انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 33 از 130:  « پیشین  1  ...  32  33  34  ...  129  130  پسین »

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران


مرد

 
سارقان به عنف از کارناوال‌های عروسی دستگیر شدند

اعضای باند ۱۰ نفره سارقان به عنف که با کمین شبانه در مسیر کارناوال‌های عروسی و وارد کردن ضربات چاقو و قمه و زخمی کردن عروس و داماد و همراهان آنها اموالشان را به سرقت می‌بردند، شناسایی و دستگیر شدند.
فارس نوشت: سرهنگ گل صباحی، رئیس پلیس اگاهی استان البرز با اعلام این خبر گفت: در پی مراجعه حضوری چهار مرد جوان به پلیس آگاهی و اعلام شکایت مبنی بر اینکه در روز مراسم جشن ازدواجشان از سوی 8 نفر سارق به عنف مورد حمله قرار گرفته و تمامی اموال آنها که شامل بسته های هدیه عروسی و طلاجات بوده است به یغما رفته بررسی موضوع در دستور کار ماموران این پلیس قرار گرفت.
وی گفت: در بررسی موضوع مشخص شد که در اواسط مهر ماه سال جاری 8 نفر جوان 21 الی 25 ساله سوار بر 4 دستگاه موتورسیکلت با قرار گرفتن در مسیر کاروان های عروسی اقدام به توقف خودروهای عروس و داماد کرده و پس از حمله به عروس و داماد و همراهان آنها و وارد آوردن ضربات شدید قمه و همچنین پنچر کردن ماشین، اموال و کادوهای عروسی را سرقت و متواری می شدند.
سرهنگ گل صباحی اظهار داشت: با توجه به حساسیت موضوع، یک تیم از اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی با انجام تحقیقات شبانه روزی از محل تالارهایی که مراسم عروسی در تاریخ های مذکور در آنها صورت گرفته بود و بررسی موقعیت جغرافیایی محل سرقت و تجزیه و تحلیل شگرد سارقان احتمال دادند که شخص یا اشخاصی از داخل تالار با سارقان همدست بوده و آدرس حرکت کاروانهای عروسی و تاریخ دقیق آن را به سارقان اطلاع می دهد .
در نهایت ماموران با انجام تحقیقات تکمیلی به فردی به نام «م» که به عنوان کارگر یکی از تالارهای مورد نظر بود مشکوک شده و پس از احضار وی در مواجهه با ماموران ابتدا منکر هرگونه اطلاعاتی از موضوع سرقتهای اخیر از کاروانهای عروسی شد اما در ادامه تحقیقات به ناچار لب به اعتراف گشوده و بیان داشت که با همدستی یکی دیگر از کارگران تالار زمان حرکت خودرویی که کادوهای عروس و داماد را حمل می کرد تلفنی به فردی به نام «پ» اطلاع می دادند.
کارگر تالار در ادامه اعترافاتش گفت: سردسته باند سارقان نیز با سایر همدستانش که در مجموع 8 نفر بودند با 4 دستگاه موتور سیکلت و یک دستگاه خودرو پژو که آنها را اسکورت می کرد پس از ایجاد یک تصادف سوری خودرو عروس و داماد و خودرو حامل کادوها را متوقف و با قمه و شمشیر اقدام به پنچر کردن خودرو ها و زخمی کردن افراد و تخریب خودروی عروس و داماد کرده و کلیه طلاجات و وجه نقد آنها را به سرقت برده و متواری می شدند.
رئیس پلیس آگاهی افزود: با توجه به اعترافات کارگران تالار و تحقیقات پلیسی محل اختفاء متهم اصلی «پ» که از سارقان سابقه دار است وبه اتهام زورگیری4سال در زندان به سر می برده در استان تهران شناسایی و در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و موتور سیکلت وی نیز توقیف شد.
سرهنگ گل صباحی گفت: متهم در تحقیقات اولیه ماموران منکر هرگونه سرقت از کاروان های عروسی شد اما در نهایت در مواجهه حضوری با کارگران تالار لب به اعتراف گشوده و ضمن اعتراف به سرقت از کاروانهای عروسی اذعان داشت که به همراه هفت نفر از همدستانش با تشکیل باند سرقت در سه مرحله با حمله به کاروان های عروسی اموال آنها را به سرقت برده اند.
وی بیان داشت: با تلاش ماموران و تعقیب و مراقبت های شبانه روزی آنها 7 نفر دیگر از اعضای باند - که همگی از سارقان و زورگیران سابقه دار بوده یا مراحل محکومیت آنها طی شده یا تحت تعقیب پلیس هستند- در چندین عملیات غافلگیرانه دستگیر شدند.
اعضای این باند ده نفره سرقت به عنف و زورگیری در بازجویی های تکمیلی ماموران به 30 فقره سرقت از کارناوال های عروسی اعتراف کردند که ارزش اموال سرقتی یک میلیارد و 500 میلیون ریال تخمین زده شد.
رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اعلام اینکه تا کنون 40 نفر از مالباختگان شناسایی شده اند از شهروندان خواست تا اگر با این شیوه مورد سرقت قرار گرفته اند جهت پیگیری شکایت خود به پلیس آگاهی استان البرز مراجعه کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
عملیات شبانه نیروهای ویژه در فولاد شهر؛تنها یک نفر از عاملان "درگیری‌ مسلحانه گلپایگان" زنده بازداشت شد

ایران وایر: جانشین فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان می گوید که در نخستین ساعات بامداد جمعه دوازدهم دی ماه نیروهای ویژه این نیرو طی عملیاتی در فولادشهر برای بازداشت دو تن از عاملان درگیری مسلحانه گلپایگان، یکی از آن ها را کشته و دیگری را زنده دستگیر کردند و در این عملیات چهار مامور هم زخمی شدند.
استان اصفهان طی یک هفته گذشته باردیگر روزهای ناآرامی را سپری کرده است و پیشتر در شامگاه شنبه ششم دی ماه در پی درگیری مسلحانه در گلپایگان، مقام های نیروی انتظامی اصفهان از "کشته شدن دستکم 6 تن شامل سه مامور نیروی انتظامی، دو شهروند عادی و یک نفر از مهاجمان مسلح" خبر داده و عبدالرضا آقاخانی فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان گفته بود: "سارقان سه نفر بوده و یکی از آنها در طی درگیری با نیروی انتظامی کشته شد و دو نفر دیگر نیز تحت تعقیب هستند و شورای تامین استان و ماموران انتظامی در حال پیگیری موضوع هستند."
بامداد جمعه دوازدهم دی ماه سرهنگ حسین حسین زاده، جانشین فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان، به سایت همراز اصفهان خبر داد که عملیات نیروهای "نوپو" در فولاد شهر اصفهان برای بازداشت دو تن از عوامل درگیری مسلحانه گلپایگان به درگیری چند ساعته منجر شده است اما ماموران در نهایت یکی از "سارقان مسلح" را کشته و دیگری را بازداشت کردند.
جانشین فرمانده نیروی انتظامی اصفهان گفت: "بر اساس اقدامات اطلاعاتی که طی روزهای گذشته در این زمینه صورت گرفت، حضور دو سارق از این باند خطرناک در یک مجتمع مسکونی درفولادشهر محرز شد، لذا ماموران انتظامی با کنترل واحد مسکونی مذکور ساعات پایانی شب پنجشنبه عملیات ضربتی دستگیری این سارقان را آغاز کردند و سارقان که همه چیز را تمام شده می دیدند در برابر پلیس مقاومت کرده و درگیری مسلحانه سنگینی را آغاز کردند."
سرهنگ حسین حسین زاده گفت که "در این درگیری محمد-م که فردی چاق بود در اثر اصابت گلوله از سوی پلیس به هلاکت رسید، ولی برادر وی به نام منصور-م در یک عملیات غافلگیری زنده دستگیر شد."
جانشین فرمانده نیروی انتظامی اصفهان همچنین گفت که "در این درگیری علاوه بر شلیک های مستقیم سارقان به پلیس، سه قبضه نارنجک نیز به سمت ماموران نوپو پرتاب شد که باعث زخمی شدن 4 نفر از ماموران شد اما جراخت آنها سطحی بوده و به صورت سرپایی مداوا شدند."
جانشین فرمانده نیروی انتظامی اصفهان همچنین گفت که " با توجه با اینکه سارقان در یک مجتمع مسکونی سکونت داشتند تمام تلاش ماموران این بود که به اهالی آن مجتمع آسیبی وارد نشود که به لطف خدا و دقت عمل ماموران کوچکترین آسیبی به اهالی وارد نشد" و "از این باند تعداد 4 قبضه سلاح کلاشنیکف و مقداری اسلحه و مهمات نیزکشف و ضبط شده است.
فولادشهر در بخش مرکزی شهرستان لنجان و در 25 کیلومتری جنوب غربی اصفهان قرار دارد و این درحالی است که فاصله گلپایگان شهری که درگیری های شنبه شب در آن رخ داده بود تا شهر اصفهان نزدیک به 210 کیلومتر است.
مقام های مسئول درباره درگیری های گلپایگان اظهارات متفاوت و متناقضی بیان کرده اند.عبدالرضا آقاخانی، فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان، شمار عاملان این درگیری ها را "سه نفر" اعلام کرده اند که یک نفر در درگیری های شنبه ششم دی ماه کشته شده و از دو تن باقی مانده نیز طی درگیری بامداد جمعه دوازدهم دی ماه فولادشهر یکی کشته و دیگری بازداشت شده است. این درحالی است که صبح پنج شنبه یازدهم دی ماه عزیز‌الله ملکی فرمانده انتظامی استان مرکزی در میان خبرنگاران گفت که " یکی از عوامل حادثه درگیری مسلحانه خمین-گلپایگان، روز چهارشنبه دهم دی ماه توسط عوامل انتظامی استان دستگیر شده است.
همچنین سرهنگ حسین حسین زاده جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان با تاکید براینکه "اعضای این باند دارای سوابق متعدد سرقت هستند، فرضیه سیاسی بودن این افراد را رد کرده" و گفته است: "سرقت های مسلحانه دیگری نیز درسطح کشور توسط این باند صورت گرفته که با بازجویی از تنها بازمانده این باند زوایای پنهان آن ها نیز روشن خواهد شد."
رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران گلپایگان اما گفته است که "شهادت جانباختگان حادثه گلپایگان محرز است و پس از تائید شهادت آنان، پرونده های آنان تشکیل خواهد شد و طبق مقررات، برنامه های ویژه شهدا از طرف بنیاد شهید وامور ایثارگران برای این عزیزان انجام خواهد شد."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
آتش به جان کارتن خواب های تهران افتاد/ یک دختر 18 ساله در میان مصدومان حادثه

فارس نوشت: سخنگوی سازمان آتش‌نشانی شهر تهران گفت: دو شب پیش در محل استقرار کارتن‌خواب‌ها آتش‌سوزی رخ داد که 4 نفر نیز مصدوم شدند.
سید جلال ملکی درباره حادثه آتش‌سوزی گفت: در ساعت 20:20 دو شب پیش حادثه آتش سوزی در یک باسکول صنعتی متروکه واقع در عبدل‌آباد خیابان لقمان جنوبی به سامانه آتش‌نشانی شهر تهران اعلام و مأموران 2 ایستگاه به محل حادثه اعزام شدند.
او ادامه داد: با حضور مأموران آتش‌نشانی در محل حادثه مشاهده شد گودالی به وسعت 20 مترمربع که قبلاً باسکول بوده است و سالیان سال است از آن استفاده‌ای نمی‌شود تبدیل به محلی برای تجمع افراد بی‌خانمان و معتادین شده است که در اثر آتش‌سوزی ضایعات در این گودال مردم با سامانه 125 آتش‌نشانی تماس گرفتند و مأموران در محل حادثه حضور پیدا کردند.
ملکی گفت: آتش‌نشانان بلافاصله 4 نفر از افرادی که در آتش گرفتار شده بودند از جمله یک خانم حدودا 18 ساله و 3 مردا 25 تا 30 ساله که دچار دودگرفتگی نیز بودند خارج و تحویل عوامل اورژانس دادند.
لازم به ذکر است این افراد کارتن‌خواب بودند و آتش در ساعت 21:04 دو شب پیش اطفاء شد.
ملکی گفت: مکان‌هایی که ایمنی‌سازی لازم نشده‌اند و مالکین آنجا را رها کرده‌اند در صورتی که حادثه‌ای رخ دهد مسئولیت آن با مالک زمین یا خانه است. متأسفانه در شهر تهران زمین و خانه‌های متروکه‌ای وجود دارد که محل تجمع کارتن‌خواب‌ها و معتادین شده است و در صورتی که حادثه‌ای رخ دهد تمامی مسئولیت‌ با مالک آن است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
ترور یک معلم و یک بسیجی در جنوب سیستان و بلوچستان

دو نفر از ساکنان روستای نصیرآباد شهرستان سرباز در جریان تیراندازی افراد مسلح ناشناس به قتل رسیدند. چهار روز پیشتر نیز دو عضو سپاه پاسداران و یک بسیجی در نزدیکی شهر سراوان هدف گلوله قرار گرفتند.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا بامداد جمعه (۱۱ دی/ ۲ ژانویه) به نقل از یک مقام مسئول شهرستان سرباز گزارش داد، در حمله افراد مسلح دو شهروند محلی این منطقه مرزی کشته شده‌اند.
بنابر این گزارش این حمله عصر پنج‌شنبه رخ داده و قربانیان، عیسی شهرکی‌زاد، معلم ساکن روستای نصیرآباد و ادهم صبوری از اعضای بسیج بوده‌اند که در صف نانوایی هدف تیراندازی دو موتور سوار قرار گرفته‌اند.
حسین رحیمی، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در گفت‌وگو با ایرنا حمله‌کنندگان را "اشرار مسلح" خوانده و گفته نیروی انتظامی "بلافاصله در محل حضور یافته و درصدد شناسایی و دستگیری عاملان این حادثه هستند".


مرزهای ناامن ایران و پاکستان
تاکنون از جزئیات حمله مسلحانه در روستای نصیرآباد خبری منتشر نشده و هیچ گروهی مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است. شهرستان سرباز با پاکستان ۱۲۱ کیلومتر مرز مشترک دارد.
روز یک‌شنبه، هفتم دی‌ماه نیز در نزدیکی شهر مرزی سراوان مهاجمان مسلح به یک خودروی سپاه پاسداران حمله کردند و سه سرنشین آن را به قتل رساندند.
به گفته‌ی علی اصغر میرشکاری، معاون امنیتی و انتظامی استاندار سیستان و بلوچستان این حمله در نقطه صفر مرزی رخ داده است. مطابق برخی گزارش‌ها مهاجمان پس از تیراندازی به خودروی پاسداران به پاکستان گریخته‌اند.
سراوان و دیگر شهرهای هم‌مرز با پاکستان از ناامن‌ترین بخش‌های استان سیستان و بلوچستان محسوب می‌شوند. جمهوری اسلامی پاکستان را متهم می‌کند که اراده و توانایی تامین امنیت در مناطق مرزی خود با ایران را ندارد.
حدود دو ماه پیش، پس از چند حمله مسلحانه در جنوب سیستان و بلوچستان، حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، پاکستان را تهدید کرد که اگر به "تعهدات مرزی" خود عمل نکند، ایران وارد عمل خواهد شد و "اشرار" را در آن کشور پیدا و با آن‌ها برخورد خواهد کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
داستان تلخ پسران باغ گیلاس :مرد 57 ساله که پسران نوجوان را آزار می‌داد توسط یکی از همین پسران به قتل رسید

قضات دادگاه کیفری استان تهران پسر نوجوانی که سرایدار باغ گیلاس را کشته بود، از اتهام قتل عمد تبرئه و حکم آزادی‌اش را صادر کردند. سرایدار باغ، پسرهای نوجوان را به‌عنوان کارگر به باغ می‌برد و به آنها تعرض می‌کرد. شامگاه ششم مرداد 92 به پلیس ملارد خبر رسید مرد 57 ساله‌ای به نام سعید که سرایدار باغ گیلاس بود با ضربه‌های متعدد چاقو کشته و گردنش نیز بریده شده است. پلیس به باغ مورد نظر رفت و به پرس‌وجو از صاحب باغ پرداخت. این مرد گفت: «سعید را به‌عنوان سرایدار در باغم استخدام کرده بودم تا میوه‌های باغ را بچیند. او چندین پسر نوجوان را به عنوان کارگر به کار گرفته بود و هر شب جعبه‌های گیلاس را برایم به تهران می‌فرستاد. امشب هر چه با او تماس گرفتم پاسخی نداد به همین خاطر نگران شدم و به باغم آمد و با جنازه او روبه‌رو شدم. نمی‌دانم چه کسی این‌طور فجیع سعید را کشته است.» جنازه خونین به پزشکی‌قانونی فرستاده شد و پلیس به تحقیق میدانی پرداخت. در بررسی‌ها مشخص شد پسران نوجوان زیادی به آن باغ رفت و آمد داشته‌اند. پلیس به پرس‌وجو از آنها پرداخت و دریافت سعید به بهانه میوه‌چینی پسران نوجوان را به باغ گیلاس می‌کشاند و آنها را آزار می‌داد. او پس از تهیه فیلم از پسران نوجوان اخاذی می‌کرد. با افشای این ماجرا چندین قربانی نوجوان بازداشت شدند. بازجویی از یکی از قربانیان این ماجرا راز جنایت را برملا کرد و مصطفی 18 ساله لب به اعتراف گشود. این پسر که به‌شدت گریه می‌کرد، گفت: «سال 90 وقتی فقط 16 سال داشتم سعید مرا به‌عنوان کارگر استخدام کرد تا در چیدن میوه‌های باغ به او کمک کنم. او روزانه 15 هزار تومان به من دستمزد می‌داد. یک روز که در باغ بودم من را آزار داد. وقتی این کار را می‌کرد می‌گفت خودش در کودکی مورد آزار قرار گرفته است. از آن روز به بعد روزگارم سیاه شد. او می‌گفت از من فیلم تهیه کرده است و اگر به خواسته‌اش تن ندهم فیلم را پخش می‌کند و آبرویم را می‌برد.» وی ادامه داد: «صبح ششم مرداد همراه برادر کوچکم به باغ رفته بودم که او می‌خواست برادرم را هم مانند من آزار بدهد. من دیگر طاقت نیاوردم و با چاقو او را کشتم.» به دنبال اعتراف‌های تکان‌دهنده این پسر، وی بازداشت شد. یک روز از بازداشت شدن پسر نوجوان نگذشته بود که پسران قربانی در دادسرا حاضر شدند و اعلام گذشت کردند. آنها گفتند که پدرشان فساد اخلاقی داشته به همین خاطر او را رها کرده بودند و او هم به تنهایی در یک باغ کار می‌کرد. آنها بدون هیچ قید و شرطی از خون پدرشان گذشت کردند. به دنبال اعلام گذشت اولیای‌دم مصطفی تنها یک روز بعد از بازداشت، آزاد شد. او دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار قاضی مستشار از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد. مصطفی که حالا 18 ساله است در تشریح جزئیات ماجرا، گفت: «بعد از اینکه به دام سعید افتادم دیگر برای کار به باغ گیلاس نرفتم. اما او مقابل مدرسه‌ام می‌آمد و از من اخاذی می‌کرد. پول‌های تو جیبی‌ام را جمع می‌کردم و به او می‌دادم تا دست از سرم بردارد، اما او دست‌بردار نبود. یک بار که به باغ گیلاس رفته بودم عکس‌هایی از دوستانم به من نشان داد که فهمیدم سایر پسرانی را هم که برای کارگری به باغ آمده بودند، آزار داده بود. من حتی گوشی موبایلم را هم به‌عنوان باج به او داده بودم، اما باز با من تماس می‌گرفت و مرا به باغ دعوت می‌کرد. باور کنید می‌ترسیدم ماجرا را به خانواده‌ام بگویم.» وی ادامه داد: «آخرین بار در حالی که برای دفاع از خودم یک چاقو برداشته بودم همراه برادر کوچکم به باغ رفتم. وقتی متوجه شدم می‌خواهد برادرم را آزار بدهد با چاقو به گردنش زدم. من که ترسیده بودم و گریه می‌کردم ضربه‌های بعدی را محکم‌تر به سر و سینه‌اش زدم و به خاطر کینه‌ای که از او به دل داشتم سرش را بریدم.» این پسر در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: «من به انتقام جنایت سیاهی که سعید در حق من و دوستانم کرده بود، او را کشتم. حالا از هیات قضایی تقاضا دارم با توجه به اعلام گذشت فرزندان سعید، در مجازاتم تخفیف قائل شود.» در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده مصطفی را تبرئه و حکم آزادی وی را صادر کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
خودکشی سارق ناکام طلافروشی

سارق مسلح طلافروشی که می‌دانست پلیس در تعقیب اوست و وی را شناسایی کرده است با شلیک گلوله به‌خودش به زندگی‌اش پایان داد.
صبح سه‌شنبه، 9دی‌ماه 2مرد جوان درحالی‌که سلاح در دست داشتند وارد مرکز خرید طلا در سرآسیاب ملارد شدند و با تیراندازی قصد سرقت داشتند. در این هنگام نگهبان این مرکز خرید با آنها درگیر شد و همزمان ماجرا به پلیس نیز گزارش شد. طولی نکشید که تیم‌های عملیاتی پلیس راهی مرکز خرید شدند اما پیش از رسیدن آنها یکی از دزدان مسلح که در اجرای نقشه سرقت ناکام مانده بود از ترس دستگیری پا به فرار گذاشت. با حضور مأموران در محل، همدست او محاصره شد و در نهایت با انجام عملیات روانی خلع‌سلاح و دستگیر شد.
با دستگیری این مرد، هویت سارق فراری شناسایی و تحقیقات برای دستگیری او شروع شد. ماموران که توانسته بودند محل سکونت و همچنین محل کار سارق فراری را شناسایی کنند راهی آنجا شدند اما اثری از وی پیدا نکردند. جست‌وجوها برای دستگیری این مرد ادامه داشت و او که می‌دانست پلیس وی را شناسایی کرده، در محل نامعلومی مخفی شده بود. مأموران در ادامه تحقیقات به اطلاعاتی دست یافتند که نشان‌می‌داد دزد فراری با یک پیکان وانت سفید رنگ در مخروبه‌ای در اطراف روستای بیدگنه مشاهده شده است.
تیمی از مأموران کلانتری11 مرکزی ملارد راهی این محل شدند و در جست‌وجوهای خود توانستند عصر پنجشنبه خودروی سارق را شناسایی کنند. آنها وقتی به این خودرو نزدیک شدند جسد سارق فراری را دیدند که داخل ماشین افتاده بود. او که می‌دانسته راهی برای فرار ندارد با یک قبضه کلت کمری شاه‌کش که در داخل خودرو پیدا شد، اقدام به‌خودکشی کرده بود. به گفته سرهنگ برزو همتی، رئیس پلیس شهرستان ملارد، تحقیقات درخصوص این ماجرا ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
گذشت دختر از پدر

فرهیختگان : یک مرد میانسال که در توهم مخدر شیشه همسرش را مقابل چشمان فرزندانش کشته بود، با اعلام رضایت اولیای دم دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
دختر 15 ساله قربانی در دادگاه گفت: «با قصاص پدرم وضع زندگی من و برادرم بدتر می‌شود به همین خاطر از خون مادرم گذشت می‌کنم.» نیمه‌شب یکم شهریور 90 به افسر نگهبان کلانتری 108 نواب خبر رسید زن 38 ساله‌ای به نام مهناز در خانه‌اش کشته شده است. با اعلام این خبر پلیس به قربانگاه رفت و با پیکر خونین زنی 38 ساله که با ضربه‌های متعدد چاقو از پا درآمده بود، روبه‌رو شد. شوهر 42 ساله این زن به نام محسن در حالی خونسرد در گوشه اتاق نشسته بود که پسر هشت ساله این زوج هم زخمی شده بود. در آن بین محسن لب به بیان حقیقت گشود و به کشتن مهناز و زخمی کردن پسر خردسالش اعتراف کرد.
محسن پس از بازداشت در بازجویی‌ها گفت: «من راننده اتوبوس هستم. مهناز هم کارمند بود و زندگی بدی نداشتیم تا اینکه به دام کراک و شیشه افتادم. از وقتی معتاد شدم زندگی‌ام سیاه شد و مدام با زنم درگیر بودم. مهناز خیلی تلاش کرد تا اعتیادم را ترک کنم اما به هدفش نرسید. زنم به اجبار و به‌خاطر آینده دو فرزندمان با من زیر یک سقف زندگی می‌کرد. اما این اواخر از اعتیاد من به ستوه آمده بود و مدام سرزنشم می‌کرد.»
محسن اضافه کرد: «نیمه‌شب که حال طبیعی نداشتم کنترل اعصابم را از دست دادم و جلوی چشمان دختر و پسرم با چاقو به جان زنم افتادم. در جریان درگیری، پسرم هم زخمی شد. زمانی به خودم آمدم که کار از کار گذشته بود.»
مستاجر محسن نیز در تحقیق محلی به پلیس گفت: «نیمه‌شب بود که جر و بحث مهناز و شوهرش را شنیدم. چند دقیقه بعد دختر محسن که به شدت گریه می‌کرد در اتاق ما را زد و کمک خواست. همان موقع با عجله به طبقه پایین رفتم و مهناز را غرق در خون دیدم. محسن تهدیدم کرد و اجازه نداد به زنش کمک کنم. می‌گفت اگر جلو بروم مرا هم با چاقو می‌زند. من هم وحشتزده به خانه‌ام برگشتم و با پلیس و اورژانس تماس گرفتم.» محسن در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و با حکم قضایی به مرگ محکوم شد. این رای در شعبه 16 دیوان عالی کشور تایید شده و او در یک‌قدمی چوبه دار قرار گرفته بود که دختر 15 ساله محسن به نام ریحانه و پدر و مادر مهناز از خونخواهی گذشت کردند. به این ترتیب این مرد دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار مستشار از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد. دختر محسن گفت: «پدرم به خاطر مصرف شیشه، دچار توهم شده بود. او خیال می‌کرد شب‌ها دزد به خانه ما می‌آید و با مادرم ارتباط دارد. او نیمه‌شب، من و برادر و مادرم را از خواب عمیق بیدار کرد و گفت دزد به خانه آمده است. مادرم تلاش کرد پدرم را آرام کند و توهم را از سرش بپراند. پدرم اما ناگهان چاقو به دست گرفت و مادر بی‌گناهم را کشت.» این دختر ادامه داد: «حالا با اعدام پدرم هیچ چیزی درست نمی‌شود و حتی وضع من و برادرم بدتر هم می‌شود. به همین خاطر من پدربزرگ و مادربزرگم را راضی کرده‌ام تا از خون مادرم گذشت کنند.» سپس محسن در حالی که اشک می‌ریخت پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: «تحت تاثیر مخدر شیشه، دچار توهم شده بودم. انگار دزدی ناشناس جلوی چشمان من رژه می‌رفت که چاقو به دست گرفتم. من تصور می‌کردم دزد را با چاقو زده‌ام اما وقتی به خودم آمدم فهمیدم زنم را کشته‌ام. حالا خیلی پشیمانم و از هیات قضایی تقاضا دارم تا در مجازاتم تخفیف قائل شود. در زندان مواد را ترک کرده‌ام و قصد دارم زندگی آبرومندی برای دختر و پسرم فراهم و گذشته را جبران کنم.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. این مرد طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی به سه تا 10 سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم خواهد شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
انگشت اتهام دو متهم به سوی یکدیگر

فرهیختگان : دو مرد که متهمند پسر جوانی را که به تازگی از خارج از کشور به ایران برگشته بود در دعوای خیابانی کشته‌اند دیروز پای میز محاکمه ایستادند و انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفتند.
رسیدگی به این ماجرا از شامگاه نوزدهم آذر 91 به دنبال کشته شدن پسر 25ساله‌ای به نام علی‌اصغر در دستور کار افسران کلانتری 152 خانی‌آبادنو قرار گرفت. بررسی‌ها نشان می‌داد این پسر در جدال با دو سرنشین یک پراید سفید در خیابان میعاد جنوبی از پا درآمده است. پلیس به محل درگیری رفت و به پرس‌وجو پرداخت.
برادر علی‌اصغر که در صحنه درگیری حضور داشت، گفت: «برادرم به تازگی از خارج به کشور برگشته بود تا مدتی را پیش ما بماند. شب سر کوچه ایستاده بودم که برادرم از راه رسید. علی‌اصغر سرگرم احوالپرسی با من و دوستش بود که یک پراید سفید با دو سرنشین، مقابل ما توقف کرد. همان‌موقع راننده پراید از ما پرسید به کی می‌خندید؟ من و برادرم سعی کردیم راننده را متقاعد کنیم که دچار سوءتفاهم شده است. چند دقیقه بعد اما همان راننده به همراه یک مرد جوان برگشت و با علی‌اصغر درگیر شد.» کارآگاهان با بررسی شماره پلاک خودرویی که برادر علی اصغر به پلیس داده بود، دو متهم فراری به نام‌های محمدرضا و مرتضی را در خیابان‌های وحدت اسلامی و تهرانسر دستگیر کردند. محمدرضا در بازجویی مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت: «من به تنهایی یک ضربه به علی‌اصغر زدم.» مرتضی نیز معاونت در قتل را گردن گرفت.
به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست پرونده صادر شد و دو متهم دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در نشست رسیدگی به این پرونده که به ریاست قاضی مصطفی باقری و با حضور چهار مستشار تشکیل شد، ابتدا پدر علی‌اصغر در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «پسرم برای سر زدن به من و همسرم به ایران برگشته بود که قربانی دعوای خیابانی شد. من از خون پسرم نمی‌گذرم.» نوبت دفاع به متهم ردیف نخست که رسید منکر جنایت شد. این مرد گفت: «من، علی اصغر را نکشتم و در اداره آگاهی تحت تاثیر حرف‌های مرتضی قتل را گردن گرفتم.» او در تشریح جزئیات درگیری گفت: «عصر نوزدهم آذر مرتضی به همراه همسر صیغه‌ای‌اش به خانه‌ام آمده بود. قرار بود همسر مرتضی را به شهرستان ببریم. به همین خاطر، سه نفری به خانی‌آباد رفتیم تا از پدرم پول قرض بگیریم. مرتضی و زنش داخل پراید نشسته بودند که من به خانه پدرم رفتم. وقتی برگشتم مرتضی گفت چند جوان به همسرش متلک گفته‌اند. من در هواخواهی از رفیقم با علی‌اصغر درگیر شدم. من و علی‌اصغر گلاویز بودیم که او روی زمین افتاد و غرق خون شد. در آن لحظه دیدم مرتضی چاقو به دست، پشت سر علی‌اصغر ایستاده است. همان‌موقع مرتضی گفت اگر قتل را گردن بگیرم هر طور شده رضایت خانواده علی‌اصغر را جلب می‌کند و پول دیه را هم می‌دهد. باور کنید من در آن دعوا، چاقو در دست نداشتم.»
سپس متهم ردیف دوم به دفاع ایستاد و رفیقش را دروغگو خواند. او گفت: «من و محمدرضا هر دو چاقو داشتیم. خودم دیدم که رفیقم با چاقو به گردن علی اصغر زد. او با دروغگویی می‌خواهد قتل را گردن من بیندازد.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
بخشش پای دار

تا لحظه آخر منتظر دیدن قاتل پسرم بالای دار بودم
فرهیختگان : فریاد «خدایا؛ راضی‌ام به رضای خودت، او را به خودت بخشیدم» که در آخرین لحظه پیش از اعدام از مادر مقتول شنیده شد، باعث شد صدای صلوات و گریه حاضران، شیشه‌های سالن اعدام را به لرزه درآورد.


همه حاضران در سالن اعدام گریه می‌کردند
از مسئولان زندان و سالن اعدام گرفته تا قاضی‌ها و خانواده‌های مقتول و قاتل همه گریه می‌کردند و به پسر 21 ساله‌ای که روی چهارپایه اعدام بود، چشم دوخته بودند. مادر محمد دیگر نایی برای التماس کردن نداشت و زیر پای مادر مقتول نشسته بود و سعی می‌کرد آخرین لحظات زنده بودن پسرش را تماشایش کند. مسئولان سالن اعدام اگرچه این اتفاق برایشان تازگی نداشت، اما با توجه به سن و سال جوان روی چهارپایه منقلب بودند و با گریه، مقدمات اجرای اعدام را آماده می‌کردند. هوا گرگ و میش بود و اذان صبح چند دقیقه‌ای می‌شد که از بلندگوهای حیاط زندان شنیده شده بود. کسی نفهمید به دستور چه کسی انجام شد، اما محمد را برای آخرین التماس‌ها، از روی چهارپایه پایین آوردند و او سراغ مادر محمد رفت؛ مادر مقتول. روی پای مادر افتاد و آنقدر گریه کرد که به گفته پدر مقتول، زمین زیر پای همسرش از اشک‌های او خیس شده بود. کسانی که آنجا بودند این‌طور می‌گویند که محمد حتی کلمه‌ای بر زبان نمی‌آورد و فقط گریه می‌کرد. مادر مقتول نگاهش کرد و گفت: «نمی‌بخشمت. تو جای بخشش نگذاشتی. یک دانه پسرم را تکه‌تکه کردی.» محمد باز هم نگفت ببخش. فقط از ترس می‌لرزید، گریه می‌کرد و مادر مقتول را نگاه می‌کرد. تمام سالن اعدام به این دو نفر خیره شده بودند. چشم هیچ‌کس خالی از اشک نبود حتی مسئولان اجرای حکم اعدام. اگرچه بیش از 50 نفر در سالن حضور داشتند، اما به جز صدای گریه صدایی شنیده نمی‌شد. عبارت «راضی‌ام به رضای خدا، او را به خودت بخشیدم» آنقدر بلند ادا شد که اقوام قاتل که اجازه حضور در سالن اعدام را نداشتند و پشت در زندان منتظر بودند هم این صدا را شنیدند. محمد باورش نمی‌شد باز هم اجازه زندگی کردن دارد. اگرچه باید 10 سال حبس را تحمل کند اما برزخی که ترس اعدام برای او ساخته بود و چهار سال در آن دست و پا می‌زد ناگهان به بهشت تبدیل شد. محمد 21ساله بخشیده شد.


استخاره قصاص قاتل پسرم خوب آمده بود
تا آخرین لحظات می‌گفتم قاتل پسرم را نمی‌بخشم. حتی در مقابل اصرارهای نمایندگان مجلس، فعالان حقوق بشر، خانواده و اقوام قاتل و مردم که در این چهار سال لحظه‌ای رهایم نکردند هم بارها گفتم از خون تنها پسرم نمی‌گذرم. اینها را مادر محمد که چهار سال است تنها پسرش را از دست داده، به فرهیختگان گفت و ادامه داد: «در این چهار سال دیگر کسی از بین اقوام و دوست و آشنا و غریبه باقی نمانده بود که در خانه‌مان را نزند و برای گرفتن رضایت نیامده باشد.» او ادامه داد: «چهار دختر دارم و یک پسر داشتم. همدم من و دخترهایم بود و آنقدر برایمان عزیز و مهربان بود که انگار نه انگار چهار سال از رفتنش گذشته است. ما هنوز عزادار هستیم.» مادر محمد ادامه داد: «نماینده‌های مجلس شهرستان‌های یزد، امام جمعه یزد، مسئولان دادگستری و دیگر مسئولان بارها با من و همسرم برای گرفتن رضایت صحبت کردند. اگرچه همسرم در دو سال اول رضایت نمی‌داد اما پس از دو سال او هم راضی به بخشش شد و به من هم اصرار می‌کرد او را ببخشم.» وی افزود: «هرچه با خودم فکر می‌کردم نمی‌توانستم از قاتل پسرم بگذرم. او حتی مهلت نداد من از بچه‌ام خداحافظی کنم و در 10 دقیقه او را با قیچی آرایشگاه تکه‌تکه کرد.» مادر مقتول افزود: «هیچ جای پسرم سالم نبود. از کمر و کتفش گرفته تا سینه و پهلویش پاره شده بود. او پسرم را کشته بود و من هم باید او را می‌کشتم.» این زن با اشاره به اینکه حتی برای این کار استخاره هم گرفته بود، گفت: «با اینکه امام جمعه یزد و خیلی از روحانی‌ها در مورد این اعدام گفته بودند قصاص حق شرعی‌ام است با این حال استخاره هم گرفتم و خوب آمد.»


لحظه بخشش یاد پسر خودم افتادم
مادر مقتول در رابطه با روز اعدام گفت: «یک خودرو ساعت چهار و نیم صبح روز شهادت امام عسکری(ع) دنبال ما آمد و ما را به زندان برد. جلوی در زندان یک اتوبوس از اقوام محمد آمده بودند. آنها آمدند جلوی خودرویی که درونش بودیم.» او یادآور شد: «گریه می‌کردند و می‌گفتند محمد را ببخشیم، اما من انگار اصلا نمی‌دیدم‌شان. فقط محمد خودم را می‌دیدم و به این فکر می‌کردم که بی‌گناه کشته شده است. وارد حیاط زندان شدیم و در را بستند. در سالن اعدام، خانواده درجه یک محمد را دیدم و عده‌ای از مسئولان دادگستری و زندان و قضاتی که بعضی‌هایشان را در جلسات دادگاه دیده بودم.» وی ادامه داد: «باورم نمی‌شد که آنها هم گریه می‌کردند و به من زل زده بودند. محمد را که با دستان بسته به سمت چهارپایه می‌بردند نگاه می‌کردم و فقط به پسر خودم فکر می‌کردم که دیگر نیست. زمزمه‌هایی را می‌شنیدم که می‌گفتند با کشتن او پسرمان زنده نمی‌شود، او را به جوانی‌اش ببخش، ببخش تا خدا هم ببخشد و...» مادر مقتول صدایش می‌لرزید و اینها را می‌گفت. بغض می‌کرد و می‌گفت.
همسرش از آن طرف ادامه داد: «من توانستم ببخشم ولی او مادر بود و نمی‌توانست.» مادر محمد دوباره ادامه داد: «محمد را همان‌طور که دستانش بسته بود به سمت من آوردند. گفتند می‌خواهد حلالیت بطلبد. گفتند می‌خواهد ببخشمش. اولین‌بار بود صورتش را می‌دیدم. در هیچ‌کدام از جلسات دادگاه حتی رویم را به سمتش نمی‌کردم.» او ادامه داد: «زیر پای من بر زمین افتاد و فقط گریه می‌کرد. نه تقاضای بخشش کرد و نه حلالیت. فقط گریه می‌کرد و صدای هق‌هق جمعیت با گریه‌اش ادغام شده بود. به او گفتم تو جای بخشش نگذاشته‌ای. تو حتی نگذاشتی با پسرم خداحافظی کنم. چهار سال است زندگی را از ما گرفته‌ای، دوست دارم زودتر بالای دار رفتنت را ببینم.»
وی در رابطه با اینکه لحظه‌ای که توانست ببخشد و برخلاف آن چهار سالی که همه از او تقاضای بخشش کردند و او قبول نمی‌کرد، گفت: «دوست داشتم زودتر اعدام شدنش را ببینم و مادرش حال مرا بفهمد.» مادر مقتول با لهجه یزدی‌اش ادامه داد: «گرده‌های (شانه‌ها) محمد که لباس سفید بر تن داشت می‌لرزید و سرش پایین بود. ناگهان احساس کردم گرده‌های پسر خودم است که این‌طور می‌لرزد. به مادرش نگاه کردم و یاد خودم افتادم وقتی خبر فوت محمدم را به من دادند. دوباره به گرده‌های محمد در لباس سفید خیره شدم. پسرم بیشتر مواقع لباس سفید بر تن داشت. این لباس سفید و گرده‌های پهن مرا یاد او می‌انداخت.»
مادر مقتول که بعد از گذشت چهار روز از این ماجرا هنوز صدایش از فریادهایی که زده بود گرفته بود، ادامه داد: «من تا آن لحظه عجله داشتم برای تمام شدن کار ولی یک‌آن صدای فریاد خودم را شنیدم که پشت‌سر هم می‌گفتم خدایا؛ راضی‌ام به رضای خودت، او را به خودت بخشیدم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
جزئیات قتل تلخ 2 کودک از سوی پدر

پسرک در کوچه بازی می‌کرد که پدر و برادرش را دید.
ذوق خاصی در چهره «محمدامین» کوچولو به چشم می‌خورد، پدر وعده‌ ماشین سواری داده بود.
مادر چشم به راه بود که صدای جیغ و شیون از خانه پدر شوهرش در همسایگی‌شان شنیده شد وقتی شنید خانه خراب شده است باور نمی‌کرد پدر مهربانی دو کودک‌شان را کشته باشد.
غروب جمعه 12 دی ماه سال جاری پدری جوان همراه دو کودک خردسالش سوار بر خودروی سفیدرنگ برای تفریح از خانه خارج شدند و دقایقی بعد خودرو به سمت کلانتری 11 رامهرمز رفت و زمانی که پدر با چهره‌ای آشفته پای در کلانتری گذاشت از ماجرای هولناکی پرده برداشت.
«علی» 30 ساله به مأموران گفت: دو کودک خردسالم را به بهانه تفریح و گردش در روز تعطیل سوار خودروی برادرم کردم و در مسیر هر دو را خفه کردم تا دیگر شاهد اختلافات خانوادگی‌ام نباشند.
همین ادعاها کافی بود تا مأموران خود را به خودروی این مرد برسانند و با صحنه دلخراشی روبه‌رو شوند.
دو کودک 3 و 6 ساله کنار هم روی صندلی عقب به خواب ابدی رفته بودند و تحقیقات نشان از خفه شدن این دو برادر داشت.
پدر خشمگین که عریضه‌نویس دادگستری است در اعترافاتش گفت: مدتی است که با همسرم اختلاف پیدا کردم و چون قصد طلاق گرفتن دارم تصمیم گرفتم بچه‌هایم را بکشم تا در این جدایی سرنوشت آنها تیره و تار نشود.
مأموران در گام نخست تحقیقات به سراغ مادر جوان رفته و متوجه شدند وی از این جنایت بی‌اطلاع بوده است.


گفت‌وگو با دادستان رامهرمز
«ناصر غلامی» دادستان رامهرمز درباره جزئیات این جنایت پدرانه به شوک گفت: پدر جوان ادعا کرده به خاطر اختلاف و درگیری با همسرش دست به این جنایت زده است.
وی افزود: عامل این جنایت در شرایط روحی خاصی قرار دارد تا جایی که وقتی بازپرس پرونده قصد داشته وی را به مراسم تشییع جنازه بچه‌هایش ببرد پدر بی‌رحم با خونسردی گفته آدم ضعیفی هستم و می‌خواهم تنها باشم و اگر بچه‌هایم زنده می‌ماندند دوباره اقدام به کشتن آنها می‌کردم.
وی ادامه داد: روز حادثه همسر علی پس از 20 روز قهر به خانه بازگشته بود اما شوهرش به بهانه تفریح و گردش بچه‌ها را از خانه بیرون برده و برای این دو قتل از خودروی برادرش استفاده کرده است.
دادستان غلامی گفت: متخصصان پزشکی قانونی در نظریه‌های ابتدایی اعلام کردند که عامل این جنایت از سلامت روحی و روانی کاملی برخوردار است اما برای اطمینان بیشتر تصمیم بر آن است که علی دو هفته در بیمارستان روانی تحت نظر قرار گرفته شود تا نتیجه نهایی اعلام شود.
دادستان رامهرمز ادامه داد:‌ متأسفانه در مواقعی که بین زن و شوهر اختلاف شروع می‌شود هیچ یک از آنها به مراجع قضایی مراجعه نمی‌کنند تا به صورت کارشناسانه چاره‌جویی کنند.
وی افزود: اختلافات زن و شوهر تنها باعث آسیب‌پذیری برای فرزندان می‌شود که بیشتر کودکان خردسال تحت تأثیر این آسیب‌های روانی قرار می‌گیرند.
دادستان غلامی افزود: اگر اختلافاتی بین زن و شوهر صورت می‌گیرد که باعث ترک یکی از آنها از خانه می‌شود باید حتماً موضوع را با دادستانی مطرح کرد تا با ارائه مشاوره یا معرفی مشاوران از بروز چنین حوادث تلخی جلوگیری کنیم.
«آمنه» 23 ساله که هنوز باور ندارد بچه‌هایش در حادثه‌ای هولناک کشته شده‌‌‌اند با صدایی لرزان و گریان به شوک گفت زندگی خوبی با علی داشتم و هیچ اختلافی بین ما وجود نداشت.
وی افزود: عصر جمعه بود که علی ادعا کرد می‌خواهد با خودروی برادرش بچه‌ها را برای تفریح بیرون ببرد.
پسرم احمدرضا سه ساله همراه پدرش از خانه بیرون رفتند و محمدامین نیز که در کوچه بازی می‌کرد با آنها سوار خودروی عمویش شد.
چند ساعتی گذشت و خبری از شوهر و بچه‌هایم نشد. نگران بودم تا اینکه پلیس به در خانه‌مان آمد و خواست همراه آنها به کلانتری بروم که ناگهان خودروی پلیس دیگری به سمت مان آمد و ادعا کرد که علی به خاطر درگیری در کلانتری است و نمی‌خواهد شما با ما بیایید.
آمنه ادامه داد: وقتی سراغ بچه‌ها را گرفتم مأموران گفتند که آنها هم در کلانتری هستند و همگی خواهند آمد، آنها مرا به آرامش دعوت کردند.
دلشوره عجیبی داشتم و به داخل خانه برگشتم تا اینکه دقایقی بعد صدای جیغ و فریاد از خانه پدرشوهرم که نزدیکی‌مان است به گوش من رسید، با عجله خودم را به خانه‌شان رساندم.
چهره پدرشوهرم پریشان بود و وقتی مرا دید، گفت که «علی» تصادف کرده و بچه‌ها مرده‌اند ولی دقایقی بعد گفت که علی بچه‌ها را به قتل رسانده است.
وی افزود: نمی‌دانم چرا علی دست به این کار زده است چون ما با هم زیاد اختلافی نداشتیم مثل همه زن و شوهرها گاهی دعوا می‌کردیم و هربار با هم اختلاف داشتیم علی به من زنگ می‌زد یا برادرش را سراغم می‌فرستاد تا به خانه برگردم.
وی در پایان گفت: ما با هم مشکلی نداشتیم، پدرشان همیشه برای بچه‌ها هرچه می‌خواستند می‌خرید، هیچ‌گاه از علی نمی‌گذرم چون بچه‌هایم را بی‌گناه کشت.


خودکشی مادر دو کودک
پیگیری‌های خبرنگار فرهیختگان حاکی از آن است که همسر این متهم به قتل، پس از آگاه شدن از ماجرا اقدام به خودکشی کرده و پس از بستری شدن در یکی از بیمارستان‌های رامهرمز، صبح دیروز به بیمارستان امام خمینی در اهواز منتقل شده است.


کارشناسی پرونده قتل‌های خانوادگی
دکتر جعفر بای محقق و کارشناس آسیب‌های اجتماعی
اعضای خانواده در یک کانون گرم و صمیمی نهاد خانواده را شکل می‌دهند اما گاهی بروز مشکل باعث پیدایش رفتار ناهنجاری می‌شود که وجدان عمومی را به درد می‌آورد و تنش را در جامعه زیاد می‌کند. در این حادثه تلخ و هولناک پدر خانواده در حل مسأله ناتوان بوده و به همین خاطر دست به پاک کردن صورت مسأله زده است. او با تصور غلطی که چون والد فرزندان است، می‌تواند هر جنایتی را رقم بزند در یک اقدام خشن و ضد‌انسانی دو طفل معصوم را به نابودی کشاند. قاعده این است که اعضای خانواده باید حلال مشکلات و پشتیبان یکدیگر در گرفتاری‌ها باشند و زمانی که مشکلی متوجه بخشی از خانواده شد با همدلی آن مسأله را حل کنند. در این پرونده دردناک پدر خانواده که می‌خواهد ستون اصلی و حلال مشکلات و تکیه‌گاه سایر اعضا باشد، وقتی با بروز کوچک‌ترین مشکلی از مسیر زندگی خارج شد، همه افراد را گرفتار پنداشته و به غلط نسخه درمان را نابودی دانسته و دچار چنین خطای نابخشودنی شده است و قتل خانوادگی را رقم زد.
گاهی انسان‌ها به دلیل شدت عصبانیت در حالت جنون آنی به اقدامی دست می‌زنند که فاجعه می‌آفرینند و جبران‌ناپذیر است. اگرچه پس از مدتی فرد بشدت پشیمان می‌شود اما وی راه به جایی نخواهد برد و گاه درصدد انتقام از خود و انتقامجویی از جامعه بر‌می‌آید.
در شرایطی که افراد دچار مشکلات یا گرفتاری می‌شوند باید عصبانیت خود را مدیریت کنند و با افزایش آستانه تحمل و صبر به جای بروز رفتار خشن، آرامش خود را حفظ کنند و تصمیم آنی نگیرند. در چنین مواقعی نیز همگی باید به کاهش تنش و کمک به حل مسأله اقدام کنند و باعث تشدید بحران نشوند و به عنوان یک پشتیبان افراد درگیر را یاری کنند. در این پرونده، خانواده زن و مردی که با هم اختلاف داشتند می‌توانستند به کمک دختر و پسرشان بیایند تا این حادثه تلخ رخ نمی‌داد.
در چنین شرایطی تنها نظاره‌گر بودن و بی‌تفاوتی مؤثر نخواهد بود. این پدر خشن راه‌حل‌های فراوانی را پیش‌رو داشت که می‌توانست امروز در جایگاه قاتل فرزندانش قرار نگیرد و با خشونت و بی‌رحمی پسرانش را خفه نکند. این مرد اگرچه در شرایط عادی نبود اما می‌توانست با کمک گرفتن از فردی آگاه و باتجربه اختلاف خانوادگی‌اش را حل کند. مطمئناً طلاق گرفتن و از هم پاشیدن خانواده شرایط بهتری از اکنون آنها بود.
این پدر سنگدل با تصور غلطی گمان می‌کرده چون فرزندانش را وارد این دنیا کرده است می‌تواند هر زمان که اراده کند آنها را حذف کند در حالی که فرزندان بی‌گناه فرد مستقلی بودند و می‌توانستند افراد مفیدی برای جامعه باشند. پدر و مادر تنها مسئول تربیت صحیح فرزندان هستند نه مرگ آنها!
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 33 از 130:  « پیشین  1  ...  32  33  34  ...  129  130  پسین » 
گفتگوی آزاد

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA