ارسالها: 12930
#401
Posted: 7 Feb 2015 12:25
تلخی ماهعسل توریست عرب بر فراز دریای خزر
پیدا شدن پره هواپیمای گمشده در سواحل رامسر تراژدی تلخ مرگ خلبان و مسافر عرب را کلید زد.
زوج عربستانی برای ماهعسل به شمال کشور ایران سفر کرده بودند که با سقوط هواپیمای سبک در دریای خزر شیرینی آن در کامشان تلخ شد.در حالی که امیدواری زیادی برای ردیابی هواپیمای گمشده بر فراز رامسر وجود داشت وقتی پره هواپیما در تور صیادان شیرود گیر کرد همه روزنههای امید به بنبست خورد.
این در حالی بود که عملیات زمینی، دریایی و هوایی برای به دست آوردن ردی از هواپیمای دونفره ناپدید شده در سواحل دریای مازندران به روز دوم خود رسیده بود. این هواپیمای تفریحی از نوع 1213 - ep پرواز یوروفوکس شرکت «بال طلایی» در حالی که یک گردشگر عربستانی را از فرودگاه رامسر به سمت استان گیلان میبرد ناگهان از صفحه رادار محو وتماس با کابین خلبان به طور کامل قطع شد.
پرواز به سوی مرگ
عقربههای ساعت 12 و 30 ظهر روز دوشنبه را نشان میداد که خلبان بازنشسته «مهدی قلی» در حالیکه یک مسافر عربستانی به نام «حبیببن شعیببنمحمد خبیت» او را همراهی میکرد از برج کنترل فرودگاه رامسر اجازه پرواز دریافت کرده و به سمت مرزهای آبی استان گیلان به پرواز درآمد.این در حالی بود که تازهعروس عرب به تماشای پرواز تفریحی شوهرش نشسته بود.با گذشت دقایقی از اوج گرفتن ناگهان هواپیمای کوچک از صفحه رادار برج مراقبت فرودگاه رامسر محو شد و تلاشهای متخصصان برج کنترل برای ایجاد ارتباط با خلبان مهدی قلی نیز بیفایده بود.
آغاز جستوجوها
با مخابره این خبر به مراکز انتظامی و هلالاحمر بسرعت عملیات گشت دریایی، هوایی و زمینی برای بررسی علت حادثه آغاز شد. براساس برآوردها و آخرین تماسهایی که از سوی خلبان با برج کنترل برقرار شده بود، هواپیما در سواحل کلاچای در فاصـــــــله 50 کیلومتری از محل پرواز بود.مه غلیظی همه آسمان را فرا گرفته بود و دید برای گروههای امدادرسان و گشتهای تجسسی با مشکل همراه شد.در همین حال گشتزنی تیم دریایی برای یافتن لاشه هواپیمای تفریحی ادامه داشته و از نخستین ساعات سهشنبه 14 بهمن بالگرد هوایی هلالاحمر نیز بر فراز آسمان سواحل محل احتمالی سقوط به پرواز درآمده و گشتزنی از آسمان نیز در دستور کار امدادگران قرار گرفت. این درحالی بود که گشتزنی تیم دریایی نیز از نخستین لحظات اعلام خبر ناپدید شدن هواپیما برای یافتن هواپیمای تفریحی صورت گرفته بود.
شناسایی محل سقوط
مسئولان در نخستین ساعت تجسس بر این باور بودند این هواپیمای تک موتوره که قابلیت حمل دو سرنشین را دارد در دریای خزر و حوالی منطقه قاسمآباد علیای رودسر سقوط کرده باشد و با این فرضیه امدادگران هلالاحمر در سواحل اطراف محل احتمالی حادثه تجسسهای خود را آغاز کردند.
این اقدامات تجسسی در حالی صورت گرفت که از لحظه سقوط تا ظهر دیروز هیچ ردی از هواپیما و دو سرنشیناش به دست نیامده بود. از سوی دیگر همزمان با اقدامات گشتهای دریایی و هوایی در عمق و سواحل دریای خزر یک تیم 12 نفرهای از امدادگران هلالاحمر به گشتزنی امداد کوهستان پرداختند.
«علیرضا خصوصی» مدیرعامل هلالاحمر استان گیلان در نخستین اظهارنظر خود گفت: با اطلاع از این موضوع بلافاصله مأموران امدادی این جمعیت در منطقه حاضر شدند و به جستوجو برای پیدا کردن لاشه هواپیمای گمشده پرداختند.
اعزام تیم مدیریت بحران به منطقه
«رستم زرودی» مدیرکل مدیریت بحران مازندران نیز از نخستین دقایق اطلاع از این حادثه هوایی گروههای ویژهای را برای مدیریت بر این ماجرا به رامسر اعزام کرد تا بر جزئیات تجسسها نظارت کامل داشته باشد. وی به خبرنگار شوک گفت: گروههای امداد و نجات دریایی، کوهستان، منابع طبیعی و محیطبانان استان در تلاش برای یافتن این هواپیما هستند. وی افزود: این هواپیمای دو منظوره (تفریحی و آموزشی)، یک مسافر برای هدف گردشگری داشت که خلبان هواپیما ایرانی و نام او مهدی قلی است، مسافر هواپیما نیز تبعه عربستان بوده و حبیب بن شعیب بن محمد خبیت نام دارد که برای گذراندن ماه عسل به ایران آمده است. براساس اظهارات وی این هواپیمای کوچک آموزشی ـ تفریحی متعلق به شرکت خصوصی «بال طلایی» بود که از رامسر به سمت گیلان پرواز کرده بود و به علت مه غلیظ و کاهش دید ارتباط آن با برج مراقبت قطع شد. حسین سروری فرماندار شهرستان رامسر هم از آغاز جستوجوها برای اطلاع یافتن از سرنوشت این هواپیمای سبک خبر داده و گفت که در ساعات اولیه گروههایی مأموریت یافتهاند در اطراف شهر و مناطق جنگلی و ساحلی به جستوجو بپردازند تا نشانی از این هواپیما بیابند. در همین حال قایقهای موتوری هلالاحمر رامسر محدوده نوار ساحلی این شهرستان تا کلاچای را به صورت قدم به قدم تحت تجسس قرار دادهاند اما گویا جریان آب لاشه هواپیما و قربانیانش را با خود به مکان دیگری برده است.
غواصان وارد عمل شدند
گفته میشود که تیمهایی از غواصان هلالاحمر شهرهای رامسر و کلاچای برای تجسس در عمق آبهای منطقه به این نقاط اعزام شدند اما با توجه به وضعیت بهوجود آمده احتمال داده شد دو سرنشین هواپیمای ناپدید شده جان خود را از دست داده باشند.
آخرین خبر
دکتر رستم زرودی مدیرکل بحران مازندران به خبرنگار شوک گفت: 45 دقیقه پیش عملیات تجسسی در عمق دریا در منطقه شیرود نتیجه داد و یک قطعه از پره هواپیمای سقوط کرده که در دامهای صیادان ماهیگیر منطقه گیر کرده بود توسط غواصان هلالاحمر پیدا شد. هماکنون یگانهای دریایی و دریابانی استان مازندران برای گشت دریایی در مناطق عمیقتر ساحل غرب مازندران اعزام شدند. بنابر این گزارش، با پیدا شدن این پره هواپیمای گمشده قویترین فرضیه سقوط در عمق دریا و مرگ تلخ خلبان و مسافر عرب است و تجسسها در شعاع احتمالی برای ردیابی لاشه هواپیما و اجساد قربانیان ادامه دارد. این گزارش حاکی است خلبان این هواپیمای تفریحی سرهنگ بازنشسته علیرضا مهدیقلی 60 ساله بود که نخستین روز کاریاش در شرکت بال طلایی را تجربه میکرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ویرایش شده توسط: pixy_666
ارسالها: 12930
#402
Posted: 7 Feb 2015 12:29
متهم به قتل شوهرخواهر : او را کشتم چون همسر سابقم را صیغه کرد
پرونده مرد جوان که با شلیک گلوله شوهرخواهرش را کشته بود به درخواست اولیایدم برای تکمیل تحقیقات به دادسرای امور جنایی برگردانده شد. جواد 38 ساله ظهر پنجم آبان 92 با شلیک گلوله علیمحمد 40 ساله را در شهرک و آیین شهریار کشت و گریخت. این مرد دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران گفت: «شوهر خواهرم را کشتم چون زندگیام را خراب کرده بود. او با همسرم رابطه عاشقانه داشت. به همین دلیل همسرم را طلاق داده بودم ولی وقتی متوجه شدم شوهرخواهرم او را صیغه کرده است عصبانی شدم.» این مرد قرار بود به ریاست قاضی مصطفی باقری و با حضور چهار مستشار محاکمه شود، اما برادر قربانی ادعا کرد برادر جواد نیز در این جنایت دست داشته است. به همین خاطر رسیدگی به پرونده از سر گرفته شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#403
Posted: 7 Feb 2015 12:30
مرد جوشکار، طراح گروگانگیری ۶ میلیاردی تاجر آهن
مردان آدمربا که با معرفی خود بهعنوان مأمور، تاجر کرمانشاهی را ربوده و برای آزادی وی ۶ میلیارد تومان خواسته بودند، در تحقیقات پلیس دستگیر شدند.
این گروگانگیری اوایل مهرماه امسال رخ داد. صبح آن روز تاجر آهن از خانهاش خارج شد تا به محل کارش برود اما مسافت زیادی طی نکرده بود که یک خودروی سواری سد راهش شد.
چند مرد از ماشین پیاده شدند و مدعی شدند که مأمور مبارزه با موادمخدر هستند و گزارشی دریافت کردهاند که نشان میدهد تاجر آهن یک محموله موادمخدر در اختیار دارد. مرد تاجر کاملا گیج شده بود و خواست چیزی بگوید که مردان جوان سوار ماشینش شدند و به تهدید او پرداختند و وی را ربودند. آنها ساعتی بعد خودروی پرشیای تاجر آهن را در یکی از خیابانها رها کردند و با انتقال گروگانشان به گاراژی متروکه در اطراف کرمانشاه، دومین مرحله از نقشه خود را کلید زدند.
درخواست میلیاردی
ساعاتی از این حادثه گذشته بود که یکی از آدمربایان با خانواده تاجر آهن تماس گرفت و خبر از ربودن او داد و مدعی شد که اگر برای آزادی وی 6میلیارد تومان دریافت نکنند، گروگانشان را خواهند کشت. خانواده گروگان که به وحشت افتاده بودند با پلیس تماس گرفتند و از همان زمان بود که تیم ویژهای از کارآگاهان اداره آگاهی برای شناسایی آدمربایان وارد عمل شدند. درحالیکه آدمربایان تمامی تماسهایشان را از طریق گوشی گروگان انجام میدادند، کارآگاهان توانستند در بررسیهای اطلاعاتی به سرنخهایی از آنها دست پیدا کنند.
چند ساعت بعد، زمانی که گروگانگیران حاضر شده بودند به خانواده گروگانشان تخفیف داده و مبلغ درخواستیشان را از 6 میلیارد تومان به 2میلیارد تومان کاهش دهند، کارآگاهان توانستند اطلاعات مهمی درخصوص آنها بهدست آورند. تنها چند ساعت از نخستین تماس گروگانگیران گذشته بود که سرنخهایی از مخفیگاه آنها در خارج از شهر بهدست آمد و آدمربایان زمانی که پلیس را در آن حوالی مشاهده کردند و فهمیدند که لو رفتهاند، گروگانشان را رها کردند و متواری شدند.
دستگیری پس از فرار
تاجر آهن تنها چند ساعت پس از آدمربایی آزاد شد و اطلاعات مهمی در اختیار پلیس قرار داد. او گفت: زمانی که آدمربایان مرا به گاراژ متروکه بردند، به باد کتک گرفتند و مجبورم کردند که کارت عابربانکم و رمزش را در اختیارشان قرار دهم. آنها میخواستند از طریق حساب عابربانکم مبلغ درخواستیشان را از خانوادهام بگیرند اما وقتی که پلیس را در یکقدمی خود دیدند، رهایم کردند و حدس میزنم که یکی از آنها را از قبل میشناختم.
با اطلاعاتی که از مرد گروگان بهدست آمده بود و همچنین تحقیقات درباره گاراژی که آدمربایان بهعنوان مخفیگاهشان درنظر گرفته بودند، سرنخهایی از 7مرد که در آدمربایی نقش داشتند بهدست آمد. بررسیهای پلیس نشان میداد که طراح این نقشه، مرد جوشکاری است که از قبل تاجر آهن را میشناخت.
این مرد بهواسطه همکاری با مرد تاجر و خرید آهن از او، نسبت به اوضاع مالی وی اطلاعات زیادی کسب کرده و با قرار دادن این اطلاعات در اختیار همدستانش، نقشه آدمربایی را طراحی کرده بود. مأموران در ادامه توانستند با شناسایی مخفیگاه مرد جوشکار، او را در یک عملیات ضربتی دستگیر کنند و به این ترتیب بقیه اعضای باند نیز یکی بعد از دیگری به دام افتادند اما همچنان یکی از آنها فراری بود. آخرین عضو باند که از دستگیری همدستانش باخبر شده بود، زندگی مخفیانهای در پیش گرفته بود تا اینکه در نهایت او نیز چند روز پیش از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی استان کرمانشاه دستگیر شد.
به گفته سرهنگ مرزبانی، رئیس پلیس آگاهی استان کرمانشاه اعضای این باند که برخی از آنها سوابقی ازجمله سرقت در پروندهشان دارند به آدمربایی اعتراف کردند و مدعی شدند که برای رسیدن به ثروت یکشبه دست به این کار زدهاند. اعضای این باند پس از صدور قرار قانونی راهی زندان شدند و پروندهشان در اختیار مرجع قضایی قرار گرفت.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#404
Posted: 7 Feb 2015 12:33
چاهکن و چوپان دروغگو دستگیر شدند
دوم خرداد امسال زن جوانی با مراجعه به کلانتری نواب در شکایتی به مأموران گفت: چند روز پیش مرد ناشناسی با تلفن همراهم تماس گرفت و مدعی شد که چند ماه پیش به عنوان چاه کن به خانه من آمده که هنگام کار چند قطعه طلا و مجسمه عتیقه پیدا کرده و حاضر است این طلا و جواهرات را در ازای گرفتن مبلغ کمتر از ارزش واقعی آنها به من پس بدهد. او گفت فقط به خاطر اینکه وجدانش اجازه نمیدهد تا عتیقهها را به شخص دیگری بفروشد، حاضر شده آنها را به من بفروشد. مالباخته در ادامه گفت: با او قرار ملاقات گذاشتم اما دو نفر سر قرار آمدند.
آنها مجسمهای به من نشان دادند و حتی تکهای از مجسمه را کندند و اصرار داشتند از طلا بودن آن مطمئن شوم. من این قطعه مجسمه را به طلافروشی بردم و طلافروش هم گفت این قطعه طلای خالص است. بعد از آنکه مطمئن شدم، طلاها و مجسمه عتیقه را به قیمت 50 میلیون تومان از آنها خریدم اما وقتی آنها را برای فروش به عتیقهفروشی بردم به من گفتند تمام طلاها قلابی است. برای اطمینان عتیقهها را به چند عتیقهفروشی دیگر نشان دادم که همه آنها گفتند قلابی است. پس از مطرح شدن این شکایت، پرونده به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای ناحیه 10 تهران جهت رسیدگی در اختیار پایگاه هشتم پلیس آگاهی قرار گرفت.
همزمان با آغاز رسیدگی به این پرونده کارآگاهان موفق به شناسایی تعداد دیگری از مالباختگان شدند که به همین شیوه از آنها کلاهبرداری شده بود.
یکی از شکات در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: دو نفر تحت عنوان چوپان به من پیامک زدند و مدعی شدند که مقداری طلا و جواهرات عتیقه پیدا کردند اما کسی را برای فروش آنها ندارند. آنها با طرح این ادعا که حاضر هستند عتیقهها را در ازای مبلغ بسیار کمتر از ارزش واقعی به من بفروشند مرا راضی کردند که به این شیوه از من کلاهبرداری کردند.
بدین ترتیب کارآگاهان با انجام چهرهنگاری و بررسی بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار موفق به شناسایی مسعود – 25 ساله و قاسم - 33 ساله شدند که بارها به اتهام ارتکاب جرائم مختلف دستگیر و روانه زندان شده بودند. بررسی سوابق آنها هم نشان داد که این دو متهم دارای پرونده مشارکت در آدمربایی، عرضه اموال تاریخی تقلبی و اخلال در نظم عمومی نیز هستند.
با شناسایی تصویر هر دو متهم از سوی مالباختگان، دستگیری آنها در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت تا اینکه مخفیگاه آنها در منطقه اندیشه شناسایی شد و کارآگاهان موفق شدند آنها را دستگیر کنند.
سرهنگ کارآگاه رامین خدایاری، رئیس پایگاه هشتم پلیس آگاهی پایتخت با اشاره به سوابق متهمان در ارتکاب جرائم مختلف و شناسایی دیگر جرائم ارتکابی آنها از دستور انتشار بدون پوشش تصاویر هر دو متهم خبر داد.
به گفته وی، مالباختگانی که موفق به شناسایی تصویر متهمان شدهاند و به این شیوه از آنها کلاهبرداری شده است میتوانند برای پیگیری شکایات خود به پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#405
Posted: 7 Feb 2015 15:12
مرد متاهل، متهم به تعرض به دختر بیمار
به گزارش پارسینه، ماموران اورژانس یکسال قبل به پلیس خبر دادند دختری جوان به طرز مشکوکی در خانهاش جان باخته است. خانواده این دختر مدعی بودند شبنم بهدلیل بیماری صعبالعلاج جانش را از دست داده، اما آثار برجایمانده روی بدن دختر نشان میداد او مورد ضربوجرح قرار گرفته است. وقتی تحقیقات ماموران در این خصوص آغاز شد، برادران شبنم بازداشت شدند.
آنها توضیح دادند خواهرشان را کتک زدهاند اما قصد قتل نداشتند و فقط میخواستند او را تنبیه کنند. برادر کوچک مقتول گفت: «نزدیک صبح بود که از خواب بیدار شدم تا به دستشویی بروم، یکدفعه بوی ادکلن مردانه را احساس کردم. بو آنقدر زیاد بود که تعجب کردم، چون در خانه ما مردی نبود که چنین ادکلنی به خود بزند. اطراف را گشتم و مردی را پشت در اتاق خواهرم دیدم. او مردی بود که مدتی قبل با خواهرم رابطه داشت. برادر دیگرم را صدا کردم. آن مرد که رحیم نام داشت، در وضعیت مناسبی نبود و همین مرا خیلی ناراحت کرد. وقتی برادر بزرگم آمد، عصبانی شد و دونفری رحیم را کتک زدیم، بعد سراغ خواهرمان رفتیم و او را هم تنبیه کردیم. خواهرمان گفت نمیخواست با رحیم رابطه داشته باشد و او به زور وارد خانه شده است.»
متهم ادامه داد: «قصد داشتیم رحیم را به ماموران تحویل دهیم، اما او فرار کرد. بعد از این مساله هرکس به اتاق خودش رفت شبنم هم خوابید. صبح که بیدار شدیم، مادرم به اتاق شبنم رفت و میخواستیم در مورد اینکه چه اتفاقی افتاده است، صحبت کنیم که مادرم گفت شبنم بیدار نمیشود و بدنش سرد شده، بعد اورژانس را خبر کردیم و گفتند او فوت شده است.»
جسد با دستور بازپرس، به پزشکیقانونی فرستاده و صحنه جرم نیز بررسی شد. ماموران تجسس لباسهای رحیم را در خانه شبنم پیدا کردند و به دستور بازپرس این مرد که متاهل بود، بازداشت شد. این در حالی بود که اولیایدم مقتول به اتهام تجاوز به عنف از رحیم شکایت کرده بودند. چندروز بعد پزشکیقانونی اعلام کرد شیارهایی روی گردن مقتول وجود دارد، اما این شیارها آنقدر عمیق نبوده که باعث مرگ او شود و به نظر میرسد همزمان بودن بیماری مقتول و تنبیه بدنی او باعث مرگ شده و تنبیه بهتنهایی کشنده نبوده است. آنها همچنین تایید کردند به شبنم در زمان زندهبودنش تعرض شده است. به اینترتیب با توجه به اینکه مادر مقتول بهعنوان ولیدم نسبت به هردو پسرش اعلام رضایت کرده و پزشکیقانونی هم تنبیه را در حد مرگ ندانسته بود، پرونده قتل شبنم بسته شد، اما خانواده او همچنان مدعی تعرض به فرزندشان بودند.
به همین دلیل پرونده رحیم با اتهام زنای محصنه بهعنف به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته بعد از اینکه نماینده دادستان خواستار صدور حکم مناسب در این خصوص شد، مادر مقتول بهعنوان ولیدم دخترش اتهام تجاوز به عنف را یکبار دیگر مطرح کرد و سپس نوبت به متهم رسید.
او اتهام را رد کرد و گفت: «چهارسال قبل با شبنم در خیابان با هم آشنا شدم. او به من گفت بیماری صعبالعلاج دارد و این بیماری مشکلات زیادی برایش ایجاد کرده است. من هم تصمیم گرفتم به او کمک کنم، از آن به بعد بود که رابطه ما شکل گرفت. چندسال اول رابطه جنسی نداشتیم، بیشتر به فکر بیماری او بودم، داروهایش را میخریدم و چندبار هم حالش بد شد و او را در بیمارستان بستری کردم. خانوادهاش در جریان رابطه ما بودند. بعد از مدتی وابستگی شدیدی بین ما به وجود آمد، بهخاطر اینکه همسر و فرزند داشتم، نمیخواستم با شبنم رابطه جدی داشته باشم، اما وضعیت طوری بود که نمیتوانستم از او جدا شوم. تا اینکه آخرینبار وقتی شبنم را به بیمارستان بردم و او حالش خوب شد، از شدت خوشحالی مرا در آغوش گرفت. وقتی دیدم رابطه ما آنقدر جدی شده تصمیم گرفتم او را صیغه کنم.
به اینترتیب او همسر من شد البته صیغهنامهای نداشتیم و صیغه را خودم جاری کردم. بعد از آن چندباری با هم رابطه داشتیم. تا اینکه شب حادثه با او تماس گرفتم و گفتم باید آماده شود با هم برای خرید دارو برویم. یک نوع داروی خاص داشت که مدتی بود در بازار نبود، بعد از مدتها داروخانهای آن را آورده بود. ما باید پنجصبح مقابل در داروخانه میرفتیم تا بتوانیم آن را بگیریم.
منتظر بودم شبنم بیاید، چنددقیقهای که گذشت، خواستم به دستشویی بروم شبنم گفت طبقه پایین دستشویی داریم میتوانی از آن استفاده کنی. به محض اینکه وارد شدم، برادرانش من را کتک زدند. متهم درباره اینکه چرا لباسهایش خانه شبنم بود، جوابی نداد. با پایان جلسه رسیدگی، هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#406
Posted: 7 Feb 2015 15:15
قتل نوعروسان در ازدواجهای زودهنگام
رادیو فردا :این روزها آیا نگاهی به صفحه حوادث روزنامهها در ایران انداختهاید؟ شاید خبرهای قتل برایتان جذاب نبوده، آنها را نخواندهاید و از آن صفحه رد شدهاید. اما اگر خواندن این صفحات برایتان جالب است شاید شما هم به خبرهای قتل زنان بین ۱۷ تا ۲۰ ساله ایرانی که در ماههای اخیر منتشر شده برخورده باشید. خبرهایی که گاهی میان خبرهای مهم سیاسی و اقتصادی گم میشوند. بیایید با هم این خبرها را مرور کنیم:
فایزه زن ۱۹ ساله گرگانی ۴۵ روز پیش در چهارراه تابلو گرگان در برابر چشمان عابران با ضربات متعدد چاقوی همسرش به قتل رسیده و متهم هم در همان محل بازداشت شده. خانواده فایزه به ماموران گفتند که چهار سال قبل وقتی پوریا به خواستگاری فایزه آمد چون از نظر تحصیلی وضع خیلی خوبی داشته با ازدواج آنها موافق نبودند. اما پوریا اصرار کرده و فایزه هم موافقت کرده و در نتیجه این دو به ازدواج هم درآمدند. به این ترتیب ازدواجی که در سن پانزده سالگی فایزه رقم خورده با قتل او در ۱۹ سالگی به مرگش منجر شده.
سعید پیوندی جامعهشناس ساکن پاریس همراه ما است.
آقای پیوندی پیش از این هم اعلام شده بود که بیش از سی درصد از قتلهای ایران قتلهای خانوادگی هستند. آیا با توجه به این خبری که شنیدید میشود رابطهای بین سن ازدواج و خشونت در خانواده برقرار کرد؟
سعید پیوندی: به نظر من اگر ما امروز تشکیل خانواده را به عنوان یک مسئولیت اجتماعی مهم تعریف کنیم و از این زاویه به آن نگاه کنیم این که دختر و پسری تصمیم میگیرند با همدیگر ازدواج کنند اینکه از یک بلوغ اجتماعی حداقل برخوردار باشند و بتوانند یک زندگی خانوادگی را اداره کنند یا مفهومش را بدانند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
آن چیزی که در جامعه انسانی در پنجاه شصت سال پیش عوض شده این است که ما در گذشتههای دورتر چیزی به نام جوانی نداشتیم. بچگی و نوجوانی داشتیم و بقیه بزرگسال میشدند. امروز یک گروه جدیدی به وجود آمده به نام جوانان و این در روندهای تجربهآموزی و بلوغ اجتماعی بسیار مهم است.
بنابراین سن مناسب برای ازدواج و پذیرفتن مسئولیت خانوادگی را نمیشود با صد سال یا دویست سال پیش و یا گذشته مقایسه کرد و از همین زاویه هم آن چیزی که در ایران تأسفانگیز است این است که تمام فشارها در سالهای گذشته بر روی این است که دخترها و پسرها زودتر ازدواج کنند و قبل از اینکه این بلوغ اجتماعی و دانش اجتماعی لازم را برای اینکه بتوانند با یکی دیگر در زیر یک سقف زندگی کنند داشته باشند وارد مسئولیتهای زندگی میشوند که نه از پختگی لازم برخوردارند و نه تجربه.
در واقع تجربههای اجتماعی که باید به اینها کمک کند که این زندگی را اداره کنند به اندازه کافی کسب نشده و برای همین هم اینها یا زود طلاق میگیرند یا خشونتهای خانوادگی در آنجا رواج پیدا میکند.
اینها همه پدیدهها و عواقب یک سیاستی است که در ایران به خصوص در سالهای گذشته تکیه زیادی رویش میشود و هول دادن جوانها به طرف ازدواج زودرس و بعداً جامعه ما روبهرو خواهد بود با همه عواقب این نوع سیاست از جمله چیزی که شما به آن اشاره میکنید. یعنی رواج خشونت.
*
مرد بیست و یک سالهای که نامش در خبرها ذکر نشده به ماموران اداره آگاهی پاکدشت گفته در مدت شش ماهی که از زندگی با همسر بیست سالهاش گذشته سه بار خانه را ترک کرده و قصد طلاق داشته اما در نهایت به دلیل اینکه همسرش از طریق وایبر با دوستانش چت میکرده او را به قتل رساندهاست.
این تصمیم به طلاق درحالی منجر به قتل زن بیست ساله شده که به گفته مسئولان در ایران در ۹ ماه اول سال جاری طلاق در استان تهران ۲۰ درصد افزایش داشته.
مهرداد درویشپور جامعهشناس ساکن سوئد در این مورد میگوید: فشارهای اقتصادی در جامعه به طور جدی گسترش پیدا کرده. دشواریهای اقتصادی بیشتر، جداییهای بسیاری را در بر دارد. اما غیر از آن جنبه فشار اقتصادی یک جنبه جنسیتی وجود دارد. در جامعه ما یک نسلی به ویژه جوانتر با ارزشها و نوعی خودآگاهی زنانه بیشتری سروکار دارند؛ بنابراین با یک وضعیت متضاد و متناقضنمایی روبهرو میشویم.
قوانین و مصوبات دولتی در جهت تقویت موقعیت مرد در خانواده عمل میکند اما نوعی خودآگاهی زنانه در جامعه ایران به طور جدی رشد پیدا کرده. تاثیری که این فرایند گذاشته این است که بسیاری از زنان با درجه بالاتری از آموزش، تن دادن به این الگوها را نمیپذیرند.
علاوه بر آن باید به این نکته هم اشاره کرد که جامعه ما جامعهای است که در آن نوعی فردیت، توجه به خواستهای فردی افزایش پیدا کرده. افزایش یافتن فردیت به این معنا است که نسل جوان نگاه میکند که مسائل فردی او را تامین میکند یا نه.
اگر تشکیل خانواده نتواند مسایل فردیاش را تامین کند خب زندگی فردی را دنبال میکند. کلاً تأثیرپذیری از الگوهای زندگی مدرن باعث شده که هم میزان ازدواجها به این معنی کاسته میشود هم الگوهای زندگی فردی افزایش پیدا کند.
*
غفار بیست و سه ساله وقتی در برابر قاضی دادگاه قرار گرفت گفت ساعت ده صبح بود که از خواب بیدار شدم، متوجه بوی سوختن غذا شدم و دیدم زهرا همسر هفده سالهام خواب است. عصبانی شدم. با کمربند او را به باد کتک گرفتم و به آشپزخانه رفتم و شروع به کباب کردن بادمجان کردم که زهرا به آشپزخانه آمد و قصد عذرخواهی داشت که با سیخ داغ اقدام به سوزاندن دستش کردم. آن طور که در گزارشها آمده بعد از آن غفار چندین بار سر زهرا را به کف آشپزخانه کوبیده که منجر به مرگ او شده.
آقای پیوندی، وقتی جوان ۲۳ سالهای این چنین مرتکب قتل میشود اولین پرسشی که به ذهن میآید میزان تحصیلات او است. پرسشی که در خبرهای مربوط به پرونده به آن پاسخ داده نشده.
سعید پیوندی: از نظر آماری همیشه رابطهای مستقیم وجود دارد بین کسانی که مرتکب قتل، خشونت یا اشکال مختلف بزهکاری یا ناهنجاریهای اجتماعی میشوند و سطح تحصیلاتشان.
بنابراین هرچه تحصیلات پیش برود و فردی مثلاً تحصیلات دانشگاهی داشته باشد و در سطوح بالاتر دانشگاه درس بخواند بخت این که به چنین کارهایی دست بزند خیلی کمتر است. یعنی زمینهاش بسیار محدودتر میشود برای اینکه موقعیت اجتماعی که پیدا میکند و رابطهای که با فرهنگ و دانش پیدا میکند باعث میشود که از این رفتارهای خشونتآمیز بیشتر فاصله بگیرد.
هرچند که این موضوع مطلق نیست و کسانی هم میتوانند با تحصیلات بالا آدمهای خشنی باشند؛ ولی در صورتی که همزمان این تحصیلات بیشتر با کار بر روی مسئله خشونت، و با آموزش فرهنگ ضد خشونت، با نشان دادن مصداقهای خشونت و پیدایی خشونت در جامعه و ریشهیابی آنها همراه باشد و تلاش بشود که جوانها و جامعه در مورد این مسایل فکر کنند و به یک برخورد انتقادی دست بزنند.
در این صورت میتوان گفت هم تحصیلات و هم تلاش برای به وجود آوردن فرهنگ غیرخشونت میتواند تاثیرات بسیار اساسی در کاهش خشونت در جامعه بگذارند. اما این فقط به مدرسه هم محدود نمیشود.
ما باید همزمان فکر کنیم که در بقیه جاهایی که میتوانند سعی کنند بر روی روندهای جامعهپذیری بچهها و به خصوص جوانها تاثیر بگذارند، ازجمله رسانههای جمعی و یا افراد مرجعی که میتوانند روی جوانها تاثیر داشته باشند، مثل هنرمندها، نویسندهها یا ورزشکارها.
همه اینها میتوانند در این تلاش ملی برای جلوگیری یا کم کردن دامنه خشونت مشارکت کنند. اما متاسفانه روندهایی که در جامعه ما دارد پیش میرود زیاد ما را خوشبین نمیکند. از جمله کار نکردن درباره خشونت همانطور که اشاره کردم، و نکته دیگر هم این است که در خبرهایی که میرسد حتی درون نظام آموزشی ایران تلاشهایی وجود دارد برای اینکه دخترها زودتر از پایان تحصیلات به ازدواج تن بدهند و تشویق میشوند به این کار و حتی موانع قانونی برای اینکه بچهها در سنین دبیرستان ازدواج نکنند عملاً نادیده گرفته میشود. به جهت اینکه دختران جوان بیشتر به ازدواج روی بیاورند.
همه سیاستها در سطح آموزش، در سطح کلی سبب میشوند که ما مواجه باشیم با آسیبهای بزرگ اجتماعی مثل خشونت خانوادگی، خشونت در سطح جامعه، ازدواجهای زودرس توسط افرادی که هنوز آمادگی و بلوغ لازم برای زندگی اجتماعی به این ترتیب را ندارند، مسئولیتپذیری ندارند... همه اینها پیامدهای آسیبشناسانه سیاستهای نسنجیده و غیرکارشناسی در جامعه ماست که متاسفانه پیش میآید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#407
Posted: 7 Feb 2015 15:29
دوقلوهایی که به خاطر پاسخ"نه" یکی از آنها به خواستگار ، در تصادف عمدی کشته شدند
مرگ مرموز دختران دوقلو در مسیر مدرسه معمای پیچیدهای را پیشروی کارشناسان قضایی و پلیس جیرفت قرار داده است.راننده ارابه مرگ پسر جوانی است که در خواستگاری از یکی از دوقلوها شکستخورده بود.ساعت 7/5 صبح یازدهم بهمنماه امسال وقتی خواهران دوقلوی روستای دهپش از توابع جیرفت خانهشان را ترک کردند تا به مدرسه بروند ناگهان خودروی وانتی بهطور کاملاً مرموزانه نه تنها از مسیر اصلی خارج شد بلکه با رفتن به لاین مخالف جاده و از پشت سر، این دو دختر 17 ساله را که در حال حرکت در پیادهرو – شانه خاکی جاده – بودند زیر گرفت. فرزانه و فرشته سیفی هر دو با ناله بلندی روی زمین افتادند و راننده وانت بلافاصله صحنه حادثه را ترک کرد و گریخت.
تصادف مرموز
خواهران دوقلو بیهوش روی زمین افتاده بودند که امدادگران اورژانس و مأموران پلیس در تماسهای شاهدان این صحنه هولناک خود را بالای سر آن دو رساندند.
بررسیهای پزشکی نشان داد هر دو خواهر ضربه مغزی شده و به کما فرو رفتهاند و همزمان با انتقال آنها به بیمارستان امام خمینی (ره) جیرفت مأموران پلیس به همراه کارشناسان راهنمایی و رانندگی وارد عمل شدند.
تجسسها نشان داد که شاهدان حادثه توانستهاند شماره پلاک وانت را یادداشت کنند و از سوی دیگر کارشناسان راهور نیز باتوجه به صحنه حادثه بویژه مسیر انحراف وانت و غافلگیری خواهران دوقلو از پشت سر به این باور رسیدند که تصادف عمدی بوده است.وقتی ماجرای این تصادف مرگبار و عمدی بودن آن به مقام قضایی مخابره شد دادستان جیرفت دستور داد تیمهای زبده و کارشناسان خبره به بررسیهای تخصصی دست بزنند و راننده فراری نیز دستگیر شود.مأموران پلیس آگاهی در نخستین گام توانستند صاحب خودروی وانت را شناسایی کنند که این مرد در تحقیقات ادعا کرد دخالتی در تصادف نداشته و خودرویش امانت در اختیار برادر جوانترش بوده است.بدین ترتیب کارآگاهان که توانسته بودند راننده فراری را شناسایی کنند وی را تحت تعقیب قرار دادند و پی بردند این پسر که در روستای دیگری زندگی میکند از زمان تصادف فراری شده است.تنها 24 ساعت کافی بود تا راننده فراری ردیابی شود و وی پس از بازداشت با پذیرفتن حادثه مرگبار ادعا کرد حادثه ناگهانی بوده و هیچ عمدی نیز در کار نبوده است.
کمای مرگ
فرزانه خیلی زود تسلیم مرگ شد و فرشته که به کما فرو رفته بود به بیمارستان کرمان انتقال یافت و خانواده مؤمن آنها وقتی دیدند که امیدی به بازگشت هر دو دختر نیست اجازه دادند تا اعضای بدن این دختر به بیماران نیازمند اهدا شود.بدین ترتیب خواهران دوقلوی روستا برای همیشه آرمیدند و کبد و کلیههای فرشته به سه بیمار اهدا شد.
خودزنی عامل حادثه
کارآگاهان که در بدن راننده وانت آثاری از زخم میدیدند وقتی وانت را تحت بازرسی قرار دادند در کابین آن نشانهای از آثار خون دیدند که مشخص میکرد راننده فراری بعد از حادثه اقدام به خودزنی کرده اما جان سالم بهدر برده است.
انگیزه انتقام
در حالی که همه شاخههای تحقیقی و کارشناسی نشان میداد این حادثه عمدی بوده است، کارآگاهان به افشای انگیزه پسرجوان در تصادف با خواهران دوقلوی روستا پرداختند.
تجسسها نشان داد که این پسر چند ماه پیش خواستگار فرشته بوده است که حتی جواب بله را گرفته اما خانواده دختران دوقلو بعد از مدتی بهخاطر رفتارهایی که از پسرجوان سر میزد منصرف شده و به وی و خانوادهاش اعلام کرده بودند دخترشان تمایلی برای ازدواج با خواستگارش ندارد.خانواده فرزانه و فرشته در تحقیقات پلیسی اعلام کردند مظنون حادثه بعد از شنیدن جواب منفی مزاحمتهایی داشته تا جایی که به تهدید آنان دست زده که ابتدا حرفهایش را جدی نمیگرفتند و وقتی دیدهاند وی سماجت به خرج میدهد حتی دو روز دخترانشان به مدرسه نرفتهاند.
حادثه شکبرانگیز
فرمانده پلیس راه جیرفت در پی مرگ دلخراش دو خواهر دوقلوی جیرفتی آن را شکبرانگیز دانست و به خبرنگار ما گفت: براساس شواهد و آثار موجود روی وانت به نظر میرسد تصادف عمدی بوده و از تصادف عادی خارج است.سروان «حسین مسکونی» ادامه داد: بعد از حادثه من به همراه فرمانده پلیس راه جنوب کرمان در محل تصادف حضور پیدا کردم.با توجه به حرکت خودروی وانت در خلاف مسیر حرکت و خارج شدن از سطح آسفالت و حرکت در محل پیاده رو و برابر آثار موجود روی در صندوق و شماره پلاک جلو به نظر میرسد تصادف تعمدی بوده است.
فرمانده پلیس راه جیرفت خاطرنشان کرد: علاوه بر نظرات کارشناسی پلیس، همچنین به استناد اظهارات خانواده جانباختگان، اهالی محل و صورتجلسه اولیه به نظر میرسد تصادف عمدی و از تصادف عادی خارج است.
سروان مسکونی تصریح کرد: با توجه به آنچه بیان شد این پرونده و علت مرگ دو دانشآموز دوقلو، جای رسیدگی بیشتری توسط دستگاه قضایی دارد.وی افزود: حرکت وانت در فاصله 6 متری جاده اصلی و اینکه از پشتسر به خواهران دوقلو برخورد کرده احتمال عمدی بودن را تقویت میکند.فرمانده پلیس راه جیرفت گفت: متواری شدن راننده و خودزنی براساس خون ریخته شده داخل کابین راننده از جمله دلایلی هستند که به استناد آنها میتوان عمدی بودن تصادف را محتملتر دانست.
هدیههای خدا
پدر و مادر داغدار خواهران دوقلوی جیرفتی به خبرنگار ما گفتند دوقلوها هدیه خداوند بودند و پیش خدا رفتند و ما برای رضای خدا اجازه دادیم جان سه بیمار نیازمند نجات پیدا کند و باعث شادی خانوادههای دیگر باشیم.
پدر فرشته و فرزانه گفت: به دور از هرگونه احساسات و براساس نظرات کارشناسی باید از حق دخترانم هر کدام از دستگاههای مرتبط به نوبه خود و در چارچوب وظایف تعریف شده دفاع کنند.بنابر این گزارش، تیمهای تحقیقی زیر نظر مستقیم دادستان جیرفت در حال انجام بررسیهای رازگشایی هستند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#408
Posted: 7 Feb 2015 15:32
"گرگ شب" دستگیر شد
پسر شرور معروف به «گرگ شب» که پس از ربودن دختران دانشآموز آنها را مورد آزار و اذیت قرار میداد، دستگیر شد.
اواخر دیماه امسال دختر 14 سالهای پس از تعطیلی مدرسهاش در شهر قدس در غرب استان تهران مورد هجوم مرد جوانی قرار گرفت که با تهدید چاقو توسط او ربوده شده و پس از آزار و اذیت در پارک و سرقت طلاهایش از محل میگریزد.
پس از شکایت دختر نوجوان و با توجه به حساسیت موضوع، تیمی از ماموران پلیس امنیت شهر قدس تحقیقات برای دستگیری متهم را آغاز کردند.
روز بعدخانواده دختر نوجوان با طرح شکایت جدیدی اظهار کردند متهم فراری در تماسی با آنها تهدید کرده اگر شکایت خود را پس نگیرند روی صورت دخترشان اسید میپاشد.
کارآگاهان در جستوجوی گسترده خود دریافتند این متهم هوشنگ نام دارد که از مجرمان سابقهدار میباشد و به خاطر جرائمش به «گرگ شب» معروف است.
همزمان با شناسایی هویت آدمربا، مدیر یک مدرسه دخترانه در شهر قدس با حضور در اداره پلیس امنیت عمومی این شهر اطلاعات جدیدی را در اختیار پلیس قرار داد که نشان میداد متهم با چاقو به دختران این مدرسه حمله و برایشان ایجاد مزاحمت کرده است و با تعقیب یکی از دانشآموزان، او را ربوده و پس از آزار و اذیت و سرقت طلاهایش متواری شده است.
سرانجام 3 روز پیش ماموران مخفیگاه جدید متهم را شناسایی کرده و متهم را دستگیر کردند.بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شهر قدس با اعلام این خبر افزود: متهم پس از روبهرو شدن با شاکیان به جرم خود اعتراف کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#409
Posted: 7 Feb 2015 16:05
بیکاریهای باکلاس جوانان ایرانی
به گزارش پارسینه، دیگر مشاغل سنتی جایی در دنیای امروزه جوانان ایرانی ندارند. مشاغل قدیم از پدر به پسر منتقل نمیشود. همان میشود که مدرک ها را میگذارند در کوزه تا آبش را بخورند!
اخبار مختلفی در مورد بیکاری و وضعیت اشتغال منتشر میشود. کافی است که هر روز سری به پایگاه های خبری یا رسانه های نوشتاری و غیر نوشتاری بزنی و از درددل جوانانی بخوانی و بشنوی که داد بیکاری سر داده اند. خیابان ها پر میشود از «دور دور» کردن های بیخودی. تحصیل کردگانی که با واسطه و بی واسطه به دنبال این هستند که شغل مناسبی را برای خود دست و پا کنند تا اگر به خواستگاری دختر خانمی رفتند، مادر سرش را بالا بگیرد و بگوید جوان ما مدیر فلان جا یا بهمان جاست. همیشه شنیده ایم که گفته اند، کار عار نیست پس چطور میشود که شعار میدهیم و بعد از آن، همان شعار را به باد میسپاریم و فراموش میکنیم؟
آنچه علی ربیعی گفته بود
وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در یکی از جلسات کارگروه اشتغال در شهرستان ورامین عنوان کرده بود: متأسفانه در کل کشور سخت کوشی و همت اجتماعی رو به افول است و باید برنامه ریزی لازم صورت بگیرد تا فرهنگ کار در افراد نهادینه شود. در حال حاضر دو و نیم میلیون شغل در کشور وجود دارد که ایرانی ها تمایلی به انجام آن ندارند و این مطلب باعث میشود که برای شغلی نظیر چوپانی نیز از اتباع افغان استفاده کنیم که این اتفاق خوبی برای جامعه نیست. برای نهادینه شدن فرهنگ کار باید از ظرفیت ائمه جمعه و از عقبه عظیم تریبونهای دینی استفاده کرد و نیز حوزه های علمیه مطالعاتی انجام دهند که از ارزش ها دینی در این خصوص استفاده کنیم.
آنچه امروز گفته میشود
نرخ بیکاری جوانان در نقطه بحران قرار گرفته است. تیتر خبری است که از میان صحبت های حسن راغفر بیرون آمده است. وی در یکی از گفتگو های خود عنوان کرده است، نرخ بیکاری جوانان 15 تا 29 سال 21.8 درصد برآورد میشود در حالی که میانگین نرخ بیکاری 10.5 درصد است. با توجه به اینکه این کارشناس مسایل اقتصادی در بین صحبت های خود میگوید که پیامدهای اقتصادی و اجتماعی زیادی به دنبال بیکاری خواهد آمد. ابراز تاسف خود را بابت به نقطه بحران رسیدن بیکاری عنوان میکند. به واقع راهکار گذر از این بحران چه خواهد بود؟
مواردی را که به آن واقفیم
به خوبی واقفیم و بسیاری از کارشناسان آسیب های اجتماعی نیز بر این باور هستند که آسیب های جدی به روحیه جوانان به اشکال مختلف وارد میشود. از ناآرامی های اجتماعی تا اعتصاب و... که راغفر نیز بر آن تاکید فراوان کرده است زاییده پدیده ای است که به آن بیکاری میگویند. افسردگی و آسیب روانی هم جای خود را دارد. «بیکاری برای گروهی از جوانان که در سن ازدواج قرار دارند و قادر به این کار نیستند، بحرانهای رشد جمعیت را در پی خواهد داشت. گروهی دیگر از جوانان که ازدواج کردهاند و با فقدان کار مواجه شدهاند، ممکن است به از هم گسیختگی زندگی دچار شوند که این موضوع در افزایش نرخ طلاق در جامعه خود را نشان میدهد.
شکلگیری احساس نابرابری و تبعیض در میان اقشار جامعه حتی بحرانهای جدیتری را در سطح جامعه ایجاد خواهد کرد. آنچه چندی پیش در فرانسه به عنوان نا آرامی خود را نشان داد ریشه در بیکاری چند جوان داشت و شاید این موضوع از اختلافات دینی دلیل محکمتری برای شکل گیری این جریانات بود. این اقتصاددان ادامه داد: باید به اشتغال جوانان توجه جدیتری شود. برای این کار باید به ظرفیتهای مردمی بیشتر توجه شود. تصحیح فضای کسب و کار کشور باید در دستور کار قرار گیرد تا سرمایهها و منابع بانکی به سمت بخشهای مولد هدایت و با شکلگیری تولید فضا برای اشتغال جوانان فراهم شود.» همه اینها صحبت های یک عضو هیات علمی دانشگاه است. و اما...
وعده ای که محقق نشد؟
چهاردهم بهمن ماه، معاون اول رییس جمهوری در سفر یک روزه ای که به استان لرستان داشت با این مطلب روبرو شد که «یکی از مهم ترین وعده های دولت تدبیر و امید، مبارزه با بیکاری و تلاش برای خروج بازار کار از بحران بیکاری بود؛ وعده ای که تا به امروز در استان لرستان محقق نشده و لرستان را هنوز در صدر استانهای بیکار کشور نگه داشته است.» مردم لرستان میگویند جذام فقر بر دستان جوانان این استان جای خوش کرده است و باز هم اما...
جدول مشاغل افاغنه
تمام اینها را گفتیم و نوشتیم برای اینکه بدانید که میدانیم که آمار چیست ولی جالب است بدانید سایت خبری پارسینه چندی پیش جدولی را منتشر کرده بود که در آن لیست مشاغل چهارگانه که الزاما توسط اتباع افغان مجاز انجام میشود به خوبی دیده میشد. مشاغلی همچون گچ پز، آهک پز، کوره چین، قالب زن، کوره سوز، بسته بندی مصالح ساختمانی، چاه کن، آسفالت کار، بتن ریز، بلوک ساز، پله ساز، سنگ تراش، کارگر بیل زن، زراعت کار، سمپاش، علوفه جمع کن، دامپرور و دامدار، مرغداری، چوپان، سلاخ دام و طیور، حناسایی، کمپوست ساز، سریشم پز و... و حالا باید به این فکر کنیم که جوان ایرانی در کجای این مشاغل جای میگیرد؟
تن به مشاغل سنتی نمیدهند
در صحبت با بسیاری از جامعه شناسان به این نکته میرسیم که دیگر مشاغل سنتی جایی در دنیای امروزه جوانان ایرانی ندارند. مشاغل قدیم از پدر به پسر منتقل نمیشود. همان میشود که مدرک ها را میگذارند در کوزه تا آبش را بخورند! البته این مثالی است که بسیار دهان به دهان میچرخد. حال همین جوان را که نگاه کنید مدرک خود را برمی دارد و از خانواده خود خداحافظی میکند و راه سفر را در پیش میگیرد. حاضر است در کشوری دیگر به تمام کارهایی که در اینجا انجام نمیدهد، تن دهد. و حال جوان افغانستانی به ایران میآید و لیست مشاغلی را جلوی رویش میگذاریم که هیچ یک از جوان های ایرانی، حاضر به انجامش هستند و حالا...
تقصیر گردن کدام یک است؟
لطیفه ها میسازیم و با لهجه افغانستانی شروع میکنیم به تعریف کردن و خندیدن به آن «دو صد پول دارم...» «کنده کاری بلدم» و «دنبال کار میگردم» «چه کار میکنم؟» و بسیاری از جملات شبیه این ولی وقتی به خیابان ها میرویم، همین جوان های افغانستانی را میبینیم که کیسه کیسه مصالح ساختمانی را بر دوش میکشند. میلگردها را برداشته و طبقه طبقه به بالای ساختمان میبرند. حال باید از همان جوان ایرانی که به دنبال کاری است و جذام فقر و بیکاری بر دستش پینه ها بسته است یا کسانی که آمار بیکاری را به ما میرسانند پرسید، آیا حاضری صبح زود از خواب برخیزی و دام خود را به چراگاه ببری یا به ماست بندی پدرت سر بزنی و با تخصصت بار مسئولیتش را به دوش بکشی؟ یا اینکه به انتظار میزی نشسته ای که تنها لقب «آقای مدیر» را با آن یدک بکشی؟ تقصیر گردن کیست؟
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#410
Posted: 7 Feb 2015 17:03
بریدن آلت جنسی زنان؛ معلول کردن دختران توسط پدر و مادر
نتایج یک تحقیق نشان میدهد که ۸۳ درصد زنان پرسششونده در جزیره قشم و ۵۰ درصد زنان کردستان ایران مورد عمل ناقصسازی جنسی قرار میگیرند. پژوهشگر این تحقیق میگوید در مناطق دیگری از ایران نیز این عمل رواج دارد.
سازمان بهداشت جهانی میگوید عضو جنسی ۱۴۰ میلیون زن در سراسر جهان از آفریقا تا آسیا و حتی اروپا، مثله شده است. ۲۸ کشور آفریقایی که عمدتا در صحرای جنوب آفریقا قرار دارند، به اضافه عراق، اقلیم کردستان، ایران، سریلانکا، سنگاپور، مالزی، اندونزی، فیلیپین، کشورهای حاشیه خلیج فارس، عربستان سعودی، هند و پاکستان در آسیا جزو کشورهایی هستند که عمل ناقصسازی جنسی زنان در آنها انجام میشود.
در کشور آلمان تا کنون آلت جنسی ۳۰ هزار دختر ناقص شده و پنج هزار دختر نیز در معرض این خطر قرار دارند.
از هر چهار دختری که مورد این عمل قرار میگیرند، یکی از آنان میمیرد. یکی از این دختران سهیل البطی ۱۳ ساله بود که تابستان گذشته در مصر هنگام انجام این عمل جانش را از دست داد.
برای اولین بار در تاریخ مصر، پزشکی که این کار را انجام داده بود محاکمه و به دو سال و سه ماه حبس محکوم شد. کلینیک این پزشک نیز به مدت یک سال بسته خواهد بود. پدر سهیل که او را برای انجام این عمل به کلینیک برده بود نیز به سه ماه حبس تعلیقی محکوم شده است.
روز جهانی مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان
برای مبارزه با این عمل ناقض حقوق بشر، روز ششم فوریه (۱۷ بهمن) روز جهانی مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان نامیده شده است.
عمل ناقصسازی جنسی زنان در چهار درجه مختلف انجام میشود؛ درجه یک این عمل محدود به بریدن پوست کلیتوریس است و در درجه چهار، کلیتوریس به طور کامل بریده میشود و سپس دولبه واژن به هم دوخته میشوند وتنها منفذ کوچکی برای بیرون آمدن خون عادت ماهیانه باقی گذاشته میشود.
درجه چهار ناقصسازی جنسی زنان که به آن Infibulation گفته میشود به منظور جلوگیری از هرگونه رابطه جنسی و نیز خودارضایی انجام شده و در ۱۵ درصد موارد منجر به مرگ میشود. این نوع از عمل ناقصسازی جنسی بیشتر در کشورهای اریتره، جیبوتی و سومالی صورت میگیرد.
ناقصسازی جنسی زنان در ایران
رایحه مظفریان در سال ۱۳۹۲ نتایج تحقیقاتش درباره عمل ناقصسازی جنسی زنان در ایران را در کتابی به نام "تیغ و سنت" منتشر کرد. این کتاب در دولت احمدینژاد مجوز نگرفت و نشر ناکجا نسخه آنلاین آن را در فضای وب منتشر کرد.
حالا وزارت ارشاد دولت روحانی به این کتاب مجوز داده و قرار است روز ۶ فوریه (۱۷ بهمن) همزمان با روز جهانی مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان پخش شود.
خانم مظفریان میگوید این کتاب نتیجه پرسش از ۴۰۰ زن بین ۱۵ تا ۴۹ ساله در جزیره قشم و زنانی در ایلام، کرمانشاه، سنندج و جنوب آذربایجان غربی بوده است. همچنین چندین پایاننامه و تحقیق نیز در این کتاب بررسی شدهاند. محل تحقیق در جزیره قشم، درمانگاهی بوده که زنان برای درمان به آنجا مراجعه میکردهاند.
نتایج این تحقیقات نشان میدهد که بیشترین ناقصسازی جنسی زنان ایران در جزیره قشم انجام میشود. ۸۳ درصد زنان مورد پرسشقرارگرفته این جزیره، آلت جنسیشان مثله شده و ۶۰ درصد آنان اظهار کردهاند که این عمل را در مورد دخترانشان نیز انجام میدهند.
در مناطق کردنشین این رقم بین ۵۰ تا ۷۰ درصد است. اما خانم مظفریان تاکید میکند که در کردستان ماجرا منطقه به منطقه فرق میکند. او میگوید ممکن است در یک روستا عمل ناقصسازی جنسی زنان انجام نشود، اما ۵ کیلومتر پایینتر در روستای بعدی این عمل انجام بگیرد. به همین دلیل عددها و رقمها در مورد کردستان را نمیتوان خیلی دقیق گفت.
رایحه مظفریان میگوید مطمئن است که در تمام مناطق استان هرمزگان عمل ناقصسازی جنسی زنان انجام میشود، ولی در مورد سایر نقاط ایران مطمئن نیست هرچند احتمال میدهد که این عمل در جنوب استان فارس، مناطق جنوبی استان کرمان، بعضی از منطقههای بوشهر، سیستان و بلوچستان و حتی در میان ترکمنهای استان گلستان نیز انجام شود.
به گفته خانم مظفریان، تنها نوع درجه یک ناقصسازی جنسی زنان در ایران صورت میگیرد یعنی بریدن بخشی از کلیتوریس ولی او میگوید که ماه گذشته از سنندج به او خبر دادهاند که دختری در این شهر مورد ناقصسازی درجه دو که شدیدتر از درجه یک است قرار گرفته است.
فتواهای روحانیون ایرانی
رایحه مظفریان در جریان تحقیقاتش درباره ناقصسازی جنسی زنان در سال ۱۳۸۸ به سراغ چندین مرجع تقلید میرود. از میان این مراجع، آیتالله سیستانی این عمل را جایز دانسته اما پس از حمله داعش به عراق و صدور فتوای ناقصسازی جنسی زنان از سوی این گروه تروریستی، فتوای خود را تغییر میدهد و آن را حرام اعلام میکند.
مکارم شیرازی و صانعی نیز هردو حکم به ممنوعیت ناقصسازی آلت جنسی زنان دادهاند.
آیتالله خامنهای در پاسخ به پرسش خانم مظفریان در سال ۱۳۸۸ میگوید "این عمل جایز است اما واجب نیست و بخشی از ادله موکول است به محل خود".
بعد از چند سال و با اطلاعرسانیهایی که در مورد این عمل صورت گرفت، در سایت رسمی خامنهای این فتوا بدین صورت تغییر پیدا کرد: «چون ختنه زنان عرف اجتماعی نیست و خیلی از مسائل دیگری هم که دیگر عرف اجتماعی نیستند، به دلیل مرور زمان از بین رفتهاند، این عمل هم بهتر است که دیگر انجام نگیرد».
اما در پی این جمله در پاسخ به سوالی که پرسیده شده اگر مردی از همسرش بخواهد این عمل را انجام دهد آن زن چه باید بکند آمده: «اگر ضرر و زیانی برای زن نداشته باشد باید به حرف شوهرش گوش کند».
قانون چه میگوید؟
ماده ۶۶۳ قانون مجازات اسلامی ایران میگوید "قطع و از بین بردن هریک از دو طرف اندام تناسلی زن، موجب نصف دیه کامل زن است و قطع و از بین بردن بخشی از آن، به همان نسبت دیه دارد. در این حکم فرقی میان باکره و غیر باکره، خردسال و بزرگسال، سالم و معیوب از قبیل رتقاء و قرناء نیست".
بر اساس این قانون شخص میتواند از کسی که این عمل را روی او انجام داده شکایت کند. اما خانم مظفریان میگوید عملا چنین امکانی مهیا نیست چرا که دختران همگی زیر ۱۸ سال مورد این عمل قرار میگیرند و برای طرح شکایت باید تا ۱۸ سالگی صبر کنند و بعد یا از والدین خودشان شکایت کنند و یا از مامایی که در اکثر موارد جزو آشنایان محلی یا خانوادگی است. این کار عملا هیچگاه انجام نمیشود.
موفقیت کردستان عراق
مبارزه با عمل ناقصسازی جنسی زنان در اقلیم کردستان عراق، از حدود ۱۰ سال پیش آغاز شده است. به گفته خانم مظفریان تشکیل انجمنها و تشکلهای مردمنهاد از همان زمان شروع به تهیه گزارش درباره گستردگی این عمل کردند.
تلاش دیگران بر این نکته متمرکز بود که ثابت کنند این عمل در هیچ کجای قران یا احادیث و روایات اسلامی نیامده است، چرا که این کار با نام مذهب در آنجا انجام میشد. این تلاشها چند سال پیش نتیجه داد و رئیس جمهور لایحهای را در ممنوعیت ختنه زنان به مجلس داد و پارلمان هم این قانون را تصویب کرد.
بهتازگی نیز چهار ویدیو کلیپ از چهار زاویه مختلف درباره این عمل تهیه شده و از تلویزیون دولتی کردستان پخش شده است.
به گفته رایحه مظفریان موفقیت کردستان عراق در مبارزه با ختنه در آسیا بینظیر است و همین امر باعث شد توجه سازمانهای جهانی که قبلا تنها معطوف به آفریقا بود به سمت آسیا نیز جلب شود.
عمل ناقصسازی جنسی زنان بر اساس تعاریف جهانی، عملی است که منجر به معلولیت زنان میشود و به همین دلیل با ختنه مردان بسیار متفاوت است و نباید واژه ختنه برای آن به کار برده شود.
عمل ناقصسازی جنسی زنان بر اساس تعاریف جهانی، عملی است که منجر به معلولیت زنان میشود و به همین دلیل با ختنه مردان بسیار متفاوت است و نباید واژه ختنه برای آن به کار برده شود.
سازمان بهداشت جهانی این عمل را معلول کردن زنان دانسته و به همین دلیل میتوان گفت ۱۴۰ میلیون زن در سراسر جهان به دست پدر و مادرشان معلول شدهاند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟