ارسالها: 2470
#401
Posted: 7 Feb 2013 03:06
۱_
محبوبه: رضا همیشه میگفت: گاهی دوسم داره... گاهیم نداره... این حرفش خیلی عذابم میداد...
رضا: خوب زندگی همینه.... فقط زمانی میتونی یکیو همیشه دوست داشته باشی، که نداشته باشیش...!
فیلم کوتاه سکوت .... رها سلیمانپور
۲_
همه ی ترس ها توی این صدای باد و بارون برگشتند....
همه ی ترس های من از نبودن ها...نداشتن ها....
می ترسم نازنینم..مرا در اغوش بگیر.....
۳_
برگشت به خاطرات آدم رو گاهی دیوانه می کنه...امشب دیوانه تر از همیشه ام...
۴_
بغلم کن، تکانم بده با اشک
تا از این خواب بد بلند شوم
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 3502
#402
Posted: 15 Feb 2013 00:56
دیگر این که زیاد خسته و به همه چیز بی علاقه هستم. فقط روزها را می گذرانم و هر شب بعد از صرف اشربه مفصل خود را به خاک میسپارم و یک اخ و تف هم روی قبرم می اندازم. اما معجزه دیگرم این است که صبح باز بلند می شوم و راه می افتم.
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 6368
#403
Posted: 19 Feb 2013 20:41
گاهی اوقات وقتی از چیزی که واسه کسی یواشکیه باخبر میشی ، نمیدونی باید براش آرزوی خوب بکنی یا نه !
نمیدونی باید از خوندن احساساش که واسه طرفش ابرازمیکنه خوشحال بشی یا ...
حتی تکلیف خودتم نمیدونی چیه ؟
هر چی میخوای به گذشته ات برنگردی نمیشه ، هر چی گریز میزنی نمیتونی از خاطره هات فرار کنی تا براش آرزوی خوبی بکنی .
هر چی خاطره های خوبتو میخوای به یاد بیاری باز میبینی اون بداش زورگیر شدندو دارن خاطره ای خوبتو زورگیری میکنند و بدتر اینه که در کنار این خاطره ها چیزایی هم هست که مثه عابرای بی تفاوت فقط نگاه میکنن.
و بازم این تویی که از این قضیه هم رنج میبری.
همیشه یاد گرفتیم بگیم این نیز بگذرد اما گاهی اوقات هر چی میری به آخرش نمیرسی که بشه بگی گذشت باز وسط راه اتفاق ، اتفاق ، اتفاق و باز هم اتفاق.
اما ته تهش اینه که بشینی و نگاه کنی . فقط نگاه بدون هیچ حرفی ، تا قضاوتت کن .
کاش میشد بهت بگم تو تمومی نداری تو زندگیه من !
و فاجعه وقتیه که کسیکه تمومی نداره عشقت نباشه ، تنفرت باشه .
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ویرایش شده توسط: anything
ارسالها: 7673
#405
Posted: 21 Feb 2013 13:27
آقای خاتمی! تولدت مبارک، تولدت به این سرزمین مبارک که خاکش لیاقت تو را دارد. بخاطر همه چیزها، بخاطر همه آن روزهایی که صبح از خانه بیرون می آمدیم و می خواستیم زودتر به روزنامه برسیم و حرفی تازه بنویسیم. بخاطر همه آن مردم فقیری که فکر می کردندکه تو فقط برای بچه پولدارها آمده ای و در هشت سال ریاست جمهوری ات رنج تحقیر و گرانی و فشار اقتصادی را نچشیدند. بخاطر همه ایرانیانی که وقتی در سازمان ملل متحد حرف می زدی به وجود تو افتخار می کردند و احساس می کردند آبروی کشورمان هستی. بخاطرهمه آنها که وقتی آمدی امید در دل شان جوانه زد و فهمیدند هنوز می توانند بنویسند و کار کنند. بخاطر همه کتابهای خوبی که در خیابان خریدیم، بخاطر همه نمایش های خوبی که روی صحنه دیدیم، بخاطر همه کارگردانهایی که فیلم ساختند و دغدغه زندان رفتن نداشتند. بخاطر دکه های روزنامه که ساعت ده صبح عطر کاغذ تازه چاپ دهها روزنامه در اطرافشان پیچیده بود و جمعیت ایستاده بود تا روزنامه های تازه و پر از خبر و مقاله را بخواند. بخاطر مردمی که هر روز خبر دزدی و اختلاس نمی شنیدند، بخاطر همه پسرها و دخترهایی که دست همدیگر را می گرفتند و نگران نبودند اراذل و اوباش به آنهابی احترامی کنند. بخاطر مردی که وقتی به قدرت رسید زندگی ساده ای داشت و وقتی از قدرت رفت چیزی به ثروتش اضافه نشد. بخاطر همه نامه هایی که دفترت نوشت و پیگیر وضع زندانیان سیاسی شد. بخاطر کنسرت گروه پژواک که با شرکت سه هزار نفر برگزار شد و صدای موسیقی خوب را در تالار شنیدیم. بخاطر دانشگاههایی که بچه هایش پر از شوق و امید و دانایی شدند. بخاطر عباس امیرانتظام که وقتی مصاحبه اش در تیراژ 360 هزار نسخه منتشر شده بود و متن چاپ شده را نشانش دادم باورش نمی شد. بخاطر همه کارهای بدی که نکردی و هر سیاستمداری که آمد کرد. بخاطر همه دروغ هایی که نگفتی. بخاطر هوشنگ گلشیری که بعد از سالها نومیدی به اصلاحات امیدوار بود و همراه فرزانه و پسر و دخترش در هر مراسمی شرکت می کرد. بخاطر بهترین آدمهای شریف که در کنار تو اعتماد را در جامعه ایجاد کردند. بخاطر همه آنهایی که به کشورشان برگشتند، بخاطر همه آنهایی که از کشورشان آواره نشدند. بخاطر شبی که در زندان بودم و چنان بازجو رفتار کرده بود که فکر می کردم کودتا شده و شب وقتی که یواشکی صدای سخنرانی ات را در سازمان ملل شنیدم از خوشحالی اشک ریختم، از خوشحالی اینکه زنده ای، هستی و خوشحالم که امروز روز تولد توست. روز تولد آدمی که شریف است و قدرت را جز برای مردمش نمی خواهد. آقای خاتمی! بخاطر همه خوبی هایی که داشتی و بدی هایی که نداشتی ممنونم.
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 6368
#408
Posted: 24 Feb 2013 11:38
نمی دونم تا حالا برای کسی پیش اومده که با زود قضاوت کردن چیزیو خراب کنه که برای ساختنش خیلی سختیا رو به جون خریده بوده !
مثلا بخوای خودتو مشغول چیزی کنی تا بتونی بیدار بمونی واسه دیدن دوتا تیک سبز اما تیک سبز بشه تیر قرمز که حکم خلاص و داشته باشه برات درست تو لحظه ای که داری از ذوقت بال در میاری.
درست مثه پرنده ایی که از قفس انتظارش فرار میکنه اوج میگیره اما سرش به سقف اتاق میخوره !!!
خنده داره؛ واقعا خنده داره این لحظه های کذایی که همیشه واست یه بازی جدید طراحی میکنن که همیشه به Game over ختم میشه و
...Please continue
اما ... :
چرا ما آدما عادت داریم حق توضیحو از دیگران بگیریم ؟
چرا عادت کردیم اونی که تو مغزمون میگذره رو برچسب درستی بزنیم؟
چرا عادت نکردیم خودمونو جای دیگری بذاریم تا قضاوت کورکورانه نکنیم؟
چرا عادت نکردیم حرف دلمو بزنیم تا هرکی مقابلمونه تکلییف خودشو بدونه ؟
چرا چرا چرا ؟
صبر کنید بچه ها، برگه ها بالا ! نگران نباشید .
سوالا رو اشتباه آوردم براتون ، اینا سوالای شما نیست !!!
امتحان باشه واسه هفته ی بعد ...
برید دعا به جون کسی بکنید که باعث و بانیه این گره ی کور مغز منه !!!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ویرایش شده توسط: anything
ارسالها: 3502
#410
Posted: 26 Feb 2013 13:32
از یه جایی به بعد . . .
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری
یا اس ام اسی بی جواب بمونه
از یه جایی به بعد . . .
دیگه دوس نداری هیچکس رو
به خلوت خودت راه بدی
حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه
از یه جایی به بعد . . .
وقتی کسی بهت می گه دوست دارم
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری
از یه جایی به بعد . . .
هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه
اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی
از یه جایی به بعد . . .
حرفی واسه گفتن نداری
ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی
و می ری تو لاک خودت
از یه جایی به بعد . . .
از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی
جای دوست داشته شدن ها
توی تن و فکر و قلبت می سوزه
از یه جایی به بعد . . .
فقط یه حس داری حس بی تفاوتی
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
و نه از دوست نداشتن ها ناراحت
از یه جایی به بعد . . .
توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
فقط نگاه می کنی
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)