انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 50 از 77:  « پیشین  1  ...  49  50  51  ...  76  77  پسین »

Non-political News | اخبار روز (غير سياسى)


مرد

 
دام سیاه یک پدر و مادر با دختر نوجوانشان برای مردان ثروتمند

تاجران و طلافروش‌ها وقتی مادری با دختر 13 ساله به فریب آنان دست می‌زدند نمی‌دانستند در چه دام سیاهی افتاده‌اند.پدری، همسر و دختر نوجوانش را اجیر کرده بود تا وی را در باج‌گیری‌های میلیونی همراهی کنند.
بهمن ماه سال گذشته مرد 62 ساله‌ای با مراجعه به پلیس آگاهی کرمان پرده از باج‌گیری‌های خانواده شیادی برداشت که وی را بارها به دام خود کشانده بودند.
این مرد که بشدت از این خانواده آسیب دیده بود و از سویی از آبروریزی در بازار هراس داشت به کارآگاهان گفت: من تاجر هستم و در جایی که حجره دارم بسیار سرشناس بوده و تا حالا فریب کسی را نخورده‌ام. ولی ماه گذشته اشتباهی کردم که خودم از آن شرمنده هستم. وی در ادامه افزود: یک روز وقتی از خانه خارج شدم تا به حجره‌ام بروم، دختر جوانی در مسیر راهم قرار گرفت و از من خواست تا سوارش کنم، اهمیتی به وی ندادم تا این که روز بعد دوباره همان دختر دست تکان داد تا سوارش کنم. مانند روزگذشته توجهی نکردم و این ماجرا برای چند روز ادامه داشت تا این که تصمیم گرفتم توقف کنم و ببینم برای چه چنین اصراری دارد. مرد بازرگان ادامه داد: دختر جوان سن زیادی نداشت. فکر می‌کنم 14 یا 15 ساله بود. وی داخل خودرویم نشست و حرف‌های بی‌ربطی می‌زد، ادعا می‌کرد دوست دارد با من دوست شود، خنده‌ام گرفته بود و ‌گفتم که وی همسن نوه‌ام است و خواستم به جای این کار به دنبال درس و مدرسه‌اش برود. وی افزود: ناخواسته خام حرف‌های دختر جوان شدم و وی مرا به خانه‌شان کشانده و دقایقی را در خانه‌شان با هم حرف زدیم تا این که زن و مردی وارد خانه شدند و با رفتار بسیار تندی با من برخورد کردند و گفتند که از من شکایت خواهند کرد و آبرویم را نیز خواهند برد. شرایط برایم بسیار سخت شده بود و هر چقدر می‌گفتم که دخترشان مرا به خانه کشانده ولی آن‌ها باور نمی‌کردند و از سویی ادعا کردند که فیلم ما را ضبط کرده‌اند و آن را در بازار پخش خواهند کرد. از ترسم که آبرویم نزد خانواده، بچه‌ها، نوه‌هایم و اهالی بازار می‌رود، خواستم هر طوری شده رضایتشان را جلب کنم تا از این طریق به ماجرا پایان بدهم. مرد فریب خورده ادامه داد: پس از این که وارد بحث شدیم، فهمیدم این زن و مرد، پدر و مادر دختر جوان هستند. پدر خانواده از من 50 میلیون تومان پول می‌خواست ولی با بدبختی موفق شدم با پرداخت 5 میلیون تومان و تحویل یک پژوی 405 به آنان فیلم تصاویر ضبط شده را تحویل بگیرم ولی این پایان ماجرا نبود.
هنوز چند هفته‌ای نگذشته بود که مرد شیاد دوباره با من تماس گرفت و در ادعایی جدید گفت که فیلمی را که به من داده کپی بوده و اگر 100 میلیون دیگر به آنان پرداخت نکنم CD را به تعداد بسیار زیادی کپی می‌کند و برای مغازه‌داران بازار و خانواده می‌فرستد تا از این طریق آبرویم را ببرد. وی به خاطر این که می‌دانست من از آبرویم می‌ترسم و نقطه ضعف مرا به دست آورده بود، سعی می‌کرد با این تهدیدها پول زیادی به دست بیاورد. با ادعای مرد بازرگان، سرهنگ کارآگاه هوشنگ پور رضاقلی، رئیس پلیس آگاهی استان کرمان به تیمی ویژه دستور داد تا وارد عمل شدند. کارآگاهان در تحقیقات خود دریافتند که مرد دیگری نیز به همین شیوه و شگرد تحت سرقت و اخاذی قرار گرفته است که آن مرد را نیز تحت بازجویی گرفتند. وی گفت: من طلافروش هستم و مشتری‌های زیادی به مغازه‌ام برای خرید و فروش طلا و سکه می‌آیند. چند هفته پیش زنی به مغازه‌ام آمد و قصد خرید داشت که از من چند گردنبند خواست تا آن‌ها را امتحان و یکی را انتخاب کند. وی نیم ساعتی مرا معطل خودش کرد و در این مدت مدام با من حرف می‌زد، نمی‌دانم چطور شد که فریبش را خوردم و روز بعد وی به خانه‌ام آمد. وی افزود: در خانه‌ام مشغول حرف‌زدن بودیم که مرد ناشناسی که نمی‌دانم چطور وارد خانه‌ام شده بود با یک قمه به سویم حمله‌ور شد و قصد زخمی‌کردن مرا داشت که با دخالت زن جوان که مشخص شد همسرش است وی منصرف شد. مرد قمه‌کش فریاد می‌زد که آبرویم را خواهد برد، ترسیده بودم و با التماس را ضی‌اش کردم که دست از این کار بردارد. مرد طلافروش ادامه داد: شوهر این زن ادعا کرد که تصاویر را فیلمبرداری کرده است و آن‌ها را پخش خواهد کرد و ادعا کرد در صورتی که 100 میلیون تومان به وی بپردازم از این کار منصرف خواهد شد. ابتدا قبول نکردم ولی هنگامی که فکر کردم که چه عاقبتی در انتظارم است به ناچار قبول کردم و 100 میلیون تومان را پرداخت کردم. بر این اساس کارآگاهان با انجام ردیابی‌های ویژه موفق شدند سرنخی از این خانواده شیاد در یکی از محلات کرمان به دست آوردند و در یک عملیات ضربتی همه اعضای خانواده را دستگیر کردند و در بازرسی از خانه‌شان دوربین فیلمبرداری و سی‌دی‌هایی را که آنان برای اخاذی استفاده می‌کردند نیز به دست آوردند. پدر خانواده که منصور و 37 ساله است در بازجویی‌های ابتدایی ادعا کرد که از کسی اخاذی نکرده و پولی نیز نگرفته است ولی هنگامی که با مردان تاجر و طلافروش روبه‌رو شد به ناچار لب به اعتراف گشود. «منصور» در ادامه بازجویی‌ها به پلیس گفت: من و همسرم نسرین اعتیاد داریم و برای این که بتوانیم هرطوری شده پولی برای ادامه زندگی و مصرف مواد به دست آوریم نقشه کشیدیم که افراد ثروتمند را دنبال کنیم و پس از به دست آوردن نشانی خانه‌هایشان، نقشه خود را به اجرا بگذاریم. وی افزود: ابتدا بازرگانان یا طلافروش‌های معروف را شناسایی می‌کردیم و پس از به دست آوردن نشانی‌شان، نوبت به همسر یا دختر 13 ساله‌ام به نام ریحانه می‌رسید. آن‌ها باید با چرب‌زبانی و نقش بازی کردن، طعمه‌هایمان را فریب می‌دادند که البته در بیشتر نقشه‌ها شکست می‌خوردند. مرد شیاد ادامه داد: با گذشت چند هفته سرانجام دختر و همسرم موفق به فریب یک بازرگان و یک طلافروش شدند. من پس از ورود آنان سریع مشغول فیلمبرداری می‌شدم و پس از دقایقی با قمه به آن‌ها حمله می‌کردم و با تهدید به آبروریزی دست به اخاذی می‌زدم. منصور افزود: می‌دانستم طعمه‌هایمان افراد آبرومندی هستند به همین خاطر با استفاده از همین عامل، نقشه‌ها را به خوبی به اجرا می‌گذاشتم و پول خوبی نیز به دست آوردم و مطمئن بودم آن‌ها از من شکایت نخواهند کرد. سرهنگ کارآگاه هوشنگ پوررضا قلی، رئیس پلیس آگاهی استان کرمان در این باره گفت: با گزارش این اخاذی‌ها، تیمی از مأموران برای رسیدگی به این ماجرا وارد عمل شدند و در کوتاه‌ترین زمان موفق به شناسایی این خانواده تبهکار شدند. سرهنگ پوررضا قلی افزود: تحقیقات نشان داد که مرد خانواده با طراحی نقشه از چندهفته پیش از سرقت‌ها و اخاذی با تهیه دوربین فیلمبرداری، قصد ثبت تصاویر و گرفتن پول را دارد. وی ادامه داد: تاکنون 2 نفر از طعمه‌های آنان شناسایی شده‌اند و تلاش برای شناسایی سایر طعمه‌های احتمالی از سوی کارآگاهان همچنان ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
مهدی عشقی بی هوش روی اجاق گاز کباب شد

نصف بدنش کامل سوخته بود. آن طور که می‌گفت به خاطر بوی کباب بدنش خانواده‌اش به سراغش رفتند. آنها مهدی عشقی را بی‌هوش روی اجاق گاز پیدا کردند.
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، غروب یک روز میان هفته مهمان جمعی شدیم که هر یک به انگیزه‌ای دور هم گرد آمده بودند.
انگیزه‌ها متفاوت بود اما بهانه هر 6 نفر یکسان. همه آنها آمده بودند تا به خودشان کمک کنند تا از یک بیماری رها شوند. بیماری که ممکن است گریبان همه را بگیرد و یک لحظه غفلت از خویشتن و لغزش، فکر آن را به وجود آدمی می‌اندازد.
آنها آمده بودند تا اعتیاد خود را ترک کنند یا به قول خود، ترک کردن را ترک کنند و برای آخرین بار اعتیاد را کنار بگذارند.
عصر یک روز میان هفته برای شرکت در گروه مشاوره و خود درمانی تعدادی از معتادان به یکی از مراکز ترک اعتیاد MMT رفتیم. زمانی که وارد مرکز شدم هنوز از بیمارها خبری نبود و پزشک مرکز در کنار مددکار و روانشناس این مرکز در حال گفت‌وگو و تبادل نظر با یکدیگر بودند.
به بحث آنها وارد شدم. از آنها خواستم تا از معتادان خود حرف بزنند. از اینکه چگونه فکر می‌کنند و توهمات آنها چیست. خانم روانشناس از بیماری می‌گفت که همزمان با 17 نفر در توهمات خود گفت‌وگو می‌کرد و آقای پزشک هم به موردی اشاره کرد که مدام روی دست چپ خود کِرم می‌دید.
پزشک می‌گفت: یک روز یکی از بیمارانم به من مراجعه کرد و پیراهن خود را در آورد. رو به من دست چپش را نشان داد و گفت «این کِرم‌ها نمی‌گذارند زندگی کنم. دارند بدنم را می‌خورند».
هرچه به او گفتم که این توهمات اوست، قبول نکرد. برای راضی کردنش، پماد بی ضرری را تجویز کردم. حتی به متخصص پوست هم مراجعه کرده و او هم برای راضی کردنش پماد تجویز کرده بود اما گویا این پمادها برای از بین بردن توهمات این فرد کافی نبود. یک روز با دست باندپیچی شده وارد مرکز شد و گفت «شماها که نتونستید کاری کنید! خودم همشون رو سوزوندم». رفته بود بنزین ریخته بود روی دستش و از بازو به پایین را سوزانده بود.
می‌گویند که توهمات «شیشه‌ای» هم موقتی است هم دائمی. برخی تنها زمان نشئگی توهم می‌زنند و برخی هم دائماً دچار توهم هستند. خانم روانشناس از زن و شوهری گفت که هر دو دچار توهم شده بودند. آن طور که او می‌گفت، اول شوهر دچار توهم شده و بعد هم با القا، زن خود را دچار توهم کرده بود.
خانم روانشناس گفت: سال گذشته بود که یکی از بیمارانم بعد از مصرف شیشه، با لباس زیر به خیابان دوید و فریاد زنان می‌گفت «من مسیح‌ام، من مسیح‌ام» بعد هم زن خود را به مردم نشان می‌داد و می‌گفت این زن مریم و عیسی را در شکم دارد. اوایل زن او هم می‌دانست که شوهرش توهم زده و حرفش را باور نمی‌کرد اما مدتی که گذشت، مرد به زن القا کرد که باردار شده و زن هم آنچنان باور کرده بود که وقتی به پیش ما آمد، تمام علائم بارداری را داشت. اما چند ماه که صبر کردیم دیدیم از بچه خبری نیست.
می‌گفت: بعضی از بیمارانم با توهمات خود زندگی می‌کنند و آنها را از عمق وجود پذیرفته‌اند. امکان ندارد که به آنها توهم بودن را ثابت کنیم. خیلی‌ها هم که کلاً در دنیای دیگری زندگی می‌کنند و انگار روبروی پرده سینما نشسته‌اند. آدمهای زیادی می‌بینند و با مردم زیادی صحبت می‌کنند.
افراد شیشه‌ای علائم خاص خود را دارند اما آنچنان که کارشناسان حوزه موادمخدر می‌گویند، تعرق بالا، گشادی چشم، گم کردن زمان و بازی با خال و جوش بدن یا وسایل دیگر برای زمانهای طولانی از علائم مشهود به شمار می‌روند.
شیشه‌ای ها زمان را از دست می‌دهند، ساعت‌ها مشغول کاری می‌شوند بدون آنکه متوجه گذشت زمان شوند. خانم روانشناس به مورد خاصی از بیماران خود اشاره کرد که برای 24 ساعت مداوم پشت میز کامپیوتر خود نشسته و بازی کرده بود. وقتی از جای خود بلند شده، فکر می‌کرده که تنها برای ثانیه‌ای بازی کرده و اصلاً متوجه نبوده که یک 24 ساعت کامل را از دست داده است.
با پزشک و روانشناس و مددکار مرکز ترک اعتیاد در حال صحبت بودیم که اولین نفر از بیماران وارد اتاق شد. ظاهر مناسبی داشت و به معتادان شباهتی نداشت، جوان لب شکری که شلوار 6 جیب به پا کرده بود و پیراهن تنگ آستین کوتاهی به تن داشت و دکمه‌های بالا را هم برای خودنمایی زنجیر گردن باز گذاشته بود. بعد از سلام و علیک با تمام افراد، دور میزی نشست که ما هم دور آن نشسته بودیم.
بعد از سلام و علیک بود که متوجه شدم تمام دندان‌های خود را کشیده است. رو به من کرد و گفت: «خودت رو معرفی نمی‌کنی؟» از اعتماد بنفس بالایی برخوردار بود و فکر می‌کرد که من هم مانند او برای ترک به آنجا رفته‌ام. خواستم خودم را معتاد معرفی کنم که آقای مددکار زودتر گفت: «ایشون خبرنگار خبرگزاری فارس هستند. اومدن که با شما مصاحبه کنند». یک لحظه انگار جا خورد. یقه لباسش را مرتب کرد و روی صندلی جابجا شد گفت: «من آماده‌ام، سوال کن» اسمش را پرسیدم و خود را «مهدی بِلَک» معرفی کرد.
از مهدی بِلَک در مورد اولین سابقه مصرف موادش پرسیدم. می‌گفت که آن روز مانند فیلم جلوی چشمانش است اما نمی‌خواهد به یاد بیاورد. اصرار که کردم گفت: «همه از مشروب و سیگار شروع می‌کنند اما من توی 13 سالگی با حشیش شروع کردم. دوست ندارم اونروز رو به یاد بیارم چون خاطره بدی دارم، اونروز اوردز کردم».
صحبتهایش را قطع کرد. نفس عمیقی کشید و گفت: «ازم نخواه» قبول کردم و ازش در مورد مواد مصرفی پرسیدم گفت کراک، هروئین و شیشه مصرف کرده و الان 5 سالی میشه که دنبال مواد نرفته و پاک پاکه. حتی برای متقاعد کردن من گفت که حاضر است آزمایش بدهد.
ازم پرسید که «بهم میخوره چند ساله باشم؟» گفتم «زیر 30» گفت «33 سالمه». در حین صحبت بودیم که در باز شد و نفر بعدی به جمع ما اضافه شد.
اسمش نوروز بود، کارگری خجالتی. او هم سن زیادی نداشت اما وقتی پای صحبت‌هایش نشستم متوجه شدم که انگیزه ترک اعتیادش پسرش است. آن طور که می‌گفت نمی‌توانسته تحمل کند که پدری معتاد باشد. مواد مصرفی نوروز تریاک بود و اولین بار بخاطر پا درد به سراغ مواد رفته بود.
نوروز کارگر ساختمان بود و تخصصش کار روی داربست، ازش در مورد حس اولین تجربه مصرف مواد پرسیدم. چشمهایش را بست جوری که انگار داشت همان لحظه را به خاطر می‌آورد. گفت: «روی فضا بودم. خیلی خوب بود. خیلی» ازش پرسیدم که چقدر اون حس را تجربه کرده که گفت «همون یه بار بود، اصلاً آدم به خاطر این معتاد میشه که هی میخواد همون حس اول رو تجربه کنه، نمیدونی پاهام خیلی درد می‌کرد. بعد از مصرف از اولش هم بهتر شده بود».
نوروز بچه یکی از شهرهای شمال شرقی کشور بود که با زن و بچه به تهران کوچ کرده بود و حالا آن طور که خود می‌گفت، با درآمد ماهی 3 میلیون تومان هم زندگی خوبی ندارد. این را زمانی متوجه شدم که در واکنش به «مهدی بلک» که درآمد ماهی 600 هزار تومان را خیلی خوب می‌دانست گفت: «یعنی فکر می‌کنی 600 تومن واست کافیه؟ من با ماهی 3 میلیون توی کار موندم»
نفر سومی که به جمع ما اضافه شد، لیسانس مدیریت بازرگانی داشت. آن طور که می‌گفت 17 سال پیش با مصرف «شیره تریاک» اعتیادش اغاز شده بود و به علت مشکلات روانی کم کم به قرص‌های اعصاب نیز معتاد شده بود. مرتضی می‌گفت: «17 سال پیش وقتی همراه همسرم به پزشک ترک اعتیاد مراجعه کردم. این آدم یهو برگشت گفت ماشالله شما که دوتا اعتیاد داری! آقا این رو که گفت خانم ما با گریه مطب رو ترک کرد و از من فراری شد.
آن زمان برای ترک اعتیاد کسانی در میدان فاطمی بودند که کپسول‌های گیاهی به معتادان می‌فروختند و می‌گفتند که ما باید کم کم دوز ماده مخدر را کم کنیم. مثل هواپیمایی که سوختش کم کم تموم میشه و میشینه روی زمین. یک بسته کامل 65 تایی را 16 سال پیش به ما می فروخت 320 هزار تومان.»
مهدی عشقی نفر چهارمی بود که با او به گفت وگو نشستیم. او که اول حاضر به حرف زدن نبود و از خجالت سر خود را بالا نمی گرفت، بعد از کمی صحبت گرم شد و مجلس را در دست گرفت. داستان اعتیاد او جالبتر از دیگران بود. مهدی عشقی را از این رو عشقی صدا می‌زنند که در 17 سالگی عاشق شده و به خواستگاری دختر مورد علاقه خود رفته است.
مهدی که در آن زمان دختر مورد علاقه‌اش را از آن خود می‌دانست با مخالفت خانواده دختر روبه‌رو می‌شود. تصمیم خانواده دختر به او شک بزرگی وارد می‌کند. مهدی به افسردگی حاد دچار می‌شود به طوری که برای دو سال توان حرف زدن را از دست می‌دهد. دوستانش در محل نام عشقی را برای جوانکی که به خاطر از دست رفتن عشقش لال شده بود، انتخاب می‌کنند.
مهدی سرانجام بعد از 2 سال در حرم امام رضا(ع) به حرف می‌آید اما بعد در محافل دوستانه برای فراموش کردن خاطرات مربوط به دختر مورد علاقه اش به سمت مواد کشیده می‌شود. مهدی عشقی بعد از 7 سال مصرف تریاک به مصرف همزمان کراک و شیشه روی آورد و چندین بار هم اوردز کرده است.
مهدی پیراهنش را درآورد و سمت راست بدنش که کامل سوخته بود را نشان داد و گفت: توی اتاق اجاق رو روشن کردم و مشغول مصرف همزمان کراک و شیشه شدم. وقتی مواد را کشیدم دیگه چیزی نفهمیدم تا اینکه در بیمارستان به هوش اومدم. نصف بدنم سوخته بود. برادرم که به ملاقاتم آمد گفت که به خاطر بوی کباب به اتاقت اومدیم، وقتی در را بازکردیم دیدیم که افتادی روی اجاق گاز و نصف بدنت سوخته و تو هم بی هوش هستی.
مهدی حتی دوسال را به عنوان ساقی روزگار گذرانده بود و به قول مهدی بِلَک به صورت «سِر مخفی» یا تلفنی به مشتریانش مواد می‌رساند. مهدی می‌گوید «وقتی می خواستم مواد را در سطح شهر جابه‌جا کنم از مترو استفاده می‌کردم. آن زمان پلیس هنوز نفهمیده بود که با مترو مواد جابجا می‌شود و ما هم به هر میزان ممکن مواد را از طریق مترو جابجا می‌کردیم.»
با وجود اصرار فراوان، مهدی عشقی حاضر نشد درآمد حاصل از فروش مواد را اعلام کند و فقط به گفتن این جمله که «اگر معتاد نبودم وضع ام بهتر می‌شد» اکتفا کرد.
از مهدی عشقی قیمت روز مواد را جویا شدم که گفت: «توی این محل تریاک گرمی 4 هزار، شیشه گرمی 21 هزار، حشیش گرمی 3 هزار، و دوا (هروئین) گرمی 12 هزار تومن خرید و فروش می‌شود».
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
تهدید همسر با فیلم بعد از طلاق

یک مرد که با سوءاستفاده از صدا و تصویر همسر خود، بعد از طلاق اقدام به تهدید و باجگیری از وی کرده بود، توسط پلیس فتای آذربایجان شرقی شناسایی و دستگیر شد. رئیس پلیس فتای آذربایجان شرقی در تشریح این خبر اظهار داشت: چندی پیش در پی شکایت زنی مبنی بر این‌که مدتی است از شوهرش طلاق گرفته اما اخیراً از طرف خانواده او تهدید می‌شود و اتهام‌های واهی به او نسبت می‌دهند و موجبات خدشه‌دارشدن امنیت روانی او شده‌اند، موضوع در دستور کار قرار گرفت. سرهنگ «محمد قاسملو» در ادامه بیان داشت: در بررسی‌های اولیه این پرونده، سیستم‌های رایانه متهم جمع‌آوری و موضوع اتهامی از طرف این زن بررسی و مشخص شد قبل از طلاق، همسر وی اقدام به نصب دوربین مدار بسته و سیستم الکترونیک برای ضبط صدا و تصویر در خانه‌شان کرده است. سرهنگ قاسملو بیان داشت: این مرد بعد از طلاق همسرش از این مستندات برای تهدید و اخاذی استفاده کرده بود که وی برای تحقیقات تکمیلی و سیر مراحل قضایی به دادسرا فرستاده شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  ویرایش شده توسط: pixy_666   

 
زلزله بندر ریگ در استان بوشهر را لرزاند

زمین‌لرزه‌ای به بزرگی ۵/۴ درجه در مقیاس ریشتر چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت بندر ریگ در استان بوشهر را لرزاند.

به گزارش خبرگزاری ایرنا به نقل از موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، این زمین لرزه ساعت ۱۴:۱۶ دقیقه به وقت محلی به‌وقوع پیوست.

موقعیت جغرافیایی این زمین‌لرزه در عمق ۱۹ کیلومتری زمین در فاصله ۲۴ کیلومتری بندر ریگ اعلام شده است.

طبق اعلام مدیریت بحران استانداری بوشهر تاکنون گزارشی از زیان‌های احتمالی زلزله دریافت نشده است.

از صبح چهارشنبه این سومین مورد زمین لرزه در آن منطقه بوده است.


منبع : رادیو زمانه
     
  
زن

andishmand
 
نیما وارسته نوازنده و آهنگساز و تنظیم کننده سرشناس موسیقی پاپ درگذشت






طبق گفته داریوش صالح پور از دوستان و نزدیکان نیما وارسته نوزانده ویولن و تنظیم کننده آثار موسیقایی پاپ کشورمان که در 29 اردیبهشت در محل حادثه حضور داشته ساعت 12 شب یکی از همسایه های نیما وارسته با وی تماس گرفته و خبر داده که این هنرمند در استخر به دلیل هوای بسته و نارسایی قلبی دچار حادثه شده و جان خود را از دست داده است.

صالح‌پور در این گفتگو خاطرنشان کرده است: بعد از حضور ما متاسفانه کار از کار گذشته بود و نیما وارسته دار فانی را وداع را گفته بود این در حالی است که پلیس نیز برای تحقیقات بیشتر در محل حادثه حضور پیدا کرده بوده است.

براساس این گزارش صبح امروز نیز پیکر نیما وارسته از منزل به پزشک قانونی انتقال یافت .

علت مرگ این هنرمند فقید متعاقبا اعلام خواهد شد


پیکر نیما وارسته صبح امروز از منزل به پزشک قانونی انتقال یافت. علت اصلی حادثه هنوز مشخص نشده است.

نیما وارسته متولد بهمن سال 1357 بود. او از هشت سالگی آموزش ویولن را شروع کرد و بعدها هم نواختن سازهایی چون پیانو، ارگ و سینی‌سایزر را فرا گرفت. او جز اولین کسانی بود که در ایران استودیو دیجیتال به راه انداخت.

تنظیم آلبوم‌های خواننده‌هایی چون خشایار اعتمادی، پیام صالحی و وحید حامد و رهبری ارکستر کنسرت‌های حمید عسگری و بنیامین بهادری از جمله فعالیت‌های وارسته در سال‌های اخیر بوده است .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
مرد

 
اموال ملکه سابق ایران به خیریه‎‌های فرانسوی رسید


foto upload

دادگاهی در آلمان حکم داده شش میلیون دلار از اموال باقی مانده از ثریا اسفندیاری بختیاری، ملکه سابق ایران به سه سازمان خیریه فرانسوی داده شود.
سه سازمان صلیب سرخ، گروه حامیان حیوانات و یک نهاد حمایت از افراد ناتوان در فرانسه به طور مساوی بخشی از ثروت خانم اسفندیاری، به مبلغ چهار میلیون و ۵۰۰ هزار یورو (معادل شش میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) را به ارث خواهند برد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، خانم اسفندیاری که در سال ۲۰۰۱ در پاریس درگذشت، ۱۰ سال پیش از مرگش وصیت کرده بود بخشی از اموالش شامل جواهرات و اثاثیه محتویات خانه‌اش در پاریس به نفع سه سازمان خیریه حراج شود به شرط آن‌که از بیژن، برادرش، فرزندی حاصل از ازدواج باقی نمانده باشد.
مقام‌های قضایی در کلن گفته‌اند برای دادگاه محقق نشده که برادر ثریا اسفندیاری که یک هفته بعد از او از دنیا رفته، طبق قوانین آلمان ازدواج کرده و فرزندی حاصل از این ازدواج داشته باشد.

ثریا اسفندیاری، سال ۲۰۰۰ به طور رسمی شهروند آلمان شد و در زمان مرگ تابعیت آلمانی داشت.
بر این اساس، دادگاه کلن استدلال می‌کند که طبق قوانین آلمان و همین‌طور وصیت‌نامه خانم اسفندیاری، فرزندان حاصل از ازدواج غیررسمی نمی‌توانند از اموال باقی مانده از او ارث ببرند و در نتیجه، یافتن فرزندان احتمالی بیژن اسفندیاری منتفی است.
از زمان مرگ خانم اسفندیاری بحث حقوقی درباره چگونگی تقسیم اموال او وجود داشته است.
در تازه‌ترین مورد، سه نهاد خیریه فرانسوی خواستار دریافت مبلغی شده‌اند که از ملکه سابق ایران برای آنها به ارث گذاشته شده بود.
ثریا اسفندیاری بختیاری در سال ١٣٢٩ با محمدرضا پهلوی، سابق ایران ازدواج کرد اما این ازدواج در سال ١٣٣٦ به دلیل متولد نشدن فرزند و علاقه دربار ایران به داشتن ولیعد به طلاق منجر شد.
     
  
مرد

 
2 جنایت خانوادگی در پی مشاجره لفظی : قتل پدر توسط 2 پسرش و قتل خواهرزاده توسط دایی

شرق: عاملان دو جنایت خانوادگی بعد از دستگیری، مشاجره لفظی را انگیزه ارتکاب قتل اعلام کردند. در یکی از این جنایت‌ها دو برادر نوجوان پدر خود را از پا درآوردند و در جنایت دوم مردی خواهرزاده 16ساله‌اش را به قتل رساند. کارآگاهان جنایی استان فارس بعد از آنکه مطلع شدند مردی بر اثر اصابت چاقو در بیمارستان فوت شده است به آنجا رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها متوجه شدند مقتول مردی میانسال است که توسط دو پسر خود هدف ضربه چاقو قرار گرفته است. پلیس بعد از افشای این موضوع برای دستگیری دو برادر وارد عمل شد اما متهمان که 16 و 17سال دارند گریخته و به مکان نامعلومی رفته بودند. کارآگاهان تحقیقات گسترده‌ای را برای ردیابی متهمان انجام دادند و سرانجام آنها را یک روز بعد از وقوع قتل به دام انداختند. دو برادر وقتی تحت بازجویی قرار گرفتند به ارتکاب قتل اعتراف کردند و گفتند از مدتی قبل با پدرشان بر سر مسایل جزیی اختلاف داشتند تا اینکه روز حادثه مشاجره‌ای میان آنها درگرفت و از شدت خشم با چاقو به پدر خود حمله‌ور شدند سپس از ترس پا به فرار گذاشتند. کارآگاهان جنایی استان اصفهان نیز بعد از اینکه از مرگ پسری 16ساله به نام میثم در بیمارستان آگاه شدند تحقیقات خود را آغاز کردند. پدر میثم در بازجویی‌ها گفت برادر همسرش مرتکب این قتل شده است. ماموران بعد از جمع‌آوری اطلاعات اولیه به خانه متهم رفتند و او را در حالی دستگیر کردند که قصد داشت بار سفر ببندد و فرار کند. متهم بعد از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و به کارآگاهان گفت: «خواهرم مدتی بود که با میثم اختلاف داشت به همین دلیل از من خواست با او صحبت کنم من نیز روز حادثه چاقویی را از خانه برداشتم. قصدم این بود که میثم را بترسانم وقتی به خانه او رفتم با هم مشغول صحبت شدیم و درگیری لفظی پیدا کردیم من که به شدت عصبانی شده بودم ناگهان چاقو را بیرون کشیدم و دو ضربه به او زدم. اصلا قصد چنین کاری نداشتم اما در آن هنگام نتوانستم خودم را کنترل کنم. میثم همان طور که روی زمین افتاده بود و خونریزی داشت به من گفت دایی چرا این کار را کردی؟ من که به شدت ترسیده بودم فرار کردم و از طریق یکی از بستگانم شنیدم میثم بعد از انتقال به بیمارستان فوت شده است. از کاری که کردم پشیمان هستم.»بنابر این گزارش متهمان هر دو پرونده در بازداشت به سر می‌برند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
کشت آشکار ماری جوانا در تهران

http://postimage.org/
به گزارش پارسینه ،هرچه در سالهای گذشته درباره رواج کشت گیاه ماری جوانا در آپارتمان شنیده و با افزایش نگرانی ها راجع به افزایش شیوع این شیوه کشت گلدانی، شاهد واکنش‌های تند مقامات انتظامی وقت بوده‌ایم، باز تماشای بوته‌های سرحال و شاداب این گیاه در خیابان موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
این ادعا را تصاویری تایید می‌کند که از گلدان های مقابل مجتمع مسکونی وابسته به سازمانی ملی برداشته شده و اینقدر برگ های گیاه در آن واضح نقش بسته که بتوان با تصاویر «کانابیس ساتیوا» یا همان ماری جوانا قیاسش کرد و به صحت آنچه دیده می‌شود، شک و تردید راه نداد.
آنچه مقابل دیدگان ما قرار گرفته و چه بسا تازه دریافته باشیم چیست، پر مصرف ترین مخدر غربی هاست که در کشورمان با نام های شاهدانه، گرس و علف هم شناخته می‌شود و جز مصرف بصورت دود کردن، در تهیه حشیش هم کاربرد دارد؛ مخدری که خاصیت نشئه آوری بالایی دارد و در حقیقت از قدیمی ترین روان گردان ها به شمار می‌آید.
همین ویژگی موجب شده که بسیاری تحت تاثیر مصرف این مخدر، دست به اقدامات عجیب و غریب زده و جز خود، موجبات آسیب بسیاری را فراهم آورده باشند، در حالی که فکر می‌کردند با ماده ای سرخوش کننده و بدون اعتیاد مواجهند، نه مخدری خطرناک.
البته اعتیاد آور نبودن این ماده نیز سرابی بیش نیست که ریشه در دیر ظاهر شدن آثار اعتیادی این ماده مخدر دارد. یعنی اعتیاد به دود کردن این گیاه دیر بروز می‌کند و البته به همین میزان، سخت تر ظاهر می‌شود؛ به گونه‌ای که از اعتیادهای بسیار سخت، اعتیاد به مصرف این مخدر است.
به نوشته تابناک؛ اما آنچه ورای این مسائل اهمیت دارد، کشت این گیاه در گلدانی که در دید عموم قرار دارد را شاید بتوان در امتداد افزایش مصرف این ماده در اجتماع توصیف کرد و مایه نگرانی خواند چراکه بعید است تخم این گیاه بومی آمریکای جنوبی به طور اتفاقی به باغچه ای در تهران رسیده باشد!
با این پیش فرض، ناگزیر خواهیم بود که به افزایش کشت این گیاه در کشور اذعان کرده و حتی اگر این کشت را معادل افزایش مصرف این مخدر ندانیم، به این گمانه برسیم که برخی سعی دارند با بهره جستن از بی اطلاعی عمومی درباره این گیاه و مخدر برگرفته از آن، با کشت آن در اماکن عمومی، به نوعی ساختار شکنی کنند؛ ساختار شکنی ای که با کاشت ماریجوانا به جای گل بروز یافته و می‌تواند در سایه بی توجهی ما تکثیر شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
چرخاندن «صمدکُرده» در خیابان‌های پایتخت

http://postimage.org/
رییس کلانتری 159 بی‌سیم از دستگیری و چرخاندن یکی از اراذل و اوباش سطح یک تهران خبر داد که کلکسیونی از جرایم داشت.
سرگرد محمدحسین امینی در گفت‌وگو با خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در مورد دستگیری و چرخاندن یکی از اراذل و اوباش سطح یک در منطقه بی‌سیم گفت: در پی اجرای طرح امنیت محله‌محور و برخورد قاطعانه با اراذل و اوباش محلات تهران، یکی از اراذل و اوباش سطح یک منطقه به نام «صمد.ک» که از اراذل و اوباش محدوده جنوب شرق تهران بود دستگیر شد.
وی با بیان اینکه این فرد در محدوده‌های میدان خراسان، خیابان طیب، خیابان 17 شهریور و محله بی‌سیم دست به جرایم خود می‌زد، گفت: در 30 تیرماه امسال این فرد توسط ماموران پایگاه ششم پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ به اتهام شرکت در خانه فساد و قمارخانه در ماه مبارک رمضان دستگیر شد.
رییس کلانتری 159 بی‌سیم با بیان اینکه طی هماهنگی با بازپرس دادسرای ناحیه 14 اخذ اظهارات شکات جدید و تحقیقات پرونده، در دستور کار قرار گرفت، گفت: برهمین اساس مقرر شد «صمد» ضمن چرخاندن در محلات مورد تردد و تحت کنترل کلانتری تصویری از این فرد در جرایم کثیرالانتشار چاپ شود تا سایر شکات پرونده نیز شناسایی شوند.
وی با بیان اینکه با هماهنگی‌های صورت گرفته با سرکلانتری ششم در اولین روز مردادماه این شرور از ساعت 19 تا 20 در محلات بی‌سیم، طیب و خیابان 17 شهریور گردانده شد، گفت: ابهت پوشالی وی که در قالب باند «صمد کرده» فعالیت می‌کرد، از هم پاشیده شد.
امینی افزود: طی قرار بازداشت موقت صادره، صمد برای روشن شدن زوایای تاریک پرونده‌اش و شناسایی سایر شکات و قربانیان در کلانتری تحت نظر قرار دارد. رییس کلانتری 159 بی‌سیم افزود: صمد دارای 15 فقره سابقه کیفری با موضوعاتی چون اخلال در نظم و امنیت عمومی، قدرتنمایی با سلاح سرد، شرارت، درگیری، تشکیل باند اراذل و اوباش، زورگیری و تجاوز به عنف، تمرد و درگیری با ماموران در استان مازندران، حمل اسلحه و نگهداری شیشه، ایراد عمدی ضرب و شتم شهروندان با چاقو، ورود و خروج غیرمجاز از مرز در سال 84، شرارت در سال 77، اخلال و مزاحمت نوامیس در سال 80، شرارت و درگیری با ماموران شهرداری در سال 82، تهیه و توزیع مواد مخدر، شرب خمر، سرقت به عنف خودرو و ده‌ها جرایم دیگر را در پرونده خود دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
رونق فروش مانتو و تی‌شرت با طرح ماری‌جوانا در تهران

http://postimage.org/
ایران وایر می نویسد :علف، گرس، گل، وید، جوینت یا ماری‌جوانا، نامش هر چه باشد نمادش یک چیز است؛ «برگ سبز هفت شاخه». این نشانه در بیشتر کشورهای دنیا به اندازه کافی شناخته شده هست، اما به نظر می رسد در تهران هنوز تعداد کسانی که آن را می شناسند – لااقل در میان ماموران و مسئولان پلیس و دولت- زیاد نیست. این روزها در خیابانهای تهران افراد زیادی را می شود دید که تی‌شرت و مانتوهایی پوشیده اند که با این نماد طراحی شده است.
اگر چه مصرف و خرید و فروش ماری‌جوانا در اروگوئه، هلند و برخی ایالت های آمریکا قانونی شده است اما در ایران این ماده غیر قانونی است و پلیس همیشه خبرهایی درباره بازداشت و برخورد با تعدادی از تولیدکنندگان و مصرف کنندگان ماری‌جوانا منتشر می کند. در جدیدترین خبر در این باره روز گذشته خبرگزاری ایرانا به نقل از فرمانده انتظامی دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد از کشت گیاه ماری‌جوانا در برخی بناهای مخروبه و خالی از سکنه در حاشیه این شهر خبر داد.
زمستان سال گذشته نیز فرماندهی انتظامی ماهان در استان کرمان از کشف یک مزرعه وسیع ماری‌جوانا در یک منزل مسکونی در این شهر خبر داده بود. علاوه بر این ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران نیز تاکنون تلاشهایی برای معرفی خطرات ماری‌جوانا و تلاش برای کاهش میل مصرف جوانان به این ماده انجام داده است.
با این همه آنگونه که شواهد نشان می‌دهد در ایران هنوز نماد و نشانه جهانی ماری‌جوانا برای خیلی ها شناخته شده نیست. دو سال پیش یک کتاب مذهبی درباره یکی از دعاهای مقدس شیعیان در ایران منتشر شد که مترجم آن نیز حسین الهی قمشه ای از شناخته شده ترین سخنرانان مذهبی و عرفانی در ایران بود. با این حال طرح جلدی که برای این کتاب طراحی و چاپ شد برگ هفت شاخه نماد ماری‌جوانا بود.
موضوع استفاده از نماد ماری‌جوانا فقط به همین کتاب خلاصه نمی‌شود، این روزها در ویترین فروشگاه های زیادی در تهران می توان تی شرت و مانتوهایی را دید که با همین نماد طراحی و تولید شده اند. علاوه بر این در خیابان‌های شهر هم جوانان زیادی دیده می شوند که با لباس هایی منقش به همین طرح در حال رفت و آمدند. گفتگو با برخی از آنها نشان می دهد که انتخابشان برای لباس آگاهانه بود و از طرفداران مصرف ماری‌جوانا هستند. برخی دیگر اما اطلاعی از طرح روی لباسشان ندارند و تنها به به دلیل «قشنگ» بودنش آن را انتخاب کرده اند.
در تعریف ماری‌جوانا آمده است:«برگ و گل خشکِ گیاه شاه‌دانه است که از آن به عنوان دارویی روان‌گردان استفاده می‌شود. نشئگی، تمدد اعصاب و افزایش اشتها از مهمترین آثار دلخواه ذهنی و جسمی آن است و از عوارض جانبی مهم آن می‌توان به کاهش حافظه کوتاه مدت، خشکی دهان، سرخی دیدگان، اختلال در مهارت‌های حرکتی، و احساس اضطراب و وحشت اشاره کرد.
ماری‌‌جوانا به عنوان ماده مخدر تفریحی، داروی درمانی و در برخی مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می‌گیرد. استفاده از این دارو بیشتر به صورت سیگار و گاهی به صورت خوراکی است. در حالت سیگار این گیاه را معمولا همراه با توتون یا به تنهایی در داخل کاغذ سیگار مصرف می‌کنند. از اوایل قرن بیستم در اغلب کشورهای دنیا محدودیت‌هایی قانونی در مورد استفاده و فروش ماری‌جوانا و دیگر محصولات گیاه شاهدانه وضع شده است. به گزارش سازمان ملل محصولات شاهدانه رایج‌ترین داروی غیرقانونی در دنیا هستند به طوری‌که ۴ درصد مردم دنیا به طور سالانه و ۰.۶ درصد به طور روزانه از آن استفاده می‌کنند.»
«شرایط راحت و آسان برای کشت گیاه شاهدانه باعث شده خیلیها علف را در گلدان یا باغچه خانه خود بکارند. اغلب مردم و پدر و مادرها هم نسبت به این گیاه آشنایی ندارند و به همین دلیل مشکل خاصی برای کشت آن پیش نمی آید.» این را مزدک پسر جوانی می گوید که در پشت بام آپارتمان 7 طبقه محل زندگی اش در حوالی میدان هفت تیر تهران دو گلدان را به کاشت این گیاه اختصاص داده است.
مزدک می گوید: « من برای مصرف شخصی خودم و دوستانم کاشته ام، اما بعضی از رفقام پشت بام خانه خودشان را به گلخانه کاشت علف تبدیل کرده اند و اینطوری فروش خوبی هم دارند. الان کشیدن علف در میهمانی ها خیلی مد شده و مشتری های زیادی وجود دارد. برای کاشت این گیاه در گلدان لازم است بالای سر گلدانها یک لامپ UV نصب کنیم و محیط کاشت هم گرم نگه داشته شود، لامپ باعث می شود گیاه بیش از اندازه بلند نشود و کیفیت محصول را خراب نکند.»
به گفته مزدک تخم این گیاه از افغانستان وارد می شود، البته علف انواع مختلفی دارد و نمونه های دیگر آن نیز از سمت کردستان عراق به کشور می آید و به ابتدا به صورت کیلویی فروخته می شوند و بسته به نوع تخم از کیلویی 2 میلیون تا کیلویی 20 میلیون تومان قیمت دارد.
در تهران به طور متوسط هر گرم علف بین 3 تا 5 هزار تومان، بسته به نوع و جنس آن فروخته می شود، این مقدار برای تهیه یک نخ سیگار کفایت می کند و هر نخ سیگار هم جوابگوی نیاز سه نفر است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 50 از 77:  « پیشین  1  ...  49  50  51  ...  76  77  پسین » 
گفتگوی آزاد

Non-political News | اخبار روز (غير سياسى)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA