ارسالها: 12930
#931
Posted: 14 Jul 2015 14:27
قربانیان تجاوز، قربانی توهمات شیشهای بودند
شهروند: کارتنخواب شیشهای به جرم تجاوز به ٢ پسر جوان بازداشت شد. در ماهی که گذشت ٣ پرونده جداگانه با موضوع تجاوز روی میز بازپرسهای جنایی پایتخت قرار گرفت، پروندههایی که نقطه مشترک همه آنها توهمات متهمان بعد از مصرف شیشه بود.
آزار و اذیت ٢ پسر جوان در تهرانپارس
در آخرین پرونده، پسری ٢٦ ساله با توهمات شیشهای در خیابانها پرسه زد و ٢ پسر ١٤ و ١٧ ساله را طعمه نیت شیطانی خود کرد. او که برای خرید شیشه، سناریوی زورگیری از یک زن و مرد را به اجرا گذاشته بود با شکایت قربانیانش تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. پیش از این نیز در پروندهای جداگانه ٢بچهمحل معتاد به شیشه با پرایدی خاکستریرنگ ١٧ زن و دختر را شکار کردند و بعد از تجاوز، اموالشان را به سرقت بردند که در ازای تحویل اموال سرقتی به یک قاچاقچی، از او شیشه بگیرند. سومین پرونده نیز مربوط به مردی شیشهای بود که با دزدیدن پسری ١٥ ساله او را به بیابانهای اسلامشهر برد و همزمان با تجاوز به این پسر نوجوان فیلمهای سیاهی تهیه کرد.
پرونده جدید از توهمات شیشهای
٥ تیرماه اولین قربانی پسر شیشهای به کلانتری ١٤٤ جوادیه رفت و پرده از ماجرایی هولناک برداشت. این پسر نوجوان که ١٤سال بیشتر نداشت به ماموران گفت: «در محله تهرانپارس حوالی فرهنگسرای اشراق درحال قدم زدن بودم که ناگهان تیزی چاقویی را پشت گردنم احساس کردم. جرات تکان خوردن نداشتم. خیابان خلوت بود و مردی که با چاقو پشت سرم ایستاده بود من را تهدید کرد که در صورت فریاد زدن شاهرگم را خواهد برید. او مرا به سمت خرابهای در همان اطراف برد و درحالیکه همچنان چاقو را به گردنم فشار میداد من را مورد آزار و اذیت قرار داد. سپس گوشی موبایلم را گرفت و به سرعت متواری شد.»
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «تجاوز به عنف و سرقت» و به دستور شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
همزمان با تحقیقات پلیسی پسری ١٨ ساله شکایت مشابهی را پیش روی پلیس قرار داد. او نیز قربانی مردی شیشهای شده بود و در رابطه با روز حادثه به کارآگاهان گفت: «من و دوستم در پارکی نزدیک به فرهنگسرای اشراق در تهرانپارس نشسته بودیم که ناگهان مردی ژولیده با یک چاقوی بزرگ به سمت ما حمله کرد. پارک و خیابان خلوت بود و او چاقویش را به شاهرگم چسباند. سپس موبایل دوستم را از او گرفت و گفت برای اینکه دوستت را نکشم باید برایم از عابربانک پول بگیری. دوستم وحشت کرده بود و درحالیکه من گروگان این مرد بودم او رفت تا برایش پول بیاورد. مدتی گذشت و دوستم بازنگشت، به همین خاطر مرد معتاد من را پشت یک کامیون که در همان نزدیکیها پارک شده بود برد و مورد آزار و اذیت قرار داد. چاقویش را روی بدنم احساس میکردم و او با خونسردی موبایلم را هم گرفت و متواری شد.»
مرد کارتنخواب در چنگال قانون
شکایت این پسر جوان کافی بود تا کارآگاهان تحقیقات ویژهای را برای شناسایی این متهم آغاز کنند. با توجه به شباهتهای این ٢شکایت که هر دو در محله تهرانپارس رخ داده بود پلیس در یک قدمی مظنون پرونده قرار گرفت. تا اینکه یک مرد و زن دیگر با مراجعه به پلیس اعلام کردند که مردی معتاد که ظاهر ژولیدهای داشته با تهدید چاقو اموالشان را سرقت کرده و متواری شده است. با توجه به حساسیت این پرونده، کارآگاهان با بهرهگیری از اطلاعات بهدست آمده مرد معتادی را که در خیابانهای تهرانپارس پرسه میزد شناسایی کردند. در حالی که هیچگونه اطلاعاتی از مخفیگاه او در اختیار نبود، کارآگاهان در تحقیقات فراگیر و گسترده مخفیگاه این مرد شیشهای را مورد شناسایی قرار داده و این متهم ٢٦ ساله توسط ماموران دستگیر شد.
همزمان با انتقال متهم به دادسرای جنایی پایتخت، بازجویی از او در شعبه دوم بازپرسی به ریاست قاضی بستانزاده آغاز شد.
متهم که با توجه به اسناد و مدارک کشف شده و مواجهه حضوری با شاکیان، چارهای جز بیان حقیقت نداشت، به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات خود گفت: «معتاد به شیشه هستم و مکانی برای زندگی ندارم و از مدتی قبل کارتنخواب شدم. در حین ارتکاب به سرقت و آزار و اذیت حالت عادی نداشتم. توهمات شیشهای من را به این راه کشاند. برای تهیه پول خرید شیشه تصمیم گرفتم دست به زورگیری و سرقت بزنم به همین خاطر یک چاقو تهیه کردم و نقشهام را به اجرا گذاشتم. تحتتأثیر توهم ناشی از مصرف شیشه در حین زورگیری وسوسه شدم و ٢ پسر جوان را مورد آزار و اذیت قرار دادم.»
با اعترافات تکاندهنده این متهم پرونده جهت تحقیقات بیشتر و شناسایی قربانیان احتمالی این مرد در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#932
Posted: 15 Jul 2015 14:04
خیانت و جنایت :قتل همسر با همدستی یک مرد
فرهیختگان : حکم دادگاه زن جوانی که دو سال پیش نقشه قتل شوهرش را کشیده و با همدستی مرد مورد علاقهاش آن را اجرا کرده بود، صادر شد. این زن و مرد که دادستان به خاطر نبود اولیای دم، برای آنها اشد مجازات خواسته بود دیروز پای میز محاکمه ایستادند و با رای هیات قضایی به قصاص، شلاق و زندان محکوم شدند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. او گفت: «زهره 27 ساله متهم است به دنبال رابطه پنهانی با یوسف 33 ساله و با همدستی این مرد، بیستوچهارم خرداد 92 شوهرش به نام جواد را کشت و جنازهاش را در زبالهها در جاده ساوه رها کرد. اکنون با توجه به اینکه اولیای دم جواد در قید حیات نیستند و دادستان از طرف پسر شش ساله قربانی برای عاملان این مجازات اشد مجازات خواسته است برای آنان کیفر میخواهم.»
سپس یوسف پشت تریبون دفاع ایستاد و به کشتن جواد در یک توطئه اعتراف کرد. این مرد گفت: «مدتی بود که با زهره در خیابان آشنا شده بودم. او با من درددل میکرد و میگفت شوهرش مرد بدخلقی است و به او خیانت میکند. او میگفت از رفتارهای شوهرش خسته شده و نقشه قتل شوهرش را کشیده است.» او ادامه داد: «من هم تحت تاثیر حرفهای این زن قرار گرفتم و به نقشه او عمل کردم. زهره از من خواست تا آمپول بیهوشی در اختیار او قرار دهم. من هم از سر دلسوزی آمپول را به او دادم. نیمهشب بیستوچهارم خرداد زهره با من تماس گرفت و گفت آمپول را به شوهرش تزریق کرده و جواد بیهوش شده است. من بلافاصله خودم را به خانه زهره رساندم و با کمک او شوهرش را خفه کردم. برای اینکه مطمئن شوم جواد مرده است چند ضربه چاقو هم به او زدم. سپس من و زهره جنازه را لای پتو پیچیدیم و در صندوق عقب خودروی جواد گذاشتیم و من آن را در زبالهها رها کردم.» نوبت دفاع به زن جوان که رسید، گفت: «قبول دارم نقشه قتل شوهرم را طراحی کردم. اما رفتارهای شوهرم از من یک قاتل ساخت. من به یوسف علاقهمند شده بودم و میخواستم با او ازدواج کنم، اما شوهرم سد راهمان بود. به همین خاطر تصمیم به قتل او گرفتم. اما حالا میگویم اشتباه کردم و پشیمانم.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و به درخواست دادستان، یوسف را به قصاص و 99 ضربه شلاق محکوم کرد. زهره نیز به جرم معاونت در جنایت به 10 سال زندان و 99ضربه شلاق محکوم شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#933
Posted: 15 Jul 2015 14:05
قتل، پایان درگیری ۲ باجناق
درگیری قدیمی دو با جناق با قتل یکی از آنها پایان یافت.
به گزارش جام جم، ظهر 22 تیر امسال ماموران پلیس شهرستان سبزوار در جریان کشف جسد مردی در یک مرغداری در حاشیه شهر قرار گرفته و پیگیری پرونده را در دستور کار خود قرار دادند.
ماموران با حضور در محل قتل متوجه شدند مرد 31 ساله با ضربه چاقو و شلیک گلوله تفنگ شکاری به قتل رسیده است. ماموران پلیس سبزوار با تکمیل تحقیقات، دریافتند قتل این مرد یک جنایت خانوادگی است و قاتل فراری، باجناق مقتول است. مقتول با باجناق خود اختلاف قدیمی داشت و آنها آخرین بار با هم دیده شده بودند.
پلیس با شناسایی عامل جنایت، او را دستگیر کرد. مرد 45 ساله در بازجویی های اولیه به جرم خود اعتراف کرد و گفت: از مدت ها قبل با باجناق خود مشکل داشتم. چند روز بود این اختلافات شدت گرفته بود تا این که دیگر طاقتم تمام شد و تصمیم گرفتم او را بکشم. وی درباره نحوه قتل باجناقش گفت: او را به یک مرغداری در اطراف شهر بردم و در آنجا با هم بحث کردیم. درگیری ها بالا گرفت و من هم کنترل خود را از دست دادم و ابتدا با چاقو ضربه ای به او زدم و بعد با سلاح شکاری به سمتش شلیک کردم.
متهم پس از اعتراف به این جنایت با قرار قانونی روانه زندان شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#934
Posted: 15 Jul 2015 14:06
پزشک جوان سرکرده باند توزیع اسکناس و داروی تقلبی
پزشک جوان با همدستی هفت مرد تبهکار شبکه توزیع اسکناسهای جعلی و داروهای تقلبی را راهاندازی کرد. سرکرده باند بابت اقدامات مجرمانه همدستانش به آنها حقوق میداد.
به گزارش جام جم، ماموران پلیس امنیت شهرستان جویبار در آخرین روزهای سال گذشته و با گزارش های مردمی در جریان فعالیت شبکه خرید و فروش چک و اسکناس های جعلی قرار گرفتند. ماموران پس از چهار ماه عملیات ویژه در این زمینه، سرانجام هفته گذشته با کسب سرنخ هایی توانستند سه عضو این باند را شناسایی کنند. ماموران با هماهنگی قضایی برای دستگیری اعضای باند به مخفیگاه آنها اعزام شده و نوزدهم تیر امسال هر سه متهم را هنگام خروج از مخفیگاهشان دستگیر کردند.
در بازرسی از مخفیگاه متهمان به نام های رضا، بهزاد و رحیم، 99 قطعه اسکناس 10 هزار تومانی جعلی کشف و خودروهای متهمان نیز توقیف و به پارکینگ پلیس منتقل شد.
متهمان برای ادامه تحقیقات به پلیس امنیت عمومی شهرستان جویبار منتقل شدند و پس از اظهارات ضد و نقیض، اعتراف کردند با همدستی یک پزشک به نام سیامک که تا چندی پیش ساکن تهران بوده و اکنون در یکی از محله های جویبار زندگی می کند و چهار نفر دیگر، یک باند را تشکیل داده و در زمینه تهیه و فروش اسکناس و چک های جعلی و نیز فروش داروهای قاچاق فعالیت داشته اند.
در ادامه تحقیقات مشخص شد، این پزشک سرکرده باند است و درازای اقدامات مجرمانه همچون فروش داروی تقلبی و توزیع اسکناس های جعلی به اعضای باند حقوق می دهد. با اعتراف هر سه متهم برای آنها قرار قانونی صادر شد.
جستجوی پلیس برای دستگیری دیگر اعضای این باند ادامه داشت تا این که روز بعد مخفیگاه سرکرده باند شناسایی شد و ماموران با دستگیری او، در خانه اش 1823 عدد آمپول دیکنوفناک، 20 عدد متادون، هزار عدد کپسول خارجی قاچاق و مقداری شیشه و پایپ همراه یک عدد قمه و شوکر کشف کردند.
پزشک جوان با انتقال به اداره پلیس در بازجویی گفت: از مدتی پیش باندی را تشکیل دادم و در زمینه قاچاق انواع داروها و نیز تهیه و فروش اسکناس و چک های جعلی با همدستانم فعالیت داشتم. در این مرحله از تحقیقات مخفیگاه چهار عضو دیگراین باند که فراری بودند نیز شناسایی شد و آنها یکی پس از دیگری در عملیات جداگانه پلیسی دستگیر شدند.
سرهنگ سیدرحمان رضازاده، فرمانده انتظامی شهرستان جویبار در این باره به جام جم گفت: متهمان با قرار قانونی روانه زندان شدند. تحقیقات تکمیلی از آنها برای مشخص شدن دیگر جرایمشان ادامه دارد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#935
Posted: 16 Jul 2015 08:29
ناقصسازی جنسی زنان در شش استان ایران رواج دارد
تقاطع: نویسنده کتاب "تیغ و سنت" که به موضوع ناقصسازی جنسی (ختنه) زنان اختصاص دارد میگوید که این عمل در شش استان هرمزگان، لرستان، ایلام، کرمانشاه، آذربایجان غربی و خوزستان رواج دارد و بر اساس آمارها، در جزیره قشم نیز ۸۳ درصد از زنان مورد چنین عملی قرار میگیرند.
رایحه مظفریان در جریان نشست معرفی کتابش که روز شنبه گذشته (۲۰ تیر-۱۱ جولای) به میزبانی "انجمن جامعهشناسی ایران" برگزار شد، گفت اظهاراتی مبنی بر کاهش آمار ناقصسازی جنسی زنان در ایران به دلیل پژوهشهای کم صورتگرفته در این خصوص قابل تایید و استناد نیست.
این پژوهشگر و فعال اجتماعی با تاکید بر اینکه «باید کارهای دانشگاهی، آماری و تحقیقی بیشتری در این زمینه صورت بگیرد»، از ارائه طرحی با موضوع "اعمال مغایر سلامت دختران زیر ۱۸ سال" به معاونت امور زنان و خانواده رییس جمهوری اسلامی خبر داد و ابراز امیدواری کرد که با "اجرایی" شدن این طرح، سرانجام «دولت بپذیرد که ناقصسازی جنسی زنان در ایران در حال انجام است» و «آمارها به سازمان یونیسف اعلام شود» تا بدین طریق ایران نیز از "تسهیلات" این سازمان برای «فعالیتهای آگاهیبخشی» در جهت متوقف کردن این عمل برخوردار شود.
در این نشست، نازی اکبری، "روانشناس" نیز از مواردی چون "مرگ در اثر خونریزی"، "عفونت ادرار"، "انسداد مثانه"، "از دست دادن میل جنسی"، "زایمان غیرعادی"، "نازایی در اثر عفونت"، "انتقال ایدز"، "افسردگی"، "احساس انزوا" و "طردشدگی" به عنوان شماری از پیامدهای عمل ناقصسازی جنسی زنان نام برد.
در ادامهی این جلسه، یکی از قربانیان عمل ناقصسازی جنسی در شهر بندرعباس در سخنانی گفت از "جامعهای سنتی" آمده که همچنان این عمل به نام "مذهب" در آن انجام میشود.
لیلا، ۴۸ ساله که حالا خودش برای متوقف کردن ناقصسازی جنسی زنان در بندرعباس فعالیت میکند تاکید کرد که این در منطقهی محل زندگیاش "رایج" است به گونهای که "همه دختران" این منطقه باید "ختنه" بشوند.
او در توضیح بیشتر ادامه داد: «بر اساس سنت، به این کار "تیغ مسلمانی" میگویند و اگر این کار را نکنیم، نجس و حرامی خطاب میشویم.»
وی اضافه کرد که در جریان فعالیتهایش، بسیاری از زنان به وی گفتهاند «شوهرانشان اصرار دارند که این کار درباره دخترانشان حتما انجام شود».
گفتنی است در خردادماه امسال نیز نتایج پژوهشی از یک جامعهشناس ایرانی منتشر شد که نشان میداد زنان در چهار استان هرمزگان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی مورد عمل ناقصسازی جنسی قرار میگیرند.
کمیل احمدی که در جریان این تحقیق ده ساله با حدود ۴۰۰۰ زن از قربانیان ناقصسازی جنسی دیدار و گفتگو کرده، به روزنامه بریتانیایی گاردین گفت: «من در سال ۲۰۰۵ به ایران بازگشتم تا درخصوص بریدن آلت جنسی زنان تحقیق کنم و زمانی که فهمیدم این فاجعه بر سر اعضای خانواده خودم نیز آمده شوکه شدم.»
یافتههای یک تحقیق میدانی توسط محققان دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم که حدود دوازده سال قبل در پاییز ۱۳۸۲ منتشر شد، حکایت از آن داشت که ۷۰ درصد از زنان شهرستان میناب در استان هرمزگان مورد ناقصسازی جنسی قرار میگیرند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#936
Posted: 16 Jul 2015 17:48
پایان کابوس ۱۲ساله
فرهیختگان : مرد میانسال که در درگیری خیابانی دست به جنایت زده بود پس از 12 سال توانست رضایت اولیایدم را جلب کند و حکم آزادیاش در آستانه عید فطر صادر شد.
مجید 56 ساله 12 سال قبل هنگامی که 44 سال داشت در یک درگیری خیابانی در شهرری با ضربه پیچگوشتی به سینه راننده یک پیکان کوبید و باعث مرگ او شد. این مرد که پیشتر محاکمه و به قصاص محکوم شده بود، چند روز قبل از اجرای حکمش توانست رضایت اولیایدم را جلب کند و دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور دو قاضی مستشار از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. این مرد پای میز محاکمه ابراز پشیمانی کرد و گفت: «به خاطر یک اشتباه 12 سال کابوس قصاص دیدم و همه زندگیام را از دست دادم.»
هیات قضایی با توجه به اعلام رضایت شاکیان خصوصی و طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی، حکم آزادی این مرد را دیروز پس از 12 سال و در آستانه عید سعید فطر صادر کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#937
Posted: 16 Jul 2015 17:49
جنایت معمایی در صحنه تصادف ۵ زن
مرد جوان که دوستش را در تصادف مرگبار به قتل رسانده است در آخرین دفاع ادعای عجیبی کرد.بررسیهای این جنایت معمایی زمانی کلید خورد که مأموران پلیس راه در جاده رباطکریم در جریان تصادف یک خودرو که چهار زن سرنشین آن بودند، قرار گرفتند. عجیب اینکه در صحنه این تصادف جسد مرد جوانی پیدا شد که ابتدا تصور میرفت وی قربانی سانحه جادهای است اما زنان که همگی زخمی شده بودند در تحقیقات اعلام کردند که هیچ مردی آنها را همراهی نکرده است. هیچکس نمیدانست مرد ناشناس چه سرنوشتی داشته است تا اینکه مأموران با دستور بازپرس جنایی تهران مأموریت یافتند رازگشایی کنند.
کارآگاهان در تجسسها پی بردند یک روز پیش از پیدا شدن جسد مرد ناشناس، پدر خانوادهای به دادسرای رباطکریم رفته و ادعا داشته که پسر 28 سالهاش به نام قادر خانهاش را ترک کرده و به طرز مرموزی گم شده است.
وقتی این پدر نگران جسد مرد ناشناس را دید مشخص شد قربانی یک جنایت معمایی همان قادر است و خیلی زود همسرش تحت بازجویی ویژه قرار گرفت.لیلا ابتدا ادعای بیگناهی کرد. وی وقتی دید که راز جنایت هولناکش برملا شده است چارهای جز اعتراف ندید و گفت: قادر اعتیاد شدید داشت و همیشه از دوستش که محمد نام دارد پول قرض میگرفت، چون نمیتوانست بدهیاش را به محمد بازگرداند مرا مجبور میکرد دست به کارهای شومی بزنم تا محمد از او قرضهایش را نخواهد. وی افزود: چند روز پیش من، قادر و محمد برای مسافرت به شمال رفتیم. وقتی به رباطکریم برگشتیم محمد نیز به خانه ما آمد. وقتی شام خوردیم، همسرم به وی گفت برویم کارخانه سبزی بگیریم. ساعت 10 شب بود آنان با هم رفتند، ساعت یک بامداد شد که زنگ خانهمان به صدا درآمد.
پشت در رفتم دیدم محمد است. با شنیدن صدایش جا خوردم، در را باز کردم دیدم شوهرم همراهش نیست و از او شنیدم که قادر را با خودرویش زیر گرفته است. او مرا هم تهدید به مرگ کرد. در حالی که شوکه شده بودم از وی خواستم خانهام را ترک کند. او بیرون رفت همان لحظه به خانواده شوهرم زنگ زدم اما کسی گوشی را برنداشت بناچار به مادرم زنگ زدم گفتم قادر به دست دوستش به قتل رسیده است.
با اعترافات این زن، محمد بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد در بازجوییها قتل قادر را به گردن گرفت و گفت ناخواسته وی را زیر گرفته است.
در دادگاه
صبح دیروز این زن و مرد خیانتکار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفتند.در ابتدای جلسه اولیای دم خواهان قصاص شدند و محمد وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: آن شب وقتی برای خرید سبزی با قادر به سمت کارخانه حرکت کردیم، وی در بین مسیر گفت خسته است و خواست من رانندگی کنم. وقتی پیاده شد ناخواسته وی را زیر گرفتم او از دوستان صمیمیام بود باور کنید هرگز قصد کشتن او را نداشتم اما وقتی با خودرو وی را زیر گرفتم ترسیدم و پا به فرار گذاشتم چرا که نمیدانستم چه کار کنم من با وی هیچ خصومتی نداشتم. تقاضای عفو و بخشش دارم. لیلا نیز در آخرین دفاع گفت: باور کنید من در قتل همسرم نقشی نداشتم تنها به خواسته خودش دست به کارهای شوم میزدم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#938
Posted: 16 Jul 2015 17:54
پایان تلخ یک ماجرای عاشقانه : دختر خودکشی کرد , پسر کشته شد و قاتل در آستانه اعدام قرار گرفت
شرق: مردی که پسر موردعلاقه خواهرش را در خودکشی او مقصر میدانست، دست به جنایت زد و به همین اتهام به قصاص محکوم شد. این حکم به تأیید دیوانعالی کشور رسیده و نام متهم در فهرست مرگ قرار گرفته است. کارآگاهان جنایی استان فارس رسیدگی به این پرونده را از زمانی آغاز کردند که خبر خودکشی پسری جوان به نام محمود به آنها اعلام شد. آنان به خانه متوفی رفتند و جنازه او را درحالیکه حلقآویز شده بود و بهنظر میرسید خودکشی کرده است، مشاهده کردند اما وقتی جسد با دقت معاینه شد زخمی دیده شد که به احتمال زیاد اثر اصابت گلوله بود. مأموران در ادامه با بازرسی از اتاق مقتول نامهای پیدا کردند که ظاهرا توسط محمود نوشته و در آن اعلام شده بود قصد دارد به زندگیاش پایان دهد. جسد برای بررسی دقیق و تعیین علت فوت به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران به تحقیق از خانواده محمود پرداختند. آنها گفتند: «محمود به دختری به نام ندا علاقه داشت اما نتوانست با او ازدواج کند. از طرفی آن دختر چند روز پیش فوت شد و ما روز حادثه برای شرکت در مراسم ختم وی رفته بودیم و وقتی برگشتیم جنازه محمود را دیدیم و تصور میکنیم او از غم مرگ ندا خودکشی کرده است».خانواده پسر جوان در حالی تصور میکردند فرزندشان به استقبال مرگ رفته است که شواهد و نشانههای موجود چنین امری را تأیید نمیکرد. در نهایت متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند این جوان ابتدا با شلیک گلوله جان باخته و سپس حلقآویز شده است، ضمن اینکه زخمهای روی گردنش به گونهای است که احتمال خودکشی را کاملا مردود میکند. این نظریه تحقیقات را وارد مرحلهای تازه کرد. مأموران که میدانستند عامل یا عاملان این جنایت به دنبال سرقت نبودند و از طرفی برای ورود به خانه پسر جوان به زور متوسل نشدهاند، درصدد برآمدند مظنونان را از میان افراد آشنا شناسایی کنند. در این میان اعضای خانواده ندا بیش از دیگران در مظان بودند، به همین سبب پلیس برادر این دختر را بازداشت کرد. او با ابراز بیاطلاعی از نحوه مرگ محمود گفت روز حادثه در مراسم ختم خواهرش حضور داشت. چنین ادعایی با یافتههای پلیس در مغایرت بود، به همین دلیل بازجوییها از مظنون اصلی پرونده ادامه یافت تا اینکه او بالاخره به ارتکاب جنایت با همدستی دو نفر دیگر اقرار کرد. متهم گفت: «ندا و محمود از مدتها قبل با هم رابطه داشتند. آنها عاشق هم بودند و میخواستند ازدواج کنند اما خانواده ما بنا به دلایل مختلف با این وصلت مخالف بود و موضوع را به هر دو اعلام کرد، با وجود این ندا و محمود همچنان به رابطهشان ادامه دادند و نتوانستیم آنها را قانع کنیم همدیگر را فراموش کنند. در نهایت چاره را در ازدواج ندا با پسری دیگر دیدیم، به همین دلیل او را بهاجبار به عقد پسرعمویم درآوردیم. خواهرم از این اتفاق بهشدت ناراحت بود و بعد از چند روز خودکشی کرد».عامل جنایت در ادامه اعترافاتش توضیح داد: «مرگ خواهرم مرا بهشدت دگرگون کرد. من محمود را مسئول این فاجعه میدانستم اگر او به ازدواج با ندا اصرار نمیکرد، هرگز چنین اتفاقی رخ نمیداد. بالاخره تصمیم گرفتم از محمود انتقام بگیرم. موضوع را با پسرعمویم که نامزد ندا بود و او نیز از خودکشی خواهرم بهشدت ناراحت شده بود، در میان گذاشتم. یکی دیگر از آشنایان را نیز باخبر کردم و نقشه قتل محمود را کشیدم. روز حادثه با اطلاع از اینکه خانواده محمود برای حضور در مراسم ختم خانه را ترک میکنند و محمود تنها خواهد بود، به آنجا رفتیم و وارد منزل شدیم. با محمود مشاجره کردم و سپس بهزور از او خواستم نامهای بنویسد و در آن اعلام کند خودکشی کرده است. بعد با شلیک یک گلوله او را کشتم و جسدش را حلقآویز کردیم. نقشه ما بهگونهای بود که همه فکر کنند محمود ابتدا به خودش تیراندازی کرده و بعد از زخمیشدن طناب دار را دور گردنش انداخته تا به زندگیاش خاتمه دهد».کارآگاهان بعد از اطلاع از جزئیات قتل دو متهم دیگر را نیز بازداشت کردند و آنها ضمن تأیید گفتههای برادر ندا جرمشان را گردن گرفتند. به این ترتیب مراحل مقدماتی طی و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده نماینده دادستان اتهام برادر ندا را مشارکت در قتل و اتهام دو نفر دیگر را معاونت در این جرم اعلام کرد و خواستار مجازات آنها شد. اولیای دم مقتول نیز اعلام کردند خواستهشان قصاص قاتل است. درنهایت هیأت قضات بعد از شنیدن دفاعیات متهمان، برادر ندا را به قصاص و دو متهم دیگر را به ١٥ سال حبس محکوم کردند. سپس پرونده با اعتراض محکومان به دیوانعالی کشور فرستاده شد. قضات دیوانعالی بعد از بررسی مجدد پرونده، رأی صادره را تأیید کردند و در نهایت نام متهم ردیف اول در فهرست مرگ جا گرفت. این حکم درصورتیکه خانواده مقتول رضایت ندهند، بهزودی اجرا خواهد شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#939
Posted: 16 Jul 2015 17:55
«دستگیری عامل اسیدپاشی» به سه زن در شهر بوکان
در حالی که پرونده اسیدپاشی زنجیرهای در اصفهان هنور به سرانجام نرسیده، خبرگزاری برنا و روزنامه دولتی ایران خبر دادند که «گروهی ناشناس» در «شب شادی هستهای» روی سه زن در شهر بوکان در استان آذربایجان غربی «با سرنگ» اسید پاشیدهاند.
در همین حال، به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، فرمانده نیروی انتظامی استان آذربایجان غربی شامگاه چهارشنبه، ۲۴ تیر، خبر داد که «عامل» این اسیدپاشی «در کمتر از ۲۴ ساعت» دستگیر شده است.
جمال خسروی، فرماندار بوکان، نیز به خبرگزاری برنا گفت که این اسیدپاشی با هدف «ایجاد رعب در میان مردمی که در بازاری در بلوار کردستان بوکان حضور پیدا میکنند» انجام شده است.
به گفته آقای خسروی، سه زن در ساعت ۱ بامداد روز چهارشنبه، ۲۴ تیر، و در فاصله «چند دقیقه» در تماس با پلیس ۱۱۰ از سه مورد اسیدپاشی جداگانه خبر دادهاند.
وی با اشاره به این که در این تماسها یک زن ۲۸ ساله از پاشیده شدن اسید روی «آرنجش» خبر داده افزود: «این زن بعد از احساس سوختگی در آرنج دستش به عقب برمیگردد و مردی را میبیند که با عجله سوار یک خودرو شده است.»
به گفته آقای خسروی، یک زن ۵۱ ساله نیز گفته است که مانتویی که به تن داشته به دلیل «پاشیدن اسید» از «ناحیه پشت به پایین سوراخسوراخ شده» و یک زن ۳۱ ساله نیز ماجرای مشابهی را گزارش کرده است.
وی همچنین از بررسی فیلمهای «دوربینهای مداربسته محل حادثه» خبر داد.
ساعاتی پس از این گفتههای فرماندار بوکان، ناصر اصلانی، فرمانده نیروی انتظامی استان آذربایجان غربی، خبر داد که «عامل» این اسیدپاشی دستگیر شده است.
وی به جزئیات دستگیری این فرد اشارهای نکرد و گفت که «تحقیقات و بازجویی» در این باره ادامه دارد.
در همین حال وبسایت «کردپا» از سوسنه اسماعیلنژاد، دانشجوی رشته عمران و از مسئولان کتابخانه «مانگ»، به عنوان یکی از قربانیان این اسیدپاشیها نام برده است.
علی اسماعیلنژاد، برادر سوسنه، نیز به این وبسایت گفته است: «مکانی که در آن حادثه اسیدپاشی روی داده، مکانی پر رفت و آمد و شلوغ بوده و افراد عادی توانایی اسیدپاشی در آن را ندارند.»
این در حالی است که وبسایت «دانا»، نزدیک به گروههای اصولگرا در ایران، با اشاره به دستگیری متهم این حادثه نوشته است: «متهم که جوانی ۲۴ ساله است در حین اقدام جرم و اسیدپاشی به سه شهروند بوکانی به دلیل مصرف روانگردان تعادل روانی نداشته و بدون هیچ انگیزهای دست به این اقدام زده است.»
رخ دادن این اسیدپاشی زنجیرهای در بوکان در حالی است که پرونده اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان پس از گذشت ۹ ماه هنوز به فرجام نرسیده و گزارشهای متناقضی از دستگیر شدن عامل یا عوامل این اسیدپاشی منتشر شده است.
حسین علیزاده، وکیل سه نفر از قربانیان این اسیدپاشیها، روز پنجشنبه، ۲۸ خرداد، ضمن تاکید بر دستگیری یک متهم به اسیدپاشی اعلام کرده بود که تاکنون دو نفر از موکلانش فرد مظنون را دیده و او را شناسایی کردهاند.
با این حال احمد خسروی وفا، رئیس کل دادگستری اصفهان، روز سهشنبه، دوم تیر، اعلام کرد که این پرونده همچنان در حال بررسی است و اکنون نمیتوان «در این زمینه به یقین اظهار نظر کرد».
در همان روز ستار خسروی، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان، نیز تاکید کرده بود که تاکنون مظنونان «زیادی» در این ارتباط دستگیر شدهاند، ولی هیچ یک «بهصراحت به این جرم اعتراف نکرده و شواهد نیز بیانگر این امر نیست».
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#940
Posted: 16 Jul 2015 23:01
متهم به "تجاوز منتهی به قتل خواهر زن یازده ساله" در میدان شهرداری مه ولایت اعدام شد
روز چهارشنبه در میدان شهرداری مه ولایت در استان خراسان رضوی یک محکوم به "اعدام" و "رجم" به نام محمدعلی قیصری به دار آویخته شد.
وی از سوی دادگاه کیفری تربت حیدریه به اتهام "تجاوز به عنف منتهی به قتل" در مورد خواهر زن یازده ساله اش به "اعدام با طناب دار به عنوان حد زنای به عنف" و "رجم به عنوان حد زنای محصن" محکوم شده بود.
سایت سیمای مه ولایت، درباره پرونده اعدامی روز چهارشنبه این شهر نوشته است که در 18 آبان سال 93 با اعلام مرکز پلیس انتظامی مه ولات به کشیک گشتی خود در سطح شهرستان ماموران انتظامی بلافاصله به بیمارستان محل بستری شدن این کودک مراجعه کردند و "شدت جراحات ناشی از کتک کاری کودک و مقاربت جنسی با وی به حدی بوده که علاوه بر عفونت شدید در ناحیه دستگاه تناسلی حتی قادر به صحبت کردن نبوده و به لحاظ وخامت حالش و کمبود تجهیزات درمانی متوفی خانم ع.پ به بیمارستان نهم دی تربت حیدریه منتقل می شود."
اقدامات درمانی و تلاش پرسنل بیمارستان تربت حیدریه برای نجات این کودک یازده ساله نتیجه اینداشت و او در 23 آبان سال 93 یعنی ۵ روز پس از انتقال به بیمارستان درگذش و مرگ وی " پرونده با موضوع تجاوز به عنف با قرار عدم صلاحیت ذاتی به دادگاه کیفری استان مستقر در تربت حیدریه ارسال شد."
سایت مه ولایت نوشته است که با توجه به صدمات وارده به این دختر یازده ساله، شوهر خواهرش به عنوان مظنون اصلی بازداشت و معلوم شد که وی "مدتی قبل به همراه همسرش خانم ط.س به یکی از روستاهای بیرجند رفته و خواهر زنش یعنی متوفی را به منزل خود جهت کمک به همسرش که حامله بود، آورده است." این متهم در جریان دادگاه به "ضرب و جرح و آزار و اذیت جنسی و تجاوز جنسی به خواهر زنش اعتراف و علت این کار خود را ترساندن وی" بیان کرد و گفت که "شبها موقع خواب دست و پای متوفی را با شال سفید رنگی که متعلق به همسرم بود، می بستم، از خواب بیدار می شد دهانش را با دستانم می گرفتم و با وی عمل نزدیکی انجام می دادم."
دادگاه کیفری مستقر در تربت حیدریه پس از تشکیل جلسات متعدد با "حضور وکیل تسخیری و به استناد گزارش ماموران انتظامی، اعلام شکایت والدین متوفی، تحقیقات محلی انجام شده در رابطه با وضعیت اخلاقی و اجتماعی متهم که موید بدرفتاری و ضرب و جرح های متعدد نسبت به متوفی بوده و نیز تحقیقات انجام شده در محل زندگی ایشان و اقرار نامبرده در جلسات دادگاه"، خواهر شوهر مقتول را از حیث "ارتکاب زنای محصن و زنای به عنف مجرم شناخته و به استناد تبصره ۳ ذیل ماده ۱۳۲ و مواد ۱۶۰ و ۱۶۴ و بند الف ماده ۱۷۲ و تبصره ۲ ماده ۲۱۸ و بند ت تبصره ۲ ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ وی را به اعدام با طناب دار به عنوان حد زنای به عنف و رجم به عنوان حد زنای محصن محکوم کرده بود."
روزنامه خراسان نیز از قول دادستان عمومی و انقلاب مه ولات درباره اعدام روز چهارشنبه در میدان شهرداری این شهر، خبر داده است: "در پی ارتکاب یک فقره جرم خشن در مه ولات در بهمن ماه 93 و تجاوز به عنف منتهی به قتل دختر 11 ساله ، قاتل به اعدام با طناب دار محکوم شد که باتایید حکم در دیوان عالی کشور و استیذان انجام شده از رئیس قوه قضائیه، حکم صادره سحرگاه روز چهخارشنبه بیشت و چهارم تیرماه در ملاءعام و در میدان شهرداری اجرا شد."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟