ارسالها: 3591
#251
Posted: 18 Nov 2017 19:23
بهش بگو :
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
استاد بی همتا ..سعـــــــــــــــدی بی بدیل
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 24568
#252
Posted: 20 Nov 2017 20:55
بهش بگو
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 2323
#253
Posted: 21 Nov 2017 23:33
بهش بگو بیا منو بزن بکش خسته ام حال ندارم داغونم منوووگ بکش یکی بیاد منو بزنه بکشه
ویرایش شده توسط: Erfan1993
ارسالها: 3591
#255
Posted: 23 Nov 2017 03:44
بهش بگو آسوده بخواب ! زیرا که من بیدارم...ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3591
#256
Posted: 26 Nov 2017 12:16
بهش بگو بارون رفته آفتاب اومده منم توی آسمون دل کوچیکم منتظرآفتاب توام ...ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3591
#257
Posted: 26 Nov 2017 23:46
بهش بگو ای قمارباز! جفت 2 را به خاطر بسپار! می رود تا از یک 2 بگذرد .... ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 2323
#258
Posted: 28 Nov 2017 00:46
بهش بگو دلم میخواهد سرم را روی پایت بگذارم و تو نازم کنی با موهایم بازی کنی دلم میخواهد بگی دوستت دارم و انگار دنیا رابه هم میدهند به چشامانم نگاه کنی و بگی عزیزتریم در دنیا تویی .اما وقتی حتی کسی را برای گوش دادن برای درک کردن برای دوست داشتن نداشته باشی احساس پوچی میکنی انگار دنیا برایت معنایی ندارد .حتی یه وقت های دلت یه بغل گرم میخواهد تا ارامت کند..ارامش ارامش و عشق و عشق مهم تر و بالاتر از عشق و ارامش در دنیا نیست و وجود ندارد واقعا عشق زیباست .اما وقتی باید از دور تماشاگر عشق دیگران باشی و همیشه نظاره گر باشی ونتونی عاشق باشی و احساساتت رو سرکوب کنی و از درون گریه کنی ....... و همه تو دلشان تو را مسخره کنند مثل شمع در حال اب شدنی
ویرایش شده توسط: Erfan1993
ارسالها: 3591
#259
Posted: 28 Nov 2017 03:23
بهش بگو خدا ...آخدا ..خوابم میاد و تا دراز بکشم می خوابم ولی بدم میاد نفرت دارم از این که درآغوش غم بخوابم ...ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود