ارسالها: 7003
#1,093
Posted: 17 Mar 2023 00:54
امروز ظهر رفته بودم سبزی بگیرم.
همینجور که در سبزی خورد کنی وایستاده بودم یه ماشین زد رو ترمز! بعدم رفت سر کوچه بغلی وایساد.
همینطور که چپ چپ به ماشینه نگاه میکردم به آقایی که تو صف جلوی من ایستاده بود داشتم میگفتم که بعضی ها مثل گاو رانندگی میکنند و....که یارو از پشت ماشین پرید پایین و یک راست اومد جلوی من!
جا خوردم، با خودم گفتم این از کجا فهمید من دارم فحشش میدم!؟؟
یه دفعه اسمم و صدا زد! اصلا نشناختمش! و هاج و واج نگاش میکردم.
یک دفعه از لحن صداش شناختمش!
این آدمی بود که چند سال پیش باش رابطه داشتم. تیپ و قیافه ای داشت اون زمان ...
باورم نمیشد تو دو سه سال اینقدر پیر و چاق شده باشه که نشناسمش.
خلاصه شمارش رو داد. و التماس پشت التماس که باش تماس بگیرم اما خوب دیگه خیلی با استاندارد های من فاصله داشت و راهی بینمون وجود نداشت.
ای خدایی که وجود نداری!
من دوست دارم تو جوانی بمیرم تا هیچ وقت پیر و زشت و چاق نشم.
شنیدی چی گفتم؟
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7003
#1,095
Posted: 17 Mar 2023 08:12
poverdose:
نویسنده و کارگردان: مسعود ده نمکی
ادمین سایت لوتی باشی، بری سرکوچه، برای سبزی؟ لابد چادر رو هم با دهنت گرفته بودی و میگفتی: حجی ببخشید ریحون بیشتر بزار همش شد تره و تربچه
نه رفته بودم سبزی خورشت بگیرم.
از این سبزیجات آماده طبخ هست که جلوی آدم با دستگاه سبزی خورد میکنن. اتفاقاً بر خیابون شلوغی هم هست و این بابا خیابونی رو بند آورده بود و جلوی صد نفر التماس میکرد...
راستش از اینکه یه خیابون رو بند آورده بود و صد نفر رو معطل خودش کرده بود اصلا خوشم نیومد.به نظرم خیلی خودخواهیه!
یه چیز دیگه هم که ناراحتم کرد گفتن این حرفها جلوی دیگران بود.درسته که من خیلی پر رو تشریف دارم اما وقتی رفت آقایون لبخند میزدند و خانم ها پچ پچ میکردند که اصلا خوشایند نبود...
ختم کلام اینکه ادمین لوتی هم یک آدمه مثل بقیه آدما. این روزها بیشتر وقتش یا رو نردبونه یا مشغول آماده کردن ماهی و گوشت و سبزی...
ساکن کاخ سفید که نیستم!
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 8967
#1,096
Posted: 31 Mar 2023 18:50
ALLHANZO:
داداش تل داری ؟
ن دادا میبینی که کچلم
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 1738
#1,097
Posted: 7 Jun 2023 21:31
حدود هفت سال پیش عاشق یه دختره تو فامیلمون شدم
خیلی هم اتفاقی شمارش هم افتاد دستم، منم استرسی و ترس اینکه چطور بش بگم خیلی داشتم (چون مشکل حرکتی دارم گفتم شاید جواب رد بده)
شنیده بودم اهل دوستی ، با پسرا هم اصلا خوشش نمیاد ارتباط داشته باشه (دروغ یا راست نمیدونم)
منم نمیدونستم چیکار کنم خام بودم پیام دادم تلگرامش ببخشید شماره شما تو گوشی من چی میخواد؟ عین دیوونه ها
بعدش کلی دعوا کرد که شما کی هستین روم نمیشد بگم فامیلتونم و کیم
اسم و آدرسم گفتم شاید بشناسه ولی نشناخت ، شایدم شناخت خودش رو زد کوچه علی چپ
خیلی درگیر بودیم و زوری خودم معرفی کردم بهش شناخت و تا یک سال من روم نشد بگم میخوامش و فقط براش شعر عاشقانه میفرستادم
بعد یکسال پدرش و فوت شد و کلی داستان بهش گفتم خجالت کشیدم مستقیم بگم واسه ازدواج میخوام غیر مستقیم اشاره کردم
گفت حال و حوصله این چیزا نداره و بلاک کرد، اکانتم حذف کردم با اکانت جدید بهش پیام دادم گفتم میخوامت و اینجوره ازم اگر ناراحتی ببخش
حرفش عوض شد گفت ببین پیام نده اصن من با کسی تو رابطه ام کسی رو میخوام
هربار که بیخیال میشدم اتفاقی میفتاد که کشیده میشدم سمتش
نمیدونم چرا نمیخواست منو شاید بخاطر مشکلی حرکتی که داشتم من رو نمیخواست
تو این هفت سال هرکار براش کردم کادو تولد گرفتم ، گفتم شاید نظرش عوض بشه حتی ازش خواستگاریم کردم، جواب رد داد.
خیلی اذیت شدم ، بعد 7 سال تازه قبل عید 1402 تصمیم گرفتم واقعا از تو مغزم و دلم بیرونش کنم...
خلاصش عاشق نشید، اگر یه طرفه عاشق شدید عمرتون رو زیاد حروم نکنید سعی کنید زودتر تمومش کنید...
دل سوخته تر از همه سوختگانم ...
ارسالها: 2134
#1,100
Posted: 9 Jun 2023 06:18
خدایا یه آرزویی برآورده کن
یا یه پیامبر بفرست
یا یه اتفاق خوبی برای همه انسانها بوجود بیار
یا حرفی بزن
یا حداقل اهمی اوهومی چیزی
نگرانتم پیرمرد
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!