ارسالها: 12930
#371
Posted: 19 Jan 2015 13:46
قاتلی که پس از کشتن همسرش میخواست خانه را منفجر کند
فردی که بعد از به قتل رساندن همسر سابقش، قصد داشت برای اینکه به زندگی خود پایان دهد خانه را منفجر کند، به دام پلیس افتاد.
به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری فارس، در ساعت 21:30 مورخه 1393/10/25، خانم جوانی با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و عنوان داشت که برادرش طی تماس تلفنی به او گفته که اقدام به ارتکاب جنایت و قتل همسر سابقش کرده و الان نیز قصد دارد تا به زندگی خود پایان دهد.
حضور مأمورین در محل جنایت
با اعلام خبر به کلانتری 128 تهران و با توجه به حساسیت موضوع، بلافاصله مأمورین کلانتری در محل اعلامی از سوی مرکز فوریتهای پلیسی 110 واقع در منطقه تهراننو – خیابان ابوریحان حاضر شدند.
با حضور مأمورین در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد فردی بهنام «محمدعلی . و» (45 ساله) پس از ارتکاب جنایت و قتل همسر سابق خود به نام بهاره (34 ساله) قصد دارد تا با ایجاد انفجار در داخل ساختمانی مسکونی خود به زندگی خود پایان دهد که بلافاصله مأمورین با توجه به بوی شدید ناشی از انتشار گاز، اقدام به قطع نمودن فلکه اصلی گاز و همچنین باز نمودن پنجره های ساختمان مینمایند.
با ورود مأمورین به داخل ساختمان، مأمورین با جسد زن جوانی روبرو شدند که «محمدعلی . و» در کنار جسد وی، بر روی زمین قرار داشت.
پرونده در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ
با اعلام خبر وقوع جنایت به پلیس آگاهی و قاضی کشیک ویژه قتل، پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد تشکیل و به دستور شعبه پنجم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران، پرونده در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
تحقیقات پلیسی
با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان در تحقیقات از خانواده مقتول و مقتوله اطلاع پیدا کردند که ایندو در حدود چهار سال پیش از یکدیگر متارکه کرده اما با این وجود و به خاطر داشتن پسری 9 ساله و به خاطر نحوه سرپرستی بر فرزندشان، در طی این مدت با یکدیگر اختلاف داشته اند.
در تحقیقات از خانواده بهاره مشخص شد که متهم در نبود اعضای خانواده مقتوله، با مراجعه به محل زندگی آنها و به بهانه صحبت کردن با همسر سابقش و برطرف نمودن مشکلات ایجاد شده، بهاره را به منزلش در منطقه تهران نو (محل وقوع جنایت) برده و در آنجا اقدام به ارتکاب جنایت نموده و آنها از طریق تماس اعضای خانواده متهم در جریان خبر کشته شدن بهاره و قصد داماد سابقشان برای پایان دادن به زندگی خود قرار گرفته اند.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اشاره به این موضوع که بر روی جسد مقتوله هیچگونه آثار ناشی از اصابت جسم تیز وجود ندارد، در ادامه این خبر گفت: پرونده در مراحل مقدماتی قرار داشته و جسد مقتوله جهت مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزکش قانونی انتقال پیدا کرده است؛ متهم پرونده نیز با قرار بازداشت موقت صادر شده از سوی مقام محترم قضایی و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#372
Posted: 20 Jan 2015 12:42
پرونده مرغهای «سربی» در شورای شهر
رئیس کمیسیون سلامت شورای اسلامی شهر تهران ضمن هشدار درباره میزان بالای سرب در گوشت مرغ، گفت: میزان سرب موجود در گوشت سفید مرغ ۴۷ درصد بیشتر از استاندارد است.
به گزارش ایسنا، رحمتالله حافظی با بیان اینکه گزارش پایش مواد غذایی در اواخر سال گذشته نشان داد که میزان سرب موجود در گوشت سفید مرغ 47 درصد بیشتر از استاندارد است، افزود: البته ظرف دو هفته آینده نتایج پایش جدید، جمعبندی و اعلام میشود.
رئیس کمیسیون سلامت شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه باید برای تخمین آخرین وضعیت وجود سرب در مرغ منتظر گزارش پایش امسال بود، در مورد چرایی وجود این حد سرب در بدن مرغ، گفت: دانههای خوراکی درون دستگاه تولید میشوند و شاید قطعات سربی در این وسایل وجود داشته باشند که در تماس با دانه، سربی میشوند اما قطعا باید برای پاسخ به این چرایی بررسیهای لازم انجام شود.
حافظی با بیان اینکه بر اساس گزارش سال گذشته، مشخص شد که نگرانی از وضعیت «هورمون» در گوشت مرغ وجود ندارد، ادامه داد: بر خلاف تصورات رایج مبنی بر میزان زیاد هورمون در گوشت مرغ؛ اینگونه نیست و در نتایج پایشها مشخص شد که هورمون موجود در مرغ حتی بسیار کمتر از سطح استاندارد بوده است.
پیش از این، در پی انتشار اخباری مبنی بر آلوده بودن مرغها به سرب، سیدحسین هاشمی، استاندار تهران با رد خبر آلودگی و بالا بودن سرب موجود در مرغهای شهر تهران گفت: «مرغ مورد استفاده شهروندان تهرانی هیچ مشکلی ندارد.»
وی افزود: «هیچ گزارشی درمورد بالا بودن سرب موجود در مرغ و آلودگی آن از طرف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به استانداری داده نشده است. بر همین اساس اخبار آلودگی در مرغ را به هیچ عنوان تایید نمیکنیم.»
هاشمی با بیان اینکه تنها مرجع رسمی اظهارنظر در این باره وزارت بهداشت و امور دام وزارت جهاد کشاورزی است، گفت: «اگر خبری در این باره توسط بخشهای دیگر ارائه شود حاشیهای است و رسمیت ندارد.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#373
Posted: 20 Jan 2015 12:43
جزئیات تازه از جنایت قاتل دختر گرجستانی در ایران
«در گرجستان شکست عشقی خوردم و بعد از آن مرتب حالت جنون به من دست میداد، برای همین دست به ۲جنایت زدم. »
این بخشی از اعترافات پسر 29سالهای است که به اتهام قتل دختر 16ساله گرجستانی تحت تعقیب پلیس بینالملل بود و بعد از فرار از این کشور در شهرستان کلاله استان گلستان، پسربچه 8سالهای را به قتل رساند. ساعت 16بیست و دوم دیماه مأموران پلیس آگاهی شهرستان کلاله در جریان جنایت هولناکی در یکی از خیابانهای شهر قرار گرفتند. بررسیها نشان میداد که پسربچه 8سالهای بر اثر ضربه چاقو مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان، جانش را از دست داده است.
با مرگ او کارآگاهان جستوجو برای دستگیری عامل جنایت را شروع کردند. آنها در نخستین اقدام راهی محل حادثه شدند. شاهدان میگفتند که از دور پسربچهای را داخل کوچه دیدهاند که مرد جوانی ناگهان به او نزدیک شد و با چاقو ضربهای به گردنش زد و فرار کرد. هر چند هیچیک از شاهدان عامل جنایت را نمیشناختند اما با کمک آنها و با انجام چهرهنگاری، تصویری از مرد جنایتکار بهدست آمد که شبیه یک قاتل تحت تعقیب بود. ماموران متوجه شدند که قاتل پسربچه 8ساله، مردی ایرانی است که پیش از این نیز به جرم قتل در گرجستان تحت تعقیب پلیس بوده است.
با شناسایی قاتل کارآگاهان توانستند در کمتر از 5ساعت پس از قتل پسربچه مخفیگاه وی را در شهرستان گمیشان استان گلستان شناسایی کنند. این متهم تحت تعقیب در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد و به اداره آگاهی انتقال یافت. قاتل 29ساله در بازجوییها قتل پسربچه را گردن گرفت اما مدعی شد که قصد کشتن او را نداشته است. وی گفت: ما اهل شهرستان کلاله هستیم اما با خانوادهام در کشور گرجستان زندگی میکردیم.
من هم پیش از این همراه خانوادهام در گرجستان بودم که در آنجا با دختری آشنا شدم. قرار بود با هم ازدواج کنیم اما او بیدلیل مرا ترک کرد و رفت. همین شکست عشقی خیلی مرا تحتتأثیر قرار داد و روحیهام بهشدت بههم ریخت تا جاییکه مرتب حالت جنون به من دست میداد.
وی افزود: وقتی در گرجستان بودم با دیدن یک دختر 16ساله گرجستانی باز همان حالت جنون به من دست داد. برای همین به سمت او حمله ور شدم و وی را به قتل رساندم. بعد از جنایت فرار کردم و به ایران آمدم و به کلاله رفتم. تا اینکه روز حادثه پسربچه 8ساله را در خیابان دیدم. دوباره حالت جنون به من دست داد و احساس کردم اگر با چاقو به او ضربهای بزنم آرام میشوم. برای همین با چاقوی میوهخوری که همراهم بود به گردن او ضربهای زدم و پا به فرار گذاشتم. سرهنگ اکبری، رئیس پلیس آگاهی استان گلستان با اعلام این خبر به همشهری گفت: متهم بعد از اعتراف به جنایت راهی بازداشتگاه شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#374
Posted: 20 Jan 2015 12:46
استخدام آدمکش برای تسویه حساب مرگبار
جوان ۲۳ ساله برای پایان دادن به اختلافاتش با مرد ۶۱ ساله، ۲ آدمکش اجیر کرد. او با همدستی قاتلان اجارهای مرد میانسال را به باغی در زنجان کشاند و دست به قتل او زد. تحقیقات پلیس درخصوص این پرونده با ناپدید شدن مرد ۶۱ساله شروع شد.
این مرد اهل اردبیل بود و وقتی خانوادهاش خبر از گم شدن او دادند، مأموران برای یافتن ردی از وی به تکاپو افتادند. بررسیها نشان میداد که آخرین بار وی سوار یک پراید سفیدرنگ دیده شده بود.
بررسی مشخصات این خودرو مأموران را به مرد جوانی به نام مسعود رساند. او در بازجوییها پرده از جنایتی هولناک برداشت و گفت: مدتی قبل من و دوستم از سوی جوانی به نام هاشم اجیر شدیم تا مرد میانسال را تحویلش دهیم. هاشم میگفت که با این مرد اختلاف دارد و میخواهد او را گوشمالی دهد.
ما هم در ازای دریافت11میلیون تومان به سراغ پیرمرد رفتیم و پس از پرسیدن آدرس، او را سوار ماشینمان کردیم تا راه را نشانمان دهد. اما بعد او را ربودیم و به باغی در زنجان که هاشم در آنجا منتظرمان بود، بردیم. وقتی او را تحویل هاشم دادیم، پولمان را گرفتیم و آنجا را ترک کردیم.
با اعترافات مرد جوان، هاشم دستگیر شد و اعتراف کرد که از مدتی قبل به مرد میانسال مشکوک بود و احساس میکرد که وی برای همسرش مزاحمت ایجاد میکند. برای همین نقشه قتل او را کشید و با پرداخت مبلغی به 2نفر از دوستانش، از آنها خواست که مرد میانسال را نزد او بیاورند. هاشم گفت: وقتی آنها مرد میانسال را به آن باغ آوردند، طنابی دور گردنش انداختیم و 3نفری او را به قتل رساندیم و همانجا نیز دفنش کردیم.
با اعترافات این مرد، سومین متهم پرونده نیز دستگیر و جسد مقتول در باغ مورد نظر پیدا شد. به گفته سرهنگ رحمتی، رئیس پلیس آگاهی استان زنجان، برای هر 3متهم پرونده قرار بازداشت صادر شده و تحقیقات تکمیلی در این خصوص ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#375
Posted: 20 Jan 2015 12:47
جنایت از سر ترس
شرق: ترس مرد متاهل از افشای رابطهاش با دختری نوجوان او را وادار به قتل و آتشزدن جسد کرد. متهم در جلسه محاکمه، اتهامش را پذیرفت و جزییات جنایت را شرح داد.به گزارش خبرنگار ما، قتل دختر ١٣ساله فروردین سالجاری اتفاق افتاد و عامل جنایت که مردی جوان است، بعد از بازداشت جزییات رابطه و قتل و از بینبردن جسد را توضیح داد و گفت از ترس فاششدن موضوع دست به این کار زد. نماینده دادستان دیروز در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه٧١ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، گفت: «متهم که کامران نام دارد ٢٥فروردین دختری به نام لاله را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده است. بعد از مشخصشدن قتل و آتشسوزی و در پی شکایت خانواده لاله، پلیس بقایای جسد را به پزشکیقانونی منتقل کرد و در تحقیقاتی که انجام گرفت از طریق آزمایش دیانای هویت جسد به اثبات رسید.»نماینده دادستان در ادامه گفت: «درخواست دارم کامران با توجه به مدارک موجود در پرونده از جمله اقاریر متهم و شکایت اولیایدم و براساس کیفرخواست قتل عمدی و جنایت بر میت محاکمه شود.»سپس پدر مقتول در جایگاه حاضر شد. او برای متهم درخواست قصاص کرد و گفت: «دوست دارم این جوان را به دست خودم بدهید تا بلایی را که سر دخترم آورد، سرش بیاورم. من نمیدانستم دخترم با مردی رابطه دارد. او به من گفته بود شب را در خانه یکی از دوستانش که دختر است، میماند مطمئنم این جوان اجازه نداده دخترم به خانه برگردد.»
در این هنگام قاضی خطاب به پدر متهم گفت: «چرا خبر نداشتی دخترت کجا میرود و شبها کجا میماند. مگر میشود بچهای شب به خانه نیاید و پدر نپرسد این بچه کجاست؟ این دختر فقط ١٣سالش بود تو چرا نسبت به رفتوآمدهای او و کارهایی که میکرد، حساس نبودی؟»پدر مقتول جواب داد: «من از رابطه دخترم خبر نداشتم اگر میدانستم او با یک مرد رابطه دارد، حتما برخورد میکردم.»
قاضی گفت: «بر فرض که او خانه دوستش میرفت، تو به عنوان پدر نباید میپرسیدی و تحقیق میکردی که این دوست کیست و چرا دخترت خانه او میماند؟ ضمن اینکه دختر دیگرت گفته است شما در جریان رابطه لاله با متهم پرونده بودید. تو هم به خاطر بیتوجهی به فرزندت مسوول هستی.»پدر مقتول در پاسخ گفت: «از وقتی این اتفاق افتاده است وضع روحی خوبی نداریم زنم بیمار است و در بیمارستان بستری شده. او به بیماری روانی مبتلا شده و زندگیمان به آتش کشیده شده است. من فقط خواستار قصاص هستم.»در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «قبل از عید نوروز بود که در خیابان با لاله آشنا شدم و شمارهتلفنم را دادم. او به من گفت برای اینکه با هم در تماس باشیم تلفن ندارد و از من خواست برایش گوشی بخرم. من هم یک گوشی داشتم به خانهام آمد تا گوشی را بگیرد و بعد هم گفت دیگر دوست ندارد برگردد، از رفتار پدرش ناراحت بود. نگران بودم که چه اتفاقی میافتد لاله یکشب ماند و بعد به او گفتم باید برود. قبول کرد و رفت، بعد از آن مرتب به من تلفن میکرد. به او گفتم من متاهل هستم و زنم باردار است. وقتی مرتب به من زنگ میزنی، او مشکوک میشود. لاله میدانست خیاط هستم به من گفت برایم عیدی مانتو بدوز. عیدی را گرفتم میروم و دیگر با تو رابطهای نخواهم داشت. دستبردار نبود خیلی خسته شده بودم. زنم مسافرت بود و اگر برمیگشت و لاله هم میخواست به همین وضعیت ادامه دهد، زندگیام از بین میرفت. شب قبل از حادثه با من تماس گرفت و اصرار کرد همدیگر را ببینیم. شب خانه من ماند گفت دوست ندارد به خانه برود چون پدرش کتکش میزند، نیمهشب بیدار شد و سروصدا کرد. من هم ناراحت شدم صدای ما به منزل صاحبخانهمان رفته بود. نگران بودم صبح که شد، گفتم برو دیگر برنگرد، قبول نکرد. شیشه مصرف کرده بودم، حالم اصلا خوب نبود، عصبانی شدم. سنگی را برداشتم و به سرش کوبیدم روی زمین افتاد اصلا قصدم این نبود که جسدش را بسوزانم فقط گفتم بهتر است محل را آتش بزنم تا همه فکر کنند مرگ لاله بهخاطر آتشسوزی است. بعد از قتل فرار کردم اما بالاخره در بویینزهرا خودم را تسلیم کردم.»متهم گفت: «من بچهای هفتماهه دارم در آن زمان زنم باردار بود، خودم شیشه میکشیدم و لاله هم دست از سر من برنمیداشت. اشتباه بزرگی کردم و درخواست بخشش دارم.»کامران ادامه داد: «من هیچ رابطه خاصی با لاله نداشتم. او میخواست با من ازدواج کند، ولی من زنوبچه داشتم و نمیتوانستم این کار را بکنم.» هیات قضات بعد از پایان جلسهرسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#376
Posted: 21 Jan 2015 11:29
شکست جاعلان در فروش خانه ٣٠میلیاردتومانی
شرق: اعضای باندی که قصد داشتند خانهای ٣٠میلیاردتومانی را با اسناد جعلی بفروشند، پیش از رسیدن به هدفشان توسط پلیس دستگیر شدند. به گزارش خبرنگار ما، فردی چهارماه قبل با مراجعه به کلانتری نصر شکایتی را درباره تصرف ملک مسکونیاش مطرح کرد و گفت افرادی قصد دارند خانهاش را به ارزش تقریبی ٣٠میلیاردتومان با استفاده از اسناد مجعول بفروشند شاکی پس از معرفی به پایگاه دوم پلیس آگاهی به کارآگاهان گفت: «مقیم خارج از کشور هستم. چندی پیش با یکی از بستگان تلفنی صحبت کردم و مطلع شدم افرادی به خانهام رفتوآمد دارند به همین دلیل برای بررسی موضوع به تهران آمدم و متوجه شدم چندنفر تحتعنوان مالک ساختمان آن را تصرف کردهاند.» با آغاز تحقیقات پلیسی، فردی بهنام «حسن» بهعنوان مالک جدید شناسایی و برای انجام تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد. «حسن» وکالتنامهای محضری را به کارآگاهان ارایه کرد و گفت طبق این مدرک، او مالک قانونی ساختمان ٣٠میلیاردتومانی است اما با بررسی وکالتنامه مشخص شد این برگه با استفاده از اسناد و مدارک شناسایی مجعول، تنظیم شده است. «حسن» در این مرحله اعتراف کرد وکالتنامه را یکی از دوستانش که مردی ٤٠ساله بهنام «مجتبی» است، به او داده و خودش نیز خبر داشته که جعل صورت گرفته است. کارآگاهان در گام بعدی برای دستگیری مجتبی دستبهکار شدند. آنها ابتدا به ساختمان ٣٠میلیاردی رفتند و متوجه شدند شخصی به نام رضا بهعنوان نگهبان منزل در آنجا حضور دارد. این در حالی است که مالک حقیقی گفته بود هیچ شخصی را تحت عنوان نگهبان استخدام نکرده است. وقتی نگهبان تحت بازجویی قرار گرفت، گفت «مجتبی» او را استخدام کرده است. حسن نیز در اعترافاتش عنوان کرد: «مجتبی با شناسایی این ملک به من اطمینان داده بود هیچکس در آنجا زندگی نمیکند و قرار بود من با ارایه وکالتنامه، در زمان فروش ملک، خود را نماینده و وکیل تامالاختیار مالک معرفی کنم و پس از فروش ملک درصدی از مبلغ معامله را از مجتبی بگیرم.» پس از بررسی هویت «مجتبی» و جستوجو در بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار، مشخص شد این شخص یکی از مجرمان حرفهای در زمینه جعل و همچنین صدور چکهای بلامحل است. در شرایطی که تحقیقات پیرامون این پرونده ادامه داشت، دونفر به دفترخانه ثبت اسناد در بهارستان رفتند تا خانهای چنددهمیلیاردتومانی را معامله کنند اما سردفتر با بررسی اوراق هویتی، به اصالت اسناد و مدارک شناسایی ارایهشده توسط این افراد شک و با بررسی بیشتر اطمینان پیدا کرد این مدارک جعلی است، به همین دلیل موضوع را به مرکز فوریتهای پلیسی١١٠ اطلاع داد. پس از آن، ماموران کلانتری بهارستان با حضور در دفترخانه یکی از این افراد را که مردی ٤٣ساله بهنام امیر است، دستگیر کردند و نفر دوم متواری شد. امیر برای انجام تحقیقات در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی قرار گرفت و در همان تحقیقات اولیه مشخص شد ملک موردمعامله همان خانه ٣٠میلیاردی است. «امیر» که چارهای جز اعتراف نداشت، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «همراه مجتبی، برای گرفتن وکالتنامه محضری به منظور انتقال اسناد مالکیت ملک موردنظر به دفترخانه رفته بودم.» کارآگاهان سرانجام با انجام اقدامات پلیسی مخفیگاه مجتبی را در فشافویه شناسایی و چندروز قبل ضمن دستگیری این متهم تعداد زیادی اوراق شناسایی و مالکیت جعلی، دههامهر متعلق به دفاتر ثبت اسناد و مراکز قضایی و دولتی، دههاسند مالکیت ملک بهصورت خام، دههاکارت شناسایی و شناسنامه مجعول و همچنین ابزار و ادوات استفادهشده برای جعل این اسناد و مدارک را از مخفیگاه مجتبی کشف کردند. سرهنگ داوود مرادی، رییس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تایید این خبر گفت: «با توجه به پیچیدگی پرونده و تلاش متهمان برای فروش املاک متعلق به افراد مختلف، قرار قانونی توسط مقام قضایی صادر شده و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتهاند.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#377
Posted: 21 Jan 2015 11:32
زن ۲۷ ساله قربانی عصبانیت آنی شوهرش شد
یک لحظه عصبانیت، «ایمان» ۲۸ ساله را به قاتل همسرش تبدیل کرد و سحر ۲۷ ساله در آتش خشم همسر سوزانده شد.
به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری فارس، در ساعت 10 مورخه 23 دی ماه سال جاری، یک فقره کشف جسد در حال سوختن به کلانتری 141 شهرک گلستان اعلام شد.
با حضور مأموران در محل و بررسی های اولیه مشخص شد جسد متعلق به زن جوانی حدوداً 30 ساله است که توسط کارگران کشف شده و این افراد نسبت به خاموش نمودن آتش اقدام کردهاند.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع « قتل عمـد» و به دستور شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
شناسایی جسـد
در اولین مرحله از تحقیقات، شناسایی هویت جسد مقتوله در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت؛ لذا با بررسی بانک اطلاعات فقدان افراد، کارآگاهان موفق به شناسایی هویت مقتوله بنام سحـر -27 ساله- شدند که پرونده فقدانش توسط اعضای خانواده وی در پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ تشکیل شده و در حال رسیدگی بود.
ناپدید شدن همسر فقدانی
با حضور اعضای خانواده مقتوله در اداره دهم پلیس آگاهی و شناسایی تصاویر دخترشان، آنها در اظهارات خود عنوان کردند که از طریق دامادشان در جریان ناپدید شدن سحر قرار گرفته اند.
خانواده سحر در اظهارات خود عنوان داشتند: در مورخه 22 دی ماه سال جاری، دامادمان به نام ایمان- 28 ساله- با مراجعه به محل سکونتمان عنوان داشت که جهت خرید دارو به داروخانه مراجعه کرده اما پس از تهیه دارو، زمانیکه به محل پارک خودرو مراجعه کرده سحر را در داخل ماشین نمی بیند و به همین علت ابتدا موضوع را به صورت تلفنی اطلاع داده و سپس به دنبال ما آمده و با یکدیگر جهت طرح شکایت [ فقدان سحر ] به کلانتری مراجعه کردیم.
با توجه به اظهارات خانواده مقتوله، تحقیقات از همسر مقتوله در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت اما در ادامه مشخص شد که ایمان ناپدید شده و هیچ کس از وی اطلاعی ندارد.
من قاتل هستم
در شرایطی که تحقیقات جهت شناسایی ایمان و انجام تحقیقات از وی در دستور کار اداره دهم قرار داشت در ساعت 19 مورخه 28 دی ماه جوانی با مراجعه به کلانتری 134 شهرک قدس به مأموران اعلام کرد که همسرش را به قتل رسانده و پس از ارتکاب جنایت نیز جسد وی را به آتش کشیده است.
با توجه به اعتراف این جوان به ارتکاب جنایت، پرونده مقدماتی در این خصوص تشکیل و این شخص جهت انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
اعترافات متهم
با انتقال متهم به اداره دهم پلیس آگاهی، کارآگاهان با شناسایی هویت وی اطلاع پیدا کردند که این جوان همان داماد خانواده سحر است که مدعی ناپدید شدن همسر خود شده و طی این مدت نیز ناپدید شده بود.
« ایمان . ر» با اعترافات صریح به قتل همسرش، در اظهاراتش به کاراگاهان گفت: ساعت19 مورخه 22 دی ماه به دنبال سحر رفتم تا او را از خانه پدرش برداشته و به خانه خودمان در میدان ساحل- واقع در منطقه 22 تهران- بازگردیم؛ پس از انجام خرید برای خانه و در نزدیکی های میدان آزادی، سحر درباره ارتباطش با سعیده- یکی از دوستانش که در آمریکا زندگی می کرد- صحبت کرد و این در حالی بود که او کاملا می دانست که من هیچ علاقه ای به صحبت درباره سعیده و خانواده اش ندارم چراکه پیش از ازدواج من و سحر، برادر سعیده خواستگار سحر بود و سعیده نیز دیگر در ایران حضور نداشت و به همین علت من دلیلی برای ادامه ارتباط سعیده و سحر نمی دیدم.
ایمان در ادامه اعترافاتش عنوان کرد: سحر زمانی که عصبانی می شد دیگر قابل کنترل نبود و من نیز به همین علت سعی می کردم که با او جر و بحث نداشته باشم اما زمانیکه موضوع سعیده و خانواده اش را مطرح کرد در یک لحظه کنترل خودم را از دست داده و شروع به مشاجره لفظی با او کردم؛ سحر قصد ایجاد سر و صدا در داخل ماشین را داشت و من نیز برای ساکت کردن او، گلویش را گرفته و فشار دادم تا ساکت شود اما در یک لحظه متوجه شدم که سحر دیگر نفس نمی کشد و من او را خفه کرده ام.
ایمان در خصوص آتش زدن جسد همسرش به کارآگاهان گفت: بسیار ترسیده بودم؛ در حالیکه جسد سحر بر روی صندلی بود سراسیمه به سمت اتوبان آزادگان - مسیر جنوب به شمال- حرکت کردم که متوجه یک جاده خاکی در حاشیه اتوبان شدم؛ پس از ورود به داخل این جاده خاکی، گودالی را پیدا کردم که به نظر می رسید در آنجا در حال ساختن چیزی شبیه به کانال هستند؛ جسد را در تاریکی شب از ماشین خارج و به داخل گودال پرتاب کرده و به سرعت از محل دور شدم؛ فردا صبح یعنی در ساعت 6 مورخه23 دی ماه مقداری بنزین تهیه کرده و مجدداً به محل رها کردن جسد بازگشتم و در آنجا بود که جسد را آتش زده و از محل فرار کردم؛ پس از آن و در ساعت 8 به درب منزل خانواده سحر رفته و با آنها به دادسرا رفتیم.
ایمان در خصوص طرح داستان خرید دارو از داروخانه نیز به کارآگاهان گفت: سحر و خانواده اش ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشتند و اگر هر روز همدیگر را نمی دیدند، روزی چند بار به صورت تلفنی با یکدیگر در ارتباط بودند و اطمینان داشتم که آنها به زودی نگران غیبت سحر خواهند شد؛ به همین علت در ساعت 20:30 مورخه 22 دی - با توجه به تاریخ ثبت شده در رسید داروخانه بدست آمده از متهم- به داروخانه ای در خیابان امیرکبیر رفته و مقداری دارو خریدم تا در زمان تحقیقات پلیس بتوانم داستان خود در خصوص مراجعه به داروخانه و ناپدید شدن سحر را ثابت کنم.
ایمان در خصوص ناپدید شدن خودش نیز به کارآگاهان گفت: چند ساعت پس از طرح شکایت در خصوص فقدان سحر تصمیم به فرار گرفتم؛ به همین علت بدون اطلاع هیچ کس از تهران خارج و به مناطق شمالی کشور در استان گیلان رفته و خانه ای را در آنجا اجاره کردم؛ تصمیم به فرار داشتم اما پس از چند ساعت دچار عذاب وجدان شدیدی شدم؛ دیگر نمی توانستم تحمل کنم و تصمیم گرفتم تا به تهران برگشته و خودم را به پلیس معرفی کنم.
ایمان در آخر اعترافاتش عنوان کرد: من قصد کشتن همسرم را نداشتم. من واقعا همسرم را دوست داشتم و فکر می کنم که او هم مرا دوست داشت. نمی دانم که یک دعوای ساده چرا باید به اینجا کشیده شود. من با تمام وجود از کَرده های خود پشیمانم و آماده پذیرش هر حُکمی هستم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#378
Posted: 21 Jan 2015 11:45
کشته شدن مامور اجرائیات شهرداری اهواز حین تخریب یک خانه
یک مامور اجرائیات شهرداری اهواز در جریان تخریب یک منزل مسکونی و درگیری در منطقه شش شهرداری اهواز کشته شده است.
به گزارش سایت خوانا، یکی از ماموران شهرداری اهواز که راننده لودر اجرائیات بوده در حین تخریب "اماکن غیرقانونی در منطقه شش" مورد اصابت گلوله قرار گرفته و در دم کشته شده است.
این سایت تاکید کرده که "خانواده مقتول ، شهرداری را مسئول کشته شدن فرزندشان می دانند و به همین دلیل به شهرداری منطقه شش رفته اند و خواستار پاسخگویی مسئولان شده اند."
به نوشته سایت خوانا، پس از کشته شدن کارگر اجرائیات شهرداری اهواز، جمعی از کارگران اجرائیات مناطق شهرداری اهواز با تجمع در مقابل ساختمان مرکزی شهرداری خواهان توجه مسئولان به مطالبات خود شدند. کارگران اجرائیات اهواز تاکید دارند که "هیچ مسئولی در شهرداری این باور و یقین را ندارد که کارگران اجرائیات با چه خطراتی در کارشان مواجه هستند."
سیدخلف موسوی شهردار اهواز چند روز پیش از "راه اندازی یک کلانتری مخصوص شهرداری اهواز خبر داده و گفته بود: "کار نیروهای اجرائیات شهرداری کلانشهر اهواز کاری حاکمیتی برای خدمت به شهر و شهروندان است و اگر با پدیده های غیرقانونی برخورد نشود اثر این اقدامات غیرقانونی ادامه خواهد یافت و موجب عدم توسعه و پیشرفت شهر و نظم شهری میشود."
سایت شوشان نیز خبر کشته شدن کارگر اجرائیات شهرداری را در ساعات بامدادی روز دوشنبه هنگام اجرای دستورات مقام های شهرداری اهواز تائید کرده است.
جمشید سلحشور عضو شورای شهر اهواز هم با تائید کشته شدن یک مامور اجرائیات شهرداری اهواز به شوشان گفت: " اینکه نیروی اجرائیات ساعت یک و نیم شب به تخریب دیوار و منزل یک خانه بپردازد کار صحیحی نیست، اما اینکه یک نفر اسلحه ببرد و مامور شهرداری را بکشد واقعا تعجب برانگیز است."
این عضو شورای شهر اهواز گفت: "مملکت قانون دارد و قوه قضائیه باید برخورد قاطعانه کند تا دیگر در صورت بروز چنین اتفاقی کسی دست به اسلحه نبرد و مشکلش را از طریق قوه قضائیه مرتفع کند."
به گفته جمشید سلحشور "یکی از مشکلات اساسی اهواز که قطعا توسط یک مجموعه به نتیجه نمی رسد و باید تمام دست اندرکاران از این ماجرا حمایت کنند، مبارزه با زمین خواری و ساخت و سازهای غیرقانونی ست و باید شهرداری و سایر ارگانها به صورت ویژه به مشکلات این چنینی ورود پیدا کنند."
این عضو شورای شهر اهواز همچنین گفته است: "به نظرم نباید چنین اتفاقی را به شهردار مرکز ربط داد و فکر می کنم کج سلیقگی در اعمال احکام باعث چنین اتفاقی شده است اما این سوال هم وجود دارد که تا چه زمانی باید شاهد خسارت زدن به اموال شهرداری و تصرف زمین ها باشیم و ساخت و سازهای جدید را مشاهده کنیم و هر روز آمار بالای زمین خواری را بشنویم؟"
علی ناصری، عضو شورای شهر اهواز نیز با اشاره به کشته شدن مامور اجرائیات شهرداری آن را ناشی از "سوء مدیریت و بی تجربگی شهردار منطقه شش" اهواز عنوان کرده و گفته است: "شهردار باید جواب خون به ناحق ریخته شده مامور اجرائیات را بدهد."
این عضو شورای شهر اهواز همچنین برخی از همکاران خود را به سهم خواهی متهم کرده و گفته است: "سهم خواهی شورا باعث شد یک شهردار جوان بی تجربه در منطقه حساس شش بگذارد، تمام این قضایا زیر سر اعضای شورای شهر است."
آذر زمان پور، یک عضو دیگر شورای شهر اهواز، هم گفته است: " شهردار اهواز باید جهت کشته شدن مامور اجرائیات بخاطر عدم مدیریت خود و سیستمشان عذر خواهی کند."
مقام های شهرداری و شورای شهر اهواز به رغم تائید کشته شدن یک ممور اجرائیات شهرداری اهواز، از اعلام جزئیات بیشتر در این خصوص خودداری کرده اند.
اهواز جمعه گذشته نیز شاهد درگیری مسلحانه در منطقه "شلنگ آباد" بود. برخی رسانه های محلی از جمعه اکسین پرس از کشته شدن سه تن در این درگیری ها خبر داده اند، اما علی اصغر صادقی، دادستان اهواز، گفته است: "هیچ فردی در این درگیری ها کشته نشده و تنها یک نفر زخمی شده است."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#379
Posted: 21 Jan 2015 11:46
قتل همسر به دلیل رابطه با برادر شوهر
حکم زندان مردی که برادر خود را به خاطر ارتباط پنهانی با زن برادرش به قتل رسانده بود، از سوی قضات دیوان عالی کشور تایید شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، ساعت 19 سیزدهم دی ماه سال ۹۲ دو پسر بچه حدودا ۱۱ساله به کانکس پلیس مراجعه و اعلام کردند که جسد مردی جوان در حوالی پارکی در شهرک امام حسین (ع) افتاده است که بلافاصله اکیپی از ماموران کلانتری ۱۷ شهرک کامیونداران و تیم اداره تشخیص هویت پلیس آگاهی به محل اعزام شدند.
با مراجعه ماموران پلیس آگاهی و معاینات اولیه پزشکی قانونی از جسد متوفی مشخص شد مردی به نام مهدی ۲۴ساله به دلیل اصابت چندین ضربه شدید چاقو فوت کرده که در همین خصوص همسر مقتول به نام سوسن۲۱ساله در اظهارات خود گفت: به همراه همسرم از خانه خارج و پس از خرید تنقلات قصد رفتن به پارک را داشتیم که ناگهان مردی بلند قد به من متلک گفت، شوهرم هم با او درگیر شد که آن مرد از پشت به همسرم حملهور شده و با چاقو به گردن وی زد، من هم از محل فرار کرده و به خانه مادرم رفتم.
در ادامه تحقیقات در این خصوص آغاز شد و مشخص شد که شب حادثه فردی که ظاهرا مهمان مقتول بوده به همراه مقتول در محل مشاهده شده و این در حالی بود که همسر مقتول هیچگونه صحبتی در خصوص فرد یاد شده نکرده بود، بنابراین همسر مقتول به عنوان مظنون دستگیر شد.
با انتقال همسر مقتول به پلیس آگاهی و بازجوییهای فنی کارآگاهان ویژه قتل، همسر مقتول لب به اعتراف گشود و گفت: بیش از سه سال است که تحت فشار فامیل با مقتول ازدواج کرده اما هیچگونه علاقهای به او نداشتم و همین عامل باعث شد تا با میثم برادر شوهرم، رابطه پنهانی ایجاد کنم.
همسر مقتول ادامه داد: مدتی از این ارتباط مخفیانه ما گذشت تا اینکه به دلیل علاقه به میثم ، تصمیم گرفتیم همسرم را از سر راه برداریم و نقشه قتلش را طرح ریزی کردیم که من با طرح نقشهای مبلغ یک میلیون ریال را در اختیار برادر شوهرم قرار دادم تا با خرید یک قبضه چاقو، شب حادثه به بهانه رفتن به پارک شوهرم را از داخل خانه بیرون کشانده و در یک موقعیت مناسب میثم نیز به ما ملحق شده و شوهرم را با ضربات چاقو از پای درآورد. با اعترافات متهم قاتل اصلی نیز دستگیر و در تحقیقات انجام شده از سوی پلیس اظهارات همسر مقتول را تایید کرد.
با اعترافات متهمان، پرونده هردوی آنها با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد که متهمان در این شعبه محاکمه شدند و در پایان نیز قضات دادگاه به دلیل رضایت اولیای دم، متهم ردیف اول را به ۱۰ سال زندان و متهم ردیف دوم را نیز به ۵ سال زندان محکوم کردند. این حکم در شعبه هفتم دیوان عالی کشور نیز تایید شد و به مرحله اجرا میرسد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#380
Posted: 22 Jan 2015 04:52
بازخوانی قربانی اسیدپاشی از روز حادثه/ دلم می خواهد اسیدپاش را ببینم
سهیلا جورکش دختر 27 ساله ای که در حدود سه ماه قبل در یکی از خیابان های شهر اصفهان قربانی حادثه اسیدپاشی شد، روز حادثه را بازخوانی کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، قربانی حادثه اسیدپاشی در حال حاضر در بیمارستان فوق تخصصی چشم پزشکی فارابی بستری است و تاکنون نیز چند عمل جراحی بر روی چشم ها و پوست او انجام شده است. اما، شدت حادثه باعث شد تا چشم راست این دختر به طورکلی از بین برود و تلاش تیم پزشکی، برای حفظ چشم چپ اوست تا بتواند همچنان، به دنیا نگاه کند.
شنبه شب دکتر سید حسن هاشمی وزیر بهداشت، برای چندمین بار به عیادت این دختر رفت تا از نزدیک در جریان روند درمان چشم های او قرار بگیرد.
در فرصت کوتاهی که قبل از آمدن وزیر بهداشت فراهم شد، به سراغ سهیلا جورکش رفتم و از او خواستم بار دیگر، روز حادثه را بازخوانی کند.
او در مورد شب حادثه، به خبرنگار مهر گفت: به همراه دوستانم داشتم از استخر بر می گشتم. بعد از اینکه آنها را در مسیر پیاده کردم، مشغول رانندگی و گفتگوی تلفنی با مادرم بودم که یک دفعه متوجه مرد موتورسواری شدم که به سمت من آمد و چیزی را به صورتم پاشید.
جورکش به جزئیات بیشتری از حادثه اشاره کرد و افزود: کنار پل بزرگمهر سرعت ماشینم رو پایین آوردم، داشتم با تلفن صحبت می کردم که دیدم یک موتورسوار اسید پاشید به صورتم و به سرعت رفت.
او گفت: همان لحظه با سوزش صورت و چشمانم و بودی بد آن، احساس کردم اسید پاشیده است. ازماشین آمدم پایین و چون هوا تاریک بود، کسی متوجه نمی شد چه بلایی سر من آمده است.
قربانی اسیدپاشی ادامه داد: با همین وضعیتم دنبال ماشین ها بودم که توانستم در خودروی سفید رنگی را باز کنم که متاسفانه راننده گاز ماشین رو گرفت و رفت.
او گفت: از سوختگی زیاد مجبور شدم لباسم را در بیاورم و کف خیابان خوابیدم. با خودم گفتم یا میمیرم یا کسی به داد من می رسد. که عده ای دور من جمع شدند، ولی کسی حتی یک قطره آب به من نداد و دستم رو نگرفت. حتی منو توی ماشین خودم گذاشتند که اسید ریخته بود، باعث شد پشت کمرم هم دچار سوختگی شود.
جورکش از وضعیت رسیدگی در بیمارستانی که توسط آمبولانس به آنجا منتقل شده بود، گلایه داشت.
او گفت: تا صبح با همین وضعیت من خوابیدم در صورتی که با دخترهای دیگه ای که تماس داشتم گفتند که ما تا صبح زیر دوش بودیم. خب این باعث شد تا سوختگی بدنم و پاهام بدتر بشود.
جورکش در خصوص شناسایی چهره فرد اسیدپاش، گفت: چیزی که یادم می آید یک آدم لاغر قد بلند بود. چون داشتم با تلفن صحبت می کردم، چهره اش رو ندیدم ولی دست های کشیده ای داشت و فکر نمی کنم تا قبل از اون روز او را دیده باشم.
قربانی حادثه اسیدپاشی ادامه داد: فکر می کنم من رو نشون کرده باشد، البته حدس می زدم.
وی افزود: اینکه چرا و به چه دلیل من باید قربانی اسیدپاشی باشم، سئوالاتی است که من جوابی ندارم و خیلی دلم می خواهد دولت آن فرد را پیدا کند و خودم از او سئوال کنم دلیل این کارش چه بوده و چرا من قربانی شده ام.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟