ارسالها: 62
#111
Posted: 21 Feb 2012 21:44
جز سكوت كارى نميكنم
هركس به طريقى دل ما ميشكند
منم ساده
فقط نگاه ميكنم
ارسالها: 556
#112
Posted: 24 Feb 2012 08:01
فقط نگاش ميكنم اميدوارم تو نگام همه چيز گويا باشه،بچه ها اگه عشقتون خواست تنهاتون بزاره واقعا هيچ حرفي بهش نزنيد فقط با نگاهتون همه احساستونو بروز بديد!شايد همين نگاه باعث شه دوباره برگرده چون اين نگاه تو ذهنش هميشه ميمونه و هميشه براش سواله كه ته اون نگاه چي بود كه من دركش نكردم
زندگیبه من آموخت هر چیز قیمتی دارد...پنیر مجانی فقط در تله ی موش یافت می شود
ارسالها: 128
#113
Posted: 11 Mar 2012 10:53
بهش احترام میزارم دستشو میبوسم و میگم ایشالا خوشبخت شی برو مهم اینه که تو خوشبخت باشی
عشق واقعی یعنی همه چیزو واسه معشوق بخای هر وقت دیدی واسه خودت میخای بدون عشق نیست هوسه
این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 406
#114
Posted: 11 Mar 2012 11:05
بای بای
مـــن..
عــاشـــق نــيــســـتـــم..فقط گاهي حرف تو كه ميشود..
دلــم مــثــل ايــنــكــه تــب كــنـــد....گرم و سرد ميشود..
آب مــيــشـــود... تــنـــگ مــيـشــود..
ايــن عــشـــق نــيســـت..
هـــــســـــــت ؟؟؟؟؟
ارسالها: 1615
#115
Posted: 12 Mar 2012 04:30
باشه فقط فکراتوکردی بای
تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
ارسالها: 94
#116
Posted: 12 Mar 2012 05:07
بگو چه میکنی
نگو چی میگی
چی دارم بگم
علت را میپرسم اگر قانع شدم که راحت تر با درد وابسگیش کنار میام اگه علت قانع کننده ای نداشت به حال خودم دعا میکنم با درد کمتر ی این وابسگی که برام پیش اومده رها بشم دنبال راهکار میگردم که بهترینش جایگزینه
خدا به همراهت عزیزم
ای هیچ، در هیچ، بر هیچ، سر هیچ، مپیچ
ارسالها: 91
#118
Posted: 17 Mar 2012 23:54
به پاش ميافتم حاضرم جونمو فداش كنم تا نره
این كاربر به علت تخلف در قوانین انجمن بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 1329
#119
Posted: 18 Mar 2012 05:19
اواتار قبليم چجوري نگاه ميكرد اونجوري نگاش ميكنم ميگم من چيكار كردم؟
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 1095
#120
Posted: 18 Mar 2012 05:25
انقدر درد درون را در دل خود ریختم
تا که خود با درد هستی سوز خود امیختم
تا جدا ماند من در من ز هر بیگانه ای
از تو هم ای عشق بی فرجام من بگریختم
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
صفحه 12 از 44
