صفحه 17 از 17: « پیشین 1 2 3 ... 15 16 17

فقط یك ساعت !!!

Streetwalker

ارسالها: 7118

#161 Posted: 8 Aug 2020 15:26

از پدرم تلفنی خداحافظی میکنم.
میرم دیدن دو نفر که مهمترینهای زندگیمن.
آخرش هم میرم سر قبر مادرم.با یک جعبه شیرینی.زندگی که خیلی تلخ بود.اقلا شیرین کام بمیرم.
دوست دارم یک جعبه نون خامه ای رو تنهای تنها بخورم جوری که نوک دماغم خامه ای بشه.گور پدر مردم و شکم و کون و پهلو و ساعت شنی...

💔تو زمستون داره چشمات...❤️‍🩹

ویرایش شده توسط: Streetwalker

Erfan1993

کاربر

ارسالها: 2323

#162 Posted: 8 Aug 2020 16:00

perspolis98: شما بگن فقط یك ساعت دیگه بیشتر زنده نیستید. در این یك ساعت چه كارهایی انجام میدید؟

یه پیک ویسکی پاسپورت بزنم با سوسیس بعد کتابمو بغل میکنم عکس مادرمم رو سینم بعدم میمیرم

ویرایش شده توسط: Erfan1993

FatemehTK

کاربر

ارسالها: 174

#163 Posted: 8 Aug 2020 16:05

تنها کاری در یک ساعت میشه کرد اینه که بشینم یه نامه - نه وصیتنامه - بنویسم برای شوهرم و دخترم، و حرف دلم رو بهشون بگم.

Ramin739

کاربر

ارسالها: 24

#164 Posted: 11 Aug 2020 16:39

دشمنامو میکشم بعد با خیال راحت میمیرم

×××

wednesday

کاربر

ارسالها: 182

#165 Posted: 18 Jan 2023 09:32

Streetwalker:

م تلفنی خداحافظی میکنم.
میرم دیدن دو نفر که مهمترینهای زندگیمن.
آخرش هم میرم سر قبر مادرم.با یک جعبه شیرینی.زندگی که خیلی تلخ بود.اقلا شیرین کام بمیرم.
دوست دارم یک جعبه نون خامه ای رو تنهای تنها بخورم جوری که نوک دماغم خامه ای بشه.گور پدر مردم و شکم و کون و پهلو و ساعت شنی...

اگه تهرانی یه سر برو قنادی فرانسه ازین نون خامه ای بزرگا بگیر

تو که میفهمی معنی ایهامو

Alijigartala

کاربر

ارسالها: 6561

#166 Posted: 11 Feb 2023 12:41

perspolis98:

اگه به شما بگن فقط یك ساعت دیگه بیشتر زنده نیستید. در این یك ساعت چه كارهایی انجام میدید؟

میرم پیش کسایی که دوستشون دارم وقتمو میگذرونم

"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "

LouisDeFunes

کاربر

ارسالها: 2135

#167 Posted: 11 Jul 2023 09:28

یه فیلم دیدم و خودمو جای اون حس کردم ...
فکر کنم که در واقع هیچ غلطی نتونم بکنم
یعنی اینقدر استرس منو میگیره که چطور این یکساعت رو مدیریت کنم و کارهام رو ردیف کنم که پیش از لحظه موعود خودمو تسلیم ملک الموت کنم!
فقط کاش مادرم نفهمه که من دیگه وجود ندارم ... تمام عشق و آرزو و جوونی ش رو به پای من ریخت ...
اکثر اوقات که سعی کردم توی شرایط وحشتناکی که پیش اومده جون خودمو نجات بدم، به خاطر اون بوده، نه به خاطر زندگی خودم.

ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!

ویرایش شده توسط: LouisDeFunes

صفحه 17 از 17: « پیشین 1 2 3 ... 15 16 17

گفتگوی آزاد /

فقط یك ساعت !!!

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا