ارسالها: 12930
#391
Posted: 2 Feb 2015 11:09
کلانتری: کاری که ما با آبهای زیرزمینی میکنیم یعنی نسلکشی
عیسی کلانتری: «از زمان ساسانیان و هخامنشیان تا حدود ۳۵ سال پیش، برداشت اضافه از منابع آبی کشور نداشتیم، اما در این ۳۵ سال فقط ۱۲۰ میلیارد مکعب آبهای شیرین فسیلی صدها هزار ساله که حدود ۷۵ درصد آبهای شیرین زیر زمینی بود را مصرف کردیم»
عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه، با اشاره به شرایط نگرانکننده آبی کشور، معتقد است: «به زودی همه جای ایران مثل گاوخونی خشک خواهد شد. حتی امروز هم دیر شده است»؛ وی بر این اساس، میگوید که «برای کل کشور احساس خطر میکنم».
به گزارش وبسایت «ساعت ۲۴»، وزیر اسبق کشاورزی ایران گفت: «از زمان ساسانیان و هخامنشیان تا حدود ۳۵ سال پیش، برداشت اضافه از منابع آبی کشور نداشتیم، اما در این ۳۵ سال فقط ۱۲۰ میلیارد مکعب آبهای شیرین فسیلی صدها هزار ساله که حدود ۷۵ درصد آبهای شیرین زیرزمینی بود را مصرف کردیم که حدود ۷۵ میلیارد متر مکعب آن در ۸ سال گذشته بوده است. یعنی منابع را تاراج کردیم.»
عیسی کلانتری ادامه داد: «جمعیت را افزایش دادیم غافل از اینکه این جمعیت باید در یک کشور آباد زندگی کند. بدون توجه به نیازهای جمعیت، منابع کشور را برای رفع نیازها به تاراج گذاشتیم.»
دبیر ستاد دریاچه ارومیه با اشاره به وضعیت وحشتناک تالابها در کشور افزود: «امروز هیچ تالاب درون سرزمینی، آب ندارد، از بختگان تا هورالعظیم، گاوخونی و ارومیه».
کلانتری با اشاره به اینکه آبهای زیر زمینی ما در حال شور شدن است گفت: «ادامه این روند یعنی تخلیه ایران از جنوب البرز تا دریاهای آزاد و از شرق زاگرس تا مرزهای شرقی کشور».
وزیر اسبق کشاورزی ادامه داد: «ما امانتدار بسیار بدی برای این تمدن ۷۰۰۰ ساله بودیم، در استاندارد جهانی هر کشوری که ۲۰ درصد از آبهای تجدیدپذیرش را هر سال استفاده کند هیچ خطری از نظر منابع آب متوجهاش نیست. اگر ۲۰ تا ۴۰ درصد استفاده شود به شرطی که برنامهریزی باشد در خطر هستند، اما به شرط مدیریت میتوانند در درازمدت منابع آب را تامین کنند. اما اگر بالای ۴۰ درصد استفاده کنند وارد بحران شدهاند. دو کشور در دنیا بالای ۴۰ درصد استفاده میکنند، اولی مصر است با ۴۶ درصد و ایران با ۸۵ درصد. این یعنی به زودی همه جای ایران مثل گاوخونی خشک خواهد شد. حتی امروز هم دیر شده است».
کلانتری همچنین در این زمینه با اشاره به اینکه ممکن است استفاده از آبهای تجدیدپذیر از ۸۵ درصد نیز بیشتر باشد افزود: «کارشناسان و دانشگاهیان مستقل معتقدند آبهای تجدیدپذیر حدود ۹۹ میلیارد متر مکعب است اما وزارت نیرو معتقد است ۱۲۰ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر داریم. اگر حرف دانشگاهیان و کارشناسان مستقل را ملاک قرار دهیم یعنی سالانه ۹۶ درصد از منابع آب تجدیدپذیرمان را استفاده میکنیم.»
کلانتری با اظهار تاسف از وضع موجود مدیریت آب بیان کرد: «اگر سیاستهایمان را عوض نکنیم این کشور را همراه نسل خودمان نابود میکنیم. کاری که ما با آبهای زیرزمینی میکنیم یعنی دزدی از نسل بعد، یعنی نسلکشی. نه تنها آب شیرین را تمام میکنیم، بلکه همه کشور را بیابان میکنیم.»
او همچنین در زمینه راهکار انتقال آب از حوضهای به حوضه دیگر برای رفع مشکلات بیان کرد: «دیگر پتانسیل انتقال آب از دیگر حوضهها را نداریم. همین الان در غرب حوضه شامل غرب اصفهان و چهارمحال و بختیاری حداقل باید ۲۵ درصد صرفهجویی انجام شود. نمیشود هر چه آب هست در بالادست استفاده کنند. ۴۵۰ میلیون متر مکعب آب این منطقه را بالادست دزدیده و باید برگرداند، هیچ راه دیگری وجود ندارد.»
وی ادامه داد: «برای کل کشور احساس خطر میکنم. پتانسیل برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی را نداریم. سال گذشته برای ۴۴ میلیون نفر غذا وارد کردیم، فقط برای ۳۳ میلیون نفر در داخل کشور غذا تولید کردیم و بیش از این توانایی نداریم و اگر فشار بیش از حد وارد شود مرگ سرزمین ایران سریعتر اتفاق خواهد افتاد.»
او همچنین در زمینه تالاب گاوخونی که مراسم جهانی تالابها در کنار آن برگزار میشد، اظهار داشت: «در حوضه گاوخونی به اندازه کافی آب از سرچشمههای کارون منتقل میشود و دیگر پتانسیلی برای انتقال آب نیست. آب مصرفی باید کاهش پیدا کند. گاوخونی که در زمان قدیم بدون انتقال آب از کارون زنده بود، امروز خشک شده. هر چه آب هست در بالادست اصفهان بر میدارند. هر چه صنعت آببر هست، در اصفهان ایجاد کردهاند. نمیشود همه صنایع آببر را در اصفهان متمرکز کرد. فضای سبز اصفهان از رشت و ساری بیشتر است. نمیشود تا قله کوه صفه در اصفهان درخت کاشت.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#392
Posted: 3 Feb 2015 13:11
پسری که همسر زن مورد علاقهاش را کشته بود آزاد شد , امیر: میخواهم جبران کنم
همسر مقتول به علت معاونت در قتل به 15سال زندان محکوم شده است
حکم آزادی پسرجوان که به دنبال رابطه پنهانی با یک زن، همسر او را کشته و جنازهاش را در بیابانهای پاکدشت رها کرده بود، دیروز از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران صادر شد.
امیر 28 ساله چهارم مهر 90، نایبعلی 35 ساله را با ضربههای چاقو کشت و گریخت. این مرد که با بررسی پرینت مکالمات تلفنی همسر قربانی با وی، دستگیر شده بود پس از محاکمه به قصاص محکوم شد.
او که توانست با پرداخت دیه رضایت اولیایدم را جلب کند، دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار قاضی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد و انگیزه جدیدی برای جنایت مطرح کرد.
امیر ادعا کرد نایبعلی را بهخاطر طلب سه میلیون تومانیاش کشته است.
هیات قضایی در پایان این جلسه با توجه به رضایت اولیایدم حکم آزادی این مرد را صادر کرد.
موقع قتل چند سال داشتی؟
25 ساله بودم.
چقدر درس خواندهای؟
کاردانی برق صنعتی دارم.
شغلت چه بود؟
با ماشین کار میکردم، اما خانوادهام وضع مالی خوبی نداشتند.
اهل کجایی؟
اهل تبریزم اما سالهاست که برای کار به تهران آمدهام.
به تنهایی زندگی میکردی؟
نه در خانه برادرم در پاکدشت ساکن بودم.
چطور با لیلا آشنا شدی؟
نمیخواهم در اینباره حرفی بزنم. فقط میگویم من خام حرفهای این زن شدم.
وقتی با لیلا آشنا شدی مجرد بودی؟
من هیچوقت ازدواج نکردهام. اما لیلا و نایبعلی دو فرزند داشتند.
مقتول را میشناختی؟
او را میشناختم و سه میلیون تومان به او قرض داده بودم.
در دادگاه قبلی گفته بودی بهخاطر علاقهای که به همسر مقتول داشتی شوهرش را کشتی. چرا حالا انکار میکنی؟
من بهخاطر اختلاف حساب با نایبعلی او را کشتم. سه میلیون به او قرض داده بودم اما پولم را پس نمیداد.
چطور او را کشتی؟
در بیابانهای پاکدشت با او قرار گذاشتم، اما وقتی به آنجا رفتم با هم درگیر شدیم و به رویم چاقو کشید. من هم چاقو را از دستش گرفتم و به او ضربه زدم.
چند ضربه به او زدی؟
9 ضربه زدم اما من واقعا قصد کشتن او را نداشتم. شاید اگر ضربههای چاقو را به نایبعلی نزده بودم خودم کشته میشدم.
وقتی فهمیدی حکم قصاص در دیوان عالی کشور تایید و قطعی شده چه احساسی داشتی؟
در زندان وقتی حکم به من ابلاغ شد فکر میکردم خواب میبینم. باور نمیکردم قرار است بهزودی اعدام شوم.
چطور توانستی رضایت اولیایدم را جلب کنی؟
خانوادهام توانستند با پرداخت دیه رضایت آنها را جلب کنند. من از این ماجرا بیخبر بودم. امروز در دادگاه فهمیدم مادر، برادر و داییام هر کدام یک وام 50 میلیون تومانی گرفتهاند و برادرم هم خانهاش را در پاکدشت فروخته و آنها پس از پرداخت 300 میلیون تومان توانستهاند رضایت اولیایدم را جلب کنند.
چه مدت در زندان هستی؟
سه سال و چهار ماه است که در زندانم.
خبر داری همسر مقتول به چه مجازاتی محکوم شده؟
شنیدهام او بهخاطر معاونت در قتل به 15 سال زندان محکوم شده است.
بعد از آزادی میخواهی چه کار کنی؟
نمیدانم چطور گذشتهام را جبران کنم. مادر، برادر و داییام باید سالها اقساط وامی را که بهخاطر من دریافت کردهاند بپردازند. من شرمنده آنها هستم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#393
Posted: 3 Feb 2015 13:13
چوبه دار؛ فرجام توطئه مرگبار برای ازدواج با یک زن
مردی که با همدستی یک زن نقشه کشیده بود تا پس از قتل شوهر او با وی ازدواج کند، به دار مجازات آویخته شد.
روز 17خرداد سال 88به مأموران کلانتری 26 کرج خبر رسید مردی به نام رحمت در خانهاش به قتل رسیده است. زمانی که مأموران به محل وقوع جنایت رسیدند جنازه در یکی از اتاقها افتاده و بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که مقتول بهدلیل اصابت ضربات جسمی نوک تیز جان باخته و از سویی یک رشته سیم نیز به دور گلویش پیچیده شده است. این در حالی بود که وضعیت آنجا نیز به هم ریخته بود و همسر مقتول ادعا میکرد مقداری از وسایل با ارزش خانه سرقت شده است. در چنین شرایطی جسد به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات برای شناسایی قاتل آغاز شد.
هرچند صحنه جنایت نشان میداد بهاحتمال زیاد مرد جوان با انگیزه سرقت به قتل رسیده است اما کارآگاهان جنایی فرضیههای دیگری را نیز بررسی کردند. در شرایطی که چند روز از این جنایت میگذشت کارآگاهان متوجه ارتباطات مشکوک همسر مقتول با مردی غریبه شدند؛ ارتباطی که از مدتها قبل از جنایت شروع شده بود. دنبال کردن این ارتباط از سوی پلیس به روشن شدن اسرار پشت پرده این جنایت منجر شد.
وقتی همسر مقتول به نام لاله به پلیس آگاهی احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت و فهمید که پلیس پی به اسرار قتل شوهرش برده است، گفت مردی به نام آرش با همدستی جوان دیگری به نام سیروس شوهرش را به قتل رساندهاند. او در اعترافاتش گفت: 10سال قبل با شوهرم ازدواج کردم و حاصل زندگی مشترکمان 2فرزند بود اما من از زندگی با رحمت راضی نبودم و از حدود 3سال قبل با مردی به نام آرش آشنا شدم. وقتی او از شرایط زندگیام با خبر شد به من پیشنهاد ازدواج داد. او نقشه قتل شوهرم را طراحی کرد و گفت او را از سر راه بر میدارد تا بتوانیم با یکدیگر ازدواج کنیم.
به این ترتیب روز حادثه او همراه سیروس به خانهمان آمد. شوهرم در حمام بود و وقتی 2مرد غریبه را در خانه دید با آنها درگیر شد، اما آرش با چاقو به شوهرم ضربه زد و او را به قتل رساند. سپس برای صحنهسازی یک تکه سیم دور گلوی وی پیچید و مقداری از وسایل با ارزش خانه را با خود برد تا اینطور با صحنهسازی همه فکر کنند که سارقان رحمت را کشتهاند.
بهدنبال اظهارات این زن مأموران در عملیاتی ضربتی آرش و همدستش را که شاگرد او بود دستگیر کردند. 2متهم وقتی فهمیدند لاله اسرار جنایتی را که مرتکب شدهاند بر ملا کرده است جزئیات این جنایت را شرح دادند. به این ترتیب پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به شعبه 80دادگاه کیفری استان البرز فرستاده شد و 3متهم در برابر 5قاضی دادگاه به دفاع از خود پرداختند و در نهایت قضات دادگاه آرش را به قصاص و سیروس و لاله را به اتهام دست داشتن در این جنایت به تحمل حبس محکوم کردند. این رأی در شعبه 11دیوان عالی کشور نیز تأیید شد و به این ترتیب سحرگاه چهارشنبه آرش به دار مجازات آویخته شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#394
Posted: 3 Feb 2015 13:14
شکار وایبری زنان سادهلوح از سوی زندانی قدیمی
دوستیهای وایبری زندانی قدیمی بهانهای بود تا زنان سادهلوح پای در قرارهای فریبکارانه وی بگذارند.مرد تبهکار با چربزبانی زنان و دختران را فریب میداد و با سرقت کیفهایشان پا به فرار میگذاشت.23 آبانماه وقتی راننده خودرویی کیف زنانهای را در غرب تهران به سرقت برد با دستور بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه 34 تهران، مأموران پایگاه دوم پلیس آگاهی دست به کار شدند و در نخستین اقدام به تحقیق از زن جوان پرداختند.
این زن ابتدا ادعا کرد که مسافر خودروی یشمیرنگی بود که راننده خودرو در زمان پیاده شدنش اقدام به قاپیدن کیف کرده و گریخته است.
کارآگاهان که تصور میکردند با داستان دروغی مواجه هستند از این زن خواستند واقعیت را بازگو کند و وی که میدید راز دروغپردازیاش فاش شده است، گفت: چندی پیش در وایبر با جوانی به نام ابراهیم، آشنا شدم و با وی قرار گذاشتم.
وی افزود: 13 آبانماه در پارک چیتگر با هم قرار گذاشتیم و ساعت یک ظهر بود که ابراهیم با خودروی یشمی رنگ نزدم آمد؛ مدتی در خودرویش با هم حرف زدیم تا اینکه ابراهیم در برابر یک آبمیوه فروشی توقف کرد و پیشنهاد داد برای نوشیدن آبمیوه از خودرو پیاده شویم؛ در زمان پیاده شدن از خودرو ابراهیم گفت که نیازی به همراه داشتن کیف دستیام نیست و من نیز با اعتماد کردن به وی، کیف خود را روی صندلی جلو گذاشته و هر دو به داخل مغازه آبمیوه فروشی رفتیم؛ چند ثانیهای نگذشته بود که ابراهیم با ادعای اینکه گوشی تلفن همراهش را در خودرو جا گذاشته از مغازه خارج شد و در برابر چشمان حیرتزده من پشت فرمان نشسته آن را روشن کرد و با سرعت به حرکت درآمد.
کارآگاهان که با یک شکارچی در دنیای مجازی مواجه شده بودند به تجسسهای اطلاعاتی پرداختند و توانستند ابراهیم 31 ساله را شناسایی کنند. این شاخه تحقیقی نشان داد «ابراهیم» از مجرمان حرفهای بوده و در تابستان امسال بهخاطر زورگیری از یک زن که با وی نیز در شبکههای اجتماعی آشنا شده و سرقرار به سرقت 13 میلیون تومان پول، طلا و جواهر دست زده بود پشت میلههای زندان گرفتار شده و با سپردن وثیقه و پرداخت پولهای زن جوان آزاد شده و باز به سرقتهای مشابه دست زده است. ردیابی ابراهیم کلید زده شد تا اینکه روز 5 بهمنماه مخفیگاهش در خلیج شماره 2 به محاصره درآمد و مأموران پس از بازداشت شکارچی وایبری به بازرسی از مخفیگاهش دست زدند و خود را در برابر کیفها و لوازم زنانهای دیدند که همگی سرقتی بودند.
ابراهیم چارهای جز اعتراف ندید و گفت: از سادهلوحی زنان جوان در وایبر سوءاستفاده کرده و با عاشقپیشگی آنان را فریب میدادم و وقتی طعمههایم سر قرار میآمدند با روشهایی که بلد بودم کیفهایشان را به سرقت میبردم.
با این اعترافات، کارآگاهان توانستند زنان و دختران زیادی را که با همین شگرد گرفتار شده بودند، شناسایی کننند و تحقیقات نشان داد ابراهیم با خودروهای مختلف سر قرارهای فریبکارانهاش حاضر میشد.
در ادامه تحقیقات وقتی کارآگاهان به بررسی گوشیهای سرقتی پرداختند با وجود اینکه ابراهیم ادعا داشت همه آنها را از زنان سادهلوح به سرقت برده است، مشخص شد یکی از طعمههای این مرد تبهکار با وجود به سرقت رفتن موبایلش هیچ شکایتی طرح نکرده است. این دختر جوان که با احضار به پلیس آگاهی ترسیده بود وقتی شنید موبایلش پیدا شده است، گفت: وقتی با این مرد در وایبر آشنا شدم و سرقرار رفتم هیچکس از اعضای خانوادهام اطلاعی از ماجرا نداشتند پس از سرقت از ترس آبرویم ادعا کردم گوشیام را گم کردهام تا خانوادهام متوجه ماجرا نشوند.
بنابر این گزارش، با توجه به دام پهن شده این تبهکار در وایبر، احتمال اینکه زنان و دختران زیادی گرفتار چربزبانیهای وی شده باشند زیاد است که از ترس آبرویشان به طرح شکایت نپرداختهاند که میتوانند با اطمینان از محرمانه ماندن مشخصاتشان به پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند و به طرح شکایت بپردازند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#395
Posted: 3 Feb 2015 13:15
بازداشت شکارچی ایرانی به اتهام کشتن دو توله خرس و سه گوزن
رئیس اداره حفاظت محیط زیست ساری در شمال ایران از بازداشت یک شکارچی به اتهام کشتن دو توله خرس و سه گوزن قرمز خبر داده است.
سایت خبری دیدهبان محیط زیست و حیات وحش ایران به نقل از بهرام فغانی نوشته است نیروهای یگان محیط زیست ساری و میانرود بعد از تحقیق درباره بروز این تخلف، با هماهنگی دادستان و اجازه قضایی "غافلگیرانه" وارد خانه فرد مظنون شدهاند.
به گفته رئیس اداره محیط زیست ساری، در جریان بازرسی خانه شکارچی، جسد تاکسیدرمی شده (خشک شده) دو توله خرس چهار و ۱۰ ماهه و سه گوزن قرمز (مرال) و یک قرقاول پیدا شده است.
دیدهبان محیط زیست و حیات وحش ایران میگوید هر سه جانور پیدا شده از گونههای حمایت شده و در معرض انقراض ایران هستند.
همچنین گزارش شده که سه اسلحه شکاری دارای مجوز هم در خانه شکارچی پیدا شده است.
آذرماه امسال یک شکارچی به جرم شکار یک پلنگ ایرانی و کشتن آن به ۴۲ ماه زندان محکوم شد.
سه ماه قبل از آن، در شهریور ماه ۱۳۹۳ هم یک شکارچی پلنگ در خراسان شمالی که هنگام فروختن پوست پلنگ دستگیر شده بود، به سه سال زندان محکوم شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#396
Posted: 4 Feb 2015 18:28
مرگ دانشجوی دکترا در دانشگاه تهران
ایران وایر : در حالی رییس دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران از مشخص نبودن علت مرگ یکی از دانشجویان دکترا در داخل دانشکده سخن گفته است که برخی سایت های خبری داخلی از خودکشی این دانشجو در مقابل دفتر وی خبر داده اند.
سایت خبری دانشجو آن لاین بر مبنای «خبرهای رسیده» نوشته است:« یک دانشجوی دوره دکتری دانشگاه تهران که سال آخر دکترای روابط بین الملل را می گذراند، بعد از ظهر دوشنبه در مقابل دفتر رییس دانشکده حقوق و علوم سیاسی خودکشی کرد.»
شبکه خبری تحلیلی سخن آن لاین نیزبه نقل از یکی از خبرنگاران خود از دانشگاه تهران نوشته است: «این دانشجو با خوردن سیانور مقابل مسوولان دانشکده حقوق و علوم سیاسی خودکشی کرد و در راه بیمارستان درگذشت .»
انگیزه این دانشجو برای خودکشی هنوز مشخص نیست اما سایت دانشجو آن لاین به نقل از دوستان و نزدیکان این دانشجو، دلیل این خودکشی را مشکلات آموزشی و اقتصادی عنوان کرده است.
سخن آن لاین گزارش داده است:« بعد از این حادثه، مسوولان دانشکده با تشکیل جلسه سعی بر جلوگیری از درز خبر این به رسانه ها و طبیعی جلوه دادن آن داشته اند.»
نام دانشجوی فوت شده در خبرها «حسین خجسته نیا» ذکر شده که سال آخر دکترای روابط بین الملل را می گذرانده است. اصالت او یزدی اعلام شده که ساکن کوی دانشگاه تهران بوده است.
اما «سید فضلالله موسوی»، رییس دانشکده حقوق وعلومسیاسی دانشگاه تهران به خبرگزاری تسنیم گفته است: «حدود ساعت دو بعد از ظهر، یکی از دانشجویان دکترای این دانشکده که طی روزهای آینده باید از پایانهنامه خود دفاع میکرد، هنگامی که مشغول صحبت کردن با تلفن همراهش بود، دچار عارضه غش شده و بر زمین میافتد. اطرافیان وی بلافاصله اورژانس دانشگاه را با خبر و وی را به درمانگاه دانشگاه تهران منتقل میکنند اما متاسفانه پس از حضور در درمانگاه، این دانشجو فوت میکند.»
وی درباره علت فوت این دانشجوی دانشگاه تهران گفته است: «علت فوت وی هنوز مشخص نشده و مسوولان درمانگاه دانشگاه از علت فوت وی ابراز بیاطلاعی میکنند تا نظر پزشکی قانونی در این زمینه اعلام شود. »
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#397
Posted: 4 Feb 2015 18:30
بازداشت ۴۶ دختر و پسر در "نظرآباد" طی عملیات مشترک اطلاعات سپاه و پلیس امنیت
ایران وایر : سپاه پاسداران و نیروی انتظامی در یک عملیات مشترک 46 پسر و دختر را در شهرستان نظرآباد استان البرز به اتهام شرکت در یک مهمانی بازداشت کردند.
سایت تیتر یک از سایت های خبری کرج ضمن انتشار خبر بازداشت 46 دختر و پسر، از قول "یک مقام مطلع" نوشته است: "در پی اخبار رسیده به اطلاعات سپاه و پلیس امنیت شهرستان نظرآباد در یک عملیات مشترک بین سپاه و نیروی انتظامی ۲۲ دختر و۲۴ پسر" بازداشت شدند.
"این مقام مسئول" که حاضر به انتشار نام خود نشده است "همزمانی" مهمانی آنها با "شب وفت حضرت معصومه" را یکی از اتهام این دختران و پسران عنوان کرده و به سایت تیتر یک گفته است: "همزمان با شب وفات حضرت معصومه عده ایی از دختران و پسران با وقاحت تمام اقدام به برگزاری مجلس پارتی مختلط، رقص و آواز و خوردن مشروب کردند."
همین مقام مسئول گفته است که این مهمانی "مورد اعتراض بسیاری از غیرتمندان و دوستداران اهل بیت" قرار گرفته و به همین دلیل اطلاعات سپاه و پلیشس امنیت نظرآباد "با اقتدار تمام" با شرکت کنندگان در این منهمانی برخورد و آنها را بازداشت کرده اند.
به نوشته تیتر یک همین مقام مسئول با اشاره به اینکه "ز محل برگزاری این پارتی چند لیتر مشروب الکلی هم کشف و ضبط" شده، گفته است: هرگونه اقدام مجرمانانه افراد که باعث برهم زدن نظم عمومی جامعه می شود محکوم و "با آنها برخورد می شود."
این مقام مسئول به زمان دقیق بازداشت 46 دختر و پسر و جزئیات بیشتر درباره بازداشت و وضعیت فعلی آنها اشاره نکرده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#398
Posted: 4 Feb 2015 18:33
ماجرای جسد گم شده یک دزد
ماموران انتظامی مشهد پس از چند ساعت جست وجو، موفق شدند جسدی را که گم شده بود، در منزل خانواده اش پیدا کنند. به گزارش خراسان، بررسی ماجرای جسد گم شده هنگامی در دستور کار پلیس قرار گرفت که روز گذشته یکی از شهروندان در تماس با پلیس ۱۱۰، از سقوط مردی از بالای تیر برق در جاده سرخس خبر داد که در پی این حادثه جان خود را از دست داده بود. در پی دریافت این خبر، بلافاصله نیروهای انتظامی برای بررسی موضوع به محل اعلام شده واقع در اطراف یکی از روستاها عزیمت کردند اما جسدی در محل وجود نداشت. در ادامه تحقیقات مقداری کابل سرقت شده از تیر برق در حالی کشف شد که آثاری از سقوط نیز به چشم می خورد. ماموران انتظامی که در برابر این معمای پیچیده قرار گرفته بودند، ظهر روز گذشته مراتب را به قاضی سیدجواد حسینی (قاضی ویژه قتل عمد) اطلاع دادند و بدین ترتیب مقام قضایی با صدور دستوراتی از ماموران خواست تا بررسی های غیرمحسوس خود درباره مظنونان به سرقت کابل را در روستاهای اطراف محل حادثه آغاز کنند.
چند ساعت بعد ماموران انتظامی که با لباس مبدل وارد روستا شده بودند، به رفت و آمدهای زیاد اهالی یک منزل مشکوک شدند و آنان را زیرنظر گرفتند؛ در همین حال وجود نگرانی در چهره برخی از افرادی که به این منزل رفت و آمد می کردند ظن ماموران را مضاعف کرد و آنان ماجرا را برای قاضی حسینی تشریح کردند. لحظاتی بعد ماموران انتظامی با کسب مجوز قضایی، وارد منزل مسکونی شدند و جسد مردی ۴۰ ساله را که گوشه اتاقی قرار داشت، پیدا کردند. با کشف این جسد، دقایقی بعد، قاضی ویژه قتل عمد نیز برای بررسی قضایی ماجرا به محل کشف جسد رفت. این گزارش حاکی است: در حالی که پزشک قانونی علت مرگ مرد ۴۰ ساله را عوارض ناشی از برق گرفتگی عنوان کرد، خانواده متوفی به مقام قضایی گفتند: وقتی شنیدیم که فرزندمان از تیر برق سقوط کرده است به محل رفتیم و برای آن که کسی در جریان دلیل سقوط وی قرار نگیرد جسد او را به منزل بردیم تا خودمان به طور پنهانی او را دفن کنیم. آن ها همچنین اظهار داشتند: از سوی دیگر شنیده بودیم که هزینه های کفن و دفن بالاست و ما قادر به تهیه این پول نبودیم و نمی خواستیم اهالی محل متوجه این موضوع شوند. بنابراین گزارش، مقام قضایی پس از انجام بررسی های مقدماتی، دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد تا تحقیقات بیشتری در این باره انجام شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#399
Posted: 4 Feb 2015 18:33
رگبار گلوله برای قتل باجناق در مزرعه
مرد انتقامجو با رگبار گلوله باجناقش را در مزرعهای کشت و زیر خاک دفن کرد. ساعت 5/5 عصر دهم بهمن ماه وقتی جسد مردی در مزرعه کشاورزی جاده لوله گاز پیدا شد پلیس پایتخت خود را در برابر یک جنایت مسلحانه دید.
تحقیقات مأموران کلانتری 176 حسنآباد نشان داد که جسد مرد ناشناس ابتدا مدفون شده بود که قسمتی از آن توسط حیوانات ولگرد از زیرزمین خارج شده است.
عجیب اینکه مأموران وقتی به بازرسی از لباسهای خونآلود قربانی جنایت پرداختند مدارک شناسایی عزتالله 35 ساله را به دست آوردند.
ماجرای این قتل خاموش وقتی به دادگاه فشافویه مخابره شد با دستور قاضی پرونده تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی تهران دست به تحقیقات گستردهای زدند.
کارآگاهان جنایی در مزرعه کشاورزی چند پوکه گلوله کلاشنیکف به دست آوردند و معاینه جسد نشان داد که قربانی هدف گلوله با همین تفنگ جنگی قرار گرفته است.
تیم پلیسی خیلی زود خانه عزتالله را پیدا کردند و در تحقیقات از اعضای خانوادهاش دریافتند قربانی از مدتها پیش با باجناق 22 سالهاش به نام «رضا» اختلاف شدیدی داشته و مرد خشمگین وی و خانواده عزتالله را به مرگ تهدید کرده بود.
این سری از تحقیقات نشان داد رضا مدتی پیش با سفر به مرز غرب کشور یک کلاش خریده بود. همین کافی بود تا کارآگاهان جنایی خانه باجناق جنایتکار در حسنآباد را شناسایی کرده و در بررسیهای میدانی دریافتند رضا خانهشان را ترک کرده و گریخته است.
بدین ترتیب اقدامات اطلاعاتی پلیس کلید خورد و مأموران توانستند باجناق فراری را ساعت یک بامداد 11 بهمن ماه در منطقه حسنآباد دستگیر کنند.
رضا ابتدا ادعای بیگناهی کرد و گفت که تهدید به قتل باجناقش و خانواده وی از روی خشم بوده و وی هیچ اطلاعی از سرنوشت عزتالله ندارد.
رضا که داستان دروغینی را پیش روی پلیس قرار داده بود وقتی دید چارهای جز اعتراف ندارد، گفت: شب جنایت با مراجعه به خانه عزتالله و طرح ادعای دروغ درخصوص پیدا کردن مقداری طلا و جواهرهای زیرخاکی، عزتالله را به بیابانهای اطراف حسنآباد بردم. در حالی که کلاش را با طرح و نقشه قبلی برای قتل عزتالله در موتورم پنهان کرده بودم آن را برداشته و باجناقم را به رگبار بستم که او روی زمین افتاد و پس از کشتن وی جسد را زیر خاک دفن کرده و پا به فرار گذاشتم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#400
Posted: 7 Feb 2015 12:23
چرا دانشجوی دکترای دانشگاه تهران خودکشی کرد؟
خبر خودکشی حسین خجسته نیا را دوشنبه شب بسیاری از سایتهای داخلی ایران منتشر کردند. خبری که با کامنتهای دانشجویان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، هم دورهای ها و رفقای حسین خجسته نیا تائید شد. بسیاری از همدورهای های این دانشجو، فقر، مشکلات اقتصادی و بی توجهی اساتید را نسبت به سرنوشت دانشجویان به عنوان دلایل خودکشی حسین خجسته نیا عنوان کردهاند.
یکی از دانشجویان این دانشکده در کامنت زیر خبر نوشته است: «آقای خجسته نیا از مدرسین بسیار خوب و ایثارگر دفتر شاهد دانشکده بود. با اینکه بارها به صورت داوطلبانه برای بچه های شاهد تدریس کرده بود اما به اصرار کارشناس دفتر گاهی با ایشان قرارداد رسمی برای تشکیل کلاس می بستیم. یادم است به دلیل نیاز به مبلغ تنها صدهزار تومان مبلغ حق التدریس این شش ماه آخری دو بار از من سئوال کرد ولی متاسفانه چک ایشان آماده نبود.»
دیگری نوشته او لیاقت عضویت در هیات علمی دانشگاه تهران را داشته ولی با وجود تلاش و پیگیری فراوان هیچ دریچه امیدی جهت جذب در هیچ دانشگاه و یا پژوهشکده ای، فراروی خود ندیده است.
این کامنتها کم نیستند اما با وجود نوشته شدن حرف دل دانشجویان و تایید مرگ خودخواسته او توسط دوستانش، احمدرضا خضری مدیر حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه تهران خودکشی او را تائید نکرده و این را شایعه دانسته است. او به خبرگزاری ایلنا گفته هنوز علت مرگ این دانشجو مشخص نیست و منتظر اظهار نظر پزشکی قانونی هستیم . او گفته است: «خجستهنیا پس از خارج شدن از دفتر ریاست دانشکده در صحن دانشکده حقوق تقاضای یک لیوان اب کرده و بر زمین افتاده است. اورژانس دانشگاه بلافاصله او را به مرکز درمانی دانشگاه منتقل کرده اما متاسفانه تلاش ها فایده نداشت و ایشان فوت کردند.» فضل الله موسوی رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی هم به سایت مشرق نیوز گفته: «اخبار ضد و نقیضی درباره فوت یکی از دانشجویان دکترای این دانشگاه وجود دارد اما این دانشجو مشغول صحبت کردن با تلفنش بود که یکباره به زمین افتاد،از هوش رفت و پس از انتقال به درمانگاه از دنیا رفت.»
دکتر صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اما خودکشی این دانشجو را تائید میکند. او به «ایران وایر» میگوید: « آنچه مسلم است این است که مرگ ایشان، یک مرگ طبیعی نبوده. اینطور نبوده که ایشان وسط دانشکده دچار حمله قلبی شود و یا غش کند. ایشان خودکشی کرده. همه شواهد و قرائن حکایت از خودکشی ایشان دارد.»
روایت صادق زیباکلام از مرگ این دانشجو این گونه است: «ایشان با دکتر فضل الله موسوی، رییس دانشکده صحبت میکند و ظاهرا صحبتهایش با ایشان به جایی نمیرسد. دکتر موسوی سر کلاس میروند و ایشان هم که ناامید و درمانده از رئیس دانشکده است یک لیوان آب از رئیس دفتر آقای موسوی میگیرد و ظاهرا همانجا قرص و یا کپسول سیانور را میخورد و اقدام به خودکشی میکند.»
او هم به مشکلات مالی خجسته نیا اشاره میکند و میگوید: « متاسفانه اقدامات و تلاشهایش برای این که بتواند کاری برای خودش دست و پا کند و جایی مشغول تدریش شود، به نتیجه نرسیده بوده و ایشان بسیار ناامید بوده است.»
خضری در گفتو گو با ایلنا خجسته را دانشجویی منظم توصیف کرده که هیچ پروندهای در مرکز مشاوره نداشته است اما زیباکلام میگوید: «ما از این که ایشان سابقه افسردگی یا بیماری روحی و روانی داشته یا خیر، خبر نداریم اما آنچه مسلم است این است که ایشان مشکلات زیادی داشته که احساس میکند از عهده حل ان برنمیآید و متاسفانه دانشکده هم هیچ کمکی به او نمیکند.»
او از مضمون صحبتهای حسین خجسته نیا و رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی اطلاعی ندارد: «ایشان در اتاق رئیس دانشکده صحبت میکرده و چون کس دیگری غیر از ایشان و دکتر آنجا نبوده از انچه مطرح شده، خبر نداریم.» او فضای دانشکده را به شدت افسرده توصیف میکند و میگوید: « دیروز که دانشگاه بودم، همه راجع به مرگ او صحبت میکردند و بسیار شوکه بودند.» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است که رئیس دانشکده و دانشگاه باید درباره این اتفاق پاسخگو باشند.
این اولین بار نیست که یک دانشجوی مقطع دکترا به خاطر فقر و موقعیت بد اقتصادی در دانشگاه اقدام به خودکشی میکند. شهروز کشاورز دانشجوی دکترای شیمی دانشگاه شهید بهشتی فروردین ۸۷ در دانشگاه دست به خودکشی زد. سایت تابناک همانوقت گزارش داد او وقتی از عدم توانایی مالیاش برای تهیه رساله دکترایش صحبت میکند، مورد تحقیر و تمسخر یکی از اساتید قرار میگیرد. این برخورد منجر به درگیری لفظی میان او و یکی از اساتید علوم پایه میشود. شهروز کشاورز هم به سرعت با ترکیب اولیه سیانور دست به خودکشی میزند.
چندی بعد خبرنامه امیر کبیر نوشت بعد از شکایت خانواده کشاورز به مراجع قضایی و اعلام آمادگی همکلاسیهای او برای شهادت در دادگاه در رابطه با اتفاق رخ داده، حراست دانشگاه بهشتی از طریق تماس با دانشجویانی که حاضر به شهادت شدهاند و انواع تهدیدها از جمله پرونده سازی ، محرومیت از تحصیل و اخراج از دانشجویان خواسته در قبال این پرونده سکوت کنند.
صادق زیبا کلام با اشاره به اینکه دوران آقا احمدی نژاد، واقعیت تلخی بر تمام دانشگاههای کشور سایه افکنده، میگوید: «پیشتر دانشجویان برجسته را بورسیه میکردند ویک طوری زیر بال و پرشان را میگرفتند اما از بعد از دوره اقای احمدی نژاد، ما این مشکل را داریم که فارغ التحصیلان دوره دکترایمان، شانسی برای استخدام و کمک ندارند. واقعیت این است که به جای توجه به دانشجویان ممتاز و برجسته متاسفانه ظرف سال های گذشته کسانی به دانشگاه ها آمدند که مشخصا روی مناسبات و ارتباطات سیاسی استخدام شدند. دانشجویان از جهت علمی و توان آکادمیک هیچ رضایتی از آنان ندارند. به عنوان مثال آقای اصغر محمد زاده از دانشجویان من بودند، ایشان هم در دوره فوق لیسانس و هم در دوره دکترای علوم سیاسی شاگرد اول بودند . ایشان علی القاعده و طبق روال گذشته بایستی بورسیه میشد اما او هم متاسفانه مثل آقای خجسته نیا با تمام تلاشهای خودش و حتی تلاشهای من و سایر اساتید به جایی نرسید، چون هیچ مناسبات سیاسیای نداشت.» او این روند را ظلمی فاحش به دانشجویان ممتاز و برجسته میداند.
صادق زیباکلام در پاسخ به سوال ایران وایر مبنی بر اینکه آیا روی کار آمدن آقای روحانی تاثیری در این موقعیت گذاشته، میگوید: « ما امیدوار بودیم که با روی کار آمدن آقای روحانی یک مقداری به این بی عدالتی وحشتناکی که طرف سالهای اخیر به وجود آمده، پایان داده شود اما دیدیم که آقای فرجی دانا آن سرنوشت را پیدا کرد و آقای فرهادی هم مراقب هست که مبادا در جهت اصلاحات بربیاید و با مخالفت اصولگرایان مواجه شود.»
امیر یکی از دوستان حسین خجسته نیا است.حالش خوش نیست و درباره دوستش چند کلمه بیشتر نگفته که صدایش میلرزد و هق هقاش از آنطرف خط به گوش میرسد. او لا به لای گریههایش میگوید: «من میدانستم که حسین چقدر اینطرف و آنطرف رفته بود. یادم میآید برای استخدام در یکی از وزارتخانهها به او گفتهبودند، نمره و معدل و مدرک را کنار بگذار فقط بگو پارتیات چه کسی است؟ اما حسین پارتی نداشت.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟