ارسالها: 24568
#751
Posted: 1 Oct 2019 20:26
مادر بزرگ همیشه می گفت :
اگر چیزی را گم کردید
ته لباستان را گره ی کوچکی بزنید...
و مدتهاست که
زیر تمام لباس هایم گره خورده
اما
هنوز هم که هنوز است
تو
پیدا نشدی
به گمانم پدر بزرگ
هیچ وقت او را رها نکرده بود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 8967
#752
Posted: 4 Oct 2019 15:04
تو در یک کلبه جنگلی
و من ، یک رود
گذران از کنار کلبه ات
وآنقدر من تکرار شده بودم
که تو دیگر حتی صدای من را به فراموشی سپرده بودی
تا روزی
به این نتیجه رسیدی
که تکرار بس است
که شاید در جای دیگری
آرام گیری
و در دل جنگل سفر کردی
در سکوت جنگل
زمانی ، صدای رود برایت تداعی شد
دیگر رود نبود
و حالا طنین گامش در گوشَت ناله می کرد
بازگشتی
اما رود
مرده بود
و دیگر کلبه ای نبود......
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 2890
#753
Posted: 10 Oct 2019 01:08
زندگی بر وفق ِ مراد ِ من می چرخد .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 230
#755
Posted: 18 Oct 2019 01:14
دلم خیلی وقت بود چیزی نمیخواست, الانم فقط دلم میخواد سختیهای این دو سال خیلی زود بگذره و ببینم به چیزایی که براشون دست و پا زدم رسیدم...
ویرایش شده توسط: lovesex1985
ارسالها: 7125
#756
Posted: 18 Oct 2019 22:33
آنفولانزا گرفتم اونم چه آنفولانزایی
معمولا از بیمارها بیماریشون رو نمیگیرم.واکسن آنفولانزا هم زدم.حالا شانس من این آنفولانزای جدیده...
تنها تو تختم افتادم.تب و لرز دارم.دارم از بدن درد میمیرم.عاغا پای من و تو افتاده.ظهر هم کنتاکت داشتیم با این حال و روز.پرستار بی پرستار منم...
یادمه اوایل کارم عفونت بیمارستانی سختی گرفتم.عفونت تنفسی بود.ریه هام از کار افتاد و بعد جفت کلیه هام رو از کار انداخت.عفونت به درمان پاسخ نمیداد.قرنطینه شدم و لوله گذاری تنفسی و به دستگاه تنفس مصنوعی و دیالیز وصل شدم.
بیهوش بودم.کارم تموم بود.عفونتهای بیمارستانی مهم ترین عامل مرگ و میر بیماران و کادر درمانی تو بیمارستانهاست.اینها میکروبهایی هستند که کاملا در مقابل دارو و درمان مقاوم شدند.
اما کار برا شبکه بهداشت مزایایی هم داره.کل شبکه برای نجاتم بسیج شد.متخصص پشت متخصص و فوق تخصص پشت فوق تخصص صبح و ظهر و شب و نیمه شب بالا سرم بود...
بیچاره مادرم چقدر برام گریه و زاری کرده بود...
گفتم قدر پدر و مادر رو بدونید.اگر اینقدر سعادتمندید که هنوز هستند.
هیچ همسر و شوهر فوق العاده خوبی به گردشون نمیرسه چه برسه به این....
ترانه قلب دیوار ایوان باند رو گوش میدم و با یاد لحظات آخر مادر اشک میریزم...
شبا هر شب غم تو یار منه کار منه کار منه...
دم تو گرم که غمت هنوز کنارمه طرفدار منه...
تو رو دزدیده ازم آخ که چقدر دنیا بدهکار منه...
من یه برگم تو باد تو به مقصد نرسیدم...
من یه قلبم که شکستم اما از تو نبریدم...
تو مثل ستاره ای که رفتی و دنباله داری...
من از اینکه با تو باشم خیلی وقته نا امیدم...
اما به دوست داشتنت که تا ابد ادامه میدم...
💔تو زمستون داره چشمات...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 7125
#759
Posted: 16 Dec 2019 01:13
همیشه پرستار دیگران بودم.زخمهای زیادی رو مرهم گذاشتم.چه زخمهای جسمی و چه روحی.در حالی که خودم زخمی و آش و لاش بودم.
هیچکس رو زخمای من مرهم نزاشت.همه یا نمک پاشیدن یا تماشا کردند.
همه میخواستنم.فقط برا جنسیتم.برا اینکه یه شب بام بخوابند و بس.
به هر کس تونستم کمک کردم.هر جا تونستم درمان کردم.کمک کردم.عشق دادم و محبت پاشیدم.سر کسی کلاه نزاشتم.یک ریال از کسی نگرفتم.همیشه با سیلی صورتم رو سرخ کردم.تو عمر کوتاهم یک عمر زحمت کشیدم.همیشه هشتم گرو نهم بود.
منتی رو سر کسی ندارم.طلبکار کسی نیستم.اما نمیدونم چرا بدهکار عالم و آدمم.
این روزها احساس فرسودگی میکنم.احساس ویرانی.حس میکنم که تو بدنم مشکل بزرگی به وجود اومده.حس میکنم دیگه اون آدم قبلی نیستم.خیلی سیگار میکشم...
خوب نیست...
خوب نیستم...
💔تو زمستون داره چشمات...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 471
#760
Posted: 17 Dec 2019 00:08
ای یوسف خوشنام ما خوش می روی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای صور ما ای دولت منصورما جوشی بنه برشور ما
تا می شود انگور ما
ای دلبرومقصود ما ای قبله ومعبود ما آتش زدی برعود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ای یار ما دام دل خمار ما پا وا مکش از کار ما بستان گرو دستار ما
دسترسی من به سایت غیرممکن شده..
وجود من خیلی چیزها به لوتی اضافه کرده بود وبدین ترتیب لوتی خودش رو از یک نعمت گرانبها و ارزشمند محروم کرد، حیف شد.
ویرایش شده توسط: Steratulanch