ارسالها: 827
#1
Posted: 11 Jun 2011 23:48
==اخبار تاسف بار از ایران==
اخبار اعمال زشتی مثل اذیت و ازار جنسی قتل به خاطر مشکلات ناموسی و ...
مرسی
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#2
Posted: 12 Jun 2011 11:17
دسيسه قتل مینادختر30ساله در شمال به دست پسرمورد علاقه اش
او خواست بعد از سفر به خواستگارياش بروم كه بر سر اين موضوع با هم درگير شديم. در حالي كه بشدت عصباني بودم در يك لحظه كنترلم را از دست داده و او را خفه كردم. بعد هم با كمك دوستمجسد را ميان ملحفه پيچيده و در محلي خلوت رهايش كرديم.ایران: دختر جوان هنگامي كه همراه پسر مورد علاقهاش به شمال كشور ميرفت نميدانست اين سفر بازگشتي نخواهد داشت.سحرگاه 28 بهمن سال گذشته مرد جواني هنگام عزيمت به محل كارش در شهرستان «نور» ناگهان جسد دختر جواني را كنار خيابان ديد. او بلافاصله با پليس تماس گرفت و دقايقي بعد هم تيمي از كارآگاهان پليس همراه بازپرس كشيك جنايي خود را به محل مورد نظر رساندند.در نخستين بررسيها مشخص شد جسد متعلق به دختري ناشناس و حدوداً 30 ساله است كه آثار كبودي هم روي گردنش به چشم ميخورد. در ادامه بررسيها مشخص شد دختر جوان در محل ديگري خفه شده و سپس جسدش به اين مكان انتقال يافته است.به دنبال تحقيقات مقدماتي، جسد براي تعيين علت و زمان مرگ و نيز شناسايي هويت مقتول به پزشكي قانوني انتقال يافت. تجسسها براي افشاي راز جنايت ادامه داشت كه همزمان خانواده دختر جواني به دادسراي جنايي تهران رفته و از ناپديد شدن مرموز دخترشان خبر دادند.آنها در شكايت خود گفتند:«مينا»كارمند بانك است كه سه روز قبل همراه دوستانش براي تفريح به شمال كشور رفت و قرار بود ديروز برگردد، اما متأسفانه از او هيچ خبري نيست و در اين مدت همتلفن همراهش خاموش بوده است.پس از اين شكايت پرونده براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت كه مأموراندر تجسسها پي بردند جسد كشفشده در شهرستان «نور» متعلق به«مينا» است.با شناسايي هويت مقتول روند رسيدگي به پرونده وارد مرحله تازهاي شد. تيم جنايي براي كشف جنايت با بررسي تماسهاي«مينا» متوجه شدند او با پسر جواني به نام «داريوش» تلفني در ارتباط بوده است.«داريوش» بلافاصله از سوي مأمورانشناسايي و دستگير شد، اما در تحقيقات منكر هرگونه اطلاع از ماجراي قتل شد. او ابتدا سعي كرد با طرح ادعاهايي مسير تحقيقات را تغيير دهد. اما در ادامه مجبور به اعتراف شد و گفت: اوايل سال گذشته با «مينا» آشنا شدم. ابتداتلفني با هم ارتباط داشتيم. بعد هم به بهانه اينكه به او علاقهمند شده و قصد ازدواج دارم اعتمادش را جلب كردم. چند بار با همقرار ملاقات گذاشته و درباره آينده حرف زديم. يك هفته قبل از حادثه نيز از او خواستم براي تفريح به خانه يكي از دوستانم در شهر «نور» برويم. ابتدا مخالفت كرد، اما وقتي با اصرارهايم روبهرو شد پذيرفت.بدين ترتيب 26 بهمن راهي شمال شديم. در آنجا او خواست بعد از سفربه خواستگارياش بروم كه بر سراين موضوع با هم درگير شديم. در حالي كه بشدت عصباني بودم در يك لحظه كنترلم را از دست داده و او را خفه كردم. بعد هم با كمك دوستمجسد را ميان ملحفه پيچيده و در محلي خلوت رهايش كرديم.سرهنگ عظيمي – رئيس پليس آگاهي مازندران با اشاره به اين خبر گفت: پس از دستگيري و اعتراف پسر جنايتكار به قتل كارآگاهان دوست او را نيز دستگير كردند. متهمان پس از بازسازي صحنه جنايت با قرار قانوني روانه زندان شدند.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#4
Posted: 12 Jun 2011 11:24
میلاد : وقتی فهمیدم صاحبخانه با همسرم رابطه پنهانی دارد...
راز جنايت در چاه خانه قديميبه رفت و آمدهاي مقتول به خانهام مشكوك شده و احتمال ميدادم با همسرم رابطه پنهاني دارد. از آنجا كه اين موضوع بشدت آزارم ميداد، تصميم گرفتم او را بكشم! روز حادثه وقتي به خانه آمده و او را در خانه ديدم، در اوج عصبانيت با چوب به جانش افتادم، سپس با كمك همسرم جسدش را داخل چاه فاضلاب خانه قديمي انداختيم.»ایران: مرد جنايتكار كه به خاطر سوءظن شديد، صاحبخانهاش را بهقتل رسانده و جسدش را در چاه انداخته بود، در جريان تحقيقات كارآگاهان پليس آگاهي لاهيجان به دام افتاد.اوايل هفته گذشته دختر جواني به اداره آگاهي لاهيجان رفت و از ناپديد شدن پدرش اينگونه خبر داد: «ديروز پدرم از خانه خارج شد و ديگر برنگشت. با طولاني شدن غيبتش به جستوجو پرداختم، اما هيچ اثري از او نبود، چرا كه پدرم مرا در جريان كارها و رفتوآمدهايش قرار ميداد. حالا هم احتمال ميدهم برايش اتفاق بدي افتاده باشد و از پليس كمك ميخواهم.»بدينترتيب تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي به تحقيق درباره سرنوشت مرد 57 ساله پرداختند تا اينكه به مستأجر خانهاش مشكوك شدند.سرهنگ عبادالله كريمي - رئيس پليس آگاهي گيلان - با اشاره به اين خبر گفت: كارآگاهان وقتي متوجه تناقضگوييهاي مرد مستأجر - ميلاد - شدند، به بازجوييهاي تخصصي ادامه دادند تا اينكه او لب به سخن گشود و راز قتل صاحبخانه را فاش كرد.متهم درباره انگيزهاش گفت:«به رفت و آمدهاي مقتول به خانهام مشكوك شده و احتمال ميدادم با همسرم رابطه پنهاني دارد. از آنجا كه اين موضوع بشدت آزارم ميداد، تصميم گرفتم او را بكشم! روز حادثه وقتي به خانه آمده و او را در خانه ديدم، در اوج عصبانيت با چوب به جانش افتادم، سپس با كمك همسرم جسدش را داخل چاه فاضلاب خانه قديمي انداختيم.»سرهنگ كريمي ادامه داد: با اعترافهاي مرد جنايتكار، كارآگاهانراهي خانه مورد نظر شده و جسد مقتول در حضور آنها از چاه بيرون كشيده شد. در ادامه با دستور بازپرس جنايي جسد براي تعيين علت مرگ به پزشكي قانوني منتقل شد. تحقيقات جنايي در اينباره همچنان ادامه دارد.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#5
Posted: 12 Jun 2011 11:27
سلطهگري جوان خوشتیپ هوسران،با تهیه فيلمهاي سياه ازدختر فریب خورده
2سال از جواد خبر نداشتم تا اينكه بخاطر مشكلات خانوادگي از شوهرم جدا شدم. وقتي جواد از اين ماجرا باخبر شد با من تماس گرفت و گفت وي نيز ميخواهد از همسرش جدا شود و در حال انجام كارهاي دادگاه است. روزهاي نخست به تلفنها و پيامكهايش پاسخ نميدادم، ولي جواد با به يادآوردن خاطرات روزهاي دوران نوجوانيمان دوباره اعتمادم را جلب كرد.تابناک اجتماعی: مرد هوسران با تصويربرداري از اقدامات سياه خود دختران فريب خورده را تحت سلطه خود قرار ميداد.به نوشته ملت ما، اين مرد با ادعاي اينكه همسرش را طلاق داده است نزد بستگان دختران جوان به خواستگاري ميرفت. 30 فروردين ماه سال جاري دختر جواني به دادسراي شهرري رفت و پرده از اقدامات سياه خواستگار فريبكار برداشت. اين دختر به داديار شعبه 6 شهرري گفت: 3 سال پيش با«جواد» آشنا شدم، اين دوستي ادامه داشت تا اينكه از يكديگر جدا شديم و من با مرد ديگري ازدواج كردم و اين دوستي كودكانه به پايان رسيد.2سال از جواد خبر نداشتم تا اينكه بخاطر مشكلات خانوادگي از شوهرم جدا شدم. وقتي جواد از اين ماجرا باخبر شد با من تماس گرفت و گفت وي نيز ميخواهد از همسرش جدا شود و در حال انجام كارهاي دادگاه است. روزهاي نخست به تلفنها و پيامكهايش پاسخ نميدادم، ولي جواد با به يادآوردن خاطرات روزهاي دوران نوجوانيمان دوباره اعتمادم را جلب كرد.او را دوست داشتم و در سرم از وي يك بت ساخته بودم. جواد در جمع دوستان و آشنايان مرا به عنوان همسرش معرفي ميكرد و چندينبار براي خواستگاري نزد خانواده و بستگانم رفت. تصور ميكردم وي مرد روياهايم است. يك روز به بهانه گردش مرا به خانهاش برد و با تهديد دست و پايم را بست و از شكنجههاي سياه عكس و فيلم تهيه كرد. خيلي گريه كردم،به پايش افتادم و التماسش كردم ولي گوشش به اين حرفها بدهكار نبود. هر روز تهديدم ميكرد اگر تسليم خواستههاي وي نشوم فيلمها و عكسها را منتشر خواهد كرد.جواد پسر شروري بود و با دختران زيادي ارتباط داشت ولي هرگز تصور نميكردم همه اينها نقشه باشد تا مرا اسير و مطيع خود كند. نميخواستم در اين شرايط باشم به همين خاطر تصميم گرفتم شكايت كنم. با ادعاهاي اين دختر درحالي كه تحقيقات براي افشاي زواياي پنهان پرونده ادامه داشت، چند شكايت مشابه پيش روي رييس شعبه 6 دادياري دادسراي شهرري قرار گرفت. تحقيقات نشان ميداد پسر شرور با وجود داشتن همسر و بچه يك ساله، دختران را فريب ميداده و به بهانه ازدواج آنان را با تهديد تحت نيت شيطاني خود قرار ميداده و از اين صحنههاي سياه فيلمبرداري ميكرده است.با اين سرنخ وقتي پسر جوان پيش روي داديار پرونده قرار گرفت، گفت: من هيچوقت با ايندختران ارتباط نداشتم، آنها در زندگي من رخنه كرده بودند و ميخواستند من و همسرم را از يكديگر جدا كنند، ادعاهاي آنان واهي است چون جوان خوشتيپي بودم دوست داشتند با من دوست باشند،هرگز آنان را به خانهام نبردم و فيلمي تهيه نكردم، تنها چندباركه با يكديگر به فرحزاد رفته بوديم خودشان عكس و فيلم گرفتند. جواد در ادامه افزود: من در يك كارگاه ريختهگري كار ميكنم، از وقتي كه اين دختران در زندگي من پا گذاشتند، ارتباطم با همسرم كمرنگ شد تا جايي كه ويخانه را ترك كرد و به شهرستان رفت. من هيچوقت آنان را تهديد نكردم، سال گذشته نيز بخاطر ادعاهاي اين دختران زندگيام به هم ريخت و به زندان افتادم. با ادعاهاي اين پسر جوان، داديار درپرونده متهم را براي فاش شدن ديگر جزييات پرونده راهي زندان كرد.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#6
Posted: 12 Jun 2011 11:28
سلطهگري جوان خوشتیپ هوسران،با تهیه فيلمهاي سياه ازدختر فریب خورده
2سال از جواد خبر نداشتم تا اينكه بخاطر مشكلات خانوادگي از شوهرم جدا شدم. وقتي جواد از اين ماجرا باخبر شد با من تماس گرفت و گفت وي نيز ميخواهد از همسرش جدا شود و در حال انجام كارهاي دادگاه است. روزهاي نخست به تلفنها و پيامكهايش پاسخ نميدادم، ولي جواد با به يادآوردن خاطرات روزهاي دوران نوجوانيمان دوباره اعتمادم را جلب كرد.تابناک اجتماعی: مرد هوسران با تصويربرداري از اقدامات سياه خود دختران فريب خورده را تحت سلطه خود قرار ميداد.به نوشته ملت ما، اين مرد با ادعاي اينكه همسرش را طلاق داده است نزد بستگان دختران جوان به خواستگاري ميرفت. 30 فروردين ماه سال جاري دختر جواني به دادسراي شهرري رفت و پرده از اقدامات سياه خواستگار فريبكار برداشت. اين دختر به داديار شعبه 6 شهرري گفت: 3 سال پيش با«جواد» آشنا شدم، اين دوستي ادامه داشت تا اينكه از يكديگر جدا شديم و من با مرد ديگري ازدواج كردم و اين دوستي كودكانه به پايان رسيد.2سال از جواد خبر نداشتم تا اينكه بخاطر مشكلات خانوادگي از شوهرم جدا شدم. وقتي جواد از اين ماجرا باخبر شد با من تماس گرفت و گفت وي نيز ميخواهد از همسرش جدا شود و در حال انجام كارهاي دادگاه است. روزهاي نخست به تلفنها و پيامكهايش پاسخ نميدادم، ولي جواد با به يادآوردن خاطرات روزهاي دوران نوجوانيمان دوباره اعتمادم را جلب كرد.او را دوست داشتم و در سرم از وي يك بت ساخته بودم. جواد در جمع دوستان و آشنايان مرا به عنوان همسرش معرفي ميكرد و چندينبار براي خواستگاري نزد خانواده و بستگانم رفت. تصور ميكردم وي مرد روياهايم است. يك روز به بهانه گردش مرا به خانهاش برد و با تهديد دست و پايم را بست و از شكنجههاي سياه عكس و فيلم تهيه كرد. خيلي گريه كردم،به پايش افتادم و التماسش كردم ولي گوشش به اين حرفها بدهكار نبود. هر روز تهديدم ميكرد اگر تسليم خواستههاي وي نشوم فيلمها و عكسها را منتشر خواهد كرد.جواد پسر شروري بود و با دختران زيادي ارتباط داشت ولي هرگز تصور نميكردم همه اينها نقشه باشد تا مرا اسير و مطيع خود كند. نميخواستم در اين شرايط باشم به همين خاطر تصميم گرفتم شكايت كنم. با ادعاهاي اين دختر درحالي كه تحقيقات براي افشاي زواياي پنهان پرونده ادامه داشت، چند شكايت مشابه پيش روي رييس شعبه 6 دادياري دادسراي شهرري قرار گرفت. تحقيقات نشان ميداد پسر شرور با وجود داشتن همسر و بچه يك ساله، دختران را فريب ميداده و به بهانه ازدواج آنان را با تهديد تحت نيت شيطاني خود قرار ميداده و از اين صحنههاي سياه فيلمبرداري ميكرده است.با اين سرنخ وقتي پسر جوان پيش روي داديار پرونده قرار گرفت، گفت: من هيچوقت با ايندختران ارتباط نداشتم، آنها در زندگي من رخنه كرده بودند و ميخواستند من و همسرم را از يكديگر جدا كنند، ادعاهاي آنان واهي است چون جوان خوشتيپي بودم دوست داشتند با من دوست باشند،هرگز آنان را به خانهام نبردم و فيلمي تهيه نكردم، تنها چندباركه با يكديگر به فرحزاد رفته بوديم خودشان عكس و فيلم گرفتند. جواد در ادامه افزود: من در يك كارگاه ريختهگري كار ميكنم، از وقتي كه اين دختران در زندگي من پا گذاشتند، ارتباطم با همسرم كمرنگ شد تا جايي كه ويخانه را ترك كرد و به شهرستان رفت. من هيچوقت آنان را تهديد نكردم، سال گذشته نيز بخاطر ادعاهاي اين دختران زندگيام به هم ريخت و به زندان افتادم. با ادعاهاي اين پسر جوان، داديار درپرونده متهم را براي فاش شدن ديگر جزييات پرونده راهي زندان كرد.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#7
Posted: 12 Jun 2011 11:31
محرم شدن خودمانی دوران نامزدی با مهران،کار دست دختر جوان داد
متاسفانه من و مهران با اطلاع بزرگترهاي مان با هم به اين طرف و آن طرف مي رفتيم تا بيشتر با هم آشنا شويم و در همين روابط بود که برايم مشکلي به وجود آمد.خراسان: جلسه خواستگاري با شور وهيجان خاصي برگزار شد و همه بزرگترها از خوشحالي در پوست خود نمي گنجيدند. پدرم آن شب شرط گذاشت که هر چه سريع تر بايد براي انجام آزمايشات و عقد رسمي يک ماه فرصت خواستند تا پس از برگزاري مراسم سالگرد درگذشت پدربزرگ داماد براي عقدکنان اقدام کنيم.پدرم در ابتدا با اين شرط موافقت نکرد اما مادرم که انگار خيلي عجله داشت او را به داخل اتاقي صدا زد و گفت: مرد حسابي، اين خانواده به خواستگاري هر دختري که بروند جواب رد نخواهند شنيد. چرا بهانه گيري مي کني؟پدرم با شنيدن اين حرف ها موافقت خودش را اعلام کرد و در اين شرايط من و مهران به طور خودماني و به طور محرمانه با هم محرم شديم تا در فرصتي که در اختيار داريم مقدمات مجلس عروسي مان را فراهم کنيم.عروس پشيمان در مرکز مشاوره پليس خراسان رضوي افزود: متاسفانه من و مهران با اطلاع بزرگترهاي مان با هم به اين طرف و آن طرف مي رفتيم تا بيشتر با هم آشنا شويم و در همين روابط بود که برايم مشکلي به وجود آمد.مهران از اين بابت خيلي نگران شده بود و مدام خودش را سرزنش مي کرد. او پشت سر پدر و برادر بزرگش به دليل اين که آموزش هاي لازم را در رابطه با روابط دوران نامزدي به او نداده بودند بد و بيراه مي گفت و اعصابش خيلي خرد شده بود.بالاخره مراسم سالگرد پدربزرگ مهران برگزار شد و ما براي انجام آزمايشات قبل از ازدواج خودمان را آماده کرديم اما مهران خودش را کنار کشيد. او تحت تاثير حرف هاي يکي از دوستانش که همسرش را طلاق داده به من تهمت هاي ناروا مي زند و مي گويد حتما با فرد ديگريدر ارتباط بوده ام و ...!نمي دانم چه خاکي بر سرم بريزم. پدرم راست مي گفت و ما بايد اول عقد رسمي مي کرديم و بعد با هم به اين طرف و آن طرف مي رفتيم. الان دو ماه است که بلاتکليف مانده ام و مانده ايم چه جوابي به قوم و خويش خودمان بدهيم.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#8
Posted: 12 Jun 2011 11:36
عکسهای دردسرسازمرجان زن جوان در ماجرایی عجیب با محمد
«اي كاش ماجرا به همين جا ختم ميشد، متاسفانه نه تنها پاياني در كار نبود، بلكه مثل اينكه اين پول به دهان اومزه كرد و من شده بودم بانك يا صندوق پسانداز اين شيطانصفت چون هر وقت پول احتياج داشت تماس ميگرفت و مبلغي را به همان شيوه (واريز كردن به حساب) از من ميگرفت.»ملت ما: «مرجان» زن جواني كه پس از دزدي كيف دستياش بارها مورد اخاذي قرار گرفته با مراجعه به كلانتري 14 فرماندهي انتظامي شهرستان اصفهان گفت: تقريبا 9 ماه پيش كنار خيابان منتظر تاكسي ايستاده بودم كه موتوسيكلتي با نزديك شدن به من كيف دستيام كه حاوي يك سري مدارك شخصي به همراه گوشي تلفن همراهم بود را سرقت كرد وليچون مداركم زياد مهم نبودند براي اعلام سرقت به كلانتري مراجعه نكردم.او كه نگران و مضطرب به نظر ميرسيد ادامه داد: ولي اين پايان ماجرا نبود، پس از چند روز كه از دزدي گذشت مردي ناشناس با تلفن همراه خودم با من تماس گرفت و تهديد كرد كه اگر مبلغي را كه او درخواست كرده تهيه نكنم عكسهاي شخصي را كه داخل گوشي همراهم بوده از طريق اينترنت منتشر خواهد كرد و در صورتي كه اين مبلغ را به او بپردازم عكسهايم را مسترد ميكند.زن جوان با گريه گفت: ما خانواده آبروداري هستيم و بخاطر ترس از آبروريزي به هر زحمتي كه بود مبلغي را تهيه كردم و طبق سفارشش، پول را به حساب فردي به نام «محمد» واريز كردم.زن جوان در پاسخ به اين سئوال كه«آيا ماجرا همين جا تمام شد؟ گفت:«اي كاش ماجرا به همين جا ختم ميشد، متاسفانه نه تنها پاياني در كار نبود، بلكه مثل اينكه اين پول به دهان اومزه كرد و من شده بودم بانك يا صندوق پسانداز اين شيطانصفت چون هر وقت پول احتياج داشت تماس ميگرفت و مبلغي را به همان شيوه (واريز كردن به حساب) از من ميگرفت.»مرجان در پاسخ به اين سئوال كه«تاكنون چه مقدار وجه به اين سارق پرداختهيي؟» ميگويد: من تا به حال 180 ميليون ريال به او پرداخت كردهام و او هر زمان به من وعده و وعيد ميداد كه تلفن همراهم را با پست برايم ميفرستد اما افسوس كه هيچوقت اين كار را انجام نداد.ترس از آبرو علت عدم مراجعه به پليسزن جوان علت تاخير در مراجعه به پليس را ترس از آبروريزي بيان كردو گفت: پيش خود فكر ميكردم با پرداخت اين پولها مشكلم حل ميشود و در صورت مداخله پليس اوضاع وخيمتر خواهدشد و ممكن است او براي انتقام از من عكسهايم را از طريق اينترنت منتشر كند ولي چه خيال باطلي، اي كاش همان اول به پليس مراجعه كرده بودم تا زودتر به اين مساله رسيدگي ميشد و كار به اينجا نميرسيد.مرجان در ادامه از پليس خواست تا هرچه سريعتر اين مرد پليد و اخاذ راشناسايي و دستگير كند تا به سزاي اعمال ناشايست خودش برسد.فرمانده انتظامي شهرستان اصفهان درباره چگونگي دستگيري مرد شياد گفت: با شنيدن اظهارات زن جوان موضوع بهصورت ويژه در دستور كار ماموران كلانتري 14 اين فرماندهي قرار گرفت.وي افزود: پس از انجام تحقيقات لازم و بهكارگيري شيوههاي ويژه پليسي متهم به نام «محمد» در حاشيه زايندهرود مورد شناسايي قرار گرفت كه با اعزام اكيپي از ماموران مجرب طي يك عمليات غافلگيرانه، بدون اينكه فرصت انجام هر حركتي را داشته باشد، دستگير شد.وي تصريح كرد: در بازرسي بدني از متهم يك گرم و 80 سانت كراك و نيم گرم شيره ترياك بههمراه دو عدد گوشي تلفن همراه كشف و ضبط شد.وي در ادامه بيان داشت: متهم به جرمخود اقرار كرد و گفت: پولها را صرف خريد مواد ميكرده و هر بار كهميخواسته اخاذي خود از اين زن را پايان دهد فشار مواد وي را مجبور بهاستفاده از اين حربه كثيف ميكرده است.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#9
Posted: 12 Jun 2011 11:39
افشای راز قتل سپیده دختر فراري در خانه مجردي دو جوان
الهام كه بشدت از علي و عليرضا ميترسيد، گفت: آنها از سارقان سابقهدار و مجرمان حرفهاي هستند و چند روز قبل هم يك دختر فراري به نام سپيده را به خانه آوردند و پس از آزار و اذيت و ضرب و شتم شديد دختر بيچاره را وادار بهمصرف مواد مخدر كردند. اما ساعتي بعد سپيده جان باخت آنها هم جسدش را در صندوق عقب خودروي پيكان مسروقه گذاشته و از خانه بيرون رفتند. بعد هم با تهديد از من خواستند سكوت كنم وگرنه...ایران: دو دختر فراري كه به اتهام سرقت خودرو دستگير شده بودند راز قتل يك دختر فراريرا در خانه مجردي دوستشان فاش كردند.صبح دوشنبه – 9 خرداد – مأموران پايگاه هشتم پليس آگاهي تهران هنگام گشت در حوالي ميدان انقلاب به يك دستگاه خودروي پرايد حامل چهار سرنشين مشكوك شده و دستورايست دادند. مأموران پس از بررسي شماره پلاك دريافتند كه اين خودرو چند روز قبل سرقت شده است.بنابراين چهار دختر و پسر جوان دستگير و به اداره آگاهي منتقل شدند. بازجوييها از آنها ادامه داشت كه الهام - 20 ساله – به مأموران گفت: چند ماه قبل به دليل مشكلات خانوادگي از خانه فرار كردهو به تهران آمدم. خيلي زود هم با علي و عليرضا آشنا شدم. آنها يك خانه مجردي در مركز شهر اجاره كرده و آن را به محلي براي خوشگذرانيها و سوءاستفاده از دختران فراري تبديل كرده بودند. وقتي مرا به آنجا بردند متوجه شدم عليرضا متأهل است و همسر و فرزند دارد. اما بيشتر اوقاتش در خانه مجردي مشغول مصرف «شيشه» و خوشگذراني است.الهام كه بشدت از علي و عليرضا ميترسيد، گفت: آنها از سارقان سابقهدار و مجرمان حرفهاي هستند و چند روز قبل هم يك دختر فراري به نام سپيده را به خانه آوردند و پس از آزار و اذيت و ضرب و شتم شديد دختر بيچاره را وادار بهمصرف مواد مخدر كردند. اما ساعتي بعد سپيده جان باخت آنها هم جسدش را در صندوق عقب خودروي پيكان مسروقه گذاشته و از خانه بيرون رفتند. بعد هم با تهديد از من خواستند سكوت كنم وگرنه...پس از اعترافات دختر جوان بلافاصله موضوع به بازپرس شاهنگيان – قاضي كشيك ويژه قتل – اعلام شد. بازپرس جنايي نيز از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي خواست درباره قتل دختر جوان تحقيق كنند. ساعتي بعد نيز مشخص شد جسد سپيده شامگاه يكشنبه اول خرداد در صندوق عقب يك خودروي پيكان مسروقه در خيابان بهبودي كشف شده است كه پرونده آن در شعبه پنجم بازپرسي دادسراي جنايي تحت رسيدگي بوده است.بازپرس رسولي نيز درباره آخرين وضعيت پرونده به بازپرس شاهنگيان گفت: چندي قبل خودروي پيكان يك راننده آژانس از سوي سارقان به سرقت رفت. تا اينكه شامگاه يكشنبه اول خرداد همكاران مالباخته خودروي مسروقه را در خيابان ديده و به تعقيب دو پسر جوان – سرنشينان خودرو – پرداختند. اما آنها در فرصتي مناسب خودرو را كنار خيابان رها كرده و متواري شدند.با اعلام موضوع به پليس، مأموران كلانتري به محل حادثه رفته و در بازرسي صندوق عقب خودرو، جسد دختري ناشناس را يافتند.بدين ترتيب پرونده متهمان براي ادامه رسيدگي و تحقيق و بازجويي از چهار دختر و پسر جوان به شعبه پنجم بازپرسي فرستاده شد. بازپرس رسولي نيز از كارشناسان پزشكي قانوني خواست علت مرگ سپيده را هرچه سريعتر اعلام كنند.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#10
Posted: 12 Jun 2011 11:45
وقتی فهمیدم همسرم نفیسه با بهترین دوستم رابطه پنهانی دارد..
پرت و پلا مي گفت و عادت کرده بود اشتباه هاي خودش را با حرف هايبي ارزش توجيه کند. اما اين بچه ناخلف بالاخره نتيجه کارهايش را ديد و زندگي اش را از دست داد. حدود ۶ ماه قبل يک روز غروب در خانه مشغول انجام کارهايم بودم که ناگهان پسرم با دستاني خون آلود و در حالي که خيلي مضطرب و آشفته بود وارد خانه شد.من که فکر مي کردم بهروز در خيابان با کسي دعوا کرده است، بانگراني پرسيدم چه اتفاقي افتاده است؟ در اين لحظه بغض بهروز ترکيد و او با گريه جواب داد:همسرش را با چاقو زخمي کرده است.با شنيدن اين حرف انگار دنيا روي سرم خراب شد و بلافاصله خودم را به بيمارستاني رساندم که عروسمدر آن تحت مراقبت هاي ويژه پزشکي قرار گرفته بود. خوشبختانه با تلاش پزشکان،«نفيسه» از مرگ نجات يافت، اما با اعلام شکايت او و خانواده اش، بهروز دستگير شد.زن ۶۵ ساله در دايره اجتماعي کلانتري نواب مشهد افزود: متاسفانه من از روز اول به بهروز گوشزد مي کردم که با دوستان و افراد غريبه رفت و آمد بي حد و اندازه نکن، ولي پسرم به اين حرف ها توجهي نداشت و با يکي از دوستان دوران مجردي اش خانه يکي شده بود. بهروز با عصبانيت مي گفت دوستش متاهل است و آن ها مثل ۲ برادر هستند. افسوس که دراين رفت و آمدها که بيشتر به ميهماني هاي شبانه و شب ماندن در خانه همديگر منتهي مي شد، عروسم به پسرم خيانت کرد و بهروز وقتي فهميد که نفيسه با دوستش ارتباط مخفيانه دارد او را با چاقو زخمي کرد.پيرزن آهي کشيد و افزود: ۲۷ سال قبل شوهرم در حادثه اي فوت کرد و من بچه هايم را با هزار بدبختي بزرگ کردم و آرزويي جز خوشبختيآن ها ندارم، اما پسرم از همان دوران نوجواني رفيق باز بود و به حرف خواهران و برادرانش گوش نمي داد. حميد نجات، دکتراي روان شناسي و مشاور خانواده در اين باره معتقد است: با تشکيل زندگي بايد مرزهاي جديدي در برخورد با ديگران و رفت و آمد با افراد غريبه شکل بگيرد تا خانواده در سلامت بماند،چرا که ورود افراد نامحرم به حريم خصوصي افراد به مرور مشکلاتي را مانند آن چه در اين ماجرا خوانديم، به دنبال خواهد داشت.خراسان
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ