ارسالها: 12930
#301
Posted: 3 Feb 2014 03:48
قتل پشت چراغ قرمز
مأموران پلیس آگاهی برای شناسایی رانندهای که پشت چراغ قرمز و با سلاح سرد راننده دیگری را به قتل رسانده است، از شهروندان درخواست کمک کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث خبرگزاری فارس، روز بیست و پنجم تیرماه سال 91 از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 یک فقره درگیری منجر به جرح در خیابان زمزم، به کلانتری 161 ابوذر اعلام شد.
با حضور مأموران در محل و انجام تحقیقات مقدماتی مشخص شد فردی حدودا 30 ساله به نام محمد در داخل یک دستگاه خودرو پراید مورد اصابت ضربات جسم تیز قرار گرفته که بلافاصله هماهنگیهای لازم انجام و فرد مصدوم به بیمارستان منتقل میشود.
با وجود اقدامات درمانی و به علت شدت ضربات وارده و خونریزی شدید فرد مصدوم در داخل بیمارستان فوت کرده و پرونده اولیه با موضوع قتل عمد تشکیل، به دستور شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی جهت شناسایی و دستگیری قاتل یا قاتلین در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار میگیرد.
شناسایی قاتل
با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان به محل جنایت مراجعه و از طریق تصاویر بدست آمده از دوربینهای مداربسته تعدادی از واحدهای تجاری موفق به شناسایی تصاویر صحنه درگیری منجر به جنایت میشوند.
بررسی تصاویر بدست آمده از دوربینهای مداربسته نشان داد که خودرو پراید سفید رنگی که مقتول راننده آن بوده، در ساعت 23:40 بیست و پنجم تیرماه 91 در پشت چراغ قرمز توقف کرده و در همین زمان یک دستگاه خودرو هیوندا مدل آزرا در پشت خودرو پراید متوقف، راننده آن پیاده و به سمت خودرو پراید میآید.
راننده خودرو هیوندا آزرا، پس از رسیدن به خودرو پراید و در حالیکه شیشه سمت راننده پایین بوده، از زیر لباس خود سلاح سردی را خارج و چندین ضربه به راننده پراید وارد و بلافاصله با خودرو هیوندا از محل متواری میشود.
با بررسی تصاویر صحنه جنایت، مالک خودرو هیوندا آزرا شناسایی و در ادامه تحقیقات مشخص میشود که در شب حادثه خودرو در اختیار فردی به نام حسن.ب بوده است.
بلافاصله کارآگاهان به محل سکونت حسن مراجعه و اطلاع پیدا میکنند که وی در شب حادثه خودرو متعلق به خواهرش را امانت گرفته و پس از ارتکاب جنایت، از محل زندگی خود متواری شده است.
شناسایی انگیزه جنایت
با شناسایی حسن به عنوان عامل جنایت و یکی از مجرمین سابقه دار که بارها به علت نزاع و درگیری دستگیر و روانه زندان شده، کارآگاهان با شناسایی محل تردد وی و مقتول در قهوه خانهای واقع در خیابان زمزم به این مراجعه و در تحقیقات خود اطلاع پیدا میکنند که مقتول و قاتل در حدود یک هفته پیش از جنایت، با یکدیگر و در داخل قهوه خانه درگیر شده و طی آن مقتول با استفاده از شیشه اقدام به مجروح نمودن قاتل میکنند و همین موضوع به انگیزه اصلی قاتل (حسن) برای انتقام گرفتن میشود که نهایتا در شب حادثه و پس از خروج مقتول (محمد) از داخل قهوه خانه، وی را تعقیب و در پشت چراغ قرمز به قتل میرساند.
مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با انتشار این خبر اعلام کرد: با توجه به متواری بودن متهم، دستور انتشار تصویر این شخص از سوی مقام قضایی صادر شده؛ لذا از کلیه شهروندانی که موفق به شناسایی تصویر متهم شده و اطلاعاتی در خصوص مخفیگاه و یا محلهای تردد وی دارند درخواست میشود تا هرگونه اطلاعات خود در این خصوص را از طریق شماره تماس 51055510 و یا 55389048 در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دهند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#302
Posted: 3 Feb 2014 04:05
اشتباهی که چشمان کودک 6 ساله را نابینا کرد
روزنامه قانون: شوخان مدرسه میروی؟ نه، پیشدبستانی چطور ؟ نه، شوخان تهران رو دوست داری ؟ نه، چرا ؟دوست ندارم دیگه، دیواندره رو دوس دارم، شوخان میخواهی بزرگ شدی چکاره شوی؟ دکتر،چرا دکتر؟ میخوام همه بچهها رو خوب کنم. اینها حرفهای شوخان دختر 6 ساله دیوان درهای است که چشمانش قربانی یک اشتباه پزشکی شده و از دنیای رنگارنگ کودکی جز تاریکخانهای برایش رنگی باقی نمانده است. شوخان در زبان کردی یعنی دختری شاد و سرمست اما این دختر کوچک روزهاست که لبخند بر لبانش نقش نبسته و به جای بازی وشادی از این بیمارستان به آن درمانگاه میرود تا شاید بتواند تصویری محو ازدنیا را ببیند.کمی تامل کنید فقط 4 سال داشت که نابینا شدو فقط 4 سال دنیا را دید. بگذارید از اینجا شروع کنیم وقتی بعد از گذشت 35 سال از پیروزی پر امید انقلاب اسلامی ایران همچنان بسیاری از مردم در مناطق دور افتاده برای دریافت حداقل حقوق اجتماعی خود به خصوص در امر بهداشت با چالش مواجهند،
وقتی پزشکان متخصص حاضر به ارائه خدمات در مناطق محروم نیستند و خود راتافته ای جدا بافته از مردم جامعه میبینند، وقتی شرط ورود به یک بیمارستان مجهز پرداخت هزینه درمان در ابتدای امراست، وقتی خطای پزشکی جان میگیرد اما در جواب، همه اشتباهات به گردن «قسمت» میافتد، یک انسان بیاید و بگوید ما کجای این سرزمین پهناور ایستادهایم. چرا باید هر روز شاهد تباه شدن زندگی و جان انسانهایی باشیم که به جرم نداری و فقر قربانی میشوند. «قانون» در گزارش امروز خود داستان کودکی را نقل میکند که یک اشتباه پزشکی زندگیاش را تباه کرده و هیچیک از مسئولان پزشکی تاکنون حتی از این کودک عذر خواهی هم نکردهاند چه رسد به حمایت و کمک برای درمان.
درمانیکه درد داد
عباس براخاصی پدر شوخان در توضیح ماجرا به «قانون» گفت: سال 90 شوخان سرماخورد و ما به درمانگاه شهر(دیوان دره) مراجعه کردیم. دکتر پس از معاینه برای وی آمپول پنیسیلین تجویز کرد. من دارو را از همان داروخانه درمانگاه خریداری کردم و تزریق در همان درمانگاه انجام شد. بعد از چند روز پوست تمام بدن شوخان تاول زد و تمام ناخنها و موی شوخان ریخت. بعد از مدتی وی را برای مداوا به بیمارستان سنندج اعزام کردند و حدود 20 روز بستری شد و مورد معاینات چشم پزشکی قرار گرفت و چشم پزشک به ما گفت که این بچه مبتلا به «سندرم استیون جانسون» شده است و پس ازسه ماه از تزریق آمپول شوخان بینایی خود را از دست داد. پدر شوخان در رابطه با اقدامات پزشکی انجام شده برای نجات دخترش گفت: در بیمارستان فارابی شوخان تحت عمل جراحی پیوند قرنیه قرار گرفت.در حال حاضر دو بار عمل پیوند قرنیه انجام گرفته و هنوز این کودک فقط به صورتهالهای کمرنگ اجسام را میبیند و قدرت تشخیص اجسام را ندارد. ولی باید از پرسنل و پزشکان بیمارستان فارابی تقدیر و تشکر کنم. از نظر هزینهها خیلی به ماکمک کردند و پزشکان همکاری خوبی با ما داشتند.
درهیچ دادسرایی شکایت نکردهام
عباس براخاصی در رابطه با پیگیریهای حقوقی و شکایت از عاملان حادثه، توضیح داد: من در این رابطه درهیچ دادسرایی شکایت نکردهام. من فکر کردم ممکن است هزینه عمل حدود 4یا5 میلیون باشد که خودم با افتخار این مبلغ را میپردازم و نیازی به پیگیری قضایی نیست.
درمان تا 5 سال به طول میانجامد
محمد محمد رضایی، نماینده مردم کردستان در دوره ششم مجلس شورای اسلامی که به طور داوطلبانه حاضر به کمک به این خانواده شده است، نیز در توضیح جزئیات ماجرا به «قانون» گفت: ما هماکنون از بیمارستان فارابی باز میگردیم. در آنجا رئیس بیمارستان پس از مطالعه پرونده پزشکی شوخان گفت درمان تا پنج سال به طول میانجامد و در این مدت ممکن است نیاز باشد جراحیهای زیادی روی چشم کودک انجام گیرد. همچنین پزشکی که عملهای قبلی را انجام داده بود نیز اعتقاد داشت باید یک عمل پیوند قرنیه دیگر، انجام گیرد که بعد از تعطیلات نوروز این عمل روی چشم شوخان انجام میگیرد. ولی در این زمینه متاسفانه پزشکان امیدواری در مورد بازگشت بینایی چشم شوخان به ما ندادهاند.
تا کنون کمکی به این خانواده نشده است
این نماینده پیشین ادامه داد: ما در حال حاضر برای پیگیری حقوقی این پرونده در حال تکاپو هستیم. پدر شوخان فقط به فرمانداری و نظام پزشکی و نمایندگان مجلس مراجعه و استمداد کمک کرده است و پس از گذشت یک سال اقدامات فقط در حد بوروکراسی و نامهنگاری بوده است و اقدام خاصی صورت نگرفته است و حتی در حد هزینههای سفر هم به این خانواده کمک نشدهاست. محمدرضایی تصریح کرد: در این رابطه بنده مکاتباتی با وزارتبهداشت داشتهام که خوشبختانه ظرف کمتر از 48 ساعت از دفتر وزیر بهداشت با ما تماس گرفتند و اعلام کردند پرونده پزشکی شوخان را برایشان بفرستیم.نباید فراموش کرد که این درمانگاه در مسیر شاهراه شمال غرب به جنوب غرب است که در این مسیر روزانه صدها خانواده تهرانی، اصفهانی و ... به بانه سفر میکنند ممکن بود که این اتفاق برای که یک کودک تهرانی یا یک شهروند مازندرانی بیفتد.
قانون مقصران را مشخص کرده است
حسین احمدی نیاز وکیل دادگستری که به صورت داوطلبانه پیگیری حقوقی این پرونده را پذیرفته است نیز به «قانون»گفت: در این قضیه چند بحث وجود دارد: 1- آیا تجویز پزشک درست بوده یا خیر؟2- آیا تزریق آمپول پنیسیلین (که باید با تست همراه باشد) آیا تست صورت گرفته است یا خیر؟ 3-آیا این مشکل بر اثر حساسیت به آمپول پنیسیلین بهوجود آمده است؟یا شاید این آمپول تزریق شده چینی و از کیفیت لازم برخوردار نبوده است؟ که باید به صورت دقیق بررسی شود. طبق قانون، دانشگاه علوم پزشکی و پزشک و شخصی که تزریقات را انجام دادهاست و بیمارستان دارای مسئولیت هستند. این حقوقدان ادامه داد: متاسفانه پدر این کودک تا به حال به علت عدم آگاهی در این مورد، در محکمه طرح دعوی نکرده است، و فقط به سازمان نظام پزشکی مراجعه کرده که جواب مثبتی نیز دریافت نکرده است و هزینههایی که طی این دوسال این خانواده متقبل شدهاند را هیچ سازمان یا ارگانی به آنها پرداخت نکرده است.
استمداد از رئیسجمهور
احمدی نیاز با استمداد از رئیسجمهورمحترم خاطرنشان کرد: دولت تدبیرو امید باید به قضیه ورود پیدا کند. رئیسجمهور حسب اصل 113و121و127قانون اساسی در برابر تمام اقداماتی که در کشور از طریق تمام دستگاههای اجرایی صورت میگیرد دارای مسئولیت کامل است. چرا کودکی که در حال حاضر باید مشغول بازی و تفریح باشد درگیر بیمارستان و عمل و جراحی باشد؟ این وکیل ادامه داد: اگرچه تابهحال دانشگاه علوم پزشکی کردستان حسب اعلام پدر کودک، برخورد مناسبی نداشته و در این زمینه احساس مسئولیت نکرده و قدمی برای جبران ضرر و زیان و احیای بینایی این طفل برنداشتهاند که البته قانونگذار در قانون مجازات اسلامی به طور کامل مجازات این عمل را تعیین کرده است. بنده امیدوارم قبل از اینکه طرح دعوی در مورد این قضیه صورت گیرد رئیسجمهور و وزیر بهداشت به مسئله رسیدگی کنند. احمدی نیاز بیان کرد: وزارت بهداشت موظف است از تکرار اتفاقات مشابه جلوگیری کند زیرا این موضوع میتواند جان شهروندان ما را نیز به خطر بیندازد.اگرچه این موضوع در دولت دهم اتفاق افتاده است ولی پیگیری دولت روحانی، و اتخاذ تدبیر در این زمینه برای ما حائز اهمیت است. این مردم انتظار دارند کرامت انسانی آنها، حق و حقوق قانونی آنها رعایت شود .
دانشگاه علوم پزشکی مکلف به جبران خسارت
احمدی نیاز در رابطه با دیه این طفل عنوان کرد: اگر بینایی این بچه کامل از دست رفته باشد دیه کامل به او تعلق میگیرد. بحث بعدی خسارات، ضرر و زیان ناشی از جرم است مانند هزینه درمان، طول درمان، این هزینهها به علت پیوند قرنیه که هزینههای هنگفتی خواهد داشت، طبق قانون مسئولیت مدنی و نظریه فقها و مراجع بحث هزینه مازاد بردیه مطرح میشود که دانشگاه علوم پزشکی مکلف به جبران خسارت خواهد بود.
جابهجایی وزیر تاثیری در قصور نهاد ندارد
وی در پایان تاکید کرد:نقش رسانهها در این موارد بسیار مهم است اگر رسانهها نبودند حق این کودک پایمال میشد، رسانهها به دلیل اینکه نقش رکن چهارم دموکراسی را ایفا میکنند ( به علت ضعف احزاب) میتواند. کارکرد بهتری داشته باشند. متاسفانه این مسئله در دوره وزیر سابق اتفاق افتاده است ولی جابهجایی فرد، تاثیری در قصور نهاد ندارد. طبق قانون اساسی هر یک از وزرا مسئول عواقب و حوادث در حوزه تصدی خود بوده و باید پاسخگو باشند.
دکترهاشمی، نگاهها به شماست
اکنون همه نگاهها به دستان وزیر بهداشتی است که جزو بهترین چشمپزشکان کشور است. مردی که در کمتر از یک هفته پس از اطلاع از موضوع دستور رسیدگی به پرونده را داده. اتفاقی نادر که باید به فال نیک گرفت و منتظر اقدامت عملی برای بهبود این دختر خردسال شد تا چونان اسمش زندگیاش رنگ شادی به خود بگیرد . این پزشک میداند چگونه نور را به تاریکخانه زندگی دختر 6 ساله برگرداند. اگر دکترهاشمی اراده کند میتواند از توان داخلی و خارجی برای کمک به شوخان استفاده کند بههر حال نباید فراموش کرد دلیل این حادثه ضعف عملکرد نظام پزشکی ایران است حتی اگر به ارث رسیده از دولت قبلی باشد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#303
Posted: 3 Feb 2014 04:12
حمله لشگر موش ها به روستای نجف آباد
روزنامه شرق :ماجرا بیشتر به فیلمهای هالیوودی شبیه است، لشکری بزرگ از موشهایی عجیب با دندانهایی عجیبتر به روستایی کوچک در شهرستان فیروزه استان خراسانرضوی هجوم آوردهاند. نام این روستای کوچک نجفآباد است و 170 خانوار و 605نفر جمعیت دارد. نجفآباد با شهر فیروزه که مرکز شهرستانشان است تقریبا 20کیلومتر و با شهر مشهد مرکز استان حدود 150کیلومتر فاصله دارد. این شهرستان بیشتر از هرچیز به معادن غنی و بزرگ فیروزهاش مشهور است. همان دلیلی که باعث انتخاب نام فیروزه برای آن هم شده است. اما حالا موشهای همهچیزخواری که نام «جربیل» را بر خود دارند برای موضوعی دیگر نام آنجا را بر سر زبانها انداخته است. جربیل نوعی موش است با دندانهای نیش بسیار بلند که دایم در حال رشد است، این موشها در اصل صحراییاند اما حالا برای اولینبار و در اتفاقی نادر گذرشان به یک روستای محل سکونت انسانها افتاده و خبرساز شدهاند. حجم آسیبی که برای 107 خانوار ساکن این روستا ایجاد کردهاند چنان زیاد است که اگر هرچه سریعتر برای مقابله با آنها اقدامی نشود میتوانند چون زلزلهای این روستا را به ویرانه و 605نفر را بیسرپناه کنند. طبق گفته اهالی دو، سه ماهی میشود جربیلها به نجفآباد هجوم آوردهاند، هجومی سیلآسا و رعبانگیز. موشها در و دیوار و کف زمین و خانههای مردم در این روستا را سوراخ کرده و هرچه پیشرویشان آمده را جویدهاند. در این کار هم یکلحظه متوقف نمیشوند. به هر خانهای در این روستا که سر بزنی رد دندان موشها را میبینی. اهالی روستا میگویند موشها شب و روزشان را گرفتهاند. در این روستا، هرجایی که باشی کافی است گوش تیز کنی تا صدای خشخش دندانهایشان را که بیوقفه مشغول جویدن چیزی هستند بشنوی. احمد حسینی یکی از ساکنان نجفآباد است که موشها آنقدر در خانهاش تاختوتاز کردند و در گوشه و کنار دیوارها و کف حیاط و تراس خانه سوراخ و تونل ایجاد کردهاند که ناچار به بازسازی خانه خود شده است. حسینی درحالیکه مشغول کار است هر موزاییکی را از کف خانه که برمیدارد ردی از سوراخ محل عبور موشها دیده میشود، هزارتویی بیپایان که به کمک دندانهای نیش بلند جربیلها حفر شده است. در سوی دیگر محوطه اصلی روستا خانه ابراهیم طوسی قرار دارد، ابراهیم و زن و بچهاش نالهکنان در و دیوار خانه محل زندگیشان را نشان میدهند، در چشمهای مادر پیر خانه التماس موج میزند، از اتاق پذیرایی تا اتاقهای خواب و حمام و دستشویی، همهجا را موشها کندهاند، دیوار گچی یا کفهای بتونی فرقی ندارد آنها از پس همه چیز برآمدهاند. خانههایی که در این روستا سوراخسوراخ شدهاند یکی، دوتا نیست، تقریبا همه اهالی از این حمله موشهای جربیل سهم بردهاند. سهم گروهی از آنها حیاط خانه یا انبار محل نگهداری علوفه و غذای دامشان شده است و سهم دیگری در و دیوار خانه محلی زندگی خودشان. یکی از ساکنان روستا میگوید موشها نهفقط به در و دیوار خانهها که جدیدا به گوسفندها و مرغهای ما هم حمله میکنند، بعد راه میافتد سمت آغل گوسفندانش، یکی از گوسفندها را با دو دستش میگیرد گردنش را بلند میکند و زیرش گلویش را نشان میدهد، رد نیش موشها و خون لختهشده بر گلوی گوسفند زبانبسته مثل دوسوراخ قرمز تیره دیده میشوند، بعد میگوید اینجا را هم ببین موشها پشم گوسفند را چیدهاند، جایی را که نشان میدهد برخلاف دیگر قسمتهای بدن گوسفند که پشم بلند و فرفری قهوهای روشنی دارد تقریبا صاف است، انگار که ماشین شده باشد. داستان مرغ و جوجههایی که موشها خوردهاند را هم پیرزنی در سوی دیگر روستا روایت میکند، پیرزن در ایوان خانهاش ایستاده و لبههای چادرنمازش را زیر گلو محکم کرده، با دو دستش هم تسبیحی را بالا و پایین میکند، میگوید: چند روز پیش دیدم دو جوجه داخل حیاط جیغ و داد میکنند بعد صدایشان قطع شد آخرسر متوجه شدم موشها پاهایشان را به دندان کشیدهاند و آنها را کشتهاند. همهجا هستند، شب و روز هم ندارند، همهچیز را میخورند. این را که میگوید انگار چیزی یادش آمد، راه افتاد سمت داخل خانه، در ورودی را باز کرد و به عروسش که گوشه هال خانه ایستاده بود گفت اتاقتان را نشان بده که موشها با وسایلتان چه کردهاند، عروس جوان در اتاقی را باز میکند. پتو و تشکهایی کف اتاق ریخته شده، گوشه و کنارشان سوراخ است، یکی از تشکها را بلند میکند و میگوید تا متوجه شدیم این را اینطوری سوراخ کردهاند. محمد رضایی دهیار روستای نجفآباد هم این روزها هربار که جاده باریک میان روستا تا فیروزآباد را طی میکند بیارتباط با موضوع موشها نیست، او در اینباره میگوید: تا حالا چندین جلسه مختلف با مسوولان استان و شهرستان داشتهایم، فرماندار فیروزه خیلی فعالیت میکند و همه توجهش را برای حل این مشکل گذاشته است، اما فعلا کار خاصی نمیشود کرد باید اهالی روستا مسایل بهداشتی را رعایت کنند تا ببینیم نتیجه تحقیقات و کارگروههای رسیدگی به موضوع چه میشود. موشها حالا به اصلیترین دغدغه و مشکل اهالی این روستای کوچک بدل شدهاند، هر غریبهای که به دهشان سر میزند فکر میکنند مسوولی است که برای حل مشکل آمده و سفره دلشان را بیمقدمه برایش باز میکنند تا از آنچه این موشهای سمج به روزگارشان آورده بگویند. لاشه موشهای مرده که اینسو و آنسوی روستا افتاده است را نشان میدهند و از آسیبهایی که به خانههایشان وارد شده میگویند.
اگرچه مسوولان شهرستان فیروزه و استان خراسانرضوی برای حل مشکل وعدههایی دادهاند اما اهالی روستای نجفآباد فیروزه میگویند میترسیم قبل از آنکه کاری اساسی بشود موشها خودمان را هم بخورند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#304
Posted: 4 Feb 2014 02:23
پرفروشترین خودروها در سراسر دنیا: 10 نکتهی برجسته در سال 2013
برای اولین بار در تاریخ بیش از ۲۰ میلیون خودروی جدید به صورت سالانه در یک کشور به فروش رسید. نکتههای برجستهی فروش خودرو در سال ۲۰۱۳ چه بودند؟ ترکیبی از رشد در بعضی از بازارها و برخی از بخشها از نکات جالب سال ۲۰۱۳ بود. آمریکاییها به عادت قدیمی خود یعنی خرید خودروهای پیکآپ بازگشتند. مدل S تسلا به صورت شگفتانگیزی در صدر ردهبندی بازار نروژ در ماه سپتامبر قرار گرفت.
۱. چین اولین کشور با فروش سالیانه بالای ۲۰ میلیون
بازار جدید چین رکورد جدیدی را در سال ۲۰۱۴ بهجا گذاشت: رشد ۱۴ درصدی سال به سال تا رسیدن به فروش ۲۱.۹۸ میلیون، چین را به اولین کشوری در تاریخ خودرو تبدیل کرده است که بیش از ۲۰ میلیون خودروی جدید را تنها در یک سال به فروش رسانده است. براساس پیشبینیها چین از یک مرحلهی تاریخی دیگر (فروش ۳۰ میلیون خودرو) تا سال ۲۰۲۰ خواهد گذشت. نکتهی قابل توجه در بازار خودروی چین در سال ۲۰۱۳ بازگشتِ تمایل به خودروهای محلی است: وولینگ هونگانگ در ردهی اول قرار دارد و هاوال H6 (گریت وال) در ماه جولای به ردهی هفتم رسید در حالی که امگراند EC7 نیز جزو ۱۰ تای اول بودهاست.
۲. بازار آمریکا به سطح قبل از بحران اقتصادی بازگشت
۲۰۱۳ سالی است که بازار آمریکا به عادات و سطوح قبل از بحران اقتصادی خود بازگشتند: خرید سالانهی بیش از ۱۵ میلیون خودرو من جمله انبوهی از وانتهای پیکآپ. در ماه می سری F خودروهای فورد با فروش ۷۱۶۰۴ خودرو برای اولین بار بعد از مارچ ۲۰۰۷ از مرز فروش ۷۰۰۰۰ در ماه عبور کرد. SAAR ( نرخ فروش سالیانهی تنظیم شده به صورت فصلی) که فشارسنج کلیدی برای فروشهای بلند مدت است، به نزدیکی ۱۶ میلیون رسید که در مقایسه با ۱۴.۴ میلیون سال قبل، نشان میدهد که این صنعت به سطح خود در سال ۲۰۰۷ بازگشتهاست. در ماه اکتبر برای اولین بار پس از فوریه ۲۰۰۶، ۳ خودروی متداول در ایالات متحده آمریکا همه وانتهای پیکآپ XXL بودند. سری F فورد در رتبهی اول و شورولت سیلورادو در ردهی بعدی قرار داشتند. در همین راستا خودروی سری F فورد رکورد فروش سالیانهی تاریخ را در کانادا با ۱۰۶۸۶۱ فروش در پایان ماه اکتبر بدست آورد.
. مدل S تسلا و نیسان لیف ستارههای نروژ بودند
نروژ محلی برای چندین فروش تکاندهنده در سال ۲۰۱۳ بود. در ماه سپتامبر، مدل S تسلا کاری را انجام داد که هیچ خودروی الکتریکی تا کنون از عهدهی آن بر نیامده بود: قرار گرفتن در صدر فروش برای یک ماه تمام در یک کشور. با فروش ۶۱۶ دستگاه یعنی سهم ۵.۱٪ از بازار در رقابت با ۵۶۱ دستگاه ولوکسواگن گلف یعنی سهم ۴.۶٪ ، مدل S تسلا اولین خودرویی است که توانسته ولوکس واگن گلف را در یک ردهبندی ماهیانهی نروژ در سال ۲۰۱۳ شکست دهد. برخی از مدلهای تسلا بعد از تصادف آتش گرفتند و تسلا باید بازتاب این اتفاق را تحمل میکرد ولی این هم نتوانست جلوی اول شدن مدل S را در نروژ در ماه اکتبر بگیرد. پیروز بزرگ بعدی در نروژ نیسان لیف است: این خودرو در جدول فروش در ماه اکتبر با فروش ۷۱۶ خودرو و سهم ۵.۶٪ از بازار بالاترین رتبه را به خود اختصاص داد.
۴. رنو کپتور و پژو ۲۰۰۸ این خودروسازان فرانسوی را احیا کردند
انتظار زیادی از دو SUV جدید فرانسوی میرفت چرا که هر دو خودروساز پس از بحران اقتصادی جهانی در حال تقلا برای بدست آوردن سود بودند و هر دو خودرو نیز به طور موفقیتآمیزی وارد بازار شدند. رنو کپتور با کسب مقام چهارم در لیست ۵ خودروی پرفروش فرانسوی قرار گرفت و جایگاه خودرو تا زمانی که در ماه سپتامبر به مقام سوم رسید ترک نکرد. پژو ۲۰۰۸ نیز در میان ۱۰ خودروی پرفروش فرانسه در ماه جولای قرار داشت و در ماه اکتبر به مقام چهارم رسید و تا ماه نوامبر مکان خود را حفظ کرد. هر دو مدل در سراسر اروپا نیز فروش استواری داشتند.
۵. خودروهای کوچک تویوتا در اندونزی موفق بودند
دوقلوهای تویوتا آگیا و دایهاتسو آیلا در ماه سپتامبر در پاسخ به قانون جدید دولتی در اندونزی راهاندازی شدند. در کشوری که غرق در خودروهای MPV است، این یک حرکت جسورانه محسوب میشود. آئیننامهی LCGC ( خودروهای پاک کم هزینه) خودروهایی که حداقل ۶۰٪ از اجزای آنها ساخت داخل بوده، قیمت آنها بین ۵۰ تا ۸۵ میلیون روپیه بوده و ماکسیمم ۱۲۰۰ سی سی و مصرف سوخت ۵ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر دارند را از مالیات معاف میکند. پس از تنها دو ماه از حضور این دو مدل در جدول فروش بازار اندونزی (ماه نوامبر)، تویوتا آگیا به طور شگفتانگیزی با فروش ۶۵۹۱ دستگاه و کسب سهم ۵.۹٪ بازار در ردهی دوم و قل دیگر آن، دایهاتسو آیلا با فروش ۵۰۹۵ دستگاه و کسب سهم ۴.۶٪ از بازار در ردهی چهارم قرار گرفتند. این بدین معنی است که این دو مدل که در داخل تولید شده و تنها دو ماه از راهاندازی آنها میگذرد توانستهاند ۱۰٪ از سهم بازار را از آنِ خود کنند. این دو مدل قطعاً در سال ۲۰۱۴ نتایج خیره کنندهای خواهد داشت.
۶. SUVهای نیسان به تسخیر اروپا ادامه میدهند
در سال ۲۰۱۳ نیسان با SUV های جوک و قشقایی تولید بریتانیا ثابت کرد که بازار خودروی اروپایی را برای همیشه تغییر داده است. قشقایی به رکورد ردهی پنجم اروپا در ماه فوریه رسید و با فروش ۲۹۱۱۶ و کسب برترین ردهی یک خودروی ژاپنی در طول تاریخ برای یک مدل ژاپنی در قارهی اروپا در ماه مارچ نیز در ردهی پنجم باقی ماند. قشقایی در ماه مارچ در ایتالیا نیز رکورد خود را در زمینه رده بندی، حجم فروش و سهم بازار، در ردهی ششم قرار گرفت و به دومین خودروی ژاپنی که در ردهی ۱۰ خودروی برتر فروش در فرانسه قرار میگیرند، تبدیل شد و در ماه می نیز آن را تکرار کرد. نیسان جوک نیز به ردهی جدید در سال ۲۰۱۳ رسید: در ابتدای سال یعنی ماه ژانویه در بریتانیا در ردهی ۱۰ خودروی پرفروش قرار گرفت و ۳ بار در طول سال این اتفاق تکرار شد. جوک همچنین با کسب ردهی نهم برای اولین بار وارد ۱۰ خودروی پرفروش اسپانیا شد.
۷. هیوندای HB20 به برزیل هجوم برد
هیوندای HB20 که در اواخر ۲۰۱۲ راهاندازی شده بود با فروش ۱۰۱۷۹ دستگاه در ماه فوریه به جایگاه چهارم در برزیل دست یافت. اولین خودروی کرهای که بیش از ۱۰۰۰۰ دستگاه در یک ماه در برزیل به فروش رسید و اولین مدل کرهای که در میان ۵ خودروی برتر در فروش ماهیانه برزیل قرار می گیرد. HB20 در ماه مارس بار دیگر رکورد حجم فروش و سهم بازار خود را با ارقام ۱۲۵۳۷ دستگاه و ۵.۶٪ میشکند. شورولت اُنیکس که هم زمان با HB20 معرفی شدهبود نیز سطح فروش مشابهی در سال ۲۰۱۳ داشت.
۸. موفقیت رنو در ردهی خودروها ارزان قیمت
سال ۲۰۱۳ ثابت شد که رنو قطعاً در مسیر درستی با خودروهای ارزان قیمت برند داچیا که در سال ۲۰۰۴ با لوگان افتتاح شد، قرار گرفتهاست. فروش با برند داچیا یا رنو بستگی به کشور مورد نظر داشته و موفقترین مدلهای داستر و ساندرو بودند که از رکوردها و مرزهای قابل توجهی عبور کردند. داستر برای اولین بار در ماه نوامبر در صدر فروش ماهیانه روسیه و در بین ۱۰ خودروی پرفروش هند برای دو ماه متوالی قرار گرفت. ساندرو مقام اول در اسپانیا در ماههای ژانویه و آگوست و در فرانسه در ماه جولای و آگوست را به خود اختصاص داد.
۹. آیا پژو به آفریقا بازگشتهاست؟
اینکه چرا خودروهای فرانسوی (و مخصوصاً پژو) قارهی آفریقا را از دست دادهاند قابل درک نیست. ۳۰۱ سال ۲۰۱۳ را در جایگاه دوم و تنها پایینتر از لوگان داچیا در آلجریا، پنجم در تونس و دهم در مراکش به پایان رساند و همچنین در ماه جولای در مصر جایگاه چهارم را کسب کرد. آیا این میزان فروش میتوانند علامتی برای تولد دوبارهی پژو در آفریقا باشند؟
۱۰. آئودی A3 و اشکودا اُکتاویا رکوردهای جدیدی در اروپا به جا گذاشتند
سال ۲۰۱۳ آئودی دومین مدل خود را وارد ۱۰ خودروی پرفروش در اروپا کرد: A3 با فروش ۱۶۷۸۷ دستگاه و کسب جایگاه نهم در جمع ۱۰ خودروی پرفروش اروپا در ماه آوریل قرار گرفت. قبل از A3 تنها A4 بود که درجمع ۱۰ خودروی پرفروش اروپا قرار داشت. A3 در آلمان در ردهی دوم و در اروپا جایگاه ششم را در ماه آگوست به خود اختصاص داد. در سال ۲۰۱۳ رکوردهای بسیاری برای این نام ۱۷ ساله به ثبت رسید.
مدل دیگر گروه VAG که در اروپا رکوردشکنی کرد اشکودا اُکتاویا است که در ماه اکتبر دربین ۵ فروشندهی برتر برای اولینبار قرار گرفت و این کار را در ماه نوامبر نیز تکرار کرد. این برند محصول کشور جمهوری چک است که برای اولین بار در تاریخ خود تمامی خودروهای خود (۷ مدل) را در بین ۱۰ خودروی پرفروش در جمهوری چک قرار داد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#305
Posted: 4 Feb 2014 02:57
شلیک خونین دزدان نقابدار با اسلحه مجهز به صدا خفه کن در طلافروشی
روزنامه ایران : سه دزد نقابدار که دستبرد خونینی به طلافروشیای در فلکه دوم دولتآباد زدهاند تحت تعقیب ویژه پلیس قرار گرفتند.
شاگرد طلافروشی «درخشان» وقتی کرکره را بالا میداد تا وارد مغازه شود نمیدانست تبهکاران هفتتیرکش پشت سرش ایستادهاند و نقشه شومی در سر دارند.در که باز شد و هنوز پایش را داخل نگذاشته بود که سه مرد نقابدار به وی حمله کردند و مرد جوان نقش زمین شد. یکی از آنان که همگی ماسک سفید آلودگی هوا به چهره داشتند در حالی که لوله تپانچه را به سوی شاگرد طلافروشی گرفته بود به وی دستور داد از جایش تکان نخورد و از همدستش خواست همه طلاهای ویترین را داخل گونی زرد رنگ بریزد.شاگرد طلافروشی که از جایش بلند شده بود و قصد مقاومت داشت با شلیک گلوله یکی از مردان نقابدار زخمی شد و روی زمین افتاد.دو مرد تبهکار دیگر نیز طلاهایی که داخل ویترین بود را برداشتند و سریع از طلافروشی بیرون رفتند و پس از این که دور شدند آخرین دزد نقابدار که بالای سر شاگرد طلافروشی ایستاده بود از مغازه خارج شد و پا به فرار گذاشت.گزارش این ماجرا ساعت چهار عصر به پلیس 110 تهران گزارش شد و تیمهایی از کلانتری 167 دولتآباد خود را به طلافروشی درخشان در فلکه دوم دولت آباد رساندند و پس از کنار زدن حلقه تماشاچــــیان و همسایههایی که جلوی طلا فروشی ایستاده بودند با بدن غرق در خون مرد جوان روبهرو شدند و سریع اورژانس را در جریان گذاشتند.
دقایقی بعد نیز تیمهایی از پلیس امنیت و پلیس آگاهی برای بررسی سرقت مسلحانه از طلافروشی وارد عمل شدند و تجسسهای خود را برای یافتن سرنخی از این سرقت مسلحانه آغاز کردند.
رضا - شاگرد طلافروشی- پس از اینکه در اتاق عمل تحت جراحی قرار گرفت و وضعیتش کمی بهبود یافت به خبرنگار ایران گفت: ساعت 15 و 45 دقیقه بود که کرکره طلافروشی را بالا دادم و قفل در را باز کردم و هنوز وارد نشده بودم که سه مرد با تپانچههایشان پشت سرم آمدند و یکی از آنان به من گفت تکان نخورم وگرنه مرا خواهند کشت، من که شوکه شده بودم و از سویی نمیخواستم آنها طلاها را بردارند مقاومت کردم و میخواستم تپانچه یکی از دزدان را بگیرم که وی به پایم شلیک کرد و با توجه به این که تپانچهاش صدا خفهکن داشت کسی صدای تیراندازی را نشنید و همدستان دیگرش نیز با گونی زرد رنگی که در دست داشتند همه طلاها را که حدود 15 کیلو بود برداشته و پا به فرار گذاشتند.وی افزود: سرقت مسلحانه دو دقیقه طول نکشید و پس از این که آنها طلاها را برداشتند از مغازه بیرون زدند و همدست دیگرشان که بالای سرم ایستاده بود با اطمینان از دور شدن همدستانش از مغازه بیرون دوید.رضا ادامه داد: خون زیادی از پای راستم میرفت و قادر به راه رفتن نبودم و خودم را کشان کشان به بیرون رساندم و شیشه همسایه کناری را زدم و وی را از این ماجرا با خبر کردم.یکی از همسایهها که تا حدودی شاهد این ماجرا بود گفت: مغازه ما روبهروی طلافروشی است، جزئیات سرقت را ندیدم فقط زمانی که مرد ماسکداری از طلافروشی بیرون دوید و سوار ترک موتورسیکلتی که این دست خیابان منتظرش بود، شد وی را دیدم. وقتی به این ماجرا مشکوک شدم و همراه کارگرها از مغازه بیرون آمدم، رضا را دیدم که با لباس خونی از طلافروشی بیرون آمد و درخواست کمک کرد.
یکی دیگر از همسایهها نیز گفت: مغازههای این خیابان معمولاً ساعت دو تا چهار تعطیل هستند و ما برای ناهار و استراحت به خانههایمان میرویم و زمانی که این اتفاق افتاد بیشتر همسایهها در مغازههایشان نبودند و دزدان نیز از تپانچهای استفاده کردهاند که مجهز به صدا خفه کن بوده و کسی هیچ سر و صدایی را از داخل طلا فروشی نشنیده است.بنابر این گزارش، کارآگاهان پلیس بهدنبال سرنخی برای شناسایی دزدان مسلح طلافروشی فلکه دوم دولتآباد هستند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#306
Posted: 4 Feb 2014 03:11
بارش برف سنگین در شمال ایران زندگی را مختل کرد
براساس گزارشهای رسیده از ایران، بارش برف سنگین در استانهای گیلان و مازندران موجب قطعی آب، برق و گاز در برخی شهرها و مناطق روستایی این دو استان شده است. گزارشها حاکی است که ارتفاع برف در بعضی از این مناطق به دو متر رسیده است.
قاسم احمدی لاشکی، نماینده مردم چالوس و نوشهر دیروز دوشنبه ۱۴ بهمنماه در صحن علنی مجلس با اشاره به بارش سنگین برف و قطعی برق در این استان گفت: "متاسفانه ۱۴۵ روستا در غرب مازندران از داشتن آب و برق محروم شدهاند و راههای ارتباطی ۱۰ شهر نیز قطع شده است."
نماینده مردم چالوس با اشاره به بالا رفتن قیمت کالاها در این استان به دلیل بارش شدید برف از مسئولان دولتی خواست تا جلوی افزایش قیمت ها را بگیرند.
همچنین مجید عبداللهی،مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب روستایی مازندران( آبفار) با تائید قطعی آب در برخی مناطق استان مازندران گفت: "بر اثر بارش برف سنگین و قطعی برق بسیاری از تاسیسات آبرسانی موجود در روستاها که با انرژی برق کار میکنند از کار افتاد و آب شرب ۱۴۸ روستای غرب مازندران قطع شد."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روابط عمومی استانداری مازندران نیز با اشاره به بارش برف سنگین در این استان، از شهروندان خواسته است که "برای پیشگیری از ریزش سقف منازل، حتما نسبت به پارو کردن برف از پشتبامها اقدام کنند."
فرماندار تنکابن نیز با اعلام اینکه بارش برف از روز جمعه شروع شده و در روزهای شنبه و یکشنبه بر شدت آن افزوده شده، گفت که "این بارش در ۵۰ سال اخیر بیسابقه بوده و ارتفاع آن [در بعضی مناطق] به دو متر هم رسیده است."
روابط عمومی هلال احمر استان مازندران اعلام کرده است که نیروهای امدادی برای خدمات رسانی آماده هستند و بیش از ۴۰ هزار قرص نان، ۱۵ هزار بطری آب معدنی، ۶۵۰۰ قوطی کنسرو، ۱۲۰ کیلو برنج،، ۳۳۶ بطری روغن، ۶۰ کیلو قند و شکر، ۷۲ بسته ماکارونی، ۱۸۰ تخته پتو، ۵۰ تخته موکت، ۲۴ بسته مواد شوینده و بهداشتی، یک دستگاه چادر امدادی و ۴۰۰ کیلو نایلون در میان مردم توزیع شده است.
مسیرهای ارتباطی به دلیل بارش برف به ویژه در روستاها بسته شده و امکان عبور و مرور وجود ندارد. به گفته شاهدان عینی، در برخی از مناطق خودروهای سنگین به کمک مردم محصور در برف آمدند، اما شرایط روستاها وخیم است.
نرگس کمالی، نماینده شورای شهر سوادکوه به خبرگزاری ایسنا گفته است که سقف حدود ۴۰ تا ۵۰ منزل مسکونی در منطقه سوادکوه پائین آمده، اما تلفات جانی در پی نداشته است.
خبرگزاری فارس در گزارشی به نقل از مردم در استان مازندران نوشت: "مسئولان شهری تنها به پاکسازی معابر اصلی رضایت دادند و نیروهایی که برای رفع مشکل مردم در کوچه و پس کوچهها اقدام کنند وجود ندارد."
حسین فاضلی، مدیرعامل شرکت منطقهای برق مازندران و گلستان با اشاره به بی برقی در برخی از مناطق این استان اعلام کرد که یخزدگی خطوط و وزن برف، سبب پارگی سیمها شده و همچنین بارش برف باعث ایجاد نوسان و اتصال بین سیمها شده است. او گفت: "در این شرایط برق را قطع میکنیم."
آقای فاضلی در مورد اقدامات این شرکت برای بازگرداندن برق به منازل گفت: "حدود ۱۵ اکیپ از استان مازندران و استانهای گیلان، گلستان، سمنان و تهران به محل اعزام شده و به طور متوسط هر اکیپ پنج برج را در هر ساعت ساماندهی میکند."
وضعیت در استان گیلان نیز مشابه وضعیت مازندان است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، بر اثر بارش برف در استان گیلان در برخی مناطق این استان ارتفاع برف به حدود دو متر رسیده و راههای بیش از ۱۰۰ روستا مسدود شده است. برف همچنین موجب قطع برق و آب در برخی از مناطق این استان شده است.
به گفته شاهدان عینی، به دلیل سنگینی برف در بندر انزلی، تردد در این شهر سخت شده، بسیاری از مراکز اداری شهر تعطیل است و مردم در برخی مناطق در خانههایشان حبس شدهاند.
حجت شعبانپور، مدیرکل راه و شهرسازی استان گیلان در مورد وضعیت راههای ارتباطی استان گیلان به خبرگزاری ایسنا گفت: "در حال حاضر بیشترین بارش برف در شهرستان صومعهسرا به ارتفاع دو متر است که به دلیل حجم و شدت بارش در این شهرستان عملیات برف روبی در محورهای این شهرستان به سختی انجام میگیرد و علیرغم بارش برف در کلیه محورهای استان، تمام جادههای اصلی باز هستند و تردد در آنها انجام میشود."
این در حالی است که حسین میرشفیع، معاون وزیر راه نیز با تاکید بر مسدود بودن برخی از راههای ارتباطی گفت: "در راههای روستایی حتی برای برفهای سبک آمادگی نداریم و در روزهایی که بارش سنگین برف داشته باشیم اوضاع وخیم تر میشود و مشکل اصلی در این زمینه نداشتن بودجه برای این بخش از راهها و کمتر اهمیت دادن به این حوزه است."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#307
Posted: 4 Feb 2014 03:18
مرگ دردناک مادر پس از به دنیا آمدن دوقلوها
زن جوان تنها چند ساعت بعد از به دنیا آمدن دوقلوها، بهعلت خونریزی داخلی و عدمتشخیص پزشک، به کما رفت و پس از ۱۲روز جدال با مرگ، جانش را از دست داد.
این ماجرای دردناک در حالی رخ داد که زوج جوان از مدتها قبل برای به دنیا آمدن دوقلوهای پسر لحظهشماری میکردند. رضا قریشی، پدر دوقلوها در گفتوگو با همشهری میگوید: من و همسرم 2دختر 6 و 11ساله داشتیم و دلمان میخواست یک پسر هم داشته باشیم. برای همین از سال گذشته نزد خانم دکتری رفتیم که تعریف او را زیاد شنیده بودیم. همسرم زیرنظر دکتر، مراحل مختلف را طی کرد تا این بار حتما فرزندمان پسر شود.
بالاخره اقدامات پزشکی نتیجه داد و این بار زمانی که همسرم باردار شد، گفتند که فرزندمان دوقلوست و هر دوی آنها پسرند. با شنیدن این خبر سرازپا نمیشناختیم. دخترانمان هم از اینکه قرار بود 2برادر کوچکتر داشته باشند، خوشحال بودند. در همه مدت بارداری همسرم، کاملا مراقب او بودیم تا اینکه زمان به دنیا آمدن دوقلوها فرا رسید و قرار شد آنها را برای عمل سزارین به یک بیمارستان مجهز در شمال غرب تهران ببریم.
یک خبر بد
مرد جوان ادامه میدهد: زمان عمل ساعت 6صبح هفتم دی ماه بود. ما از ساعت 4صبح راهی بیمارستان شدیم و سر ساعت عمل جراحی انجام شد و حدود 10دقیقه بعد دوقلوها سالم به دنیا آمدند و همسرم را به ریکاوری منتقل کردند. حدود ساعت9:30، وقتی همسرم را به بخش انتقال دادند، حالش بد بود. احساس تشنگی شدید داشت و رنگ پریده بود. پرستار گفت که این حالت طبیعی و از عوارض عمل جراحی است.
چند دقیقه بعد همسرم بهرغم اینکه معدهاش خالی بود، حالت تهوع شدیدی پیدا کرد. پرستار این بار یک مسکن تزریق کرد همسرم آرام شد و خوابید. در زمانی که او در خواب بود، تصمیم گرفتم به خانه بروم تا مدارکی را که جا گذاشته بودم، به بیمارستان بیاورم. اما در بین راه به من زنگ زدند و گفتند که همسرم حالش بد شده است. او را به آیسییو برده بودند.
رنگش مثل گچ سفید شده و از هوش رفته بود. متخصص آیسییو اعلام کرد که احتمالا همسرم دچار خونریزی داخلی شده اما پزشک جراحش اصرار داشت که خونریزی در کار نیست و احتمالا او آمبولی شده است. پس از آن همسرم را برای انجام سونوگرافی شکم، بردند و آنجا بود که اعلام شد آمبولی در کار نبوده و مقدار زیادی مایع که بهنظر میرسید خون است، در شکم همسرم جمع شده است.
کمای 12روزه
زن 32ساله که اکرم نام داشت به سرعت به اتاق عمل انتقال یافت و پزشکان شروع به جراحی او کردند. طبق گزارش پزشکان، بهدلیل خونریزی داخلی، حدود 2لیتر خون در شکم زن جوان جمع شده بود. از آنجا که خونریزی زن جوان زمان زیادی ادامه داشت اکرم در شرایط بحرانی قرار گرفته بود و فقط یک معجزه میتوانست جانش را نجات دهد.
همسرش میگوید: پس از عمل، همسرم به کما رفت و 12روز بعد، پزشکان مرگ او را اعلام کردند. باور نمیکردم یک عمل جراحی ساده، باعث مرگ همسرم شود. او 3ساعت تمام خونریزی داخلی داشت و در این مدت کسی در بیمارستان متوجه این موضوع نشد.
نمیدانم در اتاق عمل چه اتفاقی افتاده و چه سهلانگاری رخ داده بود که همسرم بیآنکه دکتر جراح متوجه شود دچار خونریزی شده بود اما مطمئن هستم که اگر زودتر متوجه این خونریزی میشدند، همسرم زنده میماند. حالا من و دخترم، از دوقلوها مراقبت میکنیم و همسرم که اینقدر آرزوی دیدن بچهها را داشت و برای بزرگکردن آنها کلی نقشه کشیده بود، حتی نتوانست آنها را بغل کند. او از قبل برای به دنیا آمدن بچهها حسابی برنامه داشت اما هرگز به خانه برنگشت. من از پزشک جراح همسرم شکایت کردهام و امیدوارم هر چه زودتر مقصران این حادثه شناسایی و مجازات شوند. هر چند در بیمارستان به من گفتند که شکایتت، راه به جایی نمیبرد!
رشد قصور پزشکی در 6ماه اول سال
قصور در پزشکی هرازگاهی خبرساز میشود و جان بیماران را تهدید میکند. مدتی قبل پزشکیقانونی با ارائه آماری اعلام کرد که پروندههای قصور پزشکی در نیمهنخست امسال 3/3درصد افزایش داشته است. براساس این آمار از کل پروندههای مورد بررسی در کمیسیونهای پزشکی قانونی، هزار و 927مورد مربوط به شکایات ناشی از قصور پزشکی بود که 818مورد آن منجر به محکومیت و هزار و 109مورد منجر به تبرئه پزشک شد. در این میان جراحی زنان و زایمان با 271مورد پرونده، بیشترین تعداد شکایت در حوزه قصور پزشکی را داشته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#308
Posted: 5 Feb 2014 01:39
مرگ دلخراش ۲زن هنگام نجات ۲جوان معلول
مادر فداکار زمانی که قصد داشت با کمک زنهمسایه فرزندان معلولش را از محاصره آتش نجات دهد، بر اثر انفجار جانباخت.
در این حادثه زنهمسایه نیز جانش را از دست داد اما 2جوان معلول به طرز معجزهآسایی زنده ماندند.حادثه مدتی قبل و در منطقه جهادیه شهر سمنان رخ داد. آن روز 2فرزند 23و 25ساله خانواده که دچار معلولیت ذهنی هستند در خانه بودند که آتشسوزی در قسمتی از هال خانه شروع شد و از آنجا که همه درها و پنجرهها بسته بود، دود فضای داخل خانه را پرکرد.
در آن لحظه پدر خانواده که کارگر یکی از کارخانههای سمنان بود سر کار بود و مادر خانواده نیز سرگرم انجام کارهای روزانه. تنها پسر سالم خانواده نیز در مدرسه بهسر میبرد و هیچکس نمیدانست پشت درهای بسته خانه چه اتفاقی در حال رخ دادن است. عقربههای ساعت 2بعدازظهر را نشان میداد که مادر خانواده متوجه آتشسوزی شد.
با فریادهای او زن همسایه نیز در جریان قرار گرفت و هر دو به کمک 2جوان معلولی که داخل خانه بودند شتافتند. این دو جوان بهخاطر وزن زیاد و معلولیتی که داشتند به تنهایی نمیتوانستند از محاصره آتش فرار کنند و مادر فداکار و زن همسایه قصد نجات آنها را داشتند اما به محض اینکه در چوبی خانه را باز کردند، بهدلیل رسیدن اکسیژن به آتش، انفجار مهیبی رخ داد و جان هر دو زن را گرفت.
وقتی این حادثه رخ داد، ماجرا به آتشنشانی سمنان گزارش شد و تیمهای نجات راهی محل حادثه شدند. سعید اسماعیل پور، مدیرعامل سازمان آتشنشانی سمنان گفت: آتشنشانان پس از حضور در محل به 2 تیم تقسیم شدند و یک تیم به اطفای حریق پرداخت و تیم دوم برای نجات گرفتارشدگان، وارد خانه شد. آتشنشانان به محض ورود به هال با جنازه نخستین قربانی که مادر خانواده بود روبهرو شدند. این در حالی بود که جسد دومین قربانی نیز کمی آنطرفتر روی زمین افتاده بود.
با این حال 2فرزند معلول خانواده که در آشپزخانه گرفتار شده بودند زنده بودند و با توجه به دودزدگی آنها، آتشنشانان ماسک تنفسی خود را بهصورت آنها زدند و هر دو را به بیرون از خانه منتقل کردند. همزمان دیگر آتشنشانان توانستند حریق را مهار کنند و در بررسیها معلوم شد که آتشسوزی از گوشهای از هال شروع شده و پس از رسیدن شعله به لولههای مسی روشنایی گازی، باعث ذوب شدن لوله و انتشار گاز و تشدید آتشسوزی شده بود. با این حال هر دو جوان معلول از این حادثه جان سالم به در برده و دچار سوختگی شده بودند که به سرعت به بیمارستان منتقل شدند. براساس این گزارش، مادر خانواده که در این حادثه جان باخت بهرغم داشتن 2فرزند معلول ذهنی و اصرار افراد مختلف برای سپردن آنها به بهزیستی، از این کار امتناع میکرد و میگفت که تا زنده است، خودش از فرزندانش مراقبت میکند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#309
Posted: 5 Feb 2014 01:44
لاکپشتهای کمیاب ایرانی خوراک «کارگران چینی»
مدیرکل حفاظت از محیط زیست استان خوزستان به خبرگزاری مهر گفته است «کارگران چینی که در میدانهای نفتی آزادگان، کار میکنند، لاکپشت فُراتی را شکار میکنند و میخورند».
این لاکپشت یکی از گونههای جانوری در خطر انقراض، از گونه نرملاک از خانوادهٔ لاکپشتهای سهانگشتی است که به دلیل تخریب زیستگاهشان در دجله و فرات و افزایش آلودگی در خطر انقراض قرار دارند.
بیژن درهشوری، کارشناس و پژوهشگر محیط زیست در تهران که نسل لاکپشت پوزه عقابی را در جزیره قشم از خطر انقراض نجات داده است، میگوید، از شنیدن این خبر شوکه شده است.
این کارشناس محیط زیست میگوید: «زیستگاه هر گونهای که در خطر انقراض قرار دارد، باید حفاظت شود یا پارک ملی اعلام شود.»
او میگوید این لاکپشت زیر نظر طرفداران محلی و انجمنهای منطقهای مراقبت میشد و رویش مطالعه میکردند.
حمید رضا لاهیجانزاده روز یکشنبه به مناسبت روز جهانی تالابها گفته است، کارگران چینی وزارت نفت این لاک پشتها را در هورالعظیم یا تالاب بزرگ هویزه که یکی از بزرگترین تالابهای استان خوزستان است، به شکل غیرمجاز شکار میکنند.
بیژن فرهنگ درهشوری با بیان اینکه این لاکپشت که تنها گونهٔ لاکپشت سهانگشتی در ایران است، هیچ دشمنی در طبیعت نداشته است، افزود:«شرکتهای چینی در سالهای اخیر در ایران زیاد شدهاند، اما من هیچوقت فکر نمیکردم، لاکپشتهای فراتی ما را هم بخورند. تا به حال سدهای متعدد نواحی تالابی و رودخانهای ما را تهدید میکرند حالا گویا علاوه بر سدها، چینیها هم از عوامل تهدیدکننده محیط زیست ما میشوند.»
مدیر کل حفاظت از محیط زیست استان خوزستان گفته است خشکاندن این تالاب توسط حکومت صدام حسین، ﮐﺎھﺶ ورودی آب ﺑﻪ تالاب بزرگ هویزه ﺑﻌﺪ از اﺣﺪاث ﺳﺪ ﮐﺮﺧﻪ و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖھﺎی ﻧﻔﺘﯽ، از دلایل اصلی ﺧﺸﮏ ﺷﺪن بخش عظیمی از هورالعظیم بوده که بر اساس گزارش سازمان ملل، ﯾﮑﯽ از دو ﻓﺎﺟﻌﻪ زﯾﺴﺖﻣﺤﯿﻄﯽ ﻗﺮن را پدید آورده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#310
Posted: 5 Feb 2014 02:07
لبخندهای هستی کوچولو در آغوش پدر
روزنامه ایران : هستی کوچولو با حکم دادستان کودک و نوجوان تهران در آغوش پدر آرام گرفت. مسئولان بهزیستی در شرایط بسیار خوبی این دخترک را از لحاظ روانی آماده کردند تا پس از ماهها دوری به کانون خانوادهاش بازگردد. اوایل مردادماه بود که هستی کوچولو همراه مادرش بهاندونزی رفت و قرار بود بهصورت قاچاق سوار بر کشتی به استرالیا مهاجرت کند اما این کشتی در سواحل اندونزی غرق شد و سرنوشتی عجیب برای دختر کوچولوی ایرانی کلید خورد. فاطمه 32 ساله مادر هستی با وجود نجات از آبهای خروشان به خاطر بیماری دیابتش به کما فرو رفت و پس از سه روز تسلیم مرگ شد. هستی کوچولو پس از مرگ مادرش در اندونزی تنها ماند و یکی از خانوادههای آبادانی که همسفر آنان بودند از وی نگهداری کردند.
امید شیرالی اسماعیلیزاده پدر هستیکوچولو با جدایی از همسرش که بهصورت توافقی بود دخترش را در اختیار وی قرار داد و هر هفته هستی را به خانه خودش میبرد و رابطه عاطفی پدر و دختر پابر جا بود.
امید وقتی شنید فاطمه بهصورت پنهانی بهاندونزی رفته است شوکه شد چراکه هیچگاه چنین اجازهای برای سفر خارجی نداده بود. پدر نگران با اطلاع از ماجرای تنهایی دخترک دست به کار شد تا دختر کوچولویش به ایران بازگردد.
امید به وزارت امور خارجه رفته و توانست ویزایش را برای سفر بهاندونزی آماده کند و این در حالی بود که مسئولان ایرانی برای بازگشت دختر اقدامهای گستردهای انجام دادند تا هستی را که تحت نظر «UN» است بازگردانند.
پدر هستی از پرسنل شرکت نفتآبادان بوده و بارها برای اقدامات قضایی به تهران آمده بود. پدر هستی که نمیدانست مسئولان بهزیستی چه تصوری از وی دارند با پیگیریهایش از سوی دادستان دادسرای امور بینالملل در تهران پی برد که هستی کوچولو در روز تولدش به ایران بازخواهد گشت.
ساعت سه بامداد پنجشنبه 10 بهمن ماه دخترک به ایران بازگشت و در سالن VIP فرودگاه امام خمینی(ره) در اختیار مسئولان بهزیستی تهران قرار گرفت. هیچکس نمیدانست پدر نگران هستی نیز در سالن عمومی فرودگاه امام خمینی(ره) ثانیهشماری میکند تا دخترک را در آغوش بکشد و این در حالی بود که در آخرین تماس با هستی کوچولو پدر قول داده بود به ملاقاتش میآید و روز تولدش برایش جشن میگیرد.
از سوی دیگر مسئولان بهزیستی با در نظر گرفتن شرایط سختی که بر هستی کوچولو در اندونزی گذشته بود شرایطی فراهم کرده بودند تا با اقدامهای روانکاوانه وی را آماده بازگردانده شدن به آغوش خانوادهاش کنند. هستی کوچولو از یک قدمی پدرش به یکی از بهترین مؤسسههای نگهداری کودکان انتقال داده شد و در سوی دیگر، پدر به جستوجوی دخترک پرداخت و وقتی شنید باید دستور قضایی مبنی بر تحویل هستی کوچولو بگیرد به دادسرای کل سرپرستی کودک و نوجوان رفت و خانم دکتر خسروشاهی دادستان ناحیه 25 زمانیکه داستان عجیب پدر هستی کوچولو را شنید و پس از مشاهده مدارکی که نشان از سلامت کامل وی داشت، دستور قضایی داد تا دخترک پس از هفت ماه به آغوش پدرش بازگردانده شود.
گرمای آغوش پدر در سرمای تهران
عقربهها ساعت 8 و 30 دقیقه صبح دوشنبه 14 بهمن ماه سال جاری را نشان میداد، پدر نگران همراه دوستخانوادگیاش به اداره بهزیستی شمیرانات رفتند و دستور قضایی را به معاون امور اجتماعی بهزیستی دادند.
همین نامه کافی بود تا هماهنگیها برای انتقال دختر کوچولو از مؤسسه به بهزیستی شمیرانات صورت گیرد.
لحظات بهسختی میگذشت و پدر نگران بغض سنگینی در سینهاش داشت و هر لحظه چشم به در سالن میانداخت تا دخترش را ببیند.
ساعت 10 و 30 دقیقه صبح هستی کوچولو وارد حیاط بهزیستی شمیرانات شد. این در حالی بود که هنوز خبر نداشت پدر چشمانتظارش است.
نخستین جملهای که هستیکوچولو به خبرنگار روزنامه ایران گفت، این بود که نمیداند پدر را کی خواهد دید.
هوا سرد و زمین را برف سفید کرده بود، ناگهان دوست خانوادگی که هستی آن را دایی صدا میزد از دور متوجه دختر تنها شد و با سرعت با فریادهای دایی، دایی خود را به هستی کوچولو رساند و دخترک که باور نداشت خود را به آغوش وی انداخت.
امید در اتاق منتظر بود و آرام و قرار نداشت و در اتاق راه میرفت و به ساعت نگاه میکرد، ناگهان دایی محمود که دختر کوچولو را در آغوش داشت با صدای بلند امید را صدا زد و با اشک خبر از آمدن هستی داد.
لحظه دیدار پدر و دخترک شیرینزبان پر از اشک و لبخند بود، هستی کوچولو با لهجه آبادانی گفت: بابا چه لاغر شدی؟!
همه اشک میریختند و پدر دخترک را در آغوش میفشرد و هستی کوچولو میخندید و پدر را میبوسید.
«هستی» هنوز شوکه بود و میگفت
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟