صفحه 4 از 15: « پیشین 1 2 3 4 5 ... 12 13 14 15 پسین »

از عشق خود بنویسید

florajoon

کاربر

ارسالها: 96

#31 Posted: 10 Jun 2012 15:32

دلم شکسته

ولم کرد به خاطر یه دختر دیگه

از من خوشکل تره

مهربون تره

سرتون نیاد الاهی

.....

Miladlulu

کاربر

ارسالها: 2814

#32 Posted: 24 Jun 2012 16:33

عشقم تمام هستیمه کسی که حاضرم هر چی میخواد براش فراهم کنم حاضرم واسش بمیرم حاضر بدترین چیزای دنیا سرم بیاد اما پىشم باشه واسم بمونه ای کاش میفهمید چقد میخوامش اسمش تو ذهنم میاد اشکم نا خود اگاه میاد ازش یه هفته ست خبر ندارم بغض داره خفم میکنه خدایا منو بکش

جایی که همه ادعای خاص بودن دارن، تو عادی باش،
.
.

اینجوری خاص ترین آدمی

sasan39male

کاربر

ارسالها: 360

#33 Posted: 3 Oct 2012 00:06

عشق یعنی اتوبان یکطرفه خلوت که هوس می اندازه آدم رو که با نهایت سرعت برونی بسمت فنا نابودی پوچی... جالب ناکش اینجاست که تو مسیر فکر میکنی که آخره خوشبختهایی غافل از اینکه وقتی به انتهای مسیر میرسی و احساس خطر میکنی میخوای عشقت رو باخبر کنی و نجاتش بدی میبینی ای دل غافل نیست...تو یه ماشین غریب تو لاین مخالف دارن میرن....

از سرم که بیفتی ،
دست و پای غرورت خواهد شکست !
آن روز درد شکستن را خواهی فهمید ...
روزی که از چشمت افتادم را به یاد آر ...

mahsadvm

کاربر

ارسالها: 6216

#34 Posted: 3 Oct 2012 00:09

تمام وجودم...

من فقط دلم با تو نیست
وقتی
تمام وجودم
جمع میشنود در انگشتانم
تا قلم
باری دیگر
تو را بیافریند
روی سپیدی کاغذ

" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....

wolfan0171

کاربر

ارسالها: 69

#35 Posted: 3 Oct 2012 00:51

میگن عشق وقتی معنا پیدا میکنه که ندونی واسه چی عاشق شدی
کسی هستم که اصلا اعتقادی به هیچ چیز و هیچکس نداره
که شامل عشق هم میشه
سه ساله که عاشق ! کسی هستم که هفت ساله ازدواج کرده و یه بچه هم داره
و منو داداش صدا میکنه
احتمالا اکثریتتون میگید که این عشق نیست و هوسه
قضیه خیلی جالبتر میشه وقتی بدونید که من از هر راهی سعی کردم بهش حالی کنم که عاشقش هستم ولی تنها چیزی که بهش رسیدم وصله ی دیوانگی بود
آخرش رو نمیدونم ولی همونقدر که عاشقش هستم از گفتن بهش میترسم
حالا هم ، کسی که توی فامیل خدای پاکی بود ، لقب مرتد داره
ای کاش زودتر از اینها میفهمیدم که شاهین نجفی چی گفته :
و عشق مکثیست قبل بیداری
انتخابی میان جبر و جبر
جام سم توی دستانت
تیغ هم روی گردنت باشد
هنوز منتظرم ...

Alone But Alive !

shenia

کاربر

ارسالها: 297

#36 Posted: 3 Oct 2012 01:13

در چشم هايم غرق شو.... و هزار و يك بار به حرمت دقايق عشق پاكي كه برايت سپري كرده ام لبخند بزن

به چشم هايم نگاه كن.....آثار اين چند سال عاشقيم...آنجاست

دیگر هیچ مزه ای دلچسب نخواهد بود...
من تمام حس چشاییم را...
روی لبانت...
جا گذاشته ام

farbod08844

کاربر

ارسالها: 61

#37 Posted: 3 Oct 2012 01:16

از عشق خودم براتون بخوام بگم باید بگم که چیزی بین رسیدن و نرسیدن بهش رو دارم تجربه میکنم. خیلی نمیتونم ازش بگم ولی فقط اینو می خواستم بگم که همش احساس میکنم پیشش خیلی چیزا کم دارم. هیچ وقت نتونستم باهاش درست و حسابی حرف بزنم. میدونه دوستش دارم. اونم منو دوستم داره. ولی اینقدر عیب و ایراد دارم که اصلا نمیدونم چه کار باید بکنم. بعضی وقتا دلم میخواد کاش اصلا به وجود نمیومدم توی این دنیا. وقتی کنارمه اونقدر آرومم که مثل یه ادم مست میشم و اصلا قدرشو دیگه نمیدونم و یهو یه چیزی از دهنم میپره که باعث میشه ازم ناراحت بشه ولی بازم منو میبخشه. لحظه هام همشون توی دلتنگی دلواپسی شادی و سرمستی و غم و گریه میگذره. همه این احساسات رو مدام دارم تجربه میکنم. کاش خدا بهم آرامش بده. هی بهش میگم خدایا چرا بهم اونقدر قدرت بده که بتونم تقدیر و سرنوشتمو تحمل بکنم. فقط وقتی خدا به دادم میرسه آروم میشم. با این عاشقی فهمیدم ولی که خدا وقتی عاشق کسی هستیم مارو دوستمون داره و واقعا میشه از ته دل باهاش حرف بزنیم. عشق واقعا زیباترین معجزه ی خداونده.

akhavan

کاربر

ارسالها: 2517

#38 Posted: 3 Oct 2012 17:57

wolfan0171: سه ساله که عاشق ! کسی هستم که هفت ساله ازدواج کرده و یه بچه هم داره
و منو داداش صدا میکنه
آخه من چی بگم که عاشق کسی شدم که ۱۵ ساله ازدواج کرده و بچش همسن خودمه

نمیدونم چجوری بهش بگم.بعید میدونم آشنا یا دوستی داشنه باشه که اینو بخونه

هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7

mostata

کاربر

ارسالها: 174

#39 Posted: 3 Oct 2012 18:21

اخر عوضیا بود لعنتی ه کارا که نکرده بود خوب شد که گورشو گم کرد

saeid1371

کاربر

ارسالها: 489

#40 Posted: 10 Nov 2012 21:16

فوق العادهههههههه

عاشقشمممممممممم

دنیامه مهربونه
کوچولوه ۱۶سالشه
عشسقمه

خوشبو هستشش

خیلی مخصوصا گردنش

همه از آدمای عوضی بیزارن غافل ازاینکه خودشون آدم عوضی قصه زندگی یکی دیگه ن.

صفحه 4 از 15: « پیشین 1 2 3 4 5 ... 12 13 14 15 پسین »

گفتگوی آزاد /

از عشق خود بنویسید

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا