انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 26 از 77:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  76  77  پسین »

Daily Entries | روزنوشت ها


مرد

 
گاهي حس ميكنم زندگي يجور جشن بالماسكه خيلي بزرگه ...مهموني ادماي نقاب دار...ادمايي كه با نقابهاشون زندگي ميكنن و شب و روزشون سپري ميشه ... جشني‎‏ كه حق نداري خودت باشي...طرد ميشي...تنها ميشي...اين قانونيه كه ادماش ميخوان ...خودت نباش...هر كسي به جز خودت... نقابهاي ديدني...نقابهايي كه بعضي هاشون استادانه ساخته شدند و ساعتها تفكر پشتشون خوابيده...بعضي هاش عجله اي كه فقط به جشن برسند...گاهي از نقابها متنفري و گاهي نه ...مهم نيست...ساعتها اينجا خوابيدن ...جشن پايان نداره...كسي خواهان پايانش نيست...فرقي نداره ,هيچكسي نميتونه خودشو گول بزنه... نقاب فقط يه نقابه...يه صورتك...هر اسمي كه داره...هر چي كه باشه و هر جور كه باشه ...
     
  
زن

 
در زندگی لحظاتی هست که انگار همه ی چاقوها یهو به سمت تو میان..همه ی خنجرها در یک روز بهت زده میشه..بعد یهو یه چیزی میشه که حس میکنی انگار بدتر از همشون هست بعد درد همه ی پچاقوها رو یک آن از یاد می بریم...
زمان قابلیت برگشت نداره و این دردناک ترین چیزی هست که تو زندگی هر روز و هر زو می فهمم..گاهی درد فهمیدنش با تمام سلولهام حس می کنم...
کاش انسان به جای اینکه به کره ی ماه می رفت می تونست دکمه ای برای برگشت زمان اختراع کنه...دنیای دردناکی هست..
خسته...همراه با درد...فقط باید رفت...همین!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
مرد

 
چه حس بدیه وقتی بعد از چندین ماه میری و موهاتو کوتاه میکنی! بعدش حسی شبیه به برهنگی داری!

دیگه هر جای سرتو دست میکشی، دنباله ی موهاتو حس نمیکنی...

موهات هی نمیاد بریزه تو صورتت، بعدش با دست و تکون دادن سرت موهاتو دوباره بدی عقب که بتونی جلوی چشمتو ببینی...


اون حس شبیه برهنگی از همه بدتره!! وقتی کسی نگات میکنه، فکر میکنی خیلی زشت شدی و واسه تمسخر بهت نگاه میکنن. فکر میکنی مثل کسی شدی که اولین باره بدن برهنه شو کسی میبینه...


بعد چند وقت عادت میکنی به ظاهر جدیدت ولی بازم اون موهای بلند یه چیز دیگه بود...

این بار به خودت قول میدی که دیگه نذاری مواهت کوتاه بشه. مصمم تر از همیشه!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
زن

 
۱_
انسان های بزرگ دو دل دارند
دلی که درد می کشد و پنهان است
و دلی که می خندد و آشکار است
"دکتر حسابی"

۲_
برو به جلو بانو!
جایی برای توقف نیست..جایی برای ماندن و حتی برای برگشتن به عقب...فقط به جلو بتاز...
اسبت را زین کن...از حالا تو شوالیه ای تنهایی با زرهی آهنی که قلبی سرخ در آن می تپد...
لبخند بزن...دنیا جایی برای شوالیه های خسته ندارد...
از اسبت که بیفتی لگدمالت خواهند کرد پس محکم روی اسبت بمان و در انتها همانجا بمیر...مانند آخرین سامورایی..تو اخرین شوالیه هستی سامورایی!!
۳_
پایان...حالا نقطه ی پایان هست..
و آغاز...
آغازی که فروکش درد این پایان هست...
سالها..سالهای رفته! می دانم هر گز باز نخواهید گشت اما چشمانم را روی شما می بندم و گذر می کنم از همه ی انچه در شما گم و پیدا کردم..همه را کنار خواهم گذاشت و فقط به تاختن به جلو فکر می کنم...
من در بلندترین دره ی جهان ایستاده ام که پریدنم به پایین دقیقا صعودم به اوج است..
۴_
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی
سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است
"سهراب سپهری"
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
مرد

 
بعضی وقتا یکچیزایی رو اینجا مینویسم که شاید اصلا مناسب این تاپیک نباشه ولی جای خاصی براش پیدا نکردم یکجور روز نوشته است.
راستش خواهرم برا رفتن دانشگاه یدونه 206 خریده و بیشتر وقتا با اون میره دانشگاه. دو سه بار بمن گفت که تو مسیر بعضیا مزاحمش میشن و با ماشین میپیچند جلوشو اذیتش میکنند. منم رگ غیرتم میزد بیرونو و الکی هارت و پورت که ال میکنم و بل میکنم. خودمم میدونستم الکیه. من که نمیتونستم همه جا دنبالش باشم که کسی مزاحمش نشه آخرش یک نصیحتش کردم که اونم کاملا گوش کرد...
قبل از تعطیلات یک مسیری رو میرفته که دوباره دو تا پسر تو اتوبان مزاحمش میشن و مرتب اذیتش میکردن. خواهرم هم دوربین گوشیشو روشن میکنه و یکمقدار ازشون فیلم میگیره و تو اولین راهبندان با تمام سرعت میزنه به بغل ماشین پسرا... بعد از یکمقدار کشمکش منتظر پلیس میشند که بیاد و کروکی بکشه. خواهرم هم زنگ میزنه پلیس و اعلام میکنه این دو نفر مزاحم من شدند و منم عمدا زدم به خودروشون...
باید تو دادگاه بودید و قیافه اونارو وقتی دادگاه به جرم مزاحمت براشون حبس و شلاق برید میدیدید. کم مونده بود کفشامم لیس بزنند. در نهایت دو برابر خسارت ماشینو ازشون گرفتم و رضایت دادم. تا اونا باشند دوباره مزاحم دختر دیگه ای بشوند.
از اونروز خواهرم با اعتماد بنفس بیشتری پشت فرمون میشینه احساس میکنم رو یکی از شما برا شهریه ترم تابستونش حساب کرده
     
  
مرد

 
چند وقت پيش جمله جالبي رو ديدم
"اگر جواب ابلهان خاموشي است پس چرا سكوت علامت رضاست?!..."
امروز اين جمله منو ياد يه مردمي انداخت
همونا كه فقط بلدن انگشتاشون رو v‏ كنن
همونا كه بي بي سي و voa‏ كانال fav‏ شون شده و پيج فيس بوك بچشون شده فضاي سبز! اندازه يه كوه حرف دارن اما اندازه يه كاه عمل!?... همون تو برو منم ميام ها!...همونا كه گنده گنده بلدن تصميم بگيرن و جاش ميفته پشت گوش!
همونا كه به كارهاي ذره ذره اعتقاد خاصي ندارن!!
همونا كه...
اما
اما امروز ياد جووني افتادم
همون كه انگشتاش رو مشت كرده بود
هموني كه شعار و شايعه رو بلد نبود و سر و كارش افتاد به شيشه نوشابه! به شهادت...
همون كه رفت كه بمونه... راهش, هدفش...
همون كه عقب عقب نميرفت جلوجلو رو خوب بلد بود
همون كه نبايد به يادش نباشي بايد به راهش باشي...
همون كه...
اين جمله واسه همونا كه اول گفتم:
هي مرد!سعي كن روي پاهات بميري تا اينكه روي زانوهات زنده باشي...!(البركامو)
     
  
زن

 
Alidashing: همونا كه فقط بلدن انگشتاشون رو v‏ كنن
همونا كه بي بي سي و voa‏ كانال fav‏ شون شده و پيج فيس بوك بچشون شده فضاي سبز! اندازه يه كوه حرف دارن اما اندازه يه كاه عمل!?... همون تو برو منم ميام ها!...همونا كه گنده گنده بلدن تصميم بگيرن و جاش ميفته پشت گوش!
همونا كه به كارهاي ذره ذره اعتقاد خاصي ندارن!!
دقیقا این درد الان ماست...
ما مردم سایت ها و فیس بوک و تویتر و وبلاگ ها...
ما مردم اعتراض ها و بحث های سیاسی در مهمانی ها و تاکس و اتوبوس...
ما مردم در غم نان مانده...
شاملو میگه غم نان اگر بگذارد...
حالا برای ما ...استاتوس ها..غم نان...ترس از مرگ..ترس از رنج کشیدن..ترس از تغییر.ترس از داد زدند همه نمی گذارند که روی پاهایمان بلند شویم..ما زانو زده ایم چون تایپ کردن اسونتر از داد زدن توی خیابون هست...چون بحث های در خفا بهتر از اعتراض هست...ما غرق در دورویی هامون فکر می کنیم زیادی ادمهای متمدن با گذشته ای هستیم و با فحش و جوک ساختن و استاتوس نوشتن می تونیم تغییر کنیم و تغییر بدیم..
مایی که همین الان هر روز زنهای زیاید برای برابری خوایه به زندان و شلاق محکوم میشن غیرتمون تکون نمیخوره بعد یکی میاد میگه ای نقی حکم مرگ و کشتن صادر میکنیم و فحش و بد و بیراه میگیم که به غیرتمون برخورده..ما آدمهای غیرتی به ۱۴۰۰سال پیش به خون ریخته شده ی جوانان امروز بی تفاوت میگذریم...

بازم به قول شاملو
روزگار غریبی است نازنین!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  
مرد

 
رگ غيرت...رگهايي كه اين روزا اندازه تيوب تراكتور باد ميكنن و ميزنن بيرون...البته نه واسه هزار هزار كليه هايي كه براي زخم زندگي به فروش ميره ها هر چي باشه اسمش" ايثاره" اين كليه فروشي و مقام داريم تو دنيا‎ ‎‏ واسش ...نه واسه زن هايي كه جفت پاهاشون رو ميبرن هوا واسه اقاياني كه جفت دستشون تو هواس! كه اولي با روحش گريه ميكنه و باطنش عزا داره دومي با جسمش گريه ميكنه و ظاهرش عزا داره...نه واسه اجراي طرح امر به معروف و نهي از منكر از داخل تاكسي گرفته تا مطب دكتر...نه واسه استاد دانشگاه با پوشه هاي پورنوگرافيش(واكنشش انگار نه انگار بود)...نه واسه
تعطيلي انتشاراتي ها به صورت مكرر ...نه واسه مواد و كوفت و زهر مار كه مث قا قا لي لي به فروش ميره...نه واسه ديپلمات ايراني تو برزيل...نه واسه درياچه اروميه...نه واسه سعيد مرتضوي و دار و دسته اش...نه واسه پسر بچه و دختربچه و پير و جوون و زن و مرد كه هر كدوم يه جوري دستشو جلوت دراز ميكنه و تو چشاش خورد ميشه و لنگ يه لقمه نان... فقط بلدي بگي "اخي"...چه متنفرم از كلمه اش...نه واسه.....
البته باد ميكنه واسه فارسي وان,گلشيفته, شاهين ,اصغر فرهادي,خانه سينما, كاريكاتوريست نماينده اراك,پوشش ليلا حاتمي,سولماز( رقاص تي وي پرشيا) و و و و ...
چقده اين رگ غيرت وقت شناس و شخص شناسه!... به نظرم فعلا انقلاب شخصيتي لازم داريم تا جمعيتي
     
  
مرد

 
وااای...چقدر سخته حرفاتو نفهمن.شایدم من نمیفهمم چی میگه.داره دیوانم میکنه.عصبی شدن هاش.اه.خسته شدم دیگه.چرا اینطوری شده یکهو...آخه تو که احساس منو میدونی دیگه بحث دختر خاله و دختر عمه و فلان دختر چیه؟؟؟یعنی هنوز احساسمو نمیدونی؟بابا بس کن.چرا خودتو زدی به نفهمی؟شاید میخوای واست بیشتر بها بدم.اما بیشتر از این؟!دیگه با حرفات داری بهم توهین میکنی.دیگه نمیتونم ساکت باشم...
هله
     
  
مرد

 
من مَردم .... و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو

میدانی ؟ درد آور است من در زندان باشم که تو مهریه ت را بگیری

پولهایم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند

دردم می آید که باید عشقم را با میزان طمع شما تنظیم کنم
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
صفحه  صفحه 26 از 77:  « پیشین  1  ...  25  26  27  ...  76  77  پسین » 
گفتگوی آزاد

Daily Entries | روزنوشت ها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA