ارسالها: 9253
#213
Posted: 6 Oct 2013 00:43
دخترها این جورین
ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺩﺭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ
ﺩﺭﺩﺩﻝ ﻣﻲ ﻛﺮﺩ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﻲ ﭘﺮ ﺁﺏ
ﮔﻔﺖ:ﻣﺎﺩﺭ ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺻﻼ ﺧﻮﺏ ﻧﻴﺴﺖ
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻣﻦ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﻧﻴﺴﺖ
ﮔﻮ ﭼﻪ ﺧﺎﻛﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﻳﺰﻡ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ؟
ﺭﻭﻱ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺎﺩ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ!
ﺳﻦ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﻴﺴﺖ ﻭﺷﺶ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺷﺪ
ﺩﻝ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﻴﻨﻪ ﻏﺮﻕ ﺧﻮﻥ ﺷﺪ
ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﻟﻴﻼ ﻧﺸﺪ
ﺷﻮﻫﺮﻱ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻣﻦ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺸﺪ
ﻏﻢ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﻴﻨﻪ ﺷﺪ ﺍﻧﺒﺎﺷﺘﻪ
ﺑﻮﻱ ﺗﺮﺷﻲ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ!
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭼﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﺩﺧﺘﺶ ﺭﺍ ﺷﻨﻔﺖ
ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺁﻣﺪﺵ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺖ:
ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺑﺨﺖ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻭﺍ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻏﻨﭽﻪ ﻱ ﻋﺸﻘﺖ ﺷﻜﻮﻓﺎ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺭ ﻛﻦ
ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﻳﻜﻲ ﺭﺍ ﺗﻮﺭ ﻛﻦ
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 24568
#214
Posted: 6 Oct 2013 15:20
زنهای عاشق چگونه اند؟
تو بیمارستان که بودیم یه جانباز رو آوردن
موجی بود . 20 سال با این درد زندگی کرده بود
بستری که شد همسرش نشست کنارش و شروع کرد به گریه کردن
پرستار پرسید چی شده ؟
با صورتی کبود و تنی رنجور پرسید :
نمیشه خودم تو خونه مراقبش باشم ؟
پرستار گفت : باز حالش بد بشه کتکت بزنه چیکار میکنی ؟
در حالیکه چشمش به همسرش بود جواب داد :
خوب منو بزنه بهتر از اینه که خودشو بزنه
شوهرمه . عشقمه . دوسش دارم .
و باز گریه کرد
از پنجره به بیرون نگاه کردم
آسمون هم تاب شنیدن نداشت . شروع کرد به باریدن...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 9253
#217
Posted: 15 Oct 2013 02:29
دختر ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩ ...
دختر ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻓﻬﻤﯿﺪ ...
دختر ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺖ ...
دختر ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩ ...
دختر ﺭﺍ ﺣﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ ...
دختر ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﻤﯿــــــــــــــــــﻖ ﺩﻭﺳــﺖ
ﺩﺍﺷﺖ
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 9253
#218
Posted: 26 Oct 2013 01:14
حق حضانت برای تو ، درد زایمان برای من !
نام خانواده برای تو ، زحمت خانواده برای من !
چهار عقد ، برای تو ، حسرت عشق برای من !
هزار صیغه برای تو ، حکم سنگسار برای من !
هوس برای تو ! عفاف برای من !
هــــــــــــــزار ســـــــال گذشت این مرض درمان نشــــــــــــــد !!
همه چیز برای تو ؛ و هیچ برای من ..
براستی زن بودن کار مشکلی است :
مجبوری مانند یک کدبانو رفتار کنی ،
همانند یک مرد کار کنی ،
شبیه یک دختر جوان به نظر برسی و مثل یک خانم مسن فکر کنی ..!!
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم