ارسالها: 1784
#81
Posted: 3 Mar 2012 21:41
چقد خوبه که تو هستی
چقد خوبه تو رو دارم
چقد خوبه که از چشمات
می تونم شعر بردارم
تو که دلواپسم میشی
همه دلواپسیم میره
شاید این واسه تو زوده
یا شاید واسه من دیره
واست زوده بفهمی من
چرا آواره ی دردم
واسم دیره از این خلوت
به شهر عشق برگردم
واسم دیره پشیمون شم
چه خوبه با تو شبگردی
واست زوده بفهمی که
چه کاری با خودت کردی
نه اینکه بی تو ممکن نیست
نه اینکه بی تو می میرم
به قدری مُسریه حالت
که دارم عشق می گیرم
همه دلشورم از اینه
که عشق اندازه ی آهه
تو جوری عاشقی کن که
نفهمم عشق کوتاهه
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 1784
#82
Posted: 3 Mar 2012 22:45
یه دیوونه مونده اینجا که بهونتو می گیره
یه دیوونه که اگه یه روز نبینتت می میره
یه کسی مونده هنوزم تو همین گوشه کنارا
که براش وقتی تو نیستی حتی یک ثانیه دیره
تو مثل همیشه نیستی چی میشه بیای دوباره
همه لحظه های من بی تو غمگین و گریه داره
واسه من بی تو مرگ و زندگی هیچ فرقی نداره
تو رو دوست دارم و بی تو دل من بی کس و کاره
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 8724
#84
Posted: 4 Mar 2012 17:23
با تمام وجود غمگینم مثله وقتی که زن نمی سازه
مثله وقتی که دوست می میره
مثله وقتی که تیم می بازه
با تمام وجود غمگینم ، مثله اوقات تلخ تنهایی
فکر کردن به سکس با رویا
شرم احساس زود ارضایی
با تمام وجود غمگینم ، لوله تریاک زیر این تخته
دست و پاهامو با طناب نبند
ترک اعتیاد واقعا سخته
با تمام وجود غمگینم
مرگ جزیی از آرزوم شده
بهتره شعرمو شروع کنم
باز سیگار من تموم شده
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم شادی ام مال سال ها قبله
چشم باز ایستاده می خوابم
مثله اسبی که توی اصطبله
با تمام وجود غمگینم
کشورم نفت به جهان میده
شهرونداش مثله سربازن
همه چی بوی پادگان میده
با تمام وجود غمگینم ، تشنه ام مثله فیل بی خرطوم
رو سرابم دقیق شه چشمام
عاج من خرد می شه با باتوم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
با تمام وجود غمگینم
حق آزادی انتزاعی شد
وای،هفتاد میلیون مثله من
درد شخصی اجتماعی شد
شاهین نجفی
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#85
Posted: 5 Mar 2012 18:29
پالام پولوم پلیچ
باز دست تو رو شد
که گرگ هستی و باید فرار را بکنی
به جای دورتری از حیات از خانه
کنار جاده فرعی قرار را بکنی
بدون هرچی اضافیست پیش هر اتوبوس
بایستیم و با هم سوار را بکنیم
درون صندلی سفت پشت شیشه ی مات
دچار دلهره ها انتظار را بکنیم
به ناکجا برسیم از کجا ادامه دهیم
در ایستگاه سر شب قطار را بکنیم
با چشم های بسته تا ته جهان سفری
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
دوتا دونه بدون بلیط و بدون مقصد که
میان هدفون قرضی نوار را بکنیم
دوباره شهر پر از رفت و آمد و آدم
کنار مترو تصویر غار را بکنیم
پیاده از اتوبان شلوغ رد بشویم
جلوی خط چین ها اختیار را بکنیم
درون ساندویچی پشت میز خورده شویم
و بعد یک جا شام و ناهار را بکنیم
شب است هر دو به یک خواب خوب محتاج
که زیر پل بغل هم فشار را بکنیم
که بیخیال تموم اضافه ها تنهام
مدام زندگی خنده دار را بکنیم
یواش میزنی از پشت سر به من دستی
که گرگ هستی و باید شکار را بکنیم
با چشم های بسته تا ته جهان سفریدن
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
با چشم های بسته تا ته جهان ریدن
با گونه های خیس از شیطنتت خندیدن
از تو به کوی کسی که بوی کفن میداد
جهان لیلی بود و جنسیتش رو نفهمیدن
شاهین نجفی
شعر : فاطمه اختصاری
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 1784
#86
Posted: 5 Mar 2012 21:15
این روزا رامو گم میکنم وقتی که بی تو قدم می زنم
جای خالیتو که حس می کنم همه دنیا رو به هم می زنم
این روزا هر جا که پا میذارم با خودم تنهایی میشینم و
جای خالیتو که حس می کنم همه رو شکل تو می بینم و
عشق من بوی خوب عطر تو
زیر بارون چتر تو هنوزم تو خاطرمه
عشق من رفتن دلگیر تو
آخرین تصویر تو هنوزم تو خاطرمه
دوباره تو اتاقم همه ی عکساتو چیدم
برای با تو بودن ساعتو عقب کشیدم
تو هم یه بار دیگه بیا و دیوونگی کن
کنار خاطراتت بیا با من زندگی کن بیا دیوونگی کن
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 1784
#87
Posted: 5 Mar 2012 22:39
از اینکه حس دوست داشتن توی چشمای تو پیداست
همین روزای خوبی که می دونم بهترین روزاست
از اینکه هستی خیلی خوشحالم
به من دل بستی چه خوبه حالم
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 8724
#89
Posted: 9 Mar 2012 17:40
نه دلت می برد مرا نه صدات، خسته ام
آه
از تمام جهات
دلخوشم به کدام راه نجات؟
من ِ زیر ِ کتاب ها مدفون
هرچه از «هیچ» رنج می بردم،
بغض خود را به زور می خوردم
داشتم ذرّه ذرّه می مردم
پشت این عکس های گوناگون
من ِ زیر ِ کتاب ها مدفون
هرچه در شهر اتفاق افتاد، رفت دنیا به باد یا با باد!
باز در تو ادامه خواهم داد... از تو ای شعر واقعا ً ممنون
واقعا ً ممنون
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***
ارسالها: 8724
#90
Posted: 10 Mar 2012 05:09
رانندگی در مستی
من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم،
راهم به قبر و سنگِ گرانیت میرسه
هر روز به قتل میرسم و شعر من فقط،
به انتشارِ شعلهی کبریت میرسه
دردم هزار ساله مثِ درده حافظه،
درمونشم همونیه که کشفِ رازیه
نسلی که سرسپردهی عصر حجر شده،
به ساقیای ارمنیه پیر راضیه
وقتی که زندگی یه تئاتره مزخرفه،
تنها به جرعههای فراموشی دلخوشم
راسکول نیکف یه پیرزه زنو شقه کرد و من،
با اون تبر فرشتهی الهامو میکُشم...
هی مست میکنم مثِ یه بطری شراب،
که وقتی پاش بیفته یه کوکتل مولوتوفه!
یه مجرمه فراری شدم که تو زندگیش،
درگیر یه گریزه بدونِ توقفه!
فرقی نداره جادهی چالوس و راهِ قم،
من مستیام که خوش داره رانندگی کنه!
یه ماهی که تو آکواریوم زار میزنه،
تا توی اشکهای خودش زندگی کنه...
باید تلوتلو بخوری این زمونه رو،
وقتی که مست نیستی به بنبست میرسی
تو مستی آدما دوباره مهربون میشن،
حتا برادرای توی ایست بازرسی!
میخندن و به دستِ تو دستبند میزنن،
راهو برای بردن تو باز میکنن!
تو دام مورچهها به سلیمان بدل میشی،
قالیچهها بدونِ تو پرواز میکنن!
بعدش یه خواب زیر پتوی پر از شپش،
رو نیمکتِ پلاستیکیه یه کلانتری...
اما چه فایده وقتی که فردا با یه لگد،
تو دنیای جهنمیت از خواب میپری!
این بار چندمه که به یه جرم مشترک،
هشتاد تا ضربه پشتتو هاشور میزنه؟
برگرد خونه حتا اگه با خبر باشی،
تنها دل خودت واسه تو شور میزنه...
تو یه گلایلی و تو این سرزمین شوم،
راهت به قبر و سنگِ گرانیت میرسه!
هر روز به قتل میرسی و شعر تو فقط،
به انتشارِ شعلهی کبریت میرسه...
یغما گلرویی
راز دلم را فقط تو میدانی و دلت
گوشه ای از قلبت پنهان دار دوستت دارم هایم را
*ای عشق*
***M***