انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 23 از 130:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  129  130  پسین »

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران


مرد

 
اصرار بر بی‌گناهی یک پزشک در مرگ پسر 3 ساله‌اش

یک پزشک در ماجرای مرگ مرموز پسر سه ساله‌اش تحت تعقیب جنایی قرار گرفت.«پارسا» سه ساله روز یازدهم آذرماه سال گذشته از بالکن طبقه پنجم خانه‌شان در خیابان ستارخان سقوط کرد و در دم جان باخت.همزمان با این حادثه پلیس و اورژانس در جریان قرار گرفتند، امدادگران اورژانس با حضور در محل و معاینه پسر سه ساله مرگ وی را تأیید کردند. مأموران پلیس نیز در نخستین اقدام به تحقیق از شاهدان ماجرا پرداختند. در بررسی‌های تخصصی پلیس مشخص شد هنگام حادثه پارسا و پدرش در خانه تنها بودند. بنابراین پدر پارسا که جراح عمومی است تحت بازجویی‌های فنی پلیس قرار گرفت.پزشک جوان در مراحل بازجویی مدعی شد پسرش در حال بازی و شیطنت‌های کودکانه بوده و یک لحظه با استفاده از غفلت پدر به بالکن رفته و این سقوط هولناک رخ داده است.برخلاف ادعای «ناصر»، مادر پارسا با ادعایی جدید به دادسرا مراجعه و از همسرش به جرم قتل پارسا کوچولو شکایت کرد.زن جوان به بازپرس پرونده گفت: مدتی بود رفتارهای همسرم تغییر کرده بود. او دیگر به فکر زندگی و فرزندمان نبود. بی‌تفاوتی‌های وی آزارم می‌داد به همین دلیل سعی کردم دلیل تغییر رفتارش را بیابم. در حالی که سعی می‌کردم به خاطر آینده پارسا زندگی‌ام را از نابودی نجات دهم به رد پای زنی رسیدم که همسرم به وی وعده ازدواج داده بود.مشکلات و اختلافات ما به حدی بالا بود که ناصر مرا از خانه بیرون کرد. حدود 12 روز بود که در خانه پدرم بودم که خبر مرگ پسرم را شنیدم. ناصر با قتل پارسا می‌خواست مرا طلاق داده و به راحتی با زن دیگری زندگی کند. بازپرس جنایی تهران پس از شنیدن ادعای مادر پارسا کوچولو تا انجام مراحل بازپرسی، پدر پارسا را با قرار وثیقه آزاد کرد.
ادعای جدید
صبح روز دوشنبه 10 آذرماه سال جاری، ضامن ناصر متهم به قتل سند خود را از دادسرا پس گرفت و بازپرس سپیدنامه وی را برای انجام بقیه مراحل دادرسی احضار کرد.
هنگامی که ناصر در شعبه 10 دادسرای امور جنایی در برابر بازپرس سپیدنامه قرار گرفت، ادعا کرد: روز حادثه با دیدن رفتار ناشایست پارسا و سخنان نادرست او ناراحت شدم و برای تنبیه کردن وی، او را داخل یکی از اتاق‌ها زندانی کردم که متوجه اشتباهش شود اما او به بالکن رفته و از آنجا سقوط کرده است.به گزارش خبرنگار شوک، تحقیقات تکمیلی و بررسی بیشتر این پرونده همچنان در دستور کار قرار دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
هفت قلوها،‌دوقلو شدند

۳روز بعد از به دنیا آمدن ۶ قلوهای مشهدی ۴ قل از آنها به دلایل مختلف پزشکی جان خود را از دست دادند و هم‌اکنون فقط یک پسر و یک دختر زنده مانده‌اند.
عصر شنبه زنی 24ساله در جریان زایمانی نادر در بیمارستان ام‌البنین(س) مشهد 7قلو به دنیا آورد. هرچند یکی از نوزادان در همان دقایق اولیه جان خود را از دست داد اما پدر و مادر آنها از این اتفاق نادر شگفت زده و در عین حال خوشحال بودند. پدر 6قلوها که به‌جز آنها پسری 7ساله دارد یک روز بعد از این اتفاق در گفت‌وگو با همشهری از اینکه سرپرست خانواده‌ای 9نفره شده ابراز خوشحالی کرد و گفت که خدا را به‌خاطر به دنیا آمدن 6قلوها شکر می‌کند. او همان روز گفت که نام یکی از قل‌ها را که پسر است به نیت امام حسین(ع)، حسین گذاشته است.
با وجود سختی‌های نگهداری از 6قلوها خانواده آقای قره گوزلو از این اتفاق نادر خوشحال بودند اما همه‌‌چیز به همین خوبی نبود و شامگاه دوشنبه 3نوزاد جان خود را از دست دادند. پیش‌تر پزشکان اعلام کرده بودند 6قلوها به‌دلیل اینکه زودتر از موعد مقرر به دنیا آمده‌اند نارس هستند و باید دست‌کم تا 2‌ماه در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شوند. هرچند غم از دست دادن 3نوزاد برای پدر و مادر آنها سنگین بود اما این غم عصر دیروز با مرگ یکی دیگر از 6قلوها سنگین‌تر شد.
دکتر فاطمه تارا، رئیس بیمارستان‌ام البنین مشهد با تأیید این خبر گفت: هم‌اکنون 2نوزاد شامل یک پسر و یک دختر در بخش NICU بیمارستان‌ام‌البنین مشهد تحت درمان قرار دارند. وی ادامه داد: 6قلوها در هفته بیست و پنجم حاملگی و 4‌ماه زودتر از نوزادان معمولی متولد شده بودند. وی افزود: 2نوزاد باقیمانده بدحال نیستند اما زنده ماندن آنها قابل پیش‌بینی نیست و احتمال مرگ آنها نیز وجود دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
اجرای مجازات قصاص چشم 2 اسیدپاش

روزنامه ایران : سخنگوی قوه قضائیه از اجرای حکم قصاص عضو برای دو نفر از متهمان پرونده‌های اسیدپاشی در تهران خبر داد و اعلام کرد: این افراد بزودی از ناحیه چشم قصاص خواهند شد. سخنگوی قوه قضائیه از اجرای حکم قصاص عضو برای دو نفر از متهمان پرونده‌های اسیدپاشی در تهران خبر داد و اعلام کرد: این افراد بزودی از ناحیه چشم قصاص خواهند شد. حجت‌الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژه‌ای با ابراز تأسف از حوادث اخیر اسیدپاشی در کشور بویژه تهران و اصفهان گفت: پرونده اسیدپاشان اخیر در تهران بسرعت رسیدگی و احکام صادره قبلی اجرا می‌شود. وی با بیان اینکه هنوز عاملان اسیدپاشی اصفهان دستگیر نشده‌اند، افزود: از نیروی انتظامی و سیستم اطلاعاتی اصفهان درخواست می‌کنم نهایت تلاش خود را برای دستگیری عامل یا عاملان اسیدپاشی اخیر اصفهان انجام دهند، متأسفانه هنوز عاملان اصلی این حادثه دستگیر نشده‌اند گرچه افرادی در روزهای اول به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفتند، آنها باید هر چه زود‌تر شناسایی و دستگیر شوند.
محسنی اژه‌‌ای تصریح کرد: اسیدپاشی‌های اخیر موجب تأثر همگان شده است و امیدواریم هم دستگاه انتظامی و هم دستگاه قضا بتواند طوری حرکت کند که هم بازدارنده باشد و هم شخص دیگری دست به چنین اقدامی نزند. سخنگوی دستگاه قضایی به هویت کسانی که قصاص چشم در مورد آنها اجرا خواهد شد، اشاره‌ای نکرد اما رسانه‌ها خبر داده‌اند یکی از این احکام درباره محسن است که سال 1391 در تهران، یکی از همکارانش را کور کرد.
بنا بر گزارش‌ها، فروردین سال 91 محسن در تهران از سوی یکی از همکارانش با سه لیتر اسید مورد حمله قرار گرفت که علاوه بر آسیب دیدن صورت، یک چشم او هم نابینا شده است.
این پرونده در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران مطرح شد و شعبه مذکور در بهمن ماه سال 92 تشکیل جلسه داد. پس از صدور رأی از سوی شعبه رسیدگی‌کننده، متهم به قصاص چشم راست، گوش راست و پرداخت مبلغ 600 میلیون تومان دیه محکوم شد. وکیل قربانی اسیدپاشی مهرماه گذشته اعلام کرد پس از صدور رأی از سوی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران، پرونده برای فرجام خواهی به دیوان عالی کشور ارسال شد و در حال حاضر حکم قصاص موکلم از سوی دیوان عالی کشور تأیید شده است. وی افزود: پرونده به پزشکی قانونی ارسال شده تا آنها بررسی کنند که در صورت قصاص چشم و گوش راست آسیبی به دیگر اعضای بدن متهم وارد می‌شود یا خیر. به همین دلیل در حال حاضر پزشکی قانونی در حال بررسی این موضوع است. چند حکم دیگر قصاص چشم نیز در ماه‌های اخیر در مورد پرونده‌های مختلف در سطح استان‌ها صادر شده و به تأیید دیوان عالی کشور رسیده اما در عمل هیچ کدام به اجرا در نیامده است.


در اجرای این حکم مشکلاتی داریم
محسنی اژه‌ای با اشاره به مشکلات اجرای حکم اسیدپاشی گفت: در رابطه با اجرای مجازات اسیدپاشی مشکلاتی وجود دارد که بیشتر به سیستم پزشکی مربوط می‌شود که هر چه زودتر باید این مشکلات رفع شود. وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا همان طور که برای پرونده زورگیری در سال 91 حکم اعدام صادر شد، نمی‌توان این حکم را برای افرادی که مرتکب اسیدپاشی شده‌اند در نظر گرفت، اظهار داشت: همان طور که رئیس قوه قضائیه اشاره کرده بودند اگر کسی چه با سلاح سرد و چه سلاح گرم مرتکب جرم شود که در پی آن در جامعه وحشت ایجاد کند حکم محاربه خواهد داشت. معاون اول قوه قضائیه توضیح داد: اولین مورد اسیدپاشی در کشور در سال ۱۳۳۴ اتفاق افتاد و اولین قانون برای مقابله با اسیدپاشان در سال ۱۳۳۷ تصویب شد مبنی بر اینکه چنانچه فردی بر اثر اسیدپاشی جان خود را از دست بدهد فرد اسیدپاش اعدام می شود ولی در صورتی که تنها منجر به صدمه بدنی شود فرد اسیدپاش به مجازات حبس محکوم خواهد شد. سخنگوی قوه قضائیه با اشاره به اصلاح قانون مربوط به اسیدپاشان بعد از انقلاب اسلامی یادآور شد: براساس این قانون چنانچه فردی در این حادثه کشته شود این حق وجود دارد که برای وی درخواست حکم افساد کنند ولی چنانچه این حادثه منجر به فوت فرد حادثه دیده نشود فرد اسیدپاش به قصاص عضو محکوم خواهد شد.
وی گفت: افرادی که در حادثه اسید پاشی دچار آسیب شده‌اند در صورت انصراف از قصاص عضو می‌توانند در ازای آن دیه دریافت کنند، ضمن اینکه مدعی العموم از جنبه عمومی جرم می تواند مجازات دیگری برای فرد اسیدپاش در نظر بگیرد.
معاون اول قوه قضائیه تأکید کرد: چنانچه اقدام به اسیدپاشی در جامعه به صورتی اتفاق بیفتد که در جامعه رعب و وحشت ایجاد کند به نوعی محاربه محسوب شده و می توان فرد اسیدپاش را به اعدام محکوم کرد. البته در این مورد علما و برخی از حقوقدانان نظرات متفاوتی دارند ولی عده ای از آنها معتقدند این اقدام چون فساد در جامعه بوده می توان در پی آن فرد اسید پاش را به عنوان مفسد فی الارض اعدام کرد. وی با بیان اینکه هم اکنون قانون شفافی در مورد نحوه برخورد با اسیدپاشان وجود ندارد، خاطرنشان کرد: برخی از حقوقدانان با استناد به ماده ۶۲۸ بر صدور حکم اعدام برای اسیدپاشان اصرار دارند و عده ای معتقدند اسید سلاح به شمار نمی‌رود. بنابراین حکم محاربه درخصوص آن‌ها صحیح نیست.


رسانه‌ها اطلاع رسانی کنند
سخنگوی قوه قضائیه با اشاره به نقش رسانه‌ها در پیشگیری از جرم اسیدپاشی گفت: رسانه‌ها می‌توانند با اطلاع رسانی مفید باعث هشیاری مردم شوند و افراد نیز باید هشیار و مراقب باشند که چنین جنایت‌های خشن و نامعقولی انجام نشود.
وی با قدردانی از اقدام نیروی انتظامی یادآور شد: در اقدام اخیر اسیدپاشی از نیروی انتظامی تشکر می کنیم که بموقع و خوب اقدام کردند و عاملان اسیدپاشی دستگیر شدند. از دادستان تهران نیز درخواست کرده ام که به پرونده دو عامل اسیدپاشی تهران سریعاً رسیدگی شده و حکم آنها صادر و زودتر اجرا شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
پرونده پیچیده زنی که پدر و برادرشوهرش را به قتل رساند

فرهیختگان : پرونده پیچیده زنی که با هفت‌تیر پدرشوهر و برادرشوهرش را به قتل رسانده در حالی در دادگاه کیفری رسیدگی شد که شوهر این زن که اتهام معاونت در قتل به او تفهیم شده بود، به دست دیگر برادر همسرش به قتل رسیده است.
نیمه‌شب بیست‌وچهارم مهر 90 صدای شلیک چند گلوله در کوی ارشاد شهرک قائمیه اسلامشهر پیچید و لرزه بر جان همسایه‌ها انداخت. آنها که هراسان از خانه‌هایشان بیرون دویده بودند با فردی نقابدار روبه‌رو شدند. نقابدار سیاهپوش، سراسیمه در تاریکی شب گریخت و چند دقیقه بعد پلیس به کوی ارشاد رفت. ماموران وقتی قدم به ساختمان سه طبقه قدیمی گذاشتند با پیکرهای خونین حبیب 58 ساله و پسر 22 ساله‌اش حسین روبه‌رو شدند و رسیدگی به ماجرا را آغاز کردند.
در آن بین مشخص شد یکی از پسران حبیب به نام علیرضا از تیراندازی شبانه جان به در برده و به مکان نامعلومی رفته است.
تحقیق محلی نشان می‌داد علیرضا با همسر برادرش به نام اعظم اختلاف کهنه‌ای داشته و این موضوع با جنایت مرتبط بود.
به فاصله کوتاهی از شلیک مرگبار، علیرضا به سراغ پلیس اسلامشهر رفت و گفت: «برادرم یاور و همسرش اعظم با هم اختلاف داشتند و دامنه دعواهای آنها به خانه ما هم کشیده شده بود. شک ندارم یاور و اعظم در قتل پدر و برادرم دست دارند.»
با مطرح شدن این ادعا، ردیابی زوج فراری در دستور کار ماموران قرار گرفت و بیست‌وهشتم بهمن 90 اعظم 39 ساله در شهرک راه‌آهن تهران بازداشت شد. این زن در بازجویی مقدماتی گفت: «من و شوهرم به خاطر اختلاف شدید خانوادگی، جدا از هم زندگی می‌کنیم. من از نحوه قتل پدرشوهر و برادرشوهرم بی‌اطلاعم.»
این زن اما در ادامه بازجویی‌ها لب به اعتراف گشود. او گفت: «پدرشوهر و برادرشوهرم می‌خواستند یاور را به قتل برسانند و اموالش را بالا بکشند؛ به همین خاطر به من یک هفت‌تیر دادند تا در اجرای نقشه، کمک‌شان کنم. من نیمه‌شب بیست‌وچهارم مهر 90 با پوشیدن لباس مردانه به خانه پدرشوهرم رفتم و حبیب و حسین را با همدستی یاور کشتم.»


راز جنایت در قلب عروس
اعظم این ادعا را در شرایطی مطرح کرد که معلوم بود رازهای ناگفته‌ای در قلبش دارد. بنابراین بازجویی‌‌ها ادامه یافت و او حرف‌های تازه‌ای به زبان آورد. وی گفت: «مدتی بود که شوهرم به ارتباط من با علیرضا مشکوک شده بود. به او گفته بودم اشتباه می‌کند، اما قبول نمی‌کرد. یاور تهدیدم کرده بود که علیرضا را بکشم وگرنه خودش من را می‌کشد. به‌خاطر تهدیدهای شوهرم مجبور شدم لباس مردانه بپوشم و به خانه پدرشوهرم بروم. علیرضا در طبقه سوم خانه پدرشوهرم زندگی می‌کرد که با شلیک گلوله به قفل، وارد اتاقش شدم. علیرضا که می‌دانست قصد کشتن او را دارم به سرعت فرار کرد. همان موقع حبیب و حسین سر رسیدند و سد راهم شدند. من هم که دستپاچه شده بودم برای فرار از آن خانه، به ناچار شلیک کردم.»
به دنبال اعتراف‌های تکان‌دهنده این زن، یاور نیز بازداشت شد و معاونت در جنایت را پذیرفت.


قتل معاون قتل به دست برادرش پس از آزادی
در این بین یاور با سپردن وثیقه سنگین از زندان آزاد شد، اما تنها چند روز بعد به دست برادر کوچکش علیرضا کشته شد. در بررسی کارشناسان اسلحه‌شناسی روشن شد یاور با همان اسلحه‌ای که پدر و برادرش کشته شده بودند به قتل رسیده است.
با کشته شدن یاور، علیرضا تحت تعقیب قرار گرفت، اما ردی از او به دست نیامد و پرونده قتل یاور در شعبه 101 دادگاه فشافویه باز ماند.
به این ترتیب اعظم دیروز در حالی در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور چهار مستشار پای میز محاکمه ایستاد که اولیای‌دم برای او حکم قصاص خواستند.
سپس زن جوان پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: «شوهرم مرد شکاکی بود. او به رابطه من و علیرضا مشکوک شده بود به همین خاطر من را مجبور کرد، دست به جنایت بزنم. شوهرم نقاب برایم تهیه کرد و تپانچه‌ای به دستم داد و من را راهی خانه پدرش کرد تا علیرضا را بکشم. قبول دارم به پدر و برادر شوهرم شلیک کردم.»
این زن در پاسخ به سوال هیات قضایی درباره اینکه چطور اسلحه‌ای که پدر و برادر شوهرت با آن به قتل رسیدند به دست علیرضا افتاد تا با آن یاور را بکشد، پاسخ داد: «نمی‌دانم. شوهرم وقتی فهمید نتوانسته‌ام علیرضا را به قتل برسانم تپانچه را از من گرفت. اما نمی‌دانم آن سلاح، چگونه به دست علیرضا افتاد.»
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
یک شهر چشم‌انتظار بخشش

در این سال‌ها خانواده‌اش خیلی تلاش کردند تا رضایت اولیای دم را بگیرند؛ حتی زمانی ٢ هزار نفر از مردم شهر نیز دست به کار شدند تا شاید کابوس‌های شبانه مرد جوان پایان یابد اما هنوز این اتفاق رخ نداده و همچنان چشم‌ها به خانواده مقتول دوخته شده است تا از خون فرزندشان بگذرند.


داستان دو دوست قدیمی
بیشتر مردم شهرستان روانسر در جریان ماجرایی که نیمه‌شب ١٢بهمن ماه ‌سال ٨٧ برای امید و عادل دو دوست قدیمی رخ داده است، هستند. اتفاق شومی که جان یکی از آنها را گرفت و یکی دیگر را به جرم قتل راهی زندان کرد.
محمد از دوستان مشترک امید و عادل درباره آن نیمه شب شوم به «شهروند» گفت: «آن شب من و امید همراه یکی دیگر از دوستانمان به نام فخرالدین در باشگاه مشغول ورزش بودیم. عادل چون مغازه کبابی داشت نمی‌توانست شب‌ها همراه ما باشد. ما چهار نفر با هم خیلی صمیمی بودیم و کمتر پیش می‌آمد که یک روز همدیگر را نبینیم.
آن شب خانواده امید در خانه نبودند. امید پیشنهاد داد به مغازه کبابی عادل برویم. وقتی به مقابل مغازه رسیدیم، بسته بود.»
پسر جوان ادامه داد: «امید با موبایل عادل تماس گرفت و از او خواست در مغازه‌اش را باز کند. عادل هم که دوست نداشت روی امید را زمین بیندازد، چند دقیقه بعد خود را به ما رساند و در مغازه را باز کرد. من و فخرالدین روی صندلی نشسته بودیم و امید و عادل مشغول تهیه کباب بودند. عادل از داخل یخچال گوشت تازه بیرون آورد و مشغول خرد کردن گوشت‌ها شد. امید هم سر به سرش می‌گذاشت و هر دو با هم می‌خندیدند. چند بار به امید گفتیم بگذارد عادل کارش را انجام دهد اما او گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود.
امید جارویی را که در گوشه مغازه بود برداشت و به شوخی ضربه خیلی آرامی به پشت عادل زد. پس از این اتفاق ناگهان عادل درحالی‌که چاقو در دستش بود به سمت امید برگشت در همین زمان امید هم داشت به طرف عادل می‌آمد. همین ماجرا باعث شد که ناگهان نوک تیغه چاقو به سینه امید بخورد.»محمد ادامه داد: «چاقو خیلی تیز بود و با کوچکترین تماس به بدن امید فرو رفت. در یک چشم بر هم زدن تمام لباس امید غرق در خون شد. عادل با دیدن خون؛ امید را در آغوش گرفت. اما امید می‌خندید و می‌گفت: «چیزی نیست یک خراش کوچک است. برویم دکتر چند تا بخیه بزنیم درست می‌شود».
عادل در مغازه ماند و ما سریع سوار ماشین او شدیم و امید را به درمانگاه شماره یک روانسر بردیم. پزشک درمانگاه دست به کار شد تا زخم چاقو را بخیه بزند. فکر می‌کردیم ماجرا با زدن چند بخیه تمام می‌شود و اصلا باورمان نمی‌شد که خونریزی شدید باشد. در سالن انتظار نشسته بودیم که پزشک درمانگاه ما را صدا زد و گفت: متاسفانه ضربه چاقو به قلب امید اصابت کرده و به همین خاطر او جانش را از دست داده است. وقتی این خبر را از پزشک شنیدیم هر دو نفرمان شوکه شدیم. باورمان نمی‌شد به همین راحتی امید جان باخته باشد.»


پس از حادثه
عادل پس از درجریان قرار گرفتن ماجرا وحشت‌زده مغازه‌اش را بست و به سمت مغازه برادرش که چند خیابان آن‌طرف‌تر‌ بود به راه افتاد. داریوش، برادر عادل می‌گوید: «آن شب ساعت حدود ٣٠: ١٢ بود که عادل وارد مغازه‌ام شد. او خیلی پریشان بود و هر چه خواستم سر از کارش در بیاورم نشد؛ تا این‌که متوجه شدم عادل از روی یخچال یکی از چاقوها را برداشت و قصد داشت رگش را بزند. خودم را به او رساندم تا چاقو را از دستش بگیرم. با هر زحمتی بود چاقو را از دستش گرفتم. حتی در این میان دستم نیز زخم عمیقی برداشت. با این‌که دستم خونریزی شدیدی داشت و احساس درد هم داشتم عادل را به خانه بردم.
ساعت حدود ٣ صبح بود که وقتی دیدم عادل آرام‌تر شد از او خواستم تا ماجرا را تعریف کند. برادرم همان‌طور که گریه می‌کرد ماجرا را برایم تعریف کرد و گفت قصد دارد خودش را تسلیم کند و صبح روز بعد، همین کار را هم کرد.»
عادل با مراجعه به کلانتری ١١ روانسر خود را معرفی کرد. پرونده پسر جوان در اختیار کارآگاهان جنایی اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات درخصوص این ماجرا آغاز شد. با شکایت خانواده مقتول، پسر جوان بازداشت شد و چند روز پس از حادثه، صحنه کشته‌شدن دوستش را بازسازی کرد. پرونده قتل پسر جوان بعد از جمع‌آوری اطلاعات و ثبت اظهارات دو شاهد ماجرا به دادگاه فرستاده شد تا تصمیم نهایی گرفته شود.
برادر عادل می‌گوید: «برادرم در دادگاه گناهکار شناخته شد و قاضی دادگاه حکم قصاص او را صادر کرد. حتی دوستانش که در زمان حادثه حضور داشتند وقتی در دادگاه به‌عنوان شاهد حضور یافتند گفتند که ماجرا یک شوخی دوستانه بوده و عادل قصد کشتن امید را نداشته است. اما می‌گفتند هر گونه شوخی با سلاح سرد اگر منجر به مرگ کسی شود قتل عمد حساب می‌شود و عامل اصلی قتل به قصاص محکوم خواهد شد. از طرفی با توجه به این‌که خواسته خانواده مقتول هم قصاص بود، این حکم صادر شد و به‌رغم اعتراض ما، مدتی بعد در دیوانعالی کشور نیز تأیید شد.»


تلاش برای گرفتن رضایت
روزها پس از دیگری می‌گذشت و عادل پشت میله‌های زندان در انتظار رسیدن روز سرنوشت بود.خانواده عادل از همان روزهای اول بیکار ننشستند و دست به کار شدند تا رضایت خانواده امید را بگیرند.


حرکتی خیرخواهانه
٥‌سال گذشت و تلاش خانواده عادل و ریش‌سفیدان شهر برای گرفتن رضایت از خانواده امید بی‌نتیجه مانده بود تا این‌که شهریار ویسی عضو شورای اسلامی شهر برای گرفتن رضایت دست به کار شد و ایده جدیدی را به اجرا گذاشت. او دراین‌باره گفت: «من با برادر عادل دوست هستم و مطمئن بودم این اتفاق عمدی صورت نگرفته به همین خاطر روی یک کاغذ اعلامیه‌ای نوشتم و از مردم دعوت کردم بر سر مزار امید جمع شوند و از آن‌جا به مقابل خانه اولیای دم برویم و التماس کنیم که از قصاص عادل گذشت کنند.»


روز موعود
٢ هزار نفر که در قبرستان شهر روانسر و بر سر مزار امید جمع شده بودند، به سمت خانه اولیای دم به راه افتادند. دراین میان حتی نماینده مردم روانسر و اورامانات در مجلس نیز به جمعیت پیوسته بودند. پدر امید با دیدن جمعیت، ریش‌سفیدان و بزرگان شهر را دعوت کرد تا به منزلش بروند و بعد از حدود ٤٠ دقیقه پدر امید اعلام کرد برای تصمیم‌گیری درخصوص سرنوشت عادل باید بیشتر فکر کند و به همین خاطر به زمان بیشتری احتیاج دارد.
داریوش برادر عادل گفت: «پرونده برادرم برای تأیید حکم نهایی به دیوان عالی کشور فرستاده شده است. ما به پدر و مادر امید حق می‌دهیم اما از آنها خواهش می‌کنیم عادل را ببخشند. عادل و امید مثل برادر بودند و همه می‌دانند که این حادثه تنها یک شوخی بوده است. حال و روز مادرم بهتر از مادر امید نیست. تا به امروز اولیای دم هیچ چیز نگفته‌اند و ما منتظر هستیم تا آنها از اجرای حکم قصاص بگذرند. ما عزادار یک پسر جوان هستیم و دیگر نمی‌خواهیم عزادار جوان دیگری باشیم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
چک ۱۲ میلیونی، ۵۰۰ هزار تومان می‌ارزید

پلیس در تعقیب مردی است که با حضور در صف بانک‌ها و فریب مشتریان، چک‌های بانکی آنها را با پول نقد عوض و بعد از تغییر مبلغ چک، آن را در بانک نقد می‌کرد.
این مرد آخرین بار با مراجعه به بانکی در رباط کریم، سراغ مرد 70ساله‌ای رفت که یک چک 500هزار تومانی در دستش بود و می‌خواست آن را نقد کند. این مرد پس از گرفتن چک از طعمه‌اش، مبلغ آن را به 12میلیون تومان تغییر داد و توانست آن را در بانک نقد کند. پس از این ماجرا و با شکایت شرکتی که چک را صادر کرده بود، تحقیقات پلیس در این خصوص شروع شد و مأموران در نخستین اقدام به سراغ مرد 70ساله‌ای رفتند که چک به نام وی صادر شده بود.
این مرد گفت: بعد از اینکه چک 500هزار تومانی را از شرکت گرفتم برای نقد کردن آن به بانک رفتم. پس از چند دقیقه مرد جوانی حدودا 30ساله نزد من آمد و گفت که بانک شلوغ است و این شلوغی برای من که سنم بالاست خوب نیست. حرفش را تأیید کردم و بعد او به بهانه کمک کردن به من پیشنهاد داد که حاضر است چک 500هزار تومانی مرا را از من تحویل بگیرد و به جای آن 500هزار تومان نقدا به من بدهد. او می‌گفت که چون خودش کار بانکی دارد، منتظر می‌ماند تا هر وقت نوبتش شد، هم کار بانکی‌اش را انجام دهد و هم چک مرا نقد کند. اینطوری دیگر لازم نیست که من با این سن و سالم در بانک منتظر بمانم و خسته شوم.
من هم با شنیدن این حرف‌ها فریب خوردم و چک را به او دادم و پس از گرفتن 500هزار تومان از وی از بانک خارج شدم. در ادامه تحقیقات مشخص شد که مرد جوان پس از اینکه چک را از پیرمرد گرفته، مبلغ آن را از 500هزار تومان به 12میلیون تومان تغییر داده و پس از آن توانسته چک را در بانک نقد کند.
او این کار را آنقدر حرفه‌ای انجام داده بود که حتی کارمندان بانک هم متوجه جعلی بودن چک نشده بودند. با مشخص شدن این موضوع، مأموران که حدس می‌زدند با یک جاعل کاملا حرفه‌ای روبه‌رو هستند، تحقیقات برای یافتن ردی از وی را شروع کردند. آنها به سراغ بانکی رفتند که چک جعلی 12میلیون تومانی در آنجا نقد شده بود.
در بررسی تصاویر ضبط شده در دوربین‌های مداربسته بانک، تصویر مرد جاعل به‌دست آمد، اما در ادامه بررسی‌ها و به‌رغم جست‌وجو در بانک اطلاعاتی پلیس، هیچ رد و نشانی از مرد جاعل به‌دست نیامد. مرکز اطلاع‌رسانی پلیس آگاهی تهران اعلام کرد: رسیدگی به این پرونده در حالی ادامه دارد که قاضی مجوز انتشار عکس بدون پوشش چهره متهم تحت تعقیب را در روزنامه‌ها صادر کرده است. بنابراین کسانی که این مرد را می‌شناسند و از مخفیگاهش خبر دارند می‌توانند اطلاعات خود را از طریق شماره تماس 21865853در اختیار کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران قرار دهند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
بررسی سلامت روانی نامادری شکنجه‌گر در پزشکی قانونی

فرهیختگان : زن میانسال که متهم است دخترخوانده‌اش را کشته، دیروز پای میز محاکمه خود را بی‌گناه خواند و ادعا کرد که نمی‌داند چه کسی شبانه دختر نوجوان را خفه کرده است. پرونده این زن برای بررسی سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی فرستاده شد.
شامگاه پانزدهم فروردین 86 به پلیس ورامین خبر رسید دختر 16 ساله‌ای به نام «منصوره» به طرز مرموزی در خانه پدرش جان سپرده است. پلیس رهسپار خانه مورد نظر شد و با دیدن پیکر منصوره که شواهد نشان می‌داد خفه شده است رسیدگی به ماجرا را در دستور کار قرار داد. در آن بین پدر منصوره گفت: «ساعت 9 شب در محل کارم بودم که زن دومم «مریم» با من تماس گرفت و گفت دخترم مرده است. منصوره و نامادری‌اش، میانه خوبی با هم نداشتند و این احتمال وجود دارد که مریم دخترم را خفه کرده باشد.»
در این بین نامادری منصوره تحت بازجویی قرار گرفت. این زن 33ساله گفت: «من و دخترخوانده‌ام مشکل خاصی با هم نداشتیم. منصوره صبح‌ها دیر از خواب بیدار می‌شد، به خاطر همین با او درگیر بودم. شب به اتاق اورفتم تا بگویم زودتر بخوابد که متوجه شدم نفس نمی‌کشد. منصوره با پسری به نام فرهاد ارتباط داشت و من به او مشکوک هستم.» وقتی پلیس در بررسی‌ها دریافت مریم بارها با دخترخوانده‌اش درگیر شده و او را تا سرحد مرگ کتک زده است وی را بازداشت کرد. در حالی که این زن منکر قتل دخترخوانده‌اش بود با توجه به مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه مریم صادر و به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
این زن دیروز در شعبه 113 به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در این نشست مادر منصوره گفت: «وقتی از شوهرم جدا شدم سرپرستی دختر نوجوانم را به او سپردم. شوهرم یک سال بعد با مریم ازدواج کرد. دخترم می‌گفت نامادری‌اش او را کتک می‌زند. منصوره یکبار در 15سالگی از خانه پدرش فرار کرد و به خانه من آمد. او می‌گفت مریم قصد داشته او را خفه کند، به همین خاطر فرار کرده است.»
این زن در حالی که اشک می‌ریخت گفت: «یکبار جای سوختگی را روی دستان دخترم دیدم که گفت مریم برای تنبیه او چاقوی داغ را روی دستان دخترم گذاشته است. مریم دخترم را شکنجه می‌داد و من شک ندارم که او دخترم را کشته است. من برایش حکم قصاص می‌خواهم.»
پدر منصوره نیز تقاضای قصاص را مطرح کرد.
سپس مریم که حالا 40 سال دارد پشت تریبون دفاع ایستاد. چهره‌اش را در میان چادر سورمه‌ای پنهان کرد. این زن که به آرامی صحبت می‌کرد منکر قتل دخترخوانده‌اش شد و گفت: «من منصوره را نکشتم. قبول دارم چند بار با او درگیر شده بودم اما راضی به مرگش نبودم. منصوره چند بار از خانه فرار کرده بود و به همین خاطر شوهرم بارها او را به‌شدت کتک زده بود. ممکن است شوهرم منصوره را کشته باشد و حالا بخواهد قتل را گردن من بیندازد. من از نحوه قتل دختر نوجوان بی‌خبرم و نمی‌دانم چه کسی او را کشته است.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به اظهارات ضدونقیض مریم در بازجویی‌های مقدماتی وی را برای بررسی سلامت روانی‌اش به کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی معرفی کرد تا پس از استعلام از آنجا درباره این پرونده اظهارنظر کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
ضارب زنان در جهرم با چاقو زدن به پشت زن‌ها به «آرامش» می‌رسید

تقاطع: روزنامه دولتی "ایران" در شماره‌ی روز سه‌شنبه (۱۱ آذر-۲ دسامبر) خود، جزییات تازه‌ای از ماجرای حمله به زنان و دختران دانشجو در شهرستان جهرم را منتشر کرده است.
یکی از شش زنی که در جهرم هدف چاقو قرار گرفته و هم‌‌چنان به دلیل وضعیت نامناسب در بیمارستان بستری است در شرح این حادثه به "ایران" گفته: «من ساعت ۸ شب دوشنبه (۳ آذر) در حال برگشتن به خانه بودم، دقیقاً لحظه‌ای که می‌خواستم بپیچم داخل کوچه این اتفاق افتاد. یک موتورسوار به خودروی من نزدیک شد و به داخل خودرو اسپری پاشید، به‌طوری که چشمانم سوخت و به سرفه افتادم.»
این زن جوان ۳۴ ساله که نخواسته نامش فاش شود ادامه داده: «از ترس این‌که بی‌هوش نشوم نفسم را حبس کردم، سوییچ را برداشتم و از خودرو پیاده شدم و او نیز از موتور پیاده شد و به سمت من آمد. با صدای بلند فریاد می‌زدم و کمک می‌خواستم و او مدام تکرار می‌کرد اگر صدایت را قطع نکنی چاقو می‌زنم و من وقتی دیدم در دستش چاقو دارد ساکت شدم. با این حال ضربه محکمی به پهلویم وارد کرد و وقتی می‌خواست برود با چاقو ضربه‌ای نیز به دست راستم زد.»
به گفته‌ی این زن قربانی، ضارب در بازجویی‌ها گفته که با چاقو زدن به زن‌ها به "آرامش" می‌رسیده است.
وی درباره‌ی مراحل درمانی‌اش نیز گفت: «تا کنون یک عمل جراحی داشته‌ام و برای اینکه بفهمند به اعضای داخلی‌ام هم آسیب وارد شده یا خیر، شکمم را باز کرده‌اند و دست راستم نیز بخیه خورده و رو به بهبود است.»
همسر یکی دیگر از زنان مورد حمله قرار گرفته نیز به "ایران" گفته که همسر دانشجویش، سه‌شنبه هفته گذشته (۵ آذر) در حال عبور از "بلوار مطهری" جهرم بود که «ناگهان مردی از داخل خودرو و از پنجره راننده با چاقو به وی ضربه‌ای وارد کرد و به سرعت متواری شد».
او با بیان این‌که در صورت عمیق‌تر بودن ضربه چاقو، حتی امکان "فلج شدن" همسرش نیز وجود داشت، سخنان پلیس به خانواده قربانیان را مبنی بر این‌که «متهم بیماری روانی دارد»، رد کرد و گفت: «مرد چاقوکش در هشیاری کامل بود و بیماری روانی ندارد و حتماً باید مجازات شود و ما رضایت نخواهیم داد.»
وی با اشاره به این‌که متهم در اعترافاتش گفته «به همه دختران و زنان از پشت حمله می‌کرده و حتی صورت هیچ‌کدام‌شان را ندیده»، اضافه کرد که «حتی پدر متهم نیز گفته باید حکم برای پسرش اجرا شود».
به نوشته‌‌ی "ایران"، ضارب این شش زن شامل پنج دانشجو و یک زن خانه‌دار، جوانی ۲۲ ساله اهل روستایی در ۱۰ کیلومتری جهرم است که روز پنج‌شنبه گذشته (۶ آذر) بازداشت شد و در جریان بازجویی‌ها پذیرفت که قربانیان خود را به خاطر "انگیزه‌ای خاص" هدف ضربات چاقو قرار می‌داده است.
پیش‌تر وب‌سایت "سحام نیوز"، با انتشار گزارشی، ضارب را "محمد بهشتی‌فر" فرزند یکی از اعضای سپاه پاسداران جهرم به نام "جلیل بهشتی‌فر" معرفی کرده بود. "پاسدار بهشتی‌فر"، فرمانده "ناحیه مقاومت بسیج" بخش کردیان جهرم است.
در همین ارتباط، "معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارس"، ظهر سه‌شنبه (۱۱ آذر) در یک نشست خبری ضمن تایید "وابستگی ضارب این زنان به یک فرد نظامی" گفت که «اقدام این فرد هیچ علت و انگیزه سیاسی، حزبی و گروهی نداشته است و کاملا شخصی بود».
به گزارش خبرگزاری "ایسنا"، "جوان‌شیر کدخداپور" این فرد را "کارمند اداره راه و شهرسازی جهرم" معرفی کرد و افزود که بعد از دستگیری او، هم‌اکنون وضعیت امنیت شهر جهرم در شرایط "خوبی" قرار دارد.
پیش ازاین، محمدرضا رضایی کوچی، نماینده جهرم در مجلس شورای اسلامی نیز به وب‌سایت "ایران‌خبر" گفته بود: «پاسدار بهشتی فر، بعد از اطلاع از ارتکاب جرم فرزندش، خود، ضارب را تحویل قانون داده است.»
وی با بیان این ادعا که برخی قربانیان، "چادر" به سر داشته‌اند، هرگونه ارتباط میان انگیزه ضارب با موضوع "مبارزه با بدحجابی" و "امر به معروف و نهی از منکر" را رد کرد.
محمد احمدی، "استان‌دار فارس" نیز ارتباط میان حمله به زنان در جهرم با اجرای "طرح امر به معروف و نهی از منکر" را مردود دانست و مدعی شد که «ضارب زنان جهرمی دارای اختلال شخصیتی و انحراف اخلاقی است».
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
وزیر بهداشت:‌ فرد اسیدپاش به مدیر بیمارستان ضیائیان مشکل روانی داشت

وزیر بهداشت درباره اسیدپاشی به مدیر بیمارستان ضیاییان که عامل آن یک پزشک و دانشجو معرفی شدند گفت: این فرد مشکل روانی داشته و در عین حال به همین دلیل از موقعیتی که داشته اخراج شده بود.
ایسنا نوشت: دکتر سیدحسن هاشمی در عین حال خدمات جامعه پزشکی به مردم در ادوار مختلف را یادآور شد و تاکید کرد: چنین موضوعاتی ممکن است در همه صنوف وجود داشته باشد؛ مسلم آن است که مردم همواره قدرشناس جامعه پزشکی هستند.
وزیر بهداشت ضمن اشاره به شناسایی عامل اسیدپاشی به مدیر بیمارستان ضیاییان، ابراز امیدواری کرد که عاملان دیگر حوادث اسیدپاشی نیز هرچه سریع‌تر شناسایی شوند.
هاشمی همچنین در پاسخ به سوالی در ارزیابی از اجرای گام سوم طرح تحول سلامت و اجرای کتاب جدید ارزش‌گذاری نسبی خدمات، گفت: گام سوم طرح بسیار عالی آغاز شده و به خوبی پیش می‌رود، اما لازم است که نظارت‌ بر آن ادامه داشته باشد.
وی همچنین درباره برخی انتقادات چشم پزشکان درباره پایین بودن نرخ ویزیت چشم پزشکی، گفت: از آنجا که در چشم پزشکی جراحی وجود دارد، تعرفه جراحی، پایین بودن نرخ ویزیت را پوشش می‌دهد. اما در مجموع امیدواریم با بهبود وضعیت مالی و اعتباری دولت، بیمه‌ها حمایت شوند تا به این ترتیب از طریق بیمه‌ها مشکل پایین بودن نرخ ویزیت در برخی رشته‌ها رفع و جبران شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
بازداشت پدر و مادر دانش‌آموز متهم‌ به قتل معلم

دانش‌آموز 15ساله همچنان متواری است
فرهیختگان: حالا دو هفته از قتل معلم فیزیک در سر کلاس درس می‌گذرد. دانش‌آموز 15 ساله متهم به قتل محسن خشخاشی همچنان متواری است، تعدادی از معلمان و اعضای کانون‌های صنفی معلمان، معلم و دانش‌آموز نوجوان را قربانی وضعیت بحرانی نظام آموزش و پرورش می‌دانند و در عین حال خواستار پیگیری بیشتر پلیس برای دستگیری دانش‌آموز فراری هستند.
در حالی که تلاش پلیس برای دستگیری این پسر 15 ساله به نتیجه نرسیده است، فرمانده نیروی انتظامی بروجرد خبر جدیدی از پرونده می‌دهد. به‌گفته او، تا زمانی که پلیس موفق به دستگیری متهم نشود پدر و مادر «محمد» در بازداشت خواهند بود. سرهنگ علیرضا دلیری در گفت‌وگو با فرهیختگان در مورد جزئیات این پرونده عنوان کرد: «پیگیری‌ها برای دستگیری «محمد» دانش‌آموز 15 ساله که معلم خود را با ضربه چاقو کشته است ادامه دارد و در این راستا تمامی شهرستان‌های اطراف که اقوام دور یا نزدیکی در آنجا داشتند را تحت نظر داریم، اما متاسفانه هنوز موفق به دستگیری‌اش نشده‌ایم.» وی افزود: «در مراحل اولیه این پرونده فقط پدر این دانش‌آموز را بازداشت کردیم، اما در مراحل بعدی پرونده متوجه شدیم مادر«محمد» نیز در فرار پسرش نقش داشته است و در حال حاضر نیز با پلیس همکاری نمی‌کند، به همین دلیل هم‌اکنون پدر و مادر او در بازداشت هستند تا زمانی‌که قاتل را دستگیر کنیم.» فرمانده نیروی انتظامی بروجرد در پایان گفت: «پلیس تا هر زمان که لازم باشد برای دستگیری این دانش‌آموز تلاش خواهد کرد و امیدواریم افرادی که در فرار محمد نقشی داشته‌اند برای بهتر شدن وضعیت این پرونده، هر چه زودتر او را معرفی کنند.»
دانش‌آموز یکی از دبیرستان‌های شهرستان بروجرد شنبه یکم آذرماه دبیر فیزیک مدرسه‌اش را مورد حمله قرار داد که بر اثر ضربه چاقویی که به سر و گردن «محسن خشخاشی» معلم فیزیک وارد کرد، معلم بروجردی درگذشت. ظاهرا محمد در درس فیزیک ضعیف بوده و معلم پیشتر در مورد ضعف تحصیلی این دانش‌آموز تذکر داده بوده است. روز حادثه محمد به همراه پدرش به دفتر مدرسه رفته بود که پس از اطلاع از نمره پایینش در درس فیزیک سر کلاس خشخاشی رفت و با ضربه چاقو او را به قتل رساند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 23 از 130:  « پیشین  1  ...  22  23  24  ...  129  130  پسین » 
گفتگوی آزاد

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA