ارسالها: 12930
#581
Posted: 11 Dec 2014 16:11
'۷ درصد ایرانیان در خارج از کشور زندگی میکنند'
دبیر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور میگوید ۷ درصد از ایرانیان در خارج از کشور زندگی میکنند.
جواد قوام شهیدی تعداد ایرانیان خارج از کشور را پنج تا شش میلیون نفر تخمین زده است که هفت درصد از جمعیت کل کشور را شامل میشود.
به گزارش خبرگزاریهای ایران، این مقام ایرانی گفته است دولت آقای روحانی به دنبال ساماندهی امور ایرانیان خارج از کشور است تا فهم صحیح و دقیقی از مهاجرت و سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور به دست بیاورد.
آقای شهیدی همچنین گفته است "بخش اعظم" ایرانیان خارج از کشور توان علمی و اقتصادی بالایی دارند و خواستار آن شده که "در سیاستها و برنامهها به این موضوع" توجه شود.
آقای قوام شهیدی "نبود نگاه استراتژیک" به ایرانیان خارج از کشور را "حلقهای مفقود در اقتصاد و بحثهای هویتی و ملی" ارزیابی کرده و خواستار "توجه جدی" به این موضوع شده است.
دولت ایران در دو دهه اخیر کوشیده است سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور را در پروژههای اقتصادی داخلی جذب کند.
در تازهترین تلاشها علی لاریجانی رئیس مجلس ایران روز دوشنبه در دیدارش با ایرانیان مقیم سوئیس گفته است که "زمینههای سرمایه گذاری در بخش صنعت در ایران فراهم شده و قوانینی برای تسهیل سرمایه گذاری در کشور به تصویب رسیده است."
در آخرین آماری که در سال ۱۳۹۱ اعلام شد، سازمان ثبت احوال ایران تعداد ایرانیان مقیم خارج را نزدیک به ۳ میلیون و پانصد هزار نفر اعلام کرده بود اما اکنون دبیرکل شورای عالی ایرانیان میگوید این آمار پنج تا شش میلیون نفر برآورد میشود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#582
Posted: 12 Dec 2014 22:09
ماریجوانا در ایران؛ از ورود در مرزهای شرقی تا کشت در گلدانهای آپارتمانی
خبر آنلاین : ماریجوانا در ایران کم کم پرمشتری می شود. اما نکته اینجاست که مصرف کننده های این مخدر، فقط مواد وارداتی مصرف نمی کنند؛ کشت گیاه ماریجوانا در آپارتمان ها انجام می شود.
مواد مخدر اگر پیش از این در چهار راه ها و پستوها دست به دست می شد، حالا ردپایش را در خانه ها جا گذاشته است. کنج حیاط خلوت یک خانه معمولی، توی باغچه یکی از همین پلاک ها، یا حتی گلدان کوچک کنار آشپزخانه. مواد مخدر، این روزها نه در مزرعه، که در گلدان های خانگی کشت می شوند.
اردیبهشت ماه سال گذشته، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر کشت ماری جوانا در کشور را رد کرد و گفت: «شاید عده ای اقدام به کشت آن در گلدان های خانگی کنند اما این موضوع فراگیر و قابل توجه نیست.» با این حال سردار مویدی وعده برخورد با همان تعداد کم پرورش دهندگان ماری جوانا در گلدان های خانگی را داد؛ وعده ای که 5ماه بعد عملی شد و نیروی انتظامی ماهان 60کیلوگرم ماریجوانا را از یک منزل مسکونی کشف کرد.
این محصول از 54 بوته ماریجوانا به دست آمده بود که به گفته فرمانده نیروی انتظامی این شهر، می توانست هزاران جوان را دچار توهم، خواب آلودگی، ناتوانی در راه رفتن، ترس و اضطراب شدید، توهم گویی و هذیان و در نهایت بیماری های روانی کند.
کشت گلدانی ماریجوانا در ماهان یک نمونه از پرونده های جدیدی بود که پلیس مواد مخدر با آن رو برو شده است. این تولید خانگی، اگرچه آمار شفاف و روشنی ندارد اما یکی از سرفصل های مطالعاتی ستاد مبارزه با مواد مخدر است که اعضای این ستاد از صاحبنظران دعوت کرده اند نتایج پژوهش هایشان را در این باره ارائه کنند.
دکتر محمدرضا یزدان نیاز، درمانگر و پژوهشگر اعتیاد درباره رواج کشت گلدانی مواد مخدر می گوید: به شدت زیاد شده و من با موارد فراوانی از این نوع تولید رو به رو بوده ام. بیشترین ماده مخدری که کشت خانگی می شود، گل است که در واقع یک نوع از ماریجوانا است (اینجا را بخوانید). اما گیاه ماریجوانای طبیعی گل های کمی دارد. با ایجاد تغییر ژنتیکی در این گیاه، ماریجوانایی حاصل شده که گل های بسیار زیادی می دهد، خاصیت نشئه کنندگی بالایی دارد و به شدت اعتیاد آور است.
او ادامه می دهد: ماریجوانای گل 180 نوع متفاوت دارد که مصرف کنندگان، اغلب از آن اطلاعی ندارند و همه را به نام گل می شناسند در صورتی که هرکدام از این 180 نوع خصوصیات مختلفی دارند و میزان نشئگی و اعتیاد دهی آنها متفاوت است. گلی که این روزها در بازار خرید و فروش می شود، یکی از خطرناک ترین انواع آنها است.
آن طور که یزدان نیاز می گوید، کشت گلدانی و گلخانه ای ماریجوانا از نظر اقتصادی برای تولید کننده ها به صرفه است و به همین دلیل، بیشتر از سایر مخدرها کشت می شود. او ادامه می دهد: یکی دیگر از مخدرهایی که کشت گلدانی می شود، قارچ جادویی است که هاگ های آن به دو طریق وارد کشور می شود. یا در سرنگ و یا روی برگه هایی که به آنها پرینت گفته می شود.
قارچ مخدر گران قیمتی است و به همین دلیل بازار فروش خوبی ندارد. به گفته دکتر یزدان نیاز، بیشتر مصرف کنندگان آن اقشار خاصی مثل هنرمندان هستند که به واسطه نشئگی عرفانی حاصل از این مخدر، سراغ آن می روند چون معتقدند به آفرینش هنری شان کمک می کند. با این حال یزدان نیاز می گوید: کشت از خانه ها به مراکز صنعتی به ویژه در اطراف تهران کشیده شده.
از مرز تا گلدان
دانه های ماریجوانا معمولا به صورت قاچاق از مرز افغانستان یا به صورت سفارشی از هلند به افغانستان و سپس ایران وارد می شوند. اما خیلی وقت ها گل های ماریجوانا حاوی این دانه ها هستند و کسانی که مخدر گل مصرف می کنند، ممکن است بتوانند به این دانه ها دسترسی پیدا کنند.
با کاشتن این دانه ها در گلدان می توان در هر نوبت 200 تا 300 گل به دست آورد. برخی گلخانه ها هم همراه دیگر محصولاتشان اقدام به کاشت و پرورش ماریجوانا می کنند که در این صورت، معمولا تعداد گلدان ها بیشتر از 100عدد است. یعنی تولید انبوه یک ماده مخدر در فضایی که ظاهرا مجوز رسمی فعالیت دارد.
دانه های ماریجوانا معمولا به صورت قاچاق از مرز افغانستان یا به صورت سفارشی از هلند به افغانستان و سپس ایران وارد می شوند. اما خیلی وقت ها گل های ماریجوانا حاوی این دانه ها هستند و کسانی که مخدر گل مصرف می کنند، ممکن است بتوانند به این دانه ها دسترسی پیدا کنند. کشت گلدانی و گلخانه ای ماریجوانا از نظر اقتصادی برای تولید کننده ها به صرفه است و به همین دلیل، بیشتر از سایر مخدرها کشت می شود.
با این حال، دکتر یزدان نیاز می گوید: ماریجوانا به نور خیلی زیاد نیاز دارد. هر چه نور بیشتر باشد، میزان ماده مخدری که تولید می کند بیشتر و در نتیجه گیاه، با کیفیت تر است. بنابراین پرورش دهندگان این گیاه از لامپ های زنون قوی استفاده می کنند که به صورت شبانه روزی روشن است.
معمولا همین استفاده زیاد از برق هم عاملی می شود که پرورش دهندگان ماریجوانا در دام قانون بیفتند. دکتر یزدان نیاز می گوید: در برخی از کشورهای دنیا، از روی میزان مصرف برق گلخانه ها می توانند موارد مشکوک را شناسایی کنند. در واقع پلیس فهرستی از تمام گلخانه ها دارد که مساحت، میزان برق مصرفی و مقدار نرمال مصرف در آن قید شده. بر همین اساس هر گاه مصرف برق گلخانه ای افزایش چشمگیری داشته باشد، دلیل آن را بررسی می کند.
او می گوید که پیشنهاد استفاده از همین روش به ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور هم داده شده، اما به نظر نمی رسد اجرایی شده باشد.
یزدان نیاز، پیش بینی می کند که بعد از اشباع بازار از گل، عرضه مواد مخدر به سمت یک مخدر صنعتی جدید به سمت اسپایس (ماریجوانا صنعتی) برود. ماده ای که تاثیر آن 200 برابر ماریجوانا ارزیابی شده و به همین نسبت تخریبگری آن هم بیشتر است.
در آرزوی شادی از دست رفته
باز شدن پای مواد مخدر به گلدان های خانگی، یک معنای ساده و صریح دارد. مصرف کنندگان تصمیم گرفته اند خودکفا باشند. آنها راهی را پیدا کرده اند تا نیازشان به مواد مخدر را در خانه تامین کنند و هم ریسک کمتری را به جان بخرند، هم هزینه کمتری متحمل شوند.
با این حال، عباس دیلمی زاده، محقق اعتیاد و مدیر عامل جمعیت تولد دوباره تحلیل متفاوتی از کشت گلدانی مواد مخدر ارائه می کند. او این نوع کشت را نشانه ای از بالا رفتن تقاضا برای تامین مواد می داند و می گوید: مدتی قبل معاون وزیر رفاه اعلام کرد که ایران در میان کشورهای دنیا از لحاظ شادی اجتماعی رتبه 110 را دارد. همان زمان قائم مقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت که نشاط اجتماعی باعث پیشگیری از اعتیاد می شود. اگر این دو داده را کنار هم بگذارید، جواب مجهولات ما داده می شود.
دیلمی زاده ادامه می دهد: نظر سیاستمداران شاید این باشد که باید جلوی کشت گلدانی مواد مخدر را بگیریم. به فرض که در این کار موفق شویم. آیا باز هم تقاضا کاهش پیدا می کند؟ باید بپذیریم که کتمان تقاضا، مشکلی را حل نمی کند. اما مدیریت کردن آن تقاضا می تواند موثر باشد. نشاط اجتماعی یک پاسخ مناسب به تقاضای مواد مخدر است. هر انسانی نیاز به نشاط دارد و نمی توان این را نفی کرد.
این نیاز به نشاط، به اعتقاد دیلمی زاده با تغییرات هشدار دهنده ای هم همراه شده است. تغییر الگوی استفاده از مواد مخدر، تصویر جمعیتی را ترسیم می کند که دیگر تنها به دنبال خوشحال شدن نیست. شادی و را با آرامش و شور زندگی را همراه با فراموشکاری و بی خیالی، یکجا می خواهد.
دیلمی زاده می گوید: پیش بینی من این است که الگوی مصرف مواد محرک رو به افول است. مصرف کننده های دائمی ما به چند مصرفی روی آورده اند و مواد محرک و مخدر را همزمان مصرف می کنند. مثلا شیشه را با هرویین یا تریاک. این نشان می دهد که ذائقه مخاطب ما مدام در حال تغییر است. چیزی که از تحولات اجتماعی و موضوعات مبتلا به جوانان و نوجوانان نشات می گیرد. ماده مخدر، فراموشی می آورد و ماده محرک بیداری و نشاط. مصرف همزمان این دو مواد، حتما ارتباطی با مسایل اجتماعی کشور دارد. هر تغییر الگوی مصرفی باید با تحولات سیستم اقتصادی، اجتماعی تحلیل شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#589
Posted: 16 Dec 2014 13:58
بگویید "صیغه دائم"، نگویید "ازدواج سفید"
خبر آنلاین : چند وقتی است که رسانه ها کلمه "ازدواج سفید" را برای نوعی از زندگی مشترک به کار می برند که این نوع زندگی در حوزه شرع و قانون همان صیغه است که نه مدت دار، بلکه دائم مورد نظر است.
چرا این نوع زندگی "صیغه دائم" است و "ازدواج سفید" واژه نادرستی برای آن است؟
ازدواج عقد دائم است و تکالیف مشخصی را برای زن و مرد تعیین می کند. صیغه یا عقد موقت هم در شرع و عرف و قانون تعریف شده و قوانین خودش را دارد که رضایت طرفین شرط اول آن است و سایر شرایطی که خود می گذارد از تعیین مدت و مقدار مهریه. بعضی این رابطه را در عین حال که عقد دائم نمی کنند در عمل صیغه دائم می کنند و نمی خواهند مدت ارتباطشان محدود تعیین شود از قدیم هم این گونه صیغه بوده که آن را صیغه 99 ساله می خوانده اند. ارتباطی که امروز رسانه ها آن را ازدواج سفید نام نهاده اند همان صیغه دائم است که در آغاز مدت محدود برایش نمی گذارند.
واژه ازدواج سفید از کجا آمده؟
ازدواج سفید "white marriage" برگرفته از معادل فرانسوی آن است که به معنای یک ازدواج ناتمام یا غیرکامل می باشد. یک ازدواج ثبت شده بدون ارتباط واقعی ازدواج که در واقع یک ازدواج صوری و روی کاغذ است. در این ازدواج اهداف اقتصادی، اجتماعی یا حقوقی و از این قبیل مورد نظر است مثل گرفتن کارت اقامت و و یزا و غیره. ازدواجی برای پوشش که در کاربرد نقطه مقابل مفهومی است که در رسانه ها به کار می رود.
آن چه رسانه ها از ازدواج سفید می رسانند زندگی مشترک است بی آن که ازدواجی ثبت شده باشد و این در واقع همان صیغه است که در عرف و شرع و قانون دیده شده. این نوع ارتباط در مفهوم غربی نه ازدواج سفید بلکه زندگی دو نفر به عنوان دوست است که با هم به خانه مشترک آمده اند نه آن چه ازدواج سفید در آن جا کاربرد دارد.
چند نکته قابل تامل مرتبط:
· صیغه در جامعه ما به دلیل سوء استفاده هایی که از آن شده بار منفی داشته که ذهنیت جامعه را نسبت به آن منفی کرده است. از جمله خیانت مردان متاهل نسبت به زندگی مشترک و آسیب های همراه با آن برای خانواده بوده است، یا بهره بری کارگری جنسی از زن که کرامت انسانی او را خدشه دار کرده. این کاربردها می تواند از عوامل مهم در عدم به کارگیری این واژه برای این نوع ارتباط باشد که با تبیین و قانونمند کردن صیغه و کاربرد آن در جامعه متناسب با واقعیت های امروز به دور از سوء استفاده ها از آن می توان آن ذهنیت را اصلاح کرد.
· قانونی مدون لازم است تا ابعاد و زوایای این زندگی را ببیند و از آسیب هایی که برای جوانان و خاصه زنان به همراه می آورد کم کند. به عنوان مثال یک سری قوانین که در صورت تداوم یک مدت از این نوع زندگی قانون از زنان حمایت کند. خاصه که در این نوع زندگی زن از همان ابتدا نقش اقتصادی پررنگی ایفا می کند و مهریه ای با ارزش مالی مطالبه نکرده است. خشونت خانگی در این نوع زندگی و ابزارهای حمایتی در مقابل آن برای زن دیده شود.
· لازم است کودک حاصل از این زندگی حمایت های کامل تر و همه جانبه داشته باشد. زوجی که زندگی خود را بر اساس توافق های شخصی شروع کرده اند فرزند آن ها حمایت های قانونی احتیاج دارد. به علاوه حمایت های مالی مصوب برای مادر در این نوع زندگی لازم است. قرآن در مدت شیردهی مخارج مادر کودک را به عهده پدر فرزند گذاشته است.
· با توجه به واقعیت های موجود در جامعه از جمله نقش اقتصادی و توانمندی های زنان، و نقش و جایگاه انسانی آن ها قوانین مدنی در حوزه خانواده احتیاج به اصلاح و رفع خلاء قوانین متناسب با این جامعه دارد. از طرف دیگر آموزش ها و فرهنگسازی لازم است که همه اعضای خانواده را در جایگاه انسانی قرار دهد و روابط را این گونه ببیند و آموزش دهد. کم کاری در این زمینه ها و مشکلات موجود در روی آوردن جوانان به این نوع زندگی مشترک موثر است.
· بلوغ اقتصادی آخرین مرحله بلوغ است که وقتی یک دختر بتواند زندگی خود را به لحاظ اقتصادی مدیریت کند به مرحله ای رسیده است که بتواند شریک جنسی خود را هم انتخاب کند. یا وقتی دختری به این سن رسید می تواند از طرف پدر در این انتخاب وکالت داشته باشد.
· اجازه فسخ و خارج شدن از این رابطه برای هر دو طرف منظور می شود همچنان که شرکت هر دو در مخارج زندگی و کارها از جمله عواملی هستند که در گزینش این زندگی برای جوانان نقش دارند.
· اگر نظر کارشناسان بر این است که انتخاب این نوع زندگی آسیب زا و فرصت سوزی است بهتر است در جهت رفع مشکلات بر سر راه ازدواج و سلامت خانواده اقدام کنند و به جامعه نیز آموزش های لازم را بدهند.
· این مهم نیست که دو نفری که ازدواج می کنند چه دین و چه آیینی دارند مهم این است که قوانین به گونه ای باشند که جامعه به سمت قانون شکنی نرود. در یک جامعه مدنی فارغ از اعتقادات فردی قانون شکنی خود جرم است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟