ارسالها: 12930
#131
Posted: 1 Nov 2014 13:03
بازگویی اعترافات شکنجهگر ستار بهشتی در دومین سالگرد درگذشت او
مادر ستار بهشتی، کارگر وبلاگنویسی که زیر شکنجه درگذشت، در مراسم دومین سالگرد درگذشت پسرش از پاسخگو نبودن مسئولان حکومتی انتقاد کرد. نرگس محمدی در این مراسم گفت شکنجهگر ستار در حضور قاضی به قتل او اعتراف کرده است.
مراسم دومین سالگرد درگذشت ستار بهشتی، کارگر وبلاگنویسی که زیر شکنجه پلیس در گذشت، بعدازظهر روز پنجشنبه (۸ آبان/۳۰ اکتبر) در رباط کریم تهران برگزار شد.
در ویدئوی کوتاهی که از این مراسم در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نایبرئیس کمیسیون حقوقبشر ایران گفته است: «شکنجهگر ستار در حضور مادر ستار و خانم پورفاضل، وکیل ستار و قاضی پرونده اعتراف کرد که ستار را زیر شکنجه کشته است.»
او در تشریح اعترافات قاتل ستار گفت: « شکنجهگر اعتراف کرد که ستار میخندید و من او را میزدم. آنقدر زدم که ستار زیر دست من از بین رفت.»
محمدی خاطرنشان ساخت: «این را باید در تاریخ نوشت. در دادگاهی که شکنجهگر اعتراف میکند آنقدر {ستار را}زدم تا زیر دست من مرد. آیا تاکنون پروندهای با این صراحت برای اعمال جنایت دیدهاید؟»
در مراسم دومین سالگرد درگذشت "ستار بهشتی"،احمد منتظری فرزند ارشد آیت الله منتظری، جمعی از فعالان مدنی-سیاسی، برخی از زندانیان سیاسی و اهالی رباط کریم حضور داشتند.
منکری بالاتر از قتل هست؟
نرگس محمدی در این مراسم با اشاره به بیگناهی ستار بهشتی ضمن انتقاد از تصویب طرح "امر به معروف و نهی از منکر" در مجلس، گفت: «آیا منکری بالاتر از قتل یک انسان وجود دارد؟ این آمران به معروف و ناهیان از منکر در این دوسالی که این مادر بر سر مزار فرزندش می گریست چه کردهاند؟»
محمدی یادآور شد: «چرا نمایندگان حامی از طرح "آمران به معروف ..." در مجلس قصد حمایت از آمران و ناهیان را دارند، اما به منکری به زشتی کشته شدن یک انسان زیر شکنجه اعتراض نکرده اند؟ چرا در دادگاهها به این پروندهها رسیدگی نمیشود؟ چرا فقط منکر "موی زن ایرانی" است اما به اختلاسهایی که حتی روزنامهنگاران دیگر توان نوشتن آنها را ندارند، رسیدگی نمیشود.»
گوهر عشقی، مادر ستار و سحر بهشتی خواهر این زندانی مقتول، با تشکر از حاضران برای همدردی و همدلیاشان، به شدت از پاسخگو نبودن مسئولان حکومتی درباره شکنجه منجر به قتل ستار بهشتی انتقاد کردند.
مادر ستار: کینهتوز نیستیم، اما باید درس عبرت داد
خانواده ستار بهشتی همچنین به "بازجوی شکنجه گر" و "قاتل" وی اعلام کردند که قصدشان از تلاش برای محاکمه وی، عبرت دیگران و قربانی نشدن "ستار"های دیگر بوده، نه کینه توری؛ و قصد نداشتهاند و ندارند او را به پای چوبه دار بکشانند.
ستار بهشتی دو سال قبل پس از بازداشت توسط ماموران انتظامی، در بازداشتگاه پلیس فتا بر اثر شکنجه درگذشت. پرونده قتل او با وجود واکنش گسترده افکار عمومی و پیگیری خانوادهاش، بینتیجه ماند.
او به اتّهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکهٔ اجتماعی و فیس بوک" بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود و در مدّت بازجویی به شدت از سوی پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات جمهوری اسلامی شکنجه شد و در همین جریان درگذشت.
پس از انتشار خبر مرگ بهشتی، ۴۱ نفر از زندانیان سیاسی در نامهای اعلام کردند که «ستار بهشتی روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان ۱۳۹۱ در بند ۳۵۰ اوین بوده و آثار شکنجه در تمام قسمتهای مختلف بدنش مشهود بودهاست.»
سه سال حبس تعزیری برای قاتل
پرونده قتل "ستار بهشتی" سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان در ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ منجر به صدور کیفرخواست با اتهام "قتل شبه عمد" برای یکی از مأموران پلیس فتا شد.
قاتل به سه سال حبس تعزیری، دو سال اقامت اجباری (تبعید) در نقطه معین و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
اولیای دم "ستار بهشتی" به این موضوع اعتراض کردند و پرونده برای اظهارنظر به دادگاه عمومی ارجاع شد و این مرجع با رد اعتراض اولیای دم، در نهایت نظر دادستانی مبنی بر "شبهعمد بودن قتل" را تأیید کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#132
Posted: 1 Nov 2014 13:04
پس از 5 سال , زن متهم به قتل بیگناه شناخته شد
بیگناهی زن جوان که متهم بود در مرگ مادرشوهر خواهرش نقش داشته است در دیوان عالی کشور تایید و این زن دیروز آزاد شد.
عصر بیستویکم شهریور سال 88 به کلانتری جوادیه خبر رسید که یک زن 53 ساله به نام رقیه پس از جدال با مادر و خواهر عروسش جان سپرده است. جنازه زن میانسال به پزشکی قانونی فرستاده شد و پسر 23ساله قربانی به نام «مهدی» به پلیس گفت: «با مادرم داخل مغازهام نشسته بودیم که مادرزنم «صغری» و خواهرزنم «سمیرا» وارد مغازه شدند و درباره هزینههای مغازه با مادرم بحث کردند. مادرزنم از مدتی پیش مغازه میوهفروشی را برایم اجاره کرده بود و من و مادرم در آنجا کار میکردیم. چون مدتی بود که کرایه مغازه را به مادرزنم نپرداخته بودم تا آن را به صاحب مغازه بدهد درگیری مادرم و مادرزن و خواهرزنم سر همین موضوع بالا گرفت. در آن درگیری مادرم میخواست از مغازه خارج شود که سمیرا او را هل داد و سر مادرم با زمین برخورد کرد. همان موقع با اورژانس تماس گرفتم اما کار از کار گذشته بود.» به دنبال اظهارات این مرد، مادر و دختر جوانش بازداشت شدند. سمیرا گفت: «مدتی پیش مادرم برای دامادمان رضا مغازهای کرایه کرد و قرار شد رضا ماهانه کرایه مغازه را به مادرم بپردازد، اما او چند ماه کرایه را نداد تا اینکه آن روز به مغازه دامادمان رفتیم که در اینباره با او و مادرش صحبت کنیم. خواهرم سمیه که همسر رضاست هم در مغازه بود. وقتی مادرم با مادر رضا بحث کرد خواهرم از مادرشوهرش جانبداری کرد. به همین خاطر من عصبانی شدم و با خواهرم درگیر شدم، اما یکباره مادرشوهر خواهرم روی زمین افتاد. ولی باور کنید من او را هل ندادم.» صغری نیز گفت: «زمانی که با مادر دامادمان روبهرو شدم رنگش پریده بود و میگفت روزه است. او قبلا هم دو بار سکته قلبی کرده بود و گمان میکنم به همین خاطر حال او بد شد. من و دخترم با پیرزن درگیر نشدیم.» به دنبال اظهارات این مادر و دختر، صغری تبرئه شد و سمیرا شانزدهم شهریور امسال در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه اولیای دم درخواست حکم قصاص را مطرح کردند. سپس سمیرا پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: «من در جریان مرگ رقیه هیچ نقشی نداشتم و روز حادثه تنها با خواهرم درگیر شدم. در آن دعوا حتی شوهرخواهرم هم من را کتک زد. من اصلا به رقیه نزدیک نشدم و پیرزن خودش از دنیا رفت.» در این بین سمیه خواهر سمیرا بهعنوان گواه روبهروی پنج قاضی ایستاد و گفت: «با خواهرم سمیرا بهخاطر هواخواهی از شوهرم درگیر شدم. اما خواهرم ضربهای به مادرشوهرم نزد که منجر به مرگ او شود.» سپس هیات قضایی پرونده را برای روشن شدن علت تامه مرگ به پزشکی قانونی برگرداند. وقتی کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد اثری از برخورد سر پیرزن با زمین وجود ندارد و مرگ وی تا 60 درصد ناشی از استرس و هیجان درگیری بوده است، این گزارش سمیرا را از اتهام قتل عمد تبرئه کرد. دیروز این حکم از سوی قضات شعبه 19 دیوان عالی کشور مهرتایید خورد و قطعی شد. به این ترتیب این متهم به قتل دیروز پس از پنج سال از زندان آزاد شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#133
Posted: 9 Nov 2014 20:22
زن 30ساله روستایی، همسر خود را بیهوش کرد و سپس با ضربات چاقو کشت
مرد جوانی قربانی توطئه همسرش شده و به قتل رسید. در پی تماس تلفنی با مرکز 110 مبنی بر وقوع یک مرگ مرموز واقع در روستای دانیال از توابع سلمانشهر بلافاصله مأموران پلیس آگاهی و کلانتری سلمانشهر با هماهنگی بازپرسی و پزشکی قانونی در محل حاضر شدند. مأموران پس از ورود به محل حادثه با پیکر بیجان و خونآلود مرد جوانی به نام نادر یوسفی 42 ساله روبهرو شدند که در اتاق پذیرایی روی زمین افتاده بود. آثار بریدگی در مچ دست چپ - شاهرگ - و مچ دست راست و آثار ضربات شیء نوکتیز روی قفسه سینه نیز دیده میشد. سرهنگ «کشاورزی» فرمانده پلیس عباسآباد در این باره گفت: اقدامات ابتدایی بررسی صحنه جرم و معاینه اولیه جسد توسط پزشکی قانونی انجام شد و در بررسی ساختمان و اطراف آن هیچگونه آثار تخریب مشاهده نشد، بدین ترتیب به همسر قربانی حادثه به نام «سحر» 30 ساله مشکوک شده و او را بازداشت کردیم.
وی در مراحل نخستین بازجوییهای پلیس ادعا کرد در اتاق بچهام خواب بودم و متوجه هیچ سرو صدایی نشدم. در همین راستا مأموران تحقیقات از همسایهها را در دستور کار خود قرار داده و دریافتند این زوج از مدتها پیش با هم اختلاف داشتند.
از سویی دیگر با توجه به تماس نگرفتن همسر مقتول با پلیس، اطلاعرسانی به همسایگان و عادت قربانی حادثه به وسواس خاصی که به قفل کردن در حیاط و در خانهاش داشت و همچنین علاوه بر آن آثار بریدگی در انگشت سبابه دست چپ و کف دست راست، فاصله اندک استقرار جسد با اتاق خواب و خون آلود بودن پای مقتول، همسر قربانی مظنون اصلی شناخته شد.
با وجود انکارهای همسرقربانی حادثه درباره مرگ همسرش، با استفاده از شیوه و شگردهای فنی پلیسی و تمرکز به مستندات سرانجام همسر قربانی اقرار و اعتراف به قتل کرد. وی درباره چگونگی وقوع حادثه گفت: همسرم را با ضربات چاقو به قتل رساندم، ابتدا مقدار زیادی قرص در غذای او ریختم وقتی او بیحال شد با کارد به جانش افتاده و او را کشتم.
با دستور قضایی پس از بازسازی صحنه قتل از سوی این زن جنایتکار و مستندسازی، یک چاقوی ارهای آشپزخانه که شسته شده بود پیدا شد.
با دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب عباس آباد متهم تا انجام بررسیهای تخصصی درباره علت و انگیزه قتل در اختیار مأموران قرار دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#134
Posted: 9 Nov 2014 20:23
2نماینده یک شبکه ماهواره ای که بهشت را به یک زن مازندرانی فروخته بودند،دستگیر شدند
روزنامه ایران :مدیر نمایندگی یک شبکه ماهوارهای با وعده وارد شدن یک زن به بهشت، اقدام به کلاهبرداری 300 میلیون ریالی از او کرد.
اقدامات پلیسی برای به دست آوردن ردی از این مدیر کلاهبردار به دنبال اعلام شکایتی از سوی شوهر این زن در دستور کار قرار گرفت.
مرد مالباخته درباره جزئیات کلاهبرداری از همسرش به کارآگاهان فتای مازندران گفت: اهل و ساکن شهر قائمشهر هستم. همسرم را خیلی دوست دارم. سال 84 بود که زنم به یک بیماری روحی و روانی عجیب مبتلا شد. او افسردگی شدیدی گرفت. همیشه در ترس از مرگ و دنیای دیگر قرار داشت.
زندگی او از آن روز همواره همراه با ترس از مرگ سپری میشد. از اینکه او را در چنین وضعیتی میدیدم زندگی برایم جهنم شده بود. دیدن اینکه او ذره ذره در برابر چشمانم مانند شمعی میسوزد و آب میشود، دقایق بدی را برای ما رقم زده بود. پزشکان زیادی با توصیه دوستانم او را معاینه کردند اما فایدهای نداشت. هر دارو و درمانی لازم بود انجام دادم اما بیفایده بود.
در حالی که ناامیدی و یأس از درمان این بیماری بر زندگی ما چنبره زده بود، یک روز دریچه امیدی به زندگی ما باز شد. من در حال جست و جو در فضای اینترنت بودم که آگهیای توجهم را به خود جلب کرد. سفارش دهنده آگهی ادعا کرده بود با ارتباطاتی که در فضاهای عرفانی دارد، قادر است بسیاری از بیماریهای روحی و روانی را به سادهترین روش درمان کند.
با خواندن این آگهی انگار زندگی بار دیگر به روی من لبخند زده بود. تصور اینکه کسی بتواند مرا و زندگیام را از کابوس هر روز عذاب کشیدن همسرم برهاند انرژی مضاعفی به کالبد زندگیام بخشیده بود.
به هر ترتیبی بود نشانی و شماره تلفن آنها را پیدا کردم. پس از تماس با مدیران شبکه ماهوارهای در تهران با او قرار گذاشته و درباره مشکلات زندگیام صحبت کردم. او چند سیدی برایم فرستاد. بعد از آن تماسهای آنها شروع شد و مرا مجاب کردند تا برای شرکت در کلاس هایشان به تهران بروم. چندین بار در کلاسهای عرفانی که برگزار کرده بودند شرکت کردم و برای هر بار شرکت مبلغی را پرداخت میکردم.
حاضر بودم همه زندگیام را بدهم تا این مشکل حل شود. مدتی بعد از قرارهای حضوری، آنها تماس گرفته و ادعا کردند از طریق بحثهای عرفانی و معنوی قادرند برای همسرم بعد از مرگ شفاعت کرده و او را مستقیم روانه بهشت کنند. با این صحبتهای اغواکننده بود که همسرم را فریب داده و او را تشویق کردند تا 300 میلیون ریال به حساب آنها واریز کند. این در حالی بود که من از این اتفاق بیاطلاع بودم.
مأموران پلیس فتای مازندران که با اعلام این شکایت از سوی شوهر این زن در جریان ماجرا قرار گرفته بودند با اطلاعاتی که درباره نشانیهای ظاهری مدیر کلاهبردار در اختیارشان قرار گرفته بود، ردیابی مدیر شبکه ماهوارهای را در دستور خود قرار دادند.
آنان در جریان بررسیهای خود مخفیگاه مرد کلاهبردار را ردیابی و او را در تهران بازداشت کردند. این مرد وقتی از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت ابتدا با ارائه اطلاعات انحرافی سعی در گمراه کردن مأموران داشت ولی وقتی دانست پلیس با دلایل و مدارک مستند او را عامل کلاهبرداری میداند، لب به اعتراف گشوده و ماجرای کلاهبرداری 300 میلیون ریالی را به گردن گرفت.
وی در اعترافات خود گفت: من دارای دفتر نمایندگی از طرف این شبکه ماهوارهای نوظهور هستم. ما با انجام تبلیغات فراوان سعی داریم مخاطبان زیادی را برای این شبکه جذب کنیم.
وی ادامه داد: وقتی مشتری خاصی به ما مراجعه میکند، ما قابلیتهایی که مدیر ارشد شبکه در اختیارمان قرار داده را به آنها ارائه میدهیم. وقتی پولهایی را دریافت کردیم بعد از کسر پورسانت خودمان بقیه پول را از طریق صرافی در تهران به حساب صاحب شبکه در خارج از ایران واریز میکنیم.
وقتی این مرد بعد از دیدن آگهی به دفتر ما زنگ زد ما همان حرفها و وعدهها را درباره معالجه همسرش به او دادیم او هم پذیرفت تا با مراجعه و حضور بیشتر با امکانات ما آشنا شود. حتی چندین نمونه از سیدیهای آموزشی ما را تهیه کرد.
وقتی توانستیم اعتماد کامل او را جلب کنیم و فهمیدیم او در خانه نیست با همسرش تماس گرفته و با سوءاستفاده از وضعیت روحی و روانی او ادعا کردیم قسمتی از بهشت را در اختیارش قرار میدهیم و او دیگر بعد از مرگش نباید نگران عذاب و برزخ باشد. او هم در ازای این کارمان پول درخواستی ما را که 300 میلیون ریال بود به حساب ما واریز کرد.
با توجه به این اعترافات و اینکه وی ادعا میکرد مرد دیگری نیز با او همکاری داشت مأموران، همدست او را نیز بازداشت کردند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#135
Posted: 9 Nov 2014 20:24
گزارشی از قصاص دوباره نیازعلی : گذشت 500 میلیون تومانی
روزنامه فرهیختگان : اعدام دوباره مردی که 20 سال پیش یک بار اعدام شده و زنده مانده است، در حالی از نظر برخی مراجع تقلید وجهه شرعی ندارد که این پرونده پس از گذشت 45 روز از به جریان افتادن دوباره و ارسال به قوه قضائیه، هنوز باز است و منتظر رای نهایی.
یک ماه و نیم از آن روزی که قدمخیر، همسر نیازعلی به همراه وکیل همسرش به دفتر روزنامه آمد و به جریان افتادن دوباره پرونده قتل شریک همسر خود را بازگو کرد و گفت قوه قضائیه قرار است تا هفت روز دیگر رای نهایی را صادر کند، در حالی میگذرد که هنوز هیچ خبری درباره اعدام شدن یا نشدن نیازعلی در دست نیست. وکیل این متهم که این روزها به جز پیگیری روال قانونی کارهای موکلش به امر گرفتن رضایت از اولیایدم نیز میپردازد در رابطه با این پرونده به فرهیختگان گفت: «پرونده از نیمه شهریور ماه که پرونده از همدان به تهران فرستاده شد قرار بود پس از هفت روز رای نهایی صادر شود، اما هنوز خبری از رای قطعی نشده است.»
وی همچنین ادامه داد: «اولیایدم مقتول فقط زمانی از قصاص این متهم میگذرند که مبلغی بیش از دو برابر دیه معمولی یک انسان دریافت کنند و این موضوع عملا برای خانواده متهم امکانپذیر نیست.» وی در توضیح گفته خود افزود: «خانواده متهم در بهترین حالت میتوانند نیمی از دیه را پرداخت کنند و فقط در صورتی میتوانند تمام دیه را بپردازند که نهادهای خیریه به آنها کمک کنند.» ساسانی وکیل نیازعلی، در این رابطه میگوید: «دیه کامل انسان 200 میلیون تومان است اما رقمی که خانواده مقتول آن را خواسته 300 میلیون بیشتر از دیه یک نفر است.» همسر نیازعلی نیز در رابطه با آن 500 میلیون تومانی که خانواده مقتول بهعنوان شرط رضایت درخواست کرده، میگوید: «اگر تمام داراییهای خودمان و اقواممان را بفروشیم باز هم نمیتوانیم این رقم را تهیه کنیم.» وی همچنین گفت: «همان روزهای پس از قتل؛ یعنی روزهای فروردینماه سال 71، خانواده مقتول خانه و زندگی ما را دو بار به آتش کشیدند، البته به آنها هم برای این کار حق میدهم. حتی با تراکتور وارد منزل ما شدند و همه چیز را تخریب کردند و ما تا الان حتی یک بار هم این موارد را نگفتهایم، اما الان میخواهیم نه بهخاطر ما، بلکه بهعنوان یک انسان به نیازعلی رحم کنند.»
آیا اعدام دوباره وجهه شرعی دارد؟
نیازعلی که در فروردین سال 71 شریک خود را با کلنگ به قتل رسانده بود در سال 74 یک بار اعدام شد و حتی پزشکی قانونی مرگ او را تایید کرد، اما او زنده ماند و بار دیگر نفس کشید و به کما رفت و پس از خروج از آن به حیات خود ادامه داد. اولیایدم که آن روزها پدر و مادر مقتول بودند از اعدام دوباره وی گذشت کردند و پس از دریافت دیه، قاتل پسر خود را بخشیدند و نیازعلی پس از تحمل چندین سال زندان به دلیل جنبه عمومی جرم به زندگی عادی خود برگشت. حالا بیش از 20 سال از آن سالها گذشته و فرزندان مقتول که آن روزها صغیر بودند به سن قانونی رسیدهاند. آنان دوباره پرونده قتل پدر را به جریان انداخته و هر طور شده خواهان قصاص قاتل پدر خود هستند. آنها برای گذشت از قصاص صحبت از دریافت رقمهایی میکنند که نهتنها برای خانواده نیازعلی امکانپذیر نیست بلکه اگر فامیل این خانواده نیز ملکهای خود را در همدان بفروشند موفق به تهیه 500 میلیون تومان نخواهند شد.
طول کشیدن صدور حکم شاید به نفع متهم باشد
پیگیریهای خبرنگار فرهیختگان از حقوقدانان برجسته کشور حاکی از آن است که اعدام دوباره یک فرد وجهه قانونی ندارد و هر فردی یک بار باید قصاص شود و یک بار ترس از قصاص شدن را تحمل کند. همچنین استفتا از دو مرجع تقلید آیتالله بیاتزنجانی و آیتالله مکارمشیرازی نیز حاکی از آن بود که این اعدام وجهه شرعی ندارد.
عبدالصمد خرمشاهی، حقوقدان نیز در رابطه با این پرونده به فرهیختگان گفت: «صرفنظر از اینکه فرزندان مقتول حق قصاص دارند، اجرای دوباره حکم قانونی نیست.»
خرمشاهی همچنین در رابطه با اینکه صادر شدن نهایی حکم از سوی قوه قضائیه قرار بود در یک هفته انجام شود و حالا 45 روز از آن زمان گذشته است، افزود: «من فکر میکنم بررسی بیشتر ممکن است به نفع متهم باشد و اگر قوه قضائیه تشخیص بدهد این پرونده بررسی بیشتری نیاز دارد باید دقت و تفحص بیشتری در آن صورت بگیرد تا به نتیجه صحیح برسد.»
وی همچنین در پاسخ به اینکه این پرونده به لحاظ قانونی تا چه زمانی میتواند معلق باشد و روی آن حکمی صادر نشود نیز گفت: «در قانون زمان مشخصی برای یک پرونده تعیین نشده است، بنابراین قوه قضاییه تا هر زمان که بخواهد میتواند روی پرونده تحقیق و بررسی کند. معتقدم اگر زمان طولانیتر باعث شود پرونده بهتر بررسی شود مشکلی در اینباره وجود ندارد.»
وی همچنین ادامه داد: «اعدام به معنای به دار آویختن متهم و تاییدیه فوت از سوی پزشکیقانونی است، نه به معنای خارج شدن روح از بدن.بنابراین وقتی این فرد به مدت 20 دقیقه بالای دار معلق بود و سپس پزشکان مرگ وی را تایید کردند به معنای اجرای کامل حکم است و اجرای دوبارهاش طبق موازین، قانونی نیست.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#136
Posted: 9 Nov 2014 20:25
اعترافات تلخ به قتل آتشین مرد بادکنک فروش
عامل قتل آتشین مرد بادکنکفروش در اعترافات تلخی از این معمای جنایی رازگشایی کرد.
از ساعت 8 صبح 29 شهریورماه وقتی خودرویی داخل یک مزرعه منطقه قلعه گبری شهر ری آتش گرفت پلیس با یک معمای جنایی روبهرو شد.
آتشنشانان وقتی پژو 405 آتشین را خاموش کردند مأموران کلانتری 172 شهرری در بازرسی از آن جسد سوختهای را دیدند.
ماجرای این جنایت به بازپرس شعبه 7 دادسرای شهرری مخابره شد و با دستور وی تیمی از اداره 10 قتل پلیس آگاهی تهران دست به کار شدند تا از جسد سوخته رازگشایی کنند.
کارآگاهان در نخستین اقدام تحقیقی به بررسی خودروی سوخته پرداخته و صاحب آن در شهرری را شناسایی کردند که وی زنده بود و از این مرد شنیدند خودرویش را امانت در اختیار برادر 36 سالهاش به نام «مجتبی» قرار داده است.
وقتی مشخص شد جسد سوخته کسی جز مجتبی نیست، برادر قربانی به کارآگاهان گفت: «از برادرم خواسته بودم خودرو را برای انجام سرویس فنی به مکانیکی یکی از دوستانش ببرد، ساعت 3 ظهر 28 شهریورماه بود که خودرو را تحویل گرفت و از آن به بعد از او و خودرویم هیچ خبری نداشتم.»
کارآگاهان در شاخه دیگری پی بردند مجتبی در بازار شهرری اقدام به فروش بادکنک میکرد و همزمان تحت پوشش بادکنکفروشی به خرید و فروش مواد افیونی نیز دست میزد و خودش هم به شیشه اعتیاد داشت.
با توجه به ادعاهای برادر قربانی، کارآگاهان سراغ مرد مکانیک به نام «رضا» رفتند و از وی شنیدند مجتبی به مغازهاش مراجعه نکرده است و این درحالی بود که تجسسهای پلیسی نشان میداد برخی مغازهداران همسایه مکانیکی، رضا را روز 28 شهریورماه سوار بر پژو 405 برادر مجتبی دیدهاند.
همین کافی بود تا رضا روز هشتم مهرماه دستگیر شود و با وجود اصرار بر بیگناهی از جنایت آتشین رازگشایی کند.
رضا گفت: «روز 28 شهریورماه قربانی به بهانه تعمیر خودروی برادرش به مغازه من آمد، پس از انجام سرویس و برای اطمینان از سالم بودن خودرو، درحالی که مجتبی در مغازه حضور داشت اقدام به گشتزنی با پژو 405 در اطراف محل کار خود کردم و پس از دقایقی باز به در مغازه برگشتم.»
رضا در ادامه گفت: «پس از بازگشت متوجه شدم مجتبی به داخل مغازه رفته و با سوءاستفاده از غیبت من، در اتاقک انتهای مغازه که محل استراحت است، شیشه میکشد؛ این درحالی بود که پیش از آن و در چند نوبت به مجتبی گفته بودم حق ندارد در محل کسب و کار من شیشه بکشد، به همین خاطر با او درگیر شده و قصد داشتم مجتبی را از مغازه بیرون بیندازم اما او که به خاطر توهم شیشه در شرایط طبیعی قرار نداشت، ناگهان با من درگیر شد و درحالی که با هم گلاویز شده بودیم، وی را به سمت پلهها هل دادم که باعث شد مجتبی از پلهها پایین افتاده و از ناحیه سر دچار شکستگی، خونریزی و بیهوشی شود. درحالی که بسیار ترسیده بودم مغازه را تعطیل کردم تا کسی متوجه ماجرا نشود، ساعت 3 نیمه شب بود که به مغازه رفتم و جسد مجتبی را داخل صندوق عقب خودروی برادرش گذاشتم و به بیابانهای اطراف شهرری بردم و با بنزین خودرویش را به آتش کشیدم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#137
Posted: 9 Nov 2014 20:26
"قربانیان اسیدپاشی اصفهان دستکم ۶۰ جراحی لازم دارند"
عضو هیئت مدیرهی"انجمن جراحان پلاستیک ایران"میگوید روند درمان قربانیان اسیدپاشی طولانی و هزینهبر است ودولت موظف است هزینهی درمان آنها را تامین کند. او میگوید با دستکم ۶۰جراحی ممکن است آنها سلامتی خود را بازیابند.
کلانتر هرمزی، عضو هیئت مدیرهی "انجمن جراحان پلاستیک ایران" در گفتوگویی با خبرگزاری "ایلنا" گفت که زنان قربانی اسیدپاشی شهر اصفهان دستکم به ۶۰ عمل جراحی نیاز دارند تا "سلامت" خود را به دست آوردند.
این جراح پلاستیک تاکید کرده که به دست آوردن دوبارهی "سلامت" با "زیبایی" فرق دارد و قربانیان اسیدپاشی دیگر زیبایی خود را به دست نخواهند آورد.
هرمزی با تاکید بر اینکه روند درمانی ممکن است تا ۱۰ سال نیز طول بکشد، گفت:« با توجه به هزینهبر بودن جراحیهای پلاستیک دولت موظف است در چنین مواردی هزینهی درمان را تقبل کند.»
این عضو هیئت مدیرهی انجمن جراحان پلاستیک تاکید میکند که بیمارستانهای دولتی ایران امکانات مناسب و کافی برای درمان این افراد را دارند، اما به دلیل تعداد زیاد بیماران روند درمان قربانیان اسیدپاشی عملا طولانی میشود.
مقامات امنیتی و انتظامی ایران هنوز عاملان چندین مورد اسیدپاشی بر صورت زنان در شهر اصفهان را شناسایی و بازداشت نکردهاند.
در حالی که نگرانی مردم اصفهان و دیگر شهرهای ایران از این حادثه همچنان ادامه دارد، احمدرضا رادان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ناجا، مدعی شد که در قضیهی اسیدپاشی "بزرگنمایی" شده است و این موضوع مورد "سوء استفاده دشمنان" قرار گرفته است.
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، اسیدپاشی در اصفهان را وسیلهای برای "ارعاب عمومی و زیرسوال بردن امنیت کشور" توصیف کرد و تاکید کرد که دولت تا دستگیری عاملان اسیدپاشی آرام نخواهد ماند.
تجمعهای اعتراضی شهروندان در اصفهان و تهران با برخورد خشونتآمیز مقامات پلیس روبرو شد. عدهای نیز بازداشت شدند. مهدیه گلرو، فعال دانشجویی که بعد از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ بازداشت و به ۲ سال و ۴ ماه حبس محکوم شد، یکی از زنان معترضی است که همچنان در بازداشت به سر میبرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#138
Posted: 9 Nov 2014 20:28
بازداشت و «برخورد» با «شایعهسازان» اسیدپاشی در مشهد
با گذشت نزدیک به یک ماه از انتشار خبرهای مرتبط با اسیدپاشیهای سریالی در اصفهان، رئیس کل دادگستری خراسان رضوی وز جمعه گفت که تعدادی از «شایعهسازان اسیدپاشی» در مشهد دستگیر شدهاند.
این در شرایطی است که تاکنون بنا بر آن چه مقامهای رسمی در ایران گفتهاند هیچ کس در پیوند با حوادث اسیدپاشی در شهر اصفهان دستگیر نشده است.
علی مظفری، رئیس کل دادگستری استان خراسان رضوی، روز جمعه، ۱۶ آبان، به خبرگزاری نسیم گفت که پرونده این بازداشتیها که، به گفته او، «دنبال شایعهسازی و اخلال در نظم عمومی» بودند در حال بررسی است.
به گفته این مقام قوه قضاییه، تاکنون «هیچ موردی» از اسیدپاشی در استان خراسان رضوی دیده نشده و با شایعهسازان نیز برخورد قانونی خواهد شد.
این در حالی است که به گفته مقامات همین قوه هنوز هیچ بازداشتی در خصوص پرونده اسیدپاشی اتفاق نیفتاده و همچنان باید منتظر بود.
از جمله غلامحسین محسنی اژهای، معاون اول قوه قضائیه ایران، روز جمعه گفت که برای روشن شدن ابعاد پرونده اسیدپاشیهای اصفهان، باید منتظر ماند و هنوز با قطعیت نمیتوان درباره این که اسیدپاشیها کار یک تن بوده سخن گفت.
پیش از او عوض حیدرپور، عضو هیئت اعزامی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به اصفهان، گفته بود که «بر اساس برداشت اولیه» عامل اسیدپاشیها در این شهر «تنها یک نفر» بوده و او «در یک قدمی دستگیری است» و «بهزودی و راحت» دستگیر میشود.
از دیگر سو اما عضو هیئت مدیره انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران گفت که نتایج جراحی پلاستیک قربانیان اسیدپاشی در اصفهان مطلوب نیست، چون جراحی پلاستیک آنان به یک یا دو عمل منتهی نشده و دستکم در مواردی به ۶۰ عمل جراحی نیاز هست که این روند درمان را به درازا کشانده و ممکن است تا ۱۰ سال نیز ادامه یابد.
عبدالجلیل کلانتر هرمزی در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران، ایلنا، گفت که «زیبا شدن» با «سالم شدن» متفاوت است و قربانیان اسیدپاشی دیگر «زیبایی» خود را به دست نخواهند آورد.
قربانیان اسیدپاشی معمولا با مشکلات تامین هزینههای درمانی، بازیابی سلامتی و بازگشت به زندگی عادی روبهرو هستند.
عضو هیئت مدیره انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران با اشاره به «هزینهبر بودن» جراحیهای پلاستیک قربانیان اسیدپاشی ادامه داد: دولت موظف است در حوادثی مانند اسیدپاشی به دلیل طولانی شدن روند درمان و جراحیهای مورد نیاز قربانیان هزینههای جراحی پلاستیک را تامین کند.
به گفته او، در حال حاضر امکانات بیمارستانهای دولتی برای درمان قربانیان اسیدپاشی مناسب و کافی است، اما به دلیل مراجعه بسیار بیماران به بیمارستانها، روند درمان این قربانیان طولانی میشود.
به گفته این عضو هیئت مدیره انجمن جراحان پلاستیک، قربانیان اسیدپاشی پس از عمل به دلیل عوارض جانبی که بر روی پوستشان ایجاد میشود برای بازگشت به زندگی نیاز به روانشناس دارند؛ «وقتی یکدهم صورت سالم میماند، برگشت به زندگی عادی مقاومت زیادی را میطلبد.»
پس از اسیدپاشیهای سریالی که نزدیک به دو ماه پیش در اصفهان رخ داد، روز جمعه، ۹ آبان، برخی از ائمه جمعه در ایران اسیدپاشیها را توطئه دشمن برای تخریب طرح حمایت از «آمران به معروف و ناهیان از منکر» خواندند و خواستار مجازات عاملان اسیدپاشیها و همچنین رسانههایی شدند که اسیدپاشیها را به طرح امر به معروف و نهی از منکر نسبت دادهاند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#139
Posted: 10 Nov 2014 13:48
قربانی ترن هوایی پارک ارم مهمان ۶ ماهه بیمارستان
«مقصران این حادثه، اگر بچه خودشان فلج شود و روی ویلچر بنشیند چه حسی پیدا میکنند؟» نگار قربانی، این جمله را در حالی میگوید که با گذشت ۶ماه از حادثهای که برایش رخ داد، هنوز در بیمارستان بستری است.
او دختر 25سالهای است که 6ماه قبل بهدلیل نقص در ترن هوایی پارک ارم دچار ضایعه نخایی شد و حالا روزها و شبهایش را روی تخت بیمارستان میگذراند. هرچند در این حادثه علاوه بر او 2دوست دیگرش به نامهای مانیا یوسفی و رکسانا فرهی نیز آسیب دیدند اما میزان صدمهای که نگار متحمل شد بیش از دیگران بود.
در بیمارستان
با گذشت 6ماه، درحالیکه این حادثه میرود که بهدست فراموشی سپرده شود نگار دل پر دردی دارد و هزینههای کمرشکن بیمارستان و دارو، او و خانوادهاش را بیش از گذشته مستاصل کرده است. او میگوید: «این حادثه بهخاطر بیاحتیاطی دیگران بود اما من در حال پس دادن تاوان اشتباه آنها هستم.»
تختی که گوشه اتاق 223بیمارستان نورافشار قرار دارد ماههاست که تنها مونس دختر جوان شده است. در و دیوار اتاق برایش تکراری شده و معلوم نیست تا کی باید گوشه بیمارستان با مشکلاتش دست و پنجه نرم کند. او در این مدت بارها شبی را که حادثه برایش اتفاق افتاد مرور کرده است. نگار میگوید: «بیستم اینماه که برسد میشود 6ماه.»
دختر جوان ادامه میدهد: «نامزدم از فرانسه آمده بود ایران تا یکدیگر را ببینیم. همان روزها از پایاننامهام هم دفاع کرده بودم و برای همین با دوستانم میخواستیم تفریح کنیم. گفتیم برویم پارک ارم. در راه پارک بودیم که مادرم تماس گرفت و گفت نروید. وسایل آنجا استاندارد نیست. اما من گفتم مواظبیم و... وسط راه یکی دیگر از دوستانم تماس گرفت و گفت بیایید شام برویم بیرون.
گفتیم نه میرویم پارک و بعد میآییم شام میخوریم. حتی 2مرتبه در ورودی پارک را پیدا نمیکردیم و مجبور شدیم دور بزنیم. وقتی وارد پارک شدیم هم میخواستیم وسیله بازی دیگری را استفاده کنیم اما شلوغ بود و نشد. تا اینکه سوار ترن هوایی شدیم.» آن شب انگار همهچیز دست بهدست هم داده بود تا آن حادثه رخ دهد. آنها 6نفر بودند:
«اول رکسانا نشست و بعد من و بعد مانیا. اما قبل از اینکه دستگاه بهکار بیفتد مانیا گفت من میترسم که کنار بنشینم. من هم که وسط بودم جایم را دادم به او. بعد ترن هوایی راه افتاد و چند لحظه بعد هم سقوط کرد. » این پایان تفریح نگار و دوستانش بود و از آن زمان تاکنون او در بیمارستان بستری است. او 8مهره گردن و سمت راست لگنش شکست، اما از همه مهمتر نخاعش بود که آسیب دید و حالا از گردن به پایین بیحس است.
او درباره روند درمانش میگوید: «در نخستین بیمارستانی که بودم جراحی شدم. بعد از 2روز ریهام چرک کرد و گلویم را سوراخ کردند و 2، 3ماه نمیتوانستم صحبت کنم و از ریهام چرک خارج میکردند. به مرور ریهام بهتر شد. اما حالا بیحس روی تخت افتادهام و نمیتوانم حرکت کنم. این حادثه زندگیام را از من گرفت.
6ماه است روی تخت خوابیدهام. شما اگر 2شب روی تخت بخوابید دچار مشکل میشوید، چه برسد به 6ماه. امیدوارم هیچکس چنین اتفاقی را تجربه نکند. البته فقط این نیست؛ سردرد، چشم درد، دوبینی، ضعف معده، بیاختیاری و... همه این مشکلات وجود دارد. نه میتوانم راه بروم و نه حتی یک لیوان آب بخورم. من تا 3ماه اول حتی حرف هم نمیتوانستم بزنم. » اما اینها همه مشکلات دختر جوان نیست. او درباره بزرگترین مشکلش میگوید:
« هزینههای بیمارستان فشار زیادی به ما میآورد. اگر این مشکل برطرف شود بقیه کار با خودم است که چقدر قوی باشم و تلاش کنم تا سلامتیام را دوباره بهدست بیاورم. » نگار پیش از این دختر فعالی بود و با چند شرکت همکاری میکرد:«من کاردانی گرافیک خواندم. کارشناسیام طراحی پارچه و لباس است و کارشناسی ارشد هم قبول شدم که متأسفانه این اتفاق افتاد و نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. من گرافیست خیلی فعالی بودم و با چند شرکت کار میکردم.
در زمینه رشته دومم که طراحی لباس بود هم فعال بودم اما این اتفاق افتاد و همه کارهایی که دوست داشتم تعطیل شد. » اما حالا نگار چطور در بیمارستان روزهایش را میگذراند؟ او میگوید:«ساعت 5:30بیدار میشویم. علائم حیاتی میگیرند. ساعت 6صبحانه میخوریم. بعد میرویم پایین تا حدود ساعت 2کاردرمانی و ورزش و فیزیوتراپی. بعد ناهار و بعد دوباره تا عصر فیزیوتراپی و بعد هم خسته و کوفته و بعد خواب و دوباره همین سیکل تکرار میشود. »
گفتند پیگیری میکنیم اما...
نگار گلایههای زیادی دارد: «ماه اول بعضی از مسئولان حرفهایی زدند که پیگیری میکنیم و افراد خاطی را مجازات میکنیم. 2هفته اول هم از طرف پارک آمدند و مقداری از هزینهها را در حد کم متقبل شدند اما الان 5ماه است که دیگر کسی سراغی نگرفتهاست.
تا اینکه از 2هفته قبل آقای هاشمی، وزیر بهداشت و آقای مرتضی طلایی از شورای شهر تهران آمدند. هر روز هزینههای بیمارستان اضافه میشود. داروها نایاب هستند و به سختی خودمان تهیه میکنیم. وظیفه مقصران این حادثه است که هزینه سنگین درمان من را پرداخت کنند. طراح، سازنده و بازرسی مقصر بودند که آنها هم درخواست تجدید نظر دادند.»
با وجود همه این گلایهها، قلب نگار سرشار از امید به آینده است. او امیدوار است مدتی بعد با فیزیوتراپی و کاردرمانی بتواند دستکم توانایی دست هایش را دوباره باز یابد: «دوست دارم زودتر بتوانم از دستهایم استفاده کنم. چون برای یک طراح سختترین چیز این است که نتواند از دستانش استفاده کند.»
حرف آخر نگار اما با مقصران این حادثه است:« آیا آنها به این فکر نمیکنند که ممکن است روزی بچه خودشان سوار این دستگاه بازی شود؟ اگر بچه خودشان فلج شود و روی ویلچر بنشیند چه حسی پیدا میکنند؟ من چهره مسئول دستگاه را هنوز یادم هست. دوست داشت ما زودتر سوار و پیاده شویم و مشتری بعدیاش بیاید. او به چیز دیگری فکر نمیکرد. من تصادف نکردم که بگویم مقصر بودم و باید هزینهاش را خودم بدهم. من برای تفریح رفته بودم و همه نکات ایمنی را هم رعایت کرده بودم و این حادثه بهخاطر بیاحتیاطی من نبود بهخاطر بیاحتیاطی افراد دیگری بود.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#140
Posted: 10 Nov 2014 13:49
ناگفته های تلخ مرد اعدامی
مرد اعدامی که از دزدان مسلح و خطرناک است تا پای چوبه دار از همسر و دختر کوچولویش شرمسار بود.این دزد مسلح سحرگاه پریروز و در ملأعام به دارمجازات آویخته شد.
این مرد که وحشت به جان همه میانداخت حالا با بغض به همسر و کودکش می گوید «منو ببخشید». «نادر» معروف به «سعید» و 38 ساله هستم. زمانی ماشینچی چاپخانه بودم. سال 75با 70 کیلوگرم تریاک در لاهیجان دستگیر شدم و به زندان افتادم. در بند باز زندان تحمل حبس میکردم اما دو سال بعد برای مرخصی به مشهد آمدم و فراری شدم.
برادرم «علی» پیشنهاد داد دست به سرقت از طلافروشیها بزنیم، او یک تفنگ جنگی کلاش هم گیر آورده بود. ما با همدستی پسر برادر دیگرم به نام «مهدی» نقشه سرقت از طلافروشیها را کشیدیم و سپس با موتورسیکلت به مغازههای طلافروشی حملهور شدیم و با تهدید کلاش و پتک دست به سرقتهای مسلحانه زدیم. 16 بار سرقت مسلحانه با تفنگ جنگی انجام دادیم و بقیه هم با تهدید پتک بود.
سال 89 دستگیر شدیم، برادرم علی هنگام فرار از روی ماشین افتاد و جان خودش را از دست داد. مهدی پسر برادرم به 20 سال و «جلال» همدست دیگرمان به 19 سال حبس محکوم شدو من هم که با اقدامهایم سرنوشتم را به باد داده بودم پس از بررسی پرونده در شعبه 5 دادگاه مشهد و همچنین با تأیید حکم دیوان عالی کشور به اعدام محکوم شدم.
در این آخرین لحظات عمرم فقط میتوانم بگویم برای خودم واقعاً متأسفم. سال 82 ازدواج کردم، همسر بیچارهام با هزار امید و آرزو پا به خانهام گذاشت. ما صاحب یک دختر شیرین زبان و خوشگل شدیم، اسمش را مژده گذاشتیم.
او الان 8 ساله است و تنها آرزویم این است که او را در آغوش بگیرم. البته برای همسرم پیغام فرستادم تا بچه را به اینجا نیاورد ضمن این که او امروز مدرسه داشت. دوست ندارم بچهام مرا این طوری ببیند.
از روی او و همسرم خجالت میکشم و شرمندهشان هستم.
من حق دخترم و همسرم را پایمال کردم، از روی مادرم نیز خجالتزده هستم. ما اعضای یک باند خانوادگی سرقت از طلافروشیها بودیم و خدا میداند که آنها چه عذابی میکشند. برادر بزرگم در راه خلاف کشته شد، من این طوری و پسر برادرم نیز حالا حالاها باید پشت میلههای زندان باشد و....
به مادرم میگویم خیلی دوستش دارم. بعد از مرگ پدرم در سال 80، او جای خالی پدر را برایم پر کرد. مردانه برایم به خواستگاری رفت و همسر خوبی هم برایم گرفت. حقوق و درآمدم از چاپخانه کفاف هزینههای زندگیام را میداد. مادرم، خودش هوای مرا داشت ولی افسوس که به راه خلاف رفتم و آخر و عاقبت خلافکاری هم بهتر از این نمیشود.
باید از روزی که پایم را کج گذاشتم دخترکوچولویم، همسرم و مادرم را میدیدم. میتوانستم کنارشان زندگی خوب و شیرینی داشته باشم. میتوانستم سایه سرشان باشم ولی....
بار دیگر تکرار میکنم که برای خودم متأسفم، سال 85 دان یک کونگفو گرفتم؛ ورزشکار بودم و سری توی سرها داشتم. ولی...؟
من برای همه جوانها آرزو میکنم عاقبت به خیر شوند، آنها نیز باید از خدا عاقبت به خیری بخواهند. به خدا دنیا و مال دنیا ارزش ندارد آدم بخواهد عمر و زندگیاش را تباه کند. به خدا مال حرام خیر نمیکند و آدم خلافکار خیر نمیبیند. به جوانها میگویم قدر جوانیتان را بدانید، قدر روزهای آزادیتان را بدانید و چشم و چراغ خانواده خود باشید. خدا بیامرز پدرم همیشه به من میگفت تو عصای روزهای پیری من و مادرت خواهی بود ولی من با کارهای اشتباهم کمر مادر بیچارهام را شکستم. خیلی سخت است در این وضعیت بخواهی حرفی بزنی، سخت است بخواهی چیزی بگویی و من در جایگاهی نیستم که بخواهم دیگران را نصیحت کنم. من از جوانها خواهش کردم که بیشتر به فکر خودشان باشند، به فکر باشند و به خدا توکل کنند تا مایه ننگ و عذاب خانواده خود نشوند.
از دیروز- جمعه - بعد از ظهر که در زندان به من اطلاع دادند قرار است حکم اعدام اجرا شود یک ثانیه هم فکر و ذهنم آرام نشده است، حسرت میخورم به روزها و لحظاتی که از دست دادهام.
اعدام دزد مسلح
حکم اعدام نادر ساعت 9 صبح روز هفدهم آبان ماه در میدان رسالت مشهد به اجرا گذاشته شد. «صادقی» دادستان مشهد به خبرنگار روزنامه ایران گفت: این متهم از اعضای باند خانوادگی سرقتهای مسلحانه و دارای سوابق متعدد جرایم خشن و سنگین در سطح کشور بود که مرتکب چند سرقت مسلحانه مقرون به آزار و اذیت و خسارتهای مالی و جانی شده بود.
وی افزود: این متهم در شهرهای مشهد، نیشابور، گرگان، بهشهر و رامسر با همدستی دیگر اعضای باند مرتکب 31 سرقت و همچنین ایجاد رعب و وحشت و اخلال در نظم و امنیت عمومی شده بودند که با تلاش پلیس مشهد در سال 1389 دستگیر و امروز حکم اعدام یکی از اعضای اصلی باند به اجرا درآمد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟