صفحه 19 از 74: « پیشین 1 ... 18 19 20 ... 73 74 پسین »

اگر واقعاً شجاعی،پس اعتراف كن!

pari92

کاربر

ارسالها: 245

#181 Posted: 15 Oct 2013 01:51

Evil_Dead: ای کاش یکی از خواهرام منو عین تو دوست داشت .
دوست دارن عزیزم ولی به روت نمیارن

Evil_Dead: ای کاش تو واقعا خواهرم بودی .
خب خواهرت که هستم فقط واقعی نیستم ولی مثله یه برادر واقعا دوست دارم

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#182 Posted: 21 Oct 2013 03:19

اگه ترسو باشم چی ؟ ...ایرانی

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#183 Posted: 21 Oct 2013 12:48

ehsan7631: اعتراف میکنم که خیلی خیلی از زندگیم ناامید شدم.دیگه هیچی نمیتونه خوشحالم کنه
نویسندگی کن داداش ! بنویس واسه چی ناراحتی .. البته فعلا برای خودت بنویس . اگه دوست داشتی منتشرش کن .. با کلمات بازی کن .. بالاخره یه چیزی رو باید پیدا کنی که تو هم بازیش بدی . چی بهتر از واژه ها .که اصلا این بنده های خدا اعتراضی هم ندارند (کلمات رو میگم ).اگه در عشق شکست خوردی ناراحت نباش . بالاخره یکی پیدا میشه که عاشق آدم بشه . زاس راسکی ها ..پس اول با غمهایت بجنگ بعد برودنبال خوشحالی .همون که بتونی غمهاتو شکست بدی این خودش بالاتر از هر شادیه .. آفرین داداش خوب .. این قدر پریشون نباش .نتیجه می گیریم که باید اعتراف کنم خیلی دلم می خواد آدم مفیدی باشم و از بار گناهانم به خاطر سکسی نویسی کم کنم . با احترام . دوست و برادرت : ایرانی

khloo

کاربر

ارسالها: 1

#184 Posted: 24 Oct 2013 18:34

حالم از زندگی بهم میخوره خستمممممممممممممم

Evil_Dead

کاربر

ارسالها: 1782

#185 Posted: 26 Oct 2013 01:19

هر وقت خواستم از لوتی برای همیشه خداحافطی کنم یه اعترافی که تا حالا نکردم رو میگم .

اندوه بزرگی ست انبوه انتظار

pari92

کاربر

ارسالها: 245

#186 Posted: 26 Oct 2013 03:18

Evil_Dead: هر وقت خواستم از لوتی برای همیشه خداحافطی کنم یه اعترافی که تا حالا نکردم رو میگم .
و شما داداش گلم تا وقتی که من هستم فکر نمیکنم بری چون اون موقعه من باید چیکار کنم به کی باید بگم داداشی

pari92

کاربر

ارسالها: 245

#187 Posted: 26 Oct 2013 03:29

charli1369: چند روزه نیستی پری جون
سلام چرا هستم میخوای بیا چاق

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#188 Posted: 27 Oct 2013 13:19

اعتراف می کنم اون وقتی که هیجده سالم بود رفتم به یک بقالی که حالا بهش میگن سوپری دو تا کیک و یه نوشابه خوردم .. آقا بقال به وقت حساب کردن گفت چی خوردی گفتم یک کیک و یک نوشابه ..خیلی کار بدی کردم .. ولی هیچوقت پیش اون بقال اعتراف نکردم روم نمی شد خیلی کار زشتی کردم ....بازم اگه گناهان دیگه ای یادم اومد اعتراف می کنم ..ببینم چقدر باید پول بدم ؟به کدوم ملا باید پول بدم ؟

.....ایرانی

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#189 Posted: 28 Oct 2013 00:09

اعتراف می کنم یه بار باعث شدم که دو تا دختر دبیرستانی که روی یه نیمکت می نشستند با هم دعوا بیفتند . جفتشون یه نامه عاشقونه یک مدل و یک متن و یک خط و یک حجم از منو داشتند ...وووووییییی خیال بد نکنین . من به اونا نامه نداده بودم .. بعضی ازپسرا و دوستام گفتند تو که دست به قلمت خوبه برای شروع کار یه نوشته ای به ما بده .. منم مثل قرص استا مینوفن یه ده دوازده تا از اینا گذاشته بودم توی جیبم و چند تایی شو تقسیم کرده بودم بین پسرا و اونا هم داده بودند به دخترا که دو تاشون کنار هم بودند و فکر کردند که رفیقشون یعنی دوست پسرشون یکیه .. وای که چه بلبشویی شده بود . رفته بودم ثواب کنم کباب شد . با درود : یک ایرانی میرزا بنویس

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#190 Posted: 11 Nov 2013 01:50

اعتراف می کنم که دوست می دارم که دیگران دوستم بدارند ....ایرانی

صفحه 19 از 74: « پیشین 1 ... 18 19 20 ... 73 74 پسین »

گفتگوی آزاد /

اگر واقعاً شجاعی،پس اعتراف كن!

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا