ارسالها: 12930
#451
Posted: 18 Feb 2015 12:10
مردی که دزدان سایبری را از درون زندان هدایت می کرد
زندانی بند جنایتکاران، سناریوی دزدیهای اینترنتی از وکلای سرشناس استانهای مختلف سراسر کشور را هدایت میکرد.
براساس بررسیهای پلیس فتای مازندران نام بیش از 200 وکیل شناخته شده در لیست این کلاهبردار حرفهای و اعضای باندش قرار داشت.عملیات کارآگاهان پلیس فتای مازندران برای ردیابی و بازداشت اعضای این شبکه کلاهبرداری با اعلام شکایتی از سوی یک خانم وکیل در دستور کار قرار گرفت.این وکیل سرشناس که «زهرا» نام دارد و در مرکز استان مازندران به کار مشغول است در شکایت خود به مأموران گفت: چندی پیش مرد ناشناسی با تلفن همراهم تماس گرفت، او بعد از اطمینان از اینکه وکیل دادگستری هستم ادعای بررسی مشکل حقوقی و زندانی شدن برادرش را مطرح کرد.
مرد تماسگیرنده ادعا کرد به علت اینکه بیشتر اوقات در خارج از کشور به سر میبرد و امکان حضور در ایران برایش میسر نیست خواستار قبولی وکالت برادر خود شد که در زندان ساری بازداشت بود.
وی گفت: تماسگیرنده در ادامه خواست شماره حسابی را به او بدهم و مبلغ قرار وجهالضمان صادر شده برای برادرش به مبلغ 75 میلیون تومان به همراه مبلغ حقالوکاله درخواستیام را برایم واریز کند.او چند بار تماس گرفته و هر بار از من میخواست شماره حسابم را چک کنم که از واریز شدن این میزان پول اطمینان حاصل کنم، اما بعد از هر بار بررسی حسابم متوجه میشدم هیچ پولی به حساب من واریز نشده است.
سرانجام خواست به یکی از باجههای عابربانک مراجعه کرده و منتظر باشم او مبلغ را کارت به کارت کند. در آنجا او شماره کارت مرا گرفت و در نهایت کار بدانجا پیش رفت که از زبان انگلیسی در مونیتور باجه استفاده کردم و در نهایت بعد از انجام کارها و قطع تماس وقتی بار دیگر حسابم را چک کردم از آنچه اتفاق افتاده بود حیرتزده شده بودم. به جای اینکه پولی به حساب من واریز شود 20 میلیون ریال از حسابم کسر شده بود. تازه در این لحظه متوجه کلاهی که سرم رفته بود، شدم.
با توجه به این ادعاها که از سوی خانم وکیل در اختیار مأموران قرار گرفته بود آنها اقدامات تخصصی را برای به دست آوردن ردی از کلاهبردار ناشناس فضای مجازی آغاز کردند.
در جریان تحقیقات گسترده و اقدامات ویژه کارشناسان فنی پلیس فتا، سرانجام مشخص شد که پولهای برداشتی از حساب خانم وکیل همراه دیگر پولهای وجوه برداشتی از حساب وکلای دیگر که به صورت اینترنتی یا کارت به کارت صورت میگرفت با دستگاه کارتخوان فروشگاهها صرف خرید سکه طلا از صرافیها و جواهر فروشیهای تهران و استان گیلان میشد یا دزدان از طریق دستگاه خودپرداز شارژ تلفن همراه میخریدند.
با توجه به این سرنخها کارآگاهان تجسسهای خود را در این باره متمرکز کردند که با بررسی بیشتر پرونده سرانجام مشخصات شیاد حرفهای به نام «عارف» در استان گیلان شناسایی شد و کارآگاهان مخفیگاه وی را شناسایی کردند.
خانه این کلاهبردار حرفهای از سوی پلیس تحت کنترل نامحسوس قرار گرفت تا اینکه با اطمینان از اینکه او در مخفیگاه حضور دارد، در یک عملیات غافلگیرانه عارف دستگیر شد.
در حالی که عارف در جریان بازجوییهای نخستین پلیس خود را بیگناه معرفی میکرد پس از ارائه مدارک و مستندات سرانجام لب به اعتراف گشود و با اقرار به جرم خود اعتراف کرد : از اواخر خرداد سال جاری شماره تلفن وکلای کشور را به روشهای مختلف به دست میآوردیم و برای یک زندانی که با اتهام قتل روبهرو است و مهران نام دارد در حوالی پایتخت ارسال میکردیم و او در آنجا با همدستی تعدادی از همبندیهایش سناریوی کلاهبرداری از وکلا را طراحی و اجرا می کرد.
وقتی پولها به کارتهایی که در اختیارمان بوده انتقال داده میشد ما وارد عمل میشدیم، در تهران و استان گیلان طلا و سکه میخریدیم و آنها را دوباره میفروختیم و به حسابهایی که از زندان به ما میدادند واریز و 5 درصد از کل پول بادآورده را خودمان برداشت میکردیم.
سرهنگ «رستمی» رئیس پلیس فتای مازندران در مورد شگرد این باند کلاهبرداری اینترنتی گفت: اعضای این باند گروهی را در دو زندان حوالی پایتخت داشتند که با نام مهران از داخل زندان رجاییشهر اقدام به تماس تلفنی با طعمههای انتخاب شده میکرد. او با افراد دیگری نیز در خارج از زندان در تماس بود که با بازجویی از این مرد مشخص شد شماره تلفنهای وکلا را از طریق اینترنت توسط گوشی در زندان یا از طریق همدستان خود در خارج از زندان به دست میآورد.
مهران سرکرده باند کلاهبرداری در اعترافهای خود گفته است: من به اتفاق دیگر زندانیان که در این رابطه با من همکاری میکردند با وکلا تماس برقرارکرده و ادعا میکردیم برادرم در زندان به سر میبرد و برای آزادی وی مبالغ مختلفی را به وکلا اعلام کرده و آن وکیل نسبت به پذیرش وکالت زندانی راضی میشد و برای پرداخت حقالوکاله و میزان مبلغ وجه الضمان شماره کارت یا رمز آنها را دریافت کرده و به بهانههای مختلف افراد را پای دستگاه عابربانک کشانده و رمز وی را دریافت میکردیم سپس اقدام به سرقت وجه و جابهجایی پول به حساب و شماره کارت از قبل تعیین شده میکردیم.
به گفته سرهنگ رستمی این شبکه کلاهبرداری از تعداد زیادی از وکلا در استانهای مازندران، گیلان، البرز، تهران و قزوین به همین روش اقدام به سرقت اینترنتی کردهاند و اطلاعات حساب بیش از 200 وکیل دادگستری را داشتند که از حساب حدود 30 تا 35 وکیل مجموعاً یک میلیارد و 800 میلیون ریال کلاهبرداری کردهاند که در اواسط اقدامات مجرمانه خود توسط پلیس فتای مازندران دستگیر شدند.سرهنگ رستمی در خاتمه هشدار داد: برای پرداخت و انتقال پول به حساب شما نیازی به مراجعه حضوری پای دستگاه عابربانک نیست،
برای انتقال وجه به حساب شما فقط شماره کارت یا شماره حساب کافی بوده و نیازی به ارسال مشخصات کامل حساب -رمز دوم، CCV2، تاریخ انقضا و...- نیست.
از در اختیار قرار دادن کارت عابر خود به افراد غیر پرهیز کنید تا زمینهای برای تحریک و ارتکاب جرم برای دیگران فراهم نشده و با تغییر دورهای رمز عابربانک خود ضریب امنیت آن را بالا ببرید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#452
Posted: 18 Feb 2015 12:11
راننده اخراجی طراح گروگانگیری ۴۰۰ میلیونی
راننده جوان وقتی از سوی صاحبکار ثروتمندش اخراج شد، نقشه ربودن او و اخاذی ۴۰۰ میلیون تومانی را کشید.
چندی قبل مردی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و مدعی شد 3مرد که خود را مأمور پلیس معرفی میکردند وی را از خانهاش ربودهاند و ساعتی بعد در ازای دریافت سنگهای قیمتی به ارزش 400 میلیون تومان آزادش کردهاند. این مرد گفت: روز قبل همراه همسرم در خانهام واقع در دهکده المپیک بودم که زنگ خانه به صدا در آمد.
وقتی همسرم در را باز کرد 2مرد که اسلحه، بیسیم و شوکر داشتند او را کنار زدند و وارد شدند. آنها گفتند مأمور پلیس آگاهی هستند و باید مرا به اتهام قتل عمدی بازداشت کنند. آنها حتی یک حکم هم به من نشان دادند و باورم شد که آنها واقعا پلیس هستند. آنها خانهام را بازرسی کردند و در ادامه دستانم را با دستبند پلاستیکی و چشمانم را با روسری بستند و مرا سوار ماشینی که جلوی در بود کردند.
شاکی ادامه داد: خیلی ترسیده بودم و نمیدانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد. آنها میگفتند من قاتل هستم اما روحم از حرفهایی که میزدند بیخبر بود. چند دقیقه بعد یکی از آنها گفت اگر پول بدهی آزادت میکنیم. ظاهرا آنها میدانستند من در کار فروش سنگهای گرانبها هستم و گفتند اگر سنگ هم به آنها بدهم آزادم میکنند. به این ترتیب آنها کنار خیابان توقف کردند و من با شوهر خواهرم تماس گرفتم و به او گفتم مقداری سنگ که داخل یک جعبه در خانه مادرم نگهداری میکردم برایم بیاورد. شوهر خواهرم سنگها را آورد و طبق خواسته آنها، بدون اینکه ما را نگاه کند جعبه سنگها را کنار خیابان گذاشت و رفت و دقایقی بعد آنها مرا آزاد کردند و رفتند.
بهدنبال راننده اخراجی
اظهارات این مرد نشان میداد او طعمه یک آدمربایی شده و 2ماموری که از آنها صحبت میکند، مأموران قلابی هستند. هرچند مرد ثروتمند چهره آدمربایان را ندیده بود اما همسرش سرنخ مهمی را در اختیار پلیس گذاشت. او گفت زمانی که آنها شوهرش را بازداشت کرده بودند راننده سابق شوهرش که مدتی قبل اخراج شده بود را جلوی در خانه دیده است و ممکن است وی در این آدمربایی 400میلیون تومانی دست داشته باشد.
چرا که پیش از این نیز مرد ثروتمند را تهدید کرده بود. به این ترتیب راننده اخراجی به نام آرش دستگیر شد. هر چند وی ابتدا وانمود میکرد که از آدمربایی بیاطلاع است اما ساعتی بعد از آغاز بازجوییها اعتراف کرد نقشه ربودن صاحبکار سابقش را با همدستی 2دوستش به نامهای بابک و ناصر طراحی و اجرا کرده است. او گفت: من حدود یکماه بهعنوان راننده برای شاکی کار میکردم و قرار بود او روزی 100هزار تومان به من دستمزد بدهد اما او برای یکماه کار فقط 400هزار تومان به من داد و مرا اخراج کرد.
وقتی این موضوع را برای دوستانم تعریف کردم، قرار شد با کمک آنها به زور طلبم را پس بگیریم. بهدنبال اعترافات این مرد 2همدست وی نیز بازداشت شدند. آنها با اعتراف به مشارکت در آدمربایی گفتند فقط برای کمک به دوستشان دست به این کار زدهاند. با این حال مأموران در بازرسی از مخفیگاهشان مقدار زیادی از سنگهای قیمتی مسروقه را کشف کردند که نشان میداد آنها سنگها را بین خود تقسیم کردهاند. در چنین شرایطی صبح دیروز متهمان به شعبه دوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و از سوی بازپرس بستانزاده تحت بازجویی قرار گرفتند.
جزئیات باجگیری میلیونی
بعد از آنکه اتهام آدمربایی به 3متهم تفهیم شد آنها جزئیات این ماجرا را شرح دادند. بابک گفت: وقتی آرش گفت صاحبکارش که مرد ثروتمندی است حقوقش را نداده من و ناصر دلمان به حالش سوخت و خواستیم به او کمک کنیم. به همین دلیل نقشه آدمربایی را طراحی و اجرا کردیم. آن روز آرش جلوی در خانه صاحبکارش منتظر ماند و من و ناصر وارد شدیم.
ناصر از قبل برگهای شبیه حکم قضایی آماده کرده بود و من هم یک شوکر و یک فندک که شبیه کلت بود همراهم بود و نقشه آدمربایی را عملی کردیم. در بین راه ناصر به شاکی گفت اگر پول بدهی آزاد میشوی. او گفت پول ندارد اما به جای آن میتواند سنگهای قیمتی به ما بدهد. او تلفنی از یک نفر خواست جعبه سنگهای قیمتیاش را برایش بیاورد و ما پس از گرفتن جعبه سنگهای قیمتی چشمان جوان ثروتمند را باز و او را آزاد کردیم. 2متهم دیگر نیز در اظهاراتی مشابه جزئیات این باجگیری را شرح دادند. براساس این گزارش هماکنون 3متهم در بازداشت بهسرمیبرند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#453
Posted: 19 Feb 2015 08:59
جزییات تازه از حادثه سقوط مرگبار آسانسور حمل بار در اصفهان؛ وضعیت تنها کارگر نجاتیافته وخیم است
تقاطع: یک روز پس از سقوط مرگبار بالابر حمل بار یک مجتمع مسکونی در حال ساخت در اصفهان که به جان باختن ۸ کارگر انجامید، رییس "اداره بازرسی کار" استان اصفهان با بیان جزییات بیشتری از این حادثه گفت: «این نوع بالابر مخصوص حمل بار دارای یک سبد ۵/۱ در ۵/۳ متری است که دیروز به دلیل نقص فنی ناشی از حمل وزن غیرمجاز، سیم بکسل از قلاب آن خارج و سبد به همراه ۹ کارگر به پایین پرتاب شد.»
امیرمسعود حاجرستم، روز چهارشنبه (۲۹ بهمن-۱۸ فوریه) در گفتگو با خبرگزاری ایلنا، محل وقوع حادثه را یک مجتمع مسکونی در حال ساخت ۱۶ طبقهای و ۱۵۰۰ واحدی در خیابان قائمیه (بلوار کشاورز) اصفهان اعلام کرد و افزود که ۸ کارگر جانباخته، ایرانی و بین ۳۰ تا ۴۰ ساله بودند و یک کارگر ۳۰ ساله نیز به شدت مصدوم شده و هماکنون در بیمارستان بستری است.
او با تاکید بر اینکه «سوار شدن بر این نوع بالابر ممنوع است»، خاطرنشان کرد که «عدم نظارت درست و اصولی سازمان نظام مهندسی بر روی این پروژه از عوامل موثر در وقوع این حادثه بوده است».
وی با بیان اینکه کارگران در حال پایین آمدن بودند، اضافه کرد: «هنوز نمیدانیم سقوط دقیقا در چه طبقهای اتفاق افتاده اما بررسیهای ما نشان میدهد که احتمالا در طبقهی ۶ یا ۷ بوده است.»
آقای حاجرستم دربارهی وضعیت روحی سایر کارگران این مجتمع پس از مشاهده این حادثه دلخراش نیز گفت: «وضعیت روحی آنها آنچنان "آشفته است که تاکنون نتوانستهاند اسامی کارگران متوفی را به ما بگویند.»
در همین حال، ساعتی قبل، روابط عمومی "سازمان پزشکی قانونی کشور" اسامی ۸ کارگر جانباخته این حادثه را اعلام کرد و از وخامت حال کارگر آسیبدیده در بخش احیای بیمارستان "الزهرا" اصفهان خبر داد.
به گزارش "ایلنا"، اسماعیل بیگی، اکبر دیانی، محمود افشاری، غلامرضا عطایی، حسین مرادی، محمود چهرآزی، قدرتالله نجاتی و اسماعیل بختیار، ۸ کارگری هستند که این حادثه جان خود را از دست دادند و محمد صفری، تنها مصدوم حادثه نیز از روز گذشته در "بیهوشی کامل" به سر میبرد و دچار شکستگیهای متعددی در نقاط مختلف بدن از جمله در ناحیهی سر است.
حادثهی ظهر روز سهشنبه (۲۸ بهمن) در این مجتمع مسکونی، نخستین حادثه منجر به مرگ برای کارگران شاغل در آن نیست. آنگونه که یکی از مسوولان خدمات این مجتمع به وبسایت محلی "اصفهان امروز" گفته، «همین دو سه هفته پیش هم یک نفر از طبقه شانزدهم به پایین پرت شد و جان خود را از دست داد».
وی با بیان اینکه «در این چند سالی که این ساختمان در حال ساخت است شاید بیشتر از ۱۵ نفر در آن قربانی شدهاند»، علت پاره شدن سیمبکسل بالابر را نیز "فرسودگی" آن عنوان کرد و افزود: «هر چند ماه یکبار باید سیستمها چک شود تا اگر مشکلی دارد رفع کنند. اما این کار صورت نگرفت و حالا شاهد مرگ چند کارگری هستیم که برای روزی ۵۰ هزار تومان کار میکردند.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#454
Posted: 19 Feb 2015 09:00
سند نزدن پرشیا جنایت آفرید
شرق: اختلافات خریدار و فروشنده خودرو باعث وقوع جنایت شد. متهم این پرونده بعد از چندروز فرار سرانجام خودش را به پلیس معرفی کرد.
به گزارش خبرنگار ما جسد مردی روز پنجشنبه دوهفته پیش در منطقه خاوران کشف و با حضور مأموران در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد جنازه متعلق به فردی حدودا ٣٥ساله و فاقد هرگونه مدارک شناسایی است و بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقو به گردن و کمر به قتل رسیده و پس از پیچیدهشدن در پتو، توسط قاتل یا قاتلان به کانال آب در نزدیکی شهرکصنعتی خاوران منتقل و رها شده است.
کارآگاهان جنایی پیش از هر اقدامی سعی کردند از هویت مقتول مطلع شوند. آنها با بررسی بانک اطلاعات افراد مفقودشده اطلاع یافتند خانواده مردی شبیه به مقتول یکروز پیش از کشف جنازه، گمشدن او را اعلام کرده و گفته بودند این مرد ٣٧ساله روز سهشنبه پس از رساندن پسر ١٠سالهاش به مدرسه، دیگر به خانه بازنگشته است. کارآگاهان با پرسوجو از خانواده مقتول اطلاع پیدا کردند این مرد مالک خودروی بی.ام.و مدل ٦٣٠i بود؛ به همین دلیل بررسی فرضیه ارتکاب جنایت با انگیزه سرقت در دستور کار قرار گرفت و دستور توقیف خودروی مقتول در سیستم سراسری پلیس ثبت شد. این اتومبیل چهارروز بعد در بلوار معلم منطقه یافتآباد کنار خیابان پیدا شد اما تیم بررسی صحنه جرم هیچگونه اثری از وقوع درگیری در خودرو پیدا نکرد.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات اطلاع پیدا کردند مقتول حدود چهارماه پیش یک خودرو پژو پرشیا را به فردی ٤١ساله به نام «محمد» فروخته اما هنوز اسناد مالکیت خودرو به نام مقتول است.
ماموران محل کار محمد را در منطقه یافتآباد شناسایی کردند و فهمیدند او در شرکت خصوصی فعال در زمینه راهسازی مشغول به کار است. محل شرکت، در طبقه سوم ساختمانی تجاری در خیابانی که بیامو در آن پیدا شده بود، قرار داشت. کارآگاهان در تحقیق از اهالی ساختمان اطلاع پیدا کردند شرکت از زمان مفقودشدن مقتول تعطیل شده است. آنها توضیح دادند روز ١٤بهمن (روز قتل) صداهای بلندی از داخل شرکت راهسازی شنیده میشد و «محمد» به آنان گفته بود علت این سروصدا اختلاف مالی با یکی از اعضای شرکت بود.
تمامی دلایل و شواهد بهدستآمده از مشارکت «محمد» در ارتکاب جنایت نشان داشت بههمیندلیل دستگیری وی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و هماهنگیهای لازم با مقام قضایی انجام شد. سرانجام روز دوشنبه هفته جاری همزمان با اعزام تیم کارآگاهان برای دستگیری متهم، خود او به پلیس آگاهی مراجعه و به ارتکاب به جنایت اعتراف کرد.
«محمد» به کارآگاهان گفت: «حدودا چهارماه پیش خودرو پژو پرشیا را از مقتول خریدم اما اسناد مالکیت خودرو به نام پدر او بود و به همین علت انتقال اسناد مالکیت به زمان دیگری موکول شد. زمان انجام اینکار مرتب به تعویق میافتاد تا اینکه در نهایت به فروشنده اعتراض کردم.»
«محمد» درباره روز ارتکاب جنایت نیز به کارآگاهان گفت: «روز حادثه مقتول پس از پایان ساعت کار شرکت درپی تماسهای مکرر من به محل کارم آمد. او در وضعیت روحی خوبی قرار نداشت و به نظر میرسید از موضوعی ناراحت است وقتی درباره علت تاخیر انتقال اسناد مالکیت خودرو صحبت کردم، ناگهان با من درگیر شد. مقتول ازلحاظ قدرت بدنی بسیار قویتر از من بود و زمانیکه درگیری لفظی ما دونفر به درگیری فیزیکی و بدنی کشیده شد، ناگهان با چاقویی که در شرکت بود چندضربه به مقتول زدم و او روی زمین افتاد. در همان زمان، تعدادی از اهالی مجتمع به در شرکت مراجعه کردند تا علت سروصدا را جویا شوند که به آنها گفتم با یکی از اعضای شرکت اختلاف مالی پیدا کرده بودم. آنروز تا ساعت٢١ در شرکت ماندم تا مطمئن شوم کسی داخل ساختمان نیست؛ پس از آن، جسد را در داخل پتو قرار دادم، کشانکشان به پارکینگ بردم و داخل صندوق عقب پژو پرشیا قرار دادم. درنهایت جسد را شبانه به منطقه خاوران بردم و داخل کانال آب رها کردم.»
سرهنگ آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی تهران بزرگ، با تایید این خبر گفت: «باتوجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت توسط مقام قضایی صادر شده و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#455
Posted: 19 Feb 2015 09:01
پرونده مردی که عروسش را به خاطر مرتب نکردن خانه کشته بود به دادگاه رفت
شرق نوشت:مردی بهمنسال٩٢ به ماموران پلیس گفت نامزدش در خانه به قتل رسیده است.
این جوان که شهرام نام دارد، به پلیس گفت: «صبح برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بودم. در راه برگشت، همسر برادرم با من تماس گرفت و گفت هرچه به ریحانه زنگ میزنم گوشی را برنمیدارد. ریحانه نامزد من است و چون چندروزی میهمان خانه ما بود، نگران شدم و بلافاصله خودم را به منزل رساندم، همهجا را گشتم. چندتکه از لباسهایش را روی مبل دیدم و بعد هم جسدش را درحالیکه گوشهای افتاده بود، پیدا کردم.»
وقتی تحقیقات ماموران آغاز شد، پلیس دریافت شهرام و ریحانه از حدود یکسال قبل با هم نامزد کرده و هنوز زندگی مشترک را آغاز نکرده بودند به همین دلیل ریحانه بهعنوان میهمان به خانه پدرشوهرش رفته بود. ماموران به شهرام مشکوک شدند، این شک زمانی بیشتر شد که تار موی مردانه از میان دندانهای مقتول پیدا شد. شهرام در بازجوییها یکبار دیگر ادعای اولیهاش را تکرار کرد و گفت اصلا در جریان نیست چرا همسرش کشته شده است و با ریحانه هیچ اختلافی نداشته. ادعای شهرام درباره اینکه زمان حادثه در خانه نبوده، موردتایید قرار گرفت.
سرانجام مشخص شد آخرین کسی که همراه ریحانه در خانه حضور داشت، پدرشوهرش، منوچهر، بود. آثار جراحت روی بدن منوچهر نیز از درگیرشدن او حکایت داشت.
منوچهر در چندمرحله اتهام قتل را رد کرد اما سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: «چندسال قبل از همسرم جدا شدم و با بچههایم زندگی میکردم. بهخاطر اعتیاد، زنم از من جدا شد. ما مستاجر بودیم و باید خانه را خالی میکردیم. صبح وقتی بیدار شدم، ریحانه هم بیدار شده بود. چای دم کردم و خوردم. پسرم در خانه نبود. وسایل منزل بههمریخته بود. باید آنها را در کارتن میگذاشتیم تا برای اسبابکشی آماده شود. به ریحانه گفتم این کار را بکند، گوش نکرد. گفتم نمیشود همیشه عروس بزرگ اثاثیه را جمع کند، تو هم باید این کار را انجام بدهی عصبانی شد و گفت من کلفت تو نیستم و به من ربطی ندارد که خانهات را جمع کنم، مشکلت را خودت حل کن. این حرفش عصبانیام کرد و با هم درگیر شدیم. او را زدم و او نیز مرا زد بعد هم با چیزی شبیه به روسری خفهاش کردم، دستوپایش را بستم و جسد را به گوشهای انداختم.»
متهم درباره اینکه چرا گوشی تلفنهمراه عروسش را دزدیده، گفت: من نمیدانستم این گوشی مال ریحانه است، فکر کردم گوشی پسرم است و جا مانده، با خودم گفتم اگر این گوشی در خانه بماند حتما مسالهای پیش میآید و پلیس او را بازداشت میکند بههمیندلیل آن را برداشتم.» متهم توضیح داد بعد از اینکه عروسش را به قتل رسانده، به بهانه خرید کارتن برای اسبابکشی از خانه خارج شده و در پی تماس تلفنی پسرش به منزل برگشته است. پرونده با توجه به تکمیل تحقیقات، برای رسیدگی به شعبه١١٣ دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد و او بهزودی محاکمه میشود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#456
Posted: 19 Feb 2015 22:15
کمای معلم زن به خاطر جنایت سیاه راننده
شهروند : پسر ١٨سالهای که از یک خانواده پولدار و سرشناس بود، پس از شناسایی زنان جوان، قصد آزار و اذیت آنها را داشت اما در اجرای نقشههایش ناکام ماند. یکی از طعمههای این پسر مرموز، پس از پرت کردن خودش از خودرو او در یک قدمی مرگ قرار گرفت.
نقشه شوم پسر مسافرکش
٢٤ آذرماه امسال بود که زن جوان مثل هر روز از خانهاش در شهرستان نکا، بیرون آمد. قصد رفتن به محل کارش را داشت، او معلم یک دبستان در روستای پیله چوله بود و آن روز برای رفتن به مدرسه سرنوشت هولناکی را پشت سر گذاشت. خود را به «سهراه زاغمرز» رساند و درحالیکه بسیار عجله داشت، به اولین خودرویی که در مقابلش توقف کرد مقصد را اعلام کرد و سوار شد.
این زن، سوار بر خودروی پژو ٤٠٥ نقرهای رنگی شد که رانندهاش پسر نوجوانی بود. معلم جوان هرگز نمیدانست که چه سرنوشت شومی در انتظارش است. او تنها به مقصدش فکر میکرد و میخواست هرچه زودتر به محل کارش برسد. پسر نوجوان هم به محض سوار شدن این زن به راه افتاد و به سمت میدان خزر به حرکت در آمد.
تا اینکه راننده نوجوان، قبل از رسیدن به پلیس راه از مسیر منحرف شد. زن جوان وقتی این موضوع را دید و از این تغییر مسیر مطلع شد به راننده اعتراض کرد و علت را پرسید. پسر ١٨ساله نداشتن گواهینامه را بهانه کرد و گفت که از توقیف خودرواش توسط پلیس میترسد.
فاش شدن نیت شوم راننده نوجوان
وقتی راننده مسافتی را طی کرد زن جوان به رفتارهای او مشکوک شد. از طرفی مسیر تغییر کرده بود و از طرف دیگر طرز نگاههای پسر جوان به شدت مشکوک بود. برای همین این زن پی به نیت شوم این راننده برد و تصمیم گرفت از خودرو پیاده شود. او از راننده خواست ماشین را متوقف کند ولی وقتی راننده توقف نکرد، آنجا بود که زن جوان مطمئن شد قربانی توطئه شیطانی این پسر نوجوان شده است. برای همین با التماس و خواهش از او درخواست کرد تا بگذارد از خودرو پیاده شود و به ازای این کارش هرقدر پول و طلا بخواهد به او خواهد داد. ولی پسر نوجوان به التماسهای این زن توجه نکرد و به راهش با سرعت بسیار بیشتری ادامه داد.
زن جوان وقتی وضعیت را اینگونه دید و متوجه شد که در برابر نیت شیطانی پسر نوجوان قرار گرفته است، متوجه شد که تنها راه برای فرار از این وضعیت، بیرون پریدن از خودرو است. برای همین دستش را روی دستگیره در گذاشت و در لحظهای مناسب حوالی «میانرود» از خودرو به بیرون پرید. راننده نیز وقتی این وضعیت را دید، باز هم خودرو را متوقف نکرد و به راه خود ادامه داد.
نجات از چنگال مرگ
این زن وقتی از خودرو به بیرون پرید، آنقدر مصدوم شده بود که نمیتوانست روی پاهایش بایستد. از طرفی در آن محیط خلوت کسی نبود که به او کمک کند. زن جوان درحالیکه به شدت از درد به خودش میپیچید و تصور میکرد دیگر نمیتواند نجات پیدا کند، درحال بیهوش شدن بود که یک باغبان او را دید. مرد باغبان فرشته نجات این زن شد و خیلی زود او را به بیمارستان امیر مازندرانی ساری رساند. زن جوان پس از رسیدن در بیمارستان به سرعت در بخش آیسییو بستری شد و پزشکان در همان اقدامات اولیه اظهار داشتند این زن قطع نخاع شده است.
شکار دومین طعمه
ماجرا به همین جا ختم نشد. وقتی این زن در بیمارستان بستری و حالش نیز رو به وخامت میرفت، پلیس وارد عمل شد و با توجه به حساسیت موضوع تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کرد. ماموران پلیس نکا درحال تجسس در این خصوص بودند که زن جوان دیگری در شهرستان ماکرون هدف نیت شوم این راننده شیاد شد. او که بهعنوان مسافر سوار خودروی متهم شده بود در مسیر گوهرباران متوجه نیت این پسر شد. پسر جوان به این زن نیز نداشتن گواهینامه را بهانه کرده بود و تغییر مسیر داده بود. او در یک جای خلوت خودرو را متوقف کرد و قصد اجرای نقشه پلیدش را داشت. زن جوان نیز وقتی وضعیت را اینگونه دید سعی کرد از چنگال این پسر فرار کند ولی هیچ راه فراری نداشت. او که امیدش را از دست داده بود، در نهایت از سوی یک پسری که از آنجا عبور میکرد موفق به فرار شد. پسر جوان که از آن منطقه عبور میکرد، متوجه درگیری این زن و راننده شده و در نهایت موفق به نجات زن شد. ولی پسر نوجوان باز هم موفق به فرار شد.
سرنخ پلیس برای دستگیری متهم
این پسر جوان هنگامی که دید راننده شیاد درحال فرار است، موفق به برداشتن شماره پلاک خودرواش شد. وی همان لحظه با پلیس تماس گرفت و گفت: خودرویی را در مسیر گوهر باران دیده که در آن زن جوانی با راننده آن درگیر بوده و سپس مشخصات خودرو را به پلیس داد. در نهایت ماموران با گرفتن مشخصات خودرو دریافتند که راننده همان نوجوانی است که عامل قطع نخاع زن معلم شد و دریافتند که بهطورحتم پای قربانی دیگری در میان است. کارآگاهان پلیس آگاهی با به دست آوردن اطلاعات خودرو توانستند متهم را که اهل روستای «پنبه چوله» بود، در کیلومتر ٩ جاده ساری شناسایی و دستگیر کنند.
اعترافات پسر سرشناس
این پسر نوجوان پس از دستگیری همه چیز را انکار کرد اما قربانی دوم او که بهعنوان مسافر از «ماکرون» سوار خودروی وی شده بود به پایگاه پلیس دعوت شد و توانست متهم را شناسایی کند. از سوی دیگر زن معلم نیز در بیمارستان با مواجه با این جنایتکار، او را شناسایی کرد و دیگر راهی برای انکارهای متهم نوجوان باقی نگذاشت. بنابراین او مجبور شد به نقشههای پلیدش اعتراف کند و به پلیس گفت: به خاطر یک وسوسه دست به اینکارها زدم و تنها این دو زن طعمههای من بودند و با هیچکس دیگری کاری نداشتم. من در زندگی شخصیام دچار هیچ مشکلی نبودم و نمیدانم چرا دست به این کار زدم.
سرهنگ عظیمی رئیس پلیس آگاهی استان مازندران درخصوص این پرونده به خبرنگار «شهروند» گفت: این پسر نوجوان که تاکنون هیچ پرونده کیفری ندارد و در خانوادهای سرشناس و پولدار بزرگ شده است، پس از اعتراف به جرم خود با رأی قاضی برای بررسی و تحقیقات روانه زندان شد. همچنین این پسر نوجوان سرباز بوده و به گفته خودش هیچوقت هیچ خلافی را در زندگیاش تجربه نکرده بود. اما تنها به خاطر یک وسوسه دست به چنین جنایتهای سیاهی زده است.
یکی از طعمهها در یک قدمی مرگ
درحالیکه متهم از سوی طعمههایش شناسایی شد و به جرم خود اعتراف کرد، از بیمارستان ساری خبر رسید که یکی از طعمههای متهم نوجوان که از آذرماه امسال در بیماستان بستری بود، به کما رفته است. درحال حاضر چهار روز است که این مادر به کما رفته و در بخش آیسییو بیمارستان بستری است و پزشک معالجش وضع جسمی، کلیوی، کبد، ضریب هوشی و تنفس وی را مناسب نمیداند. همچنین خانواده این زن معلم نیز، از مسئولان امر خواستند تا نظارت بیشتری در مسیرهای پرتردد داشته باشند و خواستار پیگیری بیشتر درخصوص این پرونده شدند. این زن که مادر دو فرزند است حال جسمی مناسبی ندارد و در یک قدمی مرگ قرار گرفته است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#457
Posted: 19 Feb 2015 22:18
مردی که برادرش را مقابل فرزندانش کشت: معتاد بود و تعصب نداشت
فرهیختگان :مرد جوان که برای منصرفکردن برادرش از ادامه زندگی با همسر سابقش ناکام مانده بود، دست به چاقو برد و برادرش را با ضربههای متعدد چاقو به قتل رساند. این مرد دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «برادرم را کشتم چون میخواست با همسر فاسدش دوباره زندگی کند.» محمدحسین 37 ساله سیزدهم شهریور 92 برادر 43 سالهاش بهنام ابراهیم را مقابل چشمان فرزندانش در خانهای حوالی خیابان ابوذر تهران کشت. او دیروز در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار مستشار در حالی پای میز محاکمه ایستاد که توانست رضایت مادرش را جلب کند. این مرد اما با درخواست قصاص از سوی سه برادرزادهاش روبهرو شد.
تعصب بیش از حد بین کمسوادها
در همین رابطه سیما فردوسیپور روانشناس اجتماعی میگوید: «غیرت به معنای نیرویی است درون افراد که از خود و دیگران در مقابل تجاوز و آسیبهای بیرونی محافظت میکند. غیرت، تعصبی است که باید در حد تعادل وجود داشته باشد.» او در گفتوگو با فرهیختگان تاکید میکند: «اینکه افراد نسبت به اعضای خانواده خود غیرت داشته باشند، روی آنها متعصب باشند و اجازه ندهند کسی به آنها آسیب برساند یا آنها را اذیت کند در حد تعادل خوب است، اما اگر قرار باشد این تعصب بیش از حد اعمال شود و حق انتخاب را از طرف مقابل سلب کند، درست و سنجیده نیست.»این روانشناس میگوید: «هیچکس حق ندارد به بهانه نگرانی از آینده فرد برای او تعیینتکلیف کند. این حق به هیچکس شرعا، عرفا و قانونا داده نمیشود. فرد در صورت نگرانی از تصمیم عزیزانش برای آینده میتواند آنها را به مشاور معرفی کند یا در صورت لزوم از قانون کمک بگیرد، اما اینکه مانند متهم این پرونده دست به چنین جنایتی بزند و آن را غیرت و تعصب عنوان کند موضوعی است که بیشتر بین افراد کمسواد و ناآگاه دیده میشود. با بررسی این پرونده میتوان گفت بیشک این فرد دچار مشکلات روحی و روانی است که توانسته پا را بسیار فراتر از حد اختیارات خود بگذارد و به بهانه نگرانی از آینده فرزندان برادرش و تحت عنوان غیرت، آنها را از نعمت داشتن پدر محروم کند.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#458
Posted: 21 Feb 2015 18:45
زن جوان ۳ ماه در کنار جسد دفن شده شوهرش زندگی کرد
به گزارش خراسان، متهم 30ساله که مربی ورزش ایروبیک است ساعت 8 صبح روز گذشته، در حالی که دستبندهای نقره ای قانون بر دستانش خودنمایی می کرد توسط کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به محل ارتکاب جرم واقع در بولوار کلاهدوز مشهد هدایت شد تا صحنه قتل را در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازسازی کند.
قبل از آغاز بازسازی صحنه جنایت، ابتدا کارآگاه رمضانپور خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی و اعترافات متهم در بازجویی های اولیه را تشریح کرد و سپس قاضی علی اکبر صفائیان با تفهیم مواد قانونی به متهم مبنی بر این که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت موضوع را بیان کند، از وی خواست جزئیات و چگونگی وقوع قتل را توضیح دهد.
این گزارش حاکی است: متهم که آثار ندامت در چهره اش موج می زد مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و گفت: با آن که 2 فرزند داشتم اما با همسرم هیچ گونه تفاهم اخلاقی نداشتم و همین موضوع به درگیری ها و اختلافات خانوادگی شدیدی منجر شده بود. وقتی دیگر نتوانستم این وضع را تحمل کنم در سال 1389 از او طلاق گرفتم ولی باز هم به خاطر پسر 13 ساله و دختر 8 ساله ام دوام نیاوردم و به اجبار دوباره به او رجوع کردم و زندگی ام را در کنارش ادامه دادم. این در حالی بود که باز هم همان مشکلات قبلی تکرار می شد و مشاجرات و درگیری های ما پایانی نداشت تا این که نیمه شب بیست و چهارم مهر گذشته داخل خودرو بودیم که همسرم مرا کتک زد. من که دیگر تحملم را از دست داده بودم نقشه ای برای قتل او کشیدم. وقتی نیمه شب به منزل بازگشتیم پنهانی مقداری قرص خواب آور را در چای شیرین او ریختم و آن ها را به او خوراندم. چند ساعت بعد وقتی تاثیر قرص ها را دیدم چاقویی برداشتم و چند ضربه به پیکر بی رمق و بی حال همسرم وارد کردم. چون احساس می کردم شاید او نمرده باشد شال گردنی را هم دور گردنش پیچیدم و فشار دادم.
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافاتش گفت: وقتی از مرگ همسرم مطمئن شدم، جسد او را روی پلاستیکی گذاشتم و آن را با پلاستیک تا زیرزمین منزل مسکونی کشاندم سپس کف زیرزمین را حفر و جسد را در آن جا دفن کردم. بعد از آن هم این راز را از همه مخفی نگه داشتم و چنین وانمود کردم که همسرم گم شده است. حدود یک ماه بعد از این ماجرا، در تاریخ 93.8.18 به اصرار شوهرخواهرم به اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی رفتیم و من ماجرای گم شدن همسرم را گزارش کردم، اما به خاطر این که پلیس به من مشکوک نشود خودم پیگیر پرونده بودم تا این که دستگیر شدم.
وی در پاسخ به سوال قاضی شعبه 808 ناحیه 8 دادسرای مشهد که وسایلی که با آن ها زمین را حفر کردی کجاست؟ گفت: آن ها را در منزل پدرم مخفی کرده ام. بنابراین گزارش، بلافاصله به دستور قاضی صفائیان کارآگاهان به منزل پدر متهم رفتند و لوازم مذکور را کشف کردند و بدین ترتیب پدرمتهم نیز به اتهام مخفی کردن آلات و ادوات ارتکاب جرم با صدور دستور قضایی بازداشت شد. قاضی ویژه قتل عمد پس از شنیدن اظهارات متهم دستور پایان بازسازی صحنه قتل را صادر کرد و متهم برای طی مراحل قانونی پرونده اش روانه زندان شد.
سابقه خبر
هجدهم آبان گذشته پس از آن که ماجرای گم شدن مردی جوان به پلیس گزارش شد، گروهی از کارآگاهان دایره فقدانی های پلیس آگاهی خراسان رضوی، بررسی های خود را با استفاده از شگردهای فنی و تخصصی دراین باره آغاز کردند.
آنان که با هدایت سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) تحقیقات خود را ادامه می دادند به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد زن جوان (همسر مقتول) اطلاعاتی را از پلیس پنهان می کند بنابراین وی با دستور قضایی احضار و مدتی بعد در پاسخ به سوالات کارآگاهان دچار تناقض گویی شد. او که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت به ناچار به قتل همسرش با انگیزه اختلافات خانوادگی اقرار کرد.
این در حالی بود که وی حدود 3 ماه در کنار جسد دفن شده همسرش به زندگی خود ادامه می داد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#459
Posted: 21 Feb 2015 18:47
نقشه کثیف برای تعرض به دختر جوان
به گزارش آفتاب به نقل از اعتماد، تیرماه سال ٩٠ دختری جوان به پلیس آگاهی تهران مراجعه و به ماموران گفت که چهار پسر شرور او را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند. به دلیل حساسیت موضوع به سرعت پروندهای در این خصوص تشکیل و تیمی از کارآگاهان، رسیدگی به آن را آغاز کردند.
شاکی در اظهاراتش به پلیس گفت: «مدتی بود که با پسری جوان به نام فرید آشنا شده بودم. من با او بیرون میرفتم. یک روز فرید از من خواست تا به خانهاش در اسلامشهر بروم و به حرفهایش گوش کنم. من در ابتدا مخالفت کردم و قصد نداشتم که به خانهاش بروم اما فرید گفت که یکی از دوستانش به نام سهیل نیز با نامزدش در آنجا حضور دارد. بنابراین قبول کردم و به خانه او رفتم.»
دختر جوان گام در خانهای گذاشته بود که قرار بود سرنوشتی شوم برای او رقم بزند. او ادامه داد: «وقتی به خانه فرید رفتم، سهیل و نامزدش هم در خانه بودند. لحظاتی بعد فرید برای تهیه غذا به بیرون رفت اما وقتی به خانه برگشت چهار پسر غریبه هم همراهش بودند. خیلی ترسیده بودم و اصلا نمیدانستم که چرا فرید دوستان خود را به آنجا آورده است.»
فرید دوستان خود را به خانهاش آورده بود تا نقشه شومی که برای دختر جوان کشیده بودند عملی شود. شاکی ادامه داد: «چهار پسری که همراه فرید آمده بودند مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها حتی قصد داشتند به نامزد سهیل هم تجاوز کنند که سهیل با آنها درگیر شد و یکی از آنها با قمه او را مجروح کرد پس از آن همه آنها پا به فرار گذاشتند.» شاکی به ماموران گفت که حتی قصد داشت خود را از پنجره به پایین پرتاب کند اما چون خانه فرید در طبقه سوم بود او از ارتفاع ترسید و نتوانست این کار را انجام دهد.
با ثبت شکایت دختر جوان در پلیس آگاهی، به سرعت شناسایی متهمان در دستور کار پلیس قرار گرفت که در جریان آن مخفیگاه سه نفر از متهمان پرونده شناسایی شد.
ماموران پلیس در چند عملیات جداگانه سرانجام متهمان را دستگیر و برای انجام بازجوییها به پلیس آگاهی منتقل کردند. آنها که با مدارک و اسناد پلیسی مواجه شده بودند پس از رویارویی با دختر جوان به جرم خود اعتراف کردند. به این ترتیب پرونده برای سیر مراحل قانونی به دادگاه کیفری ارجاع شد.
با این حال متهمان که در جلسه دادگاه قصد داشتند با انکار اعترافات خود مسیر رسیدگی به پرونده را با ابهام روبهرو سازند، جرم خود را به فرید نسبت دادند و به قاضی گفتند: «فرید ما را مجبور کرده بود به شاکی تجاوز کنیم.»
پس از پایان رسیدگی به پرونده، قاضی هر چهار متهم پرونده را تبرئه کرد که با شکایت دختر جوان روبهرو شد. این حکم پس از نقض در دیوان عالی کشور بار دیگر در جریان رسیدگی قرار گرفت و به شعبه هم عرض ارجاع داده شد. این در حالی بود که تحقیقات بیشتر ماموران نشان میداد که یکی از متهمان پرونده پیش از این به علت سرقت مسلحانه ١٥ سال از عمر خود را در زندان بوده است. به این ترتیب دستور بازداشت دوباره متهمان از سوی شعبه ٧٨ دادگاه کیفری صادر شد و بار دیگر پرونده در جریان رسیدگی قرار گرفت.
در جلسه دادگاه، متهمان که در دادگاه بدوی، با اظهارات خود حکم تبرئه گرفته بودند حرفهای خود را تکرار کردند اما اینبار حکم متفاوتی انتظار آنها را میکشید. قاضی این شعبه پس از شنیدن اظهارات متهمان و شاکی پرونده سرانجام دو متهم اصلی پرونده را به اعدام محکوم کرد. این حکم در دیوان عالی کشور تایید و قرار است به زودی اجرا شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#460
Posted: 21 Feb 2015 18:52
قصاص مرد ۶۶ساله به جرم قتل دایی۸۲ساله اش
خراسان نوشت: روز گذشته مرد ۶۶ساله ای که دایی پیر خود را به خاطر اختلافات کشاورزی به قتل رسانده بود، در زندان مرکزی مشهد قصاص شد.
این حادثه در تاریخ 87.6.26 در یکی از روستاهای قوچان در حالی رخ داد که مرد با دایی ۸۲ساله اش در زمین های کشاورزی و به خاطر اختلاف بر سر آبیاری باغ درگیر شد و او را با ضربات چوب به قتل رساند. او سپس جسد پیرمرد را در زیر سنگ ها دفن کرد، اما مدتی بعد جسد دچار فساد نعشی شد و ماجرای این جنایت با دستگیری متهم لو رفت.
با انجام تحقیقات مقدماتی در قوچان، این پرونده جنایی به شعبه هفتم دادگاه کیفری استان خراسان ارسال شد و متهم مذکور پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه با توجه به اقاریر صریح، محتویات پرونده، گزارش مأموران و پزشکی قانونی به قصاص نفس محکوم شد، اما رأی صادره با اعتراض وکیل مدافع متهم رو به رو شد و در شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور مورد رسیدگی دقیق تر قرار گرفت. این در حالی بود که قضات دیوان عالی نیز پس از بررسی محتویات پرونده، رأی صادره از سوی دادگاه کیفری خراسان رضوی را تأیید کردند و بدین ترتیب، این پرونده جنایی برای اجرای حکم، به یکی از شعبه های اجرای احکام دادسرای مشهد ارسال شد.
بنابراین گزارش، سپیده دم روز گذشته و پس از فراهم شدن مقدمات اجرای حکم، قاتل پای چوبه دار رفت و در حالی که مسئولان قضایی اجرای احکام، پزشک قانونی و دیگر مسئولان ذی ربط حضور داشتند به دار مجازات آویخته شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟