ارسالها: 531
#361
Posted: 16 Dec 2012 15:07
تا حالا شده بيمار باشي و دلت چيزي رو بخواد كه برات ضرر داره بعد ببينيش و شروع كني به خوردنش مادرت،پدرت،دوستت يا عشقت حسابي دعوات كنند؟عصباني بشن.كلي برات سخنراني كنن و قول بگيرن؟جداي از اينكه قبل از هر كسي خودمون بايد به خودمون توجه داشته باشيم.
حالا بيا تصور كن مريضي دلت ميخواد و انجام ميدي و هيچكس نيست تا اون عكس العمل ها رو داشته باشه.ادم يه جوري ميشه يهو!
امروز سرفه ام زياد بود هوس تخمه كردم و تخمه ي پر از نمك خونه بود چند تا برداشتم خوردم سرفه ام گرفت همين فكر اومد تو ذهنم الان اگر كسي بود كه دوستم مي داشت دعوام مي كرد.انگار دلتنگ يه تشر شدم كه بگه هي آتنا بنداز از دستت ادم شو!
اما سكوت بود و سكوت و صداي شكستن دونه به دونه ي تخمه ها.الان كلي پوست تخمه روبرومه و سرفه هام زيادتر شده و دلم مي خواد كمي بغض كنم شايد از تلخي اين فكر كاسته بشه .دلم نميخواد شوري تخمه بيشتر بشه!
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 2642
#364
Posted: 17 Dec 2012 05:56
shakaat
------------------------------------------------------------------------------
در اتاقی که به اندازه ی یک تنهاییست...
دل من,
که به اندازه ی یک عشق است...
به بهانه ی ساده ی خوشبختی خود می نگرد...
به زوال های زیبای گل در گلدان...
من کتابهای فروغ رو زیاد نمیخونم ولی حس لطیفی داره. بعضی شعراش با زندگیت بازی میکنه.
البته بگم. با این که شعر میگه و شعر حتی از نوع سپیدش برتری ادب و کلاسیکی نسبت به ترانه داره،
با این حال ترانه های افشین مقدم به نظرم فاخر ترین نوع نوشته در این قرن هستند. کامل ترین و بی سانسور ترین احساسات آدم رو بیان میکنن. و در عین حال هیچ وقت به اروتیک نزدیک نمیشن.
----------------------------------------------------------------------------
یه جمله میگم که شاید همه ربطش به شعر بالا رو نفهمن ولی عیب نداره. بازم میگم:
وقتى تنهاييم دنبال يه دوست ميگرديم وقتي پيداش كرديم دنبال عيب هاش ميگرديم وقتي از دستش داديم دنبال خاطره هاش ميگرديم وبازتنهاييم!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ویرایش شده توسط: alinumber7
ارسالها: 531
#365
Posted: 17 Dec 2012 18:42
تا حالا شده یه آهنگی اونقدر براتون حس نوستالژیکش قوی باشه که حتی جرات گوش دادن نکنید؟
چند تا آهنگ هست برای من همینجوره.انگار می ترسم حتی گوش بدم.حتی وقتی تو یه جمعی میشنوم دور میشم تا نشنوم.
بعد فکر کن یهو بعد مدتها جلوت این آهنگ سبز بشه.آآآآآآآآآآآآآآآآآخخخخخخخخخخ قلب آدم یهو تیر می کشه.تیر دقیقا میزنه به قلب قلبت،یه مغز قلبت،به عمیق ترین قسمتاش.به اون پنهانی ترین لایه هایی که خودتم هی ازش دوری می کنی و نمی خوای بری سمتش.
حس می کنم الان دقیقا همین حالت رو دارم.آآآآآآآآآآآخ لعنت به هر چی قلب هست.لعنت به تو.به من.به این زندگی مزخرف لعنتی....................................................................................................
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 531
#366
Posted: 19 Dec 2012 02:28
می دونم قول دادم.می دونم گفتم چشم.اما نمی تونم.باورکن نمیشه
نمی تونم گوش ندم و بغض نکنم.نمی تونم بشنوم و دیوونه نشم.
این آهنگ ها یک روز منو می کشه.می دونم.
این خاطره ها یک روز منو می کشه.می دونم
اخم نکن.نمیشه.باور کن نمیشه!
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
ارسالها: 2470
#367
Posted: 20 Dec 2012 21:01
شب یلدا برای مادر نسرین ستوده بیانتها شد. یادش گرامی
نسرین ستوده پدر و مادرش را بدون دیدار و البته بدرقه ابدی در زمان حبس از دست داد...
یلدای غمگینت کوتاه باد نسرین عزیز تا شبهای طولانی از سلول زندانت برود...
یادمان باشه امشب برای خیلی از دربندهایی که برای این مردم و این کشور دارند شبهای طولانی زندان رو یک به یک می شمارند امشب فقط خط طولانی تری هست که روی دیوار کشیده میشه
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 2642
#368
Posted: 20 Dec 2012 22:37
میگن وقتی مدفوع انسان پوک و تو خالی باشه، باد میکنه، چگالیش از آب کمتر میشه و رو آب میمونه.
واسه همینم از قدیم آدمای مغرور که باد تو کله شونه رو به مدفوع تشبیه میکنن.
مثلا" کسی مغرور میشه، بهش میگن باز افتادی رو آب؟؟؟
واقعا" تشبیه جالبیه. بعضی آدمای مغرور رو میبینم، یاد مدفوع میفتم!
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 6368
#369
Posted: 25 Dec 2012 08:59
شده بعضي وقتا يهو ديگه دوستش نداشته باشي؟
به خودت مي گي اصلاً واسه چي دوستش دارم؟
مگه کيه؟
مگه واسم چيکار کرده؟
مگه چي داره که از همه بهتر باشه؟
... ... اصلاً من که خيلي از اون بهترم....
بعد به خودت مي خندي که اصلاً واسه چي اينقدر خودتو اذيت کردي؟
يهو، يه چيزي يادت مياد....
يه چيزخيلي کوچيک....
يه خاطره....
يه حرف....
يه لبخند....
يه نگاه....
و بعد....
همين....
همين کافيه تا به خودت بياي و مطمئن بشي که
نمي تــــــــــوني فراموشــــــش کني ...
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ویرایش شده توسط: anything
ارسالها: 531
#370
Posted: 25 Dec 2012 23:11
چقدر حس خستگی می کنم.به اندازه ی همه ی شب های تا صبح بیدار زندگی.
باید بخوابم.بیشتر از همه ی این روزها که همه اش خوابم.
خواب.تنها خواب!
برای روزهای طولانی بخوابم و وقتی بیدار بشم همه چیز تموم شده باشه.حتی همین دنیای مسخره.
می خوابم.اشتیاق بیداری چه فایده وقتی نیستی.وقتی هیچی نیست.
تو پشت همه ی هیچ ها قایم شدی.
من بلد نیستم بازی کنم.من بلد نیستم بگردم.حتی بلد نیستم بجنگم برای پیدا کردنت.
بیداری جز ادامه ی راه رفتن در امتداد تردید و حسرت چی می تونه باشه؟
ااااومممم.میخوابم.این تنها راه هست....
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است