ارسالها: 12930
#541
Posted: 17 Aug 2014 10:15
عمویم را کشتم تا انتقام قتل پدر و برادرم را بگیرم
مرد جوان که برای انتقام از قتل پدر و برادرش به دست زن عمویش، عموی خود را به قتل رسانده بود، در جریان تجسس های کارآگاهان پلیس آگاهی دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، ساعت 22 و 30 دقیقه 22 بهمن 90 ، یکی از اهالی منطقه فشافویه در زمان بازگشت به محل سکونتش با یک دستگاه خودرو پرادو رها شده در بیابان های فشافویه روبرو می شود . این شخص پس از نزدیک شدن به محل خودرو ، با جسد فردی حدود 50 ساله روبرو می شود که جسدش در نزدیکی خودرو پرادو افتاده بود .
با اعلام خبر کشف جسد به کلانتری 176 حسن آباد ، بلافاصله مأموران کلانتری در محل حاضر شده و در بررسی های اولیه مشخص می شود که جسد به علت اصابت ضربات متعدد چاقو به ناحیه گردن ، سینه و شکم به قتل رسیده و خودرو پرادو نیز از ناحیه در سرنشین و لاستیک عقب مورد اصابت چندین گلوله قرار گرفته است .
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور رئیس شعبه 101 دادگاه جزایی فشافویه ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
با شناسایی هویت مقتول به نام یاور 48 ساله ، کارآگاهان در زمان مراجعه به خانواده مقتول برای آغاز تحقیقات ،
اطلاع پیدا کردند که همسر مقتول به علت ارتکاب دو فقره جنایت و قتل برادر و برادرزاده همسرش ، دستگیر و در حال حاضر نیز در زندان به سر می برد . بررسی پرونده همسر مقتول نشان داد که وی در اردیبهشت ماه سال 90 و طی تیراندازی در شهرک قائمیه ، اقدام به قتل برادر و برادر زاده همسرش کرده که پس از 15 روز ، دستگیر و روانه زندان شده است .
با اطلاعات به دست آمده و احتمال ارتکاب جنایت با انگیزه انتقام گیری ، کارآگاهان با شناسایی محل سکونت اعضای خانواده مقتولین جنایت سال 90 به اسلامشهر رفته و اطلاع پیدا کردند که برادر زاده مقتول به نام علیرضا 37 ساله ، همزمان با تاریخ کشف جسد یاور در منطقه فشافویه ناپدید شده است .
یکی از بستگان نزدیک علیرضا به نام مجتبی پس از اطلاع از موضوع قتل در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: " علیرضا در 22 بهمن اقدام به امانت گرفتن خودرو سواری پژو 405 بنده کرد و پس از گذشت چند ساعت نیز خودرو را به بنده بازپس داده اما از همان تاریخ ناپدید شد و ما و دیگر اعضای خانواده و بستگان هیچ اطلاعی از این موضوع نداریم.
با انتقال خودرو پژو 405 به پلیس آگاهی و انجام بررسی های فنی - پلیسی و به دست آمدن دلایل علمی، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که از این خودرو در ارتکاب جنایت و قتل مقتول استفاده شده است .
با توجه به دلایل، شواهد و قطعی شدن ارتکاب جنایت توسط برادرزاده مقتول، دستگیری علیرضا در دستور کار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت تا با انجام اقدامات دامنه دار پلیسی، کارآگاهان موفق به شناسایی مخفیگاه علیرضا در شهرستان آستانه اشرفیه شدند. بلافاصله نیابت قضایی از مقام قضایی اخذ و سرانجام کارآگاهان در 22 مرداد موفق به دستگیری علیرضا در شهرستان آستانه اشرفیه می شوند.
علیرضا که پس از دستگیری چاره ای جز اعتراف به جنایت و قتل عموی خود نداشت، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: چند سال پیش در رستوران یاور مشغول به کار بودم تا اینکه به واسطه برخی اختلافات ، عمویم مرا از رستوران اخراج کرد. تصمیم به گرفتن حق و حقوق خود گرفتم و همین موضوع و یک سری دیگر از اختلافات خانوادگی پیش از آن ، باعث شد تا اختلافات بین دو خانواده شدت پیدا کند تا اینکه زن عمو ( همسر یاور ) اقدام به کشتن پدر و برادرم کرد. از همان زمان تصمیم به انتقام گرفته و یک قبضه اسلحه کمری تهیه کردم و مدتی عمو را تحت نظر گرفته تا اینکه روز حادثه تصمیم به کشتن وی گرفتم . ماشین یکی از بستگان را به امانت گرفته و پس از خروج عمویم از محل کارش ، شروع به تعقیب او کردم . در جاده های فرعی فشافویه بود که به سمت لاستیک ها ماشین های وی تیراندازی کردم تا متوقف شد . پس از آن در حالیکه گلوله های اسلحه تمام شده بود با عمویم درگیر شده و با چندین ضربه قمه او را به قتل رسانده و به سرعت از محل متواری شدم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: "با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم برای تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#542
Posted: 17 Aug 2014 10:23
افزایش همخانگی مجردهای غریبه؛ گسترش «زندگی سفید» در پایتخت
روزنامه جهان صنعت می نویسد : تقسیم اجاره و پول پیش نخستین توجیهی است که با دیدن آگهیهای همخانگی به ذهن میرسد. فشار گرانی مسکن میتواند توان مالکیت یک واحد آپارتمان را سلب کند اما نیاز اولیه سکونت را نه. نیازی که با سکونت در شهری دیگر یا تمایل به جدایی از خانواده به دلایل مختلف سر بر آورده و راهحلهای موقتی باید به تامین آن کمک و گریزی پیدا کنند.
پلهای هوایی و دیوارهای شهر میتوانند وسیله اطلاع رسانی درباره نیاز به همخانه و تقسیم وجه اجاره یک خانه باشد، گاهی هم فضای مجازی محل مناسبی برای انتشار این آگهیهاست. آگهیهایی که بعضی پر از شرط و شروط و اما و اگر هستند و بعضی دیگر شرایط سادهتری دارند. اغلب آگهیدهندگان دانشجویان و افراد مجرد شاغلی هستند که به فرد دیگری برای تقبل بخشی از هزینهها نیاز دارند اما در این میان شرایط خاص هم میان آگهیدهندگان کم نیست. کسانی که حاضرند از بخش زیادی از سهم پرداختی همخانه یا حتی تمام این سهم بگذرند و با او زندگی کنند. اغلب این افراد جنسیت همخانه مورد نظرشان را ذکر نکردهاند و با یک تماس میشود فهمید به همخانگی با جنس مخالف تمایل بیشتری دارند. به نظر میرسد بعد از ازدواجهای سفید و رفتن زوجها به زیر یک سقف بدون ایجاد پیوند زناشویی رسمی، این پدیده در قالب جدیدی در حال رشد است. این بار پیوند غیررسمی هم در میان نیست. آنچه در میان است تنها یک ضرورت اقتصادی موقتی برای گذران زندگی است. سقفی برای دو نفر تا اطلاع ثانوی؛ شاید خواستگاری سفید.
تفاهم اخلاقی به جای اجاره
در فضای مجازی سایتهای متعددی برای ایجاد یک پیام تبلیغاتی وجود دارد. یکی از سایتها به صورت خاص برای جستوجوی همخانه فعالیت میکند. کسانی که مایل به همخانه شدن با افراد دیگر هستند پیامهایی به شکل آگهیهای غیررسمی منتشر کردهاند. بسیاری از آگهیها بی حاشیه بودن و غیرسیگاری بودن را در میان شرایط همخانه مورد نظرشان درج کردهاند و به دنبال فرد آرامی میگردند که مزاحمتی برای آنها نداشته باشد. بعضی از آنها به جنسیت همخانه اشاره و تاکید کردهاند که فقط فرد همجنس با آنها تماس بگیرد اما بعضی دیگر تفاوتی برای دو جنس قایل نشدهاند.
در یکی از این آگهیها آمده: «سلام، ٣٨سالمه، چهارراه پارک وى یک آپارتمان دو خوابه ١١٠مترى شیک با همه امکانات دارم. مدیر یک کارگاه تولیدى هستم. سیگارى نیستم. اهل ورزش و تفریح هستم. سالم زندگى میکنم. دنبال یک آقا یا خانم که دوست داشته باشه با من همخونه بشه هستم. نیاز به اجاره ندارم. مهمترین نکته تفاهم اخلاقیه. لطفا در صورت تمایل مشخصات خودتون رو ایمیل بفرمایید، سپاسگزارم.»
با این حال اغلب آگهیدهندگان به هزینه پرداختی اهمیت میدهند و آن را در آگهی ذکر کردهاند. برای یافتن خانهای که با یک ساکن به دنبال ساکن دوم یا ساکنان دیگرش میگردد، سراغ آگهیدهندگان این سایت رفتیم.
http://postimage.org/
زن و مرد فرقی ندارد
توضیحات یکی از آگهیدهندگان برای خانهای 50 متری در میدان پلیس نشان میدهد صاحب خانه همه امکانات از قبیل یخچال، تلویزیون، ماشین لباسشویی و... را فراهم کرده و برای همخانه شدن با او کافی است وسایل شخصی خود را به همراه بیاورید. قیمت برای شخص همخانه دو میلیون تومان پیش و 300 هزار تومان اجاره ماهانه است و بقیه مخارج تقسیم بر دو میشود. با او تماس میگیریم تا از شرایط همخانگی بپرسیم. بعد از پاسخگویی به تلفن و توضیحاتی درباره شرایط خانه، درباره جنسیت مورد نظرش برای همخانه میپرسیم. پاسخ این است که «فرقی نمیکند. من برنامهنویس کامپیوتر هستم و اغلب اوقات سر کارم. شما برای خودتان میخواهید؟»
وقتی با پاسخ مثبت روبهرو میشود و متوجه میشود که یک خانم قرار است همخانه او شود درباره موقعیت خانه و مبلغی که بین دو نفر تقسیم میشود توضیح میدهد و از وضعیت کار و تحصیل میپرسد. توافق اصلی موکول میشود به زمان ملاقات حضوری و دیدن خانه.
سن و تحصیلات؟
یکی از آقایان آگهیدهنده شرایط خانهاش را «بسیار تمیز همراه با کلیه لوازم زندگی، 100 متر، دو خواب، واقع در قلهک، نزدیک به مترو» توصیف کرده است. در آگهی درج کرده که فوق لیسانس نرمافزار و لیسانس مدیریت دارد، شاغل است و به دنبال همخانه آقا یا خانم با شخصیت و خونگرم میگردد. رهن و اجاره را هم توافقی اعلام کرده است.
با این آگهیدهنده تماس میگیریم و درباره شرایطش برای همخانگی میپرسیم. اولین سوال او در رابطه با سن و تحصیلات است. بعد از اینکه متوجه میشود با یک دختر دانشجو صحبت میکند درباره مبلغ اجاره و پول پیش اطمینان میدهد که پساندازی دارد و میتواند مبلغ سهم همخانهاش را هم تا حدی تامین کند. بقیه صحبتها نیز موکول میشود به عصر همان روز و ملاقات حضوری.
http://postimage.org/
نفر سومی که ضروری نیست
یکی دیگر از کاربران در توضیح آگهیاش نوشته: «یک خونه گرفتم تو خیابان آذربایجان، نرسیده به رودکی... دنبال یک نفر یا دو نفر همخونه میگردم. کارمند هستم و تو ماه نهایتا 10 شب تو تهرانم. خونه 51 متری و تمیز و وسایل اولیه مثل تلویزیون و یخچال و گاز و فرش دارم. اگه غیر از خودم یه نفر پیدا شه 4 رهن و 400 اجاره شه و اگه دو نفر پیدا شه نفری 2 رهن و 250 اجاره شه. فقط فرد تمیز و با اخلاق و کم رفت و آمد باشه.» او هم در مکالمه میگوید جنسیت همخانه برایش مهم نیست و بستگی به خود فرد همخانه دارد. با پایینتر آمدن مبلغ پول پیش هم مشکلی ندارد. حتی در صورت مکدر شدن آرامش همخانه پیدا شدن نفر سوم هم ضروری نیست!
در میان آگهیدهندگان اغلب خانمها متقاضی همخانگی با یک خانم دیگر هستند و با تاکید در آگهی ذکر میکنند که فقط خانمها تماس بگیرند. با این حال بعضی از دختران جوان که به سرعت نیاز به سکونت دارند، حاضر به همخانه شدن با آقایان هستند.
بدون حاشیه و غیرسیگاری
«به یک همخونه آقا احتیاج دارم که فقط شاغل باشه، بدون حاشیه و غیرسیگاری. » همخانهای که نویسنده این آگهی به دنبالش میگردد باید ضرورتا همجنس باشد و بتواند پول پیش منزل یعنی سه میلیون تومان پیش و 300 هزار تومان اجاره را تامین کند. بسیاری از آگهیدهندگان به غیرسیگاری و کم رفت و آمد بودن همخانه مورد نظرشان اهمیت میدهند. اما تعداد پرشمار آگهیهایی که بدون شرایط لازم در جستوجوی فردی برای زندگی زیر یک سقف هستند نشان میدهد بسیاری از آنها در مکالمهای تلفنی و کوتاه اهمیت چندانی به وضعیت اخلاقی و شخصیتی افراد نمیدهند و در صورت اهمیت دادن به این مساله نیز راهی برای شناخت افراد پیش رو ندارند.
http://postimage.org/
سکوت کارشناسان
با وجود اهمیت اجتماعی این مساله، خبرنگار جهان صنعت در تماس با کارشناسان اجتماعی با در بسته رو به رو شد و اغلب به دلیل نگرانی درباره گذشتن از خط قرمزها تمایلی به اظهار نظر در این باره نداشتند. گرچه پیش از این برخی از چهرهها جسته و گریخته به مساله ازدواج سفید و زندگی مشترک زوجها بدون ازدواج سخن گفته بودند اما زندگی افراد جنس مخالف زیر یک سقف بدون اینکه نسبتی هرچند غیررسمی داشته باشند تاکنون نادیده گرفته شده است. به نظر میرسد مسایل اجتماعی از این دست با وجود اهمیت بالایی که دارند در میان تابوها جای گرفتهاند و همین موضوع میتواند آسیبهای ناشی از آنها را تشدید کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#543
Posted: 18 Aug 2014 12:27
قتل تازه عروس به خاطر پیامک بازی
پیامک بازیهای تازهعروس سرنوشت شومی را برایش رقم زد و وی با خشم تازه داماد به قتل رسید.
«سعید» 21 ساله هستم و در یک شرکت کار میکنم. از طریق یکی از دوستانم با دختری به نام «فاطمه» آشنا شدم، ما مدتی با هم در ارتباط بودیم.موضوع را به خانوادهام اطلاع دادم و با برگزاری جلسه خواستگاری ازدواج کردیم،14 ماه عقد بودیم و 40 روز قبل راهی خانه بخت شدیم؛ خانهای که قرار بود کاخ رؤیاها و خوشبختیمان باشد. از روز بیستم تیرماه پارسال، یعنی همان روزهای اول عقدمان متوجه شدم او درگیر گوشی تلفن همراهش است. مدام پیامک بازی میکرد و این موضوع مرا عذاب میداد، چند بار هم سر این مسأله با هم درگیر شدیم. با شروع زندگی مشترکمان فکر میکردم بیشتر او را تحت کنترل خواهم داشت ولی او همچنان پیامکبازی میکرد. حسم به من میگفت او دل به زندگیمان ندارد. آن طور که باید و شاید به کارهای خانه رسیدگی نمیکرد و حتی در مورد آشپزی هم احساس مسئولیتی نداشت تا اینکه ساعت 11 شب 23 مردادماه از سرکار به خانه برگشتم، وارد خانه شدم و مانند همیشه مورد بیمهری او قرار گرفتم. گرسنه بودم و برای خودم شام درست کردم، او داخل اتاق خواب بود. یک لحظه نگاهش کردم، با گوشی تلفن همراهش مشغول پیامک بازی بود. جلو رفتم و این بار از او توضیح خواستم، جواب سربالا میداد و مانند اینکه چیزی را از من پنهان میکرد. با این رفتارش واقعاً رنج میبردم، دیگر نمیتوانستم این وضعیت را تحمل کنم با عصبانیت به پدرزنم زنگ زدم. فاطمه لباسهایش را پوشیده بود و میخواست بیرون برود. پشت تلفن به پدرزنم گفتم که او میخواهد این موقع شب بیرون برود، او هم ناراحت شده بود و میگفت اجازه نده برود. همسرم لجبازی میکرد و میخواست حرصم را دربیاورد. چند دقیقهای جلوی چشمانم این طرف و آن طرف میرفت، به سراغ تلویزیون رفت و صدای تلویزیون را بلند کرد. صدای تلویزیون اعصابم را خط خطی میکرد. به او گفتم دیر وقت است و من خسته و کوفتهام، خواهش میکنم صدای تلویزیون را کم کن و مزاحم دیگران هم نشو.
فایدهای نداشت، راه میرفت و میگفت تو دیوانهای. دیگر نفهمیدم چه شد وقتی چشمانم را باز کردم دیدم روی زمین افتاده است و با روسری خفهاش کردهام. ساعت تقریباً سه بامداد بود که از خانه بیرون زدم و به خانه پدرم رفتم. مادرم با دیدن من تعجب کرده بود. گفتم با فاطمه جر و بحث کردهام سپس به خانه خواهرم رفتم. اصلاً حال خودم را نمیفهمیدم، دلهره و اضطراب شدیدی داشتم. ساعت 9 صبح بود که به کلانتری رفتم و موضوع را به پلیس اطلاع دادم. هیچ وقت فکر نمیکردم چنین سرنوشتی برایم رقم بخورد. من از روز نخست اشتباه کردم، در انتخاب همسر عجولانه تصمیم گرفتم. اعتراف میکنم خیلی بیش از حد به او توجه میکردم و باج میدادم، سفره دلم را خیلی بیش از حد برایش باز کردم و حرفهایی که زدم باعث شد نسبت به من بیحساب شود و خودم را بیاعتبار کنم. با گزارش این جنایت هولناک به بازپرس «حسینی» از شعبه ویژه قتل دادسرای مشهد تحقیقات کارآگاهان آغاز شد و تحقیقات درباره ادعای متهم به قتل و چگونگی و علت ماجرا ادامه دارد. سرهنگ «حسین بیدمشکی» رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی در این باره به شوک گفت: متأسفانه بیتوجهی به مشاورههای قبل و بعد از ازدواج، ناآگاهی از مهارتهای حل مسأله و ناتوانی در مهارتهای ارتباطی باعث میشود شاهد چنین وقایع تأسفبار و غیر قابل جبران در کاشانهای باشیم که تنها 40 روز از بنای آن میگذشت.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#544
Posted: 18 Aug 2014 13:07
آخرین سکانس کلاهبرداری اینترنتی بازیگر تلویزیونی
بازیگر معروف تلویزیون برای اخاذی از یک پسر جوان سناریویی عجیب را طراحی و اجرا کرد.
این رخداد عجیب که به اخاذی 5 میلیون تومانی در فضای شبکههای اجتماعی انجامید سرانجامی جز بازداشت بازیگر مشهور به دنبال نداشت.
بنا بر این گزارش، روز بیستم خرداد ماه سال جاری پسر جوانی در حالیکه بشدت ترسیده بود و چهره مضطربی داشت با مراجعه به مأموران پلیس فتای مازندران آنان را در جریان ماجرای اخاذی در فضای شبکه اجتماعی وایبر قرار داد.
وی در شکایت خود ادعا کرد مرد جوانی با معرفی خود به عنوان یکی از بستگان یک مقام ارشد کشوری او را تهدید کرده و مبلغ 5 میلیون تومان اخاذی کرده است.
وی درباره جزئیات ماجرا گفت:مدتی قبل وقتی در حال پرسه زدن در فضای شبکههای اجتماعی بودم با دختری آشنا شدم، او خود را «پریا» معرفی میکرد.
حرفهای او آنقدر دلنشین و جذاب بود که کمکم مرا به خودش علاقهمند کرد. شرایط طوری شده بود که هر روز را به امید چت کردن با او سر میکردم.حدود یک ماه از آشناییمان گذشته بود که جرأت کرده و از او خواستگاری کردم. او هم صحبت در این باره را به زمان دیگری موکول کرده و درخواست کرد عکسی از خودم برایش بفرستم. وقتی عکسم را برایش ارسال کردم او هم تصویری از خود برایم فرستاد، دختر جذابی بود.
در نوشتارهایش آنقدر با احساس بود که تصور کردم خدا زندگی و آیندهام را از طریق این شبکه اجتماعی به خوشبختی گره زده است. عاشقش شدم، همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه نقاب از چهره او کنار رفت و اسیر اتفاقاتی شدم که ناخواسته زندگیام را به سمت نابودی سوق داد.
ماجرا از این قرار بود که یک روز وقتی به انتظار چت کردن با دختر مورد علاقهام بودم ناگهان تلفن همراهم زنگ خورد، آنسوی خط مرد جوانی با لحن خشک و رسمی و بسیار عصبانی بود. او بیمقدمه خود را از بستگان یکی از وزرای دولت معرفی کرده و گفت من با دختر این وزیر چت کرده و او را به خودم علاقهمند کردهام به همین دلیل آقای وزیر دستور داده به هر ترتیبی شده مرا از سر راه بردارند.
فرد تماس گیرنده آنقدر درباره قدرت و نفوذ وزیر صحبت کرد که باورم شد همین الان مأموران میآیند و مرا با خود میبرند. آن مرد ادعا میکرد من با این کارم به حیثیت خانواده وزیر خدشه وارد کردهام.
مرد تماس گیرنده قبل از اینکه تماسش را قطع کند خواست در این باره فعلاً با کسی صحبت نکنم شاید او بتواند برای خلاصی من از این منجلاب خودساخته کاری انجام دهد. دو روز گذشت، دو روزی که هر دقیقهاش کابوسوار بود. آن مرد جوان بار دیگر تماس گرفته و گفت با یکی از دوستان وزیر که نفوذ خوبی روی او دارد حرف زده تا او را از پیگیری ماجرا منصرف کند به شرطی که من هم دیگر کاری با دختر او نداشته باشم. تنها باید برایش کادویی تهیه کند تا او را شرمنده کند.
من که حسابی ترسیده بودم پذیرفتم، او هم خواست 5میلیون تومان به حسابش واریز کنم تا یک کادوی درست و حسابی برای این دوست وزیر خریداری کند. به هر ترتیبی بود این مبلغ را تهیه کرده و در چند نوبت به شماره حسابی که داده بود واریز کردم.
حدود یک ماه گذشته بود که بار دیگر او تماس گرفته و درخواست مبلغی دیگر برای تأمین نظر دوست وزیر را ارائه داد. برایش قسم خوردم که قادر به تأمین پول نیستم اما او زیر بار نرفته و این بار تهدید کرد تمامی ماجرا را وزیر نمیداند و از ماجرای خواستگاری خبر ندارد اگر پول را پرداخت نکنم او هم همه چیز رابه وزیر خواهد گفت. در این زمان بود که به گفته هایش شک کردم و تصمیم گرفتم ماجرا را با پلیس در میان بگذارم.
با توجه به اطلاعاتی که شاکی پرونده در اختیار مأموران تیم تخصصی پلیس فتای مازندران قرار داده بود، آنان عملیات ویژهای را در فضای مجازی برای بهدست آوردن ردی از این مرد آغاز کردند.
در نخستین مراحل تحقیقات بود که کارآگاهان پلیس فتا دریافتند تمامی اطلاعات مربوط به فرد تماس گیرنده تقلبی بوده و اصلاً فردی با این نام و مشخصات وجود خارجی ندارد.
بدین ترتیب بررسیهای فوق تخصصی درباره بهدست آوردن هویت واقعی فرد تماس گیرنده از سوی مأموران آغاز شد تا اینکه اطلاعات بهدست آمده مشخص کرد آیدی و نام و نشانیهایی که دختر مورد علاقه شاکی از آن استفاده میکرد نیز همگی جعلی بوده است.
با توجه به این یافتهها مأموران احتمال دادند تمامی اتفاقات رخ داده برای شاکی پرونده، سناریویی برای اخاذی از وی باشد بنا براین تجسسها در این باره با قوت بیشتری در دستور کار قرار گرفت.
در حالیکه دو ماه از آغاز تحقیقات پلیسی میگذشت سر انجام با تله گذاری در فضای اینترنتی، پلیس مرد کلاهبردار را شکار کرد.
مأموران دریافتند این مرد ساکن شهر کرج بوده و از بازیگران مشهور سینما و تئاتر است که 40 سال سن دارد و مدتی قبل در یک سریال تلویزیونی هم ایفای نقش کرده است.
پلیس با شناسایی مخفیگاه متهم او را بازداشت کرد و تحت بازجویی قرار داد. بازیگر کلاهبردار که دانسته بود سناریوی اخاذی از جوان عاشق پیشه با شکست روبهرو شده است لب به اعتراف گشوده تمام ماجرا را به گردن گرفت.
در تحقیق از این متهم، مأموران دریافتند متهم
20 آیدی با نامهای مختلف که همگی جعلی بوده ساخته و با آنها در فضای مجازی برای به دام انداختن جوانان ساده لوح اقدام میکند.
مأموران همچنین دریافتند این کلاهبردار برای اینکه ردی از خود بر جای نگذارد اغلب تماسهای خود را از مکانهای عمومی برقرار میکرد و حتی برای اینکه ردی از مکاتبات خود در فضای چت شبکههای اجتماعی بر جای نگذارد پسورد جوان عاشق پیشه را گرفته و تمامی کنترل ارتباط چت خود و او را شخصاً انجام میداد.
بر اساس اعترافات این متهم او در دامهایی که برای جوانان ساده لوح میگستراند ابتدا خود را دختر معرفی میکرد و عکسهایی از دختران و زنان دیگر را از اینترنت گرفته و برای آنها میفرستاد تا اعتماد آنها را جلب کرده و برای اجرایی کردن سناریوی طراحی شده خود فضا را آماده کند.
متهم بازداشت شده با صدور قرار قانونی تا انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران قرار گرفت.
سرهنگ رستمی رئیس پلیس فتای مازندران در این باره ضمن هشدار به خانوادهها گفت: به یاد داشته باشید روی خط اینترنت افراد میتوانند هویتی از خود نشان دهند که نیستند. با نشانی و مشخصات جعلی وارد فضای مجازی شوند. همواره مراقب باشید تا هیچگونه اطلاعاتی از خودتان در اختیار این افراد قرار ندهید. درباره خانواده خود عکس و یا اخباری روی خط شبکههای اجتماعی قرار ندهید. هرگز افراد و دوستانی که روی خط اینترنت با آنها آن میشوید را همانند دوستان هم مدرسهای و یا اداری خود فرض نکنید چون اغلب این دوستیها بر پایه دروغ و فریب شکل گرفته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#545
Posted: 19 Aug 2014 10:34
سیمین بهبهانی درگذشت
http://postimage.org/
سیمین بهبهانی، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران، ساعات اولیه روز سهشنبه بر اثر ایست قلبی و تنفسی در بیمارستانی در تهران درگذشت.
علی بهبهانی، پسر ارشد سیمین بهبهانی گفت: با همه تلاش پزشکان متأسفانه ساعت یک بامداد مادر من درگذشت.
وی به ایسنا گفته است: «در حال تصمیمگیری برای انتخاب محل آرامگاه مادر هستیم و در حال حاضر نیز پیکر مادر در سردخانه بیمارستان است.»
سیمین بهبهانی از 15 مرداد ماه به کما رفت و در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری بود. به دنبال بستری شدن این شاعر، پیشتر شایعاتی زودهنگام از درگذشت وی در برخی رسانهها انتشار یافته بود که از سوی خانواده بهبهانی تکذیب شد.
سیمین بهبهانی در سال 1306 به دنیا آمد و از میان آثار او میتوان به «سهتار شکسته»، «جای پا»، «چلچراغ»، «رستاخیز» و «یک دریچه آزادی» اشاره کرد.
وی برنده جایزه سیمون دوبووار شده بود و چهار سال پیش، نیروهای امنیتی ایران مانع سفر این شاعر به پاریس، برای شرکت در روز جهانی زن شدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#546
Posted: 19 Aug 2014 10:35
مرگ نوجوان تهرانی در سقوط از چرخ و فلک
نوجوانی ۱۶ ساله بر اثر سقوط از چرخ و فلک در شهربازی بسیج در اتوبان محلاتی تهران جان خود را از دست داد.
به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرکز اورژانس تهران، ساعت 23:09 جمعه شب گذشته این حادثه به اورژانس تهران اعلام و نیروهای مجموعه به همراه یکدستگاه آمبولانس به محل حادثه اعزام شدند.
براساس این گزارش ،تکنسینهای اورژانس تهران با حضور در محل و انجام معاینات پزشکی متاسفانه فوت نوجوان را به دلیل شدت جراحات تایید کردند.
حسن عباسی مدیر روابط عمومی مرکز اورژانس تهران در این باره گفت: از مرداد ماه سال گذشته تا کنون چهار مورد سقوط در شهربازی های تهران گزارش شده که منجر به مصدومیت و وفات تعدادی از شهروندان شده است.
در حادثه قبلی سقوط از وسیله شهربازی که در اردیبهشت ماه سال جاری اتفاق افتاد، سه دختر از ترن هوایی (موش دیوانه) در پارک ارم تهران سقوط کردند و این افراد به شدت مصدوم شدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#547
Posted: 20 Aug 2014 10:44
حمله خونین دزدان خشن به جوان وظیفه شناس
پسر جوان دست خود را از دست داد تا به دزدان اجازه سرقت از خودروی همسایه را ندهد.
این حادثه نیمه شب جمعه 17مرداد امسال رخ داد. آن شب امید مرادپور همراه 2نفر از دوستانش راهی خانهشان در منطقه شاهین ویلای کرج بودند که در نزدیکی خانهشان، یک خودروی پژو 405از کنارشان رد و کمی جلوتر، کنار خودروی دیگری توقف کرد. 3مرد جوان به محض پیادهشدن، به سراغ خودروی پارک شده در کنار خیابان رفتند و در چشم بر هم زدنی در آن را باز کردند و مشغول سرقت لوازم داخلش شدند.
امید با دیدن این صحنه تصمیم گرفت مانع دزدان شود. به طرفشان دوید و با داد و فریاد سعی کرد آنها را فراری دهد اما دزدان خشن جسورتر از آن بودند که با شنیدن فریادهای او متواری شوند. امید که این روزها در یکی از بیمارستانهای تهران بستری و تلاش پزشکان برای درمان او ادامه دارد، در گفتوگو با همشهری ماجرای حادثه را اینطور تعریف میکند: تصور میکردم دزدان با شنیدن فریادهای من فرار میکنند اما اینطور نشد. یکی از آنها که قمه بلندی داشت به طرفم آمد و همانطور که قمه را در هوا میچرخاند سعی میکرد به من ضربه بزند.
من که وحشت کرده بودم، سعی کردم خودم را نجات دهم اما یکی از ضربات قمه به شکمم خورد و مجروح شدم. با دیدن این صحنه با صدای بلندتر از مردم کمک خواستم و سعی کردم فرار کنم که یکی دیگر از سارقان مقابلم قرار گرفت. او هم قمهای شبیه شمشیر در دست داشت و سعی میکرد بهصورت و گلویم ضربه بزند که من جاخالی میدادم تا بتوانم راهی برای فرار پیدا کنم. آخرین ضربهای که او به طرفم رها کرد، صورتم را هدف گرفته بود که ناخودآگاه دستم را بالا آوردم تا تیغه قمه را بگیرم اما در یک لحظه دستم قطع و به گوشهای پرتاب شد.
جوان 25ساله که تا حالا 5عمل جراحی برای پیوند دستش را پشت سر گذاشته است، میگوید: دزدان با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشتند. من وحشت کرده بودم اما سعی کردم آرامشم را حفظ کنم و مثل فیلمها کاری کنم که دستم دوباره پیوند بخورد. برای همین آن را از روی زمین برداشتم تا با پارچه به قسمت قطع شده بچسبانم ولی هر چه کردم نشد و منتظر ماندم تا آمبولانس بیاید.
سرگردان در بیمارستانها
ساکنان خیابان 14قلم در منطقه شاهین ویلا با شنیدن فریادهای امید از خانههایشان بیرون آمدند. یکی با پلیس تماس میگرفت و دیگری سعی میکرد ماجرا را به اورژانس خبر دهد. عدهای هم هر چه یخ در خانه داشتند را داخل ظرف ریختند و به کوچه آوردند تا با قرار دادن دست قطع شده پسر جوان داخل یخها، مانع از فاسد شدن بافتهای آن شوند.
خواهر امید که این روزها تنها آرزویش پیوند خوردن دست برادرش است میگوید: آن شب وقتی خبر را شنیدیم، سراسیمه به سراغ برادرم رفتیم. ابتدا او را به یکی از بیمارستانهای کرج بردیم اما گفتند که کاری از دستشان ساخته نیست. بعد به بیمارستانی دیگر رفتیم و تا ساعت 6صبح در بیمارستانها سرگردان بودیم تا اینکه سرانجام یکی از بیمارستانهای تهران برادرم را پذیرش کرد. او به اتاق عمل برده شد و تحت جراحی پیوند قرار گرفت اما حالا پزشکان میگویند که فقط باید دعا کنیم تا پیوند جواب دهد. در غیراینصورت برادرم دستش را از دست خواهد داد.
عملهای سریالی
امید تا حالا 5بار به اتاق عمل رفته و زیر تیغ جراحی قرار گرفته اما هنوز چند عمل جراحی دیگر باقی مانده است. میگوید: شنیدهام که همان شب، دزدان پس از حمله به من در محله دیگری به یک پسر جوان حملهور شده و با ضربه قمه به چشمش آسیب جدی رساندهاند. پس از این ماجرا، از کلانتری محل به ملاقاتم آمدند و بهخاطر حس وظیفهشناسی از من تشکر کردند. از طرفی مأموران تا حالا چند مظنون را دستگیر کردهاند که هیچکدام عاملان حمله به من نبودند و امیدوارم سارقان خشن هر چه زودتر دستگیر شوند.
با دیدن دزدان چه کنیم؟
به خاطر داشته باشید که معمولا دزدان مسلح به سلاح سرد یا گرم هستند و برای اینکه دستگیر نشوند، ممکن است دست به هر کاری بزنند. پلیس توصیه میکند که درصورت مواجه شدن با سارقان، به جای درگیر شدن با آنها ابتدا سعی کنید از دیگران کمک بخواهید. دوم؛ به چهره و وسیله نقلیه آنها خوب دقت کنید. سعی کنید مشخصات ویژهای از آنها بهخاطر بسپارید مانند پلاک خودرو، خالکوبی روی دست و صورت یا محل زخم و بریدگی درصورت چرا که این مشخصات میتواند پلیس را در دستگیری آنها یاری دهد. سوم؛ با پلیس 110تماس بگیرید و بهجای اینکه خودتان مستقیما وارد عمل شوید، از پلیس برای به دام انداختن آنها کمک بخواهید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#548
Posted: 23 Aug 2014 10:18
هتلهای میزبان گردشگران خارجی در ایران، تا ۲۰۱۵ رزرو شد
در حالیکه تا دو سال پیش، فعالان صنعت گردشگری ، نام ایران را از فهرست جهانی مقاصد گردشگری حذف شده میدانستند و آمار ورود گردشگر خارجی را صفر اعلام میکردند، رئیس جامعه تورگردانان ایران اعلام کرد که ظرفیت تورهای ورودی به ایران و هتلهای ۴ و ۵ ستاره شهرهای پرگردشگر، تا سال ۲۰۱۵ پر شده است.
ابراهیم پورفرج به خبرگزاری مهر گفت: «هر قدر در سالهای گذشته با رکود ورود گردشگر به ایران مواجه بودیم اکنون با افزایش ورود گردشگران خارجی روبرو شدهایم. ما برای گردشگران ورودی، هتلهای خوب کشور را در نظر میگیریم اما تعداد این هتلها زیاد نیست و برای سال ۲۰۱۵ هم رزرو شدهاند.»
جامعه تورگردانان ایران، تشکلی صنفی و غیر دولتی است که گروهی از فعالان بخش خصوصی گردشگری را نمایندگی میکند.
با به اجرا گذاشتن تحریمهای شدید اقتصادی به خاطر برنامه هستهای ایران و هشدار آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به اتباع خود درباره سفر به ایران، از تعداد گردشگران خارجی به شدت کاسته شد اما دولت حسن روحانی، همزمان با پیشبرد مذاکرات هستهای که به تعلیق موقت برخی از تحریمها منجر شد، تلاشی را برای خارج کردن گردشگری از رکود انجام داد.
رئیس جمهوری ایران در سخنرانیهای مختلف خود، از تلاش برای رونق صنعت گردشگری ایران به عنوان یکی از برنامههای خروج اقتصاد از رکود اشاره کرد.
وزیر اطلاعات ایران نیز اردبیشت ماه گذشته در اقدامی بیسابقه، در جلسهای مشترک با فعالان گردشگری ایران شرکت کرد و گفت که دیدگاه و جهتگیری وزارت اطلاعات ایران «از میان برداشتن مشکلات و موانع» برنامه جذب توریست در ایران است. محمود علوی گفت: «مردم کشورها به قانون کشورهای مقصد احترام میگذارند، هر فعالیتی به طور طبیعی آفتهایی به دنبال دارد اما نباید گردشگری را به دلیل آفتهایی که ممکن است داشته باشد تعطیل کرد.»
ورود گردشگر خارجی به ایران در بهار نیز رشد چشمگیر داشت به طوری که افشین عزیزی، مدیر یکی از آژانسهای بزرگ گردشگری و عضو جامعه تورگردانان ایران به ایسنا گفت که آژانس او هفتهای میزبان تقریبا ۲۰۰ تورخارجی است. او البته از پایین بودن سطح کیفیت برخی از هتلها گلایه کرد و گفت که ممکن است با این روند افزایش ورود توریست به ایران، آبروی صنعت گردشگری ایران برود. او پیشنهاد کرد که بهتر است هتلها کیفیت خود را بالا ببرند و بعد ظریفیت ورود گردشگر به کشور افزایش یابد.
ایران از نظر دارا بودن جاذبههای گردشگری، جزو ۱۰ کشور برتر دنیا معرفی شده است اما چندی پیش مسعود سلطانیفر، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران گفت که سهم ایران طی سال گذشته از تجارت ۶ هزار و ۵۰۰ میلیون دلاری گردشگری جهان، تنها نیم درصد بوده است.
کارشناسان گردشگری بارها تاکید کرده اند که ثبات و امنیت یک کشور و تعامل با دیگر کشورها، یکی از دلایل مهمی است که موجب اطمینان مدیران آژانسهای گردشگری خارجی برای همکاری با آن کشور میشود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#549
Posted: 24 Aug 2014 10:42
مبتکر کارزار «سطل آب یخ» غرق شد
http://postimage.org/
یکی از مبتکران کارزار یک سطل آب یخ برای آگاهی از یک بیماری صعب الاعلاج در دریا غرق شد.
کوری گرفین جوان 27 ساله آمریکایی مبتکر «چالش سطل آب یخ» (Ice Bucke)، کمپینی که برای حمایت از بیماران ALS آغازبه فعالیت کرد، روز جمعه در آبهای منطقه سترایت وارت جزیره «نانتوکیت» در ایالت ماساچوست آمریکا غرق شد.
این روزها افراد مشهور و معروف بسیاری در زمینه های گوناگون، در فعالیت بشر دوستانه جدیدی با عنوان «چالش سطل آب یخ» برای حمایت از افرادی که دچار بیماری موسوم به ALS هستند شرکت می کنند.
در این کمپین، افراد دعوت شده به آن لازم است ظرف ۲۴ ساعت یک سطل آب یخ را بر روی سر خود خالی کنند یا اینکه به جای آن مبلغی پول - معمولاً ۱۰۰ دلار برای مبارزه با بیماری موسوم به ALS اهدا کنند.
کوری گرفین ۲۷ ساله پس از پریدن از ساختمان به آبهای ویژه غواصی در منطقه سترایت وارت، جان خود را از دست داد.
بنا به گزارش ها بسیاری از جوانان در مکانی که گرفین از آن برای آخرین بار به سمت آب پرید ، تجمع کردند.
او پیش از مرگ توانست از طریق ابتکار «چالش سطل آب یخ» ۱۰۰ هزار دلار برای مبارزه با بیماری ALS جمع آوری کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#550
Posted: 26 Aug 2014 11:35
قطار 'پنج ستاره' اروپایی در راه تهران؛ ارزانترین بلیط دههزار یورو
یک شرکت گردشگری در مجارستان اعلام کرده است که به زودی "اولین قطار خصوصی اروپایی" را در سفری دو هفتهای و "پنج ستاره" راهی تهران میکند.
"قطار سریع السیر عقاب طلایی دانوب" قرار است اولین سفرش را روز ۱۵ اکتبر (۲۲ مهر) از بوداپست، پایتخت مجارستان آغاز کند.
قیمت ارزانترین بلیط این سفر توریستی که قبل از ایران در چند کشور دیگر هم توقف دارد، ۱۰ هزار یورو اعلام شده است.
مشتریانی که بخواهند از سرویس "دولوکس" این قطار استفاده کنند باید حدود ۲۴ هزار یورو پرداخت کنند.
مارچلا بکه، مدیر فروش شرکت 'نوستالژیا' زیرمجموعه خط آهن دولتی مجارستان، میگوید به این دلیل به فکر راه انداختن چنین قطار و سفری افتادهاند که "ایران به تازگی نسبت به غربیها پذیراتر شده است."
اولین قطار "عقاب طلایی" به مقصد تهران با ۱۳ واگن که دکور پرزرق و برق داخل آن با چوب گرانقیمت و به سبک دهه پنجاه میلادی طراحی شده، هفتاد مسافر خواهد داشت.
به گفته خانم بکه، تمام کوپههای این قطار برای سفر امسال فروخته شده و بیشتر مسافران آن بریتانیایی و استرالیایی هستند.
او به علاقهمندانی که از این سفر جا ماندهاند وعده داده که پنج سفر دیگر در سال ۲۰۱۵ انجام شود.
بلیط قطارها هم برای سفر رفت و هم برگشت به صورت جداگانه فروخته میشود.
'جواهرات پارسی'
به گفته سازماندهندگان این سفر توریستی در تمام طول مسیر با نوشیدنیهای الکلی از مسافران پذیرایی خواهد شد "به جز ایران که در آن تنها نوشیدنیهای غیرالکلی در دسترس خواهد بود."
"عقاب طلایی" در سفر به سوی تهران از رومانی، بلغارستان و ترکیه عبور میکند تا به ایران برسد.
در روز دهم این سفر دو هفتهای، قطار از گذرگاه مرزی رازی در آذربایجان غربی وارد ایران میشود و به زنجان میرود.
در برنامه سفری که شرکت نوستالژیا با عنوان "جواهرات پارسی" منتشر کرده، مقصد روز یازدهم "یکی از قدیمیترین شهرهای جهان"، شهر یزد در جنوب ایران است.
اصفهان، شیراز و در نهایت تهران مقاصد بعدی "عقاب طلایی" در داخل ایران خواهند بود.
به گفته سازماندهندگان این سفر توریستی در طول مسیر با نوشیدنیهای الکلی از مسافران پذیرایی خواهد شد "به جز ایران که در آن تنها نوشیدنیهای غیرالکلی در دسترس خواهد بود."
پیش از این ابراهیم فرجپور، رئیس جامعه تورگردانان ایران درباره برنامه سفر این قطار به ایران گفته بود که توافق برای انجام این سفر "پس از رایزنی های بسیار" صورت گرفته است.
آقای فرجپور گفته بود که مسافران قطار "از جاذبه های شهرهای مختلف ایران دیدن می کنند، اما اقامتشان در قطار خواهد بود."
سفر مسافران اولین قطار روز ۲۷ اکتبر (۶ آبان) در تهران به پایان میرسد و مسافران برای بازگشت به کشورهایشان راهی فرودگاه میشوند.
همین قطار روز ۲۸ اکتبر سفر بازگشت را از تهران آغاز میکند و راهی بوداپست میشود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟