ارسالها: 1135
#304
Posted: 17 Nov 2016 23:19
دکتر شریعتی می گوید:
در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم.
اول: حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر میایستد.
خودش و فرزندانش کشته میشوند.
هزینه انتخابش را میدهد
و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد.
از آب میگذرد، از آبرو نه
دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد.
مخالف را تحمل نمیکند.
سرِ حرفش میایستد.
نوه پیغمبر را سر میٔبرد.
بی آبرویی را به جان میخرد
تا به چیزی که میخواهد برسد
سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است.
هم خدا را میخواهد هم خرما،
هم دنیا را میخواهد هم اخرت.
هم میخواهد حسین (ع)را راضی کند هم یزید را.
هم اماراتِ ری را میخواهد،هم احترامِ مردم را.
نه حاضر است از قدرت بگذرد،نه از خوشنامی.
هم آب میخواهد هم آبرو.
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است
که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد.
نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی
ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،
نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم
خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
ارسالها: 8967
#305
Posted: 18 Nov 2016 22:32
روی صورتم..
آنجا که پیشانیم به پایان میرسد..
باز هم کمی پایین تر...
یک جایی که پیش تر ها نامش #لب بود!!
درد میکند!!
به اندازه ی تمام نبودنهایت...
به #دوری تمام نبوسیدن هایت!!!
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 24568
#310
Posted: 9 Dec 2016 00:25
نگاهت را که برمیگردانی
فبله ام تغییر می کند
کلماتم در هوایی مسموم
منتشر می شود
پیغمبر واژه های گمراه !!
شعر آخرین معجزه ات نیست !
در من بدَم
این شب تاریکتر از آن است که درنگ کنی
عریان شو
لخت از نشانه های زمینی ات
چشمهایت تبلور عجیبی دارد
دلت را
این صنوبری ات را بگذار در دستهایم بماند
تو به رسالت ات ادامه بده
من با بتی که از تو ساختم
هدایت خواهم شد ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند