ارسالها: 12930
#352
Posted: 19 Feb 2014 19:38
دست جیببر در جیب مأمور پلیس گیر کرد
]
دزد جیببر زمانی که در ایستگاه اتوبوس سرگرم سرقت از آخرین طعمهاش بود، خبر نداشت که دستش را داخل جیب یکی از کارآگاهان پلیس کرده است.
چهارم دی ماه، در ایستگاه اتوبوس بیآرتی مولوی، عده زیادی منتظر اتوبوس بودند که یکی از آنها کارآگاه پلیس آگاهی تهران بود. در میان مسافران یک سارق جیب بر هم حضور داشت که بهدنبال طعمهای مناسب برای سرقت میگشت. او با مشاهده کارآگاه پلیس، بیآنکه او را بشناسد به طرفش رفت و در ازدحام جمعیت دستش را به آرامی داخل جیب او برد. مرد سارق قصد سرقت داشت اما کارآگاه پلیس که متوجه وی شده بود، او را دستگیر کرد و با خود به اداره آگاهی برد. سارق جیببر که باورش نمیشد اینچنین دچار بدشانسی شده باشد، خود را مسعود معرفی کرد و مدعی شد که قصد سرقت نداشته و همه این ماجرا یک اتفاق بوده است. با این حال انگشت نگاری از وی انجام و مشخص شد که او محمد نام دارد و پیش از این هم به اتهام سرقت دستگیر و زندانی شده است.
مرد سارق که میدید دستش رو شده، در ادامه بازجوییها به دهها جیببری در خط بیآرتی خاوران به آزادی اعتراف کرد و گفت: از آنجا که مهارت زیادی در جیببری دارم، در طول یک سال گذشته از مسافران اتوبوسها سرقت میکردم. متهم که به گفته خودش برای خرید مواد دست به سرقت میزدند، ادامه داد: بیشتر سرقتها را در ساعات شلوغی خیابان یعنی زمانی که ادارات و بازار تهران تعطیل میشد انجام میدادم. سرهنگ داوود فرد، رئیس پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: شاکیان احتمالی میتوانند برای شکایت به پایگاه هفتم مراجعه کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ویرایش شده توسط: pixy_666
ارسالها: 12930
#353
Posted: 19 Feb 2014 19:46
کلاهبرداری از بازیگران سینما به بهانه گلریزان
photo storage]
یک مرد که در نقش مدیر دفتر رئیس صدا و سیما به بهانه جشن «گلریزان» از بازیگران و فوتبالیستها کلاهبرداری میکرد، دستگیر شد.
این مرد که با تهیه شمارههای تلفن تعدادی از بازیگران و فوتبالیستها برای دریافت کمکهای نقدی با هدف «گلریزان» با آنها تماس میگرفت پس از رفت و آمدهای پیدرپی در برابر دفتر عزتاللهضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما دستگیر شد. مهدی پاکدل یکی از هنرمندانی است که مرد کلاهبردار با اوتماس گرفت و قصد فریب وی را داشت. این بازیگر گفت: 12بهمن ماه سال جاری نخستین روز افتتاح در جشنواره فیلم فجر حضور داشتیم که مردی به من پیامک داد، با این عنوان که «من از دفترآقای ضرغامی برای شما پیامی دارم، لطفاً سریعاً با من تماس بگیرید.»
وقتی پیامک ارسال شد از جشنواره بیرون آمدم و با وی تماس گرفتم. آن مرد که خود را بخشی و رئیسدفتر رئیسصدا و سیما معرفی میکرد خیلی حرفهای به گفتوگو پرداخت و به گونهای که هیچ شکی به وی نکنم، گفت: آقای ضرغامی سلام رساندند و اطلاع دادند یک زن که همسر زندانی دارد در نامهای با ابراز علاقهمندی به هنرمندی من -مهدی پاکدل- درخواست کمک کرده است. وی گفت همسر زندانی بهخاطر پول کمی در زندان به سر میبرد و تقاضای کمک کرده تا همسرش از زندان آزاد شود.
وقتی مرد کلاهبردار این خبر را به من داد گفتم شرایط مالی مناسبی برای کمک ندارم اما او با چرب زبانی گفت: خود وی و آقای ضرغامی نیز کمکهای مالی را انجام دادهاند و اکنون فقط 750 هزار تومان پول کم دارند، وقتی این مطلب را شنیدم تصمیم گرفتم پول را تهیه کنم تا یک خانواده را شاد کنم. این شیاد که بسیار حرفهای و زیرکانه صحبت میکرد با یک حالت روانشناسی شرایطی را فراهم کرد تا خودم پیشنهاد دهم. وی گفت برای دیدن آن خانواده ومطمئنشدن از این موضوع فردا ساعت 10 صبح در دفتر صدا و سیما با وی ملاقات کنم اما من بهخاطر شرایط کاری وقت آزاد نداشتم و پیشنهاد دادم شماره کارت را برای من ارسال کند تا به حساب آن زن پول واریزکنم. پس از پایان صحبتها به جایگاهم برگشتم و در جشنواره حاضر شدم تا پیامک برایم ارسال شود.
عدهای از هنرمندان از جمله ستاره اسکندری در جشنواره حضور داشتند. جریان مکالمات تلفنی و این خبر را به آنها نیز گفتم که در کمال ناباوری از خانم اسکندری شنیدم این یک حقه و کلاهبرداری است. او گفت «خودش در دام این شیاد افتاده است و چندی پیش همان فرد با وی تماس گرفته و گفته از دفتر آقای ضرغامی است و قصد دارد از هنرمندان برای «گلریزان» کمکهای نقدی دریافت کند. این شیاد حتی عنوان کرد که آقای ضرغامی تاکنون دومیلیون تومان کمک کرده است و هنرمندان دیگر مانند آقای عبدی نیز مبالغی را کمک کردند. وقتی این سخنان را شنیدم من هم گفتم 500 هزار تومان میتوانم کمک کنم و شماره حساب و شماره دفتر آقای ضرغامی را خواستم.»
مهدی پاکدل ادامه داد: وقتی سخنان ستاره اسکندری را شنیدم شوکه شدم چرا که هرگز گمان نمیکردم در دام یک کلاهبردار گرفتار شوم. آن مرد بهقدری حرفهای برخورد میکرد که هیچجایی برای شک باقی نمیماند. در همان لحظه باز هم تلفنم زنگ خورد، آقای بخشی قلابی میخواست مطلع شود پیامک ارسال شده است یا نه که وقتی سخنان وی را شنیدم با لحنی جدی با مرد کلاهبردار صحبت کردم که وی گوشی را قطع کرد.
سریعاً با دفتر رئیسصدا و سیما تماس گرفتم، آقای بخشی وقتی اظهارات ما را شنید گفت از این موضوع اطلاع ندارد و مردی با جا زدن خودش جای وی قصد کلاهبرداری از هنرمندان را دارد.
این بازیگر اظهار داشت این مرد خیلی حرفهای برخورد میکرد و به گمانم در سازمان ما رفت و آمد داشته و اطلاعات دقیقی از آنجا نیز ارائه میداد. باز هم خدا را شکر که متوجه این کلاهبرداری شدیم. اما اگر آن روز با من تماس گرفته نمیشد و در جشنواره نبودم هرگز متوجه این کلاهبرداری نمیشدم و یکی از مالباختگان بودم.
بنابر این گزارش، براساس اطلاعات بهدست آمده اسامی هنرمندان دیگری از جمله پوریا پورسرخ، مهدی پاکدل و فرهاد آییش نیز در فهرست این فرد شیاد دیده میشد.
دستگیری کلاهبردار تلفنی
عامل کلاهبرداریهای تلفنی از بازیگران در نقش مدیر دفتر رئیس صدا و سیما از سوی پلیس آگاهی تهران دستگیر شد.
.این مرد جوان در نقش مدیر دفتر رئیس صدا و سیما، حراست و نایب رئیس فدراسیون فوتبال به شکار بازیگران و بازیکنان فوتبال میپرداخت و به کلاهبرداری تلفنی دست میزد.«ابوالفضل» 21 سال دارد و چندین بازیگر سینما را فریب داده است، وی پس از اینکه بازداشت شد قصد داشت با چربزبانی خود را بیگناه جلوه دهد و وقتی دید به آخر خط رسیده است پرده از کلاهبرداریهای سازمان یافتهاش برداشت.این جوان ادعا میکند پول زیادی بهدست نیاورده و حاضر است رضایت طعمههایش را بگیرد.ابوالفضل که با سه خط موبایل به بازیگران و بازیکنان زنگ میزد روز 19 بهمنماه سال جاری در عملیات غافلگیرانه تیمی ویژه از پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران دستگیر شد.
گفتوگو با پسر فریبکار
خونسرد است و میشود فهمید که با همین شخصیت چگونه توانسته از پشت تلفن به فریبکاری دست بزند.
آقای بخشی؟
آقا تو را به خدا شما سر به سرم نگذارید، من یک غلطی کردم، آبرویم همهجا رفت.
سابقهداری؟
بله، یکبار سال گذشته به خاطر تماس با رئیس فدراسیون پینگپنگ دستگیر شدم.
ماجرا از چه قرار بود؟
سال پیش تلفن دفتر رئیس فدراسیون پینگپنگ را بهدست آوردم و به وی زنگ زدم و خودم را یکی از کارمندان کمیته امداد امام خمینی (ره) معرفی کردم و گفتم پدر یکی از خانوادههای تحت حمایت به خاطر چند صدهزار تومان در زندان است و باتوجه به شناختی که به وی داریم اگر این پول پرداخت شود این پدر آزاد میشود که رئیس فدراسیون با اعتماد به حرفهایم که پشت سرهم ردیف میکردم پول را به حسابم ریخت ولی سه روز بعد دستگیر شدم و با هزار بدبختی از وی و کمیته امداد رضایت گرفتم.
و بعد شدی مدیر دفتر رئیس صدا و سیما؟
چند مدتی میشد که بیکار بودم و میخواستم هر طوری شده پولی دست و پا کنم بنابراین فکری به سرم زد و به 118 زنگ زدم و شماره حراست صدا و سیما را گرفتم و خودم را آقای بخشی، رئیس دفتر مهندس ضرغامی معرفی کردم و شماره چند تن از بازیگران را گرفتم و سپس به همان بازیگران زنگ میزدم و شماره بازیگران دیگر را میگرفتم که از این طریق 240 شماره تلفن بهدست آوردم.
شکارهای خوبی بودند؟
به بازیگران زنگ میزدم و خودم را مدیر دفتر رئیس صدا و سیما معرفی میکردم و به بهانه اینکه برای آزادی زندانیان یا کمک به زنی بیمار که سرطان دارد میخواستم که کمک کنند و به شماره کارتم پول واریز کنند.
به چه کسانی زنگ زدی؟
به خیلیها، سروش صحت، ستاره اسکندری، سعید آقاخانی، ساعد هدایتی، مهدی پاکدل، اکبر عبدی و...
حالا چقدر به حسابت واریز شد؟
بیشترشان کمک نمیکردند، یعنی میفهمیدند میخواهم آنان را فریب بدهم ولی چند تن از آنها ازجمله ساعد هدایتی به حسابم پول واریز کردند.
با چه شمارهای به بازیگران زنگ میزدی؟
سه خط اعتباری داشتم که با آنها زنگ میزدم.
رئیس دفتر سازمان صدا و سیما را از کجا میشناختی؟
اسمش را از رادیو شنیده بودم و با کمی تحقیق دریافتم وی رئیس دفتر است.
چگونه سعی میکردی اعتماد بازیگران را جلب کنی؟
با چربزبانی، به دروغ میگفتم مهندس ضرغامی دو میلیون برای آزادی زندانیان کمک کرده است و من هم چند صد هزار تومان کمک کردهام و با دروغپردازی سعی میکردم آنها را در عمل انجام شده قرار بدهم ولی بیشتر اوقات نقشهام نمیگرفت.
ماجرای کلاهبرداری از فوتبالیها چیست؟
آقا از آنها نتوانستم کلاهبرداری کنم!
چرا؟
بازیکنان زرنگ بودند.
شمارههای بازیکنان فوتبال را از کجا گرفتی؟
به حراست فدراسیون فوتبال زنگ زدم و خودم را بهمنی، رئیس روابط عمومی فدراسیون فوتبال معرفی کردم و از آنان شماره چند تن از فوتبالیستها را خواستم ولی آنها شمارهای ندادند بنابراین به مقابل استادیوم آزادی رفتم و شمارههای بازیکنان را از لیدرهای سرخابیها گرفتم و غیر از آن شماره دیگر بازیکنان تیمهای دیگر و حتی مربیان را نیز بهدست آوردم مثل آندرانیک تیموریان، رضا شاهرودی، نیما نکیسا، محمود فکری، علی دایی، علی پروین و...
شنیدهام نقش تاج را هم بین فوتبالیها بازی کردهای؟
بله. به محمود فکری زنگ زدم و با لهجه اصفهانی خودم را تاج، نایب رئیس فدراسیون فوتبال معرفی کردم و از وی خواستم برای کمک به یک سرطانی پول بدهد ولی وی گفت که حضوری پیش من میآید و از نزدیک صحبت میکند.
پس در واقع از فوتبالیها کلاهبرداری نکردهای؟
نه، بعضی از آنها متوجه میشدند میخواهم فریبشان بدهم و با رفتارهای تند و زننده با من برخورد کردند.
علی پروین؟
علی پروین هم گفت باید مرا از نزدیک ببیند.
تا چندم درس خواندی؟
پیشدانشگاهی میخوانم.
پدرت چه شغلی دارد؟
در کار خرید و فروش چوب است.
کجا زندگی میکنید؟
کرج.
وضعیت مالیتان چطور است؟
بد نیست.
پس چرا کلاهبرداری میکنی؟
من کار ندارم و مجبور شدم.
خودروی پراید متعلق به چه کسی است؟
برای خودم است.
پس چرا با خودرویت کار نمیکنی؟
سکوت.
شنیدیم قبلاً فوتبال بازی میکردی؟
بله، در نوجوانان سایپا فوتبال بازی میکردم.
فکر میکردی که دستگیر شوی؟
نه.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟