ارسالها: 12930
#311
Posted: 5 Feb 2014 02:31
جزییات بزرگترین سرقت سازمانیافته از جواهرفروشی
ایران : عاملان بزرگترین سرقت سازمان یافته که در آن 7 میلیارد تومان طلا دزدیده شده بود در عملیات اطلاعاتی دستگیر شدند.ساعت 5 و 15 دقیقه 14 بهمن ماه سال گذشته آتشسوزی گستردهای در ساختمانی در خیابان شریعتی کرمان به آتشنشانی این شهر گزارش شد و دقایقی بعد تیمهای ویژه برای مهار آتش وارد عمل شدند.آتشنشانان در عملیاتی موفق شدند این ساختمان 3 طبقه را خاموش کنند در بررسیهای کارشناسانه مشخص شد داخل آزمایشگاه و در قسمت آبدارخانه چند کپسول برش هوا وجود دارد و قسمتی از دیوار نیز سوراخ شده است. با توجه به مرموز بودن ماجرای آتشسوزی و سوراخ بودن دیوار آبدارخانه آتشنشانان، پلیس را در جریان گذاشتند.
دقایقی بعد تیمی از کلانتری وارد عمل شد و در تجسسهای میدانی پی برد به جواهرفروشی مجاور آزمایشگاه دستبرد زده شده است.
مرد طلافروش وقتی از سوی پلیس به محل حادثه فراخوانده شد در بازدید از گاو صندوقش که به طرز ماهرانهای توسط دزدان شکافته شده بود دریافت بیش از 7 میلیارد تومان جواهراتش به سرقت رفته است.پلیس در جریان بازرسیها متوجه شد دزدان با خونسردی کامل از غروب پنجشنبه تا ساعت 5 بامداد شنبه در حال فعالیت بودهاند و پس از ورود به آبدارخانه آزمایشگاه با استفاده از تیشه و کلنگ دیوار مشترک را که 35 سانتیمتر ضخامت داشته بدون اینکه به سیستم سیمکشی برق و لولهکشی گاز آسیبی وارد شود، سوراخ کردهاند و پس از واردشدن به داخل طلافروشی این بار با استفاده از هوابرش 2 قسمت از دیواره عقبی گاوصندوق بزرگ و محکم را برش دادهاند و سینی جواهرات قیمتی را دزدیده و پیش از ترک ساختمان آنجا را به آتش کشیدهاند به طوری که آثار سرقت از بین برود.
با توجه به سرقت ماهرانه از این ساختمان که به ساختمان پزشکان معروف بود و در منطقه پرتراکم کرمان واقع شده بود، پرونده برای رسیدگی در اختیار پلیس آگاهی کرمان قرار گرفت و با دستور سرهنگ کارآگاه هوشنگ پوررضا قلی تیمی ویژه مأموریت یافت سرنخی از دزدان به دست آورد.کارآگاهان در تجسسهای تخصصی برای شناسایی دزدان وقتی دریافتند عاملان این سرقت هیچ ردی از خود برجای نگذاشتهاند خود را در برابر تیمی از تبهکاران حرفهای دیدند.با این وجود کارآگاهان با تلاش چندماهه و استفاده از اطلاعاتی که به دست آمده دریافتند بخشی از جواهرات در یکی از شهرهای استان کرمان به فروش رسیده است که با ردیابیهای ویژه و شبانهروزی موفق به شناسایی زنی شدند که با دزدان در ارتباط بود.
در این مرحله پلیس با تمرکز بر رفت و آمد این زن جوان موفق شد 2 مرد 35 و 32 ساله را که شواهد نشان میداد همان دزدان جواهرفروشی هستند شناسایی کند و در عملیاتی سازمان یافته زن و مرد تبهکار را ساعت 3 عصر 11 بهمن ماه و همدست دیگرشان را ساعت یک بامداد 12 بهمنماه در یکی از شهرهای حاشیه کرمان دستگیر و در بازرسی از مخفیگاهشان نیمی از جواهرات قیمتی را به ارزش 3 میلیارد تومان پیدا کرد.
رئیس این باند که 35 ساله است و تصور نمیکرد پلیس بعد از گذشت دقیقاً یکسال بتواند وی و همدستانش را ردیابی و دستگیر کند در بازجوییها لب به اعتراف گشود و پرده از سرقت زیرکانه جواهرات برداشت و گفت: یک سال پیش از ماجرای نقشه سرقت به طور اتفاقی به ساختمان پزشکان رفتم و متوجه شدم دیوار آبدارخانه آنجا با جواهرفروشی مشترک است، از آن به بعد گاهی وسوسه میشدم با طراحی نقشهای دست به سرقت بزنم تا اینکه 40 روز پیش از دزدی دو فیلم خارجی و امریکایی که درباره دزدی از طلافروشی بود را دیدم و وسوسهام بیشتر و بیشتر شد تا اینکه با شبیهسازی این فیلم در ذهنم عزمام را جزم کردم تا نقشهام را به اجرا بگذارم. ماجرای سرقت را با یکی از دوستان قدیمیام و همسرم در میان گذاشتم و وسایلی را که نیاز داشتم تهیه کردم.
وی افزود: وسایلی مثل تیشه، کلنگ، دستگاه و کپسول هوابرش و هر چیزی را که نیاز داشتم تهیه کردم و برای کسب اطلاعات بیشتر به این ساختمان رفتم و دریافتم ساختمان پزشکان دو در دارد. یکی از درها از خیابان است و دیگری که مخصوص آزمایشگاه و برای معلولان و افراد سالخورده است در کوچه قرار دارد و شبها که ساختمان تعطیل میشود در کوچه را قفل نمیکنند.
تبهکار حرفهای گفت: همین سرنخ برایم کافی بود تا هر چه سریعتر نقشهام را به مرحله اجرا بگذارم. بنابراین روز سرقت صندلی عقب پرایدم را برداشتم و وسایلی را که میخواستم در نقشه سرقت به کار ببرم آنجا گذاشتم. سپس دقایقی پیش از بسته شدن ساختمان به راه پله طبقه سوم رفتم و خودم را میان صندلیها و میزهایی که ریخته شده بود پنهان کردم و پس از اینکه مطمئن شدم همه رفتهاند خودم را به پایین رساندم و در را باز کردم و با کمک همدستم وسایل را داخل بردیم و از ساعت 8 شب تا 4 صبح شنبه وقت داشتیم از گاوصندوق جواهرفروشی سرقت کنیم، بنابراین با خونسردی کامل قفل در آزمایشگاه را شکستیم و وارد شدیم و با سوراخ کردن دیوار آزمایشگاه به داخل جواهرفروشی رفتیم. سپس با شکافتن دیواره عقبی گاوصندوق دو سینی جواهر را از داخل آن بیرون کشیدیم و برای اینکه سرنخی از خودمان بر جای نگذاریم آنجا را به آتش کشیدیم.
مرد 35 ساله افزود: جواهرات را بین خودمان تقسیم کردیم و با بخشی از پولها سرمایهگذاری کردم و همسرم نیز وظیفه داشت هر از گاهی جواهرات را در شهرهای مختلف استان کرمان بفروشد تا از سوی پلیس ردیابی نشویم.
سرهنگ کارآگاه هوشنگ پوررضاقلی در این باره به شوک گفت: در این سرقت سرکرده تیم همراه همسر و دوستش دست به سرقت بزرگی زدند که رازگشایی از آن برایمان بسیار مشکل بود و کارآگاهان تلاشهای ویژهای برای یافتن سرنخی در این رابطه کردند تا اینکه تجسسها نتیجه داد و با به دست آمدن یک سرنخ موفق به ردیابی دزدان زیرک شدیم.
سرهنگ پوررضا قلی افزود: هر سه تبهکار در زمینه دانشگاهی تحصیلکرده هستند و هیچ سابقهای ندارند و هر سه آنان بسیار زیرک و با درجه هوشی بسیار بالایی هستند.
رئیس پلیس آگاهی استان کرمان ادامه داد: تاکنون نیمی از جواهرات سرقتی کشف شده است و بررسیها نشان میدهد بقیه این محموله در زمینههای مختلف از سوی دزدان سرمایهگذاری شده که تلاش برای توقیف و بازگرداندن آن به صاحب جواهرفروشی ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#312
Posted: 6 Feb 2014 03:19
دستگیری سارقی که بعد از سرقت زنان را مورد آزار و اذیت قرار میداد
مأموران آگاهی موفق به دستگیری سارق و زورگیری شدند که بعد از سرقت منازل زنان تنها در خانه، آنها را مورد آزار و اذیت قرار میداد.
به گزارش خبرنگار حوادث خبرگزاری فارس، در ساعت 20 روز هشتم آبان سال 92، یک خانم جوان به همراه همسرش به کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس مراجعه و عنوان داشت: مرد جوانی حدودا 30 ساله، با تهدید چاقو وارد خانه شد و پس از سرقت طلا و جواهرات، وجوه نقد و ... داخل خانه، خودرو متعلق به همسرم را نیز از داخل پارکینگ سرقت کرد و از محل متواری شد.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع سرقت به عنف و به دستور شعبه چهاردهم بازپرسی دادسرای ناحیه 4 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
اظهارات شاکی
شاکی پس از حضور در پایگاه چهارم پلیس آگاهی، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در حال باز کردن درب ورودی خانه بودم که ناگهان یک آقای حدودا 30 ساله، جلوی دهانم را گرفت و با تهدید چاقو داخل خانه شد و مرا تهدید کرد تا سر و صدا نکنم؛ پس از سرقت گوشواره طلا، دوربین، لب تاپ، 600 هزار تومان وجه نقد و...، سوئیچ خودرو پراید همسرم را برداشت و ماشین را از داخل پارکینگ سرقت و از محل متواری شد.
شناسایی هویت متهم پرونده
در آذرماه سال جاری (1392) عوامل تجسس ویژه کلانتری 144 تهرانپارس اطلاع پیدا کردند که یکی از مجرمین سابقه دار منطقه خاک سفید به نام مهدی که اعتیاد به موادمخدر داشته و شغل مشخصی هم ندارد، با یک دستگاه خودرو پراید در حال تردد در محدوده شرق تهران است.
مشخصات خودرو پراید بررسی و مأموران تجسس ویژه اطلاع پیدا کردند که دستور توقیف خودرو در سیستم جامع پلیس ثبت شده است.
مأموران تجسس ویژه کلانتری 144 با اطلاع از مسروقه بودن خودرو پراید، محل تردد مهدی در منطقه جوادیه تهرانپارس را تحت مراقبت قرار داده تا در ساعت 13 پنجم آذرماه، مهدی با مشاهده مأمورین قصد متواری شدن از دست آنها را داشت که طی یک تعقیب و گریز و به علت عدم توجه به دستور ایست، مأمورین اقدام به تیراندازی به سمت خودرو کرده اما مهدی همچنان تلاش داشت تا از دست آنها متواری شود که نهایتا با توجه به شلیک چندین تیر هوایی از سوی مأمورین و عدم توجه به دستور ایست، مهدی از ناحیه پای راست مورد هدف گلوله قرار گرفته و دستگیر میشود.
با انتقال متهم به پایگاه چهارم پلیس آگاهی، وی در اظهاراتش به کارآگاهان عنوان داشت که خودرو را یکی از دوستانش به نام مسعود.د (متولد 1367) به وی تحویل داده؛ با معرفی مسعود.د به عنوان سارق به عنف منزل و خودرو، وی به عنوان یکی از مجرمین سابقه دار در زمینه موادمخدر، زورگیری، سرقت موتورسیکلت، سرقت داخل خودرو و ... مورد شناسایی قرار گرفت.
شاکی نیز پس از مشاهده تصویر متهم، وی را به صورت کامل و دقیق مورد شناسایی قرار داد.
شناسایی متهم در شهرستان بابل
با شناسایی مسعود به عنوان متهم اصلی پرونده، دستور شناسایی و دستگیری وی در سیستم جامع پلیس ثبت و پس از مدتی کارآگاهان پایگاه چهارم آگاهی اطلاع پیدا کردند که مسعود به اتهام دهها فقره سرقت داخل خودرو توسط پلیس آگاهی شهرستان بابل دستگیر و به زندان منتقل شده است.
بلافاصله هماهنگیهای لازم انجام و متهم جهت انجام تحقیقات به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
اعتراف به سرقتهای به عنف منازل و آزار و اذیت زنان
با آغاز تحقیقات از متهم، مسعود صراحتا به سرقت به عنف از منزل شاکیه و همچنین سرقتهای مشابه اعتراف کرد؛ متهم در ادامه اعترافاتش عنوان داشت که در چندین فقره از سرقت هایش و با وجود سرقت اموال باارزش داخل خانهها،
با تهدید سلاح سرد اقدام به آزار و اذیت زنان کرده؛ از جمله در یک فقره از سرقتها در شهر اصفهان، متهم پس از سرقت طلا و جواهرات خانم جوانی را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
متهم در خصوص پرونده سرقت به عنف همراه با آزار و اذیت به کارآگاهان گفت: پس از مصرف شیشه در داخل خودرو، متوجه خانم جوانی شدم که وارد یک ساختمان مسکونی شد؛ متوجه شدم که در ساختمان کاملا بسته نشده و از همین فرصت استفاده کرده و وارد ساختمان شدم.
وی افزود: زن جوان بهمراه بچه چند سالهاش در داخل خانه بود که با دیدن من بسیار ترسید؛ با تهدید چاقو او را مورد مورد آزار و اذیت قرار داده و پس از سرقت طلا و جواهرات همراه این خانم، او را در داخل اتاقی حبس کرده و به سرعت از ساختمان خارج شدم.
شناسایی تعداد دیگری از شکات و مالباختگان
با اعترافات بدست آمده از مسعود، شناسایی دیگر جرایم ارتکابی متهم از جمله سرقتهای به عنف در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت.
با بررسی پرونده سرقتهای مشابه، تعداد دیگری از شکات و مالباختگان در مناطق و شهرکهای حاشیه شرق تهران شناسایی و پس از مواجهه حضوری با متهم، مسعود را به صورت کامل مورد شناسایی قرار دادند.
یکی از شکات پس از شناسایی متهم در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در ساعت 22 روز سیزدهم مهرماه در خیابان قنات کوثر و هنگام بازگشت به منزل، برای خرید دارو از ماشین پیاده شده بودم؛ لحظهای که سوار ماشین شدم، ناگهان شخصی ناشناس با شمشیر سوار ماشین شد و با تهدید اقدام به سرقت وجه نقد، ساعت و ضبط خودرو کرد.
یکی از شکات زن پرونده نیز پس از شناسایی متهم در اظهاراتش به کاراگاهان گفت: متهم از بالکن وارد خانه شد و با تهدید چاقو عنوان داشت که در صورتیکه صدایم در بیاید مرا خواهد کشت؛ بعد گفت: «هرچه طلا داری بده» و با قیچی دستبند داخل دستم را برید و پس از سرقت دستبند، یک انگشتر، یک جفت گوشواره و یک ساعت، مرا به داخل اتاقی برد و محبوس کرد.
سرهنگ رضا مؤذن، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح متهم به ارتکاب سرقتهای متعدد و احتمال افزایش تعداد جرایم ارتکابی و تعداد شکات و مالباختگان، دستور انتشار بدون پوشش تصویر متهم از سوی مقام محترم قضایی صادر شده؛ لذا از کلیه شکات و مالباختگانی که موفق به شناسایی تصویر متهم شدند دعوت میشود تا جهت طرح و پیگیری شکایات خود به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در سیدخندان – خیابان ابوذر غفاری – جنب کلانتری 120 سیدخندان مراجعه کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#313
Posted: 6 Feb 2014 03:39
آشپز آمریکایی با جسد زنش سوپ درست کرد
دیوید فاینر آشپز آمریکایی اعتراف کرد زنش را بعد از کشتن به مدت چهار روز پخته است .
به گزارش خبرگزاری خبر آنلاین ،این آشپز که هم اکنون در زندان به سر می برد ، در سال 2009 در پی یک اختلاف خانوادگی، دست و پا و دهن همسر خود "دان فاینز" را بست و پس از مرگ ، او را برای چهار روز پخته است.
العربیه گزارش داد آشپز آمریکایی اعتراف کرده که برای مخفی نگه داشتن شواهد محکومیتش ، دیگر اعضای همسر خود را در سطل زباله انداخته است.
روزنامه بریتانیایی دیلی میل روز دوشنبه 3 فوریه 2014 در گزارشی نوشته است که خانم دان فاینز به دلیل بدرفتاری شوهرش در صدد فرار از منزل بود.
جو کاکاس که دوست خانوادگی زن و شوهر بوده در گفت و گو با روزنامه دیلی میل اظهار داشت که خانم دان خود را برای فرار از منزل آماده می کرد و به این منظور ، نزد وی 1000 دلار امانت گذاشته بود.
شاهد پرونده قتل افزود که خانم دان قرار بود در روز حادثه وی را ببیند تا نزد او 1000 دلار دیگر ، امانت بگذارد .
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#314
Posted: 6 Feb 2014 03:43
احتمال انگیزه مالی در قتل دختر ایرانی در ایتالیا
زن و مرد هندی در حالی به اتهام قتل دختر دانشجوی ایرانی در ایتالیا دستگیر شدهاند که احتمال میرود انگیزه آنها از ارتکاب این جنایت، به جیب زدن پولهای مقتول باشد.
این زن و مرد متهمند پس از خفه کردن دختر ایرانی جسد او را داخل یک چمدان گذاشته و بیش از 330کیلومتر راه را پیمودهاند تا آن را در کانال آبی در شهر ونیز رها کنند.در نخستین ساعات بامداد شنبه، یک ایتالیایی که از کنار کانال آبی در شهر ونیز میگذشت، چمدانی را دید که روی آب شناور بود. او که کنجکاو شده بود به طرف چمدان رفت و پس از باز کردن در آن، جسد دختر جوانی را دید که داخل چمدان بود. با تماس این مرد، مأموران پلیس در جریان حادثه قرار گرفتند و راهی آنجا شدند.
جسد متعلق به دختری 29ساله بود که در بررسیها معلوم شد تابعیت ایرانی دارد. تحقیقات پلیس نشان داد که مقتول مهتاب نام داشته و از حدود 2سال پیش برای تحصیل در رشته طراحی صحنه و لباس به ایتالیا سفر کرده و در دانشگاهی در شهر میلان مشغول به تحصیل بود. مأموران دریافتند که وی همراه یک زن هندی، در خانهای در میلان زندگی میکرد و با او همخانه بود اما اینکه چرا جسد او از شهر ونیز سردرآورده بود، معمایی بود که پاسخی برای آن وجود نداشت.
ماموران برای یافتن پاسخ این سؤال، بررسی هایشان را ادامه دادند و متوجه شدند که دختر جوان بر اثر خفگی به قتل رسیده است. از آنجا که این دختر دوستان زیادی در ایتالیا نداشت، مأموران راهی محل زندگی وی در میلان شدند تا از همخانه او تحقیق کنند. همراه زن هندی، مرد جوانی هم داخل خانه بود که از سوی پلیس دستگیر شد.
بازجوییهای اولیه از این زن و مرد هندی کافی بود تا آنها بهعنوان نخستین مظنونان پرونده بازداشت شوند. الساندرو گیولیانو، رئیس تیم جنایی پلیس میلان گفت: این زن و مرد ابتدا مدعی شدند که دختر ایرانی را صبح دوشنبه زنده دیده بودند و از سرنوشت او خبر ندارند. اما وقتی متوجه شدند که پلیس روز شنبه جسد دختر را در ونیز پیدا کرده و دروغشان فاش شده است این بار ادعا کردند که آنها دست به قتل نزدهاند و فقط جسد را از میلان به ونیز منتقل کردهاند.
آنها گفتند که جمعه شب وقتی به خانه رفتهاند، جسد مهتاب را دیدند که روی زمین افتاده بود و از ترس اینکه به جرم قتل دستگیر شوند، جسد را داخل چمدان گذاشته و ابتدا قصد داشتند آن را در دریاچه لومو بیندازند اما در آنجا چند نفر حضور داشتند و موفق به انجام این کار نشدند. به همین دلیل سوار قطار شده و به ونیز رفتند و بعد از انداختن چمدان حاوی جسد به یک کانال آب، مسیر 330کیلومتری که رفته بودند را برگشتهاند. به گفته وی، این زن و مرد بازداشت شدهاند و تحقیقات درخصوص این پرونده ادامه دارد.
او بیگناه کشته شد
یکی از دوستان صمیمی مهتاب در گفتوگو با همشهری از زندگی این دختر دانشجو در ایران و ایتالیا میگوید.
مهتاب کی راهی ایتالیا شد؟
حدود یک سال و نیم پیش. مهتاب علاقه زیادی به سینما داشت. حتی در ایران هم رشته سینما را انتخاب کرده بود اما در کنکور ادبیات نمایشی قبول شد و در جریان تحصیل بود که از این رشته هم خوشش آمد و تا لیسانس آن را ادامه داد. پس از آن، 2سال زبان ایتالیایی خواند؛ چون میخواست در دانشگاههای این کشور ادامه تحصیل دهد. میگفت که دانشگاههای هنر ایتالیا از معتبرترین دانشگاههای دنیا هستند. برای همین میخواست فوق لیسانسش را در یکی از این دانشگاهها بگیرد. حدود یک سال و نیم پیش بود که راهی آنجا شد.
خانوادهاش مشکلی نداشتند؟
مهتاب فرزند بزرگ خانواده بود. پدرش به او افتخار میکرد. از اینکه میدید میخواهد ادامه تحصیل بدهد، خوشحال بود.
زندگیاش در ایتالیا چگونه بود؟
او اخلاق خاصی داشت. خیلی مغرور بود. کمتر با کسی دوست میشد برای همین دوستان زیادی نداشت. همیشه با من درددل میکرد. وقتی به آنجا رفت، با چند دختر ایرانی همخانه شد. مدتی با آنها بود اما بعد تصمیم گرفت جدا شود. او دختری مذهبی و معتقد بود. طوری که در ایتالیا روزه میگرفت و نمازش را هم ترک نمیکرد.
مدتی بعد با یک دختر هندی همخانه شد. آن دختر خدمتکار بود. اولش میگفت راضی است اما این اواخر میگفت که میخواهد از همخانهاش جدا شود. میگفت که دختر هندی یک نامزد دارد که زیاد به خانه آنها میآید و برای همین نمیتواند حضور او را تحمل کند و میخواهد از آن خانه برود. روز قبل از حادثه، وقتی با خانوادهاش تماس گرفت، گفت که با یک دختر ایرانی دیگر همخانه شده اما هنوز پول پیش خانه قبلیاش را از آن دختر هندی نگرفته و میخواهد برای گرفتن پولش نزد او برود. مهتاب 300یورو بابت پول پیش خانه داده بود و ظاهرا روز حادثه هم برای پس گرفتن پول به آنجا رفته بود. به ما گفتهاند که آن روز مهتاب با زن و مرد هندی مشاجره کرده بود که صدای مشاجره آنها را همسایهها هم شنیده بودند. ظاهرا آنها نمیخواستند پول مهتاب را بدهند.
مهتاب برای همیشه به ایتالیا رفته بود؟
نه. چندماه پیش که به ایران آمده بود، از او پرسیدم که میخواهد در آینده چه کار کند. او گفت بعد از اینکه فوق لیسانسش را گرفت، اگر در ایران کار پیدا کرد بر میگردد. میگفت که ایتالیا را بهخاطر دانشگاهش دوست دارد و دلش میخواهد بعد از دانشگاه در ایران کار کند اما این اتفاق باعث شد که او هرگز برنگردد.
پدر و مادرش در چه وضعیتی هستند؟
تا امروز(سه شنبه) خبر نداشتند که مهتاب کشته شده است. به آنها گفته بودیم که دچار حادثه شده و به کما رفته است. چون میترسیم تحویل گرفتن جنازهاش طول بکشد و در این مدت پدر و مادرش نتوانند طاقت بیاورند. با این حال خبر این حادثه همه جا منتشر شده و آنها هم باخبر شدند.
مهتاب در این مدتی که در ایتالیا بود با کسی مشکل نداشت؟
نه. خصوصیات اخلاقی او طوری بود که از تنش فرار میکرد. حتی اگر از دوستش بدی میدید، به جای بحث کردن، دور او را خط میکشید و دیگر به سراغش نمیرفت. او دختر آرامی بود. حالا تنها خواسته خانواده اش این است که سفارت ایران این پرونده را پیگیری کند و اجازه ندهد که عاملان جنایت از مجازات فرار کنند. چرا که مهتاب بیگناه کشته شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#315
Posted: 6 Feb 2014 03:47
اتمام آذوقه در برخی روستاهای شمالی و قطع گاز در شهرها
خبرگزاری مهر از قطع شدن گاز در برخی نواحی استان مازندران و اتمام آذوقه روستاهای محصور در برف گزارش داده است، اما در همین حال وزیر نیرو وعده داده است که تا پایان چهارشنبه شب، مشکل آب و برق این مناطق حل شود.
بر اساس گزارش روز چهارشنبه، ۱۶ بهمن خبرگزاری مهر، گاز برخی نواحی شهری در شهرهای ساری، آمل، بابلسر، فریدونکنار، بابل، قائمشهر و سوادکوه به دنبال بارش سنگین برف قطع شده است.
این گزارش اما بیان میکند که در روستاهای نعمتآباد و لشگرک تنکابن علاوه بر قطعی آب و برق، آذوقه نیز به پایان رسیده است و اهالی آنجا برای تامین آذوقه ناگزیرند ساعتها برفنوردی کنند.
یکی از اهالی روستای لشگرک میگوید: «اجناس و آذوقه موجود در دو فروشگاه روستا بین مردم توزیع شده و راه سه کیلومتری این روستا هم در پنج روز گذشته بسته مانده است. تنها خواسته ما بازگشایی مسیر است تا مردم بتوانند برای تامین مواد غذایی به مناطق دیگر بروند.»
استانهای شمالی ایران در روزهای اخیر شاهد بارش سنگین برف بودهاند تا جایی که در برخی مناطق سطح برف به دو متر رسیده است.
در این شرایط حسن روحانی وزرای نیرو و راه و شهرسازی را موظف کرده است که به شمال کشور بروند و نسبت به رفع مشکلات مردم منطقه اقدام کنند.
خبرگزاریهای جمهوری اسلامی ایران، ایرنا، سخنان روز چهارشنبه حمید چیتچیان، وزیر نیرو را منتشر کرده است که تاکید میکند مشکل آب و برق مناطق برفگیر در استان مازندران تا پایان امشب حل خواهد شد.
به گفته آقای چیتچیان، هماکنون برق همه شهرهای استان مازندران وصل شده و تنها ۳۵ روستا از مجموع ۱۵۰ روستا هستند که هنوز با مشکل قطعی برق مواجهند. همچنین از میان ۱۴۵ روستایی که دچار قطعی آب بودند، ۲۲ روستا در منطقه اطراف تنکابن و عباسآباد همچنان دچار این مشکل هستند.
وزیر نیرو در نهایت وعده داده است که «تا پایان امشب، تمام مشکلات آب و برق مازندران برطرف می شود و مردم می توانند بدون نگرانی و دغدغه زندگی عادی خود را انجام دهند».
گزارش دیگر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران به سخنان روز چهارشنبه حسن روحانی در هیات دولت میپردازد.
این گزارش بیان میکند، آقای روحانی به نهادهای اجرایی ماموریت داده است که خسارات وارده به دامداران، کشاورزان و مسکن مردم شمال کشور را برآورد کنند تا دولت در گام بعد نسبت به تامین اعتبار و پرداخت آن راهحلی بیابد.
دولت ایران برای رفع بحران ناشی از بارش سنگین برف در استانهای شمالی از نیروهای مسلح درخواست کمک کرده است. به گفته مقامات ایران، این رخداد تاکنون تلفاتی نداشته، اما دهها مصدوم بر جای گذاشته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#316
Posted: 6 Feb 2014 04:00
"تنها رئیس قوه قضائیه میتواند فرزانه مرادی را نجات دهد".
فرزانه مرادی، زنی که متهم است همسر خود را به قتل رسانده، یکشنبه گذشته تا پای چوبه دار برده شد اما با رضایت یک ماهه پدرشوهرش موقتا از اعدام نجات پیدا کرد. عبدالصمد خرمشاهی وکیل او از جزئیات این پرونده میگوید.
فرزانه مرادی ۱۵ ساله بود که به عقد ازدواج یکی از اقوام پدریاش درآمد. یک سال بعد در ۱۶ سالگی دخترش به دنیا آمد و سه سال بعد در ۱۹ سالگی عاشق مردی به نام سعید شد.
فرزانه ۲۰ ساله بود که مرتکب قتل شد؛ قتل همسری که حاضر نبود او را طلاق دهد. خودش میگوید که نقشه قتل همسرش، ایده دوستش سعید بوده تا آنها بتوانند با همدیگر ازدواج کنند.
فرزانه در بازجوییهای اولیه به قتل همسرش اعتراف میکند اما بعد در دادگاه اعترافاتش را پس میگیرد. با این وجود قاضی در دادرسی اولیه حکم به قصاص او میدهد. پرونده با اعتراض وکیل فرزانه به دیوان عالی کشور میرود. از آنجا که فرزانه اقرار اولیهاش را پس گرفته بوده، دیوان عالی حکم قصاص بر اساس اقرار متهم را نادرست تشخیص میدهد و قضاوت را به علم قاضی میسپارد. علم قاضی اما بر این قرار میگیرد که فرزانه قاتل است و باید قصاص شود.
ورود عبدالصمد خرمشاهی به پرونده فرزانه مرادی
اولین بار سوم آذرماه پرونده فرزانه به اجرای احکام میرود. عبدالصمد خرمشاهی که از این مرحله وکالت فرزانه را بر عهده گرفته از قوه قضائیه درخواست مهلت میکند تا بتواند پرونده را دوباره بررسی کند و نیز دراین مدت تلاش کند تا رضایت اولیای دم را جلب کند.
با این درخواست موافقت میشود و آقای خرمشاهی تقاضای اعاده دادرسی میدهد و همزمان تلاش میکند رضایت اولیای دم یعنی پدر و مادر همسر فرزانه را جلب کند. پرونده اعاده دادرسی همچنان در یکی از شعب دیوان عالی است و هنوز به آن پاسخی داده نشده هرچند آقای خرمشاهی چندان امیدوار نیست که با این درخواست موافقت شود.
او می گوید «اعاده دادرسی نیازمند مدارک جدید و حرف جدید است که متاسفانه فرزانه نتوانسته مدارک و حرف جدیدی ارائه دهد. اگرچه کماکان و مصرانه بر این ادعاست که مرتکب قتل نشده و کس دیگری این کار را کرده است. نهایتاً همان طور که گفتم ماهیتا رأی صادر شده و اعاده دادسی نیازمند مدارک جدید است که متاسفانه این مسئله وجود ندارد و قاعدتاً آنچنان امیدواری به نتیجه اعاده دادرسی نیست».
اجرای حکم در ۱۳ بهمن
در این مدت اولیای دم مقتول یعنی پدر و مادر همسر فرزانه، تقاضای اجرای حکم اعدام او را مطرح میکنند. دایره اجرای احکام نیز روز یکشنبه ۱۳ بهمن (اول فوریه) را برای اجرای حکم در نظر میگیرد.
آقای خرمشاهی از قول مادر فرزانه نقل میکند که در این روز در حالی که فرزانه ۲۶ ساله را به پای چوبه دار میبردهاند، او به دست و پای پدر همسرش افتاده و با التماس و گریه تقاضای بخشش میکند. در نهایت پدر همسرش راضی میشود که اجرای حکم اعدام فرزانه را یک ماه به تعویق بیندازد با این شرط که فرزانه بتواند در این مدت بیگناهیاش را ثابت کند. فرزانه اما از روز ۱۳ بهمن در بهداری زندان اصفهان و زیر سرم است.
عبدالصمد خرمشاهی وکیل فرزانه درباره راههای نجات موکلش از اعدام چنین میگوید: «چند راه دارد؛ یکی اینکه درخواست ما برای اعاده دادرسی پذیرفته شود و البته مهمترین قسمت اینکه در این فرصت کوتاه ممکن است نشود کاری کرد. راه دوم رضایت اولیای دم است. بنابراین از ریاست محترم قوه قضاییه درخواست میکنیم که دستور بدهند و این اجرای حکم را به تعویق بیندازند تا ما فرصت کافی برای اعداده دادرسی یا اخذ رضایت داشته باشیم. ضمن اینکه دادستان اصفهان صراحتا در مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا اعلام کرده که اصراری بر اجرای حکم ندارد و این خواستهی اولیای دم است که برای اعمال حقشان و اجرای حکم قصاص پیگیری میکنند و درصدد هستند که رضایت اولیای دم را بگیرند».
دختر ۱۰ سالهای که شاهد دادگاه میشود
فرزانه مرادی در تمام جلسات دادگاه رابطهاش با سعید را انکار نکرده و حتی گویا بر آن تاکید هم کرده است. شاهد دادگاه، دختر ۱۰ ساله فرزانه بوده که تایید کرده سعید به خانه آنها میآمده و با مادرش دوست بوده است. این دختر هماکنون نزد خانواده پدرش زندگی میکند و بر اساس گفتههای فرزانه در مدت ۶ سالی که فرزانه در زندان هست، هرگز نتوانسته حتی یک بار دخترش را ملاقات کند.
فرزانه بعد از بازجوییهای اولیه و در اولین جلسات دادگاه، اعتراف خود مبنی بر قتل همسرش را پس گرفته و ادعا میکند که سعید قاتل همسرش است و او تنها به امید گرفتن رضایت خانواده همسرش حاضر شده قتل را بر عهده بگیرد.
سعید اما در همان اولین بازجوییها بیگناه تشخیص داده میشود و برایش قرار منع تعقیب صادر میشود. در این مدت ۶ سال سعید حتی یک بار هم به ملاقات فرزانه نرفته است.
آقای خرمشاهی میگوید ازدواج موکلش ازدواج موفقی نبوده و او با همسرش اختلاف داشته است و ظاهراً این اختلافات سرمنشأ ماجراییست که الان شاهد آن هستیم.
وکیل فرزانه تصریح میکند که او تحت فشار روحیـ روانی بسیار سنگینی قرار داشته و هربار که اعلام میشود حکم میخواهد اجرا شود، حالت خوف و نگرانی پیدا میکند. او میگوید بار آخری که فرزانه پای چوبه دار رفت، حال بسیار بدی پیدا کرده و در حال حاضر روح و روانش به شدت آسیب دیده است.
عبدالصمد خرمشاهی تنها امیدوار است که رئیس قوه قضائیه اجرای حکم را به تعویق بیندازد و دیوان عالی کشور نیز با اعاده دادرسی موافقت کند. او این راه را تنها راه نجات احتمالی فرزانه مرادی میداند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#317
Posted: 10 Feb 2014 21:21
شلیک به دختر 11 ساله در مهمانی
جام جم آنلاین : قاضی پرونده با مرخصی مردی آمریکایی از زندان که به قتل دخترش متهم شده و قصد داشت در مراسم تشییع جنازه دخترش شرکت کند، موافقت نکرد.
این مرد ـ که متهم است دختر یازده ساله خود را به ضرب گلوله کشته ـ درخواست مرخصی کوتاه مدت کرده بود تا در مراسم خاکسپاری دخترش شرکت کند اما قاضی پرونده درخواست دیندر کلی سی و چهار ساله را رد کرد. او هنگام دعوا و درگیری با همسر خود، دخترش آچانتیارا را به ضرب گلوله به قتل رساند.
وکیل مدافع متهم گفت قاضی با این درخواست موافقت نکرده و گفته است، حضور متهم در مراسم تشییع جنازه ممکن است به درگیری و بی نظمی منجر شود و برای متهم خطرناک است؛ چرا که ممکن است عده ای که از دست او خشمگین هستند، به او حمله ور شوند.
وکیل مدافع کلی به خبرنگاران گفت: ما این درخواست را مطرح کردیم چون خانواده موکلم می خواستند او در این مراسم حضور داشته باشد، بخصوص مادر نوجوان درگذشته یعنی همسر سابق کلی. آنها یک خانواده هستند و متحمل رنج زیادی شده اند و دوست دارند در این لحظات سخت کنار هم باشند.
مادر مقتول که هویتش فاش نشده، در این باره، نظری نداده است.
دادستان گفته شب حادثه، آچانتیارا در خانه مادرش مهمانی ای برای دوستانش ترتیب داده، در حال پذیرایی از آنها بود که پدرش سر رسید. کلی با همسر سابقش درگیر شد و هنگام بگومگو و جر و بحث، یک گلوله هوایی شلیک کرد، غافل از این که دخترش در طبقه بالا و در اتاق خوابش مخفی شده است. گلوله به بالاتنه دختر نوجوان اصابت کرد. وقتی پلیس به صحنه جرم رسید، او هنوز زنده بود اما در بیمارستان فوت شد.
دادستان می گوید بحث پدر و مادر چند ساعت قبل از حادثه شروع شد. مادر مقتول با همسر سابقش دعوا کرد که چرا سلاح به خانه آورده در حالی که دخترشان، دوستانش را دعوت کرده و در خانه مهمانی برپاست. کلی آن زمان خانه را ترک کرد و ساعت سه صبح وقتی که به منزل بازگشت، به خاطر مصرف الکل، شرایط عادی نداشت.
وقتی کلی به خانه بازگشت، بچه هایی که در طبقه پایین مشغول تماشای تلویزیون بودند، به او اجازه ورود دادند. او ابتدا یک گلوله شلیک کرد. مادر مقتول که در اتاقی در طبقه بالا خواب بود، سریع پایین آمد و از کلی خواست هر چه سریع تر خانه را ترک کند اما مرد دو گلوله دیگر شلیک کرد که یکی از آنها به دخترش اصابت کرد.
کلی سه بار سابقه خشونت خانگی در پرونده خود دارد که هر سه مورد در ارتباط با همسر سابق اوست. این زن هر بار از پیگیری شکایت خود صرف نظر کرده بود.
دادستان گفته است: به نظر ما مسئولان قضایی و پلیس، مسئول ماجرا هستند. متهم سه سابقه خشونت خانگی علیه همسر سابقش دارد که چون قربانی در دادگاه حاضر نشده، ثبت کیفری نشده است. حالا در اقدامی فجیع و بی منطق دست به چنین کاری زده است. باعث تعجب است که مادر مقتول درخواست کرده او در مراسم خاکسپاری دخترشان حضور داشته باشد. او باید در زندان بماند و باقی بازماندگان به این فکر کنند که چه چیزی باعث شده، این دختر نوجوان زیر خاک برود.
کلی که اتهام قتل را نپذیرفته، با وثیقه پانصد هزار دلاری در زندان است و نمی تواند در مراسم خاکسپاری دخترش شرکت کند
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#318
Posted: 10 Feb 2014 21:22
عربستان, دختر دانشجو مرگ یک دانشجوی دختر بخاطر ممانعت از ورود امدادگران مرد
فارس : جلوگیری مسئولان دانشگاه «الملک سعود» عربستان از ورود «امدادگران مرد» به بخش دختران این دانشگاه موجب مرگ یک دانشجوی دختر عربستانی شد.
به گزارش شبکه خبری «سی ان ان»، ممانعت مسئولان دانشگاه « ملک سعود» عربستان از ورود «امدادگران مرد» به بخش دختران دانشگاه و تاخیر در جریان امداد رسانی موجب مرگ یک دختر دانشجوی عربستانی است.
روزنامه عکاظ با گزارشی درباره این موضوع نوشت: با وجود این که دختر دانشجو نیاز به امداد رسانی فوری داشته است به دلیل این که این دختر بدون پوشش بوده است مسئولان دانشگاه نتوانستند به امدادگران مرد اجازه ورود بدهند.
منابع روزنامه ای عربستان اعلام کرده اند که «آمنه باوزیر» دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اجتماعی هنگامی که در دانشکده پژوهش های اجتماعی حضور داشته است ساعت 11 صبح به تشنج قلبی دچار شد و مسئولان این دانشگاه از ورود آمبولانس به دانشگاه جلوگیری کرده اند و بعد از دو ساعت به آمبولانس اجازه ورود داده اند که دیگر کار از کار گذشته بود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#319
Posted: 10 Feb 2014 21:54
هدیه دردسرساز عروس مرموز به خواهرش
پسر تبهکار که در نقش دختری دم بخت به فریب اینترنتی پسران دست میزد و از آنان کلاهبرداری میکرد در خرید هدیه طلایی برای خواهرش گرفتار شد. این شیاد به دوستان اینترنتیاش وعده ازدواج میداد تا بتواند آنها را شکار کند.
به گزارش شهروند، چندی پیش، دختر جوانی همراه پدر پیرش وارد مغازه طلافروشی در شهر استهبان شیراز شدند و پس از انتخاب سرویس طلای گرانقیمت پدر پیر با پرداخت ۴۰۰هزار تومان از مرد طلافروش خواست تا شماره کارت بانکیاش را در اختیار پسر جوانش که در تهران زندگی میکند قرار دهد تا وی ۳میلیون و ۱۰۰هزار تومان دیگر را به حساب مرد طلافروش واریز کند.
وقتی مرد طلافروش پذیرفت، پیرمرد در تماس تلفنی شماره کارت بانکی وی را در اختیار پسرش گذاشت و دقایقی بعد همه پول به حساب مرد طلافروش واریز شد و پدر و دختر جوان همراه با سرویس طلا از مغازه خارج شدند بدون اینکه کسی بداند چه سرقتی رخ داده است.
مرد طلافروش بعد از تعطیلات نوروزی وقتی برای برداشت پول به سراغ دستگاه خودپرداز بانک رفت، متوجه شد که حساب بانکیاش مسدود شده است. «مهرداد» وقتی موضوع مسدود شدن حسابش را از بانک پیگیری کرد دید که با شکایت پسر جوانی در دادسرای جرایم رایانهای تهران و با دستور بازپرس شادابی از شعبه ۳۱ حسابش بسته شده است.
«مهرداد» از شهر استهبان به تهران آمد و خود را در برابر پرونده کلاهبرداری پسر جوانی دید و در پیگیریهایش پی برد پسر جوانی در دام فریبکاری دختر جوانی که قرار بود با هم ازدواج کنند گرفتار شده است و زمانی که دختر جوان از وی پول میلیونی خواسته است ۳میلیون تومان را از حسابش به حساب مرد طلافروش واریز کرده است.
پسر فریبخورده که در دادسرای پایتخت حضور داشت به بازپرس پرونده گفت: سال گذشته با دختر جوانی از طریق سایتهای اجتماعی آشنا و بعد از مدتی در تماسهای اینترنتی و تلفنی به وی علاقهمند شدم و درحالیکه تنها عکسش را دیده بودم به دختر جوان اعتماد کردم و به اندازهای پیش رفتم که با هم قرار ازدواج گذاشتیم.
وی افزود: بعد از مدتی «مونا» در تماس تلفنی گفت که به پول نیاز دارد و خواست تا ۳میلیون تومان به یک حساب واریز کنم. من که به «مونا» اعتماد داشتم پول را به شماره کارتی که برایم پیامک کرده بود واریز کردم اما بعد از چند روز دختر جوان دیگر پاسخگوی تلفنهایم نبود و گوشی موبایلش را خاموش کرد.
مرد طلافروش وقتی ادعاهای پسر جوان را شنید در اظهاراتش گفت: دختر و پدر پیرش از اهالی شهر استهبان هستند و آنها را میشناسم و فکر نکنم دختر جوان این کار را کرده باشد چون زمانی که پیش من بودند پدر پیر با پسرش در تهران تماس گرفت و دخترش به کسی زنگ نزد.
با ادعاهای مرد طلافروش و پسر فریبخورده تیمی از ماموران پلیس به سراغ دختر و پدر پیرش در شهر استهبان رفتند و آنها را تحت بازجویی گرفتند. در این شاخه از تحقیقات، پدر پیر در ادعاهایش به ماموران گفت: من و دخترم سالهاست که در این شهر زندگی میکنیم و پسرم که در تهران کار میکند خواست تا برای خواهرش سرویس طلا بخرم.
وقتی به مغازه طلافروشی رفتیم و خواستیم سرویس طلا را بخریم با پسرم تماس گرفتم و با دادن شماره کارت صاحب مغازه پول طلاها را از طریق کارت به کارت پرداخت کرد.
پلیس در گام بعدی تحقیقات پسر جوان را در سر قرار ملاقات ساختگی با پدر پیرش در تهران دستگیر کرد.
«ناصر» که از بازداشت خود شوکه شده بود اصرار بر بیگناهی داشت و ادعا میکرد که در سناریوی خرید طلا و انتقال پول نقشی نداشته و پول را یکی از دوستانش به حساب مرد طلافروش واریز کرده است.
درحالیکه «ناصر» خود را بیگناه میدانست ماموران پی بردند تلفن دختر فریبکار به نام «ناصر» است.
ماموران بار دیگر پسر جوان را تحت بازجوییهای فنی قرار دادند. «ناصر» وقتی مدارک و شواهد پلیس را پیش روی خود دید به ناچار لب به اعتراف گشود.
«ناصر» در اعترافاتش گفت: با ساختن یک صفحه با نام و عکس دختر در سایتهای اجتماعی و همسریابی به دنبال طعمههایم میگشتم و با تغییر صدا، معمولا ارتباطم با طعمههایم از طریق اینترنت و پیامک بود و بعد از اعتمادسازی به بهانههای مختلف از آنها درخواست پول میکردم.
وی افزود: بعد از اینکه پول خوبی از طعمههایم به جیب میزدم گوشی موبایلم را خاموش میکردم و چون پول را معمولا برای خرید کارت به کارت میکردند فکر نمیکردم پلیس بتواند ردی از من به دست بیاورد که تنها اشتباهم خرید طلا برای خواهرم با حساب یکی از طعمههایم بود که دستم رو شد. بنا بر این گزارش، ردیابیها برای شناسایی دیگر طعمههای پسر دخترنما ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#320
Posted: 10 Feb 2014 22:03
انتقامجویی مرگبار پس از آزادی از زندان
خواستگار سمج وقتی با شکایت خانواده دختر مورد علاقهاش به زندان افتاد، یک نقشه انتقامجویی طرح کرد و پس از آزادی از زندان آن را بهاجرا گذاشت.
هفتم بهمنماه امسال مأموران پلیس شهرستان خدابنده در استان زنجان در جریان درگیری خونینی در یکی از محلههای این شهر قرار گرفتند. وقتی آنها در محل حاضر شدند، معلوم شد که مرد 28سالهای در جریان این درگیری مرد 30سالهای را به ضرب گلوله مجروحکرده و قصد فرار داشته که در محاصره مردم گرفتار شده است.
با دستگیری عامل تیراندازی، مرد مجروح به بیمارستان انتقال یافت اما شدت جراحات وی به حدی بود که در بین راه جانش را از دست داد. عامل جنایت نیز وقتی تحت بازجویی قرار گرفت با اعتراف به قتل مرد جوان گفت: مدتی بود که به دختری که از اقوام مقتول بود علاقه داشتم اما جواب رد شنیدم. من دستبردار نبودم و چندین بار سد راه دختر جوان شدم و درخواستم را تکرار کردم اما آنها از من به اتهام ایجاد مزاحمت شکایت کردند و من به زندان افتادم.
عامل جنایت ادامه داد: دادگاه 9ماه حبس برایم برید و زمانی که در زندان بودم، یک لحظه هم فکر انتقامجویی از ذهنم خارج نشد. وقتی آزاد شدم، یک قبضه کلت کمری خریدم و به سراغ مقتول که از اقوام دختر مورد علاقهام بود و احساس میکردم که وی باعث شکست عشقی من شده، رفتم و در جریان درگیری به او شلیک کردم.سرهنگ بهرام خلیلی، رئیس پلیس شهرستان خدابنده با بیان این خبر گفت: پس از اعترافات متهم، برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟