انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 39 از 130:  « پیشین  1  ...  38  39  40  ...  129  130  پسین »

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران


مرد

 
قتل به خاطر آزار زن‌برادر

فرهیختگان: برادر شوهر غیرتی وقتی فهمید مرد غریبه زن برادرش را در یک مطب آزار داده است، نقشه جنایت را کشید.
عصر دهم دی 92 مرد میانسالی به اداره آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن پسر 29 ساله‌اش به نام بهروز خبر داد. این مرد گفت: «پسرم کاشی‌کار ساختمان است و دیروز صبح برای کار از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. همه جا را دنبال او گشتم، اما خبری از او به دست نیاوردم.» به دنبال اظهارات این مرد، تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد کاشی‌کار آغاز شد. پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست تماس‌های تلفنی این مرد پرداخت و چندین مظنون در این رابطه دستگیر شدند، اما همگی منکر اطلاع از سرگذشت بهروز بودند، تا اینکه پلیس به ارتباط تلفنی این مرد با یک زن متاهل به نام شهلا پی برد. به این ترتیب شهلا بازداشت شد و پرده از جنایت خاموش برداشت.
این زن گفت: «منشی مطب یک پزشک هستم. یک روز که در مطب تنها بودم بهروز به آنجا آمد و مرا آزار داد. این ماجرا را به مادرم گفتم و او هم از برادر شوهرم به نام مجید کمک خواست. ممکن است مجید در ناپدید شدن بهروز دست داشته باشد.» وقتی پلیس دریافت مجید یکی از همان مظنونانی است که قبل از ناپدید شدن بهروز با او تماس گرفته بود، وی بازداشت شد. 40 روز از این ماجرا گذشته بود که مجید لب به اعتراف گشود و به جنایت ناموسی اعتراف کرد. این مرد گفت: «وقتی از مادرزن برادرم شنیدم یک مرد، زن‌برادرم به نام شهلا را آزار داده غیرتی شدم. بدون اینکه حرفی به برادرم بزنم با بهروز تماس گرفتم و به بهانه دیدن ساختمان نیمه‌کاره که نیاز به کاشی کاری دارد، او را به رباط‌کریم کشاندم. همانجا او را با طناب خفه کردم و جنازه‌اش را در یک گودال دفن کردم. هرگز فکر نمی‌کردم که پلیس ردی از من به دست بیاورد.»
با اطلاعاتی که این مرد داد، پلیس به رباط‌کریم رفت و با بقایای جنازه بهروز روبه‌رو شد که توسط حیوانات از گودال بیرون کشیده و قسمت‌هایی از آن خورده شده بود.
به دنبال بازسازی صحنه جرم، مجید دیروز در حالی در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور چهار مستشار پای میز محاکمه ایستاد که اولیای دم برای او حکم قصاص خواستند.
وقتی مجید پشت تریبون دفاع ایستاد، منکر قتل شد. این مرد ادعا کرد تحت فشار در اداره آگاهی به قتل اعتراف کرده بود.
سپس هیات قضایی از شهلا خواست تا نحوه آشنایی‌اش با بهروز را تشریح کند. این زن گفت: «چند سال پیش قبل از اینکه ازدواج کنم با بهروز که پسر همسایه‌مان بود آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرده و قرار ازدواج گذاشته بودیم. چند ماه بعد بهروز به من گفت قصد دارد به درخواست خانواده‌اش با دختر عمویش ازدواج کند. از شنیدن این ماجرا شوکه شدم. مدتی بعد بهروز ازدواج کرد و همراه خانواده‌اش از آن محل نقل مکان کرد. چند سال از این ماجرا گذشته و من ازدواج کرده بودم که بهروز اتفاقی به مطبی آمد که در آنجا کار می‌کردم. او از دیدن من خوشحال شد و گفت از همسرش جدا شده است. هر چه به او گفتم ازدواج کرده‌ام و بهتر است دست از سرم بردارد گوشش بدهکار نبود.»
این زن در حالی که اشک می‌ریخت ادامه داد: «یک روز که در مطب تنها بودم بهروز به آنجا آمد و مرا آزار داد. از آن روز به بعد دچار افسردگی شدم. مدام گریه می‌کردم و قصد خودکشی داشتم که ماجرا را به مادرم گفتم. مادرم از برادرشوهرم کمک خواسته بود که بهروز کشته شد. باور کنید من و شوهرم از ماجرای قتل بی‌اطلاع بودیم.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
خروج هواپیما از باند فرودگاه در تبریز

خارج شدن هواپیما از باند فرودگاه تبریز مسافران مشهد را به وحشت انداخت. مدیرکل فرودگاه‌های استان آذربایجان‌شرقی سانحه هوایی در فرودگاه تبریز را تکذیب کرد و گفت: این حادثه آن‌طور که در رسانه‌ها عنوان شده نیست.
پس از انتشار شایعاتی مبنی بر سانحه هوایی دوشنبه فرودگاه تبریز و خروج «هواپیمای شرکت زاگرس‌ایر از باند پیش از پرواز به مقصد مشهد، مدیرکل فرودگاه‌های استان آذربایجان‌شرقی گفت: حادثه‌ای در ساعت 15/15 دوشنبه اتفاق افتاد که در آن یک فروند هواپیمای MD شرکت هواپیمایی زاگرس که قصد عزیمت به مشهد را داشت پیش از پرواز در ابتدای باند و هنگام دور زدن جهت انجام پرواز از باند خارج و وارد شانه خاکی باند شد.
محمد صفایی با اشاره به اینکه به هیچ یک از مسافران خوشبختانه کوچک‌ترین آسیبی نرسیده است، گفت: بلافاصله پس از این اتفاق، نماینده شرکت هواپیمایی مستقر در فرودگاه بسرعت مسافران را از هواپیما خارج و به سالن فرودگاه منتقل کردند.
وی با اشاره به اینکه پس از آن اقدامات برای احیا و ورود هواپیما به باند صورت گرفت، افزود: پس از یک ساعت تلاش همکاران ایمنی زمینی و خدماتی این اداره کل و نماینده شرکت هواپیمایی مستقر در فرودگاه، این هواپیما توسط خودروی یدک‌کش به رمپ فرودگاه منتقل شد. وی افزود: هیچ مشکلی برای این پرواز و مسافران آن پیش نیامد و تمامی مسافران با پرواز جایگزین شماره 4056 ساعت 21:15 به سمت مشهد مقدس پرواز کردند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
مقام قضایی ایران: پزشکان حاضر به اجرای حکم قصاص متهم اسیدپاشی نشدند

حکم قصاص محکوم پرونده اسیدپاشی صادر شده اما هیچ پزشکی حاضر به اجرای حکم نبوده است.
روز چهارشنبه، ١ بهمن (٢١ ژانویه)، قاضی دشتبان مسئول واحد اجرای احکام دادسرای ناحیه ٢٧ تهران گفت که متهم اسیدپاشی به فردی به نام داوود روشنایی و نقص عضو او به قصاص محکوم شده اما این حکم هنوز به اجرا در نیامده است. این مقام قضایی گفته است که اجرای حکم قصاص "با عمل جراحی" صورت می‌گیرد اما "هنوز پزشکی نپذیرفته که با عمل جراحی، چشم و گوش محکوم پرونده را قصاص کند و دلیل تعلل در اجرای حکم، عدم پذیرش از ناحیه پزشکان است."
آقای دشتبان گفته است که "پزشکی قانونی ناظر بر اجرای حکم است و ما نمی‌توانیم به پزشکی قانونی یا یک پزشک بگوییم 'باید' این کار را انجام دهد."
وی در عین حال افزوده است که در جلسه سرپرست دادسرای امور جنایی با پزشکی قانونی "مقرر شده تا پزشکی قانونی پس از فراهم شدن مقدمات اجرای حکم و معرفی پزشک، به ما خبر نهایی را اعلام کند."
به گفته این مقام قضایی، یک بار "شرایط اجرای حکم" مهیا شد اما شاکی پرونده یک روز قبل از اجرای حکم، شرایطی را برای صرف نظر کردن از قصاص مطرح کرد اما خانواده محکوم پس از یک مهلت دو ماهه اعلام کردند که قادر به برآوردن این شرایط نیستند و فرد مصدوم بار دیگر خواستار اجرای حکم شد.
در پایان این گزارش آمده است که "داوود روشنایی، قربانی حادثه اسیدپاشی به شدت خواهان اجرای حکم فرد اسیدپاش است و سخنگوی قوه قضائیه هم وعده اجرای زودهنگام این حکم را داده است."
ماجرای اسیدپاشی به صورت داوود روشنایی به حدود ٩ سال قبل باز می‌گردد. دو سال پیش، خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - متن مصاحبه با قربانی این اسیدپاشی را منتشر کرد.
این خبرگزاری به نقل از داوود روشنایی نوشت که در آبان سال ١٣٨٤، هنگامی که عازم پارکی در مجیدیه بود، متوجه شد که فرد آشنایی به نام "حمید - ص" او را تعقیب می‌کند و هنگامی از علت اقدامش سئوال کرد، طرف مقابل ظرف حاوی اسید را روی او پاشید. آقای روشنایی در آن مصاحبه گفت که "پزشکی قانونی اعلام کرده با تخریب صد در صد زیبایی صورت روبرو بودم علاوه بر اینکه چشم چپ و گوش راستم به کلی از بین رفته است."
آقای روشنایی در گفتگو با ایسنا از دشواری‌هایی که در روند رسیدگی قضایی و اجرای حکم بروز کرده و همچنین عدم توانایی مالی برای درمان خود سخن گفته و افزوده بود که درخواست او برای دریافت کمک مالی از نهادهای دولتی و عمومی به نتیجه نرسیده است. آقای روشنایی در آن مصاحبه از مقامات قضایی خواستار اجرای حکم شده بود تا بتواند با دریافت دیه، هزینه درمانش را تامین کند.
موضوع اسیدپاشی در ماه‌های اخیر و پس از حمله افرادی به زنان در اصفهان، به طور گسترده در رسانه‌های خبری داخل و خارج ایران انعکاس یافت به خصوص اینکه برخی از منابع، این اقدام ناشی از تلاش برای مقابله با بدحجابی با انگیزه "امر به معروف و نهی از منکر" دانستند.
روز چهارشنبه، خبرگزاری ایسنا به نقل از حسین اشتری، جانشین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گزارش کرد که "فعلا خبری از دستگیری عامل یا عاملان اسیدپاشی اصفهان نیست."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
راز‌ آدمکش‌های نقابدار در قتل عروس روستایی

روزنامه ایران : مرد جوان برای از میان برداشتن همسرش سناریوی هولناکی را طراحی و اجرا کرد. این جوان 24 ساله ادعا کرده بود همسرش در جریان حمله دزدان نقابدار به خانه‌اش از پای درآمده است. بنابر این گزارش، ساعت یک بامداد دوشنبه 29 دی ماه سال جاری بود که ساکنان روستایی در منطقه بندپی غربی شهر بابل با شنیدن فریاد‌های کمک‌خواهی همسایه جوانشان سراسیمه از خانه‌های خود بیرون دویده و خود را به خانه ویلایی این مرد رساندند.
آنان با ورود به حیاط خانه با مرد همسایه در حالی روبه‌رو شدند که بشدت خود را مضطرب نشان داده و ادعا می‌کرد همسرش مورد حمله مردان نقابدار ناشناس قرار گرفته است. مأموران پلیس منطقه که با هماهنگی مرکز پلیس 110 بابل از طریق تماس تلفنی یکی از همسایه‌ها در جریان ماجرا قرار گرفته بودند بسرعت خود را به محل حادثه رساندند.
آنان با ورود به خانه ویلایی محل حادثه با اظهارات عجیب مرد صاحبخانه درباره چگونگی وقوع حمله قرار گرفتند. این مرد در حالی که بشدت ترسیده بود و گریه می‌کرد با اشاره دست مأموران را داخل خانه و محلی که همسرش هدف حمله قرار گرفته بود، هدایت کرد.
مأموران وقتی وارد خانه ویلایی شدند با به هم ریختگی محوطه داخلی اتاق‌ها روبه‌رو شدند. آنان پس از ورود به یکی از اتاق‌ها با پیکر نیمه‌جان زن جوان خانواده در حالی روبه‌رو شدند که هدف ضربات چاقو قرار گرفته و دچار خونریزی شدیدی شده بود.
نیروهای پلیس بلافاصله امدادگران اورژانس را در جریان قرار داده و مقدمات انتقال زن جوان را به بیمارستان فراهم کردند.
در حالی که زن جوان به دلیل ضربات کاری که به قسمت‌های مختلف بدنش وارد شده بی‌حرکت مانده بود و از سوی تیم پزشکی بیمارستان به اتاق عمل انتقال داده شد. تیمی از پزشکان مجرب بیمارستان عملیات احیای نجات زن جوان را آغاز کردند ولی لحظاتی بعد با وجود تلاش‌های انجام گرفته او روی تخت بیمارستان با زندگی وداع کرده و در آغوش مرگ آرام گرفت.
با مرگ این زن به دستور سرهنگ فقیه فرمانده پلیس بابل تجسس‌های پلیسی برای ردیابی عامل یا عاملان حادثه در دستور کار پلیس این شهر قرار گرفت.
مرد خانواده که شاهد عینی حادثه بود و خود ماجرای حمله به خانه‌اش را به همسایگانش اطلاع داده بود به مقر پلیس انتقال داده شده و در این باره مورد بازجویی قرار گرفت.
وی در مراحل مقدماتی بازجویی‌ها با اعلام اینکه حالش خوب نیست، ادعا کرد قادر به پاسخگویی به سؤالات مأموران نیست.
بدین ترتیب مأموران با آرام کردن این مرد و فراهم کردن مقدمات لازم برای تحقیق، پرسش درباره جزئیات ماجرا را آغاز کردند.
این مرد ادعا کرد : ساعاتی قبل از حادثه با همسرم در یک میهمانی حضور داشتیم. حدود یک بامداد بود که به خانه برگشتیم. همسرم خیلی خسته شده بود به همین دلیل هنگامی که من سرگرم پارک کردن خودرو بودم او زودتر داخل خانه ویلایی مان رفت تا دوش بگیرد. دقایقی بعد از پارک کردن خودرو در حال قفل کردن درهای خودرو و بستن در ورودی خانه مان بودم که ناگهان صدای جیغ همسرم را شنیدم. با احتمال اینکه حادثه ای رخ داده باشد بسرعت خودم را داخل خانه رساندم. در آنجا 4 مرد نقابدار را دیدم که به طرف همسرم حمله کرده و با کارد ضرباتی به او وارد آوردند. آنها وقتی به طرف من حمله کردند من زود به داخل حیاط دویده و همسایه‌ها را به کمک خواستم. مهاجمان نیز از ترس دستگیری بسرعت خانه را ترک کرده و در تاریکی شب ناپدید شدند.
مأموران که نسبت به اظهارات مرد خانواده مظنون شده بودند در این باره به تحقیق پرداخته و متوجه شدند که سناریوی تعریف شده از سوی مرد جوان خیالی بوده و هیچ نشانه‌ای از وقوع درگیری و حمله به خانه ویلایی در محل حادثه دیده نمی‌شود.
بدین ترتیب مأموران بار دیگر مرد جوان را تحت بازجویی‌های فنی و پلیس و دقیق قرار دادند.
وی در حالی که بشدت گریه می‌کرد وقتی با ارائه دلایل و مستندات از سوی پلیس روبه‌رو شده و دانست که رازش فاش شده است و پلیس او را عامل قتل می‌داند لب به اعتراف گشوده و پرده از سناریوی ساختگی برای قتل همسرش برداشت.
وی در این باره به مأموران گفت: در نخستین ازدواجم شکست خورده و مجبور به جدایی از همسر اولم شدم. دوهفته بود که با طاهره زندگی مشترکمان را شروع کرده بودیم. همسرم 30 ساله بود و من تنها 24 سال سن داشتم. ما حرف همدیگر را نمی‌فهمیدیم. این شرایط باعث شده بود تا درباره بسیاری از مسائل تفاهم نداشته باشیم. این اواخر اختلافات ما شدت گرفته بود و بر سر هر موضوعی با هم جرو بحث می‌کردیم. آن شب در باره موضوعی دچار اختلاف شدیم. همسرم حاضر نبود کوتاه بیاید به همین دلیل سعی کردم او را ساکت کنم. چاقویی را برداشته و به سمتش رفتم اما او هر لحظه صدایش را بلندتر می‌کرد. خیلی عصبانی شده بودم در یک لحظه نفهمیدم دارم چه کار می‌کنم. وقتی به خودم آمدم خون فضای خانه را رنگین کرده بود و او روی زمین بی‌حرکت افتاده بود.
مرد همسرکش که به شغل برقکاری مشغول است در ادامه گفت: از کاری که کرده بودم خیلی ناراحت شدم. از طرفی کاملاً ترسیده بودم. در یک لحظه داستان حمله مهاجمان نقابدار به خانه و قتل همسرم به ذهنم خطور کرد. به حیاط دویده و همین موضوع را با داد و فریاد به مردم گفتم. فکر می‌کردم با این ترفند قادر خواهم بود تا از مجازات فرار کنم اما دستگیر شدم.
با توجه به این اظهارات به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب بابل متهم صحنه قتل را در حضور مأموران بازسازی کرده و چگونگی وقوع حادثه را تشریح کرد.
بدین ترتیب تا انجام تحقیقات تکمیلی متهم با صدور قرار قانونی در اختیار مأموران آگاهی شهر بابل قرار گرفت.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
قاتلان دختر 12 ساله اعدام شدند

به گزارش مهر، سعید قاسمی وند صبح چهارشنبه در حاشیه مراسم اجرای حکم اعدام این سه جنایتکار اظهار داشت: این افراد ظهر ششم مهر امسال دختربچه ۱۲ ساله ای بنام سیده زهرا بدیهی را زمان بازگشت از مدرسه، پس از پیاده شدن ازسرویس مدرسه ربوده و سپس برای آزادی وی درخواست یک و نیم میلیون یورو برابر شش میلیارد تومان کرده بودند اما دو روز بعد از گروگانگیری از ترس دستگیری گروگان خود را به قتل رسانده و جسد وی را در حیاط خانه یکی از متهمان مدفون کردند.
وی گفت: با گذشت پنج روز از ماجرای گروگانگیری و در حالی که جوی از وحشت شهر بناب را در بر گرفته بود، در سایه عنایات و الطاف الهی و با تلاش شبانه روزی، کارآگاهان توانستند آدم ربایان را شناسایی و آنها را دستگیر کنند که در همان بازجویی های اولیه آدم ربایان اعتراف کردند گروگان خردسال خود را به قتل رسانده اند و متهمین به مشارکت در آدم ربایی و قتل اقرار کردند و در ادامه تحقیقات محل دفن جسد کودک که در منزل متهم ردیف اول بود، شناسایی و جسد وی از اعماق زمین بیرون کشیده شد.
قاسمی وند تصریح کرد: پس از انجام تحقیقات تکمیلی و بازجویی های بعمل آمده توسط بازپرس مربوطه، پرونده هر سه متهم به اتهام مشارکت در قتل به دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی فرستاده شد که این دادگاه هر سه متهم را به قصاص نفس محکوم کرد و ۱۵ آبان امسال پای میز محاکمه قرار گرفتند و هرچند قصد داشتند جنایت را انکار کنند و هریک دیگری را مقصر جلوه دهند، اما در نهایت قضات دادگاه رأی به قصاص هر سه نفر آنها دادند و سپس حکم صادره در اختیار دیوان عالی کشور قرار گرفت و قضات شعبه ۴۱ دیوان پس از بررسیهای نهایی این حکم را تأیید کردند.
دادستان عمومی و انقلاب بناب با اشاره به اینکه در استان و دیوان عالی کشور به این پرونده بعنوان پرونده و موضوع ملی نگاه شده، گفت: باید با علل جرم ها مبارزه کرد تا معلول ها بوجود نیایند و تشکیلات قضایی آرزو دارد هیچ جرم و جنایتی در کشور اتفاق نیفتد و تمام مردم در کانون گرم خانواده به زندگی خود مشغول باشند.
حکم متهمان در حضور اولیای دم و هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم بناب قرائت و اجرا شد که مردم حاضر در مراسم اجرای حکم این متهمان در گفتگویی با خبرنگار ما از عوامل نیروی انتظامی، نیروهای امنیتی شهرستان و استان و همچنین دادستان شهرستان بناب و دستگاه قضایی بخاطر دستگیری متهمین و تشکیل پرونده و اجرای حکم در سریع ترین زمان ممکن تقدیر و تشکر کردند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
اعتراف موادفروش به قتل مامور پلیس

شرق: فروشنده موادمخدر که مامور پلیس را به قتل رسانده بود در جریان تحقیقات تخصصی پلیس دستگیر شد و به جرمش اعتراف کرد. به گزارش خبرنگار ما کارآگاهان ویژه مبارزه با قتل پلیس آگاهی تهران ساعت ٢١:٢٠ روز ٢٨مهر در جریان قتل یک‌مامور پلیس در حاشیه بزرگراه حکیم قرار گرفتند و به محل حادثه رفتند. آنها در بررسی‌های اولیه فهمیدند مامور کشته‌شده سروان محمدجلال کاشانی –مامور کلانتری مرزداران - است که حین انجام ماموریت هدف گلوله‌های فردی ناشناس قرار گرفته است. این جنایت در تاریکی انجام شده و به همین دلیل ردی از قاتل وجود نداشت و شاهدان نتوانستند اطلاعات دقیقی به پلیس ارایه دهند اما مشخصات ظاهری متهم را شرح دادند. به‌این‌ترتیب تلاش‌ها برای دستگیری قاتل آغاز شد و ماموران بعد از یک هفته تحقیقات ویژه توانستند هویت قاتل را به دست بیاورند اما هنگامی که برای دستگیری او وارد عمل شدند فهمیدند متهم محل سکونتش را ترک کرده است و به پاتوق‌های سابقش نیز رفت و آمد ندارد. متهم پسری جوان بود که از طریق خرید و فروش موادمخدر امرار معاش می‌کرد. کارآگاهان با ردیابی‌های گسترده ١٠محلی را که احتمال داشت متهم به آنجا برود زیرنظر گرفتند و در نهایت توانستند متهم را روز سه‌شنبه در منطقه‌ای در حاشیه پایتخت دستگیر کنند. ماموران بعد از دستگیری متهم محل اختفای او را بازرسی کردند و توانستند یک قبضه کلت،٢٠تیر فشنگ‌جنگی و مقداری تریاک و شیشه کشف کنند. همچنین لباس‌هایی که متهم روز قتل به تن داشت پیدا شد. پسر جوان که موسی نام دارد بعد از انتقال به پلیس اگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و به جرمش اعتراف کرد. سرهنگ عباسعلی محمدیان، رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ دیروز با تایید این خبر گفت: «باتوجه به اینکه قتل در تاریکی شب اتفاق افتاده بود و سرنخی وجود نداشت در کمترین زمان ممکن موفق به دستگیری متهم شدیم و امیدوار هستیم زودتر عدالت کیفری در مورد او اجرا شود.» محمدیان درباره اینکه چرا مامور پلیس از لباس ضد گلوله استفاده نکرده بود، توضیح داد: «لباس ضدگلوله در همه خودروهای پلیس موجود است اما فقط در ماموریت‌های خاص از آن استفاده می‌شود و این مورد، موضوع خاصی نبود بلکه مامور به فردی مشکوک شده بود و فقط قصد داشت اوضاع را بررسی کند.»


می‌خواستم پولدار شوم
موسی دیروز در گفت‌وگو با خبرنگار ما جزییات قتل را توضیح داد. او که اهل یکی از شهرستان‌های غرب کشور است گفت: «متاهل هستم و قبلا از راه دامداری و کشاورزی امرار معاش می‌کردم تا اینکه تصمیم گرفتم برای پولدارشدن به تهران بیایم. حدود یک‌سال قبل به پایتخت مهاجرت کردم و در‌این‌مدت در حوالی فرحزاد ساکن بودم. همشهری‌هایم به من پیشنهاد کردند موادمخدر خرید و فروش کنم، من هم این کار را قبول کردم و در این مدت ماهانه پنج تا شش‌میلیون‌تومان درآمد داشتم. پدر و مادرم خبر داشتند چه‌کار می‌کنم.»
متهم ادامه داد: «چون چندبار از من زورگیری کرده بودند تصمیم گرفتم سلاح بخرم تا بتوانم از خودم دفاع کنم موضوع را با یکی از اقوامم در میان گذاشتم و او سلاحی به قیمت چهارمیلیون‌و٨٠٠هزارتومان به من فروخت البته همه پول را ندادم و هنوز بخشی از آن مانده است.» موسی درباره شب حادثه توضیح داد: «آن شب چند عدد پایپ را در کیسه پلاستیکی مشکی گذاشته بودم و می‌خواستم آن را برای مخفی‌کردن به ‌جایی ببرم. در حاشیه بزرگراه پیاده می‌رفتم که مامور کلانتری به من مشکوک شد و دستور ایست داد. تصمیم گرفتم فرار کنم اما او دنبالم آمد و من برای اینکه آن مامور نتواند به تعقیب ادامه بدهد سلاحم را بیرون کشیدم. سه گلوله داخل سلاح بود که هر سه‌تیر را شلیک کردم البته قصد نداشتم آن مرد را بکشم. بعد از این حادثه فراری شدم و مرتب محل سکونتم را تغییر می‌دادم تا اینکه دستگیر شدم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
پایان آدم‌ربایی یک میلیاردی در پایتخت

٤ عضو یک باند آدم‌ربایی که فرزند یکی از صاحبان نمایشگاه خودرو را گروگان گرفته بودند،دستگیر شدند. در میان اعضای این باند یکی از اعضای سابق تیم‌ملی پاورلیفتینگ به نام محسن حضور داشت.
وقتی پسر مالک نمایشگاه خودرو ربوده شد معمای پیچیده‌ای پیش روی کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت تا این‌که این آدم‌ربایی بعد از ٤٨ ساعت به طرز عجیبی پایان یافت. آدم‌ربایان که با درخواست یک‌میلیارد تومان پول نقد خانواده گروگان‌شان را تحت فشار روحی و روانی قرار داده بودند هرگز تصور نمی‌کردند پای پلیس به بازی خطرناک‌شان کشیده شود.
اول آذرماه امسال یکی از تلخ‌ترین روزهای خانواده پولدار رقم خورد. در این روز «سعید» پسر ٢٣ ساله آنها به طرز مشکوکی ناپدید شد. درحالی‌که جست‌وجو‌ها برای پیدا کردن ردی از او آغاز شده بود تماس تلفنی مشکوک راز این ماجرا را برملا کرد. پسرک توسط افرادی ناشناس ربوده شده بود و حالا آنها در ازای آزادی پسرک تقاضای یک‌میلیارد پول داشتند. همین ماجرا کافی بود تا خانواده گروگان پلیس را در جریان ماجرا قرار بدهند. پدر سعید وحشت‌زده به اداره آگاهی رفت و به کارآگاهان گفت: «پسرم به‌نام سعید که ٢٣‌ساله است توسط افرادی مرموز ربوده شده و آدم‌رباها در یک تماس تلفنی با من، درخواست یک‌میلیارد تومان پول نقد کردند. آنها تنها ٤٨ ساعت به ما فرصت دادند. مرد آدم‌ربا در تماس‌های بعدی تهدید کرد اگر یک‌میلیارد تومان پول درخواستی را فراهم نکنم، پسرم را خواهد کشت.»


آزادی گروگان بدون پرداخت پول
کارآگاهان که از همان ساعات اولیه آدم‌ربایی در جریان ماجرا قرار گرفته بودند تحقیقات گسترده‌ای را برای به دام انداختن آدم‌ربایان آغاز کردند. با اطلاعات به دست آمده در رابطه با این پرونده، تحقیقات برای دستگیری آدم‌ربایان و نیز نجات گروگان آغاز شد. تا این‌که اتفاق عجیبی مسیر پرونده را عوض کرد.پسر گروگان گرفته شده در عملیات پلیسی، از چنگال آدم‌ربایان آزاد شد.این درحالی بود که ماموران برای دستگیری آدم‌ربایان وارد عمل نشدند. با این حال این پایان ماجرا نبود و ماموران می‌دانستند که آدم‌ربایان متوجه حضور پلیس شده‌اند و به همین خاطر چند نفرشان مخفی شده بودند. این آدم‌ربایان مرموز درحالی‌که تصور می‌کردند با آزاد کردن گروگان‌شان پرونده بسته خواهد شد اما، تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند. سعید به کارآگاهان گفت: « آدم‌ربایان ٤ نفر بودند و من را در مسیر خانه‌مان ربودند.»
بدین ترتیب پاتوق‌های احتمالی آدم‌ربایان فراری زیر نظر گرفته شد، تا این‌که بعد از ٢ ماه ماموران در عملیاتی هماهنگ و همزمان ٤ عضو این باند آدم‌ربایی را در شهرهای تهران، کرج و ٢ شهر حاشیه‌ای دستگیر کردند.


ردپای عضو سابق تیم‌ملی پاورلیفتینگ در باند آدم‌ربایی
با آغاز بازجویی‌ها از اعضای این باند آدم‌ربایی مشخص شد یکی از افراد دستگیر شده از اعضای سابق تیم‌ملی پاورلیفتینگ و یکی از شرکت‌کنندگان در مسابقه قوی‌ترین مردان ایران بوده است.
سرهنگ محمدیان رئیس پلیس آگاهی درخصوص دستگیری ٤ عضو باند آدم‌ربایان گفت: « اول آذرماه‌سال جاری مردی با مراجعه به پایگاه چهارم پلیس آگاهی اعلام کرد که فرزندش سعید ربوده شده و آدم‌رباها در یک تماس تلفنی درخواست یک‌میلیارد پول نقد داشتند. در ادامه با دریافت این گزارش، تیمی از ماموران پلیس آگاهی رسیدگی به موضوع را در دستور کار خود قرار داده و محل‌های احتمالی نگهداری فرد گروگان گرفته شده را تحت بررسی قرار دادند، اما در این حین آدم‌ربایان متوجه ورود پلیس به ماجرا شدند که همین موضوع عملیات را با دشواری‌هایی روبه‌رو کرد.سرانجام ماموران در عملیاتی پلیسی پسر گروگان گرفته شده را آزاد کرده اما برای دستگیری دیگر متهمان وارد عمل نشدند تا به دیگر اعضای باند آدم‌ربایی نیز دسترسی پیدا کنند. سعید به کارآگاهان گفت که آدم‌ربایان ٤ نفر بودند. تا این‌که سرانجام با مدتی کار تحقیقاتی این افراد در عملیات هماهنگ پلیس در ساعت ٥ صبح ٢٣ دی‌ماه در شهر تهران، کرج و ٢ شهر حاشیه‌ای دستگیر و به مقر پلیس منتقل شدند,٤متهم دستگیر شده پس از انتقال به مقر پلیس به گروگانگیری اعتراف کردند.


اشد مجازات برای آدم‌ربایان
رئیس پلیس آگاهی پایتخت با تأکید بر این‌که پرونده در دادسرای ناحیه ٢٧ درحال رسیدگی است، گفت: «جرم آدم‌ربایی مجازات سنگینی دارد، ضمن این‌که این ٤ نفر هدف خود را دریافت پول اعلام کرده بودند. رسیدگی به پرونده متهمان ادامه دارد و درخواستمان از دستگاه قضایی این است که اشد مجازات را برای این افراد در نظر بگیرد.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
جنایت یک نابغه نجوم در غرب تهران

مرد نابغه ریاضیات و نجوم، با انگیزه‌ای مرموز مادرش را به قتل رساند. این مرد بعد از کشتن مادر٨٠ ساله‌اش با خونسردی شام خورد، آبمیوه نوشید و هرگز از جنایتش پشیمان نشد. او تحصیلکرده و ریاضیدان بود و به زبان‌های انگلیسی و روسی مسلط، با این حال او در عرض چند ساعت به یک جانی تبدیل شد و پا به دنیای جنایتکاران گذاشت.


التماس‌های یک مادر
پیرزن در انتظار بازگشت پسرش از سفر بود، غذا پخته بود، میز شام را برای ٢ نفر چیده بود و هرگز تصور نمی‌کرد این آخرین شب زندگیش است. سیامک که از سفر برگشت اما اوضاع چندان جالب نبود. حالت عادی نداشت و بی‌دلیل و با لحنی خشن با مادرش صحبت می‌کرد. او را تهدید به مرگ می‌کرد و همین موضوع باعث شد تا پیرزن برای رهایی از مخمصه از دوست پسرش به نام «امید» کمک بخواهد. امید که همسایه طبقه پایین خانه آنها بود خیلی زود پشت در خانه‌شان رفت تا مردعصبانی را آرام کند. اما حالت‌های عجیب و متوهم سیامک، خبر از وضعیتی غیرقابل پیش‌بینی می‌داد. امید برای چند دقیقه میهمان خانه آنها شد تا دوستش را به آرامش دعوت کند اما سیامک پشت‌سر هم سیگار می‌کشید و پرخاش می‌کرد. پیرزن وحشت‌زده خود را در اتاق حبس کرده بود. سیامک حالت عادی نداشت و حرف‌های عجیبی می‌زد، که ناگهان با فریاد از دوستش خواست تا خانه‌شان را ترک کند؛ و این لحظه آغاز یک قتل بود.


قتل پس از بازگشت از اوکراین
ساعت ٣٠: ٢٠ دقیقه ٢٩ دی‌ماه ماموران کلانتری ١٣٣ شهرزیبا در جریان یک دعوای خانوادگی در آپارتمانی واقع در سازمان برنامه مرکزی قرار گرفتند. مردی از آن سوی خط با صدایی لرزان حرف می‌زد و به ماموران گفت: «پسر همسایه‌مان حالت عادی ندارد و با مادرش درگیر شده، در خانه‌شان را باز نمی‌کند، احساس خطر می‌کنیم و ممکن است حادثه ای برای آنها اتفاق بیفتد.» چند دقیقه بعد تیمی از ماموران برای رازگشایی از این ماجرا راهی محل حادثه شدند. ساختمان ٣ طبقه ظاهرا آرام بود و ماموران با راهنمایی‌های امید همان مردی که آخرین مکالمه را با سیامک داشت وارد ساختمان شدند، بدون مجوز قضایی راه ورود به آپارتمان وجود نداشت و به همین خاطر ماموران زنگ خانه را به صدا در آوردند. آن سوی در اما درحالی‌که همه می‌دانستند سیامک و مادرش در خانه هستند کسی پاسخگو نبود. سکوت سنگینی فضای آپارتمان را پُر کرده بود و ماموران بدون رسیدن به نتیجه به ماموریت‌شان پایان دادند. اما امید هنوز آرام نگرفته بود و می‌دانست در خانه همسایه‌شان حادثه‌ای هولناک درحال رقم خوردن است. این بار با اورژانس و آتش‌نشانی تماس گرفت تا شاید راهی برای ورود به خانه پیرزن پیدا کنند. خودروی آتش‌نشانی همزمان با ماموران کلانتری به محل حادثه اعزام شدند. تا این‌که وقتی مامور آتش‌نشانی در مقابل در خانه مرموز قرار گرفت راز جنایتی هولناک بر ملا شد. سیامک این بار با زنگ آیفون در خانه‌شان را باز کرد. خونسرد بود و لیوان آبمیوه‌ای در دست داشت و با آرامش به مامور آتش‌نشانی گفت: «مادرم را کشتم و جسدش در اتاق است بروید و ببینید.»
با بازداشت سیامک، دقایقی بعد قاضی کشیک ویژه قتل، بازپرس حسین‌پور به همراه تیمی از کارآگاهان جنایی و کارشناسان بررسی صحنه جرم، راهی محل جنایت در خیابان سازمان برنامه مرکزی شدند. خیابان خلوت بود و تنها چند زن و مرد همسایه در راه پله‌های این ساختمان تجمع کرده بودند. همه از قتل حرف می‌زدند و صحنه‌های جنایت سیامک را برای یکدیگر بازگو می‌کردند. ماموران با احتیاط وارد واحد طبقه دوم آپارتمان شدند. سکوت سنگین بر خانه حکمفرما و فضای خانه آکنده از بوی سیگار بود. با آغاز تجسس‌های جنایی، کارآگاهان با صحنه هولناکی روبه‌رو شدند. پیرزنی ٨٠ ساله در یکی از اتاق‌های خانه‌اش به قتل رسیده بود. با تجسس‌های بازپرس پرونده مشخص شد پسر جنایتکار بعد از کشتن مادرش، خونسردانه شام خورده، سناریوی جنایت را مرور کرده و بی‌وقفه سیگار کشیده است تا این‌که با رسیدن پلیس به در خانه‌شان، خودش را تسلیم کرده بود.
سیامک ٥٠ساله مردی که می‌گویند یک نابغه ریاضی و نجوم است جانی شده بود و با انگیزه‌ای عجیب دست به قتل مادرش زد. جسد پیرزن درحالی‌که آثار کبودی و ضرب و شتم روی بدنش دیده می‌شد در اتاق افتاده بود. در بررسی‌های بیشتر، آثار خون روی دستگیره در خانه نشان می‌داد پیرزن برای لحظاتی توانسته بود از دست پسر جانی‌اش فرار کند اما به محض رسیدن به در دوباره اسیر ضربات سنگین سیامک شده و درنهایت به کام مرگ فرو رفته بود.


شاهد جنایت
امید که از سال‌ها پیش همسایه سیامک در این ساختمان بود در رابطه با شب جنایت به شهروند گفت: «سیامک تازه از سفر اوکراین برگشته بود اما ناگهان مادرش با من تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او به من گفت با سیامک صحبت کنم تا کمی آرام شود. به همین خاطر به در خانه‌شان رفتم تا ببینم ماجرا از چه قرار است. سیامک حالت عادی نداشت، حرف‌های عجیبی می‌زد و می‌گفت مادرش برای کشتن او توطئه کرده است. ادعا می‌کرد مادرش ٢فروند هواپیمای جنگی را برای منفجر کردن هواپیمای او به آسمان فرستاده بود. حرف‌هایش خیلی متوهم بود و من وحشت کرده بودم، موقع خارج شدن از خانه‌شان مادرش به من التماس می‌کرد، اما او با عصبانیت از من خواست تا خانه‌شان را ترک کنم و تنهایش بگذارم. به همین خاطر با پلیس تماس گرفتم. با حالت غیرعادی که سیامک داشت می‌دانستم حادثه‌ای هولناک رخ خواهد داد.» با انتقال جسد این پیرزن به پزشکی‌قانونی برای تعیین علت اصلی مرگ، تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم این جنایت خانگی آغاز شد.


توهمات یک نابغه نجوم
سیامک که مردی تحصیلکرده و میانسال است تنها یک‌بار با زنی آمریکایی ازدواج کرده بود و چند‌سال بعد از یکدیگر جدا شده بودند و به همین خاطر با مادرش زندگی می‌کرده است. او یک نابغه ریاضیات، نجوم و کامپیوتر بود و اتاق‌اش مملو از کتاب‌هایی به زبان‌های روسی و انگلیسی بود.
با دستور قاضی حسین‌پور، سیامک همان شب در محل جنایت دست به بازسازی صحنه قتل زد. حالت عجیبی داشت و رفتارهای غیرعادی‌اش نشان می‌داد ساعت‌های بحرانی را سپری کرده و شاید توهماتش ناشی از یک بحران روانی بود. اما در محل جنایت به جز داروهای ضدافسردگی و اعصاب وسیله یا چیزی که نشان دهد توهمات قاتل ناشی از مصرف موادمخدر بوده است کشف نشد. سیامک در بازسازی صحنه به بازپرس جنایی گفت: «مادرم شیطان بود. به جسد بی‌جانش نگاه نکنید او همین چند ساعت پیش وقتی من با هواپیما از اکراین به ایران بر می‌گشتم ٢ میگ (هواپیمای جنگی) به آسمان فرستاد تا هواپیمای من را منفجر کند. امشب هم وقتی با او درگیر شدم هرچه بیشتر کتکش می‌زدم او قدرتش بیشتر می‌شد و به همین خاطر دستم را در دهانش فرو بردم و ناگهان او دیگر نفس نکشید.» اعترافات سیامک کافی بود تا با تشخیص قاضی پرونده، او برای آزمایش تأیید عدم سلامت روانی در زمان ارتکاب جرم به کمیسیون پزشکی سازمان پزشکی قانونی منتقل شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
خاویار بر باد رفته دریای خزر، کیلویی 20 هزار پوند

«سهراب» دست خالی به ساحل خزر برگشته، او در اوج فصل ماهی‌گیری، تنها یک ماهی خاویار صید کرده است.
سهراب به خوبی ماهی‌گیری در روزهایی که صید ماهی های خاویار رونق داشت را به یاد می آورد.
منبع اصلی خاویار که به عنوان یکی از گران‌ترین و لوکس‌ترین غذای دنیا شناخته می شود، دریای خزر است. این دریا حدود ۹۰ درصد خاویار جهان را تامین می کند.
بر اساس گزارش گینس، گران ترین نوع خاویار دنیا از آب های جنوبی دریای خزر، یعنی آب های ایران به دست می آید.
اما امروزه افزایش آلودگی های زیست محیطی در دریای خزر و اکوسیستم طبیعی،‌ تخریب رودخانه ها و صیدهای متوالی و غیرمجاز سبب شده تا جمعیت ماهیان خاویاری در این دریا بین ۷۰ تا ۹۰ درصد در دهه های اخیر کاهش یابد و آن ها را در معرض خطر نابودی و انقراض قرار دهد.این مساله در بخش جنوبی دریای خزر جدی تر است زیرا در دو دهه اخیر جمعیت ماهیان خاویاری در این بخش ۹۰ درصد کاهش داشته است.
بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که آلودگی های زیست محیطی و تخریب اکوسیستم سبب شده تا برخی از رودخانه های آبریز دریای خزر از جمله سفید رود، گرگان و تاجان دیگر جای مناسبی برای تخم ریزی ماهیان خاویاری نباشند. از سوی دیگر، گزارش ها نشان می دهند صید های غیرمجاز در ۲۰ سال اخیر رشد چشم‌گیری داشته وهم اکنون میزان آن بین ۱۰ تا ۲۰ برابر صید های مجاز است.
سهراب، ماهی‌گیر ۴۸ ساله ایرانی که تمام زندگی خود را در حرفه ماهی‌گیری بوده، می گوید: «بیش‌تر مردم شهر من ترکمن، از راه ماهی گیری خرج زندگی خود را درمی آورند و ادامه زندگی آن ها بستگی به ادامه صنعت ماهی گیری دارد.»
یکی از ماهی گیران باید در قایق ماهی گیری شب بیدار بماند و نگهبانی دهد تا صیادان غیرمجاز تور آن ها را ندزدند. صیدهای غیرمجاز تاثیرات منفی زیادی روی زندگی ماهی‌گیران ایرانی داشته اند.
بر طبق گزارش گینس، خاویار«الماس» با رنگ روشن الماسی که از ماهی «بلوگا» ایرانی به دست می آید، گران‌ترین غذای دنیا است که برای خرید هرکیلو آن باید ۲۰ هزار پوند (۳۴ هزار و۵۰۰ دلار) پرداخت کرد. الماس از ماهی خاویاری نادری که سن آن بین ۶۰ تا ۱۰۰ سال است به دست می آید.
اگر دیگر خاویارهای مرغوب دریای خزربه گرانی خاویار الماس نیستند اما هم‌چنان در لیست گران‌ترین غذاهای دنیا دیده می شوند و در همه جا آن را به عنوان غذای لوکس و تشریفاتی می شناسند.
مسایل و برنامه های سیاسی در نابودی ماهیان خاویاری بی تاثیر نبوده اند. آغاز نابودی ذخایر ماهیان خاویاری به دهه 1990 میلادی، پس از فروپاشی شوروی سابق برمی گردد؛ زمانی که کشورهای تازه استقلال یافته برای توسعه اقتصادی خود برداشت ماهیان خاویاری را توسعه دادند و میزان سکونت در ساحل های دریای خزر به طور چشم‌گیری افزایش یافت که آلودگی های زیست محیطی را به همراه داشت. همه این ها آسیب های جدی را به آبزیان دریای خزر وارد کرد اما می توان گفت که جدی ترین آسیب به ماهیان خاویاری این دریا وارد شده است.
سهراب می گوید:‌«صیادان غیرمجاز حتی بچه ماهی های خاویار را که به دام افتاده اند و هنوز برای تخم گذاری و تولید خاویار آماده نشده اند در آب ها آزاد نمی کنند که خود این مساله صدمه بیش‌تری به جمعیت ماهیان خاویار می زند.»
با ارزش‌ترین ماهی های خاویاری دریای خزر در پنج گونه خلاصه می شوند که در راس آن ها بلوگا (فیل ماهی) قرار دارد و بقیه آن ها به ترتیب کیفیت، ماهی خاویاری ایران (قره برون یا استروژن فارس)، ماهی خاویاری روس (چالباش یا استروژن روس)، ماهی شیپ و ماهی ازون برون هستند.
اگر چه خاویار ماهی ازون برون در میان ایرانیان شناخته شده تر است اما خاویار این ماهی در میان دیگر گونه های مرغوب در رده آخر قرار دارد و نسبت به بقیه ریزتر و ارزان تر است.
همه بلوگاها، خاویار الماس تولید نمی کنند و تنها گونه ای از این ماهی این خاویار را تولید می کند. اما این مساله از ارزش خاویار بلوگا کم نمی کند زیرا تخم های این ماهی عظیم الجثه حتی به رنگ خاکستری تیره و خاکستری روشن، جزو گران‌ترین خاویارها محسوب می شود.
بلوگا در سن ۱۴ تا ۱۷ سالگی به بلوغ می رسد و می تواند تخم گذاری کند. اگر این ماهی در سنین جوانی شکار نشود، می تواند بیش از ۱۰۰ سال عمر کند و وزنی بیش از ۱۵۰۰ کیلوگرم داشته باشد.
ماهی خاویاری ایران یا «قره برون» که از نظر کیفیت و قیمت، دومین خاویار جهان را تولید می کند، از ماهی بلوگا کوچک‌تر است اما هم‌چنان در بین ماهی های بزرگ قرار دارد. وزن این ماهی چیزی بین ۶۰ تا ۱۳۰ کیلوگرم است و در آب های جنوب دریای خزر (ایران) زندگی می کند.
ماهی خاویاری روس یا چالباش بسیار شبیه ماهی خاویاری ایران اما کمی کوچک‌تر از آن است. گفته می شود اصلیت این ماهی مربوط به دریاهای سیاه، خزر و آزوف است اما بیش تر در دریای خزر دیده شده و در همه مناطق آن یافت شده است. خاویار این ماهی در رده سوم از نظر کیفیت و قیمت قرار دارد.
ماهی خاویاری شیپ، ماهی مهاجری است که در آب های شور زندگی می کند اما برای تخم ریزی به آب های شیرین رودخانه های آبریز دریای خزر، از جمله سفید رود در ایران و رود اورال در روسیه می رود. این ماهی با طولی بیش از یک متر و وزنی سبک، در فاصله سنی ۱۰ تا ۱۴ سالگی به بلوغ می رسد و قادر به تخم گذاری است.
تخم های ماهی خاویاری روس و شیپ با نام تجاری خاویار «اوسترا» (Ossetra) به فروش می رسد و تخم های ماهی های بلوگا و سوروگا با نام تجاری «بلوگا» و «سوروگا» معروف هستند.
به طور کلی، خاویار اوسترا از نظر قیمت و کیفیت در بین خاویار گران قیمت «بلوگا» و خاویار ریز «سوروگا» قرار دارد.
بهترین و تازه ترین خاویار از دل ماهی ماده زنده برداشت می شود.‌ بنابراین، ماهی خاویاری بعد از این که تخم هایش به زور از شکمش خارج می شوند، می میرد. با توجه به ارزش ماده غذایی خاویار، شکار این ماهیان توسعه زیادی پیدا کرده است. این امر باعث کاهش جمعیت این گونه از آبزیان شده و این گونه ها را در معرض خطر نابودی قرار داده است.
با وجود فشارسازمان های بین المللی، پس از فروپاشی شوروی، توافق جدی و سازنده ای برای مشخص کردن حق برداشت کشورها از ماهیان خاویاری میان پنج کشور حاشیه دریاس خزر شامل ایران، روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان انجام نشد. تنها توافق‌نامه ای که هر پنج کشوردر سال ۲۰۱۰ با آن موافقت کردند، محدود کردن برداشت تجاری ماهیان خاویاری به مدت پنج سال بود. اما این محدودیت که در سال ۲۰۱۵ به پایان می رسد، چندان موثر و کارآمد نبوده و کمک شایانی به تکثیر ماهیان خاویاری نکرده است زیرا هم‎چنان خطر نابودی این ماهیان وجود دارد.
به نظر می رسد برای جلوگیری از نابودی و انقراض ماهیان خاویاری، دولت ها باید جدی ترعمل کنند. این مساله در آب های ایران که با ارزش ترین ماهیان خاویاری را در خود جای داده، مهم تر است. اما به دلیل ضعف کنترل و رصد صیدهای غیرمجاز و نیز نبود مدیریت مناسب با توجه به محدودیت های بین المللی، صیدهای غیرمجاز در حال انجام است. «دامادی»، نماینده مجلس ایران در این زمینه گفته است:‌ «با وجود ممنوعیت اعمال‌شده در صدور خاویار که باعث صید بی‌رویه این ماهی به دریای خزر شد، قاچاق و صید غیررسمی هم‌چنان داغ است و صیادان به‌شکل قاچاق، خاویار خزر را از کشور خارج کرده و در بازار سیاه اروپا و امریکا به فروش می‌رسانند.»
به همین دلیل ترس زیادی در میان فعالان محیط زیست و کارشناسان شیلات وجود دارد و آن ها به طور جدی هشدار داده اند که اگر روند سدسازی ها، صیدهای غیرمجاز و آلودگی های زیست محیطی ادامه یابند، در آینده ای نه چندان دور، یعنی چیزی حدود ۱۵ سال آینده، دریای خزر خالی از ماهیان خاویاری خواهد شد و ما آخرین نسلی خواهیم بود که می تواند طعم خاویار را بچشد.
سهراب می گوید: «پدرم هم یک ماهی‌گیر ماهیان خاویاری بود. خیلی دوست دارم که پسرم هم حرفه ما را ادامه دهد اما فکر نمی کنم چنین چیزی ممکن باشد.»
اضافه می کند: «به نظر می رسد که این حرفه برای ما تمام شده چون دیگر ماهی خاویاری در دریای خزر باقی نمانده است.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
مرد

 
فرجام نامعلوم پرونده قتل شهروند 18 ساله سرابی توسط افسر نیروی انتظامی

ایران وایر : نقی محمودی، حقوقدان: حسین محبوب کالک آبادی شهروند هجده ساله سرابی روز اول آبان ماه سالجاری در این شهر توسط ستوان دوم ابوالفضل سجادی، از افسران پاسگاه شماره یازده سراب، به قتل رسید اما یک ماه بعد این مامور نیروی انتظامی با قرار وثیقه آزاد شد و پیگیری ها در خصوص این قتل تاکنون بی نتیجه مانده است.
روز وقوع این قتل، حسین محبوب متولد هفدهم اردیبهشت سال 1375 در حال رانندگی با اتومبیل پیکان پدرش بود که ماموران انتظامی به او دستور توقف می دهند. حسین محبوب به دلیل ترس از نداشتن گواهینامه ی رانندگی، توجهی به این امر نکرده و به رانندگی خود ادامه می دهد، اما ستوان دوم نیروی انتظامی ابوالفضل سجادی شروع به تیراندازی به اتومبیل حامل حسین محبوب می کند. پنج تیر از اسلحه ی ابولفضل سجادی به سوی اتومبیل حسین محبوب شلیک شده که در اثر این شلیک ها حسین محبوب زخمی و در حالی که تعادل خود را از دست داده بود مجبور به توقف اتومبیل شده و پس از پیاده شدن از اتومبیل نقش زمین می شود.
پس از این ستوان دوم ابوالفضل سجادی به حسین محبوب نزدیک شده و در حالی که وی از زخم ناشی از تیراندازی به خود می پیچیده با "دو تیر خلاص" به حیات حسین محبوب، نقطه ی پایان می گذارد
عصر همان روز عده ای از بستگان متوفی به پاسگاه شماره یازده سراب حمله کرده و اقدام به شکستن شیشه های پاسگاه می کنند اما ماموران حاضر در پاسگاه هیچ گونه واکنشی به این اقدام نشان ندادند.
قتل حسین محبوب کالک آبادی توسط افسر نیروی انتظامی، تطابقی با موارد ده گانه ی مندرج در ماده 3 قانون به کارگیری سلاح توسط مأموران نیروهای مسلح در موارد ضروری نداشته و مامور متهم، یک ماه پس از وقوع این جنایت با فک قرار بازداشت و تبدیل آن به قرار وثیقه از زندان آزاد شده و هنوز از نتیجه ی رسیدگی به این پرونده اطلاعی در دست نیست.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
     
  
صفحه  صفحه 39 از 130:  « پیشین  1  ...  38  39  40  ...  129  130  پسین » 
گفتگوی آزاد

The sad news from Iran | اخبار تاسف بار از ایران

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA