صفحه 22 از 89: « پیشین 1 ... 21 22 23 ... 88 89 پسین »

Tell Her/Him | بهش بگو...

Erfan1993

کاربر

ارسالها: 2323

#211 Posted: 2 Sep 2017 23:32

بهش بگو یه موقع خیلی زیبا بودم داری همشو ازم میگیری .دیگه شدم شبیه اشغال

charli1369

کاربر

ارسالها: 1135

#212 Posted: 2 Sep 2017 23:51

بهشون بگو
یه بنده خدایی بانون کارگری صبح ساعت هفت میره هفت شب بر میگرده زیر افتاب زحمت میکشه صدتا حرف میخوره بچشو با خون دل بزرگ میکنه با هزارتا امیدو ارزو یه روز تب میکنه یه روز مریض میشه این بچه میشه ۱۷ سال کمتر بیشتر خانوادش بهش دل میبندن بعد یه شبه همه این ارزو ها میره هوا سر یه بی دقتی یا هرچی اون خانواده عزیزشو از دست میده کسی که ۱۶سال یا ۱۷ سال باهاش زندگی کرده یه شبه نیست میشه سخت داغ عزیز خیلی سخته خدا نصیب گرگ بیابون نکنه خدابیامرزتشون جاشون تو بهشت باشه خدا به خانوادهاشون صبر بده ما دیگه عادت کردیم
یکی معتاد میشه میمیره یکی رو میکشن یکی تو تصادف میمیره کی میخواد این مملکت اباد بشه
بعدم میگن حرص نخور عصبی نشو

خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم

maryy

کاربر

ارسالها: 8967

#213 Posted: 3 Sep 2017 00:35

بهش بگو

گاهی آدم حِس چَسب زخم داره...
چسب؛ جلوی آب وخاک و آلودگی می ایسته تا زَخم آسیب نبیند و زودتر خوب شود
و در نهایت، زخم خوب می شود و این چَسب زَخم است که سرنوشتش، زباله دانی است...

نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم

Erfan1993

کاربر

ارسالها: 2323

#214 Posted: 3 Sep 2017 13:44

بهش بگو دیشب بعد اون جرو بحث بین خواب و بیداری یه اهنگ تو ذهنم ساختم فوق العاده بود خودم هم موندم چطوری این اهنگ به این زیبایی و خاص تو ذهنم شکل گرفت کاشکی نت و بیت و ریتم اکمپانیمتالیشو یاداشت میکردم ولی خوابم رفت یا میخوندم صدام رو ضبت میکردم حیف خوابیدم خیلی جالب بود اولین بار بود برام اتفاق افتاد .و بعد از این که خوابم برد تو خواب یه جور دیگه نفس میکشیدم یه جور دیگه حدود ساعت 6بود نفسم خیلی سبک خوب می امد جسمم خیلی سبک بود خواب ارومی داشتم خواب بد ندیدم اولین بار بود .همیشه از خورشید و گرما بدم میومد اما خورشید امروز رو خیلی دوست داشتم خیلی از،گرمای بیرون رو بدنم لذت بردم انگار به گرما احتیاج داشتم

ویرایش شده توسط: Erfan1993

andishmand

ارسالها: 24568

#215 Posted: 3 Sep 2017 13:49

بهش بگو

پس خدا رو شکر باید کرد ، چون جرو بحث دیشب باعث شکوفا شدن استعداد یه نفر شد

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

ویرایش شده توسط: andishmand

mahdi75

کاربر

ارسالها: 12859

#216 Posted: 3 Sep 2017 17:26

بهش بگو: اکمپانیمتالیشو یعنی چی؟

بهش بگو: (این یکی دیگه هست ها): عجب زاویه دیدی داری شما؟!

Make the REST of your life, the BEST of your life

mahdi75

کاربر

ارسالها: 12859

#217 Posted: 4 Sep 2017 15:40

بهش بگو: خواهش میکنم برادر! با شما کاملا موافقم. چیز مهمی نبود. کلی تو خصوصی با بچه ها به کارش خندیدیم

Make the REST of your life, the BEST of your life

Erfan1993

کاربر

ارسالها: 2323

#218 Posted: 6 Sep 2017 23:24

بهش بگو به همشون بگو به مردم مسلون میان مار بگو تسلیت

:k:

nazi220

کاربر

ارسالها: 14491

#219 Posted: 9 Sep 2017 13:08

بهش بگو
شهریور ...
عاشقی بود مردد بین ماندن و رفتن ؛

مسافری که با یک چمدان آمد ...
و با یک چتر رفت ؛!

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟

ویرایش شده توسط: nazi220

Erfan1993

کاربر

ارسالها: 2323

#220 Posted: 10 Sep 2017 14:20

بهش بگو خواب دیدم یکی رو تیکه تیکه کردن گذاشتن زیر زمین چالش کردن اخه این چه خوابی که من میبینم ای بابا یه بارم نشد یه خواب خوب ببینم

ویرایش شده توسط: Erfan1993

صفحه 22 از 89: « پیشین 1 ... 21 22 23 ... 88 89 پسین »

گفتگوی آزاد /

Tell Her/Him | بهش بگو...

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا