چرا پسرها ایرونی دخترهای غیر چادری رو بدکاره می بینن؟!! - صفحه 6

mmrs

کاربر

ارسالها: 57

#51 Posted: 4 Aug 2011 02:26

تا حالا نشنیده بودم كه " غیر چادری " رو بدكاره بدونن.

رابطه 10 قسمت داره، 1 قسمت محبت و 9 قسمت گذشت
غرور بدترین چیز برای یک رابطه است

amir_45

کاربر

ارسالها: 90

#52 Posted: 4 Aug 2011 02:39

منم نشنیدم.اصلا بدكاره یه چیزه دیگس كه هم مدل چادری داره هم غیر چادری!!!!

زنده باد ایران عزیز با جوونای لوتیش

afshin59

کاربر

ارسالها: 143

#53 Posted: 4 Aug 2011 17:19

اتفاقا بر عكس این حرفه فرهنگمون اینجوری جا افتاده تو جامعه هر كسی یه نطری داره ولی در
كل نه نمی شه گفت بدكاره

عمر گران میگذرخواهی نخواهی سعی بران کن نرود رو به تباهی
a . p

DjShahram

کاربر

ارسالها: 255

#54 Posted: 11 Aug 2011 00:02

لطفا نام تاپيكو عوض كن،
بذار بعضي پسرها نه پسرها چون من اينجوري فكر نميكنم

مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم

leaderlover

کاربر

ارسالها: 3981

#55 Posted: 14 Aug 2011 11:23

جامعه آماری سایت كوچك هست و حتی خیلی ها تو همین انجمن هم آنقدر روی همسر خودشون حساسیت دارن.پس نمیشه به گفته های دوستان بسنده كرد.اگه همین سوال را از عوام مردم بپرسید درصد بالایی دختران چادری را نجیب تر می دانند

hi dr!

marmolakman

کاربر

ارسالها: 1748

#56 Posted: 21 Oct 2011 09:33

تو دختر چادری که برگشتی طرف من چنان آرایش داری که.....

يه انقلاب بزرگ شده...يه طبقه هست از خدا خواسته مياد و ميگه بيا منو آتش بزن و خاکستر کن. بيا از من استفاده کن اگه به دردت خوردم نگه دار اگه نه مثل زباله بندازم تو سطل آشغال. هر روز خودشو به يه مدلي در مياره تا طعمه خوشمزه تر بشه.واسه اينکه به مذاق من خوش بياد.رقابت ميکنه خودشو له ميکنه تا من نگاهش کنم چقدر بدبخته که با کيف و کفش و مانتوش ميخواد منو آتش بزنه.آره آتش ميگيرم اما از حرارتش خودش ذوب ميشه.من آتش ميگيرم اما قبل از من اون خاکستر ميشه. نميدونه خودش خبر نداره، اما با اطمينان ميگه من دارم استفاده ميکنم فکر ميکنه همينکه من بهش نگاه ميکنم اسيرش شدم اما نه، اون اسير منه مگه من آقا گرگه نيستم خوب ديگه، آقا گرگه هم از اول خودشونشون نميده ،مگه نشنيدي سلام گرگ بي طمع نيست يه موقع به خودت مياي ميبيني چه جور لاي دندوناي آقا گرگه داري تيکه پاره ميشي اشکالي نداره من تو رو دوست دارم کدوم گرگيه که از طعمه به اين خوشمزه اي بگذره، شايد پيش خودت فکر کني مرد کثيفي مثل من احمقه، آره ولي اگه زياد با آتش برقصي آخر آتيشه که با تو ميرقصه تو شعله هاش ميسوزونت... اگه نفعي برات داشتم بدون قبلش هزاران هزار بار بيشتر نفع بردم از همه مهمتر غرور تو خورد کردم روحتو کثيف کردم فکر کردي چيزي بزرگتر از غرورت هست ....وقتي هم که دلمو زدي ميري جز بقيه زباله هاي سطل آشغالم اينطوريه که من نابودت ميکنم....

.... امروز حوصله ندارم از بس ديدمتون ديگه سير شدم بيچاره شماهايي بعد ظهر اومدين چه التماسي به لوازم ارايشتون کردين حيف که حال نگاه کردنتون ندارم بيچاره هااا به چه اميدي خودتونو درست کردين.اون يکي نميدونم شوهرشه فکر کنم شوهرشه داره کنار زن نازش راه ميره و چشم و گوشش به همه جا هست الا به زنش. بقيه مرداي خيابون بيشتر به زنش توجه دارن .مرد که اصلا در اين وادي نيست ،داره بقيه تريپ خفني هارو ديد ميزنه چه مبادله جالبي، مثل قديما مبادله ي کالا به کالا.يه چادري ميبينم اصلا از اين چادريا خوشم نمياد نه اينکه برم طرفشون نه.جسارت ندارم چنان خودشونو پيچوندن تو چادر که ميخوره تو ذوق ادم همون چادرشون عين سيم خوار دار ميمونه.من از چادرشون از خودشون بيشتر ميترسم.سياهي چادرشون انقدر جذبه داره که آدم با ديدنش چشماش سياهي ميره.اعتراف ميکنم از چادريا ميترسم نگاه نميکنم چون چيزي دستمو نميگيره با، حجابشون، گفتن اگه جرات داري بيا جلو؟ خوب چه کاريه ميام به تو نگاه ميکنم که به چشماي من التماس ميکني که نگاه کن، يه دختر چادري داره ميره من پشتشم دارم تحليلش ميکنم. از اين دختراي بدون رنگ و روغن.از اينايي که يه تار موشو حتي يه نفر هم نديده، به همسر اينده اين دختر حسادت ميکنم اگه تو هم اينطوري بودي من رذل نميشدم مگه از تو شکم مامانم بد چشم بودم نه ،پس چرا به محجبه ها گير نميدم من فقط دنبال لقمه حاضر اماده اي مثل تو هستم. تو دختر چادري برگشتي سمت من چنان ارايشي داري که زدي رو دست بقيه جااان چه تيپي داري، سرمو انداختم پايين گفتم چادرت از هم باز شده ميخواي روتو بگيري تا ارايشت معلوم نشه نخواستم بهت ظلم کنم که ديدم نه، در قبال نگاه هرزه من عکس العملي نشون نميدي. ازت ساعت پرسيدم که استينتو تا ارنج بالا زدي و با طنازي ساعت رو گفتي دلت بدبختي ميخواست

برام عجيب بود چه پارادوکسي اخه چادري بي حجاب... پس چادرت چي بود؟ اين برا من مهم نيست.چون من کثيفم چادري و ... برام فرقي نداره دل پاک و غير پاک هم برام فرقي نداره چشمم به هر چيز جذابي بخوره دست از سرم بر نميداره.تو هم از همونايي هستي که منت کشي ميکني منم منت سرت ميذارم نگاهت ميکنم عميق ...تازه تو از همه جالبتري. بيشتربا چادرت خودنمايي ميکني اوني که بي حجاب مياد موضعش معلومه ميگه نگاهم کن، تو رو نميدونم به واسطه چادرت نگاهت کنم يا نه، ولي نگاهت ميکنم چون چادرت سياهي نداره با نگاه هام غرورنداشته تو خوردميکنم.اما نميشه به همين بسنده کنم ،يه کم به کوچک شدن مي

ارزه، عوضش حسابي از شرمندگيم در مياي ،بايد يه کاري کنم بايد مختو بزنم به ريسکش مي ارزه خطر کنم، تو رو واقعا بايد شکار کرد.ميدوني تو از همه طعمه هام خوشمزه تري آخه تو بيشتر آدمو تشنه ميکني هر چند دقيقه يه بار با باز کردن چادرت لذت ميبخشي به مردايي مثل خودم، تيپت خيلي قشنگه مثل يه پري ميموني که شنلشو يه دفعه باز ميکنه همه از زيباييش کيفور ميشن ،تو هم همينطور. برام مهم

نيست بذار بقيه هم نگاه کنن من به فکر خودمم و قتي خودت ميخواي لذت ببخشي من واسه چي سر غيرت بيام مگه من ديکتاتورم نه تو خودت خواستي... منم که تورو به عنوان يک زن قبول ندارم واسه همين ميذارم بقيه هم نگاه کنن حيف تو نيست چرا نذارم همجنسام نگاهت کنن و سرگرم بشن...خلاصه، شکارت کردم و دعوتت کردم بيا تا آروم آروم بدون اينکه دردي بکشي زير نگاه من تيکه پاره بشي، با روي باز قبول کرد ي اما از مرگ تدريجي خودت خبر نداشتي چون خوشحال خوشحال ميخنديد ي و هر دفعه در قبال نگاه هرزه يه تيپ جذاب با يه خنده شاد حاکي از رضايت تحويل ميدادي،نميدونستي من دارم روحتو ازت ميگيرم. نميدونستي داري با دستاي خودت گور خودتو ميکني ، هر دفعه مثل پتک ميزدم تو سرت و ريشه تو کم کم داشتم در مياوردم ، ولي خودت خبر نداشتي. گذشت ....خيلي هم خوش گذشت، از تو هم هم سير شدم چه جذابيت ديگه اي ميتونستي داشته باشي ؟؟؟ منکه استفاده کردم واسه چي خودمو معطل تو کنم تو هم خودتو زنده به گور کردي.تو هم رفتي جز بقيه... رفتي تو قبري که هرروز جلوميزتوالتت که براي خودت کندي، وقتي دو تا عطر رو همزمان ميپاشيدي رو خودت..... حالا ميتوني بري و به يکي ديگه لذت ببخشي هر چند همون موقع هم به هزاران نفر لذت ميبخشيد ي ولي بايد بگم تو خيلي سياه دل و کثيفي.ارايش.مدل مو. لبخند در برابر نگاه کثيف من کجا و چادر کجا!!! آخه من از چادريا ميترسيدم فکر ميکردم چادر يک مرزه يا يک راه صعب العبور پس بيچاره مردايي که چشم ميپوشونن يعني اينده شون دخترايي مثل توهستن پس چه کاريه اونا هم نگاه کنن و لذت ببرن چرا به خودشون سخت ميگذرونن اين دختر که همه شون سر و ته يه کرباسن.منم ديگه زدم تو خط چادري و. فکر کردم دختر جماعت مرده نگاه منه. سرگرمي جديد ميخوام يه چادري ديگه رد شد از پشت صداش کردمو ساعت پرسيدم ديدم روشو کرد طرفم و دستشو دراورد تا ساعت بگه گفتم اين دختر .خفن و چادري و محجبه ش فرقي نداره کلا التماس ميکنه نگاهم کن. زل زده بودم به دستش منتظر بودم دستش که با النگو و دستبند تزيين شده رو ببينم که يه دفعه استينشو بالا زد ضايع شدم چون ساق دست داشت و تا مچش پوشونده بود چنان سنگين و متين جواب داد که جرات نکردم نگاهش کنم چه برسه به چشم چروني، يعني نگاه ميکردم هم چيزي دستمو نميگرفت جذبه و وقار خودش چنان جذبه اي به چادرش داده بود که سياهي چادرش بيشتر شده بود طوري که هر نگاه هرزه اي رو تيره و تار ميکرد.نميدونستم گيج شده بودم اين دخترا چرا انقدر با هم فرق دارن. به سرم زد برم زن بگيرم که يه دفعه يه اکيپ خفن .يکي مانتو، يکي قيافه، يکي عجيب و غريبيش چشممو گرفت. ولم کنين زن ميخوام چکار به هر کدومتون نگاه ميکردم چنان ذوقي ميکردين و هر کدوم به نوعي منت نگاه بيشترمو ميکشيدين. چادري محجبه رو ول کردم واسه چي خودمو خسته کنم ولي هيچ کدومتون به اون چادري بي حجاب که در عين چادر پوشيدن همه چيشو ريخته بود بيرون نميرسيدين ميدونين اون مدلي کمه که يکي چادر بپوشه و همه جذابيتاش مشخص باشه. آره وقتي چادرشو از هم باز ميکرد عطرش تا چهارتا خيابون اونطرف ترهم ميرفت مخصوصا تيپي که زده بود پس مي ارزيد مخصوصا وقتي چادرشو باز ميکرد آدم بيشتر تشنه ميشد آره اين از هر خوراکي خوشمزه تر بود چرا چون بايد يه کم تلاش بيشتري ميکردي تا به دستش بياري نيمه برهنه مصداق همين بود نيمه برهنه واسه مرد جذابيت بيشتري داره اين مثل يه ميوه اي بود که بايد يه چيزي زير پات ميذاشتي و ميکندي ميخوردي اما دستت بهش ميرسيد دست نيافتني نبود دم دست بود اما يه ذره تلاش بيشتر ميخواست. پس معلومه من از شکار اين طعمه لذت بيشتري ميبرم چرا چون گرگم ،بقيه بره ها خودشون جلو چشمم ميگن بيا اماده ايم اما اين يکي يه کم بيشتر دويدن ميخواست و چون تلاش کرده بودم گرسنه تر شده بودم چون قسمتي از زيباييهاشو ديده بودم دلم قرار نداشت ولش نميکردم تا زماني که ازش سير ميشدم اگه اوني همه جذابيتاش ميريخت بيرون من تو يه نگاه سير ميشدم اما اين نه اين تدريجي جذابيتاشو رو ميکرد. اين ديگه چه شيطاني بود از همه مهمتر لبخند شيريني که حواله ميکرد که ميگفت منم جز اين دخترا حساب کن به چادرم نگاه نکن، به نفع من بود با اين دوست ميشدم چون اولين نفر من بودم اما نه، اونکه چادرش باز بود همه نگاهش ميکردن منم ميدونم نگاه هرزه يعني چه پس اينم از هموناي ديگه بود تازه بدتر چون واقعا روح خبيثي داشت شايد خودشم خبر نداشت ولي باعث ميشد من از چادريا بيشتر خوشم بياد !!!اين ديگه تف سر بالا واسه هر دو گروه بي حجاب و با حجاب بود..... اي بابا از همينجا بگم زن نميخوام بگيرم اون دختر باوقار يه دفعه متحولم کرد تا تو رد شدي و شادم کردي دوباره منصرفم کردي پس اگه نگاه ميخواي حالا حالاهااا به تلاشت ادامه بده اما اگه بخوام زن بگيرم عمرا به تو نگاه کنم گفته باشم. اره مردي به دله اما من دل ندارم چون نميتونم از تو چشم بردارم مرد کسي که ازت چشم بپوشونه.جز زنش هيچ زني تو دنيا نميبينه اره بي غيرتم اما به تو نگاه ميکنم به محجبه نگاه نميکنم چون اون دختر حقش، مرديه که دل داره. صورت اون دختر حق مرد با دل و جراتيه که از تو چشم ميپوشونه پس نگاه نميکنم همين تو برام بسي. توي چادري که هم ميخواي دل مامان باباتو بدست بياري هم از اينور منت نگاه منو ميکشي؛ حالا منکه راضيم ولي کلا ميگم چادرتو دربيار تا من، از پشت دختراي چادري و محجبه رو باهات اشتباه نگيرم آخه اونا قراره زن مرداي باغيرت بشن، قراره به اون صورت با حياشون يه چشم پاک نگاه کنه نه چشماي کثيف من . من به اين مرداي باغيرت خيانت نميکنم چون ميدونم از لقمه حاضر اماده گذشتن چقدر سخته....

نميدونم چرا اين دختر چادري اينجوري بود آي حاج آقا ميبيني اين دختر تحت تاثير چيه.تحت تاثير رفقاي بدحجابش که ميخواد از اونا کم نياره وگرنه زندگي ما که بسته به اين چهارتا تارمو نيست اما با وجود من زندگي اون دختر با همون چهار تا تار مو به لجن کشيده ميشه در صورتيکه اگه تحت تاثير جو جامعه دوستاي محجبه ش باشه من کاريش ندارم.اونم خودش تقصيري نداره هاااا در واقع بين دوراهي عزت و ذلت گير کرده.آخه ميدوني مسئول فرهنگ ساز اگه دختر چادري بي حجاب، حجاب انتخاب کنه ميشه مثل سکينه کلفت ناهيدخانم که داره آشپزخونه ميشوره و سبزي خورد ميکنه اگه بدحجاب باشه ميشه خانم بزرگ خونه که مشغول مديتيشن و مطالعه و ديزاين خونش هستش پس مونده بيچاره چيکار کنه .شايد براي تو مرز بين عزت و ذلت اين چند تار مو نباشه اما مطمئن باش من عزت اونايي روکه اينجوري خودشونو واسم درست ميکنن به ذلت ميکشم همه اونا رو تو لجنزار خودم ميکشم چه بخوان چه نخوان.بعدا نياي بگي چرا؟ چون خودت گفتي بذار مردم زندگي شونو کنن. اين همه دخترايي که فرار ميکنن.اين همه تجاوزي که داره صورت ميگيره اين همه طلاق و بدبختي و تن فروشي اصلا به اين چند تار موها ربطي نداره پس شما راحت باش. همينطور که من راحتم .ما که از شماهاااا راضييم اونايي که نميخوان اين وضع باشه بشينن تو خونه از خونه در نيان مگه کسي مجبورشون کرده

joki6

کاربر

ارسالها: 687

#57 Posted: 21 Oct 2011 09:44

به نظر من اینطور نیست بستگی به فرهنگ و طرز تفكر ادم داره
اگه فردی بخواهد از روی چادر یا مانتویی بودن كسی در موردش اینجوری قضاوت كنه ..مطمئن باش ..اون فرد حتما خودش مشكل داره

من
خواب
دیده ام
که تو
تعبیر می شوی

ویرایش شده توسط: joki6

feranchesco

کاربر

ارسالها: 58

#58 Posted: 23 Oct 2011 16:01

اولین باره این جمله رو میفهمم

این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس

makanmajd

کاربر

ارسالها: 136

#59 Posted: 3 Nov 2011 13:42

نازنین جون این جور فکرا فقط مال آدمای مریضه و شاید بعضی از دوستان که بلعکس گفتند، اونا هم اشتباه میکنن. اصلا پوش لباس، نماد شخصیت آدما نیست، آدما هم خوبن، (بدون پوشش با پوشش با چادر بی چادر.) مگر اینکه عکسش ثابت بشه. من واقعا از صحبت کردن در مورد این موضوع هم ناراحت میشم.

elvis69

کاربر

ارسالها: 332

#60 Posted: 3 Nov 2011 14:21

مگه به مانتو، چادر، حجاب یا بی حجابیه؟
هر كسی میتونه ظاهر و باطن متفاوتی داشته باشه...

گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد
تنهایی - loneliness