صفحه 3 از 77: « پیشین 1 2 3 4 5 ... 74 75 76 77 پسین »

Non-political News | اخبار روز (غير سياسى)

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#21 Posted: 19 Dec 2009 05:21

تهران؛ رتبه اول طلاق رتبه آخر ازدواج

مركز اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي اجتماعي زنان اعلام كرد: تهران در طلاق رتبه اول و در ازدواج رتبه آخر را ميان استان‌هاي كشور دارد.

به گزارش خبرگزاري زنان ايران، اعظم رامپناهي معاون اطلاعات و آمار شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، با اعلام اين خبر گفت: به ترتيب استان‌هاي خراسان شمالي با نسبت 49/1، اردبيل با 48/1، چهارمحال و بختياري با 48/1 در صدر جدول ازدواج قرار دارند و استان‌هاي تهران با نسبت 91/0 درصد، سيستان و بلوچستان با 95/0 و سمنان با 03/1 در انتهاي فهرست واقع شده‌اند.

وي با بيان اين مطلب كه براساس آمار، استان تهران از نظر تعداد ازدواج در انتهاي فهرست قرار گرفته است، تصريح كرد: آسيب‌شناسي ازدواج نشان مي‌دهد كه اين معضل از يك‌سو با پديده بيكاري مرتبط است و از سوي ديگر با توسعه‌يافتگي استان‌ها رابطه مستقيم دارد.رامپناهي در حالي توسعه‌يافتگي را از علل اصلي طلاق در ايران نام مي‌برد كه كارشناسان، ديدگاه‌هاي متفاوتي را درباره اين پديده مطرح مي‌كنند.

پيش از اين، رئيس سازمان ملي جوانان استان تهران نيز از رشد 21 درصدي آمار طلاق در 6 ماهه اول امسال در تهران خبر داده و گفته بود: يكي از دلايل اين مساله، دوري خانواده‌ها از مسائل اجتماعي و ارتباط مستقيم آنها با مسائل سياسي است.

محسن زنگنه افزوده بود: آمار ازدواج در تهران در 6 ماهه اول امسال 5/3 درصد كاهش پيدا كرده است.

رئيس سازمان ملي جوانان استان تهران خاطرنشان كرد: افزايش كلاس‌هاي مشاوره، فرهنگ‌سازي و توانمندسازي جوانان در مبحث ازدواج سبب شده طول مدت ازدواج از يك سال به 4 سال افزايش يابد.بررسي تعداد طلاق به نسبت كل جمعيت سال گذشته نشان مي‌داد كه استان‌هاي كردستان با 21/0 درصد نسبت به جمعيت، استان تهران با 21/0 درصد و استان‌هاي خراسان و كرمانشاه با 19/0 درصد به ترتيب از نظر تعداد طلاق بيشترين درصد طلاق را داشتند.

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#22 Posted: 21 Dec 2009 01:33

مادري دو کودکش را به طرز دل خراشي به قتل رساند

قدس: جسد دو کودک به نامهاي (محمد 3 ساله) و (فاطمه 6 ساله) در حالي که به طرز دل خراشي در منزلي در شهر دررود به قتل رسيده بودند شناسايي شد.
معصومه مادر اين دو کودک که حدود 3 سال قبل از روستاي «گرينه» از توابع بخش زبرخان شهرستان نيشابور به شهر دررود نقل مکان و منزلي را براي سکونت اختيار کرده به عنوان متهم اصلي دستگير شده است.
معصومه 30 سال دارد و تاکنون با دو مرد ازدواج کرده که هر دوي آنها به طلاق انجاميده است و محمد و فاطمه 3 ساله و 6 ساله حاصل ازدواج معصومه با شوهر دومي است.
به گزارش خبرنگار ما معصومه که تصميم مي گيرد شب هنگام جسد کودکانش را به زادگاه خود «روستاي گرينه» منتقل کند از راننده يک آژانس مسافربري مي خواهد براي حمل اجساد که داخل پارچه اي قرار داده شده به او کمک کند اما هنگام نزديک شدن به پارچه بسته شده، بوي تعفن ناشي از ماندن چند روزه اجساد، راننده آژانس را کنجکاو مي کند و دليل بوي نامطبوع را از معصومه سؤال مي کند.
در اين هنگام معصومه پاسخ مي دهد که فرزندانم به دليل گازگرفتگي، چند روز قبل فوت کرده اند و تصميم دارم آنها را به «روستاي گرينه» منتقل کنم تا به خاک بسپارم.
راننده آژانس با وحشت و دلهره مکان را ترک مي کند و موضوع را با حوزه انتظامي زبرخان در ميان مي گذارد و لحظاتي بعد مأموران کلانتري 14 دررود در محل حاضر شده و معصومه و جسد بي جان فرزندانش محمد و فاطمه را از آن مکان منتقل مي کنند.
فرمانده انتظامي نيشابور در خصوص اين حادثه گفت: در ساعت 2/50 دقيقه بامداد بيست و ششم ماه جاري زني به هويت معصومه- ص 30 ساله به کلانتري 17 شهر دررود مراجعه و اعلام نموده که چهار روز پيش به مدت 2 ساعت از منزل خارج و در موقع بازگشت با جنازه غرق در خون دو فرزندم «فاطمه 6 ساله و محمد 3 ساله» مواجه شدم ولي تاکنون از ترس شوهر سابقم به کسي چيزي نگفته ام.
سرهنگ باروح افزود: بلافاصله اکيپي از مأموران انتظامي، آگاهي و پزشکي قانوني در محل حاضر و در پي بررسي صحنه جرم و حسب دستور مقام قضايي از مادر مقتولان به عنوان مظنون اصلي تحقيق و بازجويي شد.
وي افزود: در تحقيقات محلي انجام شده و اظهارات مادر و پدر مظنون، نامبرده ضمن اينکه از وضعيت روحي و رواني مناسبي برخوردار نبوده، داراي 3 ازدواج ناموفق هم بوده است.
وي يادآور شد: متهم هنگامي که عرصه را بر خود تنگ ديد، لب به اعتراف گشود و گفت: من به دليل مشکلات مالي و عدم حمايت خانواده و شوهر سابقم مبني بر خرج و مخارج بچه ها شبانه با بستن دست و پاي آنها و گذاشتن دستمال در دهانشان ابتدا دختر 6 ساله و سپس پسر 3 ساله را به وسيله چاقو کشتم و بعد از انجام قتل از کرده خود پشيمان شده و قصد خودکشي داشتم که موفق نشدم.
به گزارش خبرنگار ما، معصومه طي مدتي که در شهر دررود سکونت اختيار کرده به افراد مختلفي که توانايي مالي داشته اند مراجعه کرده و تقاضاي کمک مالي کرده است، به طوري که در منطقه زبرخان بعضي افراد او را مي شناسند.
آنچه در عکس منزل وي که حدود 3 ماه قبل تهيه شده ، حکايت از زندگي فلاکت بار معصومه با دو فرزندش دارد.

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#23 Posted: 21 Dec 2009 01:34

سه کودک عنبرآبادي در آتش سوختند

اعتماد : سه کودک بر اثر آتش سوزي يک کپر مسکوني در عنبرآباد جيرفت جان باختند و يک کودک شيرخواره و مادرش نيز روانه بيمارستان شدند. به گزارش روابط عمومي هلال احمر، پس از اطلاع بخشداري عنبرآباد مبني بر آتش سوزي در منطقه رحمت آباد، اکيپ امدادي جمعيت هلال احمر شهرستان جيرفت به اين روستا اعزام شدند و مشاهده کردند يک کپر مسکوني دچار حريق شده است. در اين حادثه سه نفر از اعضاي خانواده فوت شدند و امدادگران موفق شدند مادر خانواده و کودک شيرخوارش را به بيمارستان منتقل کنند که با توجه به شدت جراحات وارده، وضعيت آنها نيز رضايت بخش نيست.

دختر فراري دستگير شد

جام جم : يك دختر جوان پس از فرار از خانه‌ از اصفهان به تهران آمد ‌و‌ دزديد.
عصر ديروز مأموران كلانتري 171 مصطفي خميني در حين گشت‌زني به يك خودروي پرايد و راننده آن مشكوك شدند.

مأموران به اين خودرو دستور توقف دادند و در بازرسي از ماشين دريافتند راننده آن يك زن جوان است كه هيچ يك از مدارك خودرو را به همراه ندارد.

رضوان‌فر داديار شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران درباره اين پرونده گفت: مأموران اين فرد را به پايگاه نهم پليس آگاهي منتقل كردند تا اين كه مشخص شد اين خودرو ساعتي قبل به سرقت رفته است.

وي ادامه داد: اين زن مدعي شد از اصفهان ابتدا به قم رفته و پس از يك روز ماندن در اين شهر به تهران آمده است و خودرو را هم به سرقت نبرده است.

اين دختر جوان مدعي شد با صاحب خودرو صحبت كرده و او را متقاعد كرده تا خودرو را از وي قرض بگيرد و سپس به او بازگرداند اما يادش رفته تا مدارك را از وي تحويل بگيرد.

داديار شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران گفت: تحقيقات از خانواده اين دختر آغاز ‌تا اين كه برادر اين دختر مدعي شد خواهرش مشكلات روحي رواني دارد و از خانه متواري شده ‌است.در حال حاضر تحقيقات درباره مشخص شدن زواياي پنهان اين پرونده ادامه دارد.

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#24 Posted: 21 Dec 2009 01:41

زن دایی به قتل ساناز 5ساله اعتراف کرد/ با این کار انتقام تحقیرهای خانواده شوهرم را گرفتم

حوادث - پرونده قتل ساناز کوچولو که در مشیریه تهران به آتش کشیده شده بود با اعتراف زن‌دایی کودک وارد مرحله تازه‌ای شد

به گزارش خبرنگار «جوان»، شامگاه هفدهم آذرماه امسال زمانی که مردی جوان به همراه برادرش به خانه بازگشت متوجه خارج شدن دودی از پنجره اتاق خانه شد.

مرد در حالی که نگران همسر و فرزندش بود خود را سراسیمه به آپارتمان شماره 17 محله مشیریه رساند اما اثری از همسر و فرزند 5 ماهه خود ندید. اما با پیکر خواهرزاده 5 ساله خود به نام ساناز مواجه شد که در میان شعله‌های آتش در حال سوختن بود.

مرد در حالی مشغول خاموش کردن آتش بود که همسرش ناله‌کنان از حمام بیرون آمد و او را متوجه فرزند نوزادشان کرد در حالی که دهانش با چسب بسته شده بود.

برپایه این گزارش با کمک همسایگان آتش خاموش شد و مأموران کلانتری 169 مشیریه از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی 110 در جریان حادثه قرار گرفتند.

براساس این گزارش و بنا به فاجعه‌ای که رخ داده بود بلافاصله قاضی بهروز هنرمند، بازپرس کشیک قتل پایتخت در جریان جنایت قرار گرفت و تحقیقات درباره این پرونده آغاز شد.

در بررسی و تحقیقات روشن شد که محل حادثه متعلق به پدر بزرگ کودک جان باخته بوده است و از آنجا که مادر کودک در بیرون از خانه کار می‌کرده، پدربزرگ مراقبت از ساناز کوچولو را بر عهده داشت.
براساس این گزارش، پدر بزرگ کودک درروز حادثه او را به عروسش سپرده و خود برای ملاقات دختر بیمارش به بیمارستان رفته بود.

تحقیقات پلیس از زن دایی کودک که تنها شاهد جنایت بود آغاز شد.

وی در جریان تحیقات به بازپرس ویژه قتل گفت: عصر روز حادثه ساناز مشغول بازی بود که زنگ خانه به صدا درآمد. پشت آیفون کسی جواب نداد و زمانی که به سمت در خروجی رفتم، فراموش کردم در واحد را ببندم. کسی پشت در نبود و زمانی که به آپارتمان بازگشتم متوجه حضور دو مرد با کلاه کاسکت در خانه شدم. یکی از آنها مرا به سمت آشپزخانه برد و دیگری دهان کودکم را با چسب بست و او را داخل حمام انداخت. زمانی که مرا کف آشپزخانه انداخته بود دیدم چند بار گلوی ساناز را فشار داد تا او دیگر تکان‌ نخورد. سپس دیدم از داخل شیشه مایعی روی ساناز ریخت اما آتش زدن او را ندیدم. آن دو مرد مرا به داخل حمام انداختند و زمانی که بیرون آمدم همسرم رسیده بود و توانست فرزندمان را نجات دهد.

سهیلا در ادامه اعترافات، سعید عموی ساناز را به عنوان قاتل معرفی کرد و دلیل آن را شرارت‌های او اختلاف شدید با خانواده برادرش عنوان کرد. او مدعی شد سعید و برادرش به نام محسن تاکنون دوبار اقدام به آتش زدن خانه کرده‌اند. مادر ساناز در جریان تحقیقات به بازپرس جنایی اظهار داشت که سعید همواره او را تهدید می‌کرده و در آخرین تهدید به او گفته است که اگر از او شکایت کند از او انتقام خواهد گرفت.

پس از بازداشت سعید، او در جریان بازپرسی مدعی شد که به دلیل اعتیاد برادرش آتش سوزی قبلی خانه او را برای خاتمه دعوای خانوادگی به گردن گرفته است و تاکنون هیچ کس را تهدید نکرده‌ است. سعید ادعا کرد می‌تواند اثبات کند که در روز حادثه در محل نبوده است.

پدر ساناز نیز گفت: برادرم در این جریان دخالتی ندارد. وی گفت:‌ دو سال قبل به تریاک اعتیاد پیدا کردم و همسرم در یک شرکت خصوصی کار می‌کرد تا هزینه زندگی‌مان را تأمین کنیم. برادرم به ساناز علاقه‌مند بود و او نمی‌تواند قاتل او باشد.

براساس این گزارش محسن نیز در جریان تحقیقات به تخلفات باجناقش اشاره کرد و انگشت اتهام را به دلیل شرارت و قاچاق انسان متوجه او کرد.

این مرد به بازپرس ویژه قتل گفت که شغل ضایعاتی دارد و افراد بسیاری می‌توانند شهادت دهند که او زمان حادثه را در محل کارش بوده است.

قاضی فخرالدین جعفرزاده، معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت با اعلام خبر اعتراف سهیلا به قتل خواهرزاده همسرش گفت: این متهم در جریان تحقیقات به قتل ساناز اعتراف کرد و مدعی شد که پس از بستن دهان کودک به وسیله چسب و خفه کردن او، مقداری بنزین از موتوسیکلت کشیده و با ریختن بنزین روی کودک خردسال، او را به آتش کشیده است.

وی انگیزه این جنایت را انتقام‌گیری از خانواده شوهرش عنوان کرده که توسط خانواده شوهرش همواره تحقیر شده است.

معاون دادستان تهران تأکید کرد:‌ اقرار متهم در جریان تحقیقات طریقت دارد و برای آن که بتوانیم قتل را از طریق این اقرار اثبات کنیم باید صحت اقرار و قابلیت ارتکاب جرم توسط متهم را مورد بررسی قرار دهیم. از جمله اینکه ببینیم آیا اساساً این زن می‌داند از چه راهی باید بنزین را از باک موتور خارج کرد یا خیر؟ به نظر می‌رسد که اعترافات این زن مقرون به واقع باشد.

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#25 Posted: 21 Dec 2009 01:43

مادري فرزند معتاد خود را کشت

مأموران آگاهي دورود لرستان، پرده از راز قتل جوان 28 ساله توسط مادرش برداشته شد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني پليس لرستان، در پي وقوع يک فقره قتل در حوالي دورود لرستان، موضوع در دستور کار کارآگاهان جنايي اين شهرستان قرار گرفت.
بر پايه اين خبر، پس از عزيمت مأموران به محل در بررسي مشخص شد، جواني 28 ساله به نام «د- ل» مرگ وي بر اثر ضربه جسم سخت از ناحيه سر حادث شده است.اين خبر حاکي است، در اين راستا پرونده حسب دستور مقام قضايي براي تحقيقات و کشف قتل واصل که توسط بررسي اکيپ صحنه جرم و افسر کارشناس قتل، صحنه مورد بازديد و بازبيني قرار گرفت و با جمع آوري مدارک و انجام تحقيقات وسيع و همه جانبه کارآگاهان تلاش بي وقفه خود را براي کشف قتل و شناسايي قاتل آغاز کردند. پس از انجام يکسري اقدامات پليسي و با استفاده از ابزار فني و علمي و مظنون شدن به مادر مقتول از وي تحقيق لازم را بعمل آوردند که به قتل فرزندش معترف شد.در ادامه اين خبر آمده است، قاتل علت و انگيزه ارتکاب به قتل را، اعتياد فرزند به مواد مخدر و آزار و اذيت خانواده توسط مقتول اعلام داشت.

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#26 Posted: 22 Dec 2009 00:28

صباغ‌زاده فيلم ضدانگليسي «روباه و بلوچ» را تا پايان سال كليد مي‌زند

در گفت‌وگو با فارس عنوان شد؛
خبرگزاري فارس: پيش توليد فيلم سينمايي «روباه و بلوچ» به كارگرداني مهدي صباغ زاده كه فيلمنامه آن توسط اين كارگردان، هوشنگ يونسي و حسن قلي‌زاده با مضمون مبارزات مردمي سيستان و بلوچستان عليه استعمار انگليس نوشته شده، از اواخر هفته آغاز خواهد شد.

«مهدي صباغ زاده» در گفت و گو با خبرنگار سينمايي فارس گفت: به زودي پيش توليد فيلم تاريخي «روباه و بلوچ» را كه موفق به اخذ پروانه ساخت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شده است، به تهيه كنندگي موسسه فرهنگي هنري شهيد آويني آغاز خواهم كرد.
بنا بر اين گزارش، تداركات و پيش توليد فيلم به دليل تاريخي بودن آن حدود سه ماه به طول خواهد انجاميد و پيش‌بيني ما براي فيلمبرداري آن نيز حدود سه ماه خواهد بود.
وي در ادامه به احتمال تغيير نام فيلم اشاره كرد و گفت: فيلمنامه اين اثر را خودم به همراه هوشنگ يونسي و حسن قلي‌زاده نوشته‌ايم و ممكن است نام فيلم تغيير يابد.
فيلمبرداري «روباه و بلوچ» در جنوب كشور انجام خواهد شد و بايد تا قبل از فرارسيدن گرماي طاقت فرساي جنوب (خردادماه) فيلمبرداري به اتمام برسد.
صباغ‌زاده در ادامه به داستان فيلم اشاره كرد و گفت: داستان فيلم در مقطع زمان 1916 بين جنگ جهاني اول و دوم مي‌گذرد و به مبارزات مردم سيستان و بلوچستان با استعمار انگليس مي‌پردازد.
«روباه و بلوچ» محصول موسسه فرهنگي هنري شهيد آويني است و توسط «محمد قهرماني» تهيه مي‌شود.

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#27 Posted: 22 Dec 2009 08:22

نوجوان 17ساله به قصاص چشم محکوم شد

گروه حوادث؛ نوجوان 17ساله يي که مدعي است به خاطر خنديدن يک جوان به خواهرش او را با چاقو کور کرده است پس از محاکمه در دادگاه به قصاص چشم محکوم شد.

به گزارش خبرنگار ما پرونده اتهامي اين نوجوان از روز 22 خردادماه سال 86 به دنبال وقوع يک نزاع دسته جمعي گشوده شد. ماموران پليس شيراز که از وقوع درگيري بين چند جوان در خيابان عفيف آباد مطلع شده بودند خود را به محل حادثه رساندند، اما پيش از حضور آنان جواني به نام اکبر از ناحيه چشم مجروح و به بيمارستان منتقل و ضارب نيز متواري شده بود. اطلاعات اوليه حاکي از آن بود که ضارب نوجواني 17ساله به نام سامان است و در اين درگيري ابتدا با چاقو ضربه يي به پهلو اکبر زده و سپس چاقو را داخل چشم سمت چپش فرو کرده و گريخته است. در شرايطي که تحقيقات براي دستگيري سامان ادامه داشت، تلاش پزشکان براي درمان چشم جوان مجروح بي نتيجه ماند و وقتي آنان از مداواي اکبر نااميد شدند، اعلام کردند بايد چشم وي تخليه شود. به اين ترتيب با تخليه چشم اکبر او در 19سالگي از يک چشم نابينا شد. در ادامه کارآگاهان با بررسي اطلاعات موجود توانستند مخفيگاه سامان را شناسايي و پس از گذشت چند هفته او را دستگير کنند. سامان در بازجويي هاي اوليه اتهامش را پذيرفت اما گفت براي کور کردن اکبر نيت و قصد قبلي نداشت. او گفت؛ «آن روز من و خواهرم از خيابان عفيف آباد مي گذشتيم که ناگهان پاي خواهرم به يک سنگ برخورد کرد و کفش او از پايش درآمد. اين اتفاق يک موضوع طبيعي بود اما اکبر و چند جوان ديگر به خواهرم خنديدند و مرا عصباني کردند. من هم با آنان درگير شدم اما چون آنها چند نفر بودند من برايشان چاقو کشيدم. ابتدا قصد داشتم با اين کار اکبر و دوستانش را بترسانم ولي آنها من را دوره کردند و مجبور شدم از چاقو استفاده کنم. در شرايطي که خيلي عصباني بودم به سوي اکبر حمله کردم و يک ضربه به پهلوي او زدم و سپس چاقو را داخل چشمش فرو کردم.» به دنبال اين اعترافات براي پي بردن به صحت گفته هاي متهم صحنه حادثه بازسازي شد. سامان مو به مو وقايع را براي افسران پليس و بازپرس پرونده شرح داد و به اين ترتيب با تکميل تحقيقات پرونده با صدور کيفرخواست و قرار مجرميت براي تصميم گيري نهايي به دادگاه کيفري استان فارس ارسال شد.

در جلسه رسيدگي به اين پرونده که در شعبه 4 دادگاه کيفري برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان در جايگاه ايستاد و گفت؛ «سامان متهم است در يک درگيري خياباني چشم اکبر را با ضربه چاقو کور کرده است. او در تمام مراحل تحقيقات به اين امر اعتراف کرده و از نظر دادسرا جرم وي محرز است و براي وي تقاضاي مجازات قانوني را دارم.» سپس نوبت به شاکي رسيد تا به دفاع از خود بپردازد. وي گفت؛ «روز حادثه من و سامان بر سر يک مساله جزيي با هم درگير شديم اما او برايم چاقو کشيد و با ضربه يي که به چشمم زد بينايي ام را از من گرفت. من به هيچ وجه او را نمي بخشم و خواستار قصاص وي هستم.» در نهايت سامان در جايگاه متهم حاضر شد و با شرح مجدد ماجرا گفت؛ «اگر اکبر و دوستانش به من و خواهرم نمي خنديدند هيچ وقت اين اتفاق نمي افتاد. او بود که اين ماجرا را شروع کرد و من ناخواسته وارد اين بازي شدم.» پس از اظهارات متهم هيات قضات شعبه 4 دادگاه کيفري استان فارس وارد شور شدند و با اتفاق آرا وي را گناهکار تشخيص دادند و او را به قصاص چشم چپش محکوم کردند. بنابراين در صورتي که اين حکم توسط قضات ديوان عالي کشور تاييد شود نوجوان 17ساله يک چشم اش را از دست خواهد داد.

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#28 Posted: 22 Dec 2009 08:23

جواني دختر مورد علاقه اش را مقابل چشمان نامزدش ربود

گروه حوادث؛ جوان عاشق پيشه وقتي فهميد دختر مورد علاقه اش خيال ازدواج با او را ندارد وي را ربود. به گزارش خبرنگار ما روز 27 آذر امسال دختر 24 ساله يي به نام زينت با مراجعه به شعبه سوم دادياري دادسراي امور جنايي تهران مدعي شد خواستگار سابقش او را ربود و از وي سوءاستفاده کرد. زينت گفت؛ «سه روز قبل در خيابان ميرداماد با نامزدم قرار داشتم. در آنجا جواني به نام مهرداد که از مدتي قبل به من ابراز علاقه مي کرد به ما حمله ور شد. مهرداد پس از درگيري با نامزدم و تهديد مردمي که به کمک ما آمده بودند مرا سوار خودرو پژو 206 خود کرد و به منزل پدرش برد و از من فيلم و عکس مستهجن تهيه کرد و در برگه هاي سفيد از من امضا و اثر انگشت گرفت و سپس رهايم کرد.»

وقتي کارآگاهان اداره 11 پليس آگاهي به دستور داديار صفر خاکي تحقيق درباره اين پرونده را شروع کردند دريافتند متهم از چند سال قبل به زينت ابراز علاقه مي کرد و عشق خود را با خريد هدايا نشان مي داد اما پس از قبول شدن دختر جوان در دانشگاه و رفتن او به شهرستان عشق مهرداد به او تا حدودي فروکش کرد با اين وجود پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي و بازگشتن زينت به تهران مجدداً مهرداد سراغ وي رفت ولي زينت علاقه يي به او نداشت و با چند بهانه تماس هاي خود را با متهم قطع کرد.

کارآگاهان در ادامه فهميدند مهرداد که منزلش چند کوچه بالاتر از محل سکونت دختر جوان است روز حادثه حدود ساعت 20 وي را پس از خروج از منزل تعقيب کرد و در خيابان ميرداماد به محض رويت مردي بنزسوار که قصد داشت زينت را سوار کند، از خودرو پياده شد و با تهديد و درگيري و شکستن يک بطري دختر را به زور سوار خودروي خود کرد و از محل متواري شد.

کارآگاهان با راهنمايي هاي شاکي پرونده و با اخذ دستور قضايي پس از ورود به منزل پدري مهرداد، وي را دستگير و در بازرسي از محل سکونت متهم و بررسي گوشي تلفن همراه و لپ تاپ وي فيلم ها و عکس هاي تهيه شده از دختر جوان به همراه اوراقي را که به امضاي زينت رسيده بود، کشف کردند.

مهرداد در مقابل کارآگاهان به ربودن دختر مورد علاقه اش اعتراف کرد و گفت؛ «حدود 10 سال قبل ما به هم علاقه پيدا کرديم و اين موضوع را خانواده هايمان هم مي دانستند اما زينت با زندگي من بازي کرد. چند ماه بود که وي دائماً بهانه مي گرفت و مي گفت من سربازي نرفته ام و خانه ندارم و او مي خواهد به خارج از کشور برود. اين حرف ها در حالي مطرح مي شد که من سال هاست مربي ورزشي هستم، فاصله سني زيادي با هم نداريم و از نظر مالي هم کمتر از خانواده آنها نيستيم. پس از آن مدتي بود که هرچه با منزل شان يا با تلفن همراه زينت تماس مي گرفتم او خودش را از من پنهان مي کرد تا اينکه در روز حادثه در حالي که با ماشينم از نزديکي منزل شان رد مي شدم او را ديدم که سوار يک تاکسي تلفني شد.»

متهم ادامه داد؛ «زينت را تعقيب کردم تا اينکه در بلوار ميرداماد از تاکسي پياده شد و من هم همان جا در نزديکي او به طوري که مرا نبيند توقف کردم و منتظر ماندم تا ببينم براي چه کاري به آنجا رفته است. پس از گذشت چند دقيقه ديدم که مردي حدوداً 40 ساله که قيافه اش به معتادان شبيه است با خودرو مدل بالاي خود قصد دارد زينت را سوار کند چون اين موضوع به من فشار رواني شديدي وارد کرد دخالت کردم و مانع سوار شدن او به ماشين شدم. زينت پس از آنکه سوار خودروام شد تمام صحبت هاي مرا تاييد و ابراز شرمندگي کرد.» بنابراين پسر جوان پس از اعترافات خود روانه بازداشتگاه شد.

muhammad

کاربر

ارسالها: 148

#29 Posted: 23 Dec 2009 00:59

نماينده مجلس ازکمبودمتخصص دردرمانگاه تامين اجتماعي ايرانشهرانتقادکرد

زاهدان- نماينده مردم ايرانشهر، سرباز و دلگان و عضو کميسيون بهداشت مجلس شوراي اسلامي از کمبود پزشک متخصص در درمانگاه تامين اجتماعي شهرستان ايرانشهر در سيستان و بلوچستان انتقاد کرد.

به گزارش ايرنا، "محمد قيوم دهقاني" روز دوشنبه در بازديد از درمانگاه تامين اجتماعي اين شهرستان افزود: مسئولان بايد نسبت به تامين پزشک در بخش هاي مختلف به ويژه متخصص مونوگرافي زن در اين درمانگاه تلاش کنند.
وي بيان کرد: درمانگاههايي که پنج پزشک عمومي دارند چطور مي توانند به بيش از 85 هزار بيمار تامين اجتماعي از شهرستان هاي سرباز، دلگان، ايرانشهر و توابع آن خدمات رساني کنند؟
دهقاني اضافه کرد: اکنون اين درمانگاه روزانه 500 بيمار دارد توسط پنج پزشک عمومي معاينه مي شوند که به گفته مسئولان آن، گاهي تعداد مراجعه کنندگان در روز به 900 نفر نيز مي رسد.
وي اظهار داشت: احداث بيمارستان تامين اجتماعي در ايرانشهر و درمانگاه تامين اجتماعي در سربازضروري است که اين مهم اينک در دستور کار قرار دارد.
نماينده ايرانشهر، سرباز و دلگان در مجلس شوراي اسلامي اظهار اميدواري کرد که مسوولان متولي براي احداث بيمارستان و درمانگاه در شهرستان هاي ياد شده تلاش کنند.
وي همچنين تاکيد کرد: ايرانشهر به عنوان بلوک درماني در جنوب سيستان و بلوچستان محسوب مي شود.
دهقاني گفت: بيش از 85 هزار نفر زير پوشش بيمه تامين اجتماعي از مردم جنوب استان، از اين درمانگاه خدمات درماني و بهداشتي دريافت مي کنند.
وي ادامه داد: با توجه به حجم بالاي مراجعه کنندگان ضروري است اين درمانگاه به بيمارستان تامين اجتماعي ارتقا يابد.ک/2

Prince

ارسالها: 3292

#30 Posted: 7 Jan 2010 06:22

'تلفن همراه ممکن است از آلزایمر پیشگیری کند'

محققان آمریکایی می گویند به رغم نگرانی موجود درباره خطر تلفن های همراه برای سلامتی انسان، استفاده از این وسیله ممکن است برای پیشگیری از بیماری آلزایمر مفید باشد.

گروهی از محققان در ایالت فلوریدا متوجه شده اند که فرکانس رادیویی امواج تلفن همراه می تواند مانع از بروز آلزایمر در موش های آزمایشگاهی شود.

بخشی از موش های مورد آزمایش با هدف ابتلا به آلزایمر از نظر ژنتیک دست کاری شده بودند.

این موش ها به مدت هفت تا نه ماه مورد آزمایش قرار داشتند و روزانه در دو جلسه یک ساعتی در معرض امواج تلفن همراه قرار می گرفتند.

محققان در این آزمایش پی بردند که موش هایی که مورد دستکاری ژنتیک قرار گرفته اند اگر از پیش از بلوغ در معرض امواج تلفن همراه قرار گیرند، در سن های بالاتر از نظر ذهنی همانند موش های عادی عمل می کنند.

آنها همچنین می گویند در صورتی که موش هایی را که در سن بالا علائم فراموشی نشان می دهد در برابر این امواج قرار گیرند، عملکرد ذهنی شان بهبود پیدا می کند.

نتیجه تخقیقات محققان آمریکایی در مجله بیماری آلزایمر منتشر شده است.

سرپرستی این تحقیقات با پروفسور گری آرنداش بود. پروفسور آرنداش پیش از این به تاثیر مثبت قهوه بر پیشگیری از آلزایمر پی برده بود.

پروفسور آرنداش می گوید محققان برای پی بردن به نحوه تاثیرگذاری امواج الکترومغناطیسی بر عملکرد مغز به وقت بیشتری نیاز دارند.

او گفت: "یک چیز مشخص است. آثار ادراکی و ذهنی تابش طولانی مدت امواج الکترومغناطیسی واقعی است زیرا هم در پیشگیری و هم درمان موش های بیمار و سالم تاثیرگذاری داشته است."

با توجه با تایش طولانی مدت امواج تلفن همراه بر موش ها، محققان می گویند برای بررسی اثرات این امواج بر پیشگیری از آلزایمر در انسان ها به سال ها وقت نیاز است.

محققان همچنین در حال بررسی اثرات فرکانس های مختلف امواج بر سلول های مغزی هستند.

آنها در این حال هشدار می دهند این آزمایش در مراحل اولیه خود است و هنوز بر روی انسان انجام نشده است.

عشق من عاشقم باش!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈

دل نه اجبار میفهمد نه نصیحت...
آنکه لایق دوست داشتن است را دوست می دارد.

ویرایش شده توسط: Prince

صفحه 3 از 77: « پیشین 1 2 3 4 5 ... 74 75 76 77 پسین »

گفتگوی آزاد /

Non-political News | اخبار روز (غير سياسى)

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا