ارسالها: 2801
#41
Posted: 4 Jul 2011 18:23
همیشه سکوتم به معنای پیروزی تو نیست...گاهی سکوت می کنم تا بفهمی چه بی صدا باختی
گفت ازاشتباهات درس بگیر وندانست که اشتباه من تنها یک چیز بود درس نگرفتن از ان
دلم هوس یک عشق اورجینال کرده خسته شدم از دست این عشق های بازار مشترکی
دوستان در زندان بكار ایند كه بر سر سفره همه دشمنان دوست نمایند .سعدی
كسی كه رفیق خوب دارد احتیاج به ایینه ندارد.محمد حجازی
انانكه گذشته را بخاطر نمی اورند محكوم به تكرارند.سانتابان
تجربه همیشه بنفع انسان نیست زیرا هیچ حادثه ای دو بار به یك شكل رخ نمیدهد.چرچیل
انسانها نسبت به ضرفیتی كه برای كسب تجربه دارند عاقلند نه نسبت به تجاربیكه اندوخته اند . برنارد شاو
هرگز چشمانت را برای کسی که معنی چشمانت را نمیفهمد گریان نکن.
خوشبختی یک سفره .نه یک مقصد!!!هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود نداره
یــــاد آور سوره ی توبـــــــــه ای برایم !
بی بســــم الله آمدی
و به توبـــــــه کردنم انداختــــــــــــــی...!
هر بیلیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .
ارسالها: 2801
#45
Posted: 8 Jul 2011 18:48
به سلامتی مترسک که با لبخندی به پهنای وجودش و دستهایی باز به فراخی آرزویش در حسرت یک آغوش گرم جان داد
وقتی منُ دور می زدی کاش به این هم توجه می کردی که خودت هم سر جای اولت بر می گردی
به من بگو
آنسان که جرعه جرعه ،
غُصّه می بلعیدم
تو کجای قصَه ام بودی ؟!
دست به دلم نزن
بد نگاهم نكن
غرق ابهام فكرم ، نشو
كه به دل سردي ها هم
دلگرمم..
بد !
این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست
باران نباش که با التماس به شیشه بخوری که نگاهت کنند ابر باش که به التماس نگاهت کنند که بباری!
مهربانی جاده ای است که هرچه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد
عشق بها دارد ... من و تو بوديم و يك دريا عشق ... حالا من هستم و يك دنيا اشك ... اري عشق بها دارد ...
دوست های واقعی مثل ستاره ها هستند
تنها زمانی میتوانی آنها را بشناسی که اطرافت تاریک باشد.....
من ،
عاشق نیستم !
فقط گاهی ،
حرف تو که می شود
دلم ،
مثل اینکه تب کند
گرم و سرد می شود
توی سینه ام چنگ می زند
آب می شود
تنگ می شود ..
تنگ می شود ..
هر بیلیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .
ارسالها: 2801
#46
Posted: 8 Jul 2011 19:16
نه !
تو را دست کم نگرفتم
هرگز
فقط
خودم را
بی بها کردم.
درشکه ای سیاه می خواهم
که یاد تو را با خود ببرد
یا نه
نه
یاد تو باشد
مرا با خود ببرد
نقطه می گذاری انتهای خط . . .
و من
باز می رسم سر سطر !
تو دوباره با نقطه ای تمامم می کنی . . .
و من سمج تر از هزار سطر به پایان رسیده . . .
شروع می کنم !
اگر فقط یه نفر از ته دل دوسِت داشته باشه ، بهتر ازینه که تمام دنیا سر زبونی دوست داشته باشن
" او "
.
سوم شخص مفرد نیست ،
.
همه ی دنیای من است ........!!!
.....................
دلم هر روز...پس میگیرد...از دست روزگار...آرزوهایش را !!
ای کاش گفته بودی که عاشق دیگری شده ای ...
من خودم هم عاشق بودم؛ دردت را درک می کردم....
حالا كه ظالمانه ترين حرف ها را ساده ترين نگاه ها میزنند هميشه؛
خدايا, ظالمانه ترين نگاه ها را به من بده تا ساده ترين حرف ها را بزنم!!!
..............................
چشمهایم میتوانست برای تو باشد ! ................. نه اینکه براه تو باشد !
من گم شده ام از یابنده تقاضا می شود هم چنان به بی تفاوتی ِ خود ادامه دهد... انگـــــــــار نه انگــــــــار....!
...............
دنـیـا را وارونـه مـی خـواهـم ؛
آدم هـا را ...
...اتـفـاق هـا را ...
/ن َ رسـیـدن هـا/ ... /ن َ تـوانـسـتـن هـا/ ... /ن َ خـواسـتـن هـا/ را نـیـز ... /
دلـم مـی خـواهـد
رویـاهـا از سـر و کـول ِ هـم بـالـا بـرونـد
مـردمـان بـخـنـدنـد از تـه ِ دل ؛
مـی خـواهـم هـرکـسـی دسـت دراز کـنـد
و...
/سـتـاره ِ بـخـتـش/ را خـودش بـچـیـنـد از آن بـالـا ... /
مـی خـواهـم دیـگـر سـر بـه تـن ِ هـیـچ /غـصّـه/ ای نـبـاشـد
....................
انسان از همان سمتی که تکیه کرده است به زمین میخورد
مراقب تکیه گاهتان باشید
هر انسانی دردی دارد که فقط و فقط خودش آن را میفهمد
برای همین حق دارد بگوید: { حریم خصوصی }
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
.........................
من به چشم ، آخرالزمان را دیدم
وقتی تو
-ماهِ من-
طلوع کردی
و خورشید در آسمان بود..
اگرچه میدانم دوستم دارد اما...امشب غمگینم زیرا نگاهش به شیرینیه رویاهای من نبود!!!
تو گران مایه ترین تصویری ... من اگر قاب تو باشم کافیست.
.......................
این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام
برایم فرق نمی کند
روزهایم را...
...چگونه قربانی کنم
طوری زندگی که هیچ وقت به خودمون نگیم که ای کاش کیبورد زندگی Ctrl+Z داشت!!!
هر بیلیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .
ارسالها: 2801
#47
Posted: 12 Jul 2011 11:28
قربونت برم دیدی چقدر تنهام؟
مثل خودت......
دیگه از آدمات خسته شدم از حرفاشون از خنده هاشون از گریه هاشون از دوست داشتن هاشون.....
خدا جونم اینا فقط بلدن حرف بزنن!!!!
اینا فقط بلدن دل بشکنن!!!!!
اینا فقط بلدن دروغ بگن!!!
خداجونم خیلی تنهام......
واقعا راسته که میگن
این روزا کار همه رفتن و دل شکستنه.......
.....................
امشب از آن شب هایی است که ، دلم هوای آغوشت را کرده
افسوس
که جز پاهای بغل کرده ام مهمان دیگری ندارم . . .
حـالا اشکها هـم شـبـیـه تـو شـده انـد
گـریـه کـه می کـنـم نـمی آیـنـد . . .
به خوابـــم نيـــا،
خوابــــم را رنگـــي ميکنـــي
و روزم را سياه
......................
تو که با هر سیب کرم خورده ای... وسوسه می شوی... بـــــــــرو..
تو از بهشت قــــلب من رانده شده ای... در بهشت ماندن، لایق هر کس نیست
خــودَم قَبـــول دارم کـــهنه شـــده ام
آنـــقدر کــهنه کــه می شــوَد
رویِ گَردو خـــاک تَنـــَم یــادگــاری نــوشت
...بنویس و برو...
....................
به گوش خدا برسانید
حوای این آدم سالهاست که رفته است !
این آدم تنها را برگرداند پیش خودش!
بهشتش را نمیخواهم
به جهنمش هم راضی ام !
هر جایی باشد به جز این دنیا !
این دنیا زیادی بوی حوا گرفته است !!!
.......................
خيلي سخته که بغض داشته باشي ،
اما نخواي کسي بفهمه ...
.......................
اگر دنياي من نيستي ...سرابم نباش ...
.....................
دلم عجیب برای فردا که نه.... بی فرداییمان شور میزند...
هر بیلیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .
ارسالها: 2801
#48
Posted: 20 Jul 2011 19:43
باور کن:
تا آخر خط می رفتم
اگر سر راهم نقطه نمی گذاشتی!!
دلم میگیرد...
یک قدم مانده به تسخیر تمام دنیا دلم میگیرد که نکند تو،
توی آن یک قدم نباشی
...................
عارفی را پرسیدند: روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شادم به آن بنگرم و هر وقت غمگین هستم به آن نظر کنم ؟؟؟؟؟؟ ... گفت : حک کن , "میگذرد"
حوصله اتــــــ که سر میرود
با دلم بازی نکـــن!
من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام
........................
می خندی
گریه هام خنده داره
اره باید بخندی
منم اگه عروسکم
گریه می کرد
بهش می خندیدم...........!...............
.................
چقدر سخته وقتی همه سراغ کسی رو ازت میگیرن که فقط تو میدونی که دیگه نیست.
سخت ترش وقتیه که مجبوری لبخند بزنی و بگی ، خوبه..
هر بیلیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .
ارسالها: 2801
#49
Posted: 20 Jul 2011 19:49
باور کنید ..! "من" تنهاترین ضمیر دنیاست و "او" خوشبخت ترین ضمیر دنیا ... چون "تو" را دارد!
..........................
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻭ ﺧﻂ!
ﻣﺎﻧﺪﻧﻢ، ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺭﻓﺘﻨﻢ، ﺗﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ!
ﺗﻮﺍﻥ ِ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ ... !!!
به سلام ها دل نمی بندم ، از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ما
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ
ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻭ ﺧﻂ!
ﻣﺎﻧﺪﻧﻢ، ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺭﻓﺘﻨﻢ، ﺗﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ!
ﺗﻮﺍﻥ ِ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ ... !!!
به سلام ها دل نمی بندم ، از خداحافظی ها غمگین نمی شوم دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید و ماه
اگر روزي عاشق شدي
قصه ات را براي هيچكس بازگو نكن
اين روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت كرده است
اگر روزي عاشق شدي
قصه ات را براي هيچكس بازگو نكن
اين روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت كرده است
.......................................
دلت که تنگِ یک نفر باشد...
خودِ خدا هم بیاید تا خوش بگذرد و لحظه ای فراموش کنی!
فایده ندارد...
تو دلت تنگ است...
دلت برای همان یک نفر تنگ است
گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی ....
وقتی می مانی و تحمل می کنی ، از خودت یک احمق می سازی
دلم رهایی می خواهد
جایی میان "دستانت"
..........................
خدايا خبر داري که شوخي شوخي داريم پير ميشيم؟ قرار نيست مارو يه خورده به آرزو هامون برسوني؟
من به رفتـن عــادت نداشتم،
...تــو بند كفش هايم را محكـم كردى
ﮔﺎﻩ ﺟﻠﻮﯼ ﺁﯾﻨﻪ
ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻢ،ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ...
ﺩﺳﺖ ﺭﻭﯼ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ﻭ
ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ....
ﭼﻪ ﺗﺤﻤﻠﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﻟﺖ
........................
غم دانه دانه
می افتد روی صورتم
شور است طمع نبودنت ...!!!
چه خوشبختم من
که دستانم هنوز
بوی تـــــــو را می دهد ...!!!
زندگی من روی مدار تـــــــو می چرخد
هر روز راهی تازه می یابم
برای دوست داشتنت
بهانه ای تازه!
............................
میدونی سخت ترین کار دنیا چیه ؟ غریبه فرض کردن یه آشنا ...!
هر بیلیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .
ارسالها: 2801
#50
Posted: 23 Jul 2011 19:29
امیدوار بودم
به پای هم پیر شویم
نه به دست هم ...!!!
.......................
بازی قشنگی بود...اما قشنگ بازی نکردیم..قبول کن که هر دو باختیم
من که خودمو به تو فروختم وتو مرا به هیچ..!
...............................
بالاخره
حرف هایی را که می خواستم
از زبان تو شنیدم
تنها فرقش این بود که
مخاطبشان دیگر
من نبودم
..............................
کلمات هم بازیچهء من و تو شده اند !
من برایِ تو می نویسم
تو برایِ او می خوانی
.......................
چقدر سخت است بدون تو بار این دنیا را به دوش کشیدن .......
از دوریتـــ چه خیال هایے مے بافمـ!
هــآے دل خوش باورمــ
چقدر هـنرمندانهـ زجـر میکشے !
از کمـآل المـُلکــ زیبـــا تـَر...
بهشت جايي ست در ميان بازوان تو كه در آغوشم كشي و من در آغوشت بيارامم بدون ترس از اين همه مسافت
..........................
ای کــــــــاش
قلبـــــــــم
آنروز
اینگــــــــــــــونه نمی لرزید
تا مجبـــــــور باشم اکنـــــــــون
پس لرزه هایش را به دوش بکشــــــــــم..
..........................
صبر يك دروغ بزرگ است.
مدت هاست با غوره ها كلنجار ميروم ،اما حلوا نمي شوند....
.....................
هر بیلیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .