انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 20 از 130:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  129  130  پسین »

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران


مرد

 
قتل مادر زن به دلیل اختلاف با همسر

شرق: مردی که برای کمک‌گرفتن از مادرهمسرش به خانه او رفت، این زن را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند. این مرد به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود.
به گزارش خبرنگار ما، مردی جوان نوروز سال‌جاری به ماموران خبر داد عمه‌اش در خانه به قتل رسیده و به نظر می‌رسد او قربانی سرقت شده‌ است. وقتی کارآگاهان جنایی شهرستان بهارستان واقع در غرب استان تهران به محل حادثه رفتند، متوجه شدند مقتول زنی میانسال به نام محبوبه است که ساعت‌ها از مرگ او می‌گذرد و عامل قتل با حمله به قربانی بعد از اینکه او را مجروح کرده سر از تنش جدا و با سرقت اموال این زن خانه را ترک کرده‌ است. قفل‌ها شکسته‌شده و خانه کاملا هم ریخته ‌بود و ظواهر نشان می‌داد این زن قربانی سرقت شده‌ است. اعضای خانواده محبوبه از جمله دختران و دامادهایش مورد بازجویی قرار گرفتند. گفته‌های سارا - دختر ملیحه- نشان داد او و شوهرش کامران از مدتی قبل با هم درگیری داشتند و اختلاف آنها به حدی بود که می‌خواستند از هم جدا شوند. بنابراین فرضیه نقش داشتن کامران در این قتل توسط ماموران مطرح شد هرچند مرد جوان ابتدا منکر هرگونه اطلاع داشتن از نحوه قتل مادرزنش شد اما زمانی که توسط ماموران مورد سوالات پی‌درپی قرار گرفت، نتوانست جواب قانع‌کننده‌ای بدهد و سرانجام مجبور به اعتراف شد. او گفت: «مدت‌ها بود با همسرم مشکل داشتم و او دیگر مرا به‌عنوان شوهر خود نمی‌دانست. همسرم قبل از من دوبار ازدواج کرده ‌بود. شوهر اولش به‌دلیل سرطان فوت شده بود و شوهر دومش هم مردی دایم‌الخمر بود که به‌خاطر جرایمی که مرتکب شده ‌بود 11سال در زندان ماند. ما چندسال قبل با هم ازدواج کردیم. عاشق سارا شده‌ بودم. او زن زیبا و دوست‌داشتنی بود. به خاطر مشکلاتی که پیدا کردیم مجبور شدم خانه و ماشینم را بفروشم و بعد هم برای تامین هزینه‌های زندگی‌ یک کلیه‌ام را فروختم. به هر سختی‌ بود هزینه زندگی‌ام را تامین می‌کردم. من و سارا دو پسر داشتیم اما چندسالی بود که سارا دیگر به من توجهی نمی‌کرد. اتاقش را از من جدا کرده ‌بود، می‌گفت دوست ندارد پیش من باشد.»
متهم ادامه‌ داد: «هرچه سارا بیشتر از من دوری می‌کرد بیشتر می‌فهمیدم دوستش دارم و می‌خواهم با او باشم. تا اینکه مساله جدایی را مطرح کرد و حتی دادخواست طلاق هم داد، مقاومت کردم چون زنم را دوست داشتم. گفتم نمی‌خواهم بدون تو زندگی کنم. سارا را راضی کردم که بماند اما همچنان از من تمکین نمی‌کرد. شب قبل از حادثه او یکی از دوستانش را به خانه ما آورد بعد از اینکه زن جوان رفت سارا به من گفت به‌نظرت چطور زنی است. گفتم زن خوبی است. بعد از خانه خارج شد و شب دیر وقت دوباره برگشت؛ از سارا پرسیدم کجا بودی، جواب داد با دوستم صحبت کردم که با تو ازدواج کند. او زن خوبی است. اگر با او ازدواج کنی، هم تو راحت می‌شوی و می‌توانی زندگی عادی داشته ‌باشی و هم من راحت می‌شوم و دیگر نگران این نیستیم که درگیر شویم. قبول نکردم چون می‌دانستم سارا می‌خواهد با این کارش کم‌کم از زندگی من بیرون برود. روز بعد خودم صبحانه آماده کردم و خوردم. زنم آنقدر از من دور شده‌ بود که حتی حاضر نبود سر یک میز با من صبحانه بخورد. برای اینکه درباره مشکلم با مادر سارا صحبت کنم به خانه‌اش رفتم؛ چون صبح زود بود او هنوز رختخوابش را هم جمع نکرده‌ بود. من وارد خانه شدم و به او گفتم با سارا مشکل دارم و او می‌خواهد برای من زن بگیرد. اول ناراحت شد و گفت کار دخترش اشتباه است حتی او را نفرین کرد اما وقتی من گفتم خانه و زندگی و حتی جسمم را به‌خاطر دخترت به حراج گذاشتم و حالا او حق ندارد با من چنین کند عصبانی شد و فحاشی کرد. درگیری ما شدت گرفت. من که از خود ‌بی‌‌خود شده‌ بودم با چاقو چند ضربه به او زدم، خون زیادی از بدنش رفته ‌بود، داشت زجر می‌کشید، از من خواست کار را تمام کنم، من هم برای اینکه بیشتر از این اذیت نشود سر از تنش جدا کردم. متهم یک‌بار دیگر نزد بازپرس اظهاراتش را تکرار کرد و گفت: «برای اینکه انگیزه قتل، سرقت به‌نظر بیاید قفل در خانه را شکستم، همه‌جا را بهم ریختم و هرچه پول بود برداشتم.»
کامران بعد از اعترافاتش صحنه قتل را نیز بازسازی کرد و پرونده با توجه به شکایت اولیای‌دم و درخواست قصاص از سوی آنها به شعبه113 دادگاه کیفری‌استان تهران فرستاده ‌شد. متهم به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
رابطه پنهانی خواهر، انگیزه 2برادر برای جنایت

دوبرادر که به دلیل علاقه خواهرشان به مردی جوان و برقراری رابطه پنهانی، او را به قتل رسانده‌اند، به‌زودی در دادگاه کیفری‌استان تهران محاکمه می‌شوند. به گزارش خبرنگار ما، مادر دختری 30ساله به نام رکسانا، سه‌سال قبل به پلیس خبر داد دخترش جان باخته‌ است. وقتی ماموران برای بررسی صحنه به محل حادثه رفتند این زن مدعی ‌شد دخترش بیماری لاعلاجی داشته و به همین دلیل فوت شده ‌است. او گفت: «دخترم تحت‌نظر پزشک بود و ما می‌دانستیم بالاخره این بیماری کار دستش می‌دهد اما نمی‌توانستیم کاری بکنیم و من اطمینان دارم به همین دلیل فوت شده ‌است.» اصرار این زن مبنی‌بر اینکه دخترش به مرگ طبیعی جان باخته ‌است به‌نظر ماموران غیرطبیعی آمد و به دستور بازپرس جسد به پزشکی‌قانونی انتقال یافت. همچنین افرادی که زمان مرگ رکسانا در خانه بودند مورد بازجویی قرار گرفتند. برادران و خواهران رکسانا نیز ادعای مادرشان را تایید کردند و گفتند خواهرشان به دلیل بیماری‌ای که به آن مبتلا بود جانش را از دست داد اما نظریه پزشکی‌قانونی خلاف این گفته‌ها را ثابت کرد. متخصصان بعد از انجام آزمایش‌های لازم اعلام کردند رکسانا ساعاتی قبل از مرگش به‌شدت مورد ضرب‌وجرح قرار گرفته و علت اصلی مرگش واردشدن همین ضربات ‌است.
به این ترتیب برادران دختر جوان بازداشت شدند و سرانجام به ضرب‌وجرح خواهرشان اعتراف کردند. یکی از آنها گفت: «روز حادثه سر کار بودم که برادرم تماس گرفت و گفت باید خودم را به خانه برسانم زیرا مردی غریبه در خانه ‌است بلافاصله رفتم. وقتی وارد اتاق خواهرم شدیم مردی جوان را دیدیم. آن مرد را به‌شدت کتک زدیم اما وقتی می‌خواستیم دست‌وپایش را ببندیم او از پنجره بیرون پرید و فرار کرد. از رکسانا پرسیدم آن مرد کیست جواب داد او را نمی‌شناسد اما وقتی گوشی تلفن‌همراه مرد فراری را پیدا کردیم متوجه شدیم او شخصی به نام حامد است که با رکسانا رابطه داشته و حتی از این رابطه فیلمبرداری هم کرده‌ است. بعد از دیدن این فیلم به‌شدت عصبانی شدیم و خواهرمان را کتک زدیم چندساعت او را زدیم. او هم سکوت کرد و حرفی نزد. برای اینکه باید سر کار می‌رفتیم او را در اتاق رها کردیم و از خانه خارج شدیم فردای آن روز صبح زود مادرم به ما خبر داد رکسانا فوت شده ‌است.» متهمان اظهار کردند از بیماری خواهرشان اطلاع داشتند. آنها گفتند: «فکر نمی‌کردیم رکسانا با سیلی‌هایی که به صورتش می‌زنیم بمیرد. ما او را دوست داشتیم و راضی به مرگش نبودیم.» ماموران در ادامه تحقیقات، حامد را شناسایی و از او بازجویی کردند. مرد جوان رابطه با رکسانا را تایید کرد و گفت: «نه قصد اخاذی داشتم و نه اینکه می‌خواستم او را اذیت کنم. من رکسانا را دوست داشتم و به همین دلیل با هم رابطه داشتیم. البته من متاهل بودم و نمی‌توانستم با آن دختر ازدواج کنم اما رابطه‌مان با هم خوب بود و به رکسانا گفته ‌بودم اگر به این نتیجه برسم که تفاهم داریم از همسرم جدا می‌شوم و با او ازدواج می‌کنم.»
بنابر این گزارش، دو برادر با صدور کیفرخواست از سوی دادستانی، به‌زودی به اتهام قتل در شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شوند. در این جلسه به اتهامات حامد نیز رسیدگی خواهد شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
مرگ کودک خردسال زیر شکنجه‌های زن کولی

دوازدهم آبان امسال، مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از کشف جسد پسر بچه ای در کنار امامزاده ابراهیم شهرستان آمل خبر داد. با اعلام خبر، کارآگاهان جنایی پلیس راهی محل شدند و دیدند پسر دو ساله ای کنار سرویس بهداشتی امامزاده روی زمین افتاده است.
متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند آثار سوختگی با سیگار و جراحت روی بدن پسر بچه مشهود بوده و از زمان مرگ او کمتر از 24 ساعت می گذرد.
کارآگاهان جنایی با جسد پسر بچه ای مواجه بودند که هیچ مدرک هویتی همراه نداشت و از سویی اهالی محل او را تا به حال ندیده بودند.
باتوجه به ظاهر پسر بچه، این احتمال داده شد پسرک از کولی های دوره گردی باشد که در همان حوالی ساکن هستند. به این ترتیب کارآگاهان سراغ کولی ها رفتند و به تحقیق از آنها پرداختند.
کولی ها با دیدن عکس پسر بچه او را شناسایی کردند و یکی از ساکنان محل به پلیس گفت: «این عکس آرین است، مادرش را خوب می شناختم. پدرش قبل از تولد آرین فوت کرد. زن جوان هم مدتی بعد از آن که بچه اش را به دنیا آورد، جان خود را از دست داد. مادر آرین با زن جوانی به نام شهلا دوست بود، بعد از مرگ مادر، شهلا بچه را با خود برد تا از او نگهداری کند.»
با اطلاعات به دست آمده، بررسی ها برای یافتن زن جوان که تنها مظنون پرونده بود، ادامه یافت. با بررسی های صورت گرفته شهلا شناسایی و برای تحقیقات به اداره آگاهی انتقال داده شد.
زن جوان در ابتدا منکر اطلاع از قتل شد و ادعا کرد که آدم ربایان کودک را به قتل رسانده اند. ماموران که متوجه تناقض گویی های متهم شده بودند به بازجویی ها ادامه دادند که زن جوان بناچار به قتل اعتراف کرد و گفت: «مادر آرین دوست صمیمی ام بود و بعد از مرگش آرین را نزد خودم نگه داشتم. اما در اصل او را نزد خودم بردم تا بهتر بتوانم کسب درآمد کنم. مدت هاست که گدایی می کنم و وجود یک کودک در کنارم، باعث می شد مردم بیشتر به من کمک کنند.»
او ادامه داد: برای آن که مردم دلشان برای پسر بچه بسوزد، او را با سیگار می سوزاندم یا کتکش می زدم. تا کودک مظلوم تر به نظر برسد و کمتر شیطنت کند. اما یازدهم آبان زمانی که داشتم که او کتک می زدم، حال آرین بد شد و فوت کرد. من که از مرگ او ترسیده بودم و می دانستم در این مرگ مقصر هستم، بچه را درآغوش گرفتم و جنازه اش را کنار امامزاده رها کردم.
سرهنگ عظیمی، رئیس پلیس آگاهی استان مازندران گفت: «با اعترافات زن جوان به جنایت، او با قرار بازداشت روانه زندان شد.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
I_R_IRAN: بس کنید درج این اخبار ها را....
در هر کشور با هر نژاد و مذهبی از این اتفاقا رخ می دهد ...
ایران نیز با حدود ۸۰ میلیون جمعیت از این قاعده خارج نیست ... در آمریکا همه چیز خوبه به نظرت؟؟!!!
حقیقت تلخه دوست من...
اینکه تو امریکا چه اتفاقاتی میفته و نمیفته ربطی به ما نداره، اصل اینه که خودمونو با خودمون مقایسه کنیم...
حالا اینکه این اخبار به مذاق شما خوش نمیاد یه مساله ی شخصیه، به این فک کن که شاید حتی یک نفر خوندن این اخبار واسش درس عبرتی بشه تا بلکه حداقل وقوع یک جرم در جامعه کاهش پیدا کنه...
با تشکر...
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
گروگانگیری هزار سکه‌ای پسرک مرد برج‌ساز

پسر نوجوان یک مرد برج‌ساز که از سوی گروگانگیران نقابدار به اسارت برده شده بود، نجات یافت.
آدم‌ربایان در مسیر مدرسه پرستار این گروگان را کتک زدند و پسرک را با خود به ویلایی در شمال بردند.
ساعت دو بعدازظهر یکم آذرماه سال جاری در پی تماس با مرکز 110 مبنی بر ربایش پسربچه 13 ساله، تیم ویژه‌ای از کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند.
رئیس پلیس استان البرز گفت: با اعزام تیم‌های عملیاتی و تحقیقاتی ردیابی گروگانگیران به صورت ویژه‌ای کلید خورد و بررسی‌ها نشان داد «پوریا» دانش‌آموز 13ساله ساعت 45/13 ظهر شنبه گذشته همراه پرستارش هنگامی که از مدرسه به خانه برمی‌گشتند توسط سرنشینان ناشناس پژو 206 تحت تعقیب قرار می‌گیرند و آدم‌ربایان با کتک زدن پرستار «پوریا» او را به گونه‌ای پرتاب کرده و پسربچه را داخل خودرویشان انداخته و گریخته‌اند.
«مریم» که پرستار پوریا است هنگام درگیری با گروگانگیران نقاب‌دار زخمی می‌شود و با فریاد از مردم کمک می‌خواهد اما آدم‌ربایان با سرعت زیادی صحنه آدم‌ربایی را ترک می‌کنند.
«زهرا» و «مقصود» پدر و مادر پوریا که در زمان آدم‌ربایی به مشهد سفر کرده بودند با مطلع شدن از ربوده شدن پسرشان بلافاصله خود را به کرج رساندند... ساعت 8 شب بود که پدر و مادر پوریا به خانه برگشتند، آدم‌ربایان ساعت 10 صبح در تماس با پدر و مادر پوریا با تهدید از آنها خواستند برای آزادی پوریا باید هزار سکه طلا بدهند.
پلیس به دنبال شناسایی محل اختفای آدم‌ربایان تحقیقات گسترده‌ای انجام داد که متوجه شد گروگانگیران بعد از هر تماس مخفیگاه خود را تغییر می‌دهند و به جای دیگری می‌روند تا اینکه ردپای آنها در استان گیلان به‌دست آمد. با هماهنگی پلیس استان گیلان، ویلای آدم‌ربایان تحت محاصره قرار گرفت و گروگانگیران بلافاصله تسلیم پلیس شدند و پوریا کوچولو سالم به آغوش پدر و مادر نگرانش بازگردانده شد.
احمد و صادق 24 و 25 ساله که همان گروگانگیران نقابدار بودند تحت بازجویی قرار گرفتند و انگیزه خود را به‌دست آوردن پول میلیونی دانستند. آنها در مصاحبه با خبرنگار ایران گفتند با راننده مرد برج‌ساز آشنا بودیم و از طریق وی فهمیدیم که آنها ثروتمند هستند و با شناخت قبلی از وضعیت
رفت و آمدهای پوریا به مدرسه به طراحی توطئه آدم‌ربایی دست زدیم. پوریا چهارشنبه ساعت 1.5 بامداد از چنگال گروگانگیران رهایی یافت. به گفته وی، آدم‌ربایان هیچ آزار و اذیتی به وی نرسانده‌اند و تنها با نقاب سیاهی که بر سر داشتند باعث رعب و وحشت وی شده بودند. پوریا در نخستین لحظاتی که در چنگال آدم‌ربایان گرفتار شده بود تنها به فکر پرستارش بود که وقتی پدر و مادرش از سفر برگردند چه جوابی دارد به آنها بدهد.
مادر پوریا که از شوق سلامت کودکش اشک در چشمانش حلقه زده بود از پلیس تشکر کرد.
وی گفت: من برای نجات پوریا عجله داشتم و از شوهرم می‌خواستم هرچه زودتر سکه‌ها را تهیه کند اما پلیس مانع می‌شد، حتی سر همین موضوع با پلیس آگاهی درگیر شدم ولی الآن جداً پشیمانم و از آنها سپاسگزارم، اگر پلیس نبود معلوم نبود بر سر پوریا چه بلایی می‌آمد...
«مقصود» پدر پوریا نیز از زحمات شبانه‌روزی پلیس تشکر کرد و گفت: همه امنیت و احساس آرامشی که ما الآن از آن برخورداریم مرهون زحمات پلیس است.
به گزارش روزنامه ایران، در آخرین پیگیری‌های خبرنگار شوک مظنون دیگری که در سناریوی آدم‌ربایی نقش داشته راننده این خانواده است که دستگیر شده و تحت بازجویی قرار دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
جدال معلم فداکار با شعله‌های بخاری نفتی

شهروند: فداکاری معلم زبان از تکرار دوباره حادثه آتش‌سوزی در کلاس درس جلوگیری کرد. این حادثه درحالی رخ داد که ١١ روز به سالگرد آتش‌سوزی مدرسه دخترانه شین‌آباد مانده بود.
سه‌شنبه ٤ آذرماه بود که ١٥ دانش‌آموز دبیرستان شهید غیاثی روستای درمانلوی گرمی، درکلاس زبان آقای سلیمان‌زاده حاضر شده بودند. هنوز چند دقیقه‌ای از شروع درس نگذشته بود که ناگهان بخاری نفتی کلاس آتش گرفت. وحشت در کلاس به راه افتاده بود و هر لحظه آتش درحال شعله‌ور شدن بود. دانش‌آموزان به یکدیگر چسبیده بودند و فریاد می‌زدند. حلقه‌های آتش تمام کلاس را محاصره کرده بود، دود سیاه در فضا پیچیده بود و چشم هیچ‌کس، جایی را نمی‌دید. نیمکت و کیف و کتاب‌ها درحال سوختن بودند. آقای سلیمان‌زاده که تا این لحظه سعی داشت دانش‌آموزانش را آرام کند، فکری به ذهنش رسید. باید تک‌تک بچه‌ها را از کلاس خارج می‌کرد. درحالی‌که شعله‌های آتش به سمت در کلاس درحال گسترش بود، معلم جوان خودش را از میان دود و آتش به در رساند. با باز شدن در، معلم فداکار دانش‌آموزانش را از کلاس آتشین فراری داد. اما برای خاموش کردن شعله‌های آتش دوباره به کلاس سوخته بازگشت.


کلاس سوخته
وقتی همکاران این معلم فداکار در جریان آتش‌سوزی در یک کلاس درس قرار گرفتند بلافاصله آتش‌نشانی را در جریان ماجرا قرار دادند. اما زمان به سرعت سپری می‌شد و باید خودشان دست به کار می‌شدند تا جان بقیه دانش‌آموزان مدرسه به خطر نیفتد. چند معلم به کمک آقای سلیمان‌زاده رفتند. دود همه اتاق درس را فرا گرفته بود. معلم جوان مشغول خاموش کردن آتش بود که همکارانش هم وارد عمل شدند. اما پس از دقایقی از تلاششان آقای سلیمان‌زاده بیهوش روی زمین افتاد. همزمان با این اتفاق شعله‌های آتش هم توسط معلمان خاموش شد. با مخابره این خبر به اورژانس، بلافاصله این معلم جوان به بیمارستان ولایت گرمی منتقل شد. «بخشعلی کامرانی» مدیر آموزش و پرورش گرمی مغان در رابطه با خبر آتش‌سوزی در کلاس درس دبیرستان شهید غیاثی گفت: «صمد سلیمان‌زاده معلم زبان این دبیرستان به محض مشاهده شعله‌های آتش، دانش‌آموزانش را از کلاس خارج کرده و با تلاش متولیان مدرسه آتش را در کمترین زمان مهار می‌کنند. اما این معلم فداکار در جریان خاموش کردن آتش دچار دودگرفتگی و سوختگی جزیی در انگشتان دست شده بود. در تماس تلفنی با معلم کلاس و پیگیری از طریق بیمارستان ولایت گرمی هم متوجه شدیم، حال این معلم رضایت‌بخش اعلام شده و او از بیمارستان مرخص شده است. بعد از این حادثه مسئولان آموزش و پرورش و بخشداری منطقه در مدرسه حاضر شده و به بررسی دقیق کانون آتش پرداختند. تمام بخاری‌های نفتی چکه‌ای خطرساز از مدارس جمع‌آوری شده و به جای آنها بخاری‌های کاربراتوری کارگذاشته شده است. با توجه به این‌که دبیرستان روستایی شهید غیاثی فاقد گاز است در این دبیرستان نیز بخاری‌های چکه‌ای با بخاری‌های کاربراتوری جدید استاندارد تعویض شده است. بنابراین علت آتش گرفتن بخاری این کلاس درحال بررسی است.


زوایای حادثه
این حادثه درحالی رخ داد که ١٥ آذرماه، ٢‌سال از آتش‌سوزی دبستان دخترانه روستای شین‌آباد، که به‌دلیل نقص سیستم گرمایشی ٢٩ دانش‌آموز سوخته و ٢ نفر از آنها به کام مرگ فرو رفتند، می‌گذرد. هرچند این بار تنها خسارات مالی فراوانی برپیکره کلاس وارد می‌شود اما استاندارد نبودن سیستم گرمایشی مدارس یکی از بحران‌هایی است که خانواده‌ها به شدت نگران آن هستند.
محمود علایی، فرماندار گرمی در تشریح فرآیند آتش‌سوزی در این مدرسه گفت: «دانش‌آموزان و معلم اطلاع نداشتند که در کاربراتور بخاری نفتی، نفت بیش از اندازه وارد شده و بخاری را روشن می‌کنند و بعد از آن مطلع می‌شوند که نفت در آن زیاد است. به همین دلیل بخاری دچار آتش‌سوزی می‌شود، یکی از دانش‌آموزان نیز در جریان حادثه برای بیرون بردن بخاری شیطنت می‌کند که موجب آتش‌سوزی بیشتر بخاری شد. این مسأله طبیعی است و عمدی در رخداد حادثه توسط دانش‌آموزان وجود ندارد.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
زن36ساله نوزادان دوقلویش را کشت/ متهم،افسردگی بعد از زایمان داشت

روزنامه خراسان نوشت: ساعت 14:30 روزگذشته زنگ تلفن همراه قاضی ویژه قتل عمد به صدا درآمد و فرمانده کلانتری طبرسی جنوبی مشهد، وی را در جریان جنایتی هولناک قرار داد. سرهنگ توفیق حاجی زاده که به همراه عوامل تحت امرش و در پی تماس اهالی خیابان وحید در محل حضور یافته بود، دستور حفظ صحنه حادثه را صادر کرد و بدین ترتیب دقایقی بعد و با توجه به اهمیت ماجرا، «قاضی علی موحدی راد» برای بررسی موضوع به محل اعلام شده عزیمت کرد.
این گزارش حاکی است: پس از انجام بررسی های مقدماتی و همچنین اثربرداری از محل وقوع جنایت توسط ماموران بررسی صحنه جرم، «قاضی موحدی راد» دستور انتقال اجساد قربانیان این حادثه تاسف بار را به پزشکی قانونی صادر کرد و بازجویی از زن ۳۶ساله ادامه یافت. همچنین تحقیقات بیشتر در این باره مشخص کرد زن ۳۶ساله پس از کشتن دوقلوها با همسرش تماس گرفته و ماجرای قتل فرزندانش را به او اطلاع داده است.
بنابراین گزارش، بررسی های اولیه حاکی از آن است که مادر قربانیان این حادثه که امیرحسین و علی رضا نام داشتند از مدتی قبل دچار افسردگی های بعد از زایمان شده و ناراحتی های روحی پیدا کرده است در عین حال به دستور قاضی ویژه قتل عمد، وی برای انجام اقدامات درمانی به مراکز بیمارستانی معرفی شد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی درباره این جنایت تکان دهنده ادامه یافت.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
حملات زنجیره ای با چاقو به زنان جهرمی

سایت دیگربان گزارش داده که "حمله گروهی ناشناس با چاقو به دست‌کم شش زن که پنج نفر از آنها دانشجو هستند در شهر جهرم استان فارس٬ جو روانی این شهر را ناآرام کرده است. این حملات در روز‌های گذشته رخ داده و مسئولان امنیتی و انتظامی استان فارس هم از دستگیری عوامل آن خبر داده‌اند. حجت‌الله رضایی، سرپرست فرمانداری ویژه جهرم گفته این افراد در کمتر از ۷۲ ساعت دستگیر و به «عمل قبیح» خود اعتراف کرده‌اند. لطف‌الله دژکام امام جمعه شهر جهرم نیز خواستار برخورد شدید با عوامل این نا‌امنی‌ها شده است. یک سایت استان فارس نیز نوشته عوامل «ضدانقلاب» تلاش می‌کنند این حملات را متوجه نیرو‌های بسیج کرده و «سناریوی» اسید‌پاشی‌های اصفهان را تکرار کنند. برخی گزارش‌ها حاکی از آن دارد که تعداد زنان قربانی این حملات حدود ۱۲ نفر است که مقام‌های مسئول تاکنون این گزارش‌ها را تائید نکرده‌اند. گفته می‌شود همه این زنان از ناحیه باسن مورد حمله قرار گرفته‌اند."
رسانه‌های ایران به نقل از مقامات رسمی شهر جهرم در استان فارس، از بازداشت افرادی خبر داده‌اند که در چند روز گذشته در آن شهر با چاقو به زنان حمله می‌کردند.
به گزارش خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، دست‌کم شش زن در جهرم هدف حمله با چاقو بوده‌اند که پنج نفر از آنها دانشجو هستند.
به نقل از حجت‌الله رضایی، رئیس شورای تامین شهر جهرم، گزارش شده است که مهاجمان و "عوامل ناامنی" در کمتر از ۷۲ ساعت بازداشت شده‌اند.
با این حال، به انگیزه‌های احتمالی ضاربان از حمله به زنان اشاره‌ای نشده است.
لطف‌الله دژکام، امام جمعه جهرم نیز در گفت‌وگو با ایرنا خواستار اشد مجازات برای عاملان این حمله‌ها شده و گفته است: "امروز دشمنان نظام در پی بهانه‌ای برای زیر سوال بردن کشور هستند و از مردم و دانشجویان استدعا داریم که بهانه دست دشمن ندهند."
در پی واکنش گسترده به حمله‌های چند ماه پیش اسیدپاشان به زنان در اصفهان، تجمعاتی اعتراض‌آمیز در چند شهر ایران برگزار شد و معترضان خواهان بازداشت عوامل حمله‌ها و شفافیت روند رسیدگی به پرونده‌های آنان شدند، ولی همزمان، گروهی از منتقدان متهم شدند که با بزرگنمایی حمله به زنان در اصفهان، این حوادث را به بهانه‌ای برای "سیاه‌نمایی" درباره وضعیت اجتماعی ایران تبدیل کرده‌اند.
هنوز گزارشی از بازداشت عاملان حمله به زنان در اصفهان منتشر نشده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
pixy_666
پیکسی خسته نباشی همین طور ادامه بده من کار هاتو دنبال میکنم مرد
پیکسی من یه روز داشتم از کنار سد کرج رد میشد یعنی همون سد امیر کبیر جاده چالوس
به طور اتفاقی ییهو دیدم سد کرج سوراخ شده هیچی دیگه گفتم چه کار کنم چه کار نکم انگشمتو کردم تو سوراخ سد
اب سد روال شد دیگه نشتی نکرد اقا یه روز دو روز سه روز ۱هفته ۲هفته دیگه خسته شدم پطروس داشت رد میشد خفتش کردم گفتم پطروس بیا انگوشتتو بکون تو این سوراخ من برم چسب ۱۲۳ بگیرم از اصغر بقال بیام اقا رفتم چسب گرفتم اومدم دیدم بچه نیست پطروس کجایی پطروس کجایی دیدم یه گونی خبر نگار جمع شدن ازشبکه خبر اومده بودن دارن با پطروس مصاحبه میکنن این شد که پطروس شد پطروس فداکار
پیکسی حق منو خوردن نامردا گفتم یه گزارش تهیه کنی تریپ اسنودل ورداری حق منو بگیری حقیقت
اونی که در موردش خوندید منم چارلیه فداکار

خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
     
  
مرد

 
charli1369: پیکسی خسته نباشی همین طور ادامه بده من کار هاتو دنبال میکنم مرد
پیکسی من یه روز داشتم از کنار سد کرج رد میشد یعنی همون سد امیر کبیر جاده چالوس
به طور اتفاقی ییهو دیدم سد کرج سوراخ شده هیچی دیگه گفتم چه کار کنم چه کار نکم انگشمتو کردم تو سوراخ سد
اب سد روال شد دیگه نشتی نکرد اقا یه روز دو روز سه روز ۱هفته ۲هفته دیگه خسته شدم پطروس داشت رد میشد خفتش کردم گفتم پطروس بیا انگوشتتو بکون تو این سوراخ من برم چسب ۱۲۳ بگیرم از اصغر بقال بیام اقا رفتم چسب گرفتم اومدم دیدم بچه نیست پطروس کجایی پطروس کجایی دیدم یه گونی خبر نگار جمع شدن ازشبکه خبر اومده بودن دارن با پطروس مصاحبه میکنن این شد که پطروس شد پطروس فداکار
پیکسی حق منو خوردن نامردا گفتم یه گزارش تهیه کنی تریپ اسنودل ورداری حق منو بگیری حقیقت
اونی که در موردش خوندید منم چارلیه فداکار
خب؟!
     
  
صفحه  صفحه 20 از 130:  « پیشین  1  ...  19  20  21  ...  129  130  پسین » 
گفتگوی آزاد

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA