه مرد دیگه میرن و میتونن تو این محیط با زنش سکس کنن!
یه چیز جالب دیگه در مورد این خانم این بود که با شوهرش هر سال کربلا میره.البته نه مثل این جماعت آس و پاس پیاده،بلکه با هواپیما و به بهترین هتل.اما تو هتل هم وقتی تنهاست با اون دو تا حضرت اقا مشغول سکس چت و رد و بدل کردن عکس فلان و بیثاره و برگشت برای عشقاش کلی خرید متبرک میکنه...
همون موقع که این جریانات بود من با یک مهماندار تو رابطه بودم و یک روز اون اقا برای کاری تو پارک نزدیک خونمون دنبال من اومد.اون خانم هم تو پارک کنار من نشسته بود و دختر 7-6 سالش هم با دوچرخه مشغول بازی بود.
خلاصه دوست من رو دید و خیلی جالبه که بعد که دوستم رفت بهش گفتم که میخوام با این اقا کات کنم که بلافاصله شماره موبایل اون رو از من خواست که من واقعا جا خوردم و...
چند هفته بعد فکر کنم با هواپیمایی العراقیه به کربلا رفت و تو هواپیما روی مهماندارهای عراقی زوم کرده بود.البته برام تعریف کرد که سیاه و زشت و غول پیکر و البته فوق العاده هیز بودند....
حمل بر جسارت می شه، ولی خوب ظاهراً شما خودت با خیال راحت و جسارت بالا راجع به دیگران به صورت گروهی حکم صادر می کنی. حالا به فرض که قبول کنیم و شما واقعاً این یک خانم با چادر به قول خودت عربی رو دیده ای که با دو نفر به صورت همزمان در ارتباطه و سکس گروهی می کنه و غیره و غیره. در عالم پرستاری اگر یک مورد از یک بیماری ببینید سریع به عنوان اپیدمی معرفی اش می کنید؟ به خاطر یه مورد خاصی که شما دیده ای باید به آقایون پیشنهاد «خواهرانه» بدی که هرچی زن چادری دیدید این کاره اند؟
Streetwalker: اصولا اقاهایی که تجربه دارن میدونن باید برن دنبال جماعت چادری.مخصوصا اوناشون که چادر عربی میپوشن یا زیر چادر آرایش میکنن!
این چه طرز استدلاله دختر خوب؟
بله، بعضی از خانم ها ظاهر اسلامی دارند و زیرشون باد میده، آقایونی هم هستند که پیشونی شون داغ داره و سر و گوششون دایم در حال جنب و جوشه. اما دلیل نمیشه حکم کلی بدیم که همه افرادی که ظاهرشون مثل افراد اسلامی و معتقد هست دچار فساد اخلاقی هستند، یا فحشا می کنند!
حالا مثلاً من اگر یه خانمی رو می شناسم که راست یا دروغ خودش رو پرستار معرفی کرده، و باز راست یا دروغ بهم گفته غیر از آقاشون (یا به قول خودش عاغاشون) چند نفر دیگه به همزمان بوده باید بگم همه پرستارها همزمان با چهار پنج نفر هستند؟ یا بگم همه پرستارها با همه مردها سکس می کنند؟
یا اگر یه نفر به من گفت با یک دکتر رابطه فتیش اسلیو داره، من باید سریع بدوم و همه جا جار بزنم «آی ملت، همه دکتر های متخصص دوست دارند اسلیو باشند! بدوید که جا نمونید، شلاق هاتون رو تیز کنید و به بیمارستان ها حمله کنید!» ؟!؟!؟!؟
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد