ارسالها: 12930
#351
Posted: 12 Jan 2015 04:36
جنایت بهخاطر «پلیاستیشن»
شرق: سهمرد جوان که به شکنجه و قتل دوستشان متهم شدهاند در دادگاه یکدیگر را مقصر معرفی کردند.
ماموران پلیس تهران یکسال قبل در جریان قتل جوانی قرار گرفتند که به گفته پرستاران بیمارستان بهدلیل سوختگی و شوک ناشی از برقگرفتگی جانش را از دست داده بود. پرستارانی که حمید را برای بستری تحویل گرفته بودند مدعی شدند سه جوان او را به بیمارستان رساندند و بعد هم آنجا را ترک کردند.
تحقیقات بعد از انتقال جسد این جوان به پزشکیقانونی آغاز شد و کارآگاهان متوجه شدند حمید روز حادثه با دوستانش به نامهای کیان، مهرداد و امیرحسین بود و همین سهجوان او را به بیمارستان رساندند. پس از بازداشت این سهجوان مشخص شد کیان و مهرداد دو عامل اصلی قتل هستند و با وصلکردن سیم برق به بدن حمید باعث مرگش شدهاند همچنین امیرحسین نیز در ارتکاب قتل با آنها همدستی داشت. بنابراین کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه١١٣ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز گذشته نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و جزییات قتل را توضیح داد، او خواستار مجازات متهمان شد. مادر مقتول نیز بهعنوان تنها ولیدم خواستار اجرای مجازات قصاص برای مهرداد و کیان شد. نوبت به مهرداد که رسید او اتهام قتل را رد کرد و گفت: «کیان بهخاطر یکدستگاه پلیاستیشن که به مقتول قرض داده بود با او درگیری داشت؛ او را به خانه کشاند و برای اینکه بتواند دستگاه را پس بگیرد دستوپای حمید را بست و برق را به بدنش وصل کرد که همین شوک باعث شد او بمیرد.»
کیان نیز اتهامش را رد کرد و گفت: «مهرداد بود که سیم برق را به بدن مقتول وصل کرد و دوبار به او شوک داد.»وقتی دو متهم همدیگر را عامل قتل معرفی میکردند نوبت به امیرحسین رسید. او که متهم به معاونت در قتل است اتهامش را رد کرد و گفت: «من دیدم مهرداد قتل را مرتکب شد او دوبار برق به بدن مقتول وصل کرد و هر دوبار شدت برقگرفتگی به حدی بود که فیوض پرید و بعد هم حمید جانش را از دست داد. سعی کردیم کمکش کنیم اما نشد.»
قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#352
Posted: 12 Jan 2015 04:37
افشای راز جسد سوخته با دندان های ترمیمی
روزنامه خراسان :پس از ۴ ماه فعالیت های اطلاعاتی و پلیسی، راز جسد سوخته یک زن جوان در حالی فاش شد که تنها جمجمه و چند دندان ترمیمی از وی باقی مانده بود.رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی روز گذشته با تشریح جزئیات این پرونده جنایی به خراسان گفت: بیست و دوم شهریور امسال، مردی با مراجعه به پلیس آگاهی گفت: سر کار بودم که همسرم در منزل را به روی پسر خردسالم قفل کرده و رفته و هنوز به خانه بازنگشته است. سرهنگ کارآگاه حسین بیدمشکی افزود: در حالی که تحقیقات کارآگاهان دایره فقدانی برای به دست آوردن سرنخی از زن گمشده ادامه داشت، بعدازظهر چهاردهم مهر، جسد سوخته ای که تنها یک جمجمه و چند دندان ترمیم شده از وی باقی مانده بود، زیر پلی در جاده گوارشک مشهد کشف شد و بدین ترتیب بررسی های پلیسی با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی «علی موحدی راد» (قاضی ویژه قتل عمد در زمان حادثه) برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان این جنایت هولناک ادامه یافت. این مقام ارشد انتظامی اضافه کرد: گروه زبده ای از کارآگاهان به فرماندهی سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی)، عملیات اطلاعاتی خود را روی پرونده های دندانپزشکی متمرکز کردند و بدین ترتیب با شناسایی هویت مقتول، این پرونده جنایی وارد مرحله جدیدی شد و پی گیری آن در دایره قتل ادامه یافت. وی تصریح کرد: کارآگاهان با انجام یکسری فعالیت های میدانی و بازجویی از نزدیکان مقتول دریافتند که مدتی قبل از گم شدن زن ۳۵ ساله، وی چکی به مبلغ ۲۲۰ میلیون تومان به خاطر ارثیه همسرش دریافت کرده است؛ بنابراین تحقیقات با پی گیری این سرنخ ادامه یافت تا این که مشخص شد زن جوان در تاریخی که گم شده، با برادر همسرش قرار ملاقات داشته است و بدین ترتیب برادر همسر مقتول با صدور دستوری از سوی قاضی موحدی راد دستگیر شد و مورد بازجویی قرار گرفت اما او ارتکاب هر گونه جنایتی را انکار کرد و مدعی شد که در تاریخ مذکور در یکی از شهرهای خراسان شمالی حضور داشته است. سرهنگ بیدمشکی گفت: در همین حال کارآگاهان با استفاده از شگردهای فنی دریافتند که او صبح همان روز در مشهد بوده و سپس به بجنورد عزیمت کرده است به همین دلیل بازجویی ها از متهم مذکور به شیوه پلیسی ادامه یافت تا این که وی به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت را فاش کرد. «ص - ق» در اعترافات خود گفت: می دانستم که چک مذکور نزد همسر برادرم است. آن چک را به خاطر ارثیه پدری به او داده بودیم و قصد داشتم به طریقی آن را از چنگ وی خارج کنم. به این منظور با او قرار گذاشتم و به همراه برادران دوقلویم و با خودروی دوو سر قرار رفتیم. سپس همسر برادرم را به این امید که چک نزد اوست، سوار خودرو کردیم و به طرف منزلمان در شهر جدید گلبهار به راه افتادیم. از قبل مادر و دیگر نزدیکانم را به مشهد فرستاده بودم و کسی در منزل ویلایی حضور نداشت اما وقتی وارد منزل شدیم او به پدر مرحومم توهین کرد که یکی از برادران دوقلویم به نام «ح» عصبانی شد و با یک روسری او را خفه کرد. پس از آن هم جسد او را در صندوق عقب خودروی من گذاشتیم و به طرف آرامگاه فردوسی به راه افتادیم. سپس برای آن که آثاری از جنایت باقی نماند، جسد او را با گالن ۴ لیتری بنزین که داخل خودرو بود آتش زدیم و از محل گریختیم. سرهنگ کارآگاه حسین بیدمشکی افزود: در پی اعترافات متهم، بلافاصله گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سروان رمضانپور (افسر پرونده) موفق شدند ۲ برادر دوقلوی وی را نیز دستگیر کنند و بدین ترتیب راز این جنایت هولناک با راهنمایی و نظارت مستقیم قاضی ویژه قتل عمد، فاش شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#353
Posted: 12 Jan 2015 04:39
حکم اعدام قاتل خلبان ایران ایر و همسرش در دیوانعالی کشور تائید شد
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، ساعت 9 شب 16 اسفند سال 91 قتل خلبانی با همسر جوانش در خیابان پارک و کوچه مهر منطقه پونک به پلیس 110 گزارش شد و دقایقی بعد تیمی از کلانتری 140 باغ فیض وارد عمل شد.
مأموران با مراجعه به برج اورانوس وقتی در طبقه چهارم وارد آپارتمان شدند دیدند که عامل جنایت دست و پاهای زوج 40 ساله را بسته سپس با ضربات چاقو آنان را به قتل رسانده است. در حالی که بررسیها نشان میداد قربانیان جنایت منصور شهرکی خلبان هواپیمای فوکر 100 ایران ایر و همسرش به نام سارا جوان که وکیل بوده هستند تیمی از کارآگاهان با دستور بازپرس رودگر از شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران وارد عمل شدند و در کمتر از 40 روز توانستند قاتل 38 ساله را روز 24 فروردین سال 92 در میدان بهارستان به دام اندازند.
مرد جنایتکار اعتراف کرد که با دیدن آگهی فروش خودروی لوکس خلبان با وی تماس گرفته و در حالی که تپانچهای داشت سراغ وی رفته و با چربزبانی هنگام نوشتن قولنامه خرید خودرو با انگیزه سرقت دست به قتل زده است.
مرتضی اعتراف عجیبی کرد که نشان میداد مرد خلبان و همسرش دومین طعمه وی بودند و وی در نخستین توطئهاش ناکام مانده است. وی گفت: به پول نیاز داشتم وقتی دیدم خلبان شهرکی آگهی فروش خودرویش را در روزنامه انتشار داده با وی تماس گرفتم و یک روز پیش از جنایت به خانهشان رفتم و بعد از دیدن خودرو قرار گذاشتیم فردای آن روز برای نوشتن قولنامه به خانهشان بروم.
ساعت 5 بعدازظهر بود که به خانهشان رفتم، شهرکی و همسرش در خانه تنها بودند و از حرفهایشان متوجه شدم که پسرشان تا عصر کلاس است و بعد از نوشتن قولنامه در حالی که آنها تصور نمیکردند من دزد باشم ناگهان با تپانچهای که همراهم بود آنها را تهدید کردم و روی زمین نشاندم و بعد از بستن دست و پاها و دهانشان خواستم پول و طلاهایشان را در اختیارم بگذارند.
در عابربانکشان 7 میلیون و 200 هزار تومان پول بود که آن را گرفتم و پس از گرفتن رمز کارت عابربانک از شدت عصبانیت با ضربات چاقو آنها را کشتم. مرد جنایتکار پس از محاکمه از سوی پنج قاضی دادگاه کیفری استان تهران به دو بار قصاص نفس- اعدام - محکوم شد و با اعتراض وی پرونده اش به دیوانعالی کشور ارجاع یافت و سه قاضی دیوان نیز آن را تأیید و قابل اجرا دانستند.
بنابر این گزارش، پرونده جنایت برج اورانوس برای استیذان به دفتر رئیس قوه قضائیه ارسال شده است و بزودی وی به دار مجازات آویخته خواهد شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#354
Posted: 13 Jan 2015 04:27
ممنوع الخروج شدن راننده جوان در مرگ مربی واترپلو و عروس آلمانیاش
راننده لکسوس که عامل مرگ مربی واترپلو و همسر آلمانیاش شناخته شده است همزمان با مصادره شدن گواهینامهاش با سپردن وثیقه سنگین آزاد شد.
عقربهها ساعت 30 بامداد هفتم آبانماه سالجاری را نشان میداد و داور بینالمللی واترپلوی ایران سوار بر خودروی اسپورتیج سیاه رنگش همراه همسر آلمانیاش از سهروردی به سمت بلوار آفریقا حرکت کردند.
«ایمان ولیزاده» قصد داشت تا همسرش یاسمین را به خانهاش برساند و هنوز لحظاتی از ورودشان به بزرگراه چمران نگذشته بود که زیر پل یادگار راننده جوان خودروی لکسوس سیاهرنگ با سرعت 200 کیلومتر بر ساعت کنترلش را از دست داد و فاجعه غمانگیزی را رقم زد.
خودروی اسپورتیج از مسیر منحرف شد و محکم به ستونهای بتونی زیر پل برخورد کرد و عروس و داماد جوان در خودروی شاسی بلند گرفتار شدند.
در این حادثه، راننده لکسوس که حالت عادی نیز نداشت سالم ماند اما ایمان و همسر آلمانیاش هر دو به کام مرگ فرورفتند.
راننده لکسوس دستگیر شد و تستهای اولیه نشان داد وی الکل مصرف کرده و توان کنترل خودرو را نداشت.
مرگ قبل از جشن عروسی
داور بینالمللی واترپلوی ایران به خاطر شرایط کاریاش به سفرهای خارجی زیادی رفته بود تا اینکه در یکی از سفرهای کاری در آلمان با «یاسمین» آشنا شد و پس از مسلمان شدن این دختر آلمانی قرار شد با آمدن به تهران پس از ماه محرم و صفر جشن عروسی را برگزار کنند.
هنوز هیچ یک از اعضای خانواده این زوج جوان باور ندارند که در شب چهارم محرم راننده جوانی به خاطر حالت عادی نداشتن باعث مرگ «ایمان» و «یاسمین» شده و جالب اینکه پسرجوان خیلی زود از زندان آزاد شده است.
تحقیقات پلیسی نشان داده راننده لکسوس سیاه رنگ که 25سال دارد یکبار در جزیره کیش به خاطر استفاده از مشروبات الکلی محکوم به شلاق بوده و با اینکه این حکم اجرا شد دوباره با حالت غیرعادی پشت فرمان نشست و این بار باعث مرگ دو جوان شده است.
راننده جوان پس از اینکه 12 روز در زندان بود با دستور دادیار دادسرای بینالملل با وثیقه 500 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
خانواده ایمان که به این آزادی اعتراض دارند به شوک گفتند پسرجوان در حالتی باعث مرگ ایمان و یاسمین شده که در شبهای محرم مشروبات الکلی خورده و خیلی راحت با وثیقه آزادش کردهاند و در این مدت نیز حتی خانوادهشان یکبار به ما سر نزدهاند و انگار نه انگار کسی عزیزان ما را در این حادثه کشته است.
راننده لکسوس ممنوع الخروج شد
وکیل خانواده قربانیان نیز با بیان اینکه راننده لکسوس که رضا نام دارد و 25 ساله است، گفت: طبق گزارش پلیس و بر اساس آزمایشهای انجام شده 220 میلی گرم الکل در خون وی وجود داشته؛ پس مست بودن او محرز است.
وی افزود: این پرونده ابتدا در دادسرای الهیه مطرح شد و در آنجا والدین رضا قصد داشتند با تودیع سند پسرشان را آزاد کنند که قاضی قبول نکرد ولی سرانجام بعد از چند روز این کار انجام شد و متهم با وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شد.
این وکیل با بیان اینکه در دادسرای بینالملل بنا به درخواست ما قرار ممنوعالخروجی متهم صادر شد، افزود: فعلاً پرونده در مرحله تحقیقات است اما باتوجه به درخواستهایی که ما کردیم، تحقیقاتی به عمل آمد و مشخص شد که وی در 18 سالگی به حد شرب خمر محکوم شده است، ضمن اینکه او یکبار دیگر به مجازات این جرم محکوم شده و در دادسرای سعادتآباد حد بر او جاری شده است.
وی گفت که رضا یک بار دیگر به همین جرم تحت تعقیب قرار گرفته و برای او قرار منع تعقیب صادر شده است.
مصادره گواهینامه
سرهنگ «تیمور حسینی» رئیس پلیس راهور تهران در خصوص این پرونده به شوک گفت: گواهینامه راننده لکسوس به مدت 6ماه مصادره شده است و وی اجازه رانندگی ندارد و امیدواریم دستگاه قضایی از قوانین مشدده در مجازات سنگین وی بهره بگیرد.
بنابر این گزارش، سردار «اسکندر مؤمنی» رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا عنوان داشته پلیس نیز از این راننده لکسوس شکایت خواهد کرد که مشخص نیست این اقدام در چه مراحلی قرار دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#355
Posted: 13 Jan 2015 04:28
دزدها برای فرار از دست پلیس، سگ های خود را به طرف ماموران فرستادند
ایران نوشت:دزدان وقتی دیدند در محاصره پلیس راهی برای فرار ندارند سگهای خود را به سوی آنها حملهور کردند تا روزنهای برای گریز پیدا کنند.
این حادثه هنگامی رخ داد که مأموران پلیس بابل رد آنها را داخل یک خانه بهدست آورده و آنجا را به محاصره خود در آورده بودند. این دزدان بهخاطر سرقت 6 تن برنج از شالیکوبیهای شهر بابل تحت تعقیب مأموران قرار داشتند.مأموران پلیس بابل با دریافت گزارشهایی از وقوع چند سرقت از چند کارخانه شالیکوبی تحقیق در این باره را در دستور کار خود قرار دادند. آنان در جریان بررسیهای خود دریافتند در همه سرقتها عامل یا عاملان سرقت به یک شکل خاص وارد کارخانه شده و مقداری برنج را با خود بردهاند.بدین ترتیب با توجه به اینکه دزدان بسیار ماهرانه عمل کرده و در جریان سرقتهایشان هیچ ردی از خود بر جای نگذاشته بودند، پلیس مراکز خرید و فروش این محصول را در سطح گستردهای تحت مراقبتهای نامحسوس خود قرار داد.در حالیکه مراقبتهای پلیس در اطراف فروشگاههای برنج بابل با دقت زیاد در حال انجام بود اما روز بعد نیز گزارش دیگری از وقوع سرقت با همان شیوه دزدیهای قبلی به پلیس اعلام شد.در حالیکه اقدامات مأموران برای بهدست آوردن ردی از دزدان با بنبست تحقیقاتی روبهرو شده بود سرانجام در یکی از فروشگاههای برنج شمال ردی از یکی از دزدان بهدست آمد.مأموران که احتمال میدادند تعداد دزدان بیش از یک نفر باشد وی را تحت نظر قرار دادند.
در حالیکه عملیات تعقیب و مراقبتهای سایه به سایه با متهم ادامه داشت از طریق او به مخفیگاه دزدان رسیدند.
مأموران با اطمینان از اینکه دزد جوان و همدستانش داخل این خانه هستند آنجا را به محاصره خود درآوردند.
دقایقی بعد با دستور قضایی، پلیس وارد عمل شده و اقدامات دستگیری دزدان را آغاز کرد. هنگامی که دزدان از حضور مأموران در مخفیگاه خود اطلاع پیدا کردند دست به اقدامی عجیب برای شکستن محاصره زدند.
آنها زنجیرهای دو سگ بزرگ و قوی هیکل را که در مخفیگاه خود نگهداری میکردند باز کرده و به سمت مأموران پلیس حملهور کردند.مأموران که از حمله ناگهانی دو سگ متعجب شده بودند به ناچار برای عقب راندن آنها دست به تپانچه برده و با شلیک تیرهای هوایی ابتدا دزدان را در حالیکه قصد فرار داشتند زمینگیر سپس با شگردهای خاصی دو سگ نگهبان را آرام کردند.سرهنگ فقیه فرمانده پلیس بابل درباره این حادثه گفت: مأموران با انجام اقدامات اطلاعاتی و تحقیقات گسترده پلیسی با تقویت گشتهای انتظامی سرانجام موفق شدند رد دزدان برنج را در یکی از محلات مسکونی شهر شناسایی کنند.وی خاطرنشان کرد: مأموران در اقدامی هماهنگ با تشکیل تیمهای ویژه عملیاتی، پس از ورود به مخفیگاه متهمان موفق شدند دو سارق حرفهای را دستگیر کنند.مأموران در بازرسی از مخفیگاه متهمان موفق شدند بیش از 6 تن برنج سرقتی از نوع «طارم، شیرودی و فجر» را کشف کنند.این مقام پلیسی تصریح کرد: متهمان به نامهای «میلاد» 27 ساله و «میثم» 26 ساله که از افراد شرور و تحت تعقیب منطقه بودند پس از تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#356
Posted: 13 Jan 2015 04:29
سرنوشت تلخ نوید کوچولو در دنیای شیشهای پدر
نوید کوچولو وقتی شنید با پدرش به موتورسواری میروند هیجانزده شد و هیچ کس تصور نمیکرد پسرک در توهم شیشه پدر به قتل برسد.
ساعت 5/4 عصر 17 دیماه وقتی مادربزرگی پسر 8ساله ای به نام نوید در کلانتری 152 خانیآباد ادعا کرد که پسر 34سالهاش به نام «حامد» به بهانه گردش نوه اش را از خانه بیرون برده و با دستان خونآلود در حالی که پسرش همراهش نبود بازگشته است یک سناریوی تلخ کلید خورد. مأموران وقتی از مادربزرگ این پسربچه شنیدند که کفشها و حتی پلاک موتور حامد خونآلود بود به خانه این مرد مرموز که با جدایی از همسرش نزد مادرش زندگی میکرد رفتند و وی را دستگیر کردند.
داستان عجیب
مأموران که از نزدیک آثار خون را روی لباسها و موتور حامد دیده بودند قتی از وی که در توهم شیشه بود بازجویی کردند داستان عجیبی شنیدند. حامد گفت که نوید کوچولو را گروهی چاقوکش ربودهاند و وی وقتی در خیابان نیلوفر با آنان درگیر شده بود یکی از آدمربایان را با چاقو زخمی کرده اما نتوانسته از ربودهشدن پسرک جلوگیری کند.با این ادعاها کارآگاهان به خیابان نیلوفر اعزام شدند و به تحقیقات پرداخته و شنیدند هیچکس صحنهای از کودکربایی و درگیری خونین را ندیده است.حامد سکوت کرده بود و به داستان دروغین خود اصرار داشت تا اینکه مشخصات پسرک برای ردیابی در سیستم جامع پلیس ثبت شد و ساعت 5/8 شب 17 دی ماه بود که مأموران گشت پلیس راهور منطقه 19 تهران با جسد پسربچهای در فضای سبز واقع در زیر پل شهید صنیعخانی روبهرو شدند.وقتی مأموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران خود را بالای سر جسد پسرک رساندند در بررسی مشخصات آن دریافتند که جسد متعلق به نوید 8 ساله است.
معاینه جسد نوید کوچولو نشان داد که وی با ضربات چاقو به قتل رسیده و هیچ شکی نیست که حامد در توهم شیشهای وی را به قتل رسانده است.این در حالی بود که پدر نوید کوچولو هنوز تحت تأثیر شیشه بود و مرتب از ربوده شدن پسرک میگفت و اینکه اطلاعی از سرنوشت وی ندارد.کارآگاهان در شاخه دیگری از تجسسها پی بردند که مادر نوید کوچولو به واسطه اعتیاد شدید شوهرش به شیشه از وی جدا شده است و از آن به بعد مادربزرگ مراقبت از نوید را برعهده داشت.از سوی دیگر مشخص شد که حامد بتازگی موتور آپاچی سفیدرنگ خریده و روز جنایت به بهانه گردش با نوید کوچولو وی را که از موتورسواری خوشش میآمد صدا کرده و با خود برده تا در توهم شیشهای دست به جنایت تلخی بزند.
بنابر این گزارش، حامد در بازداشت به سر میبرد تا تأثیرات شیشه و توهم آن از بین رفته و از جنایت رازگشایی کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#357
Posted: 14 Jan 2015 12:27
انکار قتل پس از رضایت
پسر جوان که به اتهام قتل دختر مورد علاقهاش به قصاص محکوم شده بود، پس از جلب رضایت شاکیان خصوصی از مجازات مرگ رهایی یافت و حکم آزادیاش دیروز از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران صادر شد.
پویا 22 ساله اردیبهشت سال 90 به اتهام قتل دختر مورد علاقهاش به نام مونا بازداشت شد. وقتی جنازه سوخته و پتوپیچ دختر جوان در اطراف شهرک سینمایی در آزادراه تهران- قم کشف شد، این پسر لب به اعتراف گشود و گفت: «مدتی بود که به مونا علاقهمند شده بودم. او به خانهمان آمده بود که با هم درگیر شدیم. من در عصبانیت او را هل دادم که سرش به پله خورد و مرد. از ترسم جنازه را به جاده قم بردم و با بنزین آتش زدم تا شناسایی نشود.»
این پسر که حکم مرگش از سوی قضات شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران صادر و در دیوان عالی کشور تایید شده بود، توانست رضایت اولیایدم را جلب کند و دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. این پسر این بار در دادگاه منکر قتل شد و ادعای تازهای مطرح کرد. او گفت: «من مونا را نکشتم و تحت فشار به قتل اعتراف کرده بودم.» به هر حال با توجه به رضایت اولیایدم، حکم آزادی پویا از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران صادر شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#358
Posted: 14 Jan 2015 12:28
مردی که بهخاطر همسر دومش آدم کشت : همسر اولم مرا از مرگ نجات داد
شرق: مردی که به خاطر همسر صیغهای خودش مرتکب قتل شده است، در دادگاه گفت؛ همسر اولش او را از مرگ نجات داده و رضایت اولیایدم را جلب کرده است. به گزارش خبرنگار ما، ماموران پلیس حدود ششسال قبل با تماس تلفنی اهالی منطقهای در تهران، در جریان قتل جوانی قرار گرفتند و زمانی که به محل رسیدند، متوجه شدند فردی که مقتول را با چاقو زده هنوز در محل حضور دارد. وقتی متهم که سیامک نام دارد، بازداشت شد به قتل اعتراف کرد و گفت: «مقتول را نمیشناسم و نمیدانم کیست؛ وقتی مزاحم همسرم شد او را زدم. قصد داشتم از زنم حمایت کنم و نمیخواستم او را بکشم.» پزشکیقانونی تایید کرد ضربه وارده به قسمت حساس بدن مقتول باعث خونریزی شدید داخلی و در نهایت مرگ شده است. پرونده با توجه به شکایت اولیایدم و درخواست آنها برای قصاص قاتل بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در دادگاه نیز به قتل اعتراف کرد و گفت: «نیمهشب بود که همسر صیغهای من زنگ زد و گفت در راهرفتن به خانه است و مردی مزاحمش شده، من هم بلافاصله از خانه بیرون رفتم. چاقو برداشتم تا اگر درگیری شد، بتوانم از خودم دفاع کنم. وقتی به زنم نزدیک شدم، دیدم مردی قصد دارد او را با خود همراه کند، به سمتش حمله کردم و گفتم؛ او همسر من است. مرد جوان حمله کرد و اینطور بود که یکضربه به سمت او پرت کردم. بعد زنم را رها کرد و رفت. بعد از چنددقیقه متوجه شدم او فوت شده است.» هیات قضات بعد از اتمام جلسه محاکمه وارد شور شدند. آنها، متهم را در قتل عمدی مجرم شناختند و او را با توجه به درخواست اولیایدم به قصاص محکوم کردند. سیامک سرانجام بعد از گذشت نزدیک به ششسال از ماجرا موفق شد با جلب رضایت اولیایدم از قصاص نجات پیدا کند. او روز گذشته بهلحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد. در جلسه محاکمه بعد از اینکه نماینده دادستان تهران خواستار صدور حکم قانونی به لحاظ جنبه عمومی جرم شد، متهم در جایگاه ایستاد. او زندگیاش را شرح داد و گفت: «مدتی قبل از حادثه با دختری عقد کردم، دختری که همه میگفتند بسیار خوب و متین است. با هم مشکلی نداشتیم اما با زنی دیگر نیز آشنا شدم و تصمیم گرفتم تا زمانی که سر خانه و زندگی خودمان نرفتیم زن جوان را بهصورت صیغهای عقد کنم. اینطور بود که من و کتایون بهصورت موقت ازدواج کردیم و کسی از ماجرا خبر نداشت. برایش آپارتمانی اجاره کردم و خرج زندگیاش را هم میدادم تا اینکه شب حادثه به من تلفن زد، صدایش میلرزید، با ترس خاصی گفت، نزدیک خانه است و مردی او را تعقیب میکند؛ من هم چاقو برداشتم و از خانه بیرون دویدم و به سمت آن مرد رفتم. داشت زنم را به طرف خودش میکشید.
با او درگیر شدم و چاقو را به سمتش پرت کردم، مرد جوان دوید و سعی کرد از ما دور شود. مرتب پشتش را نگاه میکرد فکر کردم در همان منطقه زندگی میکند و ممکن است دوستانش را برای دعوا خبر کند. من هم با دوستانم تماس گرفتم وقتی آمدند برای پیداکردن مرد جوان همه جا را گشتیم و او را انتهای خیابان در حالی که گوشهای افتاده بود پیدا کردیم بعد هم به پلیس خبر دادیم.» متهم گفت: «در این مدت که زندان بودم کتایون رهایم کرد. حتی یکبار هم حالم را نپرسید اینکه اعدام شوم برایش مهم نبود اما همسرم ثریا هرکاری از دستش برآمد، برایم انجام داد. او تمام این سالها مقابل خانه اولیایدم میرفت و التماس میکرد، حتی یکبار هم مرا شماتت نکرد و در تمام این سالها کنارم ماند. خودم میدانم خیلی نامرد هستم که با دختری تا این حد معصوم چنین کردم و حالا پشیمان هستم. وقتی اولیایدم میخواستند مرا ببخشند گفتند یادت باشد که فقط به خاطر همسرت این کار را میکنیم. هیچوقت تا این حد احساس دین نداشتهام حالا هم از شما خواهش میکنم بهخاطر زنم مرا ببخشید. او بسیار جوان است هنوز به خانه بخت نرفته قول میدهم بعد از این مرد زندگی باشم و همه محبتهای زنم را جبران کنم.» متهم سپس لوحهایی را که در زندان گرفته بود به دادگاه ارایه داد و گفت: «در زندان سعی کردم آدم خوبی باشم همه مسوولان زندان هم شاهد هستند که تلاش کردم اصلاح شوم. خواهش میکنم مرا ببخشید.» هیات قضات بعد از پایان جلسه دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند و متهم را به پنجسالونیم حبس محکوم کردند و وی بهزودی از زندان آزاد میشود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#359
Posted: 14 Jan 2015 12:28
کلاهبرداری ٩٠٠میلیونتومانی زن رمال از مشتری ساده لوحش
شرق: زنی رمال که با فریبدادن یکی از طعمههایش ٩٠٠میلیونتومان از او کلاهبرداری کرده بود روانه زندان شد. این پرونده پس از آن تشکیل شد که زنی جوان به نام منصوره به پلیس آگاهی استان قم مراجعه کرد و گفت فریب زنی رمال را خورده و داراییاش را از دست داده است. کارآگاهان با شنیدن حرفهای شاکی فهمیدند او مدتی قبل متوجه شد شوهرش قصد دارد با زنی دیگر ازدواج کند. منصوره که از این تصمیم شوهرش بهشدت ناراحت بود و از طرفی نمیدانست چگونه باید مانع وی شود، موضوع را با یکی از دوستان صمیمیاش مطرح کرد. دوست منصوره به این زن پیشنهاد داد از یکرمال کمک بگیرد. او ادعا کرد زنی را میشناسد که با اجنه در ارتباط است و قدرتی خارقالعاده در غیبگویی دارد. به این ترتیب منصوره نزد زن رمال رفت و توسط او اغفال شد. شاکی به کارآگاهان گفت: «وقتی نزد رمال رفتم و از او خواستم سرنوشتم را تغییر بدهد، او وانمود کرد از طریق روابطی که با اجنه دارد میتواند این کار را بهراحتی انجام بدهد. من هشتماه نزد این رمال میرفتم. او در این مدت اطلاعات خوبی را از زندگی خصوصی من و اقوامم برایم بازگو کرد طوری که مطمئن شدم او ارتباطات ماورایی دارد و از این طریق توانسته به رازهایی زندگی خود و خانوادهام پی ببرد. زن رمال سرانجام خبری تلخ به من داد و گفت اجنه فرزند و اعضای خانوادهام را کافر کردهاند. شنیدن این حرف برایم تکاندهنده بود و وقتی رمال گفت اعضای خانوادهام کشته خواهند شد دیگر نتوانستم تحمل کنم و از او خواهش کردم هرطور شده جان آنها را نجات بدهد. او برای این کار مبلغ کلانی از من خواست.» شاکی در ادامه گفت: «برای نجات جان اعضای خانوادهام باید ٩٠٠میلیونتومان به زن رمال میدادم. من در آن زمان به او اعتماد کامل داشتم و اصلا به فکرم خطور نکرد ممکن است او شیاد باشد. برای تهیه پول راههای مختلف را امتحان کردم و در نهایت خانه پدریام را فروختم و ٩٠٠میلیونتومان به رمال دادم، اما مدتی بعد بهتدریج به این نتیجه رسیدم که این زن دروغگو و کلاهبردار است به همین دلیل تصمیم گرفتم از او شکایت کنم.» کارآگاهان بعد از آنکه اطلاعات لازم را بهدست آوردند به تحقیق پرداختند و در ادامه با هماهنگی مرجع قضایی راهی خانه زن رمال شدند و او را بازداشت کردند. متهم بعد از انتقال به پلیس آگاهی خودش را بیگناه خواند اما در ادامه فیلمهایی بهدست آمد که در آنها به ظاهر متهم در حال گفتوگو با اجنه بود. به این ترتیب زن شیاد مجبور به اعتراف شد و توضیح داد از طریق بستگان شاکی از جزییات زندگی خصوصی او آگاه میشد. بنابر این گزارش تحقیق پیرامون این پرونده همچنان ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#360
Posted: 14 Jan 2015 12:29
سناریوی مرگبار زن جوان برای سرقت اموال شوهر سابقش
زن جوان پس از جدایی از همسر ثروتمندش برای سرقت اموال او نقشه هولناکی طراحی کرد.
این زن با همدستی شوهر دومش مرد ثروتمند را به قتل رساند اما پیش از اینکه بتواند اموال او را تصاحب کند، راز جنایت از سوی پلیس فاش شد.مدتها پیش بود که نسرین بهخاطر اختلافاتی که با همسر ثروتمندش داشت از او جدا شد. زن 37ساله 16سال با شوهرش اختلاف سنی داشت و اختلافات آنها به حدی بود که بهرغم داشتن پسری نوجوان تصمیم گرفت به این زندگی مشترک پایان دهد. او مدتی پس از جدایی با مردی که 6سال از خودش کوچکتر بود ازدواج کرد اما زندگی آنها بهخاطر مشکلات مالی که داشتند، خوب پیش نرفت.
همین مشکلات مالی بود که نسرین را وسوسه کرد تا نقشه هولناکی طراحی کند. او میدانست که شوهر سابقش همیشه در حساب عابربانکش مبلغ زیادی پول دارد و تصور میکرد که با کشتن او میتواند پولهایش را سرقت کند. وقتی نقشهاش را با شوهر جوانش در میان گذاشت، او نیز موافقت کرد و به این ترتیب 18دیماه، آنها تصمیم گرفتند این نقشه را عملی کنند. آن روز نسرین به بهانه حرفزدن به خانه شوهر سابقش رفت.
او در فرصتی مناسب به آشپزخانه رفت و پس از تهیه شربت مسموم، یک لیوان به شوهر سابقش داد. مرد میانسال دقایقی پس از اینکه لیوان را سرکشید، حالش بد شد و روی زمین افتاد. نسرین پس از این ماجرا مرحله بعدی نقشهاش را به اجرا گذاشت. او به بهانه اینکه میخواهد شوهرش را به درمانگاه ببرد به آژانس زنگ زد اما در واقع شمارهای که گرفته بود، متعلق به شوهر جوانش به نام جعفر بود. دقایقی بعد جعفر که نقش راننده آژانس را بازی میکرد مقابل خانه مرد ثروتمند توقف کرد. او سپس با همدستی نسرین، مرد میانسال را بهخودرواش منتقل کرد و پس از آن به جای درمانگاه، راه جنگلهای اطراف شهر را در پیش گرفت. آنها وقتی به محلی خلوت رسیدند، با استفاده از یک روسری، مرد میانسال را خفه کردند و با رها کردن جسدش در حاشیه شهر، محل را ترک کردند.
ساعاتی بعد، با پیدا شدن جسد مرد میانسال، تحقیقات پلیس شهرستان رضوانشهر در استان گیلان برای کشف راز این جنایت شروع شد. مأموران در بازرسی لباسهای مقتول مدارکی بهدست آوردند که هویت او را فاش میکرد. آنها در ادامه راهی خانه این مرد شدند و پس از تحقیق از همسایه و آشنایان مقتول دریافتند که نسرین آخرین کسی بوده که همراه مقتول دیده شده است. این زن دستگیر شد و در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد اما سرانجام چارهای جز اعتراف به جنایت ندید. پس از اعترافات نسرین مشخص شد که شوهر جوان او به شهرستان اردبیل گریخته است.
سرهنگ خیرخواه، معاون اجتماعی فرمانده انتظامی استان گیلان با بیان این خبر به همشهری گفت: مأموران با دریافت نیابت قضایی راهی اردبیل شدند و در آنجا دومین متهم را نیز دستگیر کردند. این زن و شوهر اعتراف کردند که به قصد سرقت اموال مقتول دست به جنایت زده بودند و کارت عابربانک مقتول، بیآنکه آنها فرصت استفاده از آن را پیدا کنند، از این افراد کشف شد. به گفته وی، برای هر دو متهم قرار قانونی صادر شده و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟