ارسالها: 395
#11
Posted: 2 Jun 2011 13:38
دقیقن مقدار زیادی از خلافهای جهان و درصد بیشتری تو ایران، همین فقره.
و تا مدیریتی استثنایی و عالی(خوب بودن کافی نیست) نباشه، مبارزه با فقر، پیشرفت جدی ای نمیکنه.
وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن.
پس
سکوت میکنم.
ارسالها: 303
#12
Posted: 14 Jun 2011 21:40
davoud: دقیقن مقدار زیادی از خلافهای جهان و درصد بیشتری تو ایران، همین فقره.
و تا مدیریتی استثنایی و عالی(خوب بودن کافی نیست) نباشه، مبارزه با فقر، پیشرفت جدی ای نمیکنه.
اره اگه فقر نباشه كسی به فكر دزدیدن مال و اموال یكی دیگه بخاطر سیر كردن شكم خودش نمی افته
پاينده ايران/نابود خرافات
ارسالها: 303
#13
Posted: 30 Jun 2011 01:40
victoryrg: همه مشكلات جامعه از فقر ميگي نه برو تحقيق كن جوابشو بيار
درسته دوست عزيز
پاينده ايران/نابود خرافات
ارسالها: 303
#14
Posted: 2 Jul 2011 04:26
فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگی از قبیل اب سالم، اموزش، غذا، مراقبت های بهداشتی، پوشاک و پناهگاه است.فقر نسبی حالتی است که فرد، منابع یا درامد های کمتری نسبت به دیگر افراد کشور یا جامعه یا در مقایسه با میانگین جهانی را داراست.نزدیک به 1.7 میلیارد انسان در فقر مطلق زندگی میکنند. مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکان متفاوت است.
سطح زندگي
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است .
علتها
فقر به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است. قبل از انقلاب صنعتی فقر بخاطر اقتصاد ضعیف غیر قابل اجتناب بود. در دو تا از بزرگترین شهرهای غرب اروپا به نام Antwerp و Lyons تا سال 1600 سه چهارم کل جمعیت به حدی فقیر بودند که حتی نمی توانستند مالیات بدهند.در قرن 18 در انگلستان نیمی از جمعیت حداقل گاهی اوقات برای امرار معاش به خیریه وابسته بودند.در تاریخ معاصر کمبودغذا بطور قابل توجهی کاهش یافته است که آن را مدیون پیشرفت های تکنولوژی د بخش کشاورزی هستیم. تکنولوژی هایی مانند بکارگیری کودهای نیتروژنه، آفت کش ها و روش های جدید آبیاری که باعث افزایش تولید بخش کشاورزی شده اند. تولید بالای محصول در بعضی از مناطق مانند کشور چین باعث شده است کالاهایی که زمانی کالای لوکس وگران قیمت محسوب می شدند مانند خودرو و کامپیوتر الان ارزان تر در دسترس مردم قرار گیرند در نتیجه قابل دسترس برای مردمی با استطاعت مالی کمتر شده است. افزایش هزینه های زندگی جاری باعث شده است مردم فقیر کمتر استطاعت خرید اجناس را داشته باشند .افراد فقیر سهم بیشتری از پول خود را صرف خرید مواد غذایی می کنند در نتیحه افراد فقیر وآنهایی که در آستانه فقر هستند بطور بخصوص در برابر افزایش قیمت غذا آسیب پذیر هستند. مواردی تولید وتامین غذا را تهدید می کند از جمله خشکسالی، بحران قحطی آب و همچنین کشت مکرر بر روی زمین باعث کاهش حاصل خیزی آن و کاهش راندمان تولید محصول می شود.تقریبا 40 درصد زمین های کشاورزی بطور جدی فرسایش یافته اند.در آفریقا اگر فرسایش خاک با همین سرعت پیش برود تا سال 2025 فقط می تواند غذای مورد نیاز 25 درصد جمعیتش را تامین کند. مراقبت های بهداشتی برای فقرا بطور گسترده در دسترس نیست .مهاجرت کارکنان بخش بهداشت و درمان از کشورهای فقیر صدمه جبران ناپذیری دارد بطور مثال تخمین زده می شود 100000 پرستار فلیپینی در بین سال های 1994 تا 2006 مهاجرت کرده باشند و تعداد دکتر های اتیوپیایی در ایالت شیکاگو آمریکا بیش از خود کشور اتیوپی است این باعث صدمه بیشتر به فقرا و حتی افزایش فقر در آن کشورها می شود همچنین جمعیت بالا و عدم کنترل سرعت رشد جمعیت می تواند از عوامل موثر در رشد فقر در یک کشور باشد
منبع ويكي پديا
پاينده ايران/نابود خرافات
ارسالها: 303
#15
Posted: 2 Jul 2011 04:39
فقر و ثروت
موسي غنينژاد
فقر مفهوم مخالف ثروت است، يعني فقير كسي است كه ثروتي از آن خود ندارد. اين نكته ساده و بديهي در بسياري از موارد در مباحث مربوط به فقر مورد غفلت قرار ميگيرد به طوري كه برخي راهكارهاي مقابله با فقر طوري ارائه ميشود كه توليد ثروت در آن جايي ندارد، انگار بدون دست يافتن به ثروت ميتوان فقر را از ميان برداشت.
اين غفلت از درهم آميختن دو مفهوم متفاوت يعني نابرابري و فقر ناشي ميشود و اينكه تنها علت فقر تمركز ثروت نزد اقليتي محدود است. تلقي ميشود.
درست است كه هر فقري نشانه نابرابري نسبي است اما هر نابرابري نشانه فقر نيست. وضعيت كسي كه درآمد سالانهاي به ميزان 10ميليون دلار دارد نسبت به كس ديگري كه 100هزار دلار درآمد سالانه كسب ميكند، موقعيت بسيار نابرابر صد به يك را نشان ميدهد اما اينجا بحث فقر موضوعيت ندارد.
تمركز روي موضوع نابرابري در توزيع درآمد و ثروت به جاي پرداختن به علتهاي واقعي فقر مسير بحث و چارهجوييهاي معضل فقر را در بسياري موارد دچار انحراف كرده است.
همچنان كه انديشمندان دوران جديد و اقتصاددانان تاكيد كردهاند ثروت عمدتا ناشي از نيروي كار انساني است. ثروتها با تلاش و ابتكار انسانها توليد ميشود، بنابراين هرجا كه انسان هست ثروت نيز بالقوه آنجا است اما زماني كه اين قوه فعليت نيابد ما شاهد فقر خواهيم بود.
قرنهاي طولاني وضعيت فقر به طور عمده بر جوامع انساني حاكم بود، تنها در دو سده اخير است كه انسانها توانستهاند با تكيه بر نظام اقتصادي مدرن بر فقر عمومي غلبه كنند و ميانگين اميد به زندگي را از كمتر از 25سال به بيش از 65سال برسانند. آگاهي به تواناييهاي بشري و از قوه به فعل در آوردن اين تواناييها (كه به اصطلاح امروزي به آن توانمندسازي ميگويند) از طريق ايجاد نهادهاي حقوقي- اقتصادي مناسب، عامل اصلي اين توفيق در مبارزه عليه فقر بوده است.
صدها ميليون نفري كه تنها طي دو دهه گذشته در كشور چين توانستند گريبان خود را از فقر مطلق رها سازند در سايه سياستهاي توزيعي و صدقهدهي اين موفقيت را به دست نياوردهاند بلكه با تكيه بر توانمنديهاي خود و تلاش در يك محيط كسبوكار بالنسبه آزاد اقتصادي به اين هدف نايل آمدهاند.
تجربه چين در حقيقت تكرار و تاييد تجربه مقابله با فقر و تشويق توليد ثروت در ساير جوامع دنيا در دوسده گذشته است.
آزادي كسب و كار و تجارت مهمترين عامل تحقق بخشيدن به تواناييهاي بالقوه توليد ثروت است.
از اين رو ميتوان گفت كه توليد ثروت در هر جامعهاي تابعي از ميزان آزادي اقتصادي افراد است. دانش توليد ثروت و تجربههاي گرانقدر جوامع بشري متاسفانه در برخي از كشورهاي جهان سوم و از جمله كشور ما ناديده گرفته ميشود.
ما هنوز سياستهاي توزيعي، يارانهاي و شايد ناگوارتر از همه مداخلهجويانه در مكانيسم بازار را تنها راه مبارزه با فقر ميدانيم.
طرفه اينجا است كه همه بررسيهاي كارشناسي نشان ميدهد كه اينگونه سياستها عمدتا به گسترش رانتخواري، شكلگيري ثروتهاي نامشروع و نابرابري مشهود در توزيع يارانهها و امتيازات ويژه به نفع اقشار پردرآمد و به زيان فقرا انجاميده است.
علت اين شكاف ميان نيتهاي خير و نتايج شر در بيتوجهي به دانش و تجربه بشري است. برخي هنوز در پي اختراع چرخ بومي، علم بومي و اقتصاد بومي هستند غافل از اينكه هزينه اتلاف منابع ناشي از اين تفننهاي ايدئولوژيك را بيش از همه ناگزير فقيرترين اقشار جامعه ميپردازند.
ثروت با تلاش و ابتكار تودههاي مردم توليد ميشود و افزايش مييابد، اما لازمه اين امر آزادي فعاليت و نوآوري است.
در يك نظام اقتصادي بسته دولتي كه ديوانسالاري و مداخله دولت در همه قراردادهاي داوطلبانه انگيزههاي توليد و تجارت را از بين ميبرد نميتوان انتظار افزايش ثروت و كاهش فقر را داشت حتي اگر هدف اعلام شده دولت از اين مداخلات توزيع برابر ثروت و يا تشويق توليدكنندگان از طريق اعطاي يارانهها باشد.
يكبار براي هميشه بايد اين دستاورد علم و تجربه بشري وضعيتي كه در آن درآمد سالانه يك نفر 10ميليون دلار است و درآمد يك نفر ديگر 100هزار دلار در سال، نشانگر موقعيت بسيار نابرابر صد به يك است را نپذيرفت كه آزادي مهمترين انگيزه و عامل ايجاد ثروت است و بدون افزايش ثروت مقابله با فقر سخني بيمعنا است.
انسانها در مجموع به اندازه كافي انگيزه براي توليد ثروت دارند و براي ايجاد چنين انگيزهاي نياز به پرداخت كمك، يارانه يا رشوه نيست. آنچه ممكن است آنها را از توليد بازدارد مكانيسمهاي تشويق و تنبيه نادرستي است كه ديوانسالاري دولتي با مداخلات خود ايجاد مينمايد.
زماني كه بخش بزرگي از درآمد ايجاد شده توسط افراد تحت عنوان ماليات يا عناوين ديگر از آنها گرفته ميشود. واضح است كه انگيزههاي تلاش اقتصادي كاهش مييابد.
زماني كه با مداخله دولت در مكانيسم بازار تفاوت قيمت در بازارهاي رسمي و غيررسمي به چند برابر افزايش مييابد (بازارهاي پول، خدمات و كالا)، انگيزههاي رانتجويي بر انگيزههاي توليد ثروت واقعي غلبه ميكند و انگيزهها مشروع كسب درآمد و ثروت به مسير ناموجه و مخرب رانتجويي سوق داده ميشود. براي مقابله موثر با فقر بايد موانع توليد ثروت را از پيش پاي مردم برداشت.
سياستهاي توزيعي، يارانهاي و مداخلهجويانه دولت در اغلب موارد مهمترين اين موانع است. بنابراين شايد به جرات بتوان گفت كه موثرترين راه براي پيروزي در مبارزه با فقر راهي جز آزادسازي نظام اقتصادي از دخالتهاي گسترده دولت در بازارهاي مختلف نباشد.
پاينده ايران/نابود خرافات
ارسالها: 303
#16
Posted: 2 Jul 2011 04:44
ميخواهم بگويم ......
فقر همه جا سر ميكشد .......
فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست ......
فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست .......
فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ......
فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ، كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......
فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....
فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....
فقر ، همه جا سر ميكشد ........
فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ..
فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است
پاينده ايران/نابود خرافات
ارسالها: 303
#18
Posted: 12 Jul 2011 21:11
leaderlover: فقر ریشه بدبختی جوامع امروزی و قاتل خاموش است در کشور های افریقای نمونه های بسیاری از ان را مشاهده کرده ایم.
درسته دوست عزیز.البته كشورهای افریقایی بخاطر استعمار آشكار در قدیم و پنهان در حال حاضر در فقر غوطه ور شدن
پاينده ايران/نابود خرافات
ارسالها: 303
#19
Posted: 19 Jul 2011 21:01
armav: فقر مایه پیشرفت نكردن گذشتگان باعث شرمندگی افراد در حال وعلت ناكامی ایندگان
دمت گرم.خلاصه و مفيد بيان كردي
پاينده ايران/نابود خرافات