ارسالها: 12930
#921
Posted: 12 Jul 2015 14:32
انتقام ۳ دانش آموز تجدیدی از معلمشان
سه پسر دانشآموز زمانی که در نمره امتحان تجدید شدند، دست به انتقامگیری عجیبی زدند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، هفته گذشته مرد معلمی با حضور در پلیس فتای استان گلستان و اعلام شکایتی عنوان کرد تصاویر خصوصی وی سرقت شده و با دستکاری در فتوشاپ در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و چند وبلاگ که مدیران آن مشخص نیستند منتشر شده و مطالب دروغ و غیراخلاقی را به وی نسبت داده و همچنین شماره تلفن همراه وی را نیز کنار مطالب منتشر کردهاند. همین موضوع باعث شده افرادی مزاحمش شوند.
همزمان با شکایت این معلم مرد، تحقیقات پلیس فتا برای شناسایی و بازداشت عاملان این حادثه آغاز شد تا اینکه دو روز پیش ماموران به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد یک پسر دبیرستانی در این کار نقش داشته است.
با شناسایی و بازداشت این نوجوان او ابتدا اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرده و مدعی شد شاکی را نمیشناسد و خطایی مرتکب نشده است.
در ادامه تحقیقات زمانی که شاکی در مواجهه حضوری با متهم قرار گرفت او را شناخت و عنوان کرد وی از شاگردانش بوده که از درس وی تجدید شده است.
پسرنوجوان زمانی که راز خود را فاش شده دید، اعتراف کرد و گفت: از چندی پیش بهدلیل این که در درس این معلم نمره کمی گرفته بودیم من و دو نفر از همکلاسیهایم بهدنبال انتقام بودیم.
بنابراین یک روز با دیدن آقا معلم در مدرسه و جا ماندن گوشی تلفن همراهش بر روی میز از این فرصت استفاه کردیم و اطلاعات موجود در آن و تصاویر خصوصیاش را به گوشیای که همراه داشتیم انتقال دادیم. بعد همراه 2 دوستم تصاویر خصوصی آقا معلم را با دستکاری در فتوشاپ در فضای مجازی، سایتهای اینترنتی و تعدادی وبلاگ با مدیریت نامعلوم منتشر کردیم.
سرهنگ حبیبالله رجبلی، رئیس پلیس فتای استان گلستان دراین باره گفت: با اعتراف متهم، دو همدست نوجوان وی هم تحت تعقیب پلیس قرار گرفته و دستگیر شدند. برای این سه نوجوان قرار قانونی صادر شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#922
Posted: 12 Jul 2015 14:34
شکست سکوت قاتل انتقامجو
مرد انتقامجو که آشنایی را در خواب غافلگیر کرده و کشته است، پس از دو ماه بازداشت، سکوت خود را شکست.از ساعت 5/2 صبح سیام فروردین ماه سال جاری ماجرای قتل مرد 25 سالهای به نام «ضیا» در ساختمان نیمهکاره در حالی به پلیس مخابره شد که وی را به بیمارستان رسانده بودند و با وجود اقدامات پزشکی این مرد تسلیم مرگ شده بود.
دو همکار ضیا در بیمارستان وقتی پیشروی پلیس ایستادند ادعا کردند خوابیده بودند که با نالههای ضیا از خواب پریده و دیدهاند پای چپ وی خونریزی شدیدی دارد و سریع این مرد را به بیمارستان رساندهاند.همزمان با این تجسسها با دستور بازپرس شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران مأموران اداره 10 پلیس آگاهی دست به کار شدند تا از جنایت شبانه رازگشایی کنند.کارآگاهان در نخستین اقدام به تحقیق از سایر کارگران ساختمان نیمهکاره پرداختند و مشخص شد که ضیا دو هفته پیش از مرگ به آنجا رفته و این در حالی بود که وی جایگزین جوان 18 سالهای به نام «موسی» شده که از این پروژه ساختمانی اخراج شده بود.
با توجه به اینکه کارآگاهان مطمئن بودند قاتل با انگیزه انتقامگیری دست به جنایت زده و به ساختمان آشنایی کامل داشته، سراغ موسی رفتند و روز دوم اردیبهشت ماه خانه وی را در خیابان نظامآباد شناسایی و این جوان را بازداشت کردند. موسی در بازجوییها اصرار بر بیگناهی کرد و گفت هیچ دخالتی در قتل ضیا نداشته و چون از سوی پیمانکار ساختمان اخراج شده بود، به تهدید قربانی جنایت دست زده است.موسی خود را بیگناه میدانست و این سکوت تا بیش از دو ماه طول کشید تا اینکه مدارکی به دست آمد که نشان میداد موسی در محل جنایت حضور داشته است.
روز 18 تیرماه پسر انتقامجو سکوت خود را شکست و گفت: «به خاطر درگیری با ضیا از محل کارم اخراج شدم، زمانی که دیدم او به جای من کار میکند، تصمیم به انتقام گرفتم.»وی افزود: «میخواستم پای ضیا را ناقص کنم تا دیگر نتواند راه برود و از کار اخراج شود و من بتوانم سر کار خود برگردم. ساعت 2 صبح بود که از طریق داربستهای نصب شده روی دیوار توانستم خودم را به اتاق استراحت کارگران برسانم. زمانی که به داخل اتاق رسیدم، ضیا را دیدم که با دو کارگر دیگر خوابیده است. به آرامی خودم را بالای سر ضیا رسانده و با ضربهای شدید و ناگهانی روی سینهاش نشستم، در حالی که دهان ضیا را محکم گرفته بودم، چند ضربه چاقو به پایش زده و پس از آن از روی داربستها خودم را به پایین ساختمان رساندم و پا به فرار گذاشتم.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#923
Posted: 12 Jul 2015 22:41
اخاذی از پزشک زنان با تهدید به پخش فیلم رابطه غیراخلاقی
مشرق نیوز می نویسد :دو خانم که قصد داشتند با فیلمبرداری از رابطه غیراخلاقی خود با پزشکی در شهرستان شاهرود پولی به جیب بزنند، تحت تعقیب دستگاه قضا قرار گرفتند.
به گزارش مشرق، چندی پیش با انتشار دو فیلم از رابطه غیر اخلاقی یک پزشک با دو مراجعه کننده خانم در شهرستان شاهرود شناسایی و دستگیری نامبردگان تحت پیگرد قضایی قرار بگیرند.
گفته می شود، دو خانمی که دست به چنین اقدام مجرمانه ای زدند ، قصد داشتند تا از این پزشک که از اساتید دانشگاه شاهرود نیز میباشد اخاذی کنند
این افراد بعد ناکام ماندن از اخاذی ، فیلم تهیه شده را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#924
Posted: 12 Jul 2015 22:42
چهار مرد جوان که به مدیر عامل و منشی شرکت تعرض کرده بودند، به دام پلیس افتادند
یک هفته قبل در یکی از مناطق مرکزی تهران زن جوانی هراسان با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت: جوانی به او تجاوز کرده و دوستان آن فرد نیز منشی او را آزار دادهاند. وقتی مأموران به محل رسیدند، متوجه شدند درگیری شدیدی بین این دو زن و عاملان تجاوز اتفاق افتاده است و علاوه بر شکستهشدن بخشی از وسایل شرکت، دو قربانی این حادثه نیز مورد ضربوجرح قرار گرفتهاند.
بلافاصله به دستور قاضی کشیک، دو زن قربانی به پزشکی قانونی فرستاده شدند و تحقیقات از آنها آغاز شد.
مدیر شرکت به مأموران گفت: «من چند بار تلفنی با یکی از متهمان صحبت کرده بودم و فکر میکردم او مشتری است. شرکتی که من دارم اینطور است که کارهایی را میگیرد و برای انجام در خانه به افراد مختلف میسپارد. مردی چندبار به من زنگ زد و گفت کار میخواهد. روز حادثه هم قرار بود برای بستن قرارداد بیاید و ما منتظرش بودیم. آن روز فقط من و منشیام در دفتر بودیم. ابتدا مرد جوان وارد شد و زمانی که از تنهایی ما دو نفر مطلع شد، به دوستانش خبر داد و سپس آنها هم آمدند. مردی که برای بستن قرارداد آمده بود به من تعرض کرد و سه نفر دیگر هم به منشیام تعرض کردند. وقتی ما میخواستیم مقاومت کنیم وسایل شرکت را شکستند و بعد هم بهشدت ما را کتک زدند. وضعیت را طوری درست کردند که نتوانستیم به پلیس خبر بدهیم».
پزشکی قانونی آثار ضربوجرح و تعرض را در مورد هر دو زن تأیید کرد. یک روز بعد از این حادثه درحالیکه تحقیقات برای پیداکردن شمارههایی که متهمان از طریق آن با شرکت تماس گرفته بودند، آغاز شده بود مدیر شرکت به مأموران خبر داد مردی که به او تعرض کرده یکبار دیگر تماس گرفته و شماره تلفنش را به او داده است.
زن جوان گفت: «او به من زنگ زد. درحالیکه سرش فریاد میزدم به من گفت عاشقم شده است و میخواهد با من ازدواج کند و مدتها بود که نقشه ازدواج با من را داشت».
مأموران بعد از اطلاع از موضوع، آموزشهای لازم را به زن جوان ارائه دادند و از او خواستند با متهم صحبت کند و او را سر قرار بکشاند. مدیر شرکت با متهم تماس گرفت و به درخواست مأموران به پسر جوان گفت عاشقش شده است و میخواهد دوباره او را ببیند. وقتی مرد جوان به محل قرار که در همان شرکت بود، رفت مأموران پلیس او را محاصره و بازداشت کردند. پلیس با تحقیق از این متهم محل زندگی سه مرد متجاوز دیگر را نیز شناسایی و آنها را بعد از یک هفته بازداشت کرد.
بررسیهای مأموران نشان داد متهمان در چند مرحله نقشه تعرض به دو زن جوان را طراحی کردهاند. پسری که به مدیر شرکت تجاوز کرده بود وقتی از نبود هیچ مردی در شرکت مطمئن شده با دوستانش تماس گرفته بود تا آنها هم برای تعرض بروند؛ اما قرار بود که سردسته گروه تنها کسی باشد که به مدیر شرکت تجاوز میکند.
سه متهم این پرونده به تعرض گروهی به منشی و تعرض سردسته گروه به مدیر شرکت اعتراف کردند و جزئیات را شرح دادند، اما یکی از آنها که مردی متاهل است، اعلام کرد هیچ دخالتی در تعرض نداشته و فقط با دوستانش در شرکت حضور داشت. این درحالی است که هر دو زن تأکید کردند هر چهار نفر عامل تعرض بودند و دختر منشی نیز گفت بهجز سردسته گروه، سه مرد جوان او را مورد آزار جنسی قرار دادند.
پرونده با توجه به اظهارات شکات و متهمان برای رسیدگی و ادامه بازجوییها نزد قاضی اصغرزاده، رئیس شعبه هشت دادگاه کیفری شماره یک استان تهران فرستاده شد. متهمان و شاکیان یکبار دیگر گفتههای خود را تکرار و متهمان اتهامات خود را قبول کردند. این درحالی است که در ادامه تحقیقات مشخص شد سه نفر از متهمان به دختر دیگری نیز تعرض کردهاند و پرونده شکایت او در شعبه دیگری از دادگاه کیفری شماره یک در حال بررسی است.
دختر جوان بعد از اینکه سه متهم را دید، آنها را شناسایی کرد و گفت متهمان او را ربوده و مورد آزار قرار دادهاند و کاملا چهره آنها را به خاطر دارد. هرچند متهمان گفتههای دختر جوان را قبول نکردند، اما محل وقوع جرم و جزئیاتی که دختر جوان میگفت به یافتههای مأموران در مورد متهمان بسیار نزدیک بود بنابراین تحقیقات در این مورد نیز از سوی مأموران آغاز شده است. درحالحاضر متهمان در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات هیئت قضایی شعبه هشت دادگاه کیفری شماره یک از آنها ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#925
Posted: 13 Jul 2015 20:57
جنایت فقیرانه /قتل رفیق پولدار به خاطر نارضایتی از بیپولی
متهم با کمک خیرین رضایت گرفت و از قصاص رهایی یافت
فرهیختگان : «بیکاری و بیپولی، عقب افتادن اجاره خانه و سرکوفتهای اعضای خانوادهام از این وضع، از من یک قاتل ساخت. وقتی با رفیق پولدارم از بدبختیهایم گفتم و از او کمک خواستم اما بیاعتنا به حرفهایم جواب سربالا داد، عقده بیپولی وجودم را گرفت و در یک لحظه او را کشتم.»
اینها حرفهای علیرضا 55 ساله است که چهار سال و نیم پیش دست به جنایت زد تا با خودروی دوستش مسافرکشی کند و اوضاع زندگیاش را سر و سامان دهد، اما ساعتی بعد به خاطر عذاب وجدان تسلیم پلیس شد. این مرد که حکم قصاصش تایید شده بود، با کمک خیرین توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه و حکم آزادیاش صادر شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور دو مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
او گفت: «علیرضا 55 ساله، بیست و سوم مهر 89 دوست 63 سالهاش به نام ابوالقاسم را در خانهاش در خیابان نارمک تهران با کوبیدن دیگ به سرش کشته و ساعتی بعد به خاطر عذاب وجدان به کلانتری 147 گلبرگ رفته و تسلیم پلیس شده است.»
او ادامه داد: «این مرد که پیشتر حکم قصاص، سه سال زندان و 74 ضربه شلاقش در دیوان عالی کشور تایید شده بود توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند. اکنون با توجه به رضایت اولیای دم از جنبه عمومی جرم و طبق ماده 612 قانون مجازات برای او تقاضای کیفر دارم.»
سپس علیرضا پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: «به خاطر چند ماه بیکاری، اجاره خانهام عقب افتاده و اعصابم به هم ریخته بود. آن روز، زن و دخترم به خانه دامادم رفته بودند که ابوالقاسم را که دوست قدیمیام بود به خانهام دعوت کردم تا با او درددل کنم و از او بخواهم کمکم کند. اما وقتی دیدم دوست پولدارم بیاعتنا به حرفهایم بلند شد تا به خانهاش برگردد عصبانی شدم. من که میدانستم او خانه و ماشین و شغل مناسبی دارد اما من و خانوادهام بهشدت تحت فشار هستیم عقده بیپولی تمام وجودم را گرفت و به خاطر کینه با دیگ غذا بر سر میهمانم زدم. وقتی ابوالقاسم روی زمین افتاد گلویش را فشار دادم تا جان داد. همان موقع پولهایش را برداشتم. کمی آرام شده بودم و فکر اینکه میتوانم از این به بعد با ماشین ابوالقاسم کار کنم و درآمدی داشته باشم خوشحالم کرده بود اما نمیدانستم با جنازه چه کنم.» او ادامه داد: «جنازه را داخل اتاق گذاشتم و چند کیسه سیمان خریدم. میخواستم جنازه را در کمد دیواری دفن کنم که صاحبخانه مرا در خیابان دید. من به دروغ به صاحبخانه گفتم میخواهم روی کمد دیواری را با سیمان تیغه بکشم اما وقتی به خانه برگشتم از دفن جنازه منصرف شدم. ساعتی کنار جنازه دوستم نشستم و با او حرف زدم. اما بالاخره به خاطر عذاب وجدان به کلانتری رفتم و تسلیم شدم.» این مرد در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: «باور کنید قصد کشتن دوستم را نداشتم و هنوز هم نمیدانم چطور دست به چنین جنایتی زدم. حکم قصاصم تایید شده و زندگیام تمام شده بود که با کمک چندین خیر توانستم به اولیای دم دیه بپردازم و رضایت را جلب کنم. من در مدت چهار سال و نیمی که در زندانم به اندازه کافی تنبیه شدهام و شرمنده خانوادهام هستم. حالا از هیات قضایی میخواهم تا در مجازاتم تخفیف قائل شود.»
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و طبق ماده 612 قانون مجازات، حکم آزادی علیرضا را صادر کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#926
Posted: 13 Jul 2015 20:58
قتل باران کوچولو در خانه شیشهای پدر
روزنامه ایران : پدر «باران» کوچولو در توهم شیشهای، دخترک را با ضربه مشت از پای درآورد.به گزارش خبرنگار شوک، سحرگاه 14 تیرماه سال جاری زن جوانی که از شدت ترس و وحشت رنگ بر رخسار نداشت، با مراجعه به کلانتری خرمدشت ادعا کرد شوهرش دختر پنج ماههشان را به قتل رسانده است. با ادعاهای «مریم» 25 ساله، تیم ویژهای از مأموران کلانتری برای بررسی صحنه حادثه به قتلگاه اعزام شدند و دیدند در خانه باز است و دیگر صدای گریه باران کوچولو نمیآید. مأموران صحنهای باورنکردنی را دیدند، باران کوچولو در گوشهای از خانه برای همیشه آرمیده بود.
معاینات پزشکی قانونی نشان داد که باران کوچولو با ضربه سختی از ناحیه گیجگاهی سر خونریزی مغزی کرده و در کمتر از 5 دقیقه به کام مرگ فرو رفته است.«حمید» پدر باران کوچولو که در توهم شیشهای نمیدانست با دستان خود تنها کودکش را به قتل رسانده است، خیلی زود توسط مأموران کلانتری دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
همسایهها چه گفتند
یکی از همسایههای خانواده باران کوچولو به شوک گفت: این زوج جوان سه سال است که ازدواج کردهاند، حمید و مریم زندگی خوبی داشتند تا اینکه در 3-2 ماه گذشته متوجه شدیم حمید معتاد شده است و دائماً سر همین مسأله با مریم دعوا و مشاجره میکند. او شغلاش را از دست داده بود و با مصرف بیش از حد شیشه با مریم درگیر میشد و چند بار ما شاهد بودیم که او را بشدت کتک میزد.بنابر این گزارش، مریم به دلیل شرایط خاصی که داشت، نتوانست در مصاحبه با شوک حرف زیادی بزند. تنها جملهای که گفت این بود: مواد مخدر زندگی ما را نابود کرد!
به گزارش خبرنگار شوک، متأسفانه مخدرهای صنعتی و روانگردانها این روزها عامل جرایم مختلفی هستند که زندگی صدها نفر را درگیر کرده است. قتل، خشونت علیه زنان و کودکان و حتی سایر اعضای خانواده و سرقتهای مختلف از جمله این جرایم به شمار میروند.به نظر میرسد سیاستهای پیشگیرانه در این حوزه بسیار حساس و مهم که نهاد خانواده را درگیر خود کرده است، بسیار موفق نبوده و باید زمینههای آن را با بررسی و تحقیقات علمی بیشتر جستوجو و راهکاری پیدا کرد. باران کوچولو و حتی مریم مادرش تنها قربانیان این دنیای شیشهای نیستند و باید چارهای اندیشیده شود تا با چنین حوادث تلخ و ناگواری روبهرو نشویم.بنابر این گزارش هماکنون «حمید» برای بازجوییهای بیشتر به همراه پرونده به دستگاه قضایی ارجاع داده شده است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#927
Posted: 13 Jul 2015 20:59
اعتراف هولناک مردان خشن در قتل گروگان
مردان خشن که شوهر زنی را در برابر دیدگان وی گروگان گرفته و دست به جنایت زده بودند، دستگیر شدند.
به گزارش شوک این جنایت غروب چهارشنبه گذشته رخ داد و مردی موتورسوار در برابر دیدگان همسرش به نام اسماء از سوی سرنشینان پرایدی ربوده شده و سپس به قتل رسید.
وقتی اسماء فاش کرد که گروگانگیران در تماس تلفنی گفتهاند شوهرش را کشتهاند به ردپایی از یک مرد به نام جواد برخوردند و وی را تحت تعقیب گرفتند.
سرهنگ مختاری فرمانده پلیس تربتجام افزود: کارآگاهان بلافاصله این مرد را دستگیر کردند و وی سه همدست خود را لو داد. آنان نیز دستگیر شدند و تحقیقات برای کشف راز معادله مجهول این جنایت ادامه دارد.
انگیزه جنایت
جواد که راهی جز بیان حقیقت پیش رو نداشت در اعترافاتی تکان دهنده گفت: محمد برای همسرم ایجاد مزاحمت میکرد و از این موضوع واقعاً عذاب میکشیدیم. فکر تسویه حساب با او یک لحظه آرامم نمی گذاشت. موضوع را با سه دوستم مطرح کردم. حمید، صادق و سعید قول دادند که با من همکاری کنند. ما محمد را تعقیب میکردیم. آن روز غروب با همسرش سوار بر موتور بودند که در جاده نیل شهر با خودرویمان راهشان را مسدود کردیم. ما محمد را در حالی که همسرش بشدت دچار ترس و وحشت شده بود ربودیم و به خانه گلی در حوالی چاه کشاورزی که همان نزدیکی بود بردیم. وی افزود: دست و پای محمد را بستیم و با چاقو او را به قتل رساندیم. جواد با ابراز ندامت و پشیمانی از این تصمیم احساسی و هیجانی خود که منجر به قتل شده است گفت: در تماس با همسرش گفتیم که چه بلایی به سر شوهرش آورده ایم و متواری شدیم. بنابر این گزارش، سه همدست این مرد انتقامجو در بازجوییها ادعاهای جواد را تأیید کردند و انگیزه خود را همدردی با دوستشان دانسته و گفتند قربانی جنایت نباید مزاحم همسر وی میشد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#928
Posted: 13 Jul 2015 21:01
کلاهبرداری ۱۷ میلیاردی رئیس بانک
فرمانده انتظامی شهرستان قم از دستگیری کلاهبردار 17 میلیارد ریالی با شگرد دریافت وام مسکن در قم خبر داد.
به گزارش ایسنا، سرهنگ "هادی دیده ور" در تشریح این خبر گفت: با شکایت چند نفر از شهروندان مبنی بر اینکه فردی پس از فروش آپارتمان به آنان، اقدام به دریافت وام مسکن به نام خریداران بدون اطلاع آنان کرده است، مراتب در دستور کار پلیس فرماندهی انتظامی شهرستان قرار گرفت.
وی افزود: ادامه تحقیقات حاکی از این بود که متهم، رئیس شعبه یکی از بانکهاست که با توجه به اشتغال همزمان وی در ساخت و ساز مسکن، با اسناد آپارتمان های فروخته شده، به نام خریداران و بدون اطلاع آنان وام های سنگین دریافت کرده و از باز پرداخت آن خودداری کرده است.
این مقام انتظامی ادامه داد: با پیگیری های به عمل آمده، آدرس محل سکونت متهم شناسایی و در یک عملیات پلیسی دستگیر شد.
فرمانده انتظامی شهرستان قم بیان داشت: این فرد، دارای 10نفر شاکی و متهم به بیش از 17 میلیارد ریال کلاهبرداری است که پس از تکمیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضایی معرفی شد.
براساس گزارش پایگاه خبری پلیس، سرهنگ دیده ور در خاتمه به شهروندان هشدار داد: در هنگام تنظیم قراردادها، معاملات از وجود خارجی شرکت ، بنگاه و یا شخص حقیقی یا حقوقی فروشنده یا آگهی کننده مطمئن شوید و درباره سابقه فعالیت و نتیجه کارهای قبلی آنان تحقیق کنید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#929
Posted: 14 Jul 2015 14:25
حلقههای مرگ : اقدام به خودکشی ۱۰ نفر در ۱۴روز در سردشت آذربایجان غربی
فرهیختگان : «اینجا روستای «قلعهرش» در شهرستان سردشت آذربایجانغربی است.
فضای خفقانآوری در این روستا حاکم شده و «قلعهرش» بوی مرگ میدهد، فضای رعبانگیزی که در کوچهها حس میشود، امید و انگیزه ادامه زندگی را از هر رهگذری میگیرد. در چند کوچه، اعلامیهای که عکس جوانی بر آن خودنمایی میکند روی در و دیوار به چشم میخورد.
در دو هفته 10 نفر خود را با طناب از درخت حلقآویز کردهاند که از این میان شش نفر نجات پیدا کرده و چهار نفر فوت شدهاند.
هیچ مسئولی از ما حمایت نمیکند که برای بررسی این موضوع کاری انجام بدهیم و هیچ پولی برای تشکیل کارگروه و ایجاد کمیته و... به ما داده نمیشود.» اینها را ژیان بیگزاده یکی از فعالان مدنی شهرستان سردشت در حالی به فرهیختگان گفت که هنوز هیچ خبری از ورود نماینده این شهر، فرماندار و دیگر مسئولان به این موضوع نیست.
اپیدمی خودکشیهای دنبالهدار در سردشت استان آذربایجانغربی این روزها به بحث اصلی مردم سردشت و نقل محافلشان تبدیل شده است.
10 نفر در شهرستان سردشت در 14 روز اقدام به خودکشی کردهاند که از این تعداد چهار خودکشی منجر به مرگ بوده است. اگرچه تب خودکشی در این شهرستان پیش از این یعنی شش سال پیش نیز شیوع پیدا کرده بود، هنوز هم نهادهای رسمی به این بحث ورود نکردهاند و هیچ مسئولی تا امروز راجع به این موضوع و علتهای احتمالی کارگروهی تشکیل نداده است.
فقر و نبود امکانات مهمترین عامل خودکشیها
اگرچه خودکشیهایی که در شهرستان سردشت اتفاق افتاده 10 مورد بوده اما شش مورد از آنها تنها مربوط به یک روستا به نام «قلعهرش» است که درمجموع هزار و 400 نفر جمعیت دارد. این روستا که در جنوب این شهرستان واقع شده شش سال پیش نیز با چنین موضوعی درگیر بوده و چنین اتفاقاتی در آن تازگی ندارد. کمتر از شش سال پیش بود که چهار زن در همین خطه خودسوزی کردند و دو نفرشان فوت شدند. اما گویا جنس خودکشیها در این شش سال تغییر کرده و حالا همه این افراد به جز یکی از آنها، خود را حلقآویز کردهاند. در این میان دختر 26سالهای خود را به داخل آبشار «شلماش» پرت کرده و فوت شده است.
جوتیار یکی از فعالان مدنی این شهرستان راجع به جزئیات این ماجرا به فرهیختگان گفت: «ما از سه هفته پیش که هنوز تعداد خودکشیها پنج نفر بود چند کارگروه و یک کمیته تشکیل دادیم که با حضور جامعهشناسان و روانشناسان این موضوع را بررسی کنیم.» جوتیار ادامه داد: «البته وقتی هیچ مسئولی از ما حمایت نمیکند ما نمیتوانیم به نتیجهای برسیم چون دعوت از افراد صاحبنظر در این حوزه نیازمند پرداخت هزینههایی به استادان است.» ژیان بیگزاده نیز یکی از افراد دیگری که در این کارگروهها فعالیت دارد و بهعنوان فعال مدنی در این شهرستان حضور دارد، راجع به این موضوع به خبرنگار ما گفت: «در مدارس این شهرستان هیچ معلم یا مربی پرورشی برای موضوعات اجتماعی وجود ندارد. هیچ روانشناس یا مشاوری در مدارس ما در هیچ مقطعی نیست و دانشآموزان هیچکس را ندارند که با او از مشکلاتشان صحبت کنند.» این فعال مدنی سردشت افزود: «از آنجا که هنوز تحقیقات گستردهای صورت نگرفته نمیتوانیم علت این موضوع را پیدا کنیم ولی تا جایی که ما متوجه شدهایم فقر و نبود امکانات از انگیزههای اصلی این خودکشیها بوده است.»
پدر و برادرم اجازه ندادند خواهرم طلاق بگیرد
خواهر یکی از کسانی که اقدام به خودکشی کرده به فرهیختگان گفت: «خواهر من تنها شش ماه بود که ازدواج کرده بود و 21 سال داشت. همسرش مدام به او میگفت دختر دیگری را دوست دارد و دیگر نمیخواهد زندگی با او را ادامه بدهد.» او ادامه داد: «خواهرم بارها با برادر و پدرم راجع به این حرفهای شوهرش صحبت کرد و خواست از او حمایت کنند اما پدر و برادرم بهشدت با او برخورد کردند و گفتند باید هرطور شده با او زندگی کنی.» او افزود: «یک روز متوجه شدیم خواهرم خودش را از درخت حلقآویز کرده و فوت شده است. من علت این اتفاق را برادر و پدرم میدانم زیرا آنها هیچ حمایتی از خواهرم در مقابل همسرش نکردند.» او گفت: «سومین روز خواهرم بود و هنوز مراسم تمام نشده بود که خبر فوت دختر 20 ساله دیگری به ما رسید و باز در مراسم سوم او بودیم که یکی از دختران 17 ساله این روستا خود را حلقآویز کرد.»
روستای مرگ
به هر حال خودکشیهای زنجیرهای در حالی در شهرستان سردشت و بهویژه در روستای «قلعهرش» ادامه دارد که بار دومی است که چنین تبی در میان این مردم شیوع پیدا کرده است. اگرچه رسول خضری نماینده این شهر در مجلس شورای اسلامی حاضر نشد راجع به این موضوع صحبتی کند، از او و مسئولان دیگر این شهرستان انتظار میرود پیش از آنکه تعداد این خودکشیها به دهها نفر افزایش پیدا کند، چارهای بیندیشند و نگذارند تعداد بیشتری در کارنامه خودکشی این شهر ثبت شود. از قرار دادن ساعات پرورشی در مدارس گرفته تا دعوت صاحبنظران در علم روانشناسی و جامعهشناسی در کارگروههایی که برای بررسی این موضوع تشکیل شدهاند.
کاش حداقل این بار که پای مرگ جوانان یک روستا آن هم به دلیلی نامعلوم در میان است مسئولان بررسی این موضوع را سریعتر در دستور کار قرار بدهند، گرچه واژه «سریع» خیلی هم در این موضوع کاربرد ندارد تا همین امروز نیز خودکشیهای جوانان این شهرستان از تعداد انگشتان دست تجاوز کرده و شاید سالها بعد از این روستا بهعنوان روستای مرگ نام برده شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#930
Posted: 14 Jul 2015 14:26
جزئیات حمله گرگهای گرسنه به ۲ کودک روستایی در همدان
حمله گرگهای وحشی به کودکان در روستاهای رزن ترس و وحشت به جان خانوادههای روستایی انداخته است. دو کودک در کمتر از یک هفته هدف حملههای گرگ گرسنه قرار گرفتند و حالا روستاییها از زوزههای شبانه گرگها میترسند.
آخرین حمله گرگ
ماجرا از این قرار بود که در 15 تیرماه در روستایی از توابع شهرستان رزن در استان همدان کودکی چهارساله مورد حمله گرگ قرار گرفت.
مادر با کمک پدر، دخترک را از چنگال میهمان ناخوانده خانه اش بیرون کشید.
حمله گرگها به مناطق روستایی در همدان موضوع تازه ای نیست اما چیزی که باعث پر رنگ دیده شدن قصه حمله گرگ به خاطره قاسمیاست فاصله زمانی کوتاه دو حمله خونین است که در نخستین آن پسری 6 ساله به نام ابوالفضل در روستای همجوار خانه خاطره هدف قرار گرفت.خاطره و ابوالفضل دو کودک نجات یافته از کام گرگها در بیمارستان بعثت همدان بستری هستند.رشید قاسمی 28 ساله پدر خاطره قاسمیدر ارتباط با حمله گرگ به دخترک میگوید: شب حادثه من به خانه برادرم که به فاصله چند متری از خانه ما قرار دارد رفته بودم. به گفته مادرش، خاطره احساس گرسنگی کرده و برای اینکه مرا برای شام صدا کند به بیرون از خانه میآید و چند قدمی از مادرش فاصله نگرفته که گرگ به حیاط ما وارد شده و به او حمله میکند. چون خانه ما در روستا به گونهای است که به دلیل وضعیت نامطلوب اقتصادیام نتوانستهام دیوارکشی داشته باشم به همین خاطر گرگ توانسته بود به راحتی وارد محوطه شده و به خاطره حمله کند. با صدای فریادهای همسرم بسرعت به سمت خانه خودمان دویدم و دیدم که حیوان از سر دخترم را به دندان گرفته است. از یک سو مادرش و از سوی دیگر من به گرگ هجوم بردیم و توانستیم با کمک همسایگان خاطره را از دهان گرگ بیرون بکشیم.
پدر خاطره میافزاید: وقتی دخترم را در آغوش گرفتم و به بیمارستان رزن رساندم به قدری خون از صورت او رفته بود که فکر کردیم گرگ گردن خاطره را پاره کرده است اما بعد از اینکه آرامش پیدا کردیم و از پزشک سؤال کردیم متوجه شدیم که خون مربوط به سر و صورت خاطره بوده است.رشید قاسمیمیگوید: در منطقه روستایی رزن چندین بار حمله گرگ به روستاها را داشتیم و حتی سال گذشته کودک 5 ساله ای را هم مورد حمله قرار داد که متأسفانه باعث مرگ او شد.پدر ابوالفضل، کودک 5 ساله رزنی که در روستای ملابلاغ زندگی میکند نیز میگوید: برای افطار آماده شده بودیم که ابوالفضل برای انجام کاری به بیرون از اتاق و به حیاط رفت. هنوز پرده اتاق را کنار نزده بود که گرگ به او حمله کرد و او را به دندان گرفت و خیلی سریع فرار کرد. من با فریاد زدن باعث شدم همسایهها به کمکمان بیایند و در فاصله چند قدمی برای یک لحظه گرگ ابوالفضل را زمین گذاشت و ما از فرصت پیش آمده استفاده کردیم و پسرم را بلافاصله از گرگ دور کردیم اما متأسفانه از ناحیه گردن و سینه مورد حمله قرار گرفته و زخم برداشته بود که بعد از رساندن او به درمانگاه رزن با توجه به نظر پزشکان او را به ICU بیمارستان بعثت انتقال دادیم و در حال حاضر با وضعیت هوشیاری مناسبی تحت نظر است.
این حادثه در حالی رخ داده است که عادل عربی، سرپرست محیطزیست همدان در مصاحبههایش عنوان میکند که با آغاز فصل بهار و تابستان هر ساله هشدارهای لازم در ارتباط با حمله گرگها به مناطق روستایی و حاشیهای شهرستانها توسط سازمان محیطزیست استان داده میشود.
عربی، روستای تخت و ملابلاغ را که روستاهای محل زندگی دو کودک رزنی هستند از جمله مناطق مورد توجه در ارتباط با حمله گرگ میداند و ادامه میدهد: رهاسازی گرگ توسط محیطزیست در این منطقه شایعه است و با توجه به هزینههای بالا برای نگهداری گرگ، سازمان محیطزیست در حال نگهداری از این گرگ تا زمان تحویل آن به باغوحش است.
وی انتظار مردم را از محیطزیست برای تلف کردن گرگها، سخت میداند و میگوید: دیدن گرگ در روز بسیار سخت است و در شب نیز تیراندازی کردن برای محیطبانان به دلیل کمبود نور شرایط سختی دارد. بنابراین بهترین راه جلوگیری از حمله حیوانات به انسانها مراقبت خانوادهها از فرزندان و رعایت نکات پیشگیری است. اما کارشناس بهداشت و درمان شهرستان رزن در این باره نظر دیگری دارد. وی معتقد است از نظر ما هر حیوان خونگرم بخصوص سگسانان میتوانند با درصد پیشبینی بالایی مبتلا به بیماریهاری باشند و با گزش و حمله به انسان میتوانند باعث مرگ شوند. و چون این بیماری بعد از چند مدت خود را در بدن فرد مورد حمله قرار گرفته نشان میدهد سازمانها و ارگانهایی مانند محیطزیست که مسئولیت حفاظت از آنها را بر عهده دارند باید با پیگیری بیشتر وارد میدان شوند. این کارشناس میگوید: مسئولان محیطزیست اعلام کردهاند که در ساعات اولیه و پایانی روز روستاییان از خانهها خارج نشوند اما گویا این مسئولان فراموش کردهاند که گاهی آبیاریها در روستاها در ساعات پایانی روز اتفاق میافتد و چه تضمینی وجود دارد که چند ماه یا سال آینده گرگ به فرد دیگری در نقطه ای دیگر از استان حمله نکند. وی معتقد است باید با برنامهریزی اصولی و سنجیده برای این قبیل حوادث چاره ای اندیشیده شود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟