انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 26 از 74:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  73  74  پسین »

اگر واقعاً شجاعی،پس اعتراف كن!


مرد

 
اعتراف میکنم در حق ی شخصی خیلی بدی کردم تقصیر خودش بود خودش اوممد به مادرم گزارش کارامو داد من هم ازون موقع باهاش بد شدم هر چند معذرت خواهی هم کرد گفت جبران میکنم و اینا
منم گفتم آبروی ریخته شدرو نمیشه جمش کرد و همچنان باهاش درگیرم
الان هم خسته شدم میخوام بکشم کنار اما غرورم اجازه نمیده
دشمنی که صادقانه کینه ورزی میکند ترجیح میدهم به دوستی که مخفیانه تحقیرم میکند
     
  
مرد

 
اعتراف میکنم

امروز خودم قضاوت کردم رفیق هام رو نمیدونم همیشه عر زدم نالیدم که بابا منو قضاوت نکنید میکنید حداقل زود نکنید
خودم زود قضاوت کردم زود دستمو گزاشتم رو دونه دونشون گفتم فلانی هم بی مرام معرفته بابا بعد صد سال یه حرکت ازش خواستم
من میگم کار میکنم انتظار جبران ندارم واسه دلم میکنم اما امروز همچین انتظار داشتم ته دلم کلا ریدم من

نمیدونم خانواده رو با خانواده عمومو سوار ماشین کرده بودم ببرم بیرون من بودم و دامادمون۲ ماشین ماشین خودمون پمپش سوخت
دامادمون گفت زنگ بزنم امداد خودرو گفتم بیخیال تا بیاد زنگ میزنم رفیقم بیاد با ماشین زنگ زدم اولی جواب نداد دومی جایی بود سومی گفت یه نیم ساعت صبر کنی اومدم گفتم تیز باش گرفتار شدم اقا نیم ساعت گذشت
این گفت رفیقات کوشن پس اون گفت همچین ته دلم خالی شد
گفتم میاد صبر کن همچین ته دلم گفتم رضا یه شایی به ۳نفر زنگ زدی گفتی گرفتارم هیچ کسی نیومد دیگه گفتم بزار ماشین بگیرم اینا برن منم خودم یه کاریش میکنم
نمیدونم دلم همچین گرفتا واقعا گرفت اما به روی خودم نمیاوردم ماردم گفت رضا نیومد ماشین بگیر ما بریم
یه اشوبی شده بود تو دل من بیاو ببین همچین تو دلم میگفتم بیا یه بار زنگ زدی خاک تو سرت اصلا چرا زنگ زدی
یه بار کارت افتاد ها ای بابا این دیگه چه زندگیه تو دلم اشوبی بودا حالم خراب
یه جوری هم برخورد میکردم که اصلا انگار نه انگار یهو اون دست خیابون ماشین وایساد هی وایساد هی وایساد
اقا منو میگی همین طوری مونده بودم حیرون چه خبره محل ما اومده اینجا هم اسباب کشی کردن اینا همه باهم دارن میرن کجا چه خبره ؟
کلا شده بودم علامت سوال رفتم اونور خیابون گفتم چی شده رفیقم گفت مگه گرفتار نشدی چی شده باکی دعوا کردی
اینا فکر کردن من دعوا کردم قسم میخورم راحت ۶۰ نفری بودن
گفتم ماشین خراب شده دامادمون اولش هی جرات مسخره کردن نداره اما هی مینداخت رضا رفیقات نمیان ماشین بگیر بیان اینا
دامادمون همین طوری مونده بود مات
امروز اینجوری بود خدایا منو ببخش زود قضاوت کردم

خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
     
  
زن

 
اعتراف میکنم
۱۳ سالم بود پسر خالم منو نیم ساعت تو دسشویی زندونی کرد منم ترمز دوچرخشو بریدم از سرازیری پرت شد دستش شکست
۱۴ سالم بود پسر عمم ضایم کرد منم تو غذاش بادوم پودر کردم حساسیت داشت کارش به درمانگاه کشید
از شوهر خالم بدم میومد تو دوغش به جای پونه فلفل ریختم نزدیک بود خفه شه
زن عموم دعوام کرد منم تو قابلمه غذاش نمک ریختم فقط یه ذره زیاده روی کردم
.
.
.
خیلی مونده هنوز ولی الان سبک شدم حس میکنم تموم گناهام بخشیده شد
har mojodi ro ke seda nadare dos daram
کسي باور نخواهد کرد
اما من به چشم خويش مي بينم
لبش خندان و دستش گرم
نگاهش شاد
تو پنداري که دارد خاطري از هر چه غم آزاد
اما من به چشم خويش مي بينم
چو شمع تندسوز اشک تا گردن زوالش را
فرو پژمردن باغ خیالش را
     
  
مرد

 
اعتراف میکنم عرضه دختر بازی رو ندارم... همین و دیگر هیچ!
The Search for Freedom
درک کردن سخته، درک نشدن سخت تر
     
  
زن

 
اعتراف میکنم که روحاْ خیلی خسته ام
maral.sabz(skype)
     
  
مرد

 
همه چی رو ابی میبینم

خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
     
  
زن

 
نمی دونم شکیبایی همون شجاعت میشه یا نه .. مواقعی بود که رنج و عذاب از هر طرف بر من باریدن می گرفت دلم می خواست بمیرم . حس می کردم حتی خدا تنهام گذاشته ..اعتراف می کنم خیلی نالیدم یه بنده خدایی رو هم خیلی ازش انتقاد کردم .. اما میگن گر صبر کنی زغوره حلوا سازی ... یا صبر و ظفر دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید .. به جایی رسیده بودم که حس می کردم استخونام از درون و بیرون در حال خرد شدنه ... خداوند کمکم کرد تا شاهد مقصود را در آغوش بکشم . سپاسگزارم . هرچند غم و غصه آدمی را پایانی نباشد و به قول شاعر .. در این عالم کسی بی غم نباشد ... اگر باشد بنی آدم نباشد اما شکر خدا ... خدابنده ای را فرستاد تا همدمم باشد و آرامشم دهد به جای انتقاد باید از مهربونی ها بگم .... شکیبایی یعنی استقامت درشجاعت ... دوست و برادر لاغر اما شجاع شما : ایرانی
     
  
زن

 
اعتراف میکنم با اینکه همه چی دارم هیچی ندارم
خیر
     
  
مرد
 
اعتراف میکنم ارزوم شده یه دوست دختر کوچولو موچولو سبزه یا سیاه داشته باشم عقده ای شدم با این ارزو هرچی هم میزنم به در بسته میخورم
     
  
مرد

 
تاحالا اصلا زرنگ نبودم.سرم کلاه رفت زیاد شکست خوردم موقعیت های خوبی بوده که استفاده نکردم از همه مهم تر عشقم ترکم کرد و این از سادگیم بود....
تجربه بهم ثابت کرده آدم خوب بودن دلیل نمیشه شانس بهت رو کنه یا دوست داشته باشن کمکت کنن یا خدا کمکت کنه. ...
س.ا.م
     
  
صفحه  صفحه 26 از 74:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  73  74  پسین » 
گفتگوی آزاد

اگر واقعاً شجاعی،پس اعتراف كن!

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA