انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 47 از 77:  « پیشین  1  ...  46  47  48  ...  76  77  پسین »

Daily Entries | روزنوشت ها


مرد

 
به به تازه مرد شدی ادم وقتی مرد میشه که پر درد و نفرت وعشق بشه و معادلات جواب ندن و گیج و سر درگم بشی و فرق خوب وبد دیگه واضح نباشه و سایه ات باهات حرف بزنه در حالی که تو تاریکی مطلق سایه ای نیست ! خودشه
پاییز یکی از فصل های سال هست بهار هم میاد
     
  

 
بازم تکرار
بازم تکرار تنهایی
بازم تکرار مشکلات
منمُ مشکلاتی که هیچوقت کسی تو اینترنت ازم نپرسید تا بگم
خوبه چون حوصله نداشتم باز دستمال کاغذی جیبی بخرم...
متوجه شدی؟
آره هیشکی نپرسید منم نگفتم...

چن نفر بودن
خالا نیستن
خیلی خوب بودن یادشون بخیر...!
راستی بچه ها مگه قرار نبود کاری کنین تا از کلماتی که به گذشته مربوطه استفاده نکنیم؟
حالا همش باید بگیم خوب بودین!
اصلا ففط بودین!
مسخره!
میگم پسر!
تویی که استقلالی بودی
آره تو
بیا فقط برگرد خیلی راحت میکنمت تو تمام کامپوزیت هایی که انجام دادی!
تو دختر!
اوهوم تو
من که هیچی
اصلا بیخیال تو نیازی به صحبت نداری خودت میدونی چه خبره
و این گونه بود که سنگ صبورامُ از دست دادم
بیخیال دارم مزخرف میگم
خودمم حالیم نی مرد
L
     
  
مرد

 
چن وقته درگیری با غم من گیر میدم به تو تو گیر میدی به من
بگو بدم بگو دردِ سرم بگو از کارات درمیاد همش لجم بگو لجن!!!
بقول شاعر تو که باختی منم باختم,کی برده پس؟!

دلامونو گرم میکردیم به کیبوردو سردو تکست میدادیم بهَم,تا دم صبح
اون رابطۀ قشنگمون چی شده پس؟! خودتو بذار بجای من یکم
کُلی گِله دارم بذار یکم بگم,تو سرگرم به مهمونی و تفریح...من به سلامتی تو رفت دوباره پِیکم.....


دل پر ولی شده گم لای حرفای مردم یکمی از اون شعارا کم کن
چقد شاه بود اون شبای بیداری تو کافه خلوت نصف نصف ب*اش میدادیم
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  ویرایش شده توسط: slash00   
مرد

 
آدم بعضى مواقع دنياى مجازى رو خيلى جدى ميگيره... نمونش من!
هر اتفاقى ميوفته تو اين مجازى خراب شده اگه يه سرش به من وصل باشه روم تاثير مى ذاره...
چند وقت بود جديدا خيلى درگير مجازى شده بودم... حتى با دو نفر براى هميشه بهم زدم!
همين امروز از دست اين همه گرفتارى زدم به سيم آخر درخواست بن شدنمو دادم...!
قاط قاط بودم, که يهو يکى از رفقا پيام داد گفت دارى چيکار مى کنى با هر کى مث خودش رفتار کن, فقط خودت مهمى... خودتو رديف کن و هيچکس برات اينجا مهم نباشه... چرا حالت اينطورى شده و غيره... خلاصه اين دوستمون امروز خيلى کمکم کرد باعث شد حالمون رديف شه و چند تا نتيجه بگيرم که خيلى بهم کمک مى کنه... باعث ميشه ديگه واسه هيچى تو اينجا ناراحت نشم بزنم به فاز بى خيالى...
آره اينجورى واسم بهتره... همه چيو با خنده جواب ميدم مث يه بيتى که ميگه
ريلکسمو عصبانيتم با خندس
در عين حال سر بريدنم با پنبس

...!
     
  
زن

 
1. اينروزا وحشتناک فکرم مشغوله. بعضي مسائل هست که هرچي بهش فکر ميکنم بيشتر گيج ميشم و کمتر به نتيجه ميرسم، مثل سياهچاله ميمونه نتيجه که نداره هيچ، سرمم درد ميگيره!
2. ديروز داشتم به اين فکر ميکردم آدما جايگاهشون از نظر احترام،علاقه،مقبوليت،اعتماد و ... پيش همديگه خيلي هم ثابت نيست! داشتم به معايب و مزاياش فکر ميکردم. فکر ميکنم اشکالش توي اينه که توقع ما از ديگران زياده، ازشون توقع داريم اشتباه نکنن،کامل باشن،حرف گوش کن باشن و اگه نباشن توي کسري از ثانيه جايگاه شخصيتيشون توي ذهن ما از اون بالا پرت ميشه پائين!!!!
3. داشتم به دوستايي که اينجا پيدا کردم فکر ميکردم. بعضيا انرژيشون خيلي مثبته،انگار خيلي وقته ميشناسم. بعضيا کمتر،يعني زمان برد که بشناسم و باورشون کنم.
4. به دوستاني فکر ميکردم که مدتهاست نميان، دلم خيلي واسشون تنگ شده. براي دو نفر از همه بيشتر ، يکي مريمي که بي خدافظي رفت،دلم هم واسش تنگ شده هم خيلي دلخورم ازش. و يکي بهترين داداشم فرشاد
5. به اين فکر ميکردم خيلي جاها شده از صداقت و سادگيم سوء استفاده شد و هنوزم ميشه، خيلي وقتا شده دلم شکسته بخاطر اين رفتارا، اما ته ته ته دلم هميشه گفتم خدايي هست که شاهده،خدايي هست که علاوه بر مهربوني،عادله. و به اينم فکر کردم که، دنيا دار مکافاته. يه روزي يه جايي زير سقف همين آسمون، هر چه کرديم بهمون برميگرده، هر کاري !!!
6. و در آخر به اين فکر کردم که بايد از چند نفر معذرت بخوام ، بخاطر قضاوتم دربارشون.

بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !

     
  
مرد

 
بعضی وقتا فکر میکنم آٔدم وقتی وارد یه محیط میشه چه واقعی چه مجازی سعی میکنه خودشو اونجا چفت کنه...در نتیجه با یه سری افراد دوست میشه این دوستی عمیق و عمیق تر میشه و منجر میشه تو یه سری شناخت ها از یه سری افراد داشته باشی که خودشون بهت این شناخت هارو انتقال دادن یا خودت رفتی دنبالش تا بشناسیشون...ممکنه حتی با یه سری ها نسازی بزنی دهن مهن طرفو بیاری پایین و یا اینکه با یکی بسازی و باهاش صفا کنی...خب بعد اینکه زمان زیادی می گذره که کنار همین دوستیتون هم عمیق و عمیق تر میشه طوری که حتی حاضری هر کاری واسه دوستات بکنی چون اونا قبلا خیلی دستتو گرفتن و تو زندگیت پرونده کرم ریزی نداشتن!
خب بعد یه مدت میبینی یه فرد جدید وارد اون محیط میشه که حاوی مرض زیادیه و فقط دنبال منافع خودشه...معمولا من یه حرفی دارم که اونم اینه "طبیعت موجوداتی رو که بخوان جفتک پرونی کنن رو یا از رو صفحه روزگار محو میکنه یا آٔدمشون میکنه" خب انسان هام جز طبیعتن...خب ادامه!
اون فرد میاد و باعث میشه یه سری افراد که تو ذهن تو با یه خصوصیات سیو شدن رو تغییر میده به نفع خودش!بعد تو ممکنه یه سری آٔدمو رو تو خطر ببینی ولی وقتی همه راه های ممکنو بری میبینی گوش کسی بدهکار نیست!پس در نتیجه اون فردی رو که با یه سری خصوصیات تو ذهنت بود و الان تغییر کرده رو نمی تونی بپذیری در نتیجه دورشو خط میکشی چون جز گیج کردن تو چیزی به دنبال ندارن ...گرچه اگه واست خیلی عزیز باشه!!چون تو نه حوصله این بچه بازیا و نه وقتشو داری درنتیجه میزنی به فاز بیخیالی میگی تموم!گور بابای همه مشکلات..........................

بیایید سمت هم نکنیم انگشت اشاره رو!
فقط خدا عالمه داریم یه داورو...!
     
  ویرایش شده توسط: sinarv1   
مرد

 
واسه خیلیا دنیای مجازی و آدماش مهم نیستن. واسه بعضیام خیلی مهمه.

مثلا" من خودم دوستای مجازیم برام مهمن ولی کسایی که پشت سرم حرف میزنن یا هر چی، برام مهم نیستن و دایورتن به این ور و اون ور.


تنها خاطره های تلخی که از نت و لوتی و فیس بوک دارم، مربوط میشه به رفتن دائمی یا طولانی دوستام و کسایی که خیلی بهشون اهمیت میدم.

اگه تو لوتی و نت بمونید، زندگی واقعی تون خراب بشه، خب واقعا" حق دارید که برید. منم براتون همیشه آرزوی موفقیت و خوش بختی و شادی میکنم

ولی اگه واسه لج کردن یا ناراحت شدن از کسی یا قهر کردن میرید، واقعا" خودخواهید. چون اون آدم مهم نست. باید به دوستاتون فکر کنید.



باید علاقه و ارزشی که برای دوستاتون قائل هستید، بیشتر از نفرتی باشه که نسبت به بعضیا دارید.


مریم چرا نمیای؟؟؟ هر کس زر مفت میزنه، خب بذار بزنه. مهم نیست. بعضیا با ملاقه میخورن. بذار بخورن. از تو و ما چیزی کم میشه؟؟؟

فرزاد (اخوان) تو دیگه چرا؟؟؟ بی خیال دیگه نیماچی که رفته سربازی و بعدش میاد. اونو کاری ندارم. ولی بقیه چی؟

بنیامین قرار بود برگردی. حتی اگه تو لوتی برنگردی، جاهای دیگه. مگه بهت لینک ندادم؟؟؟ سامان (sa200222) توام مثل بقیه؟؟؟ تاریخ انقضا یعنی چی؟؟؟

بیلبیلک تو چرا برنگشتی بعد این که بن شدی؟؟؟ پلانگتون تو چی؟

نرگس تو چرا دیگه آخه؟؟؟

بخوام همه رو اسم ببرم، زیاد میشن


ما مسخره ی شما هستیم دوستای خوب؟ یعنی هر چقد پر مشغله باشید و هر چقدر از کسی ناراحت باشید، نمیتونید هفته ای یه بار آنلاین بشید که حداقل ما دلمون انقد تنگ نشه؟؟؟


فقط شماها گرفتاری دارید؟ فقط شما با کسی بحثتون شده؟؟ ما هنوز در کمال ناامیدی منتظر همه تون هستیم
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
     
  
میهمان
 
تو زندگی هر کسی پیش میاد که از یه تایمی ؛از یه روزی یا شبی یه اتفاق ؛ یه نگاه یا یک محیط و فضا جدید باعث بشه یه جورایی شوق انگیزه تو وجودش روشن بشه و با تمام خستگیها و دل مردگیها بازم لحظه ای شاد باشه و خندان !!!
مدتها بود به اینجا سر میزدم و رغبت و شوقی نداشتم برای عضویت اما تو شبهایی که تو قسمتهای مختلف سرک میکشیدم؛ چشمم افتاد به این قسمت و با جملات و گلایه های این آقایalinumber7که از سر دوستی و رفاقت خطاب به دوستانش گفته بود ؛؛؛؛
احساس کردم اینجا با تمام مجازی بودنش میتونه همون اتفاق یا محیطی باشه تا ساعتی با لبخند زندگی کرد
دیدم که تو این فضا با همه مجازی بودنش چقدر آدمها بهم وابسته اند !!
این شد که عضو شدم و امیدوارم در آینده دوستان خوبی پیدا کنم و بتونم دوست خوبی باشم
     
  
میهمان
 
بازم سلام
باید بگم اینجا تو این قسمت یه حس خوبی دارم؛برام مثل دفتر خاطرات میمونه البته دفتری که هر کسی میتونه توش بنویسه
نمیدونم قانونش چیه؟آیا بعد مدتی پاک میشه یا نه اما چون دنج هست و کمتر کسی میاد فکر کنم کمتر خالی بشه ؛ اما خب هر چی هست من خوشم میاد.
داشتم به این فکر میکردم چند درصد احتمال داره یکی از این کاربرها یا مدیرانش تو جامعه خیلی اتفاقی به آدم برخورد بکنه و بفهمی مثلا فلان آدمی که تو مترو یا اتوبوس و تاکسی یا رستوران الان نزدیکت ایستاده مثل خودت عضو لوتی هست!!!
چند روز پیش تو راهرو محل کارم یه خانومی داشت با موبایل صحبت میکرد و البته برام چیز جدیدی نبود اما وقتی از کنارش رد شدم اینو شنیدم که داشت میگفت نه دیروز که کلا تو لوتی ندیدمش!!!! یه لحظه بی اختیار برگشتم و اونم انگار فهمید فورا راه افتاد و دور شد.
راستش برام جالب بود که آدمها چقدر میتونند دنیایه مجازی و واقعی شون بهم نزدیک باشه.
     
  
زن

 
گاهی که دلتنگ می شوم، خانه را ترک می گویم. کتاب و کامپیوترم را زیر بغل می گذارم و به یک رستوران دنج می روم. گاهی نشستن در گوشه ی میز یک رستوران در گوشه ی شهر شلوغ سفر به جهان درونی است و تخيل و شهود را بارور می سازد.
در میان خلوتِ میان شلوغی گاهی می شود بیشتر خويشتن خويش را در می يابم و می نگرم تا در ميان شهر و مردم....
لم بدهم روی صندلی و آرام چایم را بنوشم و زل بزنم به همه ی دور و برم تا تنهايی را به چشم سر ببينم و در يابم كه چه قدر تنهايی و افراد دور و برم دروغ می گويند در تنهایی و تنها بودنشان....
در تنهایی گوشه ی یک رستوران دنج با یک غذای ساده ی خیلی مزخرف سیستمت را روشن کنی و به غمگین ترین آهنگ گوش بدهی و بعد آرام سرت را بگذاری و بخوابی....تا حالا شده در سکوت یک رستوران وقتی طعم غذایی دوست نداشتنی در دهانت است به خواب بروی؟..امتحان کن...کمی تنهاتر می شوی...همین!!!
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
     
  ویرایش شده توسط: hhastii   
صفحه  صفحه 47 از 77:  « پیشین  1  ...  46  47  48  ...  76  77  پسین » 
گفتگوی آزاد

Daily Entries | روزنوشت ها

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA