ارسالها: 12930
#151
Posted: 15 Nov 2014 19:31
درد سر بنز لوکس برای 2 مسافر
روزنامه ایران : سفر دو مرد سوار بر خودروی لوکس آژانس آنان را گرفتار دردسر کرد. هیچ کس نمیدانست راننده آژانس، دزد تحت تعقیبی است که به بهانه خرید بنز آن را به سرقت برده است.دو مرد جوان وقتی سوار بنز نقرهای رنگ راننده آژانس شدند نمیدانستند گرفتار چه دردسری خواهند شد.پلیس پردیس با دیدن خودروی بنز و رفتار غیرعادی راننده آن دستور ایست داد.
سرقت خودروی لوکس
عصر 31 مردادماه سال جاری مأموران کلانتری 134 شهرک غرب تهران در جریان سرقت خودروی گرانقیمتی در مسیر جنوب به شمال بزرگراه یادگار امام قرار گرفتند. پلیس با حضور در محل سرقت با مرد شیکپوشی که با وضعیت نامناسبی روی چمنهای کنار بزرگراه نشسته بود، روبهرو شد.
مرد شیکپوش به پلیس گفت: قصد فروش خودروی بنزم را داشتم و آن را در روزنامه آگهی دادم که از امروز تماسهایی برای خرید خودرویم گرفته شد.
وی افزود: در این تماسها مردی چربزبان خواست برای دیدن خودرویم با هم قرار ملاقات بگذاریم و ساعت 4 ظهر بود که وی به در خانهام مراجعه کرد.
خریدار خودرویم مردی کت و شلواری بود و پس از توافق درباره قیمت خودرو پیشنهاد داد برای اطمینان از بیرنگ بودن بنز به مغازه صافکاری و نقاشی برویم. این مرد ادامه داد: به مرد شیکپوش اعتماد کرده بودم و با هم سوار بنز شدیم که ناگهان در مسیر ماسکی را روی صورتم گذاشت و همین کافی بود تا بیحس شوم، نمیتوانستم هیچ حرکتی کنم.
قدرت دفاع از خودم را هم نداشتم تا اینکه دزد خودرویم با تهدید مرا مجبور به توقف کرد و سپس مرا از خودرو پیاده و روی چمنها گذاشت و از آن زمان به بعد روی چمنها بیهوش بودم و زمانی که به هوش آمدم تنها توانستم از پلیس کمک بگیرم.
با ادعاهای مرد شیکپوش مأموران اجرای طرح مهار در بزرگراهها بویژه مسیرهای خروجی شهر را در دستور کار خود قرار دادند که این عملیات بینتیجه بود.
تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه با گذشت سه روز مأموران گشت کلانتری پردیس به رفتارهای سه جوان بنز سوار مشکوک شدند و با بررسی شماره پلاک این خودروی لوکس متوجه شدند پلاک مربوط به خودروی دیگری است.
همین کافی بود تا فرضیه دزد بودن سه جوان پیش روی پلیس قرار گیرد و مأموران در عملیاتی غافلگیرانه موفق به توقف خودروی لوکس و دستگیری سه جوان مرموز شدند.
مأموران در بررسی خودرو دو پلاک دیگر را در صندوق عقب بنز پیدا کردند و با اعترافات راننده خودرو متوجه شدند بنز نقرهای در بزرگراه یادگار امام به سرقت رفته است.
بازجوییهای پلیسی از سه جوان که احتمال میرفت اعضای یک باند حرفهای باشند کلید زده شد و این در حالی بود که بجز دزد اصلی خودرو، دو مرد دیگر اصرار بر بیگناهی داشتند و ادعا میکردند از آژانس برای آمدن به پردیس خودرویی اجاره کردند و نمیدانستند بنز لوکس دزدی و راننده آژانس یک تبهکار است.
با وجود این مأموران همزمان با تحقیق از دزد جوان و شنیدن اعترافات وی در زمینه چگونگی سرقت تجسسهای خود را روی ادعای بیگناهی دو سرنشین دیگر متمرکز کردند و پی به بیگناهی آنان بردند.
این تحقیقات نشان داد دو مرد مسافران خودروی لوکس آژانس بودهاند و با اعتماد به یک مؤسسه کرایه خودرو این بنز و راننده را اجاره کردهاند تا به پردیس بروند.
فرمانده انتظامی شهر پردیس در راستای این خبر به شوک گفت: بررسیهای قضایی پلیس نشان داد دو جوانی که در زمان دستگیری دزد خودروی بنز بازداشت شده بودند ناآگاهانه و بدون اطلاع از سرقتی بودن بنز و نیت دزد که به عنوان راننده در آژانس تاکسی مشغول به کار شده بود، مورد اتهام قرار گرفته که پس از بررسیهای پلیسی قضایی تبرئه شدند.
وی در پایان گفت: آژانسهای تاکسی تلفنی هنگام به کارگیری و استخدام راننده نسبت به استعلام سوابق راننده و خودرو اقدام کنند و فریب ظاهر و خودروی گرانقیمت آنها را نخورند و با پلیس همکاری داشته باشند تا از تکرار جرایم مشابه جلوگیری شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#152
Posted: 15 Nov 2014 19:38
رئیس پلیس ایران: امسال ۳۸۰ مورد اسید پاشی صورت گرفته است
اسماعیل احمدی مقدم، رئیس پلیس ایران گفته که امسال ۳۸۰ مورد اسید پاشی به خودرو، اشیاء و افراد صورت گرفته که بسیاری از آنها جنبه انتقامی و روانی داشته و اغلب عاملان آن نیز دستگیر شده اند.
آقای احمدی مقدم در عین حال با اشاره به این که اسیدپاشی اصفهان به دلیل پوشش گسترده رسانه ای، به چشم آمد، گفته که "تاکنون هیچ فردی در ارتباط با اسید پاشی اصفهان دستگیر نشده است."
اوایل مهرماه گزارشهایی در باره اسیدپاشی به زنان در اصفهان منتشر شد و در هفته آخر مهر پلیس وقوع چهار مورد اسیدپاشی را تایید کرد.
قربانیان اسیدپاشیهای اصفهان گفته اند که دو مرد موتورسوار عامل این حملهها بودهاند.
در پی انتشار اخبار مربوط به اسیدپاشی در اصفهان، اعتراضاتی در تهران و اصفهان برگزار شد.
انتشار اخبار مربوط به اسیدپاشی تقریبا با بررسی طرح امر به معروف نمایندگان مجلس همزمان بود و برخی مقامات حکومتی با انتقاد از پوشش اخبار اسیدپاشی، از این که این حملات به "آمران به معروف و ناهیان از منکر" منتسب شده، انتقاد کردند.
گزارشهای رسمی نشان می دهد که تلاش برای یافتن عاملان این اسیدپاشی ها بی نتیجه بوده است و هیات ویژه نمایندگان مجلس اسید پاشی های اصفهان را به "انگیزه شخصی" مرتبط دانسته است.
این درحالی است که شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور ایران گفته که "وزیران اطلاعات، دادگستری و کشور گزارش خود را درباره حادثه اسیدپاشی به رییس جمهور داده اند اما چون سرنخی کشف نشده، پیگیری ها به نتیجه نرسیده است."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#153
Posted: 16 Nov 2014 12:46
قتل زن جوان 3 سال پس از طلاق
مرد جوان که میخواست همسرش را پس از سه سال جدایی به خانهاش بازگرداند دست به جنایتی خونین زد.
ساعت 8.5 صبح 21 آبان ماه ماجرای جنایتی خانوادگی در خانهای به کلانتری 128 تهران نو مخابره شد و مأموران وقتی خود را به مجتمعی واقع در خیابان 35/6 نیروی هوایی رساندند با پیکر زن 32 سالهای روبهرو شدند که با حمله خونین شوهر 35 سالهاش به نام «محمدرضا» کشته شده بود.یکی از همسایهها به سر تیم تجسس گفت: «ساعت 8 صبح بود با صدای بلند داد و فریاد از خواب بیدار شدم. در خانه را باز کردم تا ببینم سر و صداها از کجا میآید که «محمدرضا» را در راهپلهها دیدم، وی در حالی که خشمگین وارد خانه همسرش شد با یک چاقو بیرون آمد و به سمت پایین پلهها رفت. ناگهان سر و صدای زیادی در پایین راهپلهها بلند شد، زمانی که به پایین راهپله نگاه کردم، محمدرضا را دیدم که همسرش را هدف ضربات چاقو قرار داده است. وی سپس پا به فرار گذاشت درحالی که مأموران درحال بررسی صحنه جنایت و تعقیب قاتل آشنا بودند، ساعت 11:30 صبح محمدرضا با پای خود به کلانتری رفت و تسلیم شد. وی انگیزهاش را اختلافات شدید دانست و ابراز پشیمانی کرد.بررسیهای تخصصی این جنایت خانوادگی پیش روی اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و در این مرحله عامل جنایت تحت تحقیق گرفته شد و گفت: «سه سال پیش از همسرم جدا شدم و این درحالی بود که من همسرم را دوست داشتم. در این مدت تلاش زیادی کردم تا همسرم دوباره به زندگیام برگردد اما او هربار شرایطی جدید را پیش پایم میگذاشت.»وی ادامه داد: «ساعت 8 صبح به بهانه گردش به در خانه همسرم رفتم تا با هم بیرون برویم اما او ادعا کرد قصد دارد با گروهی از دوستانش که یکی از علتهای اصلی اختلاف من و همسرم بودند به مسافرت برود و همین موضوع مرا عصبانی کرد وقتی اعتراض کردم، ناگهان همسرم ادعا کرد از من متنفر است و نمیخواهد باز با من زندگی کند؛ همین باعث شد کنترلم را از دست بدهم، درحالی که از دست همسرم بسیار عصبانی شده بودم به داخل آشپزخانه رفته و با برداشتن چاقویی به همسرم حمله کردم، حالا هم از این کارم پشیمانم؛ من او را خیلی دوست داشتم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#154
Posted: 16 Nov 2014 12:47
رمزگشایی از توطئه قتل همسر با تلفن یک ناشناس
روزنامه ایران نوشت:روز 26 مرداد ماه امسال بود که عروس جوانی در حالی که خود را نگران و مضطرب نشان میداد در تماس تلفنی با بستگان شوهرش ادعا کرد او دچار دلپیچههای وحشتناکی شده و نیاز دارد به بیمارستان منتقل شود.
وقتی بستگان مرد جوان با عجله خود را به خانه او در روستای «المشیر» حدفاصل قائمشهر و ساری رساندند او را درحالی یافتند که بشدت از درد به خود میپیچید.
آنان او را سوار بر خودرو کرده و به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری انتقال دادند. در آنجا تیمی از پزشکان اقدامات درمان و نجات او را آغاز کردند اما بهرغم تلاشهای انجام گرفته مرد جوان روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و در آغوش مرگ جای گرفت.
با توجه به اینکه قربانی حادثه در گذشته به دفعات مختلف دچار بیماری درد شکم شده بود، اعضای خانوادهاش درخواست کردند تا کالبد شکافی از او انجام نشده و اجازه دفناش صادر شود. جسد مرد جوان که «حمید رضا» نام داشت و 42 ساله بود، طی مراسم باشکوهی از سوی خانوادهاش به روستای المشیر منتقل و به خاک سپرده شد.
با دفن او درحالی که به نظر میرسید همه این اتفاقات عادی باشد، مأموران آگاهی استان مازندران گزارشی را از یک فرد ناشناس دریافت کردند که ادعا کرده بود رازهای ناگشودهای در مرگ حمیدرضا وجود دارد و بهتر است مأموران درباره نزدیکان او تحقیقاتی را انجام دهند.
پلیس با دریافت این گزارش به طور نامحسوس حرکات و رفتارهای همسر 27 ساله او به نام «آتنا» را تحت نظر قرار داد تا اینکه دریافت او به طور پنهانی با پسر جوانی ملاقاتهایی داشته است.
با به دست آمدن این رد، مأموران با دقت بیشتری روی این پرونده تمرکز کرده و زوایای مختلف آن را مورد مطالعه مجدد قرار داده و پی بردند جوان ناشناس جواد نام دارد و در حال گذراندن دوران خدمت سربازی است.
آنان همچنین متوجه شدند زن جوان چند روز قبل از مرگ شوهرش با مراجعه به فروشگاه، مقداری قرص برنج و سم تهیه کرده است.
با به دست آمدن این سرنخها با دستور بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان، زن جوان بازداشت شد و تحت تحقیق قرار گرفت. او درحالی که خود را بیگناه اعلام میکرد ادعا کرد از ماجرای مرگ شوهرش غمگین بوده و توان صحبت کردن در این باره را ندارد اما وقتی با ارائه دلایل و مستندات دقیق از سوی مأموران روبهرو شد اسرار توطئه هولناکش برای قتل شوهرش را فاش ساخت.
وی در این باره گفت: از مدتها پیش با شوهرم اختلاف داشتم، او 15 سال از من بزرگتر بود و دیگر توان ادامه زندگی مشترک با او را نداشتم اما او حاضر به طلاقم نبود. در همین ایام بود که با پسر جوانی آشنا شدم، او با ابراز محبتهای زیادش مرا شیفته خود کرد. میخواستیم با هم ازدواج کنیم اما شوهرم را مانع این کار میدیدم. با هم نقشهای کشیدیم تا از دست او خلاص شویم به همین دلیل تصمیم گرفتم در غذایش سم بریزم. تصور میکردم او چون بارها از درد شکم با خانوادهاش صحبت کرده است در این باره کسی به من مظنون نخواهد شد.
نقشه قتل و از میان برداشتن شوهرم با موفقیت همراه بود اما نمیدانم پلیس چگونه با وجود انجام خاکسپاری شوهرم درباره ماجرای مرگ او متوجه حقیقت شد.
با توجه به این اعترافات، جواد همدست این زن نیز از سوی پلیس ردیابی و بازداشت شد. او نیز گفتههای زن جوان را تأیید کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#155
Posted: 17 Nov 2014 15:40
شلیک انتقام از اسلحه برادر جنایتکار
برادر کینهجو که مخالف ازدواج خواهرش با مرد مورد علاقه خود بود، با وجود تولد سه کودک به انتقامجویی مرگباری دست زد.
این مرد با حمله به خانه خواهرش وی و دامادشان را هدف گلوله قرار داد. ساعت هفت عصر جمعه 16 آبان ماه سال جاری صدای شلیکهای خوفناک در محله 20 متری سده آبادان کافی بود تا مأموران کلانتری 15 در جریان سناریویی مرگبار قرار گیرند.
مأموران وقتی وارد حیاط خانه شدند، زن جوانی را روی زمین دیدند که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد و زیر لب خواستار نجات شوهرش بود. مأموران با سرعت وارد خانه شدند و خود را بالای سر جسد «محمد» 34 ساله رساندند. بدین ترتیب زن جوان از سوی اورژانس به بیمارستان شهید بهشتی انتقال داده شد و پس از درمان تحت بازجویی قرار گرفت.
«سهیلا» 22 ساله در تحقیقات ابتدایی به مأموران گفت: هشت سال است که با محمد ازدواج کرده بودم و این در حالی بود که خانوادهام به خاطر اختلاف سنی 12 سالهام با این ازدواج مخالفت میکردند، اما من به محمد علاقه داشتم و با هم ازدواج کردیم. وی افزود: سه بچه سه ماهه، پنج و شش ساله دارم. من و شوهرم زندگی خوبی داشتیم تا اینکه از دو سال پیش خانوادهام با دخالتهایشان زندگی را برایمان سخت کردند.
خانوادهام سعی داشتند تا محمد از من جدا شود، اما ما به هم علاقه داشتیم و دخالتهای آنها بیفایده بود تا اینکه از سوی برادرم به مرگ تهدید شدم. زن جوان ادامه داد: شنیده بودم که عمویم به برادر کوچکترم که «رضا» نام دارد، پیشنهاد داده که اگر من و همسرم را به قتل برساند از وی حمایت میکند و با دادن پول زیاد رضا را از کشور خارج خواهد کرد.
باور نداشتم که برادرم قاتل ما شود تا اینکه عصر جنایت همسرم که در انبار ضایعاتی کار میکرد به خانه آمد و در حال استراحت بود که من نیز برای خرید از خانه خارج شدم. وقتی برگشتم برادرم را در خانه دیدم، وی میگفت که از بالای در و برای کشتن ما آمده است.
ابتدا فکر کردم شوخی میکند تا اینکه تپانچهاش را از زیر لباسش بیرون کشید و دو گلوله به گردن و سینهام زد. وقتی روی زمین افتادم، بسرعت وارد اتاق خواب شد و صدای شش گلوله را شنیدم و رضا که فکر میکرد من نیز کشته شدهام با سرعت از خانه فرار کرد.
وی در پایان گفت: همسایهها در تماس با پلیس بچههایم را از خانه بیرون بردند و هنوز فکر میکنم همه این اتفاقات در خواب بوده است.
بنابر این گزارش، عمو و برادر سهیلا پس از جنایت پا به فرار گذاشتهاند و مأموران همه مسیرهای خروجی را تحت کنترل قرار داده و ردیابیها برای دستگیری آنها ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#156
Posted: 17 Nov 2014 15:41
زنی برای انتقام گیری از همسرش در ماشین او موادمخدر جاسازی کرد
روزنامه خراسان از قول زنی که ماجرای دستگیری خود را برای مددکاران پلیس مشهد بیان کرده است نوشت:
من و همسرم به طور سنتی و خیلی خوب زندگی مان را آغاز کردیم اما بعد از به دنیا آمدن فرزندم دچار ناراحتی روحی شدم. بیماری افسردگی ام روز به روز پیشرفت می کرد و دیگر نمی توانستم کارها و مسئولیت های سنگین مادری و همسرداری را به خوبی انجام دهم و همین موضوع باعث بروز اختلافات خانوادگی شدیدی بین ما شده بود.
تلاش ها و نصیحت های «طاهر» برای مراجعه من به روانپزشک بی نتیجه بود چرا که من با شنیدن کلمه «روانپزشک» بسیار خشمگین می شدم و او را سرزنش می کردم که مرا «دیوانه» فرض می کند .
حقیقت ماجرا این بود که نمی خواستم بیماری خودم را قبول کنم و با ایجاد سر و صدا چنین وانمود می کردم که آن ها درباره من اشتباه فکر می کنند. بدین ترتیب روز به روز حال من بدتر می شد و اختلافات خانوادگی ما شدت می گرفت تا جایی که با بهانه گیری های واهی فرزندم را نزد طاهر رها می کردم و با حالت قهر مدت زیادی را در خانه پدرم می ماندم.
این وضعیت ادامه داشت تا این که فهمیدم همسرم زن دیگری را به عقد خود درآورده و فرزندم را نیز نزد او برده است از آن روز به بعد شکایت های متعددی را علیه او مطرح کردم اما هیچ کدام به نتیجه نرسید و نتوانستم توسط قانون طاهر را گرفتار کنم تا از آن زن جدا شود.
این گونه بود که با طرح یک نقشه به فکر انتقامی سخت افتادم آن روز النگوهایم را فروختم و با پول آن مقداری شیشه تهیه کردم. آن شب ساعت ها منتظر ماندم تا طاهر خودرواش را مقابل منزل زن صیغه ای خودش پارک کرد و من در یک فرصت مناسب مواد مخدر را زیر سپر خودرو جاسازی کردم سپس با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و از حمل مواد مخدر توسط یک قاچاقچی خبر دادم .
لحظاتی بعد ماموران با کشف مواد طاهر را دستگیر کردند با دستگیری او احساس کردم به آرامش رسیده ام و حالا آن زن مجبور است از طاهر جدا شود اما این احساس ساعتی بیشتر طول نکشید چرا که ماموران به سراغ من آمدند و مرا به کلانتری آوردند در این جا با دیدن اسناد و مدارک متوجه شدم که همه ماجرا لو رفته است .
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#157
Posted: 18 Nov 2014 18:59
جزئیات فریب سیاه زن مسافر با تاکسی قلابی
سه دزد شوم با تغییر رنگ خودرویشان زنان مسافر را در سوار شدن به تاکسی زردرنگ فریب میدادند. نقشه این بود؛ کشاندن طعمههای وحشتزده به جاده بیابانی، سرقت دار و ندارشان و تسلیم آنان در برابر خواستههای شیطانی که در میان گریه و التماسهایشان صورت میگرفت.
روز سوم آبان ماه سالجاری زن 27 سالهای در شرق پایتخت سوار یک پژو تاکسی زردرنگ شد غافل از اینکه راننده و سرنشینان آن دزدان شیطانصفت هستند و او را به جاده خلوت تلو خواهند کشاند.
زن مسافر که هنوز باور نمیکرد در تاکسی هم امنیت نداشته باشد، سرنوشت تلخ خود را نزد بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران فاش کرد و تیمی از اداره 16 پلیس آگاهی تهران مأموریت یافت تا این تاکسی مرموز و سرنشینان آن را ردیابی کند. زن جوان وقتی پیش روی تیم پلیسی قرار گرفت، گفت: ساعت 8 صبح برای رفتن به محل کارم از بلوار ارتش به فلکه چهارم تهرانپارس سوار یک تاکسی پژو 405 زردرنگ با سه سرنشین مرد شدم، هنوز لحظهای از سوار شدنم نگذشته بود که ناگهان راننده به سمت جاده تلو تغییر مسیر داد، اعتراض کردم و همزمان از سوی دو مرد دیگر به باد کتک گرفته شدم. راننده چاقویی به دوستش داد و وی آن را زیر گلویم فشرد و من از ترس سکوت کردم و برای اینکه دست از سرم بردارند، دار و ندارم را به آنها دادم. راننده هنوز به سمت جاده تلو حرکت میکرد، پولها، طلاها و تلفن همراهم را به سرقت بردند و امیدوار بودم که پیادهام کنند، اما هر سه مرد نیت سیاهی داشتند. خواستم واکنشی نشان دهم که آنها دیوانهوار با چاقو تهدیدم کردند و من چارهای جز تسلیم ندیدم.
دختر گریان ادامه داد: هیچ اعتنایی به گریهها و التماسهایم نداشتند تا اینکه ساعتی بعد مرا در بیابانهای جاده تلو رها کرده و با خودرویشان پا به فرار گذاشتند. همزمان با بررسیهای ویژه پلیسی، گزارش عجیبی از گشت تاکسیرانی در اختیار کارآگاهان قرار گرفت که مشخص میکرد گشت تاکسیرانی روز سوم آبان ماه - همان روز سرقت سیاه - حوالی منطقه لشگرک که نزدیک به محل وقوع جنایت شوم بود، به یک تاکسی پژو 405 زردرنگ که شماره پلاک آن شخصی بوده اما رنگ زرد آن کاملاً به رنگ زرد خودروهای تاکسی شباهت داشته، دستور توقف داده اما این خودرو از محل گریخته است.
با شناسایی شماره پلاک خودروی پژو 405 زردرنگ به شماره انتظامی ایران 88 - *** د 78، بلافاصله آخرین صاحب آنکه «هومن» 28 ساله است شناسایی شد و دختر جوان با دیدن عکس وی، این دزد شیطانصفت را شناسایی کرد. هومن ساعت 3 بعدازظهر 21 آبان ماه در منطقه پاکدشت دستگیر شد و پژو 405 زردرنگ وی نیز در مخفیگاهش به دست آمد.
هومن میخواست با ادعاهای گمراهکننده، خود را بیگناه نشان دهد اما پس از مواجهه حضوری با دختر وحشتزده چارهای جز اعتراف ندید و دو همدست خود به نامهای «ولی» 32 ساله و «حسین» 27 ساله را لو داد.
ساعتی بعد از اعتراف هومن، کارآگاهان به «قیامدشت» و «پاکدشت» اعزام شدند و دو شیطان دیگر را نیز به دام انداختند.
این سه مرد در بازجوییها پذیرفتند که ابتدا رنگ سبز پژو 405 هومن را تغییر داده و با شباهت آن به تاکسی از اعتماد زنان مسافر سوءاستفاده کرده و به اقدامات تبهکارانه و سیاه دست زدهاند. سرهنگ «آریا حاجیزاده» معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با اشاره به آغاز تحقیقات درخصوص شناسایی دیگر جرایم متهمان گفت: با توجه به اعتراف هولناک سه مجرم همگی آنها در بازداشت پلیس به سر میبرند و تجسسها برای افشای اقدامات مشابه احتمالی دیگر آنها ادامه دارد.
وی افزود: از زنان مسافری که در دام این سه مرد افتادهاند با اطمینان از اینکه مشخصات آنان محرمانه خواهد ماند، میخواهیم برای طرح شکایت و شناسایی متهمان به اداره 16 پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
عاملان فریب سیاه زن مسافری که سوار خودروی زرد رنگ شده بود گناه خود را به گردن توهم شیشهای انداختند.
این سه مرد تبهکار زن 27 سالهای را روز سوم آبان ماه سال جاری از لواسان سوار خودروی شبیه تاکسی خود کردند تا وی را به فلکه دوم تهرانپارس ببرند و وی را با کشاندن به جاده تلو نه تنها تحت سرقت قرار دادهاند بلکه تسلیم نیت شیطانی خود کردهاند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#158
Posted: 20 Nov 2014 19:01
شکستن بینی و انگشتان دست، شیوه کلاهبرداری از شرکتهای بیمه
چهار عضو یک گروه که نزدیک به 400 میلیون تومان در قالب پرداخت دیه از شرکتهای بیمه در شهرهای مختلف تهران، پاکدشت، قم، کاشان و ... کلاهبرداری کرده بودند دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری فارس، در مورخه 19 آبان امسال نماینده حقوقی یکی از شرکت های بیمه با مرجوعهای از شعبه اول بازپرسی دادسرای ناحیه 4 تهران به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه و عنوان کرد که افرادی با ایجاد تصادف ساختگی قصد دریافت چند میلیون تومان تحت عنوان پرداخت دیه دارند.
تحقیقات پلیسی و دستگیری دو عضو گروه کلاهبرداری
با توجه به اظهارات نماینده حقوقی، کارآگاهان پایگاه چهارم با بررسی اسناد و مدارک موجود در شرکت بیمه اقدام به شناسایی صاحب خودروی پرایدی کردند که در اظهاراتش عنوان نموده بود:« در زمان وقوع تصادف خودرو در اختیار یکی از بستگانم به نام حبیب . ق بوده است.»
با شناسایی حبیب ( 22 ساله ) وی به همراه فرد دیگری به نام داوود که مدعی تصادف با خودرو شده و در پرونده تصادف جرحی به عنوان شاکی معرفی شده بود، دستگیر و جهت ادامه تحقیقات به پایگاه چهارم شد.
اعتراف به کلاهبرداری از شرکتهای بیمه
حبیب و داوود پس از انتقال به پایگاه چهارم پلیس آگاهی در اظهارات اولیه منکر هرگونه کلاهبرداری یا آشنایی با یکدیگر شده اما در ادامه تحقیقات و مشخص شدن رابطه خویشاوندی مابین آنها به ناچار لب به اعتراف گشوده و به همدستی با دو نفر دیگر از بستگان خود با هدف کلاهبرداری از شرکت های مختلف بیمه به شیوه ایجاد تصادف های ساختگی اعتراف کردند.
با شناسایی دو عضو دیگر این گروه طی دو عملیات دو جداگانه جواد .س و محمدرضا . د ( به عنوان سرکرده گروه ) نیز در منطقه سیدخندان دستگیر و به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
در زمان دستگیری محمدرضا و در بازرسی بدنی از وی، چندین فقره سفته بانکی از وی کشف شد که این سفته ها توسط سایر اعضای گروه و به مبالغ چند ده میلیون تومانی امضا شده بود.
در بررسی های بیشتر مشخص شد هر بار که متهمان اقدام به ایجاد تصادف ساختگی می کردند پس از طی مراحل رسیدگی به پرونده و نهایتاً مشخص شدن مبلغ دقیق دیه، سرکرده گروه اقدام به گرفتن سفته های بانکی دقیقاً به همان مبلغ میزان مبلغ دیه از فرد دریافت کننده پول دیه می کرد تا پس از دریافت پول دیه از شرکت های بیمه، اعضای گروه مجبور به تقسیم آن با سرکرده گروه- محمدرضا- شوند.
اعتراف متهمان
در اعترافات بدست آمده از چهار عضو کلاهبرداری از شرکت های بیمه مشخص شد که آنها در طول فعالیت خود اقدام به اخذ نزدیک به 400 میلیون تومان در قالب پرداخت دیه از شرکت های مختلف بیمه واقع در شهرهای مختلف تهران، پاکدشت، قم، کاشان و ... شده اند.
شیوه و شگرد کار متهمان نیز بدین صورت بوده که هر بار یکی از آنها با امانت گرفتن خودروی یکی از دوستان یا بستگان و اطمینان پیدا کردن از داشتن بیمه شخص ثالث با طرح و نقشه قبلی اقدام به ایجاد تصادف ساختگی منجر به جرح عابر پیاده می کرده؛ شخص عابر پیاده و در واقع عضو دیگر گروه نیز ابتدا با داروهای بی حس کننده اقدام به شکستن استخوان های ظریف قسمت های مختلف بدن از جمله استخوان انگشتان، بینی و ... نموده و برای واقعی جلوه دادن صحنه تصادف با ایجاد خراشیدگی بر روی قسمت های مختلف دست، پا، سینه و ... مدعی کشیدگی بر روی زمین به علت تصادف با ماشین می شدند و نهایتاً شخص مصدوم ناشی از تصادف به عنوان شاکی پرونده درخواست پرداخت دیه از سوی راننده را مطرح می کرد که با توجه به بیمه داشتن خودرو ، شرکت بیمه موظف به پرداخت بیمه می شد و هر بار این شیوه کلاهبرداری با تغییر جایگاه هر یک از اعضای گروه ادامه پیدا می کرد که طی آن متهمان، برابر اعترافات بدست آمده از آنها از انواع خودروهای سواری پراید، RD، پژو 405 و ... استفاده می کردند.
سرهنگ کارآگاه سعدالله گزافی، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات بدست آمده از متهمان پرونده، تعدادی از شرکت های بیمه که متهمان بدین شیوه و شگرد اقدام به کلاهبرداری کرده اند شناسایی و جهت طرح شکایت به مرجع قضایی معرفی شدند؛ متهمان پرونده نیز با قرار قانونی و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#159
Posted: 20 Nov 2014 19:04
عکس روز : یک تامل در مراسم تشییع پیکر مرتضی پاشایی
http://postimage.org/
من دیگه حرفی برای گفتن ندارم، قضاوت با شما کاربران فهیم لوتی...
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#160
Posted: 20 Nov 2014 19:08
تلههای نامرئی دزدان اینترنتی برای 11 هزار نفر
چهار کلاهبردار اینترنتی که برای دزدی از مالک 11 هزار شاغل در حرفههای مختلف تلهگذاری کرده بودند، خود در دامهای عنکبوتی پلیس فتا گرفتار شدند.
راز اقدامات خلافکارانه این گروه از دزدان حرفهای با اعلام شکایتی از سوی چند تن از مالباختگان و در جریان تجسسهای کارآگاهان پلیس فتای مازندران فاش شد. اعضای این شبکه از دزدان فضای مجازی هنگام گذراندن دوران حبس در زندان با هم آشنا شده و باند تبهکاری خود را تشکیل داده بودند.
بنابر این گزارش، نخستین شاکی مالباختهای که برای پیگیری دزدی از حساب خود به مأموران فتای مازندران مراجعه کرد راننده آژانسی بود که ساکن شهر ساری بود. وی درباره چگونگی خالی کردن حسابش از سوی اعضای این شبکه از دزدان گفت: چند روز قبل در آژانس نشسته بودیم که مردی زنگ زد. او خود را از کارمندان بیمارستان معرفی و تقاضا کرد خودرویی را برای او بفرستیم. نوبت من بود، حرکت کردم چند دقیقه بعد از حرکت به سمت مقصد با تلفن همراه من تماس گرفته و ادعا کرد باید به فرودگاه بروم و برایش یک محموله دارویی را به بیمارستان ببرم.
او بار دیگر زنگ زد تا هزینه و کرایه کارم را به حسابم واریز کند. چون برای من اسام اس نیامد با شمارهای که داشت تماس گرفتم. او گفت احتمالاً اشتباهی شده است و از من خواست به یک بانک بروم تا او از طریق دستگاه مبلغ را کارت به کارت کند.
همین کار را کردم. وقتی به باجه کارتخوان رسیدم خواست تا کارت را وارد دستگاه کنم و چند مرحله دیگر هم به خواسته او انجام دادم. وقتی کار تمام شد در کمال تعجب متوجه شدم مبلغ 2 میلیون تومان از حسابم برداشت شده است. در حالی که با دستور سرهنگ «رستمی» رئیس پلیس فتای مازندران تجسس برای ردیابی این دزد فضای مجازی در دستور کار مأموران قرار گرفته بود، در مدت زمان کوتاهی تعداد 15 فقره دیگر از افرادی که با همین شیوه مورد کلاهبرداری قرار گرفته بودند و مبلغی از حسابشان برداشت شده بود با مراجعه به پلیس فتا خواستار پیگیری شدند.
بدینترتیب مأموران که خود را با گروهی حرفهای مواجه میدیدند تحقیقات در این باره را با جدیت بیشتری ادامه دادند تا اینکه هویت یکی از دزدان به نام «شهرام» اهل و ساکن تهران را شناسایی کردند.
بر اساس شکایتهای صورت گرفته در فتای مازندران این گروه از دزدان طعمههای خود را از تمامی حرفهها و مشاغل مختلف انتخاب میکردند که در میان آنها از راننده و قصاب گرفته تا پزشک دیده میشد.
مأموران با اخذ نیابت قضایی برای بازداشت این متهم روانه تهران شدند اما هنگامی که مخفیگاه وی را به محاصره خود درآوردند متوجه شدند روز قبل متهم آنجا را ترک کرده و به جای دیگری رفته است.
در حالی که هر بار با شناسایی محل پنهان شدن دزدان، مأموران برای دستگیری آنها اقدام میکردند اما آنها با ترفندهای ویژهای از تله پلیس فرار میکردند تا اینکه پلیس با عملیات عنکبوتی خود چند استان شمالی کشور را تحت مراقبتهای نامحسوس قرار داد و دریافت اعضای این شبکه با فرار از استان خراسان شمالی به مازندران آمدهاند و در غرب استان به فعالیتهای خلافکارانه خود مشغولند.
مأموران با تنگتر کردن حلقه تجسسی خود محل اختفای آنها را در خانه ویلایی تحت نظر گرفتند تا اینکه دزدان بیخبر از حضور پلیس به این محل مراجعه کردند. سرهنگ رستمی درباره چگونگی بازداشت این شبکه از دزدان میگوید: وقتی عملیات بازداشت اعضای این گروه در حال انجام بود، مأموران به آرامی وارد ویلا شدند و از پشت در خانه ویلایی شنیدند که یکی از اعضای باند در حال فریب دادن آخرین طعمه خود قبل از بازداشت بود و در همان لحظه بازداشت شد. وقتی سه عضو بازداشت شده خود را در برابر مدارک و مستندات مأموران دیدند در همان مرحله نخست بازجوییها لب به اعتراف گشوده و بیان کردند که در این کارها مرد دیگری که هماکنون در یکی از شهرهای همجوار در مازندران است آنان را همراهی میکرده است. مأموران با توجه به نشانیهایی که از مشخصات همدست دیگر دزدان در اختیارشان قرار گرفته بود بسرعت به مخفیگاه او رفته و این متهم را نیز بازداشت کردند.
در جریان بازجوییهای انجام گرفته این متهمان اعتراف کردند که در زندان با هم آشنا شده و نقشه سرقتهای فضای مجازی را طراحی کردهاند.
براساس بررسیهای انجام گرفته از سوی مأموران اعضای این شبکه در گذشته به اتهام سرقتهای مسلحانه و کلاهبرداری و سرقت بازداشت و به زندان افتاده بودند و همگی از ساکنان تهران و شهرهای اطراف آن هستند. اعضای این باند در ابتدای ورود به هر استان نقشه کاملی از موقعیت جغرافیای شهرهای مختلف
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟