ارسالها: 8724
#302
Posted: 4 Aug 2013 22:39
خـــــــدايــا ...
آلودگي آدم هاتــ از حد گذشته
دنيارو چند روزي تعطيل ميکني؟؟؟
_____________________________
اولين حــس مــادرم بهم تــهـــوع بود
از بــقـيـــه انتظاري ندارم . . .
_____________________________
چـشـــمـانـت...
دريـــــا را ، به "مــَـــد" مـيکـــشانـــد !
مـــــرا بـه شـــعر ...
____________________________
برف پاک کن
بيـــهـــوده جان مي کَند ...
بارانـــ اين ســـوي شيشه است !
_
رد شدن از مرز محدودیتهای خودت تجاوز نیست!؟
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
من سروی می شناسم که خونش را .. به پای جوانه ی سبزی ریخت .. تا گل سرخی بروید ...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ساکت نمی شوم
من درد می کشم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
پیش از تو می رسم
به عشق
تا هنگام آن تلاقی بزرگ
نگاه هامان
بدان بی انتها دچار شوند
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
دستم بوی گل میداد
مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند
اما هیچ کس فکر نکرد
...
شاید من گلی کاشته ام
...!
نقاشیش خوب نبود , اما راهش را خوب کشید و رفت!
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
یه شیر هیچوقت خودش رو درگیر عقاید یک "گوسفند" نمیکنه
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است!
داشتن بعضی ها، تنهاترت می کند...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
همه ی اتفاق ها ی خوب افتادند و دست و پایشان شکست.
این روزها اتفاق های خوب از ترس اتفاق های بد ، از افتادن میترسند
به هر آسمانِ زلالی شک دارد؛
گنجشکی که با سر به پنجره خورده است ...!
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
تمام عکاس خانه های این شهر را به دنبال یک عکس قدی
شاید هم تمام رخ از عشق گشته ام
فتوشاپ بیداد می کند این روزها
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
شعور اگر خریدنی بود ،
من حاضر بودم برا بعضی ها از جیب خود مایه بزارم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
عمق فاجعه را دلقکـــی فهمید
که به زور جلوی گــریه اش را گرفت
تا گـریم خــنده اش پاک نشود...
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#304
Posted: 12 Jan 2014 00:35
گاه
آدمی تنهاتر از آن است که سکوتش میگوید
گاه
تنهایی تنهاتر از آن است که دیده شود
--------------------------------
تنهایی نمیشود از پس تنهایی برآمد
------------------------------
اینجا
صدای پـا زیاد می شنوم
امّا هیچکدام تو نیستی!
دلـــــــم ...
خوش کرده خودش را بـه این فکر
که شاید
پابرهنه بیایی ...!!
---------------------------------
همیشه یادت باشه : بوی عرق یه مرد ، بهتر از بوی ادکلن یه نامرده !
-------------------------------------
برای هر کس که ادعای رفاقت می کند درب را باز نکن،
خیلی ها مثل بچه ها درب را میزنند وفرار می کنند.
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
اگه می خواهی مثل عقاب پرواز کنی،
با بوقلمون ها زندگی نکن...!
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
همه چیز گرون شد ولی بعضیا همون 2 زاری که بودن ، موندن
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
شهر از بالا زیباست
و آدم ها از دور جذاب
لطفا فاصله مناسب رو حفظ کنید تا قشنگ بمونین
-------------------------------------
هیچ سنجابی بخاطر پوست گران قیمت خود خوشبخت نشده است . . .
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
نه هر چشم بسته ای خواب است ، و نه هر چشم بازی بینا . . .
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
زنـــدگی عمـل کردن است.
این شکر نیست که چای را شیرین می کند
بلکه حرکت قاشق چای خوری باعث شیرینی می شود . . .
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
هیچوقت نباید به اجبار خندید
گاهی باید تا نهایت آرامش گریه کرد
تبسم بعداز گریه ، از رنگین کمان بعداز باران هم زیباتر است . . .
-------------------------------------
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
سهراب سپهری
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
همه روزه هزاران سیب در اطراف ما به زمین می افتد
اما آنچه وجود ندارد ، دیدگاه نیوتن است . . .
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
یادت باشد: در ذهن خود یک مهر بزرگ "باطل شد" داشته باشی !
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
بر بالشی که از مرگ "پرندگان" پر شده
نمیتوان خواب پرواز دید
-------------------------------------
یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند ، نمی شود گفت ،
آدم را مسخره می کنند!
"بوف کور - صادق هدایت"
--------------------------------------------
گاهی وقت ها "سکوت" بهترین حرف و "نبودن " بهترین حضور است . . .
-------------------------------------------
اشتباهات انسان، در ابتدا رهگذرند، سپس میهمان میشوند و بعد صاحبخانه
--------------------------------------------
در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن
آیینه با تمام یک رنگیش
دست چپ و راست را
به تو اشتباه نشان می دهد . . .
-------------------------------------
به جان خودت بیفت!
خودت خودت را بساز!
وگرنه «دیگران» به تو «شکل» میدهند....
---------------------------------------
یه آدمای هستن که اسمشون دوسته خودشون دشمن ... !
--------------------------------------
یادت باشه همیشه خودتو بنداز تابگیرنت...
اگه خودتو بگیری میندازنت!
--------------------------------------
بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن
که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است !
-------------------------------------
گوسفند هر رنگی باشه باز همون گوسفندِ
اگه عقاید آدمی احمقانه باشه
با کروات و کت شلوار روشنفکر نمیشه
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#305
Posted: 3 Feb 2014 21:25
تک جمله های کامران رسول زاده
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
از وقتی رفته ای،
عجیب شده ای...
چطور می توانی
همزمان
همه جای این خانه باشی؟
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
سرم گرم می شود
با همین چند گلوله که هرشب
در سرم شلیک می کنم،
این مردنِ برای تو
سرگرمی خوبی ست...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
ماندهام که چطور هنوز
عاشق تو ماندهام...
عاشق تو
که نه مثل من ماندهای،
و نه مثل خودت
نماندهای...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
از روی نقشه نگاه کن!
من شهر بیتوام
اینجا
تهران
باران میبارد...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
از تنم ترانه میریزد
وقتی تو شبیه آغوش
خیال مرا دور میزنی،
من تمام این شعر را رقصیدهام...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
مثل کوه
پشت تو ایستاده ام...
پشت سرت را نگاه نکن!
معشوق هر که دلت خواست،
باش...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
تو در شعرهام
به من دست میدهی،
بیآنکه حسی شبیه این
به من دست بدهد
که تو را
از دست دادهام...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
به کسی که عاشق توست
بگو
هر روز
با زیباترین تعابیر جهان
بیدارت کند،
من اینجا هر شب
تو را
با زیباترین تعابیر جهان
به خواب می سپارم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
کوتاه بیا!
عمرم
به نیامدنت
قد نمی دهد...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
دست از این بی محلی بردار،
من که می دانم
این باران های بی محل،
به خاطر توست...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
پرم به پرت بگیرد ای کاش،
که تو در من
این همه
پرنده ای...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
تو نمی فهمی،
من حالم خوب می شود
وقتی با یک شاخه نیلوفر
هر روز
برای ندیدنت
کنار اسکله می روم...
تو نمی فهمی،
من حالم خوب می شود
وقتی با یک شاخه نیلوفر
هر روز
نمی بینمت...
تو از کجا بفهمی،
هر روز
با یک شاخه نیلوفر
غرق می شوم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
در من زنی دارد گریه می کند
که سهمش از خط و خال و گیسو،
شبی ست
که عریانیِ مرا دراز به دراز می خندد...
گریه می کند،
می خندد...
زنی شبیه حرفهای مادرم نجیب،
زنی شبیه بوی قهوه،
مثل شهوتِ درختهای سیب،
که عریانی مرا دراز به دراز می خندد...
گریه می کند،
می خندد...
در من مردی دارد گریه می کند،
در من
مردی
دارم
گریه می کنم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
پرنده پرده را کنار زد،
اتاق از ذهنم پرید...
خودت را بکش زیر پر و بالم،
نمیبینی..؟
من
سقف ندارم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
مسئلهی پیچیدهای نیست،
من هم اگر جای درد بودم
در تو میپیچیدم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
زیر آوار،
حالِ همهی ما خوب است،
جز عروسکت
که از وقتی رفتهای
پلک نمیزند...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
بهانه گیر شده ای،
حتما کسی
بهتر از من
تو را سُروده است...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
بیا دست بکشیم!
تو از من
من از خودم...
اینطوری
هم تو به زندگی ات می رسی،
هم من می میرم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
از این غمانگیزتر!؟
شعرهای مرا برای معشوق خودت بخوانی
و من برای تو
فقط
شاعری باشم
با نام مستعار...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
کسی به مغزم -این توده ی رنج آور- شلّیک کند
ذهنم بوی باروت و مرگ گرفته
بس که می کُشم خیال تو را ...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
من روی چشم های تو
شرط بسته ام،
ازینجای شعر
همه چیز
بسته به چشم های توست...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
به زبان اشاره
این که مشتم باز میشود
پیش روی تو،
یعنی مشتت باز شد...
این که بو میکنم کف دستت را،
یعنی بو نکرده بودم کف دستم را...
این که نوک انگشتانم روی لبم...
یعنی
توکِ زبانم بودی
که لال شدم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
سر و ته این حرف ها را که بزنم،
باز هم
تویی
که در سرم
تهِ حرف ها را می زنی...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
پشت این عکس
نمی تواند دیوار باشد
من
پشت این عکس
با تو
قدم زده ام...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
این دوری تو
دست و بال مرا بسته،
وگرنه بال میزدم
تمام دوردستهای تو را...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
پیش بیا!
این روزها
بیشتر از همیشه
به این پیشآمد
نیاز دارم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
به پرندگانی که زبان مرا می فهمند بگو
پرواز کنند،
بگو
من خواستم از بندِ پایانی این شعر بپرم
اما
بال نداشتم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
قرمز بپوش!
که جهان با لبهات هماهنگ شود،
اینگونه سرخ،
همینگونه سرختر،
قرمز بپوش،
و با خودت چیز مبهمی زمزمه کن!
من این شعر را
از لبهای تو سرودهام...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
در دلم جنگلی دارد میسوزد
که روی تن تمام درختانش
زخمهایی هست
که نام تو را تکرار میکنند..
من در این جنگل
دلم
دارد
میسوزد...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
غربت از آدم مرد میسازد،
مرد غریبهای
که آرامآرام
با غربت خودش میسازد...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
تکیه دادهای به دیوار
و میخندی...
انگار نه انگار
که تو
توی عکسی
و من
آویزان این زندگی بیتو...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
دستم به تو نمی رسد،
حتی در شعرهایی
که با دست خودم می نویسم..
پس هم چنان
در ارتفاع دورترین استعاره ها بمان!
مباد
که دست کسی به تو برسد...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
نخواستی،
وگرنه نقشهی جهان این نبود،
و دنیا
کشورِ آزادی داشت
که پرچمش
رنگِ چشمهای تو بود...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
جهان حجمِ سنگینی
از نبودنِ توست
که دارم بی دلیل به دوش می کشم...
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
موهای تو
واکنش پیچیدهایست
که باد
به سیاهیِ بختِ من
نشان میدهد...
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 23
#307
Posted: 18 Nov 2018 11:56
من و تنهایی قلبم یک قبیله قشنگیم
کاش میشد منو تو ما بشویم.
قصه عشق ثریا بشویم
ارسالها: 7118
#310
Posted: 11 Jun 2021 22:11
چیزی که سفارش میدی : king_devil
چیزی که تحویل میگیری : Streetwalker
💔تو زمستون داره چشمات...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker